مِشْکات
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 🌹 #داستانهای_قرانی 🌹 📚 #قسمت۱۳۸📚 🌷 #داستان #مباهله 🌷 #بخش_دوم فمن حاجک فیه من بعد ما جائک
#داستانهای_قرانی
#قسمت۱۳۹
#بخش_سوم:
🌴 🌴 #داستان #مباهله 🌴🌴
فمن حاجک فیه من بعد ما جائک من العلم فقل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائکم و نسائنا و نسائکم... (سوره آل عمران: 61)
..بامداد روز بعد، اجتماعی عظیم از مردم مدینه در بیرون شهر دیده می شد و گروهی بی شمار برای تماشای مباهله گرد آمده بودند.
در آن حال مشاهده کردند که #پیغمبراکرم(ص) با #امیرالمومنین(ع) و دو فرزندش حسن و حسین در حالیکه دست آنها در دست پیغمبر بود و بانوی بزرگوار اسلام فاطمه زهرا(ع) پشت سر ایشان بود، از راه رسیدند و محلی را برای مباهله در نظر گرفتند.
به اتفاق تمام نویسندگان و مفسرین شیعه و سنی، رسول اکرم(ص) غیر از امیرالمومنین و #فاطمه و #حسن و #حسین که تنها مصداق آیه:
قل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائکم و نسائنا و نسائکم و انفسناو انفسکم... بودند، هیچ کس را همراه نبرد و در آن روز صریحاً فرمود:
اللهم هولاء اهل بیتی.
#پروردگارا اینان اهل بیت منند.
مسیحیان که از دور ناظر ورود رسول اکرم(ص) بودند، بر خلاف انتظار خود دیدند که آن حضرت با جمعیت و ازدحام نیامده و فقط یک مرد و یک زن و دو پسر با خود آورده است.
پرسیدند که همراهان پیغمبر با او چه نسبتی دارند؟
گفته شد: که اینان محبوب ترین مردم نزد رسول محترم اسلام هستند.
یکی فاطمه دختر او و دیگری علی داماد و پسر عمش و آن دو پسر، فرزندان دختر او، حسن و حسین می باشند.
شرجیل که از خردمندان و بزرگان هیئت نجران بود، به یاران خود گفت: به خدای جهان سوگند من صورت هائی می بینم که اگر از خداوند درخواست کنند کوه ها را متلاشی کند، در خواستشان را رد نمی کند.
از اقدام به مباهله بر حذر باشید.
هیچ کس با پیغمبری از پیغمبران مباهله نکرد، مگر اینکه هلاک شد.
گروهی از دانشمندان آن قوم، نزد عاقب (فرماندار و حاکم #نجران) گرد آمدند. به تبادل نظر پرداختند. عاقب گفت: آقایان! شما خودتان می دانید، #محمد همان پیغمبری است که #مسیح(ع) #بعثت او را بشارت داده. اگر به شما نفرین کند، همه هلاک می شوید.
شرجیل اظهار داشت: به عقیده من مطلب خیلی مهم تر و خطرناک تر از آن است که شما فکر می کنید. اگر محمد مرد دنیا طلب و ریاست خواهی بود، اول کسی که با او می جنگید، ما بودیم. ولی علائم و آثاری که در دست داریم نشان می دهند که او فرستاده خدا است و مباهله با او نابود کننده ما خواهد بود. صلاح در این است که مباهله را موقوف سازیم و کار را به مصالحه خاتمه دهیم و چون محمد، مردی آراسته و منصف است، خودش را به حکمیت انتخاب می کنیم و هر طور نظر داد و حکم کرد، می پذیریم.
حاضرین جلسه، نظریه شرجیل را تصویب کردند و به دنبال آن، پیامی به رسول اکرم(ص) فرستادند که از مباهله درگذر و تو خودت در میان ما حکم باش و کار را با مصالحه خاتمه بده.
رسول اکرم(ص) با پیشنهاد آنها موافقت کرد و صلح نامه ای به خط امیرالمومنین علی(ع) و تعیین جزیه سبک و آسانی که سالیانه بپردازند، تنظیم گردید و کار خاتمه یافت.
در پایان این بحث شایسته است داستان کوتاهی که مسلم، در صحیح خود نقل کرده، به نقل از کتاب غایة المرام ذکر کنیم:
#معاویه به #سعدابن ابی وقاص گفت: چرا به ابوتراب (کنیه امیرالمومنین) دشنام نمی دهی؟!
سعد گفت:
سه چیز از رسول الله(ص) شنیده ام که اگر یکی از آنها درباره من بود، در نظرم بهتر از شتران نجیب و اصیل دنیا ارزش داشت.
#اول - آنکه در یکی از جنگ ها (جنگ #تبوک) پیغمبر اکرم(ص)، علی را به جانشینی خود در مدینه گذاشت. #علی گفت: یا رسول الله! مرا نزد زنها و بچه ها می گذاری؟!
فرمود: ایا راضی نیستی که نسبت به من چون #هارون نسبت به #موسی باشی؟! جز آنکه پیغمبری پس از من نیست.
#دوم _ آنکه، در روز #خیبر، رسول اکرم(ص) فرمود:
فردا علم را به مردی می دهم که خدا و رسولش را دوست، و خدا و رسول هم او را دوست داشته باشند.
سعد می گوید هر کی از ما انتظار داشتیم که آن مرد باشیم.
چون فردا شد، پیغمبر(ص) فرمود:
علی را نزد من بخوانید.
علی را با اینکه مبتلا به درد چشم بود حاضر نمودند.
پیغمبر(ص) آب دهان به چشمش کشید و درد چشمش زایل گردید. سپس پرچم را بدست او داد و خداوند بدست او، #فتح را نصیب مسلمانان گردانید.
#سوم _ آنکه، چون آیه:
قل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائکم و نسائنا و نسائکم و انفسنا و انفسکم...
نازل شد،
#پیغمبر(ص) #علی و #فاطمه و #حسن و #حسین را طلبید و فرمودند:
(خدایا اینان اهل بیت منند.)
#ادامه_دارد..
#دوره_کامل_قصه_های_قرآن_ازآغازخلقت_آدم_تارحلت_خاتم_انبیاء
https://eitaa.com/m_rajabi57
#داستانهای_قرانی
#قسمت۱۳۹
#بخش_سوم:
🌴 🌴 #داستان #مباهله 🌴🌴
فمن حاجک فیه من بعد ما جائک من العلم فقل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائکم و نسائنا و نسائکم... (سوره آل عمران: 61)
..بامداد روز بعد، اجتماعی عظیم از مردم مدینه در بیرون شهر دیده می شد و گروهی بی شمار برای تماشای مباهله گرد آمده بودند.
در آن حال مشاهده کردند که #پیغمبراکرم(ص) با #امیرالمومنین(ع) و دو فرزندش حسن و حسین در حالیکه دست آنها در دست پیغمبر بود و بانوی بزرگوار اسلام فاطمه زهرا(ع) پشت سر ایشان بود، از راه رسیدند و محلی را برای مباهله در نظر گرفتند.
به اتفاق تمام نویسندگان و مفسرین شیعه و سنی، رسول اکرم(ص) غیر از امیرالمومنین و #فاطمه و #حسن و #حسین که تنها مصداق آیه:
قل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائکم و نسائنا و نسائکم و انفسناو انفسکم... بودند، هیچ کس را همراه نبرد و در آن روز صریحاً فرمود:
اللهم هولاء اهل بیتی.
#پروردگارا اینان اهل بیت منند.
مسیحیان که از دور ناظر ورود رسول اکرم(ص) بودند، بر خلاف انتظار خود دیدند که آن حضرت با جمعیت و ازدحام نیامده و فقط یک مرد و یک زن و دو پسر با خود آورده است.
پرسیدند که همراهان پیغمبر با او چه نسبتی دارند؟
گفته شد: که اینان محبوب ترین مردم نزد رسول محترم اسلام هستند.
یکی فاطمه دختر او و دیگری علی داماد و پسر عمش و آن دو پسر، فرزندان دختر او، حسن و حسین می باشند.
شرجیل که از خردمندان و بزرگان هیئت نجران بود، به یاران خود گفت: به خدای جهان سوگند من صورت هائی می بینم که اگر از خداوند درخواست کنند کوه ها را متلاشی کند، در خواستشان را رد نمی کند.
از اقدام به مباهله بر حذر باشید.
هیچ کس با پیغمبری از پیغمبران مباهله نکرد، مگر اینکه هلاک شد.
گروهی از دانشمندان آن قوم، نزد عاقب (فرماندار و حاکم #نجران) گرد آمدند. به تبادل نظر پرداختند. عاقب گفت: آقایان! شما خودتان می دانید، #محمد همان پیغمبری است که #مسیح(ع) #بعثت او را بشارت داده. اگر به شما نفرین کند، همه هلاک می شوید.
