17.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙نماهنگ جدید ابوذر روحی
#اربعین
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
اگر بیقرار #امام_زمان (عج) هستید ،
این نشانهی سلامتی روحی شماست .
- استاد پناهیان
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
خب، خب
میدونم خیلی ها منتظرن تا رمان جدیدمونو شروع کنیم
پس بیشتر از این منتظرتون نمیزاریم😊
#به_وقت_رمان
❤️رمان جدیدمون و کمی متفاوت
رمان تلنگری، عاشقانه، شهدایی، و بر اساس واقعیت
💜اسم رمان؟ #مثل_یک_مرد
💚نویسنده؟ سیده زهرا بهادر
💙چند قسمت؛ ۴۰ قسمت
حتما بخونید، تجربه ی جالبیه😌
تقدیم به علاقمندان به بخش #به_وقت_رمان
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
🌷🌷🕊🌷🕊🌷🌷
💚رمان تلنگری، عاشقانه، شهدایی، و بر اساس واقعیت
🤍#مثل_یک_مرد
❤️قسمت ۱ و ۲
بوی سدر و کافور که به مشامم میخورد یکدفعه یاد گذشته میافتم...
درست چند سال پیش بود وقتی کتاب دا را میخواندم چقدر حس بودن در آن لحظات را وحشتناک و دلهره آور میدیدم!
«تاریک بود،چشم چشم را نمیدید اما صدای هس هس زدن را حس میکردم، فانوسی برداشتم تا اگر سگ های وحشی به جنازه ها نزدیک شده باشند دورشان کنم،لابه لای جنازه ها گام بر می داشتم که ناگهان احساس کردم پای راستم خیس شده فانوس را پایین گرفتم، پایم در روده های یک جنازه فرو رفته بود . . . »
اینها بخشی از کتاب «دا» خاطرات واقعی دختری را روایت میکند که در زمان جنگ تصمیم می گیرد به غسال های شهر کمک کند تا جنازه ها زودتر دفن شوند.
آن لحظه که این جملات را میخواندم احساس میکردم که کارش از سربازی که خط مقدم جبهه بود کمتر نبوده و چقدر دیدن چنین لحظاتی برای یک خانم سخت است...
اما حالا دست روزگار مرا نیز به ورطهی امتحان کشید و گویا آن کتاب امروز جلوی چشمانم ورق، ورق میخورد!
آن روز که این کتاب را میخواندم هرگز گمان نمیکردم خودم در چنین شرایطی قرار بگیرم و اصلا جرات چنین کاری را داشته باشم!
من که تا به حال نه مرده دیده بودم!
نه غسالخانه!
و جز بوی عطرهای خاص خودم چیزی به مشامم نخورده بود حالا دست تقدیر قرار بود مرا با بوی کافور و سدر مانوس کند...
اوایل اسفند بود همه جا حرف از بیماری ناشناخته ای به اسم کرونا و دلهره و ترسی که قبل از هر چیز انسان را زمین گیر میکرد...
خودم هم مثل همه ترسیده بودم نمیدانستم چه باید بکنم اینکه اصلا میشود کاری کرد یا نه!
یا باید با یک ترس و دلهره گوشه خانه بنشینم تا ببینم چه خواهد شد!
حس خوبی نبود واقعا بلاتکلیفی و سردرگمی همراه با ترس درد بدتری بود که قبل از مبتلا شدن به کرونا سرازیر وجودم شده بود انگار دست و پایم را بسته بودند و راه نفسهایم از این همه وحشت بند آمده بود!
تا اینکه با تماس مرضیه همه چیز عوض شد و حالا من اینجا حضور داشتم جایی که هیچ وقت فکرش را نمیکردم و اتفاقاتی که زندگیم را از یکنواختی نجات داد...
همانطور بهت زده محیط را نگاه میکردم...
چه جای غریبی!
و چقدر حس عجیبی دارم...
محو افکارم هستم که زینب ماسکی شبیه ماسکهای شیمیایی زمان جنگ به دستم میدهد.
خوب که دقت میکنم شبیه نیست درست خودش هست! هنوز متحیرانه خیرهی ماسکم
که دوباره زینب با لباس مخصوص جلویم ظاهر میشود و میگوید:
_بِجُنب دختر...
