دلی که دید که پیرامن خطر میگشت
چو #شمع زار و چو پروانه در به در میگشت
هزار گونه غم از چپ و راست دامنگیر
هنوز در تک و پوی غمی دگر میگشت
سرش مدام ز شور #شراب #عشق خراب
چو مست دایم از آن گرد شور و #شر میگشت
چو بیدلان همه در کار #عشق میآویخت
چو ابلهان همه از راه عقل برمیگشت
ز بخت، بیره و آیین و پا و سر میزیست
ز #عشق، بیدل و آرام و #خواب و #خور میگشت
هزار بارش از این پند بیشتر دادم
که گرد بیهده کم گرد و بیشتر میگشت
به هر طریق که باشد نصیحتش مکنید
که او به قول نصیحت کنان بتر میگشت
#دلی_که_دید_که_پیرامن_خطر_میگشت #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/605
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
فرهاد را چو بر رخ #شیرین نظر فتاد
دودش به سر درآمد و از پای درفتاد
مجنون ز جام طلعت لیلی چو مست شد
فارغ ز مادر و پدر و سیم و زر فتاد
رامین چو اختیار غم #عشق ویس کرد
یک بارگی جدا ز کلاه و کمر فتاد
وامق چو کارش از غم عذرا به جان رسید
کارش مدام با غم و آه سحر فتاد
زین گونه صد هزار کس از پیر و از جوان
مست از #شراب #عشق چو من بیخبر فتاد
بسیار کس شدند اسیر کمند #عشق
تنها نه از برای من این شور و #شر فتاد
روزی به #دلبری نظری کرد چشم من
زان یک نظر مرا دو جهان از نظر فتاد
#عشق آمد آن چنان به #دلم در زد آتشی
کز وی هزار سوز مرا در جگر فتاد
بر من مگیر اگر شدم آشفته #دل ز #عشق
مانند این بسی ز قضا و قدر فتاد
#سعدی ز خلق چند نهان راز #دل کنی
چون ماجرای #عشق تو یک یک به در فتاد
#فرهاد_را_چو_بر_رخ_شیرین_نظر_فتاد #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/581
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
با کاروان مصری چندین شکر نباشد
در لعبتان چینی #زین #خوبتر نباشد
این #دلبری و شوخی از سرو و #گل نیاید
وین شاهدی و شنگی در ماه و #خور نباشد
گفتم به شیرمردی چشم از نظر بدوزم
با تیر چشم #خوبان تقوا سپر نباشد
ما را نظر به خیرست از حسن ماه رویان
هر کو به #شر کند میل او #خود بشر نباشد
هر آدمی که بینی از سر #عشق خالی
در پایه جمادست او جانور نباشد
الا گذر نباشد پیش تو اهل #دل را
ور نه به هیچ تدبیر از تو گذر نباشد
هوشم نماند با کس اندیشهام تویی بس
جایی که حیرت آمد سمع و بصر نباشد
بر عندلیب عاشق گر بشکنی قفس را
از ذوق اندرونش پروای در نباشد
تو مست #خواب نوشین تا بامداد و بر من
شبها رود که گویی هرگز سحر نباشد
دل میبرد به دعوی فریاد شوق #سعدی
الا بهیمهای را کز #دل خبر نباشد
تا آتشی نباشد در خرمنی نگیرد
طامات مدعی را چندین اثر نباشد
#با_کاروان_مصری_چندین_شکر_نباشد #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/535
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
فرهاد را چو بر رخ #شیرین نظر فتاد
دودش به سر درآمد و از پای درفتاد
مجنون ز جام طلعت لیلی چو مست شد
فارغ ز مادر و پدر و سیم و زر فتاد
رامین چو اختیار غم #عشق ویس کرد
یک بارگی جدا ز کلاه و کمر فتاد
وامق چو کارش از غم عذرا به جان رسید
کارش مدام با غم و آه سحر فتاد
زین گونه صد هزار کس از پیر و از جوان
مست از #شراب #عشق چو من بیخبر فتاد
بسیار کس شدند اسیر کمند #عشق
تنها نه از برای من این شور و #شر فتاد
روزی به #دلبری نظری کرد چشم من
زان یک نظر مرا دو جهان از نظر فتاد
#عشق آمد آن چنان به #دلم در زد آتشی
کز وی هزار سوز مرا در جگر فتاد
بر من مگیر اگر شدم آشفته #دل ز #عشق
مانند این بسی ز قضا و قدر فتاد
#سعدی ز خلق چند نهان راز #دل کنی
چون ماجرای #عشق تو یک یک به در فتاد
#فرهاد_را_چو_بر_رخ_شیرین_نظر_فتاد #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/581
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