سلام و تحیت
دوستان و همراهان عزیزم در کانال لشکر خوبان
در حالی که حرفهای فراوان از طعنه و توهین برخی مدعیان جبهه انقلاب🙄😔!!! (پس از مرحله اول انتخابات و رای به دکتر قالیباف) واقعا مرا به فکر فرو برده و نگران مسائلی بسیار عمیقتر از شور انتخاباتی بودم و آن روز دم نزدم تا رنج شخصیام شما را نیازارد، و پس از پیروزی دکتر پزشکیان در رقابت انتخاباتی و موج جدید حملهها، قصد گلایه و انتشار چیزی نداشتم چون حق ندارم بر تکدر خاطر کسی بیفزایم یا هیاهویی کنم و وقتی ضایع کنم،، در حالی که مشکلی حل نخواهد شد. مشکل باید در اخلاق و آموزش ما حل شود که کاری بسیار طولانی ست....
همه تلخیها را فرو خوردم و بخش مهمی از دیروزم به صحبت و شنیدن حرفهای دانشجویانی گذشت که از چیزی که دیدند اعتراض و حرفهای جدی داشتند. شاید تجربه و بیان من توانست برای همین چند نفر امید و لبخند را برگرداند.
اینک دکتر پزشکیان رئیس جمهور ماست و ضمن دعا و طلب توفیق، باید به عنوان فردی از جامعه هر کاری به عهده داریم به بهترین نحو انجام دهیم، چون هدف، بزرگتر و مهمتر است.
زمان همه چیز را روشنتر خواهد کرد و تاریخ، درباره ما خواهد نوشت. امیدوارم نتیجه نهایی رفتار جمع مردم، حرکت صحیح در راه آرمانهای مقدس انقلاب اسلامی باشد که همه چیزمان فدای آن باد.
🌱🇮🇷🌱🇮🇷
من مثل قبل، سر کارهای سادهی اداریام و کارهای مهم و حساس پژوهشی و نگارشی هستم و مهمتر از همه تکمیل تحصیلم.
با توجه به زمان زیادی که حضور در فضای مجازی میگیرد و مرا از کارهای اساسی بازمیدارد، سعی بر حضور حداقلی در این فضا خواهم داشت.
همه مطالب انتخاباتی و محتوای دیگران را برمیدارم و ازین پس مثل قبل، فقط دستنوشتههایم، خبرها و مطالبی از مرد ابدی و حواشیاش و کتابهای دیگرم را برایتان منتشر خواهم کرد و شاید دریافتهایی از تکلیف فلسفی که در دست دارم. و گمان میکنم برای همه آموختنیست و شاید حالی را خوب کند و یاد انسان شریفی را روشن و قوی نگهدارد...
آرزومند حال خوب همه شما هستم.
لحظههاتان نورانی
معصومه سپهری 🌱
https://eitaa.com/lashkarekhoban
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ادخلوها بسلام آمنین....
صلی الله علیک یا ابا عبدالله
از همه زائران و عاشقان نام حسین، مرام حسین، کلام و جان حسین، وفاداران به قیام حسین و لبیک گویان دوران غیبتش،
التماس دعای ویژه دارم
وهی تقول ...
يا أبتاهُ، لَيْتني وُسدتُ الثَّري و لا أري شَيبكَ مُخضَّباً بِالدّماء ...
فَناديِ الرَّأسُ بِنْتَهُ، إليَّ إليَّ، هَلُمّي فَأنا لَك بِالانْتظار
نازدانه میفرمود ...
پدر جان، كاش مرا در زير خاك پنهان كرده بودند و نمي ديدم كه محاسن مباركت به خون خضاب شده...😭
آن رأس شريف دختر را صدا كرد كه به سوي من بيا، من منتظرت هستم
رياض القدس ج ۲ ص ۳۲۶
آه رقیه جان...😭💔
من مُردم، کفن سفیدو روی تنم دیدم. همین جوری که افتاده بودم، صدای دو نفرو شنیدم که داشتن با هم جروبحث میکردن. یه ذره سرمو بالا آوردم، دیدم دو نفر یه سطل آشغال بزرگ جلوشونه و تا کمر خم شدن، دارن چیزایی از اون درمیآرن، میگن این که آشغاله، اینم آشغاله!
به گریۀ حاج حسن، نادره هم گریه کرد! حاج حسن، رابطۀ خاصی با این خواهرخانمش داشت. نادره که حافظ کل قرآن بود، استخارههای خوبی برای حاج آقا میگرفت. اما این بار حرفِ استخاره نبود، حاج حسن خواب عجیبی دیده بود که داشت برایش با گریه تعریف میکرد.
#بریده_از_کتاب_مرد_ابدی #مرد_ابدی #اشکهای_حاج_حسن
https://eitaa.com/lashkarekhoban
ـ اون دو تا میگشتنو میگفتن اینا همهش آشغاله! این چیزی نیاورده! ... یهو دیدم دو تا راه جلومه، یک راه خیلی تاریک و یک راه خیلی روشن! قشنگ احساس کردم راه بهشت و جهنمند! با خودم گفتم من که با این اوضاع جهنمیام، بدون این که کسی بهم حرفی بزنه، پاشم برم. نَم نَمَک پا شدم برم. این دو تا هم سطل را برگردانده بودند و همهش میگفتن هیچی توش نیست. در همین حال، یک نفر سومی هم آمد و به من گفت کجا داری میری؟ وایستا!! این دو تا را دعوا کرد که این چه وضع گشتنه، درست کنید ببینم! سطل را درست کردند. خود آن نفرِ سوم شروع کرد به گشتن، یهو گفت ایناهاش! پیداش کردم! برگرد... برگرد! منو برگردوند و گفت از این راه برو، از این راه نورانی! من که اصلاً نمیدونستم که اینا دنبال چی بودند، ولی این نفرِ سوم گفت ایناهاش، این اشکه حسین داره! شما چرا اشک حسین
را نشناختید؟!
🌱🌱🌱
خدایا به ما هم اشک حسین ببخش😭😭
#زندگی_نامه_شهید_حسن_طهرانی_مقدم #بریده_از_کتاب_مرد_ابدی #به_قلم_معصومه_سپهری
https://eitaa.com/lashkarekhoban
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هیئت شهدای گمنام تبریز در جبهه متولد شد... مداحانش شهید شدند... میاندارانش شهید شدند... هیئت ماند و بالید و ماند و شب جمعه اولین دهه ماه محرم هر سال مهمان شهدای وادی رحمت شد... خوشا شهیدان... خوشا عاشقان... خوشا صادقان😭🌱❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
و باز یاد شعر بینظیر غواصلار سروده ماندگار حاج صمد قاسمپور در رثای شهدای غواص والفجر ۸...
چه حالی دارد مدح شهدایی را بشنوی که الان کنار مزارشان هستی...
عبدالله شکوفه... حسین ارجمندی...
مهدوی ..
و قسم به خودت
مرا
ما را
از شهیدانت و سالارشان
دور ....
دیر....
مپسند🤍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دعاگوی دوستان و آرزومندان دوستی با شهدا ، عزیزانی که پیام دادهاند و عزیزانی که بعدا خواهند دید، در این زمان و مکان شریف هستم....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رسیدن به مسیر واقعی جهاد، ثمرهی یک انتخاب است.
لحظه زخم خوردن، یک لحظه است.
اینها، بخشی از گذشتهاند...
اکنون،
اینجا،
بعد از گذر ده ، بیست... نه! قریب ۳۸ سال، استقامت بر آن لحظه، پشیمان نبودن و جایگاه شکر را رها نکردن، اسمش "جانبازی" ست.
شاید فقط به پاس این استقامت سخت و بیهیاهوست که میتوانم امیدوار باشم، اگر در صحنه کربلای سال ۶۱ هم بود، میتوانست جانبازی کند و اگر میپسندیدی شهید راه و نگاهت باشد حسین جان😭🤍
قربان یل دلاوری که مولای جانبازان جهان است.