شرجیل اظهار داشت: به عقیده من مطلب خیلی مهم تر و خطرناک تر از آن است که شما فکر می کنید. اگر محمد مرد دنیا طلب و ریاست خواهی بود، اول کسی که با او می جنگید، ما بودیم. ولی علائم و آثاری که در دست داریم نشان می دهند که او فرستاده خدا است و مباهله با او نابود کننده ما خواهد بود. صلاح در این است که مباهله را موقوف سازیم و کار را به مصالحه خاتمه دهیم و چون محمد، مردی آراسته و منصف است، خودش را به حکمیت انتخاب می کنیم و هر طور نظر داد و حکم کرد، می پذیریم.
حاضرین جلسه، نظریه شرجیل را تصویب کردند و به دنبال آن، پیامی به رسول اکرم(ص) فرستادند که از مباهله درگذر و تو خودت در میان ما حکم باش و کار را با مصالحه خاتمه بده.
رسول اکرم(ص) با پیشنهاد آنها موافقت کرد و صلح نامه ای به خط امیرالمومنین علی(ع) و تعیین جزیه سبک و آسانی که سالیانه بپردازند، تنظیم گردید و کار خاتمه یافت.
در پایان این بحث شایسته است داستان کوتاهی که مسلم، در صحیح خود نقل کرده، به نقل از کتاب غایة المرام ذکر کنیم:
#معاویه به #سعدابن ابی وقاص گفت: چرا به ابوتراب (کنیه امیرالمومنین) دشنام نمی دهی؟!
سعد گفت:
سه چیز از رسول الله(ص) شنیده ام که اگر یکی از آنها درباره من بود، در نظرم بهتر از شتران نجیب و اصیل دنیا ارزش داشت.
#اول - آنکه در یکی از جنگ ها (جنگ #تبوک) پیغمبر اکرم(ص)، علی را به جانشینی خود در مدینه گذاشت. #علی گفت: یا رسول الله! مرا نزد زنها و بچه ها می گذاری؟!
فرمود: ایا راضی نیستی که نسبت به من چون #هارون نسبت به #موسی باشی؟! جز آنکه پیغمبری پس از من نیست.
#دوم _ آنکه، در روز #خیبر، رسول اکرم(ص) فرمود:
فردا علم را به مردی می دهم که خدا و رسولش را دوست، و خدا و رسول هم او را دوست داشته باشند.
سعد می گوید هر کی از ما انتظار داشتیم که آن مرد باشیم.
چون فردا شد، پیغمبر(ص) فرمود:
علی را نزد من بخوانید.
علی را با اینکه مبتلا به درد چشم بود حاضر نمودند.
پیغمبر(ص) آب دهان به چشمش کشید و درد چشمش زایل گردید. سپس پرچم را بدست او داد و خداوند بدست او، #فتح را نصیب مسلمانان گردانید.
#سوم _ آنکه، چون آیه:
قل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائکم و نسائنا و نسائکم و انفسنا و انفسکم...
نازل شد،
#پیغمبر(ص) #علی و #فاطمه و #حسن و #حسین را طلبید و فرمودند:
(خدایا اینان اهل بیت منند.)
#ادامه_دارد..
#دوره_کامل_قصه_های_قرآن_ازآغازخلقت_آدم_تارحلت_خاتم_انبیاء
https://eitaa.com/m_rajabi57
#داستانهای_قرانی
#قسمت۱۳۹
#بخش_سوم:
🌴 🌴 #داستان #مباهله 🌴🌴
فمن حاجک فیه من بعد ما جائک من العلم فقل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائکم و نسائنا و نسائکم... (سوره آل عمران: 61)
..بامداد روز بعد، اجتماعی عظیم از مردم مدینه در بیرون شهر دیده می شد و گروهی بی شمار برای تماشای مباهله گرد آمده بودند.
در آن حال مشاهده کردند که #پیغمبراکرم(ص) با #امیرالمومنین(ع) و دو فرزندش حسن و حسین در حالیکه دست آنها در دست پیغمبر بود و بانوی بزرگوار اسلام فاطمه زهرا(ع) پشت سر ایشان بود، از راه رسیدند و محلی را برای مباهله در نظر گرفتند.
به اتفاق تمام نویسندگان و مفسرین شیعه و سنی، رسول اکرم(ص) غیر از امیرالمومنین و #فاطمه و #حسن و #حسین که تنها مصداق آیه:
قل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائکم و نسائنا و نسائکم و انفسناو انفسکم... بودند، هیچ کس را همراه نبرد و در آن روز صریحاً فرمود:
اللهم هولاء اهل بیتی.
#پروردگارا اینان اهل بیت منند.
مسیحیان که از دور ناظر ورود رسول اکرم(ص) بودند، بر خلاف انتظار خود دیدند که آن حضرت با جمعیت و ازدحام نیامده و فقط یک مرد و یک زن و دو پسر با خود آورده است.
