eitaa logo
مِشْکات
107 دنبال‌کننده
878 عکس
186 ویدیو
4 فایل
#کشکولی_معنوی_و_متنوع: #دوره_کامل_قصه_های_قرآن_از_آغاز_خلقت_تا_رحلت_خاتم_انبیاء #داستان_های_واقعی_عاشقانه_جذاب #سلسله_مباحث_مهدویت_مهدی_شناسی #تفسیر_یک_دقیقه_ای_قران_کریم #حکایت_ضرب_المثل_هاب_فارسی و..
مشاهده در ایتا
دانلود
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 🔹 ۱۱۲🔹 🖊️ 🖊️ قال یا ایها الناس انی رسول الله الیکم جمیعاً الذی له ملک السماوات و الارض لا اله الا هو یحیی و‌ یمیت... (سوره اعراف: 158) 🖊️وقت آن رسیده که ندای اسلام بگوش جهانیان برسد. زیرا اسلام دین جهانی است و برای سعادت و سیادت ملتها، از طرف ایزد متعال نازل گشته است. باید سلاطین و روسای کشورها از این دعوت آسمانی مطلع شوند و از این برنامه های مترقی و آزادی بخش استفاده کنند. به این منظور (ص) مطابق معمول، با اصحاب خود به مشورت پرداخت و تصمیم گرفته شد که بوسیله نامه هائی سران ممالک را به اسلام دعوت کنند. 🖊️مورخین نامه های بسیاری درج کرده اند که از جانب رسول اکرم(ص) به زمامداران کشورها نوشته شد و عمده آنها به قرار زیر است. نامه ای به:  1. نجاشی اول پادشاه کشور حبشه. 2. نجاشی دوم که پس از مرگ نجاشی اول به سلطنت رسید. 3. . 4. . 5. ضغاطر ( ) کشور روم. 6. مقوقس پادشاه کشور مصر. 7. حارث بن ابی شمر غسانی زمامدار اردن.  8. هوذة بن علی زمامدار یمامه. 9. منذربن ساوی زمامدار بحرین. 10. زمامداران نجران. 11. نامه های متعددی دیگر که به سران قبایل حمیر و بزرگان یمن و حضرموت و غیر آنها ارسال شد. اولین نامه به نام نجاشی پادشاه حبشه ارسال شد، و مضمون آن چنین بود:  الرحمن الرحیم. من الی النجاشی ملک الحبشة. اما بعد. فانی احمد الیک الله الذی لا اله الا هو الملک القدوس السلام المومن المهیمن. اشهد ان عیسی بن مریم روح الله و کلمته القیها الی مریم البتول الطیبة الحصینة فحملت بعیسی فخلقه من روحه و نفخه کما خلق آدم بیده و انی ادعوک الی الله وحده لاشریک له و الموالاة علی طاعته، و ان تتبعنی و تومن بالذی جائنی فانی رسول الله و قد بعث الیک ابن عمی جعفراً و معه نفر من المسلمین. فاذا جائک فاقرهم و دع التجبر. و انی ادعوک و جنودک الی الله تعالی. و قد بلغت و نصحت. فاقبلوا نصیحتی و السلام علی من اتبع الهدی. محمد رسول الله. ترجمه نامه: به نام خداوند بخشنده مهربان. نامه ایست از محمد پیامبر خدا، بسوی نجاشی پادشاه حبشه. اما بعد. من حمد و ثنای خداوند را به حضورت می فرستم. خداوندی که پادشاه بر حق و بی نیاز مطلق، پاک و منزه از تمام عیوب و نقائص، دانای بر آشکار و نهان مردم است و گواهی می دهم که عیسی بن مریم مخلوق و کلمه خدا است که آن را به مریم عفیف و پارسا القا فرمود. همانطور که آدم را بی حاجت به پدر و مادر خلق کرد، وی را نیز بی حاجت پدر در رحم مادر پرورش داد و بوجود آورد. ای پادشاه حبشه ! من تو را به سوی خداوند یگانه و بی شریک می خوانم و از تو همی خواهم که با طاعت و عبادت وی برخیزی و مرا پیروی کنی و به دینی که بر من نازل گشته، ایمان آوری. همانا من فرستاده خداوندم. عموزاده ام جعفر و چند تن از مسلمانان را به کشور تو و به حضور تو فرستاده ام. چون نزد تو آیند، آنان را پذیرائی کن و سرکشی را فروگذار و من تو را و سپاه تو را به سوی خداوند متعال دعوت می کنم. من به موجب این نامه رسالت خود را ابلاغ و حق نصیحت ادا کرده ام. نصیحت مرا بپذیرید و درود و تحیت بر آنکس که حقیقت جو و هدایت طلب است... .. صوفی https://eitaa.com/m_rajabi57
