eitaa logo
محسن قنبریان
17.7هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
885 ویدیو
111 فایل
کانال نشر سخنان و مطالب استاد محسن قنبریان (توسط ادمین اداره میشود) . ارتباط با مدیر کانال @admin_ghanbarian . کانال دروس @doros_ghanbarian . پیج اینستاگرام instagram.com/ghanbarian.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
💠شریعت تنوع فرهنگی را به رسمیت شناخته است ⬅️ مصاحبه روزنامه قدس با حجت الاسلام قنبریان مصاحبه را از اینجا دریافت کنید👇 http://media.qudsonline.ir/d/2020/09/14/0/1005304.pdf
⚖️هارمونی تاکید و تکرار دو مفهوم "عدالت" و "خدمت رسانی" در اندیشه رهبری *بازه زمانی۸۴ تا کنون مورد بررسی بوده است. 💢عدالت ایشان عدالت را "یقینا محور انقلاب"(۱) "محور اصلی شعارهای نظام اسلامی"(۲) "معیار حق و باطل حکومتها"(۳) "یک ارزش مطلق(یعنی جایی نداریم که عدالت بد باشد)"(۴) "اولویت درجه اول"(۵) می دانند. 🔺در دولت نهم و دهم: در قریب به۵۹سخنرانی به عدالت پرداخته اند(نهم:۳۵/دهم:۲۴). 🔻در دولت یازدهم و دوازدهم به قریب ۲۸ سخنرانی کاهش یافته است(یازدهم:۱۲/دوازدهم:۱۶). 🔸نکات حائز اهمیت: 🔺باوجودی که در اندیشه ایشان به کرات بیان شده رونق و پیشرفت اقتصادی را بدون عدالت قبول ندارند(۶)؛اما در دولت روحانی معمولا هیات دولت رابا بیان صریح مورد این خطاب قرار داده اند.(۷) 🔺تصریح به عقب ماندگی در عدالت، در دولت روحانی ۶بار تکرار می شود(۸). در حالیکه پیش از آن از رونق گرفتن گفتمان عدالت، سیاستهای عدالت طلبانه و...می گفتند(۹). 💢خدمت رسانی مردمی ایشان دانشجویان و حتی دانش آموزان را بدان فرا خوانده اند و آنرا موجب "خود سازی"، "آشنایی با فضای جامعه"(۱۰) "شکسته شدن حصارهای طبقاتی"(۱۱) "خدمت به محرومان"(۱۲) و... می دانند. 🔹تکرار و تاکید بر آن در دو دولت احمدی نژاد و روحانی تفاوت کمّی و کیفی قابل ملاحظه ای دارد: 🔺تکرار و تاکیدها تقریبا به دو برابرافزایش یافته است(در ایام کرونا هم بخاطر وضعیت خاص بیشتر تکرار شد که لحاظ نکردیم). 🔻در دولت قبل بیشتر دولت مورد خطاب بود (۱۳)و برای جوانان بیش از حل مشکل محرومان، ساخته شدن خودشان و آشنایی با واقعیات جامعه را منظور داشتند(۱۴)؛ اما در این دولت، این خدمت رسانی را برای برای گره گشایی از مشکلات و رفع نیاز محرومان طلب می کنند و از صدها هزار خدمت اینجور می گویند(۱۵). "راهنمایی خدمات اجتماعی" را یکی "از وظایف روحانیت" می شمارند و آنرا "حضور میدانی در امور خدمت رسانی به مردم؛ مدرسه سازی، بیمارستان سازی، رسیدگی به مصیبت دیدگان حوادث(زلزله وسیل و...) کمک به توسعه سواد، کمک به توسعه اشتغال" معنا کرده، "جلوداری روحانیت" در آن را طلب می کنند.(۱۶). ⬅️نتیجه: 1️⃣در تنفیذ از آقای روحانی خواستند:"همت خود را متوجه استقرار عدالت و جانبداری محرومان" کند و آنرا "اولویت اول" نامیدند(۱۷). اما وقتی اولویت اول نمیشود، تکرار ابعاد عدالت و... در سخنان کاهش یافته و جایش مردم، دانشجویان و روحانیون مخاطب "خدمت رسانی" می شوند؛ تا آنچه زمین مانده است تا حد مقدور جبران شود. 2️⃣خدمت رسانی مردمی را هم در راستای تحقق عدالت تعریف کرده به گروههای جهادی دستور می دهند:"شعار خدمت رسانی برای تحقق عدالت و پیشرفت را همگانی کنید"(۱۸) 3️⃣چگونگی طی فرآیند خدمت رسانی به تحقق عدالت را چنین درس می دهند:"من به نکته ای توجه کردم که این برای همه ما درس آموز است. هم برای شما، هم برای من.این جوان محترمی که آمدندراجع به مساله ی نگاه اقتصادی عدالت محور مطالبی را گفتند ؛ معرفی ای که کردند، ایشان جزو مجموعه های اردوهای جهادی هستند. خب قضیه روشن شد وقتی کسی جزو اردوهای جهادی است، به مناطق محروم سرکشی می کند، واقعیتها را به چشم می بیند، طبعا در او اینجور زنده می شود. این برای همه ما درس است."(۱۹) از نخبگان در نشست راهبردی هم خواستند:"گفتمان عدالت یک گفتمان زنده و همواره حاضر در صحنه باشد"، "باید بدانیم شیوه های کاربردی عدالت چه چیزهایی است؟" و هم "درس میان رشته ای عدالت در دانشگاه" و "درسهای عمیق فقهی در قاعده عدالت" و "کتاب العدالة" و...(۲۰) 4️⃣این درکها وقتی تبدیل به مطالبه اجتماعی شود؛ زمینه تشکیل دولت عدالت محور و نزدیکی به تحقق عدالت میشود: "با اعتدال، با روش منطقی و صحیح مسائل را دنبال کنید و بدانید که خواست و پیگیری شما اثر دارد.این تصور غلط نبادا به ذهن بیاید که چه فایده دارد؛ نخیر کاملا فایده دارد. اگر مثلا شعار عدالتخواهی -که حالا یک مسئولی این را بر زبان آورده- گفته می شد بعد هم تمام می شد ؛ کسی در جامعه پرچم عدالتخواهی را به دست نمی گرفت، مطمئن باشید یک و یک گفتمان عدالتخواهی مثل امروز[سال۸۶]به وجود نمی آمد. شماها کردید. کار شما جوانها بود[...]وقتی تکرار شد، به شکل یک گفتمان عمومی در می آید و نتیجه اش را در گزینشهای مردم، در جهت گیری مردم، در شعار مردم، در انتخابات مردم نشان می دهد"(۲۱). ⚠️همه مراقب ضربه خوردن گفتمان عدالت خواهی در جامعه (با طرح مفاهیم رقیب یا دوگانه های غلط یا تخریب ها و تضعیف ها) باشیم بدون آن، دولت بعد هم عدالت طلب نخواهد نبود و اولویت اول و محور انقلاب باز زمین می ماند. خدمت رسانی مردمی هم ابتر می ماند. 📝 محسن قنبریان ۹۹/۶/۲۶ ☑️ @m_ghanbarian
محسن قنبریان
⚖️هارمونی تاکید و تکرار دو مفهوم "عدالت" و "خدمت رسانی" در اندیشه رهبری *بازه زمانی۸۴ تا کنون مورد ب
🔖پی نوشت : 1.با هیات دولت 84/6/8 2.با مردم سمنان 85/8/17 3.نخستین نشست اندیشه راهبردی 89/9/10 4.دومین نشست اندیشه راهبردی90/2/27 5.مراسم تنفیذ 96/5/12 6.برای مثال 85/1/1 و 91/7/22 7.با دولت 92/6/6 و 94/6/4 و 92/19/20 8.توجه به تاریخ 93/10/17 و 96/3/14 و 96/3/31 و 96/11/19 و 96/11/29 و 97/3/7 9.نمونه:84/10/19 و 89/6/1 10.با دانشجویان 95/4/12 11.با جهادی ها98/6/31 12.دانشجویی 95/4/12 13.خدمت رسانی عمدتا وظیفه مسئولان دولتی84/6/17استشمام شعار خدمتگزاری و عدالت در کشور84/10/19 14.به جوانها 84/5/28 وبه دانش آموزان 86/2/19 15. در۹۷/۷/۱۲ و در بیانیه گام دوم: " همچنین غفلت از قشرهای نیازمند حمایت، به‌هیچ‌رو مورد قبول نیست. این سخنان در قالب سیاستها و قوانین، بارها تکرار شده است ولی برای اجرای شایسته‌ی آن، چشم امید به شما جوانها است؛ و اگر زمام اداره‌ی بخشهای گوناگون کشور به جوانان مؤمن و انقلابی و دانا و کاردان -که بحمدالله کم نیستند- سپرده شود، این امید برآورده خواهد شد؛ ان‌شاءالله." 16.با مدیران و مدرسان و طلاب تهران 95/2/25 17.تنفیذ96/5/12 18.پیام به گروههای جهادی98/5/11 19.دیدار دانشجویی91/5/16 20.دومین نشست 90/2/27 21دانشجویی86/7/17 ☑️ @m_ghanbarian
💠جنگ در روسری 1⃣ ☑️ @m_ghanbarian
💠جنگ در روسری 2⃣ ☑️ @m_ghanbarian
💠صلح با روسری❗️ ➕عکسنوشته های "حجاب را آزاد کنیم!" را همین جا ببینید و بهتر قضاوت کنید! https://eitaa.com/m_ghanbarian/1502 https://eitaa.com/m_ghanbarian/1503 https://eitaa.com/m_ghanbarian/1504 ☑️ @m_ghanbarian
محسن قنبریان
💠جنگ در روسری 2⃣ ☑️ @m_ghanbarian
🔹۱۷ اسفند۱۳۹۶ |رهبرانقلاب: "امروز پول‌های زیادی خرج می‌کنند، فعالیت زیادی می‌کنند، صدها رسانه را به کار می‌گیرند تا بتوانند به طُرق مختلف روی هویت مستقل زن مسلمان کنند. این‌همه خرج و زحمت و فکر است اما تلاششان عقیم است. نتیجه‌ی کارشان این است که چهار تا دختر در گوشه‌کنار فریب بخورند یا انگیزه‌های گوناگون پیدا کنند که را بردارند که یعنی مثلاً ما چه شدیم. همه‌ی آن تلاش نتیجه‌اش خلاصه می‌شود در این مسئله‌ی کوچکِ حقیر." ➕ در اینباره یادداشت شورش لئیم ، نجابت کریم را هم بخوانید: https://eitaa.com/m_ghanbarian/24 ☑️ @m_ghanbarian
🔅حجاب؛ فاصله بینش عرفی تا دانش شرعی! ❓چه باید کرد؟/ بخشی از مصاحبه حجة الاسلام قنبریان با روزنامه قدس(۱) ▫️ما دو کار در حوزه امر به معروف و نهی از منکر داریم: اول "یدعون الی الخیر" است. و دوم در ادامه آن "یامرون بالمعروف" است. این دو مترادف با همدیگر نیستند. دعوت به خیر یک چیز است و امر به معروف چیز دیگر است. یدعون الی الخیر در تعابیر فقها تحت عناوین "ارشاد جاهل" یا "تنبیه غافل" یا "هدایت گمراه" آمده است. توضیح اینکه بعضی وقت ها ممکن است یکی از دستورات شرعی یا دسته ای از دستورات شرعی مان، در بستر جامعه دچار شک و شبهه شود که از قضا مناسبات مدرن در این مورد خیلی نقش دارد. وقتی زندگی از اساس تغییر می کند هم برخی موضوعات احکام از اساس تغییر می کند و بالتبع احکام آن نیز عوض می شود؛ و هم اینکه درصدی ازمکلفین نسبت به احکام در این "بستره جدید زندگی"، دچار شبهه می شوند. اینجا مدام گفتن امر به معروف، کار درستی نیست. اول باید ارشاد جاهل صورت بگیرد. "امر"(مواجه حقوقی) نیز در ارشاد جاهل نیامده است؛ فلذا می توان از همین رسانه ها استفاده کرد و دست به رفع شبهه زد. با جامعه باید حرف بزنیم. 🔺چند مثال بزنم: در بررسی آماری ای در سال65، قریب 86درصد پاسخ دهنده گان گفته اند که رعایت نکردن حجاب از طرف مردم عیب است. در سال71 جواب مردم به همین سوال به 41درصد تنزل کرده است. (۲) مشخص می شود که در این بازه زمانی یک سری شبهاتی وارد شده است که بحث ارشاد جاهل یا یدعون الی الخیر اینجا وسط می آید که کار فرهنگ سازی است. پیش از آنکه گشت ارشاد یا مجوز بخواهد؛ فرهنگ سازی لازم دارد که امر یا بکن-نکن در آن نیست. پس ابتدائاً قرائت درستی از آن مساله باید بشود و سپس امر به معروف بر آن مترتب شود. چرا که فقها می گویند کسی که حکم را نمی داند یا درباره آن دچار شبهه شده است اول از همه باید این مرحله را طی کند و بعد اگر اصرار بر آن کار داشت نوبت به امر به معروف می رسد. 🔺 پژوهش دیگری مثلاً که در مورد دختران دانشجو انجام گرفته است اینگونه است که فقط 42درصد دیدگاه مثبتی در مورد پوشش پا دارند؛ در حالی که یکی از مسئله های شرعی، پوشاندن پاست. 54درصد معتقدند که همه بدن جز دست و صورت باید پوشیده باشد(۳) که مشخص می شود 46درصد دیگر چنین تلقی ندارند. من این دو آمار را خواندم تا بگویم بینش عرفی جامعه حتما منطبق بر مساله شرعی نیست. ارشاد جاهل -که کاری فرهنگی است- تلاش برای این انطباق است. جهالت نیز که اینجا می گویم سویه منفی ندارد بلکه منظورم این است که حکم دچار شبهه شده است. 🔺ادامه دارد... ........................................... 1)متن کامل مصاحبه را اینجا بخوانید: http://media.qudsonline.ir/d/2020/09/14/0/1005304.pdf 2)وسایل ارتباط جمعی و تغییر ارزشها /فرامرز رفیع پور ص33و34 3)حجاب/ پژوهشکده فقه و حقوق ج2ص163 📝محسن قنبریان ۹۹/۶/۲۹ ☑️ @m_ghanbarian
🔅شرایط امرو نهی کردن جامعه توسط حکومت عدالت حکمرانی /بخشی از مصاحبه حجة الاسلام قنبریان با روزنامه قدس(۱) ▫️در "امر سیاسی" دو ولایت داریم. یک ولایتِ، یک طرفه است که از طرف حاکم مشروع با مردم است مثلاً فقیه جامع الشرائط با مردم ولایت یک طرفه دارد و او بر ما ولایت دارد و ما بر او ولایت نداریم ولو اینکه حق نظارت داریم. این نوع حالا محل بحث ما نیست. 🔺یک نوع دیگر نیز از ولایت هست که "ولایت طرفینی" است. یعنی ولایتی که من بر کسی و او بر من دارد. مصدر اصلی امر به معروف و نهی از منکر این نوع از ولایت است. آنجایی که قرآن، امر به معروف را پیچ و مهره کرده است «المومنون بعضم اولی من بعض» و «بعضهم اولیاءبعض» است. قرآن در پس این تعابیر "یامرون بالمعروف" می گوید. یعنی این ولیّ آن یکی و او نیز ولیّ این یکی است. چرا که امر کردن یک جور دخالت کردن و وارد سپهر دیگران شدن است. پس اینجا باید یک نکته را مدنظر داشت که مصدر امر به معروف و نهی از منکر ولایت طرفینی است. 🔺دوم اینکه اگر ما برای "شخصیت حقوقی" هم چنین ولایتی را قائل شدیم و گفتیم که دولت نیز حق امر به معروف و نهی از منکر مردمش را دارد؛ ذیل این ولایت طرفینی برده ایم. اصل۸ قانون اساسی نیز بر این تصریح دارد که هم دولت باید امر به معروف کند و هم مردم باید به دولت امر به معروف کند. این با بحث رابطه مردم با ولایت(اصل۵ و ۱۱۰قانون) فرق می کند که گفتم او بر ما ولایت دارد و ما بر او نظارت داریم. اینجا ولایت طرفینی و از جنس امر به معروف و نهی از منکر کردن است... 🔺تازه بین فقها یک بحثی هست که آیا "عدالتِ آمر" شرط در امربه معروف هست یا خیر؟ یعنی اگر من خواستم امر به معروف کنم، خودم باید عادل باشم یا خیر؟ قلیلی می گویند که شرط است و کثیری از فقها نیز می گویند که عادل بودن(اهل کبیره و مُصرّبه صغیره نبودن) شرط نیست. آن هایی که می گویند شرط نیست، اعتقاد دارند که اگر چنین چیزی را شرط کردیم، موجب از بین رفتن این فریضه می شود مگر چقدر عادل در جامعه هست که همه معروفها را رعایت کند. این را اضافه کنم که آن هایی که شرط نمی دانند، همه بالاتفاق، "شرط تاثیر" می دانند. یعنی کسی که مسائل شرعی دیگر را رعایت نکند دیگر امر و نهی اش تاثیر ندارد. 🔺حالا ما کار به افراد نداریم و به حکومت کار داریم. اگر شخصیت حقوقی را اضافه کنیم و سراغ جامعه بیاییم و بگوییم که آیا دولت به عنوان یک شخصیت حقوقی حق امربه معروف و نهی از منکر دارد یا خیر؟ به نظر من اینجا قویاً می توان از عدالت دولت حرف زد. بگوییم دولت -یعنی دستگاه دولت و تریبون های دولت که وسیع اند و از نمازجمعه و رسانه ملی گرفته تا سایر نهادها را شامل می شوند- وقتی حق دارد امر و نهی کند که خودشان در لباس دولت، رعایت موازین بکنند. یا حداقل در صورتی که تاثیر دارد که خود رعایت کند. مثلاً وقتی با صدای کلفت بگویند بی حجابی نه، که در مقابل اختلاس و تبعیض و فلان -که در خود سپهر دولت اتفاق می افتد- در مقابلش عدالت بورزند و "عدالتِ حکمرانی" داشته باشند؛ اگرنه، جامعه از این ها نخواهد شنید. در علوم اجتماعی نیز از آن یاد می کنند. «نظریه پاندولی اخلاقیات در جوامع انقلابی» نیز همین را می گوید. می گوید: اولش تیز و تند حرف زدن از آرمان هاست، به مرور عده ای ریزش می کنند و سر این آرمان ها نمی مانند و مثلاً پسرش را فلانی آمریکا می فرستد و خودش نیز زندگی آنچنانی دارد، اما کماکان "سختی گفتار و سستی رفتار" را دارد. سست رفتار می کند، ولی سخت حرف می زند. قرآن در این باره در سه آیه حرف زده که یکی اش را بگویم همین آیه «لم تقولون ما لا تفعلون» هست. «کبرا مقتاً عندالله ان تقولون ما لا تفعلون» خیلی برای خدا سخت است که چیزی را بگویید که خودتان به آن عمل نمی کنید. این آیات توبیخی را خود فقها برای واعظی که متعظ(پند پذیر) نباشد بکار برده اند. نهادهای حاکمیتی یا رسانه ملی -که در دور و بر خودش اتفاقات درشت می افتد ولی نسبت به آن ها سهل گیری می کند- برای "مصرف کننده حجاب" در جامعه که یک دختر است سخن درشت می گوید! قاچاق 500درصدی منسوجات حجاب(۲) پیرامون خودش اتفاق بیافتد و کاری نکند، ولی سر مصرف کننده اش فریاد بزند! ما الآن دچار این معضل هستیم . 🔺راه حل این معضل ،احیای اصل۸ قانون اساسی و نهادینه کردن ولایت طرفینی است. که اولاً ولایت طرفینی است. ثانیا اگر دولت نیز قرار امرو نهی داشته باشد باید در وظایفش در قبال ملت، کوتاهی نداشته باشد. 🔺ادامه دارد... ................................................ 1)متن کامل مصاحبه را اینجا بخوانید: http://media.qudsonline.ir/d/2020/09/14/0/1005304.pdf 2)گزارش مرکز پژوهش های مجلس 🔺این دو یادداشت مرتبط را بخوانید: - قاچاقچیان حجاب و بد حجابی -محل های تجمع های روز حجاب و عفاف 📝محسن قنبریان ۹۹/۶/۲۹ ☑️ @m_ghanbarian
🔅فرهنگی کردن حجاب پذیرش تکثر فرهنگی/ بخشی از مصاحبه حجة الاسلام قنبریان با روزنامه قدس(۱) ▫️نکته لطیفی که اینجا وجود دارد این است که ما تمام دستورات و معروف هایی که داریم به تعبیر فقهی از «واجبات توقیفیه» نیستند. مثلاً نماز از واجبات «توقیفیه» است یعنی کسی حق ندارد در آن کم یا زیاد کند و نماز را آنگونه که تشریع شده باید خواند. اما انصافاً بسیاری از معروف ها در شریعت ما تشریع و یا امضا شدند -که در حوزه مسائل اجتماعی است- توقیفی نیستند. مثلا حکم حجاب گفته است که غیر از دست و صورتت، بقیه پوشیده باشند. فرهنگ ها و عرفها با تکثرات اقلیمی و فرهنگی این حکم را عمل می کنند... 🔺اینکه ما رنگ را نیز جز شرع کنیم، خطایی است که ما انجام می دهیم. گفتن اینکه چادر حجاب برتر است، در قالب «یدعون الی الخیر» هیچ ایرادی ندارد ولی اینکه بگوییم فقط این حجاب است، کار اشتباهی است. 🔺 متحد الشکل کردن نه به شکل رضاخانی و نه به شکلی که مدنظر برخی در جمهوری اسلامی است، نشدنی است. آیا درست است که بخواهد همه فرهنگ های کرد و بلوچ و ترک و خوزستانی را به شکل و فرم واحد دربیاورد؟ 🔺ازقضا اینجا می بینیم که یک مسئله شرعی، لباس فرهنگی هم می پوشد و به شکل ازمنه مختلف و فرهنگ های مختلف نیز در می آید بدون اینکه از قدسیت بیافتد. یعنی کماکان عرفی به معنای سکولار، نشده است و شرعی بودن و ماخذ الهی داشتن آن سرجای خودش است؛ اما پوستین فرهنگی و اقلیمی نیز پوشیده است. این از آن لطایفی است که اگر لحاظ کنیم، آنوقت تکثر ها نیز جواب می گیرد... ▫️نکته لطیف دیگر تعبدی نبودن بسیاری از احکام اجتماعی اسلام است. باز از همان حجاب مثال می زنم: اصل این جلباب، حجاب برتر بوده است. مثلاً در دوران هخامنشی نیز این جلباب بوده و شما نیز در آثار به جای مانده از آن دوران می بینید. حالا اگر کسی بخواهد آن را بعنوان میراثی باستانی داشته باشد، هیچ ایرادی ندارد. چرا که این ها دیگر جز واجبات تعبدی نیز نیست که قصد قربت در آن شرط باشد. در "واجبات توصلی" رسیدن به نتیجه، مطلوب است؛ قصدش و نیتش مهم نیست. در مورد حجاب مثلاً فقط باید وجه و کفین دیده شوند حالا دیگر می خواهید به قصد قربت باشد یا به قصد پاسداشت میراث ملی یا هرچیز مشروع دیگر. ............................................... ۱)متن کامل مصاحبه را اینجا بخوانید: http://media.qudsonline.ir/d/2020/09/14/0/1005304.pdf ☑️ @m_ghanbarian
