eitaa logo
رسانه کودک ایران صدا
2.3هزار دنبال‌کننده
26 عکس
440 ویدیو
1 فایل
کانال رسمی رسانه کودک ایران صدا سرگرمیهای جذاب و آموزنده تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست. دنیای قصه، شعر و ترانه، کتاب گویا با اجرای چهره ها و هنرمندان ملی . iranseda.ir" rel="nofollow" target="_blank">kids.iranseda.ir دریافت اپلیکیشن از: iranseda.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1738530T14005131(Web) (1)-mc (۱).mp3
3.88M
👨🏻در روزگاران دور مرد حکیمی به نام لقمان زندگی می‌کرد. 💰 در آن دوران افراد ثروتمند بعضی از مردم را به‌عنوان برده به خدمت می‌گرفتند. یک روز شخصی که لقمان را نمی‌شناخت به سمتش رفت و گفت: ... . 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1737109T15425994(Web)-mc.mp3
2.06M
🐢یک روباه به حیوانات حمله کرد. همه فرارکردند. اما لاکپشت نمی توانست تند راه برود. 🦊 به لاکپشت نزدیک شد. لاکپشت دست و پایش را در لاکش فرو برد و با خیال راحت خوابید. وقتی از خواب بیدار شد دید که حیوانات دارند درباره روباه با هم حرف می زنند ... 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1737626T18030232(Web) (1)-mc.mp3
3.03M
🧔🏻‍♂هفت خان اسفندیار سفری پر ماجرا است که اسفندیار قصد رهاندن خواهرانش همای و به‌آفرید را از کشور بیگانه دارد. اسفندیار باید از هفت خطر عمده عبور نموده تا به مقصد نهایی یعنی رویین‌دژ برسد. 🦁گرگسار گفت: در منزل بعدی با شیر برخورد میکنی، که نهنگ هم از پس او برنمی آید و عقاب هم در آن راه از ترس او نمی پرد. 🌌اسفندیار خندید و گفت : فردا خواهیم دید . هوا که تاریک شد حرکت کردند و وقتی خورشید سر زد، اسفندیار سپاه را به پشوتن سپرد و به نزد شیران رفت 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1736999T17535066(Web)-mc.mp3
5.95M
🦊روزگاری روباهی همراه گرگی در غاری زندگی می‌‌کرد. اما گرگ، روباه را خیلی اذیت می‌کرد. 🦆 مثلا هروقت روباه شکاری را به غار می‌آورد، گرگ اجازه نمی‌داد روباه شکار را بخورد. در صورتی که شکار برای هر دوی آنها بود. تا اینکه روباه تصمیم گرفت.... 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1738547T16033697(Web)-mc.mp3
3.7M
👦🏻مهدکودک تعطیل شد و مامان و بابا مجبور شدند پسرشان را به خانه‌‌ی مادربزگ ببرند... . 👵🏻باهم بشنویم که پسر خلاق و باهوش داستان ما چطور یه بازی جدیدی درست می‌کنه و با مادربزگش بازی می‌کنه... . 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1738445T13862454(Web)-mc.mp3
7.46M
🎎عروسک‌ها خواب بودند. لاله، مثل هرشب، با تلسکوپ کوچکش به ستاره‌ها نگاه می‌کرد. 🧔🏻‍♂پدر راهش را توی آسمان گم کرده بود. ستاره‌ها خیلی زیاد بودند؛ خیلی بیشتر از دانه‌های تسبیح بابابزرگ. 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1738236T15337340(Web)-mc.mp3
4.05M
👸🏻 روزگار کهن، در سرزمینی دور، همسر پادشاهی هر هفته برای دعا خواندن، بر سر گور مردگان می‌رفت. 🤔مثل همیشه، همسر پادشاه پس از دعا، کمی ایستاد و با دقت نگاه کرد. 👴🏻 او متوجه پیرمردی شد که دیوانه به نظر می‌رسید؛ لباس‌های مرتبی نداشت و ... . 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1736893T16772070(Web)-mc-mc.mp3
3.59M
👫زن و مرد فقیر و بی چیزی بودند که هیچ چیز برای ادامه زندگی نداشتندمرد که اسمش سیامک بود خیلی ناراحت بود. 👰به زنش گفت که دیگر چیزی برایشان نمانده. همسرش به او گفت: ناراحت نشو. بیا لباس عروسیه مرا بفروش و با پول آن برای خودت کار و کاسبی راه بیانداز. 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1736591T16166004(Web)-mc.mp3
3.75M
🌲در کشتزاری روی یک درخت و سرسبز و بلند یک جفت کبوتر نر و ماده زندگی می کردند. 🕊یک روز کبوتر ماده گفت که لانه شان خیلی مرطوب است و باید لانه را عوض کنند. 🌅اما کبوتر نر گفت: تابستان که برسد هوا گرم می شود و رطوبت از بین می رود. 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1738381T14417512(Web)-mc.mp3
5.54M
✊🏻در زمان‌‌های قدیم خال‌کوبی روی بدن مرسوم بود. 🧔🏻‍♂جوانی برای خال‌‌کوبی پیش «اوستا» رفت و از او خواست تا نقش شیری را بر کتف او خال‌‌کوبی کند، اما نمی‌توانست درد خال‌کوبی را تحمل کند... . 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1738325T10579326(Web)-mc.mp3
3.46M
🐈گربه‌ای در جنگلی به روباهی رسید و فکر کرد: «روباه باهوش و باتجربه است و همه به اون احترام می‌ذارن.» 🦊پس با لحنی دوستانه سر صحبت رو با اون باز کرد و گفت: «روز به‌‌‌خیر آقا روباهه! حالتون چه‎طوره؟ اوضاع و احوالتون خوبه؟» 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1738742T13995750(Web)-mc.mp3
1.9M
🌊روزی، روزگاری، توی دریای بزرگی ماهی‌های زیادی زندگی می کردن. 🐟کنار این دریا یه مرغ ماهی‌خوار زندگی می‌کرد که خیلی پیر بود. 🐠اون دیگه نمی‌تونست ماهی صید کنه، به همین خاطر به این فکر افتاد که ماهی‌ها رو گول بزنه و ... . 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا