eitaa logo
مِشْکات
107 دنبال‌کننده
878 عکس
186 ویدیو
4 فایل
#کشکولی_معنوی_و_متنوع: #دوره_کامل_قصه_های_قرآن_از_آغاز_خلقت_تا_رحلت_خاتم_انبیاء #داستان_های_واقعی_عاشقانه_جذاب #سلسله_مباحث_مهدویت_مهدی_شناسی #تفسیر_یک_دقیقه_ای_قران_کریم #حکایت_ضرب_المثل_هاب_فارسی و..
مشاهده در ایتا
دانلود
چه مقدار استغفار کنیم؟ «اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنَ الْمُسْتَغْفِرِینَ/ خدایا در این روز مرا از آمرزش جویان درگاهت قرار ده» چه تعداد استغفار در طول شبانه روز برای انسان ها شایسته است؟ پاسخ این سوال آن است اگر ما به تعداد گناهان و لغزش های خود نگاه کنیم، شاید بتوانیم حدس بزنیم که چه تعداد باید استغفار داشته باشیم. اسلام(ص) فرمودند: «انّی لأستغفر الله فی کُلّ یومٍ سبعین مرّة/ من در هر روز هفتاد مرتبه استغفار می کنم». ما معتقدیم که نبی مکرم اسلام(ص) معصوم بوده اند؛ اما با این حال روزانه ۷۰ بار استغفار می کردند؛ حال ما که معصوم نیستیم چند بار باید استغفار کنیم؟ ما در طول زندگی چند دروغ گفته ایم؟؛ چه مقدار غیبت کرده ایم؟؛ چه تعداد مسخره کرده ایم؟؛ چه مقدار سوء ظن به دیگران داشته ایم؟؛ چند بار به نامحرم نگاه کرده ایم؟ و ...؛ برای همه این موضوعات باید به درگاه حضرت حق استغفار کرد. نکته دیگری که می توان از این بند از دعا برداشت کرد، توجه به سختی عذابی است که در انتظار گنهکاران می باشد. خوب است انسان روزه دار هم در ماه مبارک و هم در غیر رمضان این توجه را داشته باشد که هر یک از گناهان چه عذابی را در پی دارد؟ ارکان استغفار واقعی: «پشیمانی از گناه»، «تصمیم جدی به ترک گناه در آینده»، «طلب مغفرت و بخشش از خداوند»، «جبران خسارت در تضییع حق الله و » و «جاری شدن اشک از استغفار که مهر قبولی بر توبه است» از ارکان واقعی می باشد. در بند دوم از این دعا آمده است: «وَ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنْ عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ الْقَانِتِینَ/ و مرا در این روز از بندگان شایسته و فرمانبردار تو قرار ده». به هر شخصی که عمل صالح انجام داده باشد، گفته نمی شود؛ وصف است و این وصف، احتیاج به ملکه دارد؛ به این معنا که انسان صالح کسی است که ملکه عمل صالح در او انجام گرفته باشد. میان کسی که «من عمل صالحا» است و «العبد الصالح» می باشد، تفاوت است. باید تلاش کنیم انسان و عبد صالح شویم؛ به این معنا که صلاحیت، از تمام زندگی ما باریده و اعمال صالحه مقتضای ذات و رفتار ما قرار بگیرد. https://eitaa.com/m_rajabi57
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 ۱۱۵ صلی الله علیه واله به ایران 🖊️متن نامه چنین بود:  بسم الله الرحمن الرحیم. من ، الی کسری عظیم فارس. سلام علی من اتبع الهدی، و آمن بالله و رسوله و شهد ان لا اله الا الله، وحده لاشریک له، و ان محمداً عبده و رسوله، ادعوک بدعیة الاسلام فانی انا رسول الله الی الناس کافة، لانذر من کان حیاً و یحق القول علی الکافرین. اسلم تسلم، فان ابیت فعلیک اثم المجوس. محمد رسول الله   ترجمه نامه:  به نام خداوند بخشنده مهربان نامه ایست از جانب فرستاده خدا، به سوی کسری، رهبر و زمامدار ایران، درود بر آنکس که به راه هدایت قدم گذارد و به خدا و رسولش ایمان آورد و گواهی دهد که معبودی جز ذات یکتای الهی قابل پرستش نیست و بی شریک و بی همتا است و محمد