🚨آیا اصلا در شریعت اسلام، الزام و اجبار به حکمی شرعی داریم⁉️ ❗️آری؛ حتی در شرایطی برخی مستحبات! ❕قبل از توضیح چند یادآوری: تا اینجا معلوم شد: 1️⃣بخاطر تغییر بستره زندگی با مدرنیته، باید شبهات و چالش های پیرامون برخی احکام -از جمله فروعات شرعی حجاب- را با "ابزار فرهنگی" -نه قانون و الزام- رفع کرد تا فهم عرفی و باور عمومی نزدیک به شرع شود(1) 2️⃣بدون آن، قانون -مثل قانون حجاب- عملا متروک شده و حداکثر در بخشی خاص -که هنجار شکنی های بدحجابی است- اعمال و الزام می شود! الزام و اجبار به حجاب کامل شرعی میسر نمی شود و فقط هنجار شکنی های خاص بدحجابی و کشف حجاب مورد پیگرد واقع میشوند(مثل زمان ما). 3️⃣قوانین و پیگردهای آن در حوزه شهروندان، وقتی جواب می دهد که "عدالت حکمرانی" برقرار باشد. قوانین و وظایف مربوط به دولت و حاکمیت هم به خوبی تعقیب شود نه با قاچاق 500درصدی پوشش، تسامح اما با مصرف کننده همان پوشش در خیابان برخورد شود!(2) ...................................... ❓حال سؤال این است: اصلا اسلام، الزام و اجبار به مساله ای شرعی(مثل حجاب یا بازداشتن از بدحجابی) را مشروع می داند؟ ❗️پاسخ این است که اجبار در شرایطی مشروع است. 🔹مثال اول: زیارت رسول الله(ص) فی نفسه مستحب است؛ اما اگر مسلمین آنرا "به کلی" ترک کردند(ترک همگانی)؛ بر حاکم و والی است که بدان اجبارشان کند. در اینباره هم روایت صحیح السند(معروف به صحیحه فضلاء(3) وجود دارد(4)؛ هم اتفاق نظر فقهاء(جز ابن ادریس)(5) البته برخی تعبیر "جواز اجبار" دارند(6) و برخی "وجوب(کفایی) اجبار"(7). البته این وقتی است که تعطیلی بخاطر وضع مالی مسلمین نباشد؛ و الا بر والی است که از بیت المال برای متروک نشدن زیارت پیامبراعظم(ص) خرج کند(8). 🔹مثال دوم: اگر همه شهری(مسلمان) متفق بر ترک اذان شدند(طوری که اذان در شهر مطلقا شنیده نشود)؛ بر اذان اجبار می شوند(ولو با قتال)! این حکم هم اجماعی است(9). دراین موارد میان فقهاء بحث است که مستحب، چگونه مورد اجبار واقع می شود؟! از میان پاسخ ها، محققین قائل اند که در چنین شرایطی "بخاطر تهاون" و توهین به رسول الله(یا اسلام)، زیارت(یا اذان) ؛واجب کفایی (=بر همه واجب تا جایی که بقدر کفایت حاصل شود) می شود(10) 🔸حجاب؟! حال حجاب که فی نفسه هم واجب است -البته به شرطی که مراحل یاد شده در اول یادداشت را طی کند- اگر مورد اجبار و پیگرد قرار گیرد؛ چیز عجیبی نیست. بخصوص اگر پیگردها و الزام به ترک ها، مختص به هنجار شکنی های خاص و البته محدود در بدحجابی هایی باشد که حریم اجتماعی و خانوادگی را نشانه گرفته است. امیر المومنین(ع) نیز در شرایطی که ناهنجاری هایی از مواجهه مردان و زنان در معابر پیدا شده بود، معابر عمومی را برایشان تفکیک کرد(11). این سیره، است و حکمی "جاودانه و همیشگی" نیست. مثل تدابیر پیامبر(ص) برای حضور زنان در نماز جماعت است؛ که برایشان درب جدا معلوم و جایگاهی از مسجد را مختص کرد و خواست بعد از مردان سر از سجده بردارند. .................................... 1) https://eitaa.com/m_ghanbarian/1631 2) https://eitaa.com/m_ghanbarian/1632 3)بخاطر فضیلت راویانش: حفص بن البختری، هشام بن سالم، معاویة بن عمار و... 4)وسائل الشیعه/کتاب الحج/ابواب وجوب و شرائطه/باب5/ح2 5)سرائر ج1ص647 6)دروس ج1ص473/رسائل محقق کرکی ج2ص162/مسالک الافهام ج2ص373/مستندالشیعه ج13ص330 7)ریاض المسائل ج7ص160/جواهرالکلام ج20ص51تا53 و... 8)هم در صحیحه فضلاء تصریح شده هم در فتاوا:دروس ج1ص473 و... 9)مسالک الافهام ج2ص373/تقریر بحث سید البروجردی ج2ص14 10)مسالک الافهام ج2ص375/جواهر ج20ص51تا53 و... 11)السوق فی ظل الدولة الاسلامیة /جعفرمرتضی العاملی ص67 📝محسن قنبریان ۹۹/۶/۳۱ ☑️ @m_ghanbarian
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✴️«در دفاع مقدّس برای حضور مردمی یک مدل‌سازی جدیدی انجام گرفت. هر کسی توانست در یک شبکه‌ی زنده، کارآمد، داوطلبانه و پُرشور جای خودش را پیدا کند. امروز هم اگر همّت بکنیم و با نگاه درست به مردم و مسائل نگاه کنیم، میتوانیم از این مدل استفاده کنیم.» (رهبر انقلاب اسلامی ۹۹/۶/۳۱) 🔺موانع بازتولید چنین مدلی در جنگ اقتصادی امروز، بودن آمریکا پشت جنگ تحریم نیست! حتی بودن بنی صدر صفتی در برخی بلندپایگان هم نیست! که این دو در دفاع مقدس هم بود. مانع اصلی همان آسیب دیدن نگاه درست به مردم است! مواجهه درست تر با مردم بود که شبکه زنده کارآمد داوطلبانه و پرشور ساخت و پیروزی به ارمغان آورد و باز هم می تواند به بار بیاورد. ☑️ @m_ghanbarian
۱-تمثّل معروف.mp3
31.54M
💢تمثّل معروف 🔺 لوکیشن همه معروف ها در کلام سیدالشهدا 🔺 چگونه عاشوراییان تمثّل معروف شدند?! هیات صاحب العصر(عج) اراک ۹۹/۷/۲ ☑️ @m_ghanbarian
تمثّل عقل.mp3
43M
💢تمثّل عقل 🔺با آن خط و نشانهای عقیدتی، چرا با معاویه(و صدام) صلح شد؟! 🔺صلح یا عدم تعرض؟ [تعبیرش به معاویه: فانّی "تَرَکتُکَ" لصلاح الامة] 🔺بستن یک جبهه و باز کردن ابعاد مبارزه 🔺تفاوت دوره نهضت و نظام در اینباره؟ 🔺تحلیلی کوتاه و ضمنی از عاقلانه بودن پذیرش قطعنامه 🔺آنجا که گزینه سوم برای "احدی الحسنیین" اسارت و ذلت است! 🔺چگونه امام حسن(ع) تمثّلِ عقل شد؟ هیات صاحب العصر(عج) اراک ۷صفر ۹۹/۷/۳ ☑️ @m_ghanbarian
محسن قنبریان
💢لزوم مجازات مضاعف کارگزاران متخلف 🔹پخش کلیپی منتشر نشده از رهبر انقلاب اسلامی درباره لزوم مجازات دوبرابری کارگزار قضائی، همزمان با پرونده طبری آدم را حساس می کرد که: چرا این سخن بنیادین و مهم 5سال پخش نشده است و الان با پرونده طبری پخش می شود؟! ❓طبعا مثل این سخن توقعات را هم بالا برد و حالا پس از حکم طبری، حساسیت بیشتر هم شد که پس کو آن مجازات دوبرابری؟!! 🔹به جهات سیاسی این ماجرا فعلا کاری ندارم. اصل این حکم رهبر انقلاب که مبتنی بر آیه 30سوره احزاب، مجازات دوبرابری برای منتسبین و کارگزاران حکومت اسلامی طلب می کنند؛ به لحاظ پژوهشی برایم جالب و جذاب آمد و بهانه یک پژوهش شد که❓آیا این حکمی فقهی است و دستگاه فقاهت شیعی از آن پشتیبانی می کند؟ یا صرفا حرفی ارشادی و نصیحتی برای سخت گیری بیشتر بر کارگزاران است؟! 🔹دیدم ایشان اقلا سه بار چنین استفاده ای از این آیه کرده اند. روایاتی هم مؤید این برداشت ایشان است. فقهاء و مفسرینی هم با ایشان همراه اند؛ لکن از آن خبری در قوانین مجازات اسلامی نیست! ❗️عجیب تر اینکه قانون مجازات، توهین به کارگزاران نظام را "توهین مشدّد" دانسته و "مجازات مضاعف" برای توهین کننده به آنها مقرر کرده است؛ اما جرم کارگزاران را "جرم مشدّد" ندانسته و "مجازات عادی" برایش در نظر گرفته است! توهین به کارگزاران را بخاطر وهن و سستی کردن نظام در انظار، مشدّد کرده بود؛ چگونه جرم آنها که دو چندان موجب وهن و سستی آن دستگاه در افکار عمومی می شود، نباید مجازات را مضاعف کند؟! 🔺بر اهل دقت واضح است این، غیر از "سوء استفاده از موقعیت" توسط کارگزار متخلف است. صرف اینکه کارگزار بلند پایه ای تخلف کند، به اعتماد عمومی به آن دستگاه آسیب می زند و این آسیب هم گردن اوست و باید سهمی در مجازات داشته باشد(که فعلا ندارد)! 🔹به سیره امیرالمومنین(ع) رجوع کردم به وضوح دیدم مجازات کارگزاران در جرم های مشابه مردم عادی، سنگین تر و شدیدتر است!(نمونه ها را در مقاله آورده ام) نتیجه گرفتم این نظریه مترقی کاملا با فقه و سیره قابل پشتیبانی است و جا دارد پس از بحث های نخبگانی، در فضای فرهنگی-سیاسی جامعه طرح شود و تا مرحله قانونگذاری و اجرا تعقیب شود. اینگونه، شکاف مردم-مسئولین و برخی تبعیض های موجود که مسبب این شکاف است نیز ترمیم می شود. محققان و کسانی که حوصله درنگ دارند را به خواندن این مقاله دعوت می کنم. ☑️ @m_ghanbarian
محسن قنبریان
💢لزوم مجازات مضاعف کارگزاران متخلف 🔹پخش کلیپی منتشر نشده از رهبر انقلاب اسلامی درباره لزوم مجازات د
لزوم مجازات مضاعف برای کارگزاران متخلف.pdf
195.2K
💢لزوم مجازات مضاعف کارگزاران متخلف 🔹تقریر نظر آیت الله خامنه ای در اینباره 🔹کلمات فقهاء در اینباره 🔹اقامه دو دلیل شرعی بر این حکم 🔹لزوم تعقیب این مسائل از فکر و پژوهش تا فرهنگ و سیاست و قانون گذاری و اجرا ☑️ @m_ghanbarian
🔆نمائی از بحث: بی پرده از انقلاب و تقلّب (قطعه خوانی از کتاب دو امام مجاهد مقام معظم رهبری/گفتار چهارم) ۹۸/۶/۷ ✅ویروسی در جلسات مذهبی! جلسات مذهبی اگر مراقبت نشود این ویروس را می پذیرد که از اهداف این جلسات غافل وبه حال کردن با این جلسات تنزل کند رهبری :"وقتی ملتی از یک داستان آموزنده ،آموزش نمیگیرد ، فاجعه است. وآن کسانی که در طول تاریخ سعی کردند این درسها، این سرمشق ها رایا بکلی پاک کنند یا اگر اینجا روی تخته سیاه مانده، زیرش بنویسند که این جمله قابل تقلید نیست، فاجعه آفرینان واقعی هستند...از آنها استادتر، از آنها واردتر، ازآنهاکاربلدتر آن کسانی هستند که این واقعه را از صورت آموزش دهی خارج کردند"(ص۱۵۹). این سخنان رهبری است نه شریعتی ؛دوامام مجاهد است نه شیعه علوی صفوی! ✅هدف قیام حسین(ع) همان هدف پیغمبر یعنی انقلاب در جامعه است(ص۱۶۱و۱۶۲). 🔹معنی صحیح انقلاب"عبارت از این است که در یک جامعه ای بیایند و آن وضع اجتماعی جامعه را به هم بزنند"(ص۱۶۳).زیر وزبر کردن طبقات اجتماعی. ✅انقلاب ارتجاعی! مقابل انقلاب محمد (ص)، "انقلاب عقب گردانه"،"ارتجاعی"می شمارند(ص۱۶۹وص۱۷۵و۱۷۶). ما نام اینرا براساس آیه ۴٨توبه"تقلب"نامیدیم. واژگون کردن امر و برگرداندن تحولات انقلابی بجای اولش! ✅اهداف انقلاب محمد(ص): سه هدف می شمارد: 1⃣از بین بردن تبعیض طبقاتی:که آقازاده قرشی با غیر او ویک دهاتی فرقی نکند(ص۱۶۷تا۱۶۹) 🔸همان تقوا که معیار جدید امتیاز است مایه امتیاز مادی نمی شود:" قابل توجه اینجاست که همین چیزهایی که از نظر اسلام مایه ی امتیاز اند(تقوا، علم و جهاد)، مایه ی امتیاز مادی و مالی نیستند. پس اینطور نیست که آدم باتقوا یک درهم ازبیت المال بیشتر بدهند؛ابداً. "(ص۱۷۰و۱۷۱/هم ص۱٨۶) آیا به این لوازم ان اکرمکم عندالله اتقاکم توجه داشتید؟آیا این لوازم یقه نمیگیرد؟!آیا چالش های ما نیست؟! 2⃣گستراندن تفکر توحیدی ونفی طاغوت: اطاعت از طاغوت شرک است.(ص۱۷۳) 3⃣تکریم انسان: "انسان-یعنی اصل انسان، جوهره ی انسانیت-قبل از آنکه اسلام بیاید ذلیل بود؛عزت مال پول ومقام بود نه مال انسان...این از اصول انقلابی و انقلاب آفرین اسلام است"(ص۱۷٥). ✅تقلّب یا انقلاب ارتجاعی در این سه: 1⃣اشرافی شدن حاکمان (ص۱۷٨) عثمان اولین کاخ ساز و کعب الاحبار تئوریسین آن اشرافیت بود. رشید رضا در جلد۲۷المنار ص۷٨۲درباره اش این ضرب المثل عربی را آورده"فی کل واد اثر من ثعلبه:هرجا می روی یک اثر از روباه مکار حیله گر هست"(ص۱۷۰) 2⃣ازبین رفتن توحید و روی کار آمدن طاغوت "اصل الاصول اسلام یعنی توحید از بین رفت وطاغوتها روی کار آمدند. طاغوت چه کسی بود؟ معاویه . برای خاطر رفاقت باخلیفه دوم اورا استاندار شام کردند..."(ص۱۷۷)⬅️طاغوت فقط پهلوی نیست روی کار آوردن ناشایست ها باگزینش های رانتی طاغوت سازی است. 3⃣از بین رفتن برابری افراد جامعه وکرامت انسانی(ص۱٨۰) رهبری:"به شما بگویم که هرجا این اختلاف وجود داشت ، اسلام در آنجا نیست؛قرص ومحکم بدانید این را:هرجا اختلاف طبقاتی بود اسلام نیست؛هرجا شرک بود اسلام نیست؛هرجا تبعیض بود اسلام نیست؛چون اسلام آن چیزی است که با تمام این بنیانهای پلید فاسد، بشدت مبارزه می کند. "(ص۱٨۲و۱٨۳) ✅انقلاب حسین(ع) انقلاب حسین برای احیای آن سه هدف و ازبین بردن تقلب در آن سه بود. ☑️ @m_ghanbarian
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏦گربه-سگ اقتصاد ایران❗️ نوشته حجت الاسلام قنبریان را بخوانید👇 ☑️ @m_ghanbarian
محسن قنبریان
🏦گربه-سگ اقتصاد ایران❗️ نوشته حجت الاسلام قنبریان را بخوانید👇 ☑️ @m_ghanbarian
🏦گربه-سگ اقتصاد ایران❗️ 🔸دعوای سود و بدهی، تعقیب و گریز سگ و گربه ای است که سه اپیزود دارد: 1⃣بدهی کارگر و کارمند به بانک: بامصوبه شورای پول واعتبار(۹۳/۱۱/۲۱) با تاخیر در پرداخت اقساط، بانک حق دارد کل وام را یک جا جلب کند/ اگر بدهکار نداشت، بانک حق دارد "بدون طی مراحل قانونی" همه حسابهای بانکی بدهکار و ضامن هایش را بررسی و مبالغ را از آن کسر کند/ در این وقت دیگر پرداخت معوقه هم جلوگیر بانک نیست! 2⃣بدهی تولید کننده به بانک: بانک در اینجا غیر از سود سرمایه اش، "سودِ سود" آن را هم طلب می کند؛ که به "سود مرکّب" معروف است./ زمین کارخانه و... هم در رهن بانک است؛ اگر نتوانست سود مرکّب بدهد، به نفع بانک مصادره می شود! بیش از ۲۰۰۰کارخانه این سالها اینگونه در قبضه بانکها افتاده است! مصوبه مجمع تشخیص درباره حذف سود مرکب و دستورات دادستان و توصیه های ستاد تسهیل تولید هم تا حالا این پدیده را از بین نبرده است! قربانی های این اپیزود، نه ابربدهکاران بلکه تولیدکنندگان کوچک و بزرگی بوده اند که به گفته مقام قضایی نه ماشین لوکس دارند نه بُرج آنچنان؛ بلکه گاه گیر مبالغی ناچیزند! 3⃣بدهکاری بانکها به بانک مرکزی! اما حق سیاسیِ خلق پول برای بانک ها، گاه بحرانِ رکود می آفریند و سپرده گذاران را عازم بانک می کند؛ تا با پولشان کار دیگری کنند. حالا اگر بانک مرکزی و صندوق توسعه ملی به بانک کمک نکند، ورشکست می شود! عجب اینکه اینبار نه بانک منحل می شود و نه اموالش مصادره می شود! بلکه رقم های میلیاردی، از صندوق توسعه برداشت میشود تا بانک، سپرده ی سپرده گذارانش را بدهد! و فقط بدهکار بانک مرکزی بماند! 🔺برای نمونه: یک بانک زیان ده(بانک سرمایه) تا سال قبل باهمه ی سودِ مرکب ها و برداشت از ضامن ها، بدهی اش به بانک مرکزی، بیش از ۱۵تریلیون تومان است و سال بعد با رشد۳۱درصدی به بیش از ۲۰تریلیون می رسد!!! 🔸پدیده ی "گربه-سگ": روی زمین عینیت، وضع پیچیده تر از آن سه قسم است. دعوای سگ(سود بانک) و گربه(بدهی افراد عادی و مولّد) کنج رینگ، واقع است. وسط میدان، "گربه - سگی" است که خودش به خودش اعتبار می دهد! مصادره ی کارخانه اش، توسط بانکِ خودش انجام و بدهکاری کلانش از صندوق توسعه و بانک مرکزی پرداخت می شود! 🔺یک نمونه(که صاحبش را آیت الله علوی بروجردی هم می شناسد*): برادران ریخته گران در قبال یک حواله ی میلگرد، مالک سهام ۳۸درصدی بانک سرمایه -که مال شهرداری تهران بود- می شوند./ نمایندگانشان در هیئت امنای بانک، اعتبار یک هزار و ۶۰۰میلیاردی برایشان می گیرند! / با این اعتبارات و سود سهامشان در بانک، مالکِ ۵۰٪سهام کارخانه پتروشیمی اصفهان و کرمانشاه میشوند!/ بانکشان(سرمایه)، بدهی شان به بانک دولتی تجارت را تسویه می کند!/ برای فروش محصولات پتروشیمی ها در دبی شرکت می زنند و رقم های میلیاردی، بدهکار پتروشیمی اصفهان و کرمانشاه -که خود سهام دار اصلی اش هستند- می شوند!/ بانک سرمایه بدهی اش به بانک مرکزی ۳۱٪افزایش می یابد و به ۲۰ تریلیون و۴۵۹میلیاردو۳۹۹میلیون تومان می رسد!!! ❗️منظور آیت الله از قهرمان هایی که باید روی سر گذاشت -ان شاءالله- دسته دومی ها باشد نه این دسته! قاطبه مردمِ عادیِ دسته اول و پاکدستان دسته دوم انتظار داشته اند روحانیت و مرجعیت کنار آنها بایستد نه کنار اعتباربران بزرگ و سودخوران مرکّب. البته آن دو دسته وجوهات زیادی ندارند و مثل برخی دسته سومی ها نیستند که بتوانند کسری از تسهیلاتی که خود برای خود اختصاص می دهند را بنام وجوهات و کار خیر و... در دفاتر و نزد متنفذین هزینه کنند! اما خداوند از عالمان وارسته عهد گرفته که بر سیری ظالم و گرسنگی مظلوم ساکت نباشند(خطبه ۳ نهج البلاغه). ...................... * https://t.me/ArmanGram/285 📝محسن قنبریان ۹۹/۷/۱۰ ☑️ @m_ghanbarian
❗️باطن ظلم، کفر است! ❓قیام حسین(ع) علیه ظلم یا علیه کفر؟! ⚪️دوگانه غلط است! این دوگانه های غلط حاصل نقص دین شناسی است(۱). 🔷ماهیت ظلم و کفر: در اسلام شناسی اصیل: ظلم چهره ی نزد مائیِ کفر و کفر چهره نزد خدائی ظلم است. قسط و عدل چهره نزدماییِ توحید و توحید، چهره باطنی و عنداللهی عدالت و قسط است. 🔹بیان اول: توحید در خالقیت و مالکیت یعنی خالقِ همه، "فقط" خداست. مالکِ همه ی چیزها هم، "فقط" خداست . انسانها همه مخلوق یک خدا و اجاره نشین امکانات اویند. نتیجه اینکه: همه انسانها در قبال نعمت ها و فرصت ها بالسویه اند. این یعنی زایشِ عدالت از توحید.(۲) 🔹بیان دوم: شعبه دیگر توحید، انحصار عبودیت در خداست. توحید یعنی "نفی عبودیت غیر خدا". باید پرسید: غیر خدا مثل چه؟ فقط بت های صامت و دست تراش؟! از مصادیق غیر خدا، یکی هم "نظم اجتماعی غیر الهی" است. نظام طبقاتی، مطلوب الهی نیست. اصلا تئوری شرک، تولید این نظام برای مشروعیت بخشی به خود است. یا گفتند: جهان چندین خدا دارد؛ که برترینشان اشراف و شاهان را خلق کرده اند. یا گفتند: خدا یکی؛ اما دو خلق کرده: برخی پسران اویند!(عُزَیر بن الله/ مسیح ابن الله) و برخی مردم عادی! پس دستگاه مذهبی وارثان پسران خدا، ارباب مردمند!(احبار و رهبان اربابا من دون الله)!(۳) 🔶 تاریخ ظلم و کفر: 🔸در تاریخ، کافران همواره طبقه ظالمان و اتراف بوده اند. 🔸 ظلم ها هم "سلسله" دارند. سلسله ظلم هم "اساس" دارد.(اسست اساس الظلم). اساس ظلم، شرک است(ان الشرک ظلم عظیم). شرک عملی، مثل نشستن حاکم جور جای ولیّ خدا. مثل غصب انفال و فیء مردم، دست طواغیت بجای بودن دست امین الله. 🔸امام حسین(ع) در شروع نهضت این حدیث پیامبر(ص) را نقل کرد که: هرکس "سلطان جائری" را ببیند که حرام ها را حلال می کند، عهدش با خدا را می شکند، مخالفت با سنت رسول الله می کند[تا اینجا شمارش کفر] و با بندگان خدا با گناه و ظلم رفتار کند[این هم ظلم] اما با قول و فعل علیه او کاری نکند؛ حق خداوند است که او را در جهنم به همان سلطان جائر ملحق کند.