eitaa logo
محسن قنبریان
17.8هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1هزار ویدیو
113 فایل
کانال نشر سخنان و مطالب استاد محسن قنبریان (توسط ادمین اداره میشود) . ارتباط با مدیر کانال @admin_ghanbarian . کانال دروس @doros_ghanbarian . پیج اینستاگرام instagram.com/ghanbarian.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🔘 فاطمه(س) در نهضت و نظام محمدی دانشگاه تهران/ ۱۶آذر۱۴۰۱/ حجت الاسلام قنبریان جلسه سوم: فتنه افّاک در دوره نظام، هزینه ها و غرامت ها هم هست؛ فاطمه(س) اینجا هم الگوست هم در اُحد و احزاب هم در کمک به فقر اصحاب در صحنه هست. • از آن بیشتر اصلا مسئول حفظ میراث شهدا و دفاع مقدس، فاطمه(س) است؛ بدون اینکه دفتر و دستکی داشته باشد. هفته ای اقلا یکبار عزیمت به احد برا زیارت حمزه سیدالشهدا و شهدای احد، نگهداشت یاد و نام شهدا و شهادت در جامعه است. تسبیح اش از خاک قبر حمزه برای این گرامی داشت ها بود. • در جنگ های روانی(نرم) هم الگوست. ▫️ برنامه های منافقین منافقین نیروی سازمان یافته و غیر سازمان یافته ی کفار درون مسلمین بودند که توطئه ها و برنامه هایی اجرا می کردند. • سه سطح کار منافقین: 1⃣ کارکرد اصلی: فتنه گری آیه ۴۸توبه آنرا بیان می کند: لقد ابتغوا الفتنه من قبل! قبل از تبوک (و نقشه برای ترور پیامبر) در احد، عبدالله بن اُبی توانست یک سوم سپاه را جدا کند! اختلاف افکنی و فعال کردن گسل های عصبیت جاهلی از جمله فتنه های آنها بود. 2⃣ کارویژه و ماموریت: تقلیب ادامه آیه: وقَلَّبوا لک الاُمور... تقلیب = زیرورو کردن و وارونه ساختن چیزی! رجل قَلّب یعنی مردی که آراء مردم را در کارها زیرورو می کند. "قَلَّبوا لک الامور" مقابلِ "و نَظمِ امرکم" است. "امرکم" یعنی امر سیاسی و اجتماعی تان همان که "اولی الامر" دارد، همان که"شاورهم فی الامر" دارد نه یعنی در کارهای شخصی منظم باشید؛ اگر این بود می فرمود: نظم امورکم! کار وقتی در مجرا و نظام خویش است، "نظم امرکم" برقرار است مثلا رابطه حاکم-مردم وقتی رعایت از طرف حاکم و اطاعت از طرف مردم و اعتماد و پیوستگی هست، نظم امر هست. تقلیبش یعنی بهم زدن این نظم سلب اعتماد عمومی از مجاری رسمی و مانند آن؛ فرقی نمی کند کارگزار یا سخنگویان رسمی این آسیب را بزنند یا منافقین با تقلیب چنان نتیجه ای بگیرند! 3⃣ کاربست و اعمال: متعدد است و همه در خدمت تقلیب و کلان تر در خدمت ابتغاء فتنه است: • شیوع اراجیف: رجفه، یعنی تکانه. اراجیف یعنی حرفهای سست و بی پایه(شایعه) ای که موجب تشویش اذهان عمومی شود. "مرجفون" شایعه سازانی هستند که چنین تشویش های عمومی را درست می کنند. آیه ۶۰ احزاب یکی از کارهای منافقان را این می شمارد و مجازات تبعید از شهر را برای آن مقرر می کند. • خَلق اِفک: - افک = گرداندن واقعیت و منحرف کردن از وجهه اصلی اش. دروغ و تهمت و بهتان از اینرو افک است بخلاف غیبت. - قرآن کار ساحران فرعون را هم افک می خواند: ان الق عصاک فاذا هی تلقف ما یافکون: عصایت را بیانداز! پس ناگهان افک آنها را بلعید !(۱۱۷/اعراف) ⬅️ ساحران در چشم حاضران تصرف و سحر کردند و آنها مشتی طناب را مار می دیدند(از این حیث افک)؛ معجزه عصای موسی(س) خوردن طنابها نبود! اگر طنابها را می خورد حرف فرعون که تهمت زد موسی، استاد ساحران است، موجه جلوه می کرد؛ ساحری اژدها آورده، مار ها را خورد! نه! قرآن می فرماید: افک شان یعنی سحر آنها را بلعید! یعنی چشم مردم باز شد واقعیت را دیدند؛ دیدند چند طناب بین زمین و آسمان می جهد! مار سحر خور کسی ندیده بود! از اینجا ساحران زودتر از همه ایمان آوردند چون این با سحر نمیشد؛ بلکه دقیقاً باطل السحر بود! 🔺 توجه۱: در اصول و تفسیر بحثی است که الفاظ برای حقایق وضع می شوند نه مصادیق! مثلا ترازو برای حقیقتی بنام ابزار سنجش وضع شده؛ حالا یک زمان دو کفه ای است یک زمان دیجیتال؛ این مصادیق، استعمال لفظ را منحصر و برای دیگری مَجاز نمی کند. لذا اگر در قیامت موجودی مایه سنجش ایمان و کفر شد هم درست است بدون مَجاز گفته شود: وَضعَ المیزان.(ر.ک: مقدمه المیزان ج۱) ⬅️ پس افک و "ما یأفکون" منحصر در بهتان یا سحر نیست، امپراطور رسانه ای که واقعیت را برگرداند و پدیده ها را از صورت اصلی اش منحرف جلوه دهد ، همه افک است. حتی افّاک است یعنی مبالغه کمّی و کیفی در ساخت افک. 🔺توجه۲: چنانچه در تجربه عصای موسی(ع) دیدید باید افک، خنثی و بلعیده شود نه طنابها! در مقابل رسانه های افّاک چاره اصلی بلعیدن افک شان است که موسی و توان و تمدن می خواهد. صرفاً بستن آنها، در بهترین وضع خوردن طنابهاست و مردم را از سحر آنان آگاه نمی کند! ادامه در بخش دوم ☑️ @m_ghanbarian
🔘 فاطمه(س) در نهضت و نظام محمدی دانشگاه تهران/ ۱۶آذر۱۴۰۱/ حجت الاسلام قنبریان جلسه سوم: فتنه افّاک ▫️ فتنه افک در نظام نبوی! به دو همسر پیامبر(ص) تهمت فحشاء زده شد: ماریه(توسط یکی از زنان پیامبر)/ عایشه (توسط منافقان مثل عبدالله ابن اُبی) اختلافی است که کدامیک شان نزول آیات۱۱ به بعد سوره نور است!(با آن اختلاف اینجا کاری نداریم)۱ • ارکان افک: - تولیت و اتاق مدیریت افک: "والذی تولّی کبره" یعنی کسی که کُر و مُعظم آن افک و بهتان را مدیریت می کرد! یک بهتان نیاز به شارژ دارد. موید می خواهد باید برایش شاهد ساخت. موج اول و دوم می خواهد تا کل جامعه را بگیرد. در ماجرای جا ماندن عایشه از سپاه در بنی مصطلق و با تاخیر رسیدنش به همراه صفوان بن معطّل(که پی سپاه بود)، منافقین یک ماه بهتان را تاب دادند و حیثیت اجتماعی پیامبر را با آن در عموم آسیب زدند. - جماعت و پیاده نظام آن اتاق عملیات: "عُصبَه منکم" یعنی جماعتی منسجم از خودتان! عصبه، هر جماعتی نیست یک انسجام و هماهنگی می خواهد مثل یک حزب عمل کنند. آن افک را شایع کنند، موج دومش را و... - مردم عادی: اینها موظف اند "ظن خیر" بزنند اما گاهی در افک منافقان می افتند و سوء ظن و شایعه فراگیر می شود(لولا اذ سمعتموه ظنَّ المومنون و المومنات بانفسهم خیراً و قالوا هذا افک مبین: چرا وقتی آن بهتان را درباره همکیش خود شنیدند، مردان و زنان مومن در حق او گمان نیک نبردند؟! و نگفتند: این بهتانی آشکار است؟!) ⬅️ پس هم گمان نیک بزنند هم بگویند این افک است تا مانع سرایت شوند ! اما بسیاری نکردند و یک ماه حیثیت پیامبر(ص) آسیب دید! • چک و خنثی! اینجا نقش خانه فاطمه(س) منحصر به فرد است. اولا: فاطمه(س) هیچ جا سوژه افک نمی شود! طبعاً منافقان او را برای سوژه سازی بیشتر ترجیح می دادند تا زنان پیامبر؛ اما فاطمه هیچ جا سوژه افاک ها نشد. ⬅️ این مهم است. منصوبین و منسوبین نظام نباید یک کلاغِ چهل کلاغ دشمن شوند! نباید با فعل یا ترک فعل، بی سند گویی یا مخفی کاری زمینه افک فراهم کنند! ثانیاً: در چک و خنثای افک ها پیشتاز بودند. امیرالمومنین هم به نفع عایشه شهادت داد تا بهتان فحشاء از او رفع کند و هم در جریان ماریه و جریح خود مامور و کمیته حقیقت یاب شد. بعدا در شورای شش نفره بدان تفاخر کرد که من بودم که بهتان بر ماریه را کشف کردم (ثابت کرد جریح اصلا مرد نیست و هیچ رابطه ای با ماریه نداشته است)۱ • افک بعد از نبی(ص) بدتر از آن افک ها، خلیفه تراشی بعد از پیامبر بود. اینجا هم واقعیتی دگرگون و منحرف می شود. نقش فاطمه(س) در مواجه با آن بی بدیل است هرچه در فاطمیه ها از فعالیت های او شنیده اید در چک و خنثی این افک طبقه بندی می شود. * تفصیل را در فایل صوتی بشنوید شاید مفید به اوضاع و احوال این روزهایمان باشد! ........................................ ۱. برای تفصیل این دوماجرا و اقوال ذیل آیات مورد بحث این مقاله را بخوانید: http://ensani.ir/fa/article/46060/%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%D9%89-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%D9%89-%D9%80-%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1%D9%89-%D8%AD%D8%A7%D8%AF%D8%AB%D9%87-%D8%A7%D9%81%DA%A9 ☑️ @m_ghanbarian
🔥 مراقبِ "کَبُرَ مَقتاً عندالله" باشیم! یادداشت حجت الاسلام قنبریان را اینجا بخوانید 👇 ☑️ @m_ghanbarian
محسن قنبریان
🔥 مراقبِ "کَبُرَ مَقتاً عندالله" باشیم! • اینکه مخاطبِ بایدها، متکلم آنها شود و حرف تحویل مردم دهد، دارد رویه می شود! • کاش جای همایش شفافیت، صادقانه عذرها (موجه و ناموجه) را درمیان می گذاشتند! برای ترک فعل ها، تئوری بسازند، بهتر است تا آرمانها و تئوری های انقلاب را بدون عمل، دستمالی و صرفاً تکرار کنند. • آقای اژه ای می گوید گزارشات سازمان های نظارتی محرمانه نباشد جز جاهایی که دشمن و بدخواهان سوء استفاده می کنند؛ مربوط به جنگ نرم، سرد، نظامی، غیر نظامی، جنگ اقتصادی، جنگ فرهنگی و...!!! لابد تشخیص مورد قابل سوء استفاده هم با آن سازمان هاست نه مردم و افکار عمومی! ⬅️ نتیجه قهری این خواهد شد که جز مواردی مثل همان ساختمان درحریم رودخانه، شفاف نشود! خوب همین وضع موجود را بخاطر سوء استفاده دشمن و بدخواه تئوریزه میکردید! • بخاطر دشمن و دور زدن تحریم، اقتصاد را هم نمیشود شفاف کرد! با بودن جنگ نرم، با تشخیص سازمان و کارگزار، حریم شخصی افراد هم خط قرمز نخواهند ماند! • رهبر انقلاب از بدو دولت تا کنون اقلا دو بار تذکر داده اند: کار نمایشی ممنوع! رئیس سازمان اداری استخدامی دولت، روز ۱۰خرداد۱۴۰۱ را روز انتشار حقوق مدیران در سامانه اعلام کرد! الان دارد آذر به پایان می رسد! • در روز اجماع سران بر شفافیت، رئیس مجلس هم از نسبت شفافیت و اعتماد عمومی گفت! وضع سامانه ملی انتشار دسترسی آزاد به اطلاعات هم برای راستی آزمایی این ادعا قرینه خوبی است https://eitaa.com/mostazafin_tv/6813 • آقایان همه اهل قرآن اند. خداوند از گفتن چیزی که بدان عمل نشود با تعبیر عجیبِ "کَبُرَ مَقتاً عندالله" یاد می کند یعنی: نزد خدا سخت مورد خشم است چیزی را بگویید که انجام نمی دهید(۳/صف) باور کنید مردم را هم کارهای نمایشی و حرفهای تکراری و کم عمل، خشمگین و متنفر می کند؛ اقلا الان وقتش نیست! محسن قنبریان ☑️ @m_ghanbarian
محسن قنبریان
👩‍🎓 سه الگو در مواجهه با کشف حجاب دانشجویی 1⃣ الگوی دکتر زاکانی: برجک زنی! • در این الگو دختر دانشجو بخاطر کشف حجاب از حرف زدن منع نمیشود و تریبون می گیرد اما جایش در مضمون حرف، گیر می افتد. در پاسخ با تیکه و طعنه جبران می شود که: ولش کنید شاید بخواهد نماینده داعش باشد! فقط بدانند اگر گیر داعش می افتادند چه بلایی سرشان می آمد! • این الگو را: - حزب اللهی های سیاسی تر بیشتر پذیرفتند. با بی حجابی او کنار آمده بودند اما تعرضش به رهبر انقلاب را هو کردند! - مذهبی ترها تریبون دهی به بی حجاب را رسمیت شماری و مشروعیت بخشی به کشف حجاب خواندند! - برخی هم بخاطر شرایط شریف ترجیح اش دادند! • این الگو، تهاجمی و بیش از حفاظت از ارزشهای خود به فکر زدن ارزشهای طرف است؛ نتیجه اش روکم کنی است نه اقناع یا جذب و...! لذا در شرایطی که دوماه گذشته در شریف شکل گرفته بود، این الگو نزد برخی یک پاسخ تلقی شد. 2⃣ الگوی برادر خضریان: منع گفتگو! • در این الگو با ادب و متانت شرط گفتگو را احترام به قانون و اسلام می خواند و از اول پرسش دانشجو بی حجاب را منوط به حجاب سر کردن می کند! • این الگو را: - مذهبی ترها ترجیح دادند چون کشف حجاب را به رسمیت نشناخت؛ حتی اگر این دانشجو و مثل او سالن را ترک می کردند و دیگر هم در چنین جلساتی شرکت نکنند! • این الگو بر حفاظت از ارزشهای خود بیش از درگیری مستقیم با طرف مصرّ است‌. می خواهد سر خطوط قرمز بایستد؛ مهر تایید بر کشف حجاب نخورد و کوتاه آمدن از حجاب برداشت نشود. اگر بتواند در گام بعد بی حجاب را به سالن هم راه نمی دهد. • نتیجه اش جدا کردن صف از بی حجابها با فشار غیر مستقیم برآنهاست. البته بسته به تعداد طرفدار، یا به غلبه ظاهری می رسد و یا بخاطر رعایت نشدن ارزش حجاب توسط اکثر حضار، دیگر خود در آن محیط ها حاضر نمی شود؛ مثل حاضر نشدن در جشنواره های رسمی هنری یا برخی مراکز خرید و... • شرایط افول اغتشاشات خیابانی به همراه باقی ماندن کشف حجاب ها و عادی شدنش، این الگو را نزد برخی موجّه می کند. 3⃣ الگوی سوم: گفتگوی مشروط! (نمونه ندارم!) • در این الگو مقام مسئول پاسخ خود را مشروط می کند به اینکه: من پاسخ سؤال شما را می دهم یا اگر اشکالتان وارد بود می پذیرم به شرطی که شما هم سؤال و اشکال بنده را جواب دهید! اگر دانشجو حاضر نشد و رفت ؛ چیزی از جنس الگوی۲ قابل صورت بندی است. اگر پذیرفت، پس از پاسخ به سؤالش یا قبول اشکالش، از کشف حجاب او سؤال و به آن اشکال می شود! • الگوی۳ گرچه ژست الگوی۲ را ندارد لکن کشف حجاب را جای ندید گرفتن، پاسخگو می کند. به نوعی بین رسمیت نشمردن کشف حجاب و پاسخگو کردنش جمع می کند. - بعضی همین قدر را عقب نشینی از قانون و انفعال می دانند و الگوی۲ را ترجیح می دهند. - پاسخ طرفداران این الگو یک کلام است: در همه جاهایی که امر به معروف واجب است، قانونی (آن هم قانون خدا) نقض شده است! در همه باید راه اثر بخشی را باز کرد. • مغزای اصلی این الگو بر ولایت طرفینی همه افراد جامعه و بالتبع امر و نهی های متقابل(۷۱/توبه) است؛ وقتی او حق دارد به مسئول اشکال کند، مسئول هم حق دارد به کشف حجاب او اشکال کند. منطقاً "به تو چه؟" از دو طرف رخت بر می بندد و عادتاً راه برای تاثیر و تأثر باز می شود. • هسته سخت کشف حجاب در ماه های اخیر، آنرا یک سلیقه و سبک زندگی شخصیِ غیر قابل گفتگو گرفت و دست به کشف حجاب زد. امیدش این بوده بتواند زنان زیادی را با خود همراه کند تا برخورد را پرهزینه و سخت کند. الگوی ۱و۲ بیشتر روی فاصله ها می ایستد. تحقیر او یا رعایت ویترین رسمی (ولو به یک شال عقب افتاده) برایش مهمتر از تاثیر و تأثر طرفینی است. *⃣ هریک از سه الگو به "لحاظ ذاتی" و به "لحاظ موقعیت و شرایط" قابل ارزش گذاری است. هریک مبتنی بر درکی از ارزشها و روش تحقق آن و هم مبتنی بر محاسبه ای از وضعیت حجاب و کشف حجاب در جامعه است. با همین دو می توان سه الگو را ارزش گذاری یا در موقعیت های متفاوت تجویز یا منع اش کرد. 📝 محسن قنبریان ۱۴۰۱/۹/۲۲ ☑️ @m_ghanbarian
سیره امیرالمومنین در اعتراض و اغتشاش.mp3
30.38M
⭕️ سیره امیرالمومنین(ع) در اعتراض و اغتشاش مراسم گرامیداشت شهدای امنیت هیات حسینیه هنر تهران/۷آذر۱۴۰۱ 🔘 سه سطح ، سه سیره: 1⃣ اعتراض - از بیت القصص تا تجمع اعتراضی در مسجد کوفه - بستن اصل۲۷ از بستن راه آهن توسط کارگران بدتر است 2⃣ هائشات(نا آرامی ها) - دیه کشته اش وقتی قاتل معلوم نیست، با بیت المال است - سیره رهبری در اینباره 3⃣ غارات (عملیات های تروریستی) - عملیاتهای تروریستی پس از صفین و نهروان - خطبه توبیخی ۲۷ نهج البلاغه - در غارات نباید تواکل و تخاذل (بر دوش هم انداختن و همدیگر را یاری نکردن) کرد * تفکیک بین این سه سطح و عمل به سیره علوی در هریک برای این روزهای جامعه لازم به نظر می رسد * اگر مفید دیدید با دیگران به اشتراک بگذارید ☑️ @m_ghanbarian
۱۲-شرح عهدنامه مالک اشتر.mp3
20.12M
📚 درسهایی از نهج البلاغه شرح نامه۵۳/ جلسه دوازدهم/ ۲۵آذر۱۴۰۱ 🔘 فراز انتخاب مشاور و وزیر ▫️یک خلط زیانبار: تکلیف حکومت شورایی یک چیز است؛ خصائص مشاوران خاص یک چیز! - سیره نبوی و علوی در اولی - خصائص مشاور خاص در عهدنامه ▫️خصائص وزراء - دو دسته صفت سلبی و ایجابی - قاعده مهم در شاخص شایسته سالاری ▫️برخی تطبیقات سیاسی - معیار همکاری با دولت عادل (انقلابی) - در عین حال دولت نباید همه سرمایه اجتماعی را از نهادهای مدنی ببرد - نامه نویسان سرگشاده به رهبر بعد از دوران مدیریت و زمامداریشان چرا الان هم در مردم نیستند؟! - الگوی ۵تن یاران امام چگونه بود؟! - تفریط ما بچه حزب اللهی ها! حجت الاسلام محسن قنبریان ☑️ @m_ghanbarian
📚 درسهایی از نهج البلاغه شرح نامه۵۳/ جلسه دوازدهم/ ۲۶آذر۱۴۰۱ حجت الاسلام محسن قنبریان • فراز انتخاب مشاور و وزیر ▫️ یک خلط زیانبار! • دو مساله جدا از هم بعضاً باهم خلط می شود: - حکومت شورایی (امرهم شوری بینهم) - خصائص مشاور (فراز مورد بحث: فلا تُدخلن فی مشورتک...) • خلط این دو در فقه سیاسی زیانبار است که: - مثلا صرف داشتن مشاورانی از سوی حاکم یا مشورت در امور با برخی نزدیکان؛ حکومت شورایی و اسقاط تکلیف "شاورهم فی الامر" تلقی شود! درحالیکه همه مستبدین هم آخر یکی دو نفر مشاور دارند! ⬅️ مشاور داشتن مساوی با حکومت شورایی و "امرهم شوری بینهم " نیست! - زیان دیگر این خلط این