و لباسهای آبی رنگی به دستم میدهد سعی میکنم بهت چهره ام نمایان نشود و زود دست بکار میشوم لباسهای مخصوص را که پوشیدم احساس کردم حرارت بدنم چندین برابر شد....
خیس عرق میشوم نمیدانم از ترس است یا از گرمای لباس ها!
شاید هم از هر دو...
هر چه که هست نفس کشیدن را برایم سخت میکند...
اما زینب فرز و سریع مشغول است همه را که مجهز کرد و خیالش راحت شد دوباره سراغ من میآید با دست به شانهام میزند و با صدای نامفهومی از زیر ماسک فیلتردارش میگوید:
_آماده ای!؟
فقط سرم را تکان میدهم که ضعف و ترس درونم با صدایم آشکار نشود...
اولین میت را که می آورند نزدیک است قلبم از جا کنده شود...
کمی عقب میروم...
دو، سه نفر دیگر هم همراه من میشوند...
اما زینب همراه مرضیه برای روحیه دادن به بچه ها نه تنها عقب نمیرود که جلوتر از بقیه میت را تحویل میگیرند...
هم زمان که مرضیه زیپ کاور را باز میکند احساس کردم الان است که جان بدهم اما ذکر زینب نجاتم داد
"یا فاطمه زهرا..."
متعجب مانده بودم از زینب و مرضیه با اینکه آنها هم تا به حال مثل من جنازه ندیده بودند بدون ذره ای ترس دست بکار شدن!
یکی از خواهر ها شروع کرد روضه خواندن کم کم بچه ها روحیه گرفتند و جلو آمدن، اما من همچنان میخکوب سر جایم ایستاده بودم!
شاید حق داشتم منی که در تمام طول عمرم کلا جنازه ندیده بودم حالا بماند که کرونایی هم باشد!
مرضیه چیزی به رویم نیاورد و همراه زینب با دو تا از خواهرهای دیگر میت را که خانم میانسالی بود غسل دادن و کفن کردند
ومن برای اولین بار غسل دادن و کفن کردن یک انسان را دیدم...
فقط تماشا کردم و اشک ریختم...
شاید حس اینکه یک روز خودم به اینجا برسم مرا متوقف کرده بود!
شاید هم کارهای ناتمامی که گمان میکردم هنوز فرصت هست...
اما در آن لحظات مرگ را نزدیکتر از تمام ساعاتی که در عمرم گذارندم میدیدم آنقدر نزدیک که میخکوب شده بودم!
ذهنم درگیر مرضیه و زینب شد آنها مثل من تاحالا اینجا را ندیده بودند پس چرا... چرا... متوقف نشدن!
میان چراهای ذهنم مانده بودم که صدای مرضیه مرا به خود آورد...
_خوبی؟
با سر اشاره کردم آره...
ولی واقعا حالم خوب نبود شاید از این بدتر نمیشد!
پیشنهاد مرضیه حالم را بهتر کرد گفت: _برایمان زیارت عاشورا میخوانی؟
بهترین کاری که در آن موقعیت میتوانستم انجام بدهم همین بود اصلا حرف دلم را زد... کمی آرامش از جنس عاشورا میان غسالخانه!
خواندن زیارت عاشورا که تمام شد میت دوم را آوردند در دلم احساس کردم میتوانم!
هنوز میترسیدم اما جلو رفتم...
مدام ذکر میگفتم...
مرضیه خودش را کمی عقب کشید که من زیپ کاور را باز کنم...
نفس در سینه ام حبس شده بود...
زیپ را که کشیدم با دیدن صورت خانم جوانی غم تمام وجودم را گرفت!
لحظه ای مکث و بعد از حال رفتم...
💚ادامه دارد....
🤍نویسنده؛ سیدهزهرا بهادر
#به_وقت_رمان
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
﷽
ای آنکه خدای خویش خوانیم تو را
طاعت به سزا کجا توانیم تو را
گویند خدای را به حاجات بخوان
حاضرتر از آنی که بخوانیم تو را
🌸 الهـی بـه امیـد تـو 🌸
#بِسْــــــمِاللَّهِالرَّحْمَـنِالرَّحِيــم
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
اولین سلام صبحگاهی،
تقدیم به ساحت قدسے قطب عالم امکان
حضرت صاحب الزمان(عج) ...
