1_436318401.pdf
150K
🔰پیوست1 لایو عدالت و مصلحت در سیره امیر المومنین (ع)
روایتی صحیح السندکه امیر(ع)25 برنامه اصلاحی خود را اعلام می کند.
برخی اقتصادی و در دو محور عمده عدالت اقتصادی(توزیع عادلانه منابع ثروت/ توزیع عادلانه درآمدها) است.
اما از تدریج در تحقق آنها خبر می دهد بخاطر مصالح واقعی نه ساختگی!
با دقت ملاحظه کنید.
☑️ @m_ghanbarian
🔰پیوست 2 لایو عدالت و مصلحت در سیره امیر المومنین(ع)
❓مصلحتی که می تواند "موقتا" یک حق و عدلی را تعطیل کند کدام است؟!
1️⃣اولا اصل بر عدم تاخیر است:
امیر المومنین در نامه 50 نهج البلاغه:"آگاه باشید حق شما بر من این است که...وحقی را که از آن شماست از موردش تاخیر نیاندازم وتا آن را به انجام نرسانم باز نایستم وهمه شما نزد من درباره حق مساوی باشید. وهرگاه چنین کردم نعمت خدا برشما تثبیت شده برشما لازم می شود از من اطاعت کنید واز دستورم تخلف نکنیدودر انجام کاری که به صلاح شماست کوتاهی نورزیدوبرای رسیدن به حق در امواج سختی ها فرو روید..."
2️⃣ثانیا مصلحت معارض باید اهم باشد و چاره دیگری هم نباشد.
در خطبه 168 نهج البلاغه از تاخیر خود در باره حق عثمان(قصاص قاتلین) می گوید:"...اگر خوانخواهی عثمان تحقق پذیرد مردم سه دسته می باشند: دسته ای با شما هم رای هستند و گروهی با شما مخالفند وجمعی نه موافقند ونه مخالف . پس شکیبائی کنید تا مردم آرام شوند و دلها از تب وتاب بیفتد و حقوق از دست رفته به آسانی گرفته شود..."
⬅️توضیح:حکومت برای کف و سقفی تشکیل می شود: کف آن رفع هرج و مرج است که فرمود امیر فاسق هم از هرج ومرج مدام بهتر است/سقف آن هم اقامه قسط و عدل اجتماعی است.
حالا اگر در روز اول این حکومت بعد از شورش و هرج و مرجی که 4ماه خانه عثمان محاصره و کشته شده است یکباره سراغ انتقام برود آن هرج ومرج ادامه می یابد و کف حکومت هم تامین نمی شود. تاخیر برای استقرار یافتن حکومت وبعد سراغ استیفای این حقوق رفتن حکم عقل است.
این مثال در روزهای اول بیعت اتفاق افتاده و قابل سریان بر یک حکومت مستقر نیست الا همان هرج ومرج گسترده ثابت شود.
3️⃣نمونه های دیگر را در روایت کافی(پیوست 1)ملاحظه کنید که می فرماید:"اگر بخواهم مردم را به ترک آنها(25 بدعت شمارش شده)وادارم وبجای اصلی آنها برگردانم و به همان ترتیب که در زمان رسول خدا(ص)بود مقرر دارم لشکر از دور من پراکنده شوند تا جز خودم تک وتنها بجای نمانم ویا اندکی از شیعیان من ..." وهم فرمود:"اذاً لتفرقوا عنی: در اینصورت(اجرای این 25مورد)مردم از دورم پراکنده می شدند".
⬅️تدریج در اجرا با پیگیری مدام هم کاملا عقلائی است. آن مصلحت مزاحم تحقق فوری آن حقوق و عدالتها پراکندگی #عامه_مردم و زوال حکومت است نه رنجش خواص و کانونهای خاص! سریان این مصلحت به جای که بخلاف خواست عمومی عدالتی اجرا نمی شود درست نمی باشد.
☑️ @m_ghanbarian
🔰پیوست3 لایو عدالت و مصلحت در سیره امیر المومنین(ع)
❓"مصلحت نظام"در بیان و اندیشه بنیانگذار انقلاب و رهبران آن به چه معنا بوده است؟!
امروز معمولا بنام مصلحت نظام برخی حقوق و عدالتها تعطیل یا به تاخیر می افتد. دقیقا "نظام" در این تعبیر به چه معناست؟!
❗️باید جای "نظام" معنایی بگذارید که وقتی بنیانگذار می فرماید:حفظ آن از اعظم فرائض است(صحیفه نور ج15ص203)/اهمیتش از حفظ یک نفر_ولو امام عصر باشد_ اهمیتش بیشتر است(صحیفه امام ج15ص365)/معنای درستی درآید.
آیا مثلا جان وآبروی رهبر انقلاب از اعظم فرائض و مهمتر از جان ولیعصر است؟!!
⬅️این نظام یعنی نظام آرمانها و ارزشهای اسلام و روی زمین اسلام مستضعفان و محرومان!
1️⃣خود امام خمینی در ادامه همان جمله می فرماید:"برای اینکه امام عصر هم خودش را فدا می کند برای اسلام"(توجه کنید)
در اول وصیت نامه هم بخوبی این حقیقت را توضیح داده اند که ثقل اصغر(اهلبیت) خود را فدای ثقل اکبر(اسلام و نظام ارزشها و آرمانهایش) می کنند.
2️⃣رهبر انقلاب هم می فرماید:"نظام جمهوری اسلامی ،نظام آدم ها و اشخاص و افراد نیست؛نظام آرمانهاست"(80/8/9)
در پایان سخنانشان در دانشگاه علم وصنعت هم از آن به "ساخت حقیقی" (مقابل ساخت حقوقی) تعبیر کردند(حتما رجوع کنید).
3️⃣این اسلام ،"وجود ذهنی " و مباحثات طلبگی نیست روی زمین اردویی دارد امام خمینی در نامه اش برای تشکیل مجمع تشخیص مصلحت نظام به خوبی این مصلحت و نظام را معرفی می کند:"مصلحت نظام از امور مهمه ای است که مقاومت مقابل آن ممکن است #اسلام_پابرهنگان_زمین را در زمانهای دور و نزدیک زیر سئوال ببرد و اسلام آمریکائی مستکبرین و متکبرین را با پشتوانه میلیاردها دلار توسط ایادی داخلی و خارجی بر آنان پیروز گرداند"(صحیفه امام ج20ص446)
⬅️مصلحت اسلام پابرهنگان مصلحت نظام است!
*️⃣یک مثال عینی:اول انقلاب برای خانه دار کردن بیغوله نشین ها نیازمند زمین شهری شدیم. وزمین داران طبق قاعده فقهی مسلط بر اموال خود بودند و نمی شد ملزم به فروششان کرد. همین معنا از مصلحت نظام امام را واداشت علیرغم مخالفت مراجعی مثل آیت الله گلپایگانی طرح الزام فروش بیش از 1000متر را اجازه دهد.⬅️یعنی برای مصلحت پابرهنگان موقتا حکم شرعی الناس مسلطون علی اموالهم را تعطیل کند!