پرسیدند که همراهان پیغمبر با او چه نسبتی دارند؟
گفته شد: که اینان محبوب ترین مردم نزد رسول محترم اسلام هستند.
یکی فاطمه دختر او و دیگری علی داماد و پسر عمش و آن دو پسر، فرزندان دختر او، حسن و حسین می باشند.
شرجیل که از خردمندان و بزرگان هیئت نجران بود، به یاران خود گفت: به خدای جهان سوگند من صورت هائی می بینم که اگر از خداوند درخواست کنند کوه ها را متلاشی کند، در خواستشان را رد نمی کند.
از اقدام به مباهله بر حذر باشید.
هیچ کس با پیغمبری از پیغمبران مباهله نکرد، مگر اینکه هلاک شد.
گروهی از دانشمندان آن قوم، نزد عاقب (فرماندار و حاکم #نجران) گرد آمدند. به تبادل نظر پرداختند. عاقب گفت: آقایان! شما خودتان می دانید، #محمد همان پیغمبری است که #مسیح(ع) #بعثت او را بشارت داده. اگر به شما نفرین کند، همه هلاک می شوید.
شرجیل اظهار داشت: به عقیده من مطلب خیلی مهم تر و خطرناک تر از آن است که شما فکر می کنید. اگر محمد مرد دنیا طلب و ریاست خواهی بود، اول کسی که با او می جنگید، ما بودیم. ولی علائم و آثاری که در دست داریم نشان می دهند که او فرستاده خدا است و مباهله با او نابود کننده ما خواهد بود. صلاح در این است که مباهله را موقوف سازیم و کار را به مصالحه خاتمه دهیم و چون محمد، مردی آراسته و منصف است، خودش را به حکمیت انتخاب می کنیم و هر طور نظر داد و حکم کرد، می پذیریم.
حاضرین جلسه، نظریه شرجیل را تصویب کردند و به دنبال آن، پیامی به رسول اکرم(ص) فرستادند که از مباهله درگذر و تو خودت در میان ما حکم باش و کار را با مصالحه خاتمه بده.
رسول اکرم(ص) با پیشنهاد آنها موافقت کرد و صلح نامه ای به خط امیرالمومنین علی(ع) و تعیین جزیه سبک و آسانی که سالیانه بپردازند، تنظیم گردید و کار خاتمه یافت.
در پایان این بحث شایسته است داستان کوتاهی که مسلم، در صحیح خود نقل کرده، به نقل از کتاب غایة المرام ذکر کنیم:
#معاویه به #سعدابن ابی وقاص گفت: چرا به ابوتراب (کنیه امیرالمومنین) دشنام نمی دهی؟!
سعد گفت:
سه چیز از رسول الله(ص) شنیده ام که اگر یکی از آنها درباره من بود، در نظرم بهتر از شتران نجیب و اصیل دنیا ارزش داشت.
#اول - آنکه در یکی از جنگ ها (جنگ #تبوک) پیغمبر اکرم(ص)، علی را به جانشینی خود در مدینه گذاشت. #علی گفت: یا رسول الله! مرا نزد زنها و بچه ها می گذاری؟!
فرمود: ایا راضی نیستی که نسبت به من چون #هارون نسبت به #موسی باشی؟! جز آنکه پیغمبری پس از من نیست.
#دوم _ آنکه، در روز #خیبر، رسول اکرم(ص) فرمود:
فردا علم را به مردی می دهم که خدا و رسولش را دوست، و خدا و رسول هم او را دوست داشته باشند.
سعد می گوید هر کی از ما انتظار داشتیم که آن مرد باشیم.
چون فردا شد، پیغمبر(ص) فرمود:
علی را نزد من بخوانید.
علی را با اینکه مبتلا به درد چشم بود حاضر نمودند.
پیغمبر(ص) آب دهان به چشمش کشید و درد چشمش زایل گردید. سپس پرچم را بدست او داد و خداوند بدست او، #فتح را نصیب مسلمانان گردانید.
#سوم _ آنکه، چون آیه:
قل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائکم و نسائنا و نسائکم و انفسنا و انفسکم...
نازل شد،
#پیغمبر(ص) #علی و #فاطمه و #حسن و #حسین را طلبید و فرمودند:
(خدایا اینان اهل بیت منند.)
#ادامه_دارد..
#دوره_کامل_قصه_های_قرآن_ازآغازخلقت_آدم_تارحلت_خاتم_انبیاء
https://eitaa.com/m_rajabi57