بنده و فرستاده اوست. من تو را به و کلمه حق دعوت می کنم. زیرا من رسول خدایم که برای راهنمائی ملت ها فرستاده شده ام. آمده ام تا زنده دلان را از عذاب دردناک الهی بیم دهم و بر انان که قلبی مرده و جانی افسرده دارند، پس از بیان حقیقت، حجت تمام شود. تو ای پادشاه ایران! دعوت حق را بپذیر و در برابر اسلام تسلیم شو تا از عذاب های دنیا و آخرت مصون بمانی، و گرنه مسؤلیت گمراهی مجوسان به گردن تو خواهد بود. ✉️این نامه توسط عبدالله بن حذاقه سهمی، به دربار ایران فرستاده شد. در این روزگار ایران هم، مانند سایر کشورها وضعی نابسامان داشت. از هیچ جانب نور امیدی نمی درخشید و بوی نجاتی شنیده نمی شد. همه درها مسدود و همه راه ها کوبیده شده بود. در آن هنگام ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد و دست غیب برای نجات ملت ها دراز گردید. (ص) برای راهنمائی خلق ها برانگیخته و اینک پیک سعادت به سوی ایران می آید و از گرد راه می رسد. ✉️فرستاده (ص) پس از تحمل رنج ها و مشقت ها خود را به دربار پادشاه ایران رسانید. درباری که در دنیای آن روز از نظر عظمت و زیبائی نظیر نداشت. عبدالله وارد شد و مطلب را با درباریان در میان گذاشت. آنان موضوع را به اطلاع شاه رساندند. وی دستور داد مجلس را آراستند و اذن ورود به نماینده رسول اکرم(ص) داد. عبدالله به مجلس خسرو پرویز درآمد. ولی آن تواضع و تذللی که دیگران در برابر شاه از خود نشان می دادند، ابراز نکرد. پرویز به یکی از حاضرین اشاره کرد که نامه پیغمبر را از عبدالله بگیرد. او گفت: من از جانب رسول خدا(ص) مأمورم که نامه را به دست شاه بدهم و به دست دیگری نخواهم داد. پرویز موافقت کرد و عبدالله جلو رفت و نامه را به دست او داد. شاه، نامه را از دست عبدالله گرفت و به مترجم دربار دستور داد فوراً آن را ترجمه کند. اولین فراز نامه، یعنی جمله : نامه ایست از محمد(ص)، پیامبر خدا به سوی کسری... ترجمه شد. برای شاه ایران جمله ای ناگوارتر از این نبود که کسی نام خود را بر نام او مقدم بدارد. شاه سخت برآشفت و چنان غضبناک شد که فریادی کشید و گفت: صاحب این نامه کیست که نام خود را بر نام من مقدم داشته است؟ سپس دست برد و نامه را از دست مترجم گرفت و آن را پاره پاره کرد. حتی اجازه نداد که تا آخر نامه خوانده شود مطلب آن مفهوم گردد. نامه رسان را نیز از مجلس راندند و به این ترتیب، خسرو پرویز از آن موقعیت حساس استفاده نکرد و کبر و غرور و نخوت، او را از درک حقیقت و پیمودن راه سعادت باز داشت. عبدالله توقف در مدائن را مصلحت ندید و بلافاصله راه مدینه را در پیش گرفت... چون به حضور رسول خدا(ص) رسید، آنچه را مشاهده کرده بود، به عرض رسانید. (ص) از روش ناپسند خسرو پرویز برنجید و با این جمله به او نفرین کرد: مزق ملکه : (خداوند ! پادشاهی و سلطنت او را به کیفر پاره کردن نامه من از هم متلاشی کن.) خسرو پرویز علاوه بر پاره کردن نامه پیامبر اسلام، عمل دیگری انجام داد که در سرنوشت او بی تأثیر نبود. نامه ای به این مضمون به پادشاه یمن که آن روز جزء مستعمرات ایران بود، نوشت: مردی از قریش در مکه ادعای پیغمبری کرده و به من نامه ای نوشته که نام خود را بر نام من مقدم داشته است. با رسیدن این نامه دو نفر از مأمورین خود را به سوی او بفرست که او را توبه دهند. اگر حاضر نشد توبه کند، سر او را ببرند و برای من بفرستند.... صوفی https://eitaa.com/m_rajabi57