است که خصائص سلبی و ایجابی مشاور در آموزه های اسلامی را در حکومت شورایی ضرب کند و از اول مشورت با عامه مردم را سلب و نوعی نخبه سالاری جایش بنشاند! متاسفانه این خلط زیانبار در نوشته های محققین نیز زیاد دیده میشود! ⬅️ پس با دو امر مواجه ایم: ۱. ضرورت حکومت شورایی و رجوع به عموم مردم ۲. داشتن سمت مشاور برای حاکم • درباره امر اول ؛ جمع بین "ولایت" و "شورا" داریم: "امر" در "شاورهم فی الامر" و "امرهم شوری بینهم"، امر حکومت است همان است که "اولی الامر" یعنی ولایت دارد. - امام رضا(ع) از رسول الله(ص) روایت کرد: "مَن جائَکم یُرید ان یُفرَّق الجماعه و یَغصب الامهَ امرَها و یتولّی من غیر مشوره فاقتلوه فان الله قد اذن ذلک": هرکس اراده متفرق کردن جماعت مسلمین و غصب کردن امر آنها و حکمرانی بدون مشورت را داشت او را بکشید که خداوند اینرا اجازه داده است (عیون اخبارالرضا ج۲ص۶۲) ⬅️ نکات: اولا حکومت را به مردم نسبت و امر امت خواند(یغصب امرها) ثانیاً تولی و سرپرستی و حکمرانی را مشروط به مشورت کرد که عمل به همان آیه "امرهم شوری بینهم" است این هم نه یعنی یکی دو مشاور امین نزد خود داشته باشد؛ "بینهم" یعنی بین صاحبان آن امر -که همان امت است- مشورت کند. • سیره عملی رسول الله(ص) هم مؤید همین مشورت عمومی است. آیه "شاورهم فی الامر" مشورت با مردم را بر او واجب کرده است. "فاذا عزمتَ..." دلالت دارد که عزم با خود اوست و لازم نیست حتما نظر اکثریت بگیرد؛ لکن اینرا باید در سیره عملی ایشان خواند که اولا مشورتها عمومی بوده نه فقط با مشاوران خاص و دوما علی الاغلب همان نظر راجح در مشورت عمومی عمل شده است. اصلا بشکل آره یا خیر نبوده و بحث می شده و گاه نظر سوم پدید می آمده است از این حیث فرم و قالب های دنیای ما (رأی گیری و رفراندم) ناقص است و آن سیره مردم سالاری بالاتری بروز می داده است. • چند مورد از سیره پیامبر(ص) در مشورت عمومی: ۱. درباره جنگ اُحد جالب اینکه رویایی دیده بود و تعبیرش را هم اینجور بیان کرد که درون مدینه برای جنگ بماند لکن در مشورت عمومی با مسلمین فرمود: "آرای خود را بر من بگویید..." و نظر مشورتی از قضا بخلاف آن رویا شد و همان مورد قبول پیامبر واقع شد. (المغازی ج۱ص۲۰۹تا۲۱۴) ۲. در جنگ احزاب واقدی می نویسد اینجا هم پیامبر مشورت عمومی کرد (و نظر سلمان در خصوص خندق کندن مورد قبول واقع شد) ۳.در ماجرای صلح حدیبیه باز به همه همراهان فرمود: "آرای خود را به من بگویید" (سنن بیهقی ج۹ص۲۱۸) ۴. در جنگ های بنی قریظه و بنی نضیر باز گزارش مشورت عمومی هست (الدر المنثور ج۲ص۹۱و۹۲) ۵.در فتح مکه وقتی خبر دادند ابوسفیان دارد می آید، پیامبر با همراهان مشورت کرد (صحیح مسلم ج۳ص۱۴۰۳/ مسند احمدج۳ص۳۵۷) ۶. در جنگ تبوک درباره عبور از تبوک با اصحاب مشورت کرد(السیره الحلبیه ج۳ص۱۶۱) • سیره امیر المومنین(ع) هم همین است. در نامه ۵۰ نهج البلاغه می نویسد: "لا اَطوی دونکم امراً الا فی حُکم" (جز در حکم خدا، بدون مشورت با شما کاری نکنم) - مثلا برای عزیمت به شام و جنگ با معاویه با مهاجرین و انصار مشورت کرد: "فانکم میامین الرای...فاشیرو علینا رایکم" (شما دارای آراء مبارک اید ...مارا با رایتان مشورت دهید). (نهج السعاده ج۲ص۹۲) ادامه در بخش دوم ☑️ @m_ghanbarian