❗️تفاوت بین این مصلحت و معنا از نظام با آنچه چند دهه بعد شکل گرفت را با مثالی عینی در فایل صوتی بشنوید
☑️ @m_ghanbarian
✅ این روزها دوباره بحث واگذاری اراضی و املاک مصادره ای به اشخاص خاص در جهت کارهای عام المنفعه، مدرسه، دانشگاه، خیریه داغ شده است.
حجاب معاصریت هم محاسن را مخفی می کند هم معایب .
پس از محقق کرکی( مدافع واگذاری اراضی فتح شده) محقق اردبیلی ای پیدا و آنرا نقد کرد.
تجربه صفویه از این حیث درس آموز است.
یادداشت سابق را بازنشر می کنیم:
....................................
💠درسی فقهی از تجربه صفویه!
🔹آیا دانشگاه(...)در تهران -با همه خدماتش- به یک مرکز "تبارگماری" بدل نشده است؟! آیا سرمایه اولیه آن و نمونه های مشابه اش در قم و تهران و... از اموال مصادره ای یا حاکمیتی و عمومی تدارک نشده بود؟! آیا امروز علیرغم ارائه خدمات علمی و فرهنگی، خانواده و فامیلی را بهره مندتر نکرده اند؟!
🔹آیا آنچه برخی نمایندگان ولی فقیه در مراکز استانها پس از چند دهه با جایگاه ویژه خود تدارک کرده اند، پس از خود به شخصیت حقوقی بعد واگذار می کنند یا همچنان بنام خودشان و در تصرف نزدیکانشان باقی می ماند؟! در بعضی استانها مجموعه ای تجاری، ساختمانی مفصل برای مصلا یا دفتر امام جمعه تدارک شده که معمولا به منصوب بعد منتقل می شود اما امتیاز دانشگاه، شبکه ماهواره ای، دهها مدرسه علمیه و...چه؟!
واضح است مخارج و مایه اولیه اینها هم از اموال یا امتیازها و مساعدتهای دولتی یا سهم مبارک امام(ع) بوده است؛ که غیر از مصرف عام داشتن نباید حیاط خلوت خانوادگی شود!
🔹نمونه ها منحصر به این موارد نیست و این نوشتار دنبال فهرست کردن موارد نیست بلکه توجه به درس مهمی از تجربه صفوی را منظور دارد
🔷تجربه صفوی:
در استفاده از اراضی خاص و منابع عمومی توسط علماء اسلام -که در دولت صفوی محترم شده بودند- بحثهای فقهی عمیقی بین علماء تراز اول شیعه شکل گرفت. یک طرف محقق ثانی بود که از اراضی ای در عراق برای خود در راستای مقاصد دینی بهره می برد؛ و در طرف دیگر مقدس اردبیلی بود که اصلا بخاطر پرهیز از این استفاده ها -حتی برای خدمات عمومی- به "مقدس" لقب گرفت. در اینباره رساله های فقهی نوشته شد که ۴تا از آنها در کتاب الخراجیات توسط جامعه مدرسین یک جا چاپ شده است.
🔹از جمله خورده هایی که مثل فاضل قطیفی به طیفِ بهره مند از منابع عمومی می گرفت این بود: مالی در اختیار فقیهی گذاشته شود تا رفع نیاز عامه کند و خودش در صورتی که محتاج است از آن بهره برد؛ حال اگر چنین فقیهی حیله شرعی بکار برد و آن مال را به ملکیت فرزند یا همسرش درآورد تا با اشکال احتیاج روبرو نشود، این یک حیله شرعی است!(ر.ک:السراج الوهاج لدفع عجاج قاطعه اللجاج/شیخ ابراهیم قطیفی).
در مقابل، سادات و روحانیونی که چنین اقطاعی از سوی حاکمیت به آنها واگذار شده بود به عمل فقهای بزرگ شیعه مثل سید مرتضی و علامه حلی استناد می کردند که چندین قریه در تصرف داشتند! مخالفین نیز در دفاع از آن فقهای بزرگ اصرار داشتند که حتی خط علامه حلی را دیده اند که آن زمینها را به دست خود احیاء و سپس وقف عام کرده؛ نه اینکه زمین آباد را از حاکمان گرفته و حالا ملک خانوادگی شده باشد!
🔹مقدس اردبیلی در رساله خود غیر از اشکال کبروی به این زمینها -که اصلا چون فتوحات مأذون از امام معصوم نبوده، اینها قابل خراج گذاری نیست- صغرویا هم این اشکال را مطرح می کند که: چگونه یکی از ما[علماء] میتواند اموال زیادی را بیش از حد حاجت خود بگیرد در حالیکه اصل آن از آن تمام مسلمانان است یعنی باید در مصالح عامه مانند بنای مسجد و پل، آن هم به امر امام(ع) یا نائب او خرج شود.(ر.ک:رساله خراجیه مقدس اردبیلی در کتاب الخراجیات).
🔷درسی برای دهه پنجم انقلاب!
نکته درس آموز آن مواجهه فقهی برای ما زیاد است. غیر از خانه ها و املاکی که به قیمت نازل، اول انقلاب به برخی مسئولان واگذار و امروز با متراژ های بالا و قیمتهای چند ده میلیاردی چالشی اجتماعی-سیاسی برای انقلاب شده؛ امتیازها و منابعی که برای کارهای عام المنفعه مثل دانشگاه اسلامی و حوزه علمیه و شبکه ماهواره ای و خیریه های بزرگ و... به برخی علماء داده شده است هم محل چالش است و نباید در تصرف خانوادگی و موروثی اینها قرار گیرد و الا با قصد اولی در تنافی است.
🔹درسیره سلف چنین بوده که پس از فوت مرجعی مُهر او شکسته می شد و اموال مورد تصرف ایشان نه به آقازاده او بلکه به اعلم بعد ایشان منتقل می شد؛ چیزی که در این سالها نقضش را سراغ داریم!
🔹همچنین اموال و امتیازهایی که از جانب نمایندگی ولی فقیه تدارک شده، منطقا باید به شخصیت حقوقی بعد(نماینده ولی فقیه بعدی)واگذار شود نه اینکه آنها اندوخته ای برای موقعیت بعدی آن فقیه(مثلا مرجعیت)قرارگیرد؛ یا خدای نکرده نوعی تبارگماری در آنها شکل گیرد و فامیل و خانواده ای را بهره مندتر کند...!
📝محسن قنبریان ۹۷/۱۱/۲۷
☑️ @m_ghanbarian
🗡به محرم، جفا بس نیست؟!
🔺هیئت های مذهبی انقلابی و مکتبی همه به تبعیت از ولایت و مرجعیت، خود را تسلیم تصمیمات ستاد ملی کرونا کردند.
فقط تقاضا کردند تصمیمات نهائی، زودتر بیان شود تا فرصت ابتکار و برنامه ریزی داشته باشند.