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 ۱۱۳ 🖊️نامه به مهر رسول اکرم(ص) که بر نگین آن، جمله: نقش شده بود، مهر شد و به وسیله عمر و بن امیه به دربار نجاشی ارسال گردید. عمرو خود را به دربار نجاشی رسانید و تقاضای ملاقات کرد. درباریان به او گفتند: از مراسم تشرف به حضور شاه این است که باید او را سجده کنی. وی نپذیرفت و اظهار داشت که: مطابق عقیده و آئین ما، سجده مخصوص ذات لایزال الهی است و برای کسی جز واو روا نیست و اگر در این کار مجاز بودیم، در درجه اول خود را سجده می کردیم. چون اصرار درباریان به جائی نرسید، او را به حضور شاه بردند. ولی با کمال آزادی و رشادت به حضور ملوکانه رسید و در همانجا نطق مختصری به این شرح ایراد کرد:  اعلیحضرتا ! مرا وظیفه ای است. باید انجام دهم و آنچه را مأمورم ابلاغ کنم. تو را نیز وظیفه ای است که سخنان مرا گوش کنی و به مطالب من توجه نمائی. تو از نظر عواطفی که نسبت به ما مسلمانان داشته و داری، در حقیقت از خود ما هستی و ما هم از نظر اعتماد و وثوقی که به تو داریم، در حقیقت از تو هستیم. زیرا گذشته نشان داده است که هر نیکی از تو انتظار داشته ایم، به آن رسیده ایم و در هر ناملایمی امید عنایت می برده ایم، از آن محفوظ مانده ایم و پیش از این هم سندی برای رسالت پیامبر خود نزد تو داریم. اینکه انجیل کتاب آسمانی شما، گواهی غیر قابل انکار و داوری حقیقت گو است که بر پیامبر ی شهادت می دهد و این فرصتی است برای تو که از این فضل الهی بهره ای برداری و از موقعیت استفاده کنی و در صورتیکه این دعوت حق را رد کنی، همانند یهودیانی خواهی بود که دعوت عیسی بن مریم را رد کردند. اسلام(ص) نه تنها تو بلکه سایر سلاطین وعموم مردم را به سوی حق دعوت کرده و فرستادگانش را به کشورهای جهان فرستاده است، ولی به تو چندان امیدوار است که به دیگران نیست و از تو چنان مطمئن است که از سایرین نه. زیرا نکوئی هائی که در گذشته به مهاجرین مسلمان کرده ای این امید را بوجود آورده است. 🖊️سخنان متین و عاقلانه عمرو که با کمال فصاحت ادا شد، اثری عظیم در حاضرین گذاشت. به طوری که سراسر مجلس را سکوت مطلق فراگرفت. وی پس از پایان سخنانش، به سوی پادشاه رفت تا نامه را تسلیم کند. شاه به احترام آن گرامی نامه از تخت پائین آمد، نامه را گرفت و بر سر روی خود کشید. آنگاه روی زمین نشست و فرمان داد فوراً نامه را به زبان حبشی ترجمه کردند. چون متن نامه را از نظر گذرانید.، نورانیت اسلام قلبش را احاطه کرد و اظهار داشت: اگر می توانستم بار سفر می بستم و به سوی (ص) می رفتم. سپس در خلوت عمروبن امیه را به حضور طلبید و گفت: من گواهی می دهم که پیامبر شما: همان پیغمبری است که و انتظار او را دارند و خبری که موسی بن عمران راجع به آمدن داده درست مانند بشارتی است که عیسی بن مریم راجع به آمدن پیغمبر داده است. بیانات تو روشن تر از خبر دادن عیسی نیست ولی یاران من در این کشور، انگشت شمارند. مهلتی ده افرادی فراهم سازم و دلهائی برای پذیرش این دعوت آسمانی نرم کنم. آنگاه پاسخ نامه رسول اکرم(ص) را نوشت: الرحمن الرحیم. الی محمد رسول الله من النجاشی. سلام علیک یا نبی اله و رحمة الله و برکاته. الذی لااله الا هوالذی هدانی للاسلام... در این نامه نجاشی نام (ص) را بر نام خود مقدم داشت و صریحاً اعلام نمود که اسلام پذیرفته و در سلک مسلمانان در آمده است. ضمناً فرزند خود (ارها) را نیز به حضور آن حضرت فرستاد و اعلام داشت که اگر پیغمبر اکرم(ص) دستور فرماید، خود در مدینه حضور رسول الله(ص) مشرف شود.  دو هیئت نیز از جانب نجاشی رهسپار مدینه شدند و مکاتبات دیگری نیز میان او و رسول الله(ص) جریان یافت و به هر حال نجاشی و جمعی از مردم حبشه به اسلام گرویدند. 