❤السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ
یا اباصالحَ المهدی
یا خلیفةَالرَّحمن
و یا شریکَ القران
ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ
سیِّدی و مَولای
ْ الاَمان الاَمان
أللَّهُمَ عَجلْ لِوَلِیکْ ألْفَرَج بحق زینب کبری(س)
به قصد زيارت ارباب بی کفن :
❤السلام عليك يا اباعبدالله
و علي الارواح التي حلت بفنائك
عليك مني سلام الله أبدا
ما بقيت و بقي الليل و النهار
و لا جعله الله آخر العهد مني لزيارتكم
السَّلامُ عَلي الحُسٓين و
عٓلي عٓلي اِبن الحُسَين و
عَلي اولاد الحُسَين وَ
علَي اصحابِ الحُسَين.
أللهم ارزقنا زیارت الحسین (ع)
اللهم ارزقنا شفاعة الحسین (ع)
❤السلامُ عَلَیک یا امام الرئوف یا ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ المُرتضی
✨ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ✨
#اللٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرَجْبِهحَقِزینَب
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
هر روز،صبحِ زود،به گوشم صدای توست
حَیّ عَلَی الحسین وَ حَیّ عَلَی الحَرم
با یک سلام رو به شما رو به کربلا
جا میدهم میان دلم یک بغل حرم
#السلام_علیک_یاسیدالشهدا✋
#صبحتون_حسینی ⛅️
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
💔
وسط روز گرفتار شبم باور کن
بازهم شعله کشیده غضبم باور کن
اولین بار شلوغی گذر را دیدم
چه شلوغی بدی، در عجبم باور کن
یادشان رفته که نان پدرم را خوردند
بین کوفه بدهی شد طلبم باور کن
هرقدر گفتم #علی بر دهنم سنگ زدند
بغض دارند ز اصل و نسبم باور کن
نه سلامی نه علیکی همه توهین کردند
خسته از طایفه ای بی ادبم باور کن
آشنایان جلوی قافله خیره شده اند
من هم از قافله قدری عقبم باور کن
عده ای نذری و خیرات به ما میدادند
سخت دلگیر ز نان و رطبم باور کن
تشنگی بعد تو افتاد بجان #زینب
موقع خطبه ترک خورد لبم باور کن
#حسـین_جـان💔
بی تو آوارم و بر خويش فرو ريخته ام
اي همه سقف و ستون و همه آبادیِ من
#صلیاللهعليڪیـاابــاعبــدالله
🥀 به یاد شهیدمدافعحرم سیداحمد حسینی
#اللّهُمَّصَلِّعَليمُحَمَّدوَآلِمُحَمَّدوَعَجِّلفَرَجَهُـم
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
سلام، غریبتر از هر غریب!
سلام، مزار بی چراغ، تربت بی زائر، بهشت گمشده!
سلام، آتشفشان صبر، چشمان معصوم، بازوان مظلوم، زبان ستمدیده!
سلام، سینه شعله ور، جگر سوخته، پیکر تیرباران شده!
سلام، امام غریب من!
#شهادت_امام_حسن(ع)🖤🍂
#تسلیٺ_باد🍂💔
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
مداحی_آنلاین_دل_محزونه_داره_میخونه_نریمان_پناهی.mp3
3.07M
دل محزونه
داره میخونه
به یاد مادر
چشام بارونه
🎙 نریمان پناهی
#شهادت_امام_حسن(ع)💔
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
#حدیث
پیامبر صلی الله و علیه و آله:
هر زنی که پروردگار رو بپرسته و واجباتش رو انجام بده و از شوهرش اطاعت کنه حتما وارد بهشت خواهد شد
#همسرداری_مومنانه
#سبک_زندگی_اسلامی
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
🔴 درمان بیماری های صعب العلاج
🔵 آیت الله کشمیری(ره) فرمودند:
🌕 برای امراض صعب العلاج هر روز سوره نجم خوانده شود و به امام سجاد علیه السلام تقدیم گردد.
📚 روح و ریحان،ص ۸۰
#به_وقت_نیاز
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
🔴 پیوستن به امام زمان در ساعات پایانی عمر
🔹 «سعد بن حارث انصاری» و «ابو الحتوف حارث انصاری»، دو برادر کوفی و هر دو از خوارج بودند. این دو همراه عمربن سعد از کوفه برای جنگ با امام حسین به کربلا آمده و تا بعد از ظهر عاشورا نیز در سپاه کوفه بودند.