🔺پروتکل ها وقتی اعلام شد؛ حتی رئیس دولت گله کرد چرا اینقدر دیر؟!
برخی جلسات بزرگ مجال تدارک جای مناسب و... نیافتند. باعین حال براساس آن پروتکل ها برنامه های ممکن، طراحی و تبلیغ شد.
🔺در این حین از قرار دادن 6000بازرس برای نظارت بر جلسات عزاداری(!)خبر آمد!
#حس_استاندارد_دوگانه به عزاداران دست داد اما گفتیم: آنرا که حساب پاک است از محاسبه چه باک است؟!
🔺رئیس جمهور در این خصوص، مرتکب #نقض_قانون_اساسی هم شد و مغایر اصل 36 قانون اساسی اعلام کرد: کسانی که در ماه محرم پروتکل ها را رعایت نکنند، مجازات می شوند! برخی مجازات ها از امروز(25مرداد) ابلاغ می شود!
(طبق اصل 36 تعیین مجازات فقط با روال قانونی مجلس و تایید شورای نگهبان انجام می گیرد!)
گفتیم آخر از سیل اشتیاق مردم به سیدمظلومان خبر دارند که قابل مقایسه با نوروز و 13 به در و... نیست از اینروست که هول کرده #بدعتهای_فراقانونی می گذارند!
🔺فرمانده نیروی انتظامی و دادستان کل هم وارد شده و اعلام کردند باجلسات عزاداری متخلف از پروتکل ها، دوبار تذکر داده و بار سوم تعطیلش می کنند!
باحیرت این سریال را تعقیب و باز گفتیم: این همه خط و نشان برای جلوگیری از افراط برخی هیئات دربرخی شهرهای محدود است که امر از مرجعیت و ولایت نمی برند!
ولو اینها در شهرهایی که دچار تفریطند و عمده مجالس را تعطیل کرده اند، بر تفریط و تنگ گرفتن بر چند هیئت محدود که با رعایت تمام پروتکل ها مجلس گرفته اند می افزاید؛ اما صبر می کنیم تا جان شایسته ی عزادران در هیچ شهری با افراط هیچ هیئتی به خطر نیافتد!
🔺دو سه روز قبل محرم(28مرداد) معاون وزیر بهداشت یکباره پروتکل های مصوب قبل را جابجا و اعلام کرد: در ماه محرم عزاداری در فضای سربسته #مطلقا_ممنوع است!
الان دیگر مجال جابجایی برنامه هم نیست و در بسیاری از مناطق و تایم های برنامه ریزی شده اصلا جز فضای بسته(با رعایت سخت گیرانه پروتکل های قبل) امکان برنامه نیست!
قبول کنید دیگر دارد سخت می شود باور کنیم همه این سریال، اتفاقی و صرفا برای تضمین سلامتی مردم است!
🔅این انقلاب و نظام، پیروزی اش(57و 8سال دفاع مقدس)را مدیون محرم و صفر بوده است. استقرارش با وجود همه فشارها ونامردمی ها را هم مدیون پشتوانه مذهبی عاشورا بوده است.
با #بازی_پروتکلها جابجا کردن مکرر حدود آن بعد از استانداردهای دوگانه و خط و نشان های اضافه تر نیاز، شاید دیگر داریم به محرم جفا می کنیم!
#تضمین_سلامت_تعظیم_محرم
#واحسینا
📝محسن قنبریان ۹۹/۵/۲۹
☑️ @m_ghanbarian
9-تحلیل قدسی روضه ها.mp3
8.21M
🔆 تحلیل قدسی روضه ها(۹)
🔸 عالم ملک حیاتش پنهان و عالم آخرت حیات در آن آشکار است(لهی الحَیَوان). اما اگر جمعی به "حیات طیب"رسیدند نبات وحیوان پیرامونشان هم تأثیرگرفته حیات برتری آشکار می کنند. سگ اصحاب کهف استثناء سگها نبود هر سگی با آن جمع ، آن می شد. همه سنگها شهادت سیدمظلومان را درک کردند اما سنگهای کربلا آشکار کردند.اسبها، همه در نهان امام شناسند ، اما ذولجناح آشکار کرد (مهمهماً باکیاً)...
🔸 آب نخوردن ابالفضل در علقمه ، فضیلت عباس(ع) نیست؛ذولجناح هم نخورد(شال رأسه ولم یشرب )...
🔸 دوبال بجای دستهای قلم شده، فضیلت اوست اما اختصاصی اونیست. غیر از جعفر طیار، مومنینی که عفاف و قناعت عالی داشته اند با بال محشور می شوند(ر.ک:مواعظ عددیه آیت الله مشکینی).
🔸فضیلت اختصاصی عباس(ع) ، رفعت ذکر ویاد او در علیین است(رفع ذکرک فی علیین)!
علیین مقام لایدرک قرآن است که مقربان خاص از آن خبر دارند حال در آن مقام خاص الخاص، ذکر ونقل زبان ابالفضل است!...
🔸 این مقام را با سه قدم برای امام خود برداشت:ایثار، ابتلاء، فدا(فلقد آثر وأبلی وفدی اخاه بنفسه) .
هر احسانی ایثار نیست؛گذشتن از حق وسهم خود بخاطر کسی ایثار است که "اعلی مراتب ایمان"و"افضل عبادت"است.
ابتلاء، بعد ایثار است . برداشتن بلاء کسی و دچار ابتلاء شدن بخاطر کسی است.
فدا، از ابتلاء هم بالاتر است. ابتلاء کسی را به تمامه برداشتن تا او رخاء و گشایش ببیند ، فداست. پدری که به بچه ی مبتلای خود می گوید من فدایت شوم یعنی دردت به جان من آید وتو نجات یابی.
ابالفضل(ع)برای سید مظلومان این سه مرتبه را واجد شد که ذکر ویادش در حلقه علیین رفعت گرفته است..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫️ اگر امسال نمی آمدید وعده رسول خدا(ص) به صدیقه طاهره(س) دروغ در می آمد! وحاشا که چنین شود!
محسن قنبریان
☑️ @m_ghanbarian
۱-کوفه، نهضت، نظام ؛ تاب آوری.mp3
15.56M
⭕️درس گفتارهای مجازی محرم۹۹
«کوفه؛نهضت،نظام؛تاب آوری»
پرده اول: کوفه شهر نظام!
☑️ @m_ghanbarian
⭕️درس گفتارهای مجازی محرم۹۹
«کوفه؛نهضت،نظام؛تاب آوری»
پرده اول: کوفه شهر نظام!
✅ تعریفها:
🔸نهضت: مرحله بپا خواستن، قیام و شورش علیه وضع موجود تا انقلاب و دگرگونی وضع مستقر را مرحله نهضت می خوانیم.
🔸نظام: تدارک ساختار و نهادهای جدید برای تحقق آرمانهای نهضت را نظام می شماریم؛ که جسم و روحی دارد. آن آرمانها، روح نظام و نهادها و قوانین برآمده، جسم آن. رابطه جسم و روح اینجا هم برقرار است.
اگر نهضتی برای عدالت و مساوات بود، نهاد بیت المال(مثلا) و کارگزار آن و قواعد تحصیل منابع و تخصیص آن متناسب با آن آرمان طراحی می شود.
🔸تاب آوری: منظور استقامت نهضت و نظام است.
تاب آوری نهضت یعنی تا پیروزی و براندازی نظم سابق بکشد و در راه مضمحل و متوقف نشود.
تاب آوری نظام یعنی تا رسیدن و تحقق کامل آرمانها زنده و پویا بماند. نه استحاله شود یا دچار مرگ شود که جسم و اسم بماند اما روح و رسم برود(مثل یک دندان پوک). در مثال قبل؛ بگویند بیتالمال اما فی الواقع مالالبیت باشد!
✅ کوفه
تمرکز این بحث بر کوفه از پیدایش تا پایان نهضت عاشوراست. کوفه دو نهضت و سه نظام را در این مدت تجربه کرده که می توانیم قواعدی درس آموز از آن برای زیست سیاسی اجتماعی مان استخراج کنیم.
🔸دو نهضت: نهضت علیه عثمان بالاصاله کوفی است / نهضت عاشورا هم گرچه بالاصاله حسینی است اما به تبع کوفی است.
🔸سه نظام: نظام خلفاء(دوم و سوم)/نظام علوی/ نظام اموی (پس از صلح امام حسن)
✅ کوفه شهر نظام:
نقطه شروع کوفه با یک نهضت نیست. کوفه در پیدایش، تجسم یک نظام است:(نظام فتوحات خلفاء)
مکه نیست که بعثت و شروع دگرگونی ها را ببیند. مدینه نیست که دگرگونی ها به نظام جدید بیانجامد. حتی مدائن نیست که شهری ایرانی-ساسانی باشد و با شمشیر فتح شود و نظامی نو بگیرد.
از اول سپاه فتوحات آنرا بنیان نهاد. لذا خصائص سپاه فتوحات و آرمانهای خلیفه در نحوه ساخت و شکل گیری ظاهر و باطن شهر ترشح کرده است.
(برخی اطلاعات تاریخی لازم را از فایل صوتی بشنوید)
مسلمانی+نظامی گری روان اجتماعی این شهر می شود که اقتضائات خود را دارد:
والی خاص خود را می طلبد. جنگ و صلح خاص خود را اقتضاء دارد. سبک زندگی خاص خود را بار می نهد و...
در این شهر هر جمعه ان اکرمکم عندالله اتقاکم خوانده میشود اما نظم عرب-عجم تهدید نمی شود. قریشی-موالی زیر سؤال نمی رود. روان شناسی اجتماعی این شهر معمای جنگاوری در فتوحات و تعلل در صفین و جمل و نهران را روشن می کند و...
خلاصه کوفه مجسمه ای از یک نظام است که در محرم سال 17 سربرآورد.
☑️ @m_ghanbarian
⚜فرهنگ عشق به "اولوا الامر"(تشیع) ، درونی و دلخواه "نظم امرکم" را می پذیرد.
فرهنگ هر فرد یک واحد آزاد و خود مختار(لیبرالیسم) ، برای نظم های ضروری محتاج خشونت پلیس می شود.
☑️ @m_ghanbarian
۲-کوفه؛ نهضت،نظام ؛ تاب آوری.mp3
14.37M
⭕️درس گفتارهای مجازی محرم۹۹
«کوفه؛ نهضت،نظام ؛ تاب آوری»
پرده دوم: دوگانه غلط مومن ضعیف-فاسق قوی
☑️ @m_ghanbarian
⭕️درس گفتارهای مجازی محرم۹۹
«کوفه؛ نهضت،نظام ؛ تاب آوری»
پرده دوم: دوگانه غلط مومن ضعیف-فاسق قوی
🔸کوفه سه نظام تجربه کرد. هرسه اذیت شدند اما نظام اموی دوام آورد.
کوفه هم عُمَر را به ستوه آورد و هم علی(ع)_البته هرکدام به جهتی_علیه عثمان هم شورش کرد!
در این پرده به نقش دوگانه غلطی که از اول توسط خلیفه وقت در "روان جمعی" کوفه شکل داده شد می پردازیم.
روزی خلیفه دوم در جمع مردم گفت:"مردم کوفه مرا به ستوه آورده اند !اگر مرد نرم خوئی را بر آنها حاکم گردانم او را تضعیف می کنند. واگر سخت گیری را بر آنها بگمارم از وی شکایت می کنند. کاش مرد نیرومند و امینی پیدا می کردم تا والی آنها کنم"!
یعنی شکل دادن دوگانه غلط مدیریتی: یا مومن ضعیف یا فاسق قوی! واقعا نیرومند امین بین این همه صحابه نبود؟!
این دوگانه اول تثبیت می شود و بعد در تجربه جمعی کوفه گزینه فاسق قوی فائق آمد و راه بر مومن نیرومند امین هم بسته شد!
✅ والیان این دو گانه:
1⃣ سعد ابی وقاص از تاسیس (17ه)تا 3سال و نیم والی بود. علت عزل: شکایت مردم از نماز او!
2⃣ زیاد بن حنظله (قاضی کوفه در دوره سعد). استعفاء پس از مدتی اندک.
3⃣ عمار یاسر: یکسال اندی والی و فرمانده جنگ. عزل به بهانه مومن ضعیف بودن!
4⃣ مغیره بن شعبه: خلیفه هم او را فاسق می دانست اما او گفت: فسق من زیانی برای تو ندارد. کاردانی و توانائی من برای تو فسقم برای خودم!
(هنوز هم این تئوری در مدیریت برخی هست)
باز بر او اعتراض شد و به عزل انجامید.
5⃣ سعد ابی وقاص: که همان سال شورای 6نفره تشکیل و سعد هم عضو آن بود. خلیفه از دنیا رفت اما وصیت کرد سعد والی کوفه باشد. عثمان او را یکسال نگهداشت. بخاطر اختلافش با عبدالله بن مسعود(متصدی بیت المال) عثمان هردو را عزل کرد.
6⃣ ولید بن عقبه: برادر مادری عثمان و کسی که رسما قرآن فاسقش خوانده بود(ان جائکم فاسق...). مشروب می خورد. نماز صبح را سر مستی 4رکعت خواند و...!
اعتراض مردم را موجب شد و با پیگیری امیر المومنین عزل شد و بر او حد جاری شد.
7⃣ سعیدبن عاص: باز اموی و از خویشان عثمان. اول منبر و محراب ولید را آب کشید اما بعد حیف و میل بیت المال موجب اعتراض عمومی شد. اینبار اعتراضات به بنی امیه و شخص عثمان متوجه شد. مردم او را از کوفه اخراج و به امارت ابو موسی رضایت دادند.
8⃣ ابوموسی اشعری: فقط طبری قائل است دوره ای پیش از این بعد عمار یاسر و قبل از مغیره والی بود که باز دوام نیاورد. اینبار با اخراج سعید مردم او را والی کردند و عثمان رضایت داد.
امیر المومنین هم او را موقتا ابقاء کرد.
✅ تحلیل
در دوگانه ای که از اول برای کوفه چیده شد، گزینه سوم که تنها گزینه صحیح است(مومن نیرومند امین) حذف شد. به بهانه نبودن چنین مدیری بین مومن ضعیف و فاسق قوی و کاردان مردم تجربه داده شدند و به مرور فکر جمعی کوفیان همان فاسق قوی را ترجیح داد. اول فسقی در حد ولید را نمی پذیرفت اما در والیان دوره بعد بنی امیه این مقدار هم معفو بود!
سعد ابی وقاص را اول نماز بهتر ازش می خواستند اما در دوره بعد با اوونماز و اشرافیتش مشکلی نداشتند(خلیفه برای تبار گرائی اش او را تعویض کرد).
حتی عمار شاید چون استبداد و دسیسه مثل مغیره را روا نمی داشت در مومن ضعیف طبقه بندی شد و در شهر نظامی کوفه شانس بقاء نیافت. والا در زمان او منطقه دینور و خراج 5میلیون درهمی اش عاید کوفه شد.
اینها خبر می دهد این شهر با این روان اجتماعی جدید شکل گرفته آزادی و مردم سالاری علی(ع) را بر نمی تابند و معامله مومن ضعیف با او می کنند!
☑️ @m_ghanbarian
۳-کوفه؛ نهضت،نظام ؛ تاب آوری.mp3
13.76M
⭕️درس گفتارهای مجازی محرم ۹۹
«کوفه؛نهضت،نظام؛تاب آوری»
پرده سوم: اولین نهضتِ کوفه
☑️ @m_ghanbarian
⭕️درس گفتارهای مجازی محرم ۹۹
«کوفه؛نهضت،نظام؛تاب آوری»
پرده سوم: اولین نهضتِ کوفه
🔸اولین نهضت کوفه شوریدن علیه عثمان است که بالاصاله کوفی است. علیه تبعیض اموی است. این تبعیض را به ترتیب: موالی و اهل ذمه، بعد قبایل عرب یمنی و... و تابعین، بعد انصار و بعد مهاجرین غیر قریشی و بعد غیر اموی ها؛ بیشتر درک می کردند چون خاستگاهش تبارگرائی اموی بود.
✅ تبارگرایی عثمان
عبدالرحمن عوف او را "عمید(تکیه گاه) بنی امیه" می خواند. فدک و کل خمس غنیمت آفریقا(500000دینار) را به یک دامادش(مروان) و خمس غنائم مصر(300000دینار) را به داماد دیگرش(برادر مروان) داد!
چراگاه های مدینه قرق و انحصار اسبها و شتران غنیمت بنی امیه بود!
شام که از اول دست پسران ابوسفیان بود(بعد از ابوعبیده جراح تا آخر معاویه حاکم بلا منازع بود)
دو ولایت بزرگ عراق هم، بصره دست پسر عمه اش عبدالله بن عامر بن کُریز وکوفه را به برادر مادری اش ولید بن عقبه داد.
پس از ولید، سعید بن عاص اموی رسما کل عراق را بوستان بنی امیه می خواند!
✅ آرایش جمعیتی جدید
در این زمان تقریبا نیم کوفه را موالی، اهل ذمه و کسبه ای که به کوفه مهاجرت کرده بودند تشکیل می داد. نسل جدیدی از متولدین از نظامیان عرب با زنان ایرانی در کوفه به جوانی رسیده بودند.
به گونه ای که برخی والیان کوفه(مثل مغیره) بخاطر کثرت جمعیت این جمعیت، زبان فارسی آموختند. مساجد: الموالی و الحمراء و... گویای رشد جمعیت اینان است. این مساله بنی امیه را نگران کرده بود که نکند روزی علیه اعراب شورش کنند لذا حتی معاویه نقشه ی به کشته دادن برخی را داشت که احنف بن قیس مانع شد. بعد سیاست کوچاندن اجباری تعقیب شد.
این نسل جدید مسلمانان در تحقیر و آزار بودند. پیاده نظام قرار داده شده و درپرداخت غنیمت و مستمری به آنهاهم مضایقه می شد.
ازدواج با زن عرب برایشان ممنوع و حاکم، طلاق اجباری می داد!
علم و ادب ممنوع نبود اما مشاغل و پست های سیاسی (مثل قضاوت و...) برایشان ممنوع بود!
با اموی گرایی عثمان این حس تبعیض به سایر قبایل عربِ غیر اموی هم منتقل شد و زمینه شورش گردید.
✅ کلید خوردن نهضت(آن 9نفر!)
اعتراضات با فسق حاکم 5ساله(ولید) شروع شد و در دوره سعید بن عاص ادامه یافت. او مروج تئوری تبعیض امویان بود که عراق را بوستان خودشان می خواندند.
اعتراضات در جلسات شبانه او شروع شد که حتی رئیس شرطه اش تا بیهوشی کتک خورد.
سعید 9نفر را به عثمان اسم داد که ریشه اعتراضاتند و آنها به شام تبعید شدند.
در کلیسای مریم سکونت داده شدند و معاویه به آنها سر میزد. با معاویه هم بحثشان شد طوری که او هم کتک خورد!
معاویه برای حفظ شام از عثمان خواست آنها را برگرداند. برگشت آنها حس پیروزی داشت و اعتراضات را در کوفه وسیع تر کرد. اینبار به حمص تبعید شدند وآنجا ماندند تا آزاد گذارده شدند هرجا می خواهند بروند.
کوفیان هم سعید را اخراج کردند .
مالک با 200 کوفی وحکیم با 100بصری و عبدالرحمان با 300مصری به مدینه آمدند و با همکاری معترضین مدینه 4ماه خانه عثمان را محاصره و بر او شوریدند که عثمان هم کشته شد.
بدین طریق اولین نهضت کوفه رقم خورد اما هزینه سنگینی مثل مقابله با سپاه شام نداشت. مدینه موافق آن بود و اقبال عمومی داشت.کوفه در نهضت اول تاب آورد.
☑️ @m_ghanbarian
۴-کوفه؛ نهضت،نظام ؛ تاب آوری.mp3
13.76M
⭕️درس گفتارهای محرم۹۹
«کوفه؛نهضت،نظام؛تاب آوری»
پرده چهارم: الهیات قعود و دکترین ابوموسی ۱
☑️ @m_ghanbarian
⭕️درس گفتارهای محرم۹۹
«کوفه؛نهضت،نظام؛تاب آوری»
پرده چهارم: الهیات قعود و دکترین ابوموسی ۱
🔸پس از نهضت موفق کوفی علیه عثمان، همانها امیرالمومنین را برگزیدند. نظام علوی وعده داده شد اما از اول با الهیاتی رقیب و دکترینی سیاسی اجتماعی برای کوفه مواجه شد که درک روشن از آن بسیار پراهمیت است.
"الهیات قعود و توقف" در نظر برخی صحابه نسبت به خلافت امیر(ع) یا جنگهای او با مسلمان -که برای اولین بار در اسلام رخ می داد- از سوی و "دکترین سیاسی ابوموسی اشعری برای کوفه" (بی طرفی و نوعی دولت ملی) ؛در نظام علوی به هم رسیدند وتاثیری عمیق و شگرف بر کوفه تا کربلا گذاشتند!
برای اولین بار کسانی از مشاهیر اسلام با خلیفه برگزیده (والبته منصوب الهی)یا اصلا بیعت نکردند یا بیعت جهاد نکردند: حسان بن ثابت، اسامه بن زید، سعد ابی وقاص، زید بن ثابت، ابو سعید خدری، انس بن مالک، ابودردا، ابوموسی اشعری و...
🔸طرفداران این الهیات جدید در صفین به 30000نفر رسید که در رقه و قرقیسا و...خیمه زدند و نه جانب معاویه بودند نه علی(ع)!(البته شام یک دست برای معاویه بود و این الهیات در مدینه و کوفه وبصره یار می گرفت!)
آن جریان الهیاتی در کوفه با ابوموسی اشعری تشخصی زمینی گرفت و دکترینی سرزمینی برای کوفه شد که تا کربلا ادامه یافت. در کربلا هم مقابل صف ابن زیاد و سید الشهدا(ع) عده ای زیاد بر تپه ای بیطرف مانده و فقط برای حسین(ع) دعا کردند!
✅ سیر ماجرا:
معترضین علیه عثمان همانجا با امیر(ع) بیعت کردند نمایندگان کوفه و مصر و بصره در مدینه به نمایندگی بیعت کردند.
در کوفه، مردم سراغ ابوموسی (والی ابقاء شده از عثمان) آمدند تا بیعت کنند اما او اظهار توقف کرد!
با احتجاج اصحابی مثل هاشم مرقال ، بیعت کرد. اما دوباره در تجهیز مردم برای مقابله با بیعت شکننان جمل اعلام توقف کرد!
✅ ابوموسی؟
از مهاجران حبشه بود. در زمان حکومت رسول الله(ص) معلم فقه یمن وقاری زیبا لحن کوفه واز فرماندهان موفق فتوحات بود.
لذا جمع بین خصائصی که روانشناسی اجتماعی کوفه می خواست را داشت: نظامی گری/ تظاهرمسلمانی.
عمده کوفیان هم یمنی بودند و فقه را از او آموخته بودند.به حسب نقل طبری دوره ای کوتاه بعد از عمار و قبل از مغیره هم والی کوفه بوده است.
با اخراج سعید بن عاص ؛ از سوی کوفیان او به امارت کوفه نهاده شد و عثمان رضایت داد. به نقل یعقوبی ،امیر(ع) فقط او را بخاطر مشورت مالک اشتر در کوفه ابقاء کرد.
اما دینوری و طبری از نصب والیانی بنام عماره بن حسان یاعماره بن شهاب می نویسند که ظاهرا در راه بر میگردد چون می شنود که مردم ابوموسی را می خواهند.
✅ تولد دکترین ابوموسی
امیر(ع)با 400 صحابه(70بدری)به تعقیب طلحه و زبیر و عایشه اقدام کرد . وقتی آنها به سمت بصره رفتند در چند نوبت برای ابوموسی نماینده فرستاد . در همه موارد ابو موسی بر توقفش در جنگ و فتنه خواندن این مسلمان کشی پا می فشرد.
با سخن صحابه مردم بسیج شدند و با رسیدن و مداخله مالک، ابوموسی از قصر اخراج شد و حکم عزل او ونصب قرظه بن کعب انصاری رقم خورد.
اما ابوموسی در آخرین نطق امارتش در مسجد کوفه گفت:"ای مردم کوفه از من اطاعت کنید تا پناهگاه اعراب شوید ! مظلوم به شما پناه آورد و درماندگان در پناه شما ایمن شوند..."
اینگونه "دکترین کوفه ی بی طرف" بیان شد. شهر اصلی جنگاوران مسلمان در درگیری متخاصمان با خلیفه مشروع بی طرف بماند تا خود قطبی شود که پناه دیگران گردد. وقتی مدینه وشام با جنگها تضعیف شد کوفه (با وسعت قلمرویش) پناه مسلمانان باشد.
این تئوری بی اثر نبود واز شهر نظامی کوفه برای جمل فقط 6000تا 12000 نیرو بسیج شد! کفایت پیروزی بر جمل کرد اما خبر از اثر این دکترین در حوادث بعد می دهد .
✅ اولین جنگ بی غنیمت!
کوفه نظامی و متنعم از فتوحات حالا در جنگ مسلمان حق غنیمت هم ندارد ! امیر المومنین از آن منع می کند.
این هم با آن خصائص جمعی و روان اجتماعی مشترک کوفه نمی سازد.
آن الهیات و دکترین کوفی آن و این خصوصیت ،از چالش های اصلی ای می شود که نظام علوی در کوفه تاب نیاورد.
(این پرده ادامه دارد)
☑️ @m_ghanbarian
۵-کوفه؛ نهضت،نظام ؛ تاب آوری.mp3
16.2M
⭕️درس گفتارهای مجازی محرم۹۹
«کوفه؛نهضت،نظام؛تاب آوری»
پرده چهارم: الهیات قعود و دکترین ابوموسی۲
☑️ @m_ghanbarian
⭕️درس گفتارهای مجازی محرم۹۹
«کوفه؛نهضت،نظام؛تاب آوری»
پرده چهارم: الهیات قعود و دکترین ابوموسی۲
#بخش_اول
🔸الهیات قعود و توقف را باید در دوره نظام علوی بشکل یک طیف دید. طیفی از مشاهیر اسلام در مدینه که در اصل خلافت امیر(ع)هم توقف کردند و بیعت نکردند. طیفی که در بیعت او و حتی کار گزار او بودند اما در جنگهای او توقف کردند. مثل ابوموسی در کوفه و کعب بن سور(قاضی منصوب امام) در بصره. او هم مثل ابوموسی درباره جمل توقف کرد. رفت و خانه نشست و درب را بست!
🔸طیف دیگر شاگردانی از عبدالله بن مسعود بودند که تا جمل هم بودند، اما برای صفین دچار قعود و توقف شدند!عبیده سلمانی و ربیع بن خثیم با 400تن از قراء کوفه(که مفتیان و دین شناسان آنروز بودند) گفتند در این جنگ شبهه دارند و خواستند به مرزداری در ری و قزوین فرستاده شوند! امیرالمومنین نیز پذیرفت و حتی بقیه را هم دعوت کرد هرکه در جنگ با معاویه شبهه دارد مقرری اش محفوظ است بیاید با اینها برود. 400نفر شد 4000 نفر!
