وقت طرب #خوش یافتم آن #دلبر طناز را
ساقی بیار آن جام می، مطرب بزن آن ساز را
امشب که بزم عارفان از #شمع رویت روشن است
آهسته تا نبود خبر رندان شاهدباز را
دوش ای پسر می #خوردهای چشمت گواهی میدهد
باری حریفی جو که او مستور دارد راز را
روی #خوش و آواز #خوش دارند هر یک لذتی
بنگر که لذت چون بود محبوب #خوشآواز را
چشمان ترک و ابروان جان را به #ناوک میزنند
یا رب که دادست این کمان آن ترک تیرانداز را
شور غم #عشقش چنین حیف است پنهان داشتن
در گوش نی رمزی بگو تا برکشد آواز را
#شیرازْ پرغوغا شدست از فتنهٔ چشم #خوشت
ترسم که آشوبِ #خوشت برهم زند #شیراز را
من مرغکی پربستهام زان در قفس بنشستهام
گر زان که بشکستی قفس بنمودمی پرواز را
#سعدی تو مرغ #زیرکی #خوبت به دام آوردهام
مشکل به دست آرد کسی مانند تو شهباز را
#وقت_طرب_خوش_یافتم_آن_دلبر_طناز_را #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/632
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
جان من! جان من فدای تو باد
هیچت از دوستان نیاید یاد
می روی و التفات مینکنی
سرو هرگز چنین نرفت آزاد
آفرین خدای بر پدری
که تو پرورد و مادری که تو زاد
بخت نیکت به منتهای امید
برساناد و چشم بد مرساد
تا چه کرد آن که نقش روی تو بست
که در فتنه بر جهان بگشاد
من بگیرم عنان شه روزی
گویم از دست #خوبرویان داد
تو بدین چشم مست و پیشانی
دل ما بازپس نخواهی داد
عقل با #عشق بر نمیآید
جور مزدور میبرد استاد
آن که هرگز بر آستانه #عشق
پای ننهاده بود سر بنهاد
روی در خاک رفت و سر نه عجب
که رود هم در این #هوس بر باد
مرغ وحشی که میرمید از قید
با همه #زیرکی به دام افتاد
همه از دست غیر #ناله کنند
#سعدی از دست #خویشتن فریاد
روی گفتم که در جهان بنهم
گردم از قید بندگی آزاد
که نه بیرون پارس منزل هست
شام و رومست و بصره و بغداد
دست از دامنم نمیدارد
خاک #شیراز و آب رکن آباد
#جان_من!_جان_من_فدای_تو_باد #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/583
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
بخت این کند که رای تو با ما یکی شود
تا بشنود حسود و بر او #ناوکی شود
خونم بریز و بر سر خاکم گذار کن
کاین رنج و سختیم همه پیش اندکی شود
آن را مسلم است تماشای نوبهار
کز #عشق بوستان #گل و خارش یکی شود
ای مفلس آنچه در سر توست از خیال گنج
پایت ضرورت است که در مهلکی شود
#سعدی در این کمند به دیوانگی فتاد
گر دیگرش خلاص بود #زیرکی شود
#بخت_این_کند_که_رای_تو_با_ما_یکی_شود #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/453
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
وقت طرب #خوش یافتم آن #دلبر طناز را
ساقی بیار آن جام می، مطرب بزن آن ساز را
امشب که بزم عارفان از #شمع رویت روشن است
آهسته تا نبود خبر رندان شاهدباز را
دوش ای پسر می #خوردهای چشمت گواهی میدهد
باری حریفی جو که او مستور دارد راز را
روی #خوش و آواز #خوش دارند هر یک لذتی
بنگر که لذت چون بود محبوب #خوشآواز را
چشمان ترک و ابروان جان را به #ناوک میزنند
یا رب که دادست این کمان آن ترک تیرانداز را
شور غم #عشقش چنین حیف است پنهان داشتن
در گوش نی رمزی بگو تا برکشد آواز را
#شیرازْ پرغوغا شدست از فتنهٔ چشم #خوشت
ترسم که آشوبِ #خوشت برهم زند #شیراز را
من مرغکی پربستهام زان در قفس بنشستهام
گر زان که بشکستی قفس بنمودمی پرواز را
#سعدی تو مرغ #زیرکی #خوبت به دام آوردهام
مشکل به دست آرد کسی مانند تو شهباز را
#وقت_طرب_خوش_یافتم_آن_دلبر_طناز_را #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/632
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