🔹 اما هنگامی که یاران امام علیه السلام به شهادت رسیدند، امام حسین علیه السلام فریاد بر آورد:« آیا کسی هست که ما را یاری کند؟» زنان و کودکان با شنیدن صدای امام علیه السلام به شیون و زاری پرداختند.
🔹 سعد و برادرش، ابو الحتوف، که صدای امام و شیون اهل بیتش را شنیدند، ناگهان به خود آمدند و گفتند:« این حسین، پسر دختر پیامبر، است و ما در روز قیامت از جدّ او امید شفاعت داریم، چگونه با او جنگ کنیم؟» آنگاه به حمایت از امام علیه السلام با سپاه کوفه به جنگ پرداختند. این دو برادر با شعار « لا حُکْمَ إلاّ لِلّهِ وَلا طاعَةَ لِمَنْ عَصاهُ» یعنی همان شعار مشهور خوارج علیه امیرالمؤمنین (ع) به سپاه امام حسین(ع) پیوسته و با یزیدیان جنگیدند تا هر دو به شهادت رسیدند.
🔹 این اتفاق اشارات عجیبی دارد؛ اینکه صحرای کربلا، شهدایی با سابقه خوارج دارد و همگی شیعه به معنای مرسوم نبودند؛ اینکه این خوارج از بسیاری از شیعیان اسمی پیشی گرفتند؛ اینکه میشود در ساعات پایانی عمر هم عاقبت به خیر شد و به جبهه حق پیوست از جمله این اشارات است.
🔺 آری در پیوستن به سپاه امام عصر ارواحنا فداه هم شاهد ریزش ها و رویش ها حتی در ساعات پایانی خواهیم بود.
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
14.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شبهه
❌ چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است
⭕️ پاسخ شدید قرآن به این ضربالمثل ضدانسانی و اسلامی
#فلسطین #غزه
🎙 استاد رحیمپور ازغدی
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨 اربعین یه جنگه
🔻بارفتن به #اربعین در لشکر #امام_زمان ثبت نام کردی، ولی فرق میکنه که یه سرباز باشی یا یه سرلشکر
🎙 استاد شجاعی
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
@lotfe_khodaa
📚 لیسـت رمـانهـا:
قسمٺاول رمان از من تا فاطمه⇩
https://eitaa.com/lotfe_khodaa/33
قسمٺاول رمان من با تو⇩
https://eitaa.com/lotfe_khodaa/754
قسمت اول رمان بی تو هرگز ⇩
https://eitaa.com/lotfe_khodaa/1766
قسمت اول رمان عبور زمان بیدارت میکند ⇩
https://eitaa.com/lotfe_khodaa/2524
قسمت اول رمان در انتظار عشق ⇩
https://eitaa.com/lotfe_khodaa/4141
قسمت اول رمان تنها میان داعش ⇩
https://eitaa.com/lotfe_khodaa/6973
قسمت اول رمان چمران از زبان غاده ⇩
https://eitaa.com/lotfe_khodaa/12769
قسمت اول رمان فرار از جهنم ⇩
https://eitaa.com/lotfe_khodaa/16451
قسمت اول رمان چایت را من شیرین میکنم ⇩
https://eitaa.com/lotfe_khodaa/17912
قسمت اول رمان مبارزه با دشمنان خدا ⇩
https://eitaa.com/lotfe_khodaa/20654
قسمت اول رمان از روزی که رفتی(جلداول) ⇩
https://eitaa.com/lotfe_khodaa/21489
قسمت اول رمان شکسته هایم بعد تو(جلددوم) ⇩
https://eitaa.com/lotfe_khodaa/22575
قسمت اول رمان پرواز شاپرک ها (جلد سوم) ⇩
https://eitaa.com/lotfe_khodaa/24103
قسمت اول رمان اسطوره ام باش مادر (جلد چهارم) ⇩
https://eitaa.com/lotfe_khodaa/25435
قسمت اول رمان از سوریه تا منا ⇩
https://eitaa.com/lotfe_khodaa/28835
قسمت اول رمان مثل یک مرد ⇩
https://eitaa.com/lotfe_khodaa/32871
قسمت اول رمان باد بر می خیزد ⇩
https://eitaa.com/lotfe_khodaa/34082
کتاب های مجازی با موضوعات جذاب و متفاوت را با هشتک #pdf جستجو کنید.