🔸بنظر بنده خوارج هم تحت تاثیر الهیات قعود قرار گرفتند اما پس از دهها هزار کشته صفین ولیله الهریر!
نقش این الهیات در خالی کردن اردوگاه علی(ع) وسست کردن بنیان کوفه آنجور که باید کاویده نشده است.
✅ حکمیت، راهبرد ابوموسی نه خوارج!
الهیات قعود در کوفه توسط ابوموسی خوانشی سرزمینی و کوفی یافت. یک کوفه بیطرف برای آینده ای که طرف های درگیر در اسلام ضعیف شوند و کوفه پناهگاه شود! این دکترین را ابوموسی بر مردم کوفه خواند.
قبل از شروع صفین اولین بار ابوموسی است که سخن از حکمیت می گوید؛نه خوارج! این راهبرد هم کاملا در راستای همان دکترین کوفه ی بیطرف و الهیات قعود اوست.می گوید:"فتنه ها پیوسته بنی اسرائیل راپایین و بالا می برد تا دو حَکم انتخاب کردندو آنها حُکمی دادندکه مورد رضایت پیروان ایشان نبود. این امت راهم پیوسته فتنه ها بالا و پایین می برد تا دو حَکم انتخاب کنند و آنها حُکمی دهند که پیروانشان از آن راضی نباشند"!
این قبل از صفین و پیدایش خوارج است. پس حکمیت تئوری خوارج نیست راهبرد اهل قعود است.
بعد از لیله الهریر در صفین که هزینه کشته ها بالا رفت این سخن ابوموسی تکرار و حالا بر زبان خوارج نهاده شد و طبعا خود او (صاحب نظریه) هم بهترین فرد برای حکمیت می شود.
☑️ @m_ghanbarian
⭕️درس گفتارهای مجازی محرم۹۹
«کوفه؛نهضت،نظام؛تاب آوری»
پرده چهارم: الهیات قعود و دکترین ابوموسی۲
#بخش_دوم
✅ سیر ماجرا:
ازاولین اقدام های حکومتی امیر(ع) عزل معاویه بود. معاویه زود لباس خونین و محاسن وانگشتان بریده عثمان را علم و خود را "ولیّ دم" عثمان خواند . امیری برای انتقام خون عثمان _که از همه به او نزدیکتر است_و سودایی برای خلافت ندارد. چنین وانمود کرد که انتقام قاتلین عثمان را که گرفت تعیین خلیفه را به شورا می سپارد. شام در چنین امری با او بیعت کرد. اتهام خون عثمان به امیر المومنین زده شده و تحویل قاتلین از او خواسته شد.قاتلینی که در یک نوبت معلوم شد 20000نفر از سپاه ،خود را در خون عثمان شریک می دانند. امیر(ع) دید پرداختن به این امر فتنه داخلی است وتفرقه و تشتت می آفریند لذا از مردم مهلت خواست تا بعد(خ 168).
نامه ها و سفراء با معاویه به نتیجه نرسید و کار به جنگ کشید.
90هزار سپاه امام در مقابل 120هزار سپاه شام. 2800صحابه(87نفرش از بدریون) با امام بودند.
🔸17ماه ماجرا طول کشید که 4ماه به مذاکره گذشت . 70هزار کشته برجای نهاد (55هزار از شام 15هزار از عراق).
در شب آخر(لیله الهریر)که از صبح تا سحرگاه فردا متصل جنگ بود و پیروزی داشت رقم می خورد ؛ از کثرت کشته ها رعب در دو سپاه افتاد. اشعث در سپاه امام گفت اگر فردا هم چنین شودعرب نابود می شود.
معاویه هم گفت اشعث درست می گوید اینجور رومیان زن و کودک شامیان رانابود و ایرانیان بر کوفیان می شورند.
تیر خلاص را دسیسه عمروعاص زد . او که یکبار با کشف عورت ،خود را نجات داده بود اینبار به قرآن برای نجات تمسک کرد! ساده باوران سپاه امام تشخیص ندادند که قرآن نزد او بیش از عورت دیروزش قداست و احترامی ندارد و ابزاری برای نجات است. نیروی جنگده میدان حالا تحت تاثیر راهبرد ابوموسی و تکرار اشعث قرار گرفت و شعار حکمیت داد.
🔸طبیعی بود کوفه حَکم را ، صاحب نظریه حکمیت انتخاب کند.
ابوموسی مقابل عمرو عاص هر کدام با 400رزمنده برای 4ماه مذاکره ،جدا شدند.
محور مذاکره از اول در مسیر تعیین حق و باطل صفین و... نبود . محور این شد که رهبر امت باید کسی باشد که دستش به هیچ خونی(عثمان ،جمل، صفین) آلوده نباشد. ابوموسی حتی کاندید هم داشت: دامادش عبدالله بن عمر!
یعنی کاملا در راستای همان دکترین قبلی اش داشت جلو می آمد تا یکی از اهالی قعود _که البته دامادش بود _را خلیفه کند و کوفه را مرکز اسلام کند.
دسیسه عمرو عاص او را سرشکسته کرد که ناگزیر شد به مکه برود.
در برگشت، سپاه کوفه متشتت ودر بحث با هم بودند. خوارج اصلا به کوفه وارد نشدند و به قریه حروراء رفته شهرک ده تا 12هزار نفری خوارج را بنیان نهادند.
اما شام حالا دیگر با ابقاء معاویه توسط حَکم ، او را امیر المومنین خطاب می کرد و یک دست تر شده بود.
جنگ نهروان کوفه را ضعیف تر کرد و یورشهای فرستاده های معاویه به نواحی عراق و یمن و مصر و مکه از قلمرو کشور امیر المومنین کاست تا فقط کوفه ماند. دیگر هم کوفه از علی(ع) ملول است و هم علی(ع) از آنان.
با این بستره در جلسه بعد روشن خواهد شد چرا کوفه، نظام علوی را تاب نیاورد؟
☑️ @m_ghanbarian
۶-کوفه؛ نهضت،نظام ؛ تاب آوری.mp3
14.44M
⭕️درس گفتارهای محرم۹۹
«کوفه؛نهضت،نظام؛تاب آوری»
پرده پنجم: پاشنه شکست نظام علوی!
☑️ @m_ghanbarian
⭕️درس گفتارهای محرم۹۹
«کوفه؛نهضت،نظام؛تاب آوری»
پرده پنجم: پاشنه شکست نظام علوی!
🔸در یک کلام می توان گفت ارزشهای حکومت علوی (مثل عدالت و آزادی) پاشنه شکست آن در کوفه ای با روان اجتماعی نظامی گری بعلاوه تظاهرات مسلمانی بود. در مقابل صنوف الهیات قعود اگر غدرهای مغیره یا استبداد زیاد بن ابیه قرار می گرفت نظام در کوفه تاب می آورد. اما آزادی بخشی علی(ع) و عدالت گستری اش ضریب شکست او در کوفه را با آن روحیه اجتماعی پیش گفته افزایش می داد. لکن امام حاضر نیست دست از این ارزشها بردارد؛ چون حکومت را برای اینها می خواهد نه بالعکس.