یا ابالفضل، ای یاور و برادر، ای جانباز، ای عباس، ادرکنا... ادرکنا
#تاسوعا
#جانبازی
https://eitaa.com/lashkarekhoban
اسم پسرش را محمد گذاشته بود...
حالا او پدر شهید محمد است از غزه، آه از داغ علی اصغرهای دوران 😭😭
لعنت ابدی بر اسرائیل و حامیانش
#غزه
https://eitaa.com/lashkarekhoban
سلام بر شهیدان راهت از کربلای ۶۱ هجری تا امروز و اینجا.... حسین جان🤍😭
https://eitaa.com/lashkarekhoban
امنترین، نورانیترین، باصفاترین کنج خانه، جاییست که نامش به روضه و قرآن و زیارتها از دور... گره خورده است.
چقدر همیشه دلم برای اینجا تنگ میشود...
😭🤍
سحر عاشوراست...
جان به فدای صوت قرآن تو ای پسر دلاور علی و فاطمه ...
جان به قربان شهیدان راه تو حسین جان...
جان به قربان کربلای تو که هنوز جاریست...
#امنترین_کنج_خانه
#روضه_خانگی
#حسینجان
#دوست_دارم_حسین_جان
#غزه
https://eitaa.com/lashkarekhoban
جوونی ما به فدات حسین جان😭😭😭
#شهید_محمد_امین_کاظمی_سعید متولد ۱۳۵۰ در تبریز، رفیق جانی همسرم بوده. در کربلای ۵، هر دو دانشآموز کلاس دوم دبیرستان دبیرستان صفای تبریز بودند. محمد امین به محل کار پدر که مسئول آموزش دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز بوده میرود و خود را روی پایش میاندازد و بالاخره رضایتش را میگیرد. او در ۲۰ دی ۱۳۶۵ در کربلای ۵ شهید میشود.
شهیدی ۱۵ ساله که تازه به سن تکلیف رسیده بود😭😭
من همیشه به عنایت و دعای محمد امین جان امیدوارم. او از شهدای گمنام و معصوم جنگ هشت ساله ماست... چند سالیست این قاب عکس را که سالها بر ویترین بالای مزارش بود، به خانه آوردیم. (عکس بالای ويترين را به محض اینکه حس کنیم، دارد رنگ میبازد عوض میکنیم)
من از یادت نمیکاهم ای شهید🤍
تو در گرامیترین اوقات ما حاضری ...
😭
همسرم سالهای دور یک بار خواب امین را دیده بود، گفت: در #مسجد_غریبلر_تبریز که هر دو آنجا میرفتیم کنار عکس شهدای مسجد، امین مرا به شدت بغل کرده بود و ... و میگفت: ایوب! بیزی یاددان چیخادمیون هاااا😭😭😭
(ما رو از یاد نبریدهااا)
چطور میشودشهدا از ما میخواهند فراموششان نکنیم؟ شهدا که زنده ابدیاند😭🤍 و رسیده به مقام وصال...
گمانم این هم از لطف و رفاقت و برادری محمدامین جان بوده که خواسته با یاد همارهاش، راهش و مرامش و نامش را گم نکنیم و در گرداب کثرات دنیا گم نشویم.
خدایا! ما را هم به کربلایی که برایش آماده میشویم برسان🤍
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهدا_را_بر_صدر_فکر_و_زندگیمان_بگذاریم
#رفیق_تمام
https://eitaa.com/lashkarekhoban
در اینترنت گشتم به طمع یافتن عکس زیبای محمد امین پس از شهادت ( او با ترکش کوچکی به پشت سرش عروج کرده بود. دریغا دریغ که چیزی از او نبود(😔😭) جز دستنوشتهای که سال ۹۱ در اعتراض به طرح یکسان سازی شهدا در وبلاگم نوشته بودم و منتشر شد و ...
اگر دوست داشتید با جستجوی اسم این شهید عزیز در اینترنت به آن دست نوشته برسید... حال خودم غریب شد با خواندنش😭