❌کپی از رمان ها فقط با ذکر نام نویسنده جایز است.❌
ـــــــــــــــــــــــــــــ
لینک نظرسنجی ناشناسمون:
https://daigo.ir/secret/8120014467
لطفا نظراتون رو درمورد رمان ها در لینک بالا اعلام کنید.
از کدوم رمان خوشتون اومده و چرا، یا به چه دلیلی از رمانی انتقاد دارین...
#به_وقت_رمان
بــامــاهمــࢪاهبــاشیــد😍🌱
+نگاھمولابدرقهیِزندگیتونالھے!
May 11
ضمن عرض خوشامد، جهٺ دسترسے بھ پستهاےِ ڪانال، روۍ هشتگ موࢪد نظࢪ ڪلیڪ فࢪمایید☺️👌🏻
#به_وقت_عاشقی
#کلام_خدا
#به_خدا_اعتمادکنیم
#امام_زمان
#شهیدانه
#بهخودمونبیایم
#شکرگزارباشیم
#پویش_حجاب_فاطمے
#حواسمونباشه
#سخنان_ناب
#سبک_زندگی_اسلامی
#سلامت_باشیم
#مهربان_باشیم
#نمــاز
#نهجالبلاغه
#داستانک
#جمعههای_انتظار
#به_وقت_رمان
#زیبابشنویم
#امربهمعروف_نهیازمنکر
#ماه_مبارک_رمضان
#انتخابات
#به_وقت_نیـاز
#ماه_رمضان
#استغفار۷۰بندی
#شرح_دعای_عهد
#لبیک_یا_خامنه_ای
#حجاب
#ایران_قوی
#pdf
ــــــــــــــــــــــــــــــ
📚 لینک لیسـت رمـانهـا:
https://eitaa.com/lotfe_khodaa/32892
ـــــــــــــــــــــــــــــ
لینک نظرسنجی ناشناسمون:
https://daigo.ir/secret/8120014467
بــامــاهمــࢪاهبــاشیــد😍🌱
+نگاھمولابدرقهیِزندگیتونالھے!
May 11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
♨️ تردد شبانه زائران اربعین از مرز خسروی
🔹این روزها بسیاری از زائران اربعین با توجه به گرمای بالا، تردد شبانه از مرزها را برای حضور در عراق انتخای کردهاند.
📌 خبر فوری سراسری
@fori_sarasari
ورود خودروهای شخصی به مهران ممنوع شد
🔹استاندار ایلام: برای جلوگیری از ازدحام و ترافیک در داخل شهر مهران و استفادۀ زوار از پارکینگ بزرگ اربعین، ورود خودروهای شخصی به داخل شهر مهران از فردا ممنوع است و زوار با اتوبوس های درونشهری به پایانه انتقال داده میشوند.
💡@FANUSESHAB
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
♨️ روایت تکاندهنده عضو سازمان بین المللی نجات کودکان از جنایت اسرائیل در مدرسه التابعین
🔹جمعآوری تکههای اجساد همچنان ادامه دارد!
📌 خبر فوری سراسری
@fori_sarasari
♨️انتقاد حمید رسایی از وزیر اطلاعات:
🔹 وزیر اطلاعات به کمیسیون امنیت نیامد و موضوع سؤال را تا ده روز دیگر جهت بررسی به معاونتهایش ارجاع داده!
🔹علاوه بر نکاتی درخصوص سبک زندگی، شائبه تابعیت برخی معاونین رییس جمهور و خانواده ایشان مطرح است که مطابق قانون نحوه انتصاب اشخاص در مشاغل حساس، ادامه فعالیت آنها غیرقانونی است.
✍دوتابعیتی که معرف حضور است!
اما سبک زندگی...!😏
📌 خبر فوری سراسری
@fori_sarasari
از سبک زندگی میگذریم آقای رسایی میدونه و اون فرد و مراجع امنیتی!
اما در مورد دوتابعیتی ها میشه گفت قطعا این افراد یا خائن هستن یا دروغگو!
حالت سوم نداره متن قسم نامه دوتابعیتی ها رو با هم مرور کنیم صحت این ادعا اثبات خواهد شد👇