✅چند نمونه:
1⃣ محاجه اش با رئیس شرطه کوفه (مالک بن حبیب یربوعی)بر سر متخلفین از جنگ جمل: امام گوشزد کردن خطا و کناره گیری از آنها را از مردم می خواست اما رئیس شرطه کشتن آنها را! امام این کار را بی عدالتی می خواند...
نه آنقدر دمکرات است که متخلفان از فتنه های سیاسی را سرزنش هم نکند و نه مستبد است که بیش از سرزنش جزایشان دهد.
حتی بر مشرک و کافر خطاب کردن جملی ها بر عبدالله بن وهب راسبی(که بعد امیر خوارج شد) خورده میگرد و نهی می کند...
2⃣ با قاعدین صفین(ربیع بن خثیم و 400قاری همراهش) مدارا وحتی بقیه مردم را هم دعوت می کند که هرکه در جنگ با معاویه شک دارد با حفظ مقری اش از بیت المال بااینها به مرزداری برود. 400نفر 4000نفر شد !
این مقدار آزادی بخشی و بردن رعیت با بصیرت و آگاهی پی ماموریت ها فقط در نظام او دیده میشود.
3⃣شهرک 12هزار نفری خوارج در نیم فرسخی کوفه با آزادی کامل: پس از حکمیت، خوارج بجای کوفه به حرورا رفتند و شهرک خوارج بنا کردند امیر جنگ و امام جماعت بر خود برگزیدند. امام خود و ابن عباس به سراغشان می رفت و بحث و احتجاج میکرد.اما اعلام کرد: تا وقتی خونی نریخته اند و مالی غصب نکرده اند کاری با آنها نداشته باشید...
4⃣ مدارایش با خریت بن راشد: پس از حکمیت با 30 نفری رسما به امام گفت دیگر از او اطاعت نمی کند. امام با او بحث کرد و مهلت مباحثه بیشتر طلب کرد. در اعتراض یاران بر این مدارا گفت: اگر با همه کسانی که نسبت به آنها سوء ظن داریم چنین کنیم زندان هایمان پر میشود ...
او خروج کرد و بعد برای سرکوبی آشوبش سپاه فرستاد!
5⃣جسارتها و بی ادبی های مثل اشعث درباره حضرت(که مثلا سوسماری را ابوالحسن نامیده و با او بیعت کرده بودند!)به او خبر می رسید اما پیگرد نمی گذاشت ...
6⃣ از حدود الهی کوتاه نمی آمد ولو به قیمت پیوستن افراد موثر به معاویه باشد: نجاشی شاعر معروف ومبارز صفین را بخاطر مشروب خواری در رمضان حد زد. او و طارق رئیس قبیله اش به معاویه پیوستند و رسما گفتند:ما طاقت عدالت علی(ع) را نداشتیم...
خانه پیوستگان به معاویه را معمولا دستور به تخریب می داد اما از عدالتش نمی کاست تا موثرین را نگه دارد.
توجه دارید این سبک امام او را در دوگانه تثبیت شده ذهنیت کوفه،مومن ضعیف طبقه بندی می کرد و نافرمانی اش را آسان می کرد!
تفصیل مثال ها را در فایل صوتی بشنوید
☑️ @m_ghanbarian
51.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚖تقلیل عدالت به مبارزه با فساد ، اجحاف است
⬅️ بخشی از لایو با جنبش عدالتخواه دانشجویی ۹۹/۵/۲۷
☑️ @m_ghanbarian
۷-کوفه؛ نهضت،نظام ؛ تاب آوری.mp3
15.05M
⭕️درس گفتارهای محرم۹۹
«کوفه؛نهضت،نظام؛تاب آوری»
پرده ششم: استقرار نظام اموی
☑️ @m_ghanbarian
⭕️درس گفتارهای محرم۹۹
«کوفه؛نهضت،نظام؛تاب آوری»
پرده ششم: استقرار نظام اموی
🔸نظام اموی با خصائصی متضاد با نظام علوی در کوفه استقرار طولانی یافت. مخالفت ها از سوی گروه های خوارج یا شیعیان موجب نهضتی فراگیر در کوفه نشد و به آسانی سرکوب می شد.
🔸برخی از آن خصائص که متناسب با روحیه اجتماعی کوفه بود:
1⃣دیگر برای الهیات قعود، آزادی نبود و تئوری پردازانش (مثل ابو سعید خدری و ابوموسی اشعری)با القاب مبالغه آمیز با معاویه بیعت کردند...
برخی دیگر زیر پرچم فرمانده فتوحات(یزید) در جنگ رومیان رفتندو زمینه مشروعیت او برای ولایتعهدی شدند!...
2⃣روحیه مسلمان پادگانی کوفه دوباره با ارسال به جنگهای فتوحات احیا شد(لشکر25000نفری کوفه به خراسان)...
3⃣گزینه فاسق قوی برای والی کوفه شدن با مغیره و زیاد تثبیت شد.
مغیره با مکر شیعیان را به جنگ خوارج شورش کرده می فرستاد تا هردو تضعیف شوند...
زیاد استبداد خود را در دولت اموی آشکار کرد؛ دستها برید و حکومت نظامی ومنع آمد و شد شبانه ابتکار کرد...
بقیه والیان (جز یکی که بخاطر ضعف اخراج شد) در رتبه بعد ایندو مثالی از فاسق قوی بودند...
4⃣دیگر خبری از آزادی بخشی علی(ع) نشد و اجبار و اکراه جای آن نشست:
سبّ امیرالمومنین اجباری و خوداری مساوی با کشته شدن و تخریب خانه شد.
قبایل شیعی تر کوچ اجباری داده شده و جای آنها از شام و بصره طرفداران اموی آمدند تا ترکیب کوفه به نفع اموی ها شود.
در مقابل شورش های چندگانه خوارج، مردم کوفه وادار می شدند خود سرکوبش کنند. معاویه تصریح کرد:شما نزد من امان ندارید تا عوامل بدبختی خود را از میان بردارید!...
بدین ترتیب شهری که با نظام مردم سالار علی(ع) تاب نیاورد در مقیاس یک شهر پادگانی و بدون آزادی و عدالت در زیر شمشیر و حیله های اموی نظام اموی را پذیرفت. تا نهضت حسینی هیچ مخالفتی نتوانست فضای عمومی کوفه شود.
(تفصیل توضیحات را در فایل صوتی بشنوید)
☑️ @m_ghanbarian
۸-کوفه؛ نهضت،نظام ؛ تاب آوری.mp3
11.67M
⭕️درس گفتارهای محرم۹۹
«کوفه؛نهضت،نظام؛تاب آوری»
پرده هفتم: اهالی تپه ندبه!
☑️ @m_ghanbarian