به حسن #دلبر من هیچ در نمیباید
جز این دقیقه که با دوستان نمیپاید
حلاوتیست لب لعل آبدارش را
که در حدیث نیاید چو در حدیث آید
ز چشم غمزده #خون میرود به حسرت آن
که او به گوشه چشم التفات فرماید
بیا که دم به دمت یاد میرود هر چند
که یاد آب به جز تشنگی نیفزاید
امیدوار تو جمعی که روی بنمایی
اگر چه فتنه نشاید که روی بنماید
نخست #خونم اگر میروی به قتل بریز
که گر نریزی از دیدهام بپالاید
به انتظار تو آبی که میرود از چشم
به آب چشم نماند که چشمه میزاید
کنند هر کسی از حضرتت تمنایی
خلاف همت من کز توام تو میباید
شکر به دست ترش روی خادمم مفرست
و گر به دست #خودم زهر میدهی شاید
تو همچو کعبه عزیز اوفتادهای در اصل
که هر که وصل تو #خواهد جهان بپیماید
من آن قیاس نکردم که زور بازوی #عشق
عنان عقل ز دست حکیم برباید
نگفتمت که به ترکان نظر مکن #سعدی
چو ترک ترک نگفتی تحملت باید
در سرای در این شهر اگر کسی #خواهد
که روی #خوب نبیند به #گل برانداید
#به_حسن_دلبر_من_هیچ_در_نمیباید #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/448
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
من همان روز که آن خال بدیدم گفتم
بیم آن است بدین دانه که در دام افتم
هرگز آشفتهی رویی نشدم یا مویی
مگر اکنون که به روی تو چو موی آشفتم
هیچ شک نیست که این واقعه با طاق افتد
گو بدانید که من با غم رویش جفتم
رنگ رویم غم #دل پیش کسان میگوید
فاش کرد آن که ز بیگانه همیبنهفتم
پیش از آنم که به دیوانگی انجامد کار
معرفت پند همیداد و نمیپذرفتم
هر که این روی ببیند بدهد پشت گریز
گر بداند که من از وی به چه پهلو خفتم
آتشی بر سرم از داغ جدایی میرفت
و آبی از دیده همیشد که زمین میسفتم
عجب آن است که با زحمت چندینی خار
بوی #صبحی نشنیدم که چو #گل نشکفتم
پیش از این خاطر من خانهی پرمشغله بود
با تو پرداختمش وز همه عالم رفتم
#سعدی آن نیست که درخورد تو گوید سخنی
آن چه در وسع #خودم در دهن آمد گفتم
#من_همان_روز_که_آن_خال_بدیدم_گفتم #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/343
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
#صبح میخندد و من گریه کنان از غم دوست
ای دم #صبح چه داری خبر از مقدم دوست
بر #خودم گریه همیآید و بر #خنده تو
تا تبسم چه کنی بیخبر از مبسم دوست
ای نسیم سحر از من به #دلارام بگوی
که کسی جز تو ندانم که بود محرم دوست
گو کم یار برای #دل اغیار مگیر
دشمن این نیک پسندد که تو گیری کم دوست
تو که با جانب خصمت به ارادت نظرست
به که ضایع نگذاری طرف معظم دوست
من نه آنم که عدو گفت تو #خود دانی نیک
که ندارد #دل دشمن خبر از عالم دوست
نی نی ای باد مرو حال من خسته مگوی
تا غباری ننشیند به #دل خرم دوست
هر کسی را غم #خویشست و #دل #سعدی را
همه وقتی غم آن تا چه کند با غم دوست
#صبح_میخندد_و_من_گریه_کنان_از_غم_دوست #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/365
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
من همان روز که آن خال بدیدم گفتم
بیم آن است بدین دانه که در دام افتم
هرگز آشفتهی رویی نشدم یا مویی
مگر اکنون که به روی تو چو موی آشفتم
هیچ شک نیست که این واقعه با طاق افتد
گو بدانید که من با غم رویش جفتم
رنگ رویم غم #دل پیش کسان میگوید
فاش کرد آن که ز بیگانه همیبنهفتم
پیش از آنم که به دیوانگی انجامد کار
معرفت پند همیداد و نمیپذرفتم
هر که این روی ببیند بدهد پشت گریز
گر بداند که من از وی به چه پهلو خفتم
آتشی بر سرم از داغ جدایی میرفت
و آبی از دیده همیشد که زمین میسفتم
عجب آن است که با زحمت چندینی خار
بوی #صبحی نشنیدم که چو #گل نشکفتم
پیش از این خاطر من خانهی پرمشغله بود
با تو پرداختمش وز همه عالم رفتم
#سعدی آن نیست که درخورد تو گوید سخنی
آن چه در وسع #خودم در دهن آمد گفتم
#من_همان_روز_که_آن_خال_بدیدم_گفتم #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/343
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