🔹اولین نتیجه ای که آوردن برای کشور و ملت حبشه داشت، استقلال بود. زیرا پیش از آن مستعمره روم به شمار می آمد و همه ساله می بایست مبالغی باج بپردازند. ولی نجاشی پس از مسلمان شدن، حاضر نشد چیزی به روم بدهد و سوگند یاد کرد که به هیچ قیمت باج ندهد. این خبر به امپرطور روم رسید ولی اقدامی علیه نجاشی نکرد: برادرش گفت: آیا نجاشی را که بنده توست به حال خود وا می گذاری که خراج نپردازد و پیرو آئین دیگری شود؟ نجاشی مردی است که به مذهبی تمایل پیدا کرده و آن را برای خود اختبار نموده: من درباره او چه اقدامی کنم؟ به خدا سوگند اگر سلطنتم به خطر نمی افتاد: همان راهی که نجاشی رفته: من هم می رفتم. صوفی https://eitaa.com/m_rajabi57
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 ۱۱۵ صلی الله علیه واله به ایران 🖊️متن نامه چنین بود:  بسم الله الرحمن الرحیم. من ، الی کسری عظیم فارس. سلام علی من اتبع الهدی، و آمن بالله و رسوله و شهد ان لا اله الا الله، وحده لاشریک له، و ان محمداً عبده و رسوله، ادعوک بدعیة الاسلام فانی انا رسول الله الی الناس کافة، لانذر من کان حیاً و یحق القول علی الکافرین. اسلم تسلم، فان ابیت فعلیک اثم المجوس. محمد رسول الله   ترجمه نامه:  به نام خداوند بخشنده مهربان نامه ایست از جانب فرستاده خدا، به سوی کسری، رهبر و زمامدار ایران، درود بر آنکس که به راه هدایت قدم گذارد و به خدا و رسولش ایمان آورد و گواهی دهد که معبودی جز ذات یکتای الهی قابل پرستش نیست و بی شریک و بی همتا است و محمد بنده و فرستاده اوست. من تو را به و کلمه حق دعوت می کنم. زیرا من رسول خدایم که برای راهنمائی ملت ها فرستاده شده ام. آمده ام تا زنده دلان را از عذاب دردناک الهی بیم دهم و بر انان که قلبی مرده و جانی افسرده دارند، پس از بیان حقیقت، حجت تمام شود. تو ای پادشاه ایران! دعوت حق را بپذیر و در برابر اسلام تسلیم شو تا از عذاب های دنیا و آخرت مصون بمانی، و گرنه مسؤلیت گمراهی مجوسان به گردن تو خواهد بود. ✉️این نامه توسط عبدالله بن حذاقه سهمی، به دربار ایران فرستاده شد. در این روزگار ایران هم، مانند سایر کشورها وضعی نابسامان داشت. از هیچ جانب نور امیدی نمی درخشید و بوی نجاتی شنیده نمی شد. همه درها مسدود و همه راه ها کوبیده شده بود. در آن هنگام ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد و دست غیب برای نجات ملت ها دراز گردید. (ص) برای راهنمائی خلق ها برانگیخته و اینک پیک سعادت به سوی ایران می آید و از گرد راه می رسد. ✉️فرستاده (ص) پس از تحمل رنج ها و مشقت ها خود را به دربار پادشاه ایران رسانید. درباری که در دنیای آن روز از نظر عظمت و زیبائی نظیر نداشت. عبدالله وارد شد و مطلب را با درباریان در میان گذاشت. آنان موضوع را به اطلاع شاه رساندند. وی دستور داد مجلس را آراستند و اذن ورود به نماینده رسول اکرم(ص) داد. عبدالله به مجلس خسرو پرویز درآمد. ولی آن تواضع و تذللی که دیگران در برابر شاه از خود نشان می دادند، ابراز نکرد. پرویز به یکی از حاضرین اشاره کرد که نامه پیغمبر را از عبدالله بگیرد. او گفت: من از جانب رسول خدا(ص) مأمورم که نامه را به دست شاه بدهم و به دست دیگری نخواهم داد. پرویز موافقت کرد و عبدالله جلو رفت و نامه را به دست او داد. شاه، نامه را از دست عبدالله گرفت و به مترجم دربار دستور داد فوراً آن را ترجمه کند. اولین فراز نامه، یعنی جمله : نامه ایست از محمد(ص)، پیامبر خدا به سوی کسری... ترجمه شد. برای شاه ایران جمله ای ناگوارتر از این نبود که کسی نام خود را بر نام او مقدم بدارد. شاه سخت برآشفت و چنان غضبناک شد که فریادی کشید و گفت: صاحب این نامه کیست که نام خود را بر نام من مقدم داشته است؟ سپس دست برد و نامه را از دست مترجم گرفت و آن را پاره پاره کرد. حتی اجازه نداد که تا آخر نامه خوانده شود مطلب آن مفهوم گردد. نامه رسان را نیز از مجلس راندند و به این ترتیب، خسرو پرویز از آن موقعیت حساس استفاده نکرد و کبر و غرور و نخوت، او را از درک حقیقت و پیمودن راه سعادت باز داشت. عبدالله توقف در مدائن را مصلحت ندید و بلافاصله راه مدینه را در پیش گرفت... چون به حضور رسول خدا(ص) رسید، آنچه را مشاهده کرده بود، به عرض رسانید. (ص) از روش ناپسند خسرو پرویز برنجید و با این جمله به او نفرین کرد: مزق ملکه : (خداوند ! پادشاهی و سلطنت او را به کیفر پاره کردن نامه من از هم متلاشی کن.) خسرو پرویز علاوه بر پاره کردن نامه پیامبر اسلام، عمل دیگری انجام داد که در سرنوشت او بی تأثیر نبود. نامه ای به این مضمون به پادشاه یمن که آن روز جزء مستعمرات ایران بود، نوشت: مردی از قریش در مکه ادعای پیغمبری کرده و به من نامه ای نوشته که نام خود را بر نام من مقدم داشته است. با رسیدن این نامه دو نفر از مأمورین خود را به سوی او بفرست که او را توبه دهند. اگر حاضر نشد توبه کند، سر او را ببرند و برای من بفرستند.... صوفی https://eitaa.com/m_rajabi57
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 ✏️ ✏️ 🔹 ۱۱۷🔹 متن نامه به هراکلیوس چنین است: الله الرحمن الرحیم. من ، الی هرقل عظیم الروم. سلام علی من اتبع الهدی. اما بعد. فانی ادعوک بدعایة السلام‌‌. اسلم تسلم، یوتک الله اجرک مرتین، فان تول‌یت فانما علیک اثم الاکارین، و یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمة سواء بیننا و بینکم ان لا نعبد الا الله و لا نشرک به شیئاً و لایتخذ بعضنا بعضاً اربابا من دون الله فان تولوا فقولوا اشهدوا باناً مسلمون. محمد رسول الله  ترجمه نامه: به نام خداوند بخشنده مهربان. نامه ایست از محمد بن عبدالله (فرستاده خدا) بسوی بزرگ کشور روم. درود بر کسی که به راه هدایت گام نهد و از آن پیروی کند. همانا من تو را بسوی اسلام دعوت می کنم. دین اسلام را بپذیر تا از گرفتاری های دنیا و آخرت مصون مانی و خداوند هم دوبار (یکی برای ایمان به عیسی بن مریم و یکی به جهت قبول اسلام) تو را پاداش دهد و اگر از این دعوت سرپیچی کنی، گناه گمراهی ملتت به دوش تو خواهد بود. ای پیروان تورات و انجیل! بیائید بسوی کلمه و هدفی که میان ما و شما مورد قبول است. جز خداوند معبودی نگیریم و چیزی را با او شریک نسازیم و بعضی از ما، بعضی دیگر را عنوان ربوبیت ندهیم. اگر از این دعوت روگردانید،پس گواهی دهید که ما مسلمانان تسلیم این عقیده ایم.محمد رسول الله این نامه توسط دحیة بن خلیفه کلبی فرستاده شد. ✏️وی مطابق دستور (ص) ابتدا نزد حاکم بصری (از توابع شام) رفت و حاکم آنجا عدی بن حاتم را با وی همراه کرد و هر دو را بسوی پادشاه روم روانه ساخت. وقتی آن دو به دربار قیصر رسیدند، خود را معرفی کردند و تقاضای ملاقات نمودند. درباریان او را پس از انجام تشریفاتی به حضور پادشاه بردند. دحیه پیش رفت و نامه را بدست قیصر داد. شاه نامه را گرفت و دستور داد آن را ترجمه کنند. مترجم اولین جمله نام را که این مضمون بود، ترجمه کرد: نامه ایست از محمد رسول خدا، بسوی هرقل بزرگ روم... برادرزاده شاه که جوانی خام و خودپسند بود از اینکه پیغمبر اسلام نام خود را بر نام شاه مقدم نوشته است، برآشفت بