eitaa logo
لشکر خوبان(دست‌نوشته‌های م. سپهری)
1.4هزار دنبال‌کننده
883 عکس
498 ویدیو
4 فایل
جایی برای نشر آنچه از جنگ فهمیدم و نگاشتم. برای انتشار بخش‌هایی از زندگی، کتاب‌ها، لذت‌ها، رنج‌ها و تجربه‌هایی که در این مسیر روزی‌ام شد. نویسنده کتاب‌های: 🌷لشکر خوبان (۱۳۸۴) 🌷نورالدین پسر ایران (۱۳۹۰) 🌷مرد ابدی (۱۴۰۳) راه ارتباطی: @m_sepehri
مشاهده در ایتا
دانلود
..... بخشی از کتاب مرد ابدی (زندگی شهید طهرانی مقدم) از اولین روزهای تأسیس توپخانۀ سپاه، یک یار مطمئن کنار مقدّم بود: سرهنگ علی صیاد شیرازی، ارتشی مخلصی که بعد از عملیات شکست حصر آبادان، فرماندهی نیروی زمینی ارتش را بر عهده داشت. او افسر توپخانه بود و در دوره‌های عالی توپخانه در آمریکا، نفر ممتاز شده بود. او یک ارتشی با روحیۀ بسیجی بود که با روی گشاده و دست گشوده به کمک توپچی‌های جوان سپاه آمد و از هیچ کمکی برای تقویت آتش سنگین در سپاه دریغ نکرد. دستور داد امکاناتی از زرّادخانه‌های ارتش در اختیار چند تیپ قَدَر سپاه قرار بگیرد. صیاد شیرازی بیش از آن‌چه که فکرش را می‌کردند همراه‌شان بود. با کمک او، فرماندهان جوان سپاه با الفبای توپخانه آشنا شدند و مأموریت‌های چهارگانۀ توپخانه یعنی «کمک‌مستقیم، تقویت، عملِ کلی، عمل کلی تقویت» برای فرماندهان جا افتاد. صیاد، آداب ارتباط با ارتشی‌ها را یادشان داد، کار او فراتر از وظایف سازمانی‌اش بود و مقدّم به‌خوبی متوجه روح بلند این مرد بود. https://eitaa.com/lashkarekhoban
با خبرِ شهادتِ صیاد، باز هم سوال وحشتناکی آرامش الهام را به‌هم ریخت: «آیا منافقین سراغ حاج حسن هم خواهند آمد؟!» حسن بعد از غروب به خانه آمد، ناراحتی در چهره‌اش نمایان بود و می‌گفت: «این مردِ بزرگ از ابتدای جنگ، زمانی که کسی باور نمی‌کرد سپاه بتونه توپخانه تاسیس کنه، به ما کمک کرد! ارتشی بود اما مثل یک بسیجی بااخلاص به کشورش خدمت کرد. خوش به حال خودش و حیف بر ما!» روز تشییعِ صیاد، وقتی فرمانده کل قوا، خم شد و بر تابوت او بوسه زد، تمام مردم فهمیدند صیاد چه جایگاه ویژه‌ای نزد رهبرشان دارد. این قدردانی رهبر و ابراز رضایتش، پاداش مجاهدت‌های صیاد بود، و لحظه‌ای که همۀ سربازانِ مخلصِ نظام، آرزویش را داشتند. بچه‌های حفاظت موشکی پیام‌هایی از اطلاعات گرفته بودند که تیم‌های ترور به دنبال حسن مقدّم هم هستند! پیدا کردن حسن برای دشمنان راحت نبود، چون ...... (📌لطفا بدون لینک کانال جایی منتشر نشود) https://eitaa.com/lashkarekhoban
شاید فرصت خوبی‌ست امروز، مهمان این شهیدان دلاور وطنمان باشیم. کاش میتوانستم در شیراز به دستبوسی عزیزان خانواده این شهدا بروم و به زیارت قبور پاکشان موفق شوم.... می دانم کتابی از این عزیزان نوشته شده ولی اینکه چقدر رسالتش را درست انجام داده، نمی دانم! بگذارید مهندس کمال ظل‌انوار را ذره‌ای بشناسیم: 🌱🌷🌱🌷🌱🌷 در نوروز سال 62، درحالی‌که توپخانۀ سپاه هنوز یک‌ساله نشده بود، مقدّم به حسین زاهدی ابلاغ کرد همراه پنج نفر دیگر در دورۀ آموزش عالی توپخانۀ ارتش شرکت کند. این اولین دورۀ عالی توپخانه بود که بعد از پیروزی انقلاب در ارتش تشکیل می‌شد. سرهنگ علی صیاد شیرازی به توپخانۀ سپاه اعتقاد داشت و هر کاری از دستش برمی‌آمد برایشان می‌کرد و حالا سهمیه‌ای به سپاه داده بود. حسین زاهدی، غلامعلی سپهری، غلامحسین رضایت، قاسم هداییان، مسعود صابری و مهندس کمال ظِل‌اَنوار به دانشکدۀ توپخانۀ ارتش در اصفهان رفتند. آن دوره به‌خاطر جنگ فشرده شده بود و قرار بود در سه ماه برگزار شود. این دوره در آن زمان برای توپخانۀ سپاه حکم آب تازه‌ای را داشت که در اندام این موجود جوان می‌دوید و به آن روح تازه‌ای می‌داد. (خواهشمندم مطلب بدون لینک، منتشر نشود.) ...https://eitaa.com/lashkarekhoban