(۴) 🔸رسول الله در نگرانی از والیان مسلمین آنها را تحذیر داد که: مردم را فقیر نکنند تا کافرشان کنند!("ولَم یُفقِرهُم فَیُکفِرَهم")(۵) یعنی برنامه های والیان جور این است که با فقیر سازی مردم(با نظام طبقاتی) آنها را کافر کنند! یعنی ظلم یزیدی، ایمان را نشانه گرفته است. توجه می شود چگونه دوگانه، غلط است؟! سیدالشهدا مقابل نظامی ایستاده که از طرفی "دین را تعطیل می کند" و از طرف دیگر "در بیت المال ویژه خواری می کند"(۶). پس او ایمانی را خواسته که عدالت برای مردم می آورد؛ و ویژه خواری ای را نشانه گرفته که پی آمدش کافر کردن مردم است. * بازنویسی ای از جلسه با دانشجویان دانشگاه شریف پی نوشت: ۱.بعلاوه کلیشه های مشهوری مثل "المُلک یَبقی مع الکفر ولا یبقی مع الظلم" . این جمله حدیث نیست ودر منابع معتبر شیعی وجود ندارد. البته اجزای سخن کامل درست است و احادیث متعدد دارد: اینکه عدالت موجب دوام مُلک است/ اینکه ظلم دوام حکومت را می کاهد ؛روایات متعدد دارد. اما ترکیب سخن درست نیست! یعنی معصوم ، کفر و ظلم را در سخنانش مقابل قرار نداده است تا کلیشه غلط ظلم یا کفر شکل گیرد! در دین شناسی معصوم، کفر و ظلم به هم مربوطند و روح و بدن اند.( دقت کنید) ۲. ر.ک: روح توحید نفی پرستش غیر خدا/ آیت الله خامنه ای. ۳.ر.ک: طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن/آیت الله خامنه ای. ۴و۶.طبری ج۴ص۳۰۴/ الکامل ج۴ص۴۸/ بحار ج۴۴ص۳۸۲ ۵.الکافی ج۱ص۴۰۶ ☑️ @m_ghanbarian
❓ماهیت قیام حسین(ع)؟! ❗️فرار، خروج، نهضت یا...؟! ۱از۲ 🔹قطعا فرار نیست! هم خود تصریح می کند(لا اَفِرُّ فرارَ العبید)؛ هم آدم فراری، مسیر را از راه اصلی طی نمی کند(که امام چنین کرد)! 🔹خروج است اما نه مثل خوارج! خود امام تصریح می کند:"خرجتُ..."(خروج کردم...)؛ لکن خروج او هیچ شباهتی با "خروج های مسلحانه" مثل خوارج -که پس از حکمیت و نهروان تا آن زمان زیاد اتفاق می افتد- ندارد. برعکسِ خروجهای مسلحانه، با زن و بچه از مدینه و مکه بیرون می زند، فقط سلاح حامل دارد، هیچ نشانی از درگیری و جنگ طلبی ندارد و شروع کننده جنگ نیست. خروج او، "خروج از نظم اموی موجود" است که به مرحله یزیدی رسیده و دیگر سکوت مقابلش جایز نیست. 🔷مراحل نهضت: 1⃣"نه" به یزید! این "نهِ" حسین به یزید قطعی است و نقطه شروع ماجراست. در همان زمان معاویه، به خصلت مشروب خوری یزید اعتراض و او را نااهل خوانده است. وقت دعوت به بیعت در همان روز اول در مدینه به مروان می گوید: "چگونه کسی که مشروب می خورد، میتواند بر امت محمد(ص) حکومت کند؟! چنین کسی فاسق و از اشرار است و حتی بر یک درهم نمی تواند امین باشد؛ چه رسد بر آنکه امین بر امت باشد"(۱). به عبدالله بن عمر که "پیشنهاد سازش" داشت فرمود: اُف بر این کلام مادامی که آسمانها و زمین برپاست"(۲). جملاتِ:"مثلی لا یُبایع مثله"، "و علی الاسلام والسلام ان دُعیت الامة براع مثل یزید" و... همه گویای این است که "نهِ" امام به حاکمیت یزید قطعی است و هرگز به بیعت و سازش و... نمی رسد؛ اما "صورت بندی اجتماعی" این "نه" بستگی به شرایط و حوادث بعد دارد. 2⃣تبدیل به قیام! "نهِ" خود را شخصی و خانوادگی نگه نمی دارد. برایش تبلیغ می کند. یعنی به "مرحله قیام" می رساند. در مکه، عالمان آنروز جهان اسلام را در منا جمع و به اعتراض دعوتشان کرد(۳). از سوم شعبان تا دهه ذیحجه، چهارماه در مرکز فرهنگی اسلام برای شیوع "نه" خود تلاش می کند. طرف مقابل هم برای سازش، تلاش می کند(تقلاهای دیپلماتی مثل عبدالله بن جعفر برای مصالحه در همین برهه است)! هنوز قیام حسینی "صورت کوفی" و "تعیّن کوفی" ندارد. این قیام و خیزش که طرفدارانی یافته، ممکن است با جاهای دیگر صورتبندی شود. 3⃣نهضت، کوفی شد! علتِ "نهِ" حسین، دعوت کوفه نیست. از ماهها قبل، او "نه" گفته و بیعت نکرده است. برعکس، نهضت کوفه، علتش شروع قیام توسط امام است. بعد از شهادت امام مجتبی(ع) -یعنی ده سال قبل- شیعیان به امام نامه نوشته آمادگی برای قیام را خبر داده بودند اما امام دعوت به خانه نشینی تا پایان عمر معاویه(وپایان عهدنامه فیمابین) کرد. اینبار که شرعا و عرفا به یزید، "نه" گفت(۴)؛ کوفی ها شنیده و نامه های بیعت فرستادند و به کوفه دعوتش کردند. جالب اینکه دوبار نامه جمعیِ شیعیان را بی پاسخ می گذارد، تا نامه ها و امضاء ها، فراگیرتر از شیعیان میشود (حتی کسانی مثل شبث و حصین و... نامه نوشتند). این یعنی اکثریت کوفه دارند به یزید "نه" می گویند؛ نه فقط شیعیان علی(ع). از اینجا قیام، "تعیّن کوفی" می یابد. امام، مسلم بن عقیل را میفرستد و... 4⃣حاضر است تعیّن کوفی را عوض کند؛ اما "نه" را نه! 🔺وقت نزول به کربلا، نامه عبیدالله -که بیعت یا سرحسین(ع) راخواسته- را پرت کرده، بی جواب می گذارد. یعنی هنوز بر"نه" است. 🔺ملاقاتها با ابن سعد در کربلا -که نصیحت توسط امام و دعوتش به پیوستن به قیام است- از سوی ابن سعد به عبیدالله چنین گزارش شد که؛ بر یکی از این گزینه ها رضایت دارد:"برگشت به مدینه"، "رفتن به مرزها و سرحدات ومثل یکی از مسلمانان شدن" و "رفتن به شام ودست در دست یزید نهادن تا ببیند بین شان به چه می انجامد"(۵). گزارش عقبه بن سمعان(غلام رباب) دراینباره این است که:"همه جا تا شهادت با امام بودم، به خدا قسم آنچه مردم می گویند وگمان دارند که او گفته: بگذارید من دستم را به دست یزید بگذارم یا به سرحدات بروم"؛ چنین سخنی نفرمود. فقط گفت: بگذارید من در این سرزمین پهناور بروم تا ببینم به کجا می رسد"(۶). جالب اینکه طبری این شهادت عقبه را پیش از نقل گزارش ابن سعد آورده و بنظرش موجه تر است. بفرض صحت گزارش ابن سعد، هیچ دلالت بر رضایت به بیعت و دست شستن از "نه" ندارد. چون خیلی واضح است گزینه ی شام رفتن و دست به دست یزید نهادن، اگر بمعنای بیعت و سازش بود ؛ که مطلوب اصلی ابن زیاد و ابن سعد بود و اصلا برایش بدیل، طرح نمی کردند و قطعا تحت الحفظ به شام می فرستادند. پس معلوم است خود ابن سعد هم از عزیمت به شام، بیعت و سازش نفهمیده است. شمر که کاملا ادامه نهضت و کشاندن اعتراض به شام را ازش فهمید. لذا ابن زیاد را از قبول منع کرد که اگر برود او عزیز است و تو ذلیل می شوی! ⬅️پس "نهِ" امام هرگز قابل مذاکره نیست؛ حداکثر تعیّن کوفی، مدنی، یمنی اش قابل بحث است. چنانچه در مواجهه با حُر هم همین را اشاره کرده است.(دقت شود) (ادامه 👇) ☑️ @m_ghanbarian