شهید مهندس کمال ظل‌‌انوار (1365 ـ 1332) متولد شیراز و فارغ‌التحصیل مهندسی ماشین‌آلات بود. او با سابقۀ سال‌ها کار و مدیریت، با شروع جنگ به‌عنوان بسیجی به جبهه شتافت و به‌خاطر تخصصش به یگان توپخانۀ تیپ فجر پیوست. سپس به‌دلیل کاردانی‌اش به توپخانۀ سپاه و دوره عالی توپخانۀ ارتش معرفی شد. کمال در عملیات کربلای 5، از توپخانه به گردان خط‌شکن پیوست و لباس غواصی به‌تن کرد. او به‌همراه دو برادرش مهدی و جمال ظل‌انوار، و دامادشان، محمد کدخدایی در شب نوزدهم دی‌ماه 65 به‌شهادت رسیدند! 🌷🌷🌷🌷 در یک شب، ده فرزند در خانوادۀ آن‌ها یتیم شدند؛😭😭😭😭 بزرگ‌ترین‌شان حسین، فرزند کمال بود که هشت سال داشت و کوچک‌ترین‌شان، فرزند خواهرشان بود که 18 روزبعد از شهادت پدرش، شهید محمد کدخدایی، به‌دنیا آمد. مزار پاک این شهیدان در دارالرحمۀ شیراز است. https://eitaa.com/lashkarekhoban
نه فقط مجلس شورای اسلامی، بلکه همۀ کشور، به‌دلیل گسترش حملات دشمن به شهرها، ملتهب شده بود. رئیس‌جمهور، در خطبه‌های نماز جمعۀ تهران گفت: «اگر رژیمِ عراق وقاحت را از اندازه بگذراند، هدف‌های مهم‌تر از بصره را در هم می‌کوبیم!» شنبه هجدهم اسفند سال 63، آبستن حوادثی بزرگ بود. در جنوب، به‌زودی عملیات بزرگی از منطقۀ هور آغاز می‌شد که بی‌شک بر حملات دشمن به شهرها می‌افزود. در غرب، حسن مقدّم، دستور اولین عملیات موشکی را دریافت کرده بود. او، مصمّم و استوار به استقبال این دستور رفت در حالی‌که مثل همۀ دوستانش نگرانِ اولین پرتاب بود و سؤالاتی در دل داشت: آیا موشکی که سال‌ها در انبارهای ارتش لیبی مانده، بدون مشکل پرتاب می‌شود؟ آیا لیبیایی‌ها کارشان را درست انجام می‌دهند؟ اصلاً آیا موشک به هدف می‌رسد؟ 2 آفتابِ روزِ نوزدهم طلوع نکرده بود که با سلام‌ و صلوات، یک موشک از تونل پادگان منتظری خارج و به سوله‌ای که تازه ساخته بودند منتقل شد. قرار بود مراحل آماده‌سازی موشک درون این سوله انجام بگیرد. تعدادی از لیبیایی‌ها، کنار موشک و گروهی در موضع حضرت زینب، سخت در تکاپو بودند. نیروهای جدید حدید، روی ارتفاعات اطراف موضعِ پرتاب به‌نوبت نگهبانی می‌دادند. آنها هنوز نمی‌دانستند آنجا چه خبر است! .... https://eitaa.com/lashkarekhoban
این عکس از عجیب‌ترین تصاویر تاریخ دفاع مقدس ماست... فراموش نباید کرد آن روزها را... مستشاران لیبیایی در حال آماده سازی موشک اسکاد بی برای پرتاب هستند و هیچ ایرانی اجازه ندارد نزدیکشان باشد! فرمانده موشکی ایران، حسن طهرانی مقدم نفر اول از سمت چپ است و دارد از دور تماشا می‌کند.... درود بر روح بلندش که برای قدرت ایران و اسلام، تا لحظۀ شهادت، دوید و کوشید و مشقات را به جان خرید اما ایران را به یک قدرت موشکی تبدیل کرد... درود بر روح بلندش🌷 https://eitaa.com/lashkarekhoban
سردار! اگر این شب‌ها، در حالی که دشمن پست و وحشی در ترس و وحشت آواره است، ما ملت ایران، در آرامش به زندگی معمول خود مشغولیم، فقط به اتکای قدرتی‌ست که تو با یاران گمنامت آفریدی... تو راهی گشودی که هنوز برادران و شاگردانت در گمنامی ادامه‌اش می‌دهند تا ایران، مقتدر و عزیز و سربلند بماند🇮🇷.... درود بر تو که سردار عالیقدر ملتی بزرگ بودی و هستی و خواهی بود! 🌷🇮🇷🌷 https://eitaa.com/lashkarekhoban
شهید مجتبی بخشنده، اولین شهید از نیروهای رسمیِ یگان موشکی جمهوری اسلامیِ ایران، متولد 1338 در روستای کلوچان از توابع گلپایگان بود. او در خانواده‌ای مذهبی و عاشق قرآن تربیت یافت. در نوجوانی مداح مراسم محرم در روستایشان بود. خدمت سربازی‌اش را در کردستان گذرانید و در نبرد با دشمن مجروح شد. در پاییز 1363 عضو رسمی سپاه شد و به یگان تازه تأسیسِ موشکی پیوست. ابتدا در حراست و حفاظت پادگان و سپس در قسمت آماد و پشتیبانی مشغول خدمت شد. به‌خاطر اهمیت کارشان، خانواده‌اش را به کرمانشاه آورد. تنها فرزندش، چهل روز بعد از شهادت او به‌دنیا آمد. پدرش پیشاپیش اسم زینب را بر او گذاشته بود. شهید بخشنده در 21 آبان 65 به شهادت رسید و در صحن امامزاده عزیزالدین محمد به خاک سپرده شد، جایی که والدینش آنجا را مرمت کرده بودند چون مجتبی در کودکی دچار بیماری سختی شده بود و آن‌ها نذر کرده بودند تا بعد از شفای فرزندشان صحن امامزاده را مرمت کنند. زینب بخشنده، دانشجوی الکترونیک دانشگاه اصفهان، در سال 1385در سانحه رانندگی به دیار باقی شتافت و 20 سال بعد، نزد پدر شهیدش در همان امامزاده به خاک سپرده شد. 🌷 آه ای ایران! چه خون‌ها و اشکها ریخته شد تا سربلند بمانی ایران من ..🇮🇷😭. https://eitaa.com/lashkarekhoban
خدا قوت سردار دلاور... یادگار پر افتخار حسن آقا.. مرد روزهای دشوار... سردار موسوی عزیز همه زحماتتان قبول حق باشه سردار سپاه اسلام... https://eitaa.com/lashkarekhoban
ببینید یک عکس خاص و بی‌نظیر: فرماندهان هوافضای سپاه چند سال پس از جنگ: حاج حسن و رفقایش با فرزندانشان چندین سال با هم به زیارت حضرت ثامن الجج علی بن موسی الرضا علیه السلام مشرف می‌شدند، هم زیارت بود، هم تفریح، هم سفر کاری، هم فرصتی که با خانواده‌هایشان باشند و بخشی از نبودنهایشان را جبران کنند.... از این جزییات و سفرها ، خاطرات بسیار شیرینی در کتاب آورده‌ایم....... ازین عکس تعدادی شهید شده‌‌اند⚘️⚘️ و تعدادی به دعوت دوست لبیک گفته‌اند و بقیه ، مجاهد و مقاوم و مخلص... منتظر وعده الهی‌اند، مردانی که در طول این سالها و مخصوصا در عملیات ، کاری کردند دشمن قبله‌اش را گم کند😊👍... دلاوران موشکی💐💐💐 خدا حافظتان باشد که قلب ملت و امت اسلام را شاد کردید🌱 شما کدامشان را می‌شناسید؟ چقدر می‌خواهید از اینان بدانید؟ اینان چگونه این مسیر را طی کردند و به اينجا رسیدند... 🔻باید کتاب خوب را، خوب بخوانیم😊 ان‌شاءالله 🔻🔻🔻 https://eitaa.com/lashkarekhoban
کارت معافیت دائم از خدمت حسن طهرانی مقدم... جالبه، نه؟! این کارت، متعلق به جوانی‌ست که می‌توانست مسیر موفقیت را در راهی دیگر بجوید و با روحیه خاصی که داشت ، قطعا موفق می‌شد. اما، انقلاب خمینی، روح بزرگ مسئولیت‌پذیری،ایثار، تلاش و جهاد را در این جوانها شکفت... حسن در تابستان ۵۹، کمتر از دو ماه قبل از آغاز جنگ تحمیلی به سپاه پیوست و از عمر ۵۲ ساله‌اش، ۳۱ سالش را در خدمت سپاه بود، عاشقانه، صادقانه، جانانه، تا شهادت! https://eitaa.com/lashkarekhoban
داغ داغ: یک صفحه از کتاب، با اینکه خودم شنیده و نوشته‌ام و بارها خوانده‌ام، هنوز برخی جملات و خاطرات متوقفم می‌کنند.... بیهوده نیست عزت امروز بانوی خانه حاج‌حسن طهرانی مقدم... خوشحالم که مسیر سخت و پر تلاطم صبر و ایثار و استقامت او به پای عشق پاکش را توانستم درین کتاب به تصویر بکشم.... بخوانید: https://eitaa.com/lashkarekhoban