❓ماهیت قیام حسین(ع)؟! ❗️فرار، خروج، نهضت یا...؟! ۲از۲ 5⃣اگر مردم می ماندند، به "انقلاب" و "حکومت" می انجامید! علی التشبیه "نهِ" امام خمینی به پهلوی؛ کویت راه نداد، می رود عراق؛ آنجا نشد، پاریس؛ اما سر "نه" هست. اگر مردم ماندند و نهضت، فراگیر شد، "انقلاب" میشد و نظام سابق زیر و زبر شده ، "نظام جدید" شکل می گرفت. اتفاقی که در نهضت امام خمینی -به تأسی از سیدالشهدا- افتاد اما در قیام سیدالشهدا، کوفه ریزش کرد؛ به امام هم اجازه جای دیگر رفتن داده نشد لذا به انقلاب و حکومت نیانجامید. 🔺البته این انقلابیگری، بعد از شهادت به "روح امت" تزریق شد. واقعا "طلب اصلاح در امت جدش" محقق شد. او به مردم جرات طوفان داد. دیگر قیام پس از قیام تا واژگونی دستگاه اموی ادامه یافت. بی مناسبت نیست که "ثارالله" لقب برگزیده آن امام شهید در زیارات شده که با "الثوره"(بمعنای انقلاب) هم ریشه است. خونی که می جوشد و انقلاب می آفریند. * بازنویسی ای از جلسه با دانشجویان دانشگاه شریف .............................................. پی نوشت: ۱. دعائم الاسلام ج۲ص۱۳۱ ۲.طبری ج۳ص۲۹۵ ۳.ر.ک: تحف العقول خطبه منا ۴.شرعا چون ادله شرعی مانع حاکمیت یک فاسق مشروب خوار بر مسلمین است.عرفا چون خلاف عهدنامه معاویه با امام حسن(ع) است که از تعیین ولایتعهدی و خلیفه بعدتوسط معاویه منع کرده بود. ۵.طبری ج۵ص۴۱۴/ ارشاد مفید ج۲ص۸۷و۸۸ ۶.طبری ج۵ص۴۱۳/ الکامل ج۲ص۵۵۶ ☑️ @m_ghanbarian
❗️شاگرد پذیری عاشورا! ❓آیا قیام حسین(ع) یک اسوه است یا ماموریت خصوصی و ویژه؟! 🔸اسوه است! خود حضرت می نویسد:"فلکم فیّ[بیّ] اسوه" در من برای شما الگوست(۱) در ادامه "هیهات منا الذله" هم دارند: اینرا (ذلت) خدا و رسول و مومنین و سینه های پاک و غیرتمندان و جانهای ننگ ناپذیر از ما نمی پذیرد(۲). معلوم است مومنین و غیرتمندان و اهل اباء از ننگ در چنین شرایطی کار حسینی می کنند که حضرت در تماشاگه تاریخی آنها می گوید نباید ذلت بپذیرم.(دقت کنید) البته منافاتی ندارد، بخاطر تراز کار و مقدس بودن نهضت او؛ حضرت ملهم از غیب هم باشد و با خبر پیامبر و مکاشفات و... تایید گردد. اینها تاسی پذیری را از عاشورا نمی گیرد. ❓پس چرا ائمه دیگر مقابل جبّارین کاری عاشورایی نکردند؟! یعنی تا سرحد جان دادن بر "نه" مقاومت کنند! 🔸از دیدی همه، "نهِ" حسین(ع) را تعقیب کردند. اما "در شرایط مشابه"، باید انتظار "شهادت مشابه" را داشت: 1⃣نهی از منکری تا به خطر افتادن جان، واجب است؛ که اساس اسلام در خطر باشد(۳). "وعلی الاسلام والسلام" برای خلافت فلان خلیفه عباسی نبود آنجور که برای یزید بود. چون قیام حسینی موجب تفکیک مذهب از خلیفه جور شد. دیگر مردم دین خود را از خلیفه نمی گرفتند تا فسق او همه محرمات را حلال کند... 2⃣ خصوصیت مقابله با بدعت در بدو امر: بعدها خلیفه مشروب خور تر از یزید هم آمد اما این بدعت در زمان سیدالشهدا شروع شد؛ لذا سکوت، مجوز تلقی می شد. هم مُعلِن به فسق، هم تبدیل خلافت به سلطنت و هم موروثی کردن؛ آن سه بدعت بود که خون حسین(ع) بر آن مهر باطل و ضد اسلام زد. حالا عملا ادامه یابد، سخن دیگری است. "هدایت" به اینکه این کار، اسلامی نیست؛ در همان بدو امر با مخالفت امام صورت گرفته است. این وظیفه امام و علماست که در بدو امر بدعتها مخالفت کنند حتی اگر عملا موثر نشود(۴). وظیفه بعدی ها که در زمان شیوع آن می آیند الزاما وظیفه ابتدایی ها نیست. اصلا دیگر بیعت ورافتاد که از ائمه بیعت بخواهند و بیعت نکردن به عاشورا بیانجامد! یک امام در مدینه برای امپراطوری بزرگ عباسی دیگر اهمیت حسین بن علیِ مدینه را نداشت که حتما نظرش را بگیرند! 3⃣"دوره نهضت" و "دوره نظام" هم مثل هم نیست: "نهِ" یک امام و عالم که به قیام و نهضت رسیده(مثل امام حسین)؛ اگر آنقدر بایستد که جانش را بدهد، موجب خیزش و انقلاب مردم است؛ اما "نهِ" یک رهبر نظام، وقتی مردمش نمی خواهند ادامه دهند(مثل امام علی و امام حسن)، ادامه اش شکست است. هرچه "حماسه مظلومِ" اول به طرفداران، شخصیت و جسارت می دهد؛ "حماسه مغلوبِ" دوم، رعب و سرشکستگی و بی نتیجه گی می آفریند. اینجا یک نظام، مقابل یک نظام، شکست خورده است. می گویند چرا نرفت مردمش را همراه کند؟ چرا نرفت نظامش را استحکام دهد؟! اما یک قیام حق طلبانه وقتی با یک نظام جبّار سرکوب شود، نتیجه دیگر دارد. 4⃣مساله ضِیم هم موضوعیت دارد: ضیم بیشتر از ظلم است. ظلم با ننگ است. از حسین(ع) بیعتی می خواستند که ضیم بود. "یا بیعت یا سر حسین"! ؛ شعار این ضیم است. مقایسه کنید با واقعه حَرّه تا روشن شود. آنجا امام سجاد(ع) صد خانواده را تحت پوشش دارد و خانه اش امن است؛ اینجا خود زنان و دختران امام در معرض تعرض و اسارتند. لذا فرمود: "هیهات منا الذله یابی الله ذلک لنا و رسوله و...ونفوس ابیّه" جانهای اهل اباء از ضیم، از من نمی پذیرند اینجور ننگی را بپذیرم(۵). لذا ابن ابی الحدید حضرت " سید اهل اباء" می خواند(۶). ...................................... ۱.بحار الانوار ج۴۴ص۳۸۲ ۲و۵.تحف العقول ص۲۴۱ ۳.رجوع کنید به تحریر الوسیله امام خمینی شرط۴ امربه معروف مساله۶ ۴.ر.ک: همان مساله ۷تا ۱۹ ۶.شرح ابن ابی الحدید ج۳ص۲۴۹ * بازنویسی با تلخیص نشست با دانشجویان دانشگاه شریف ☑️ @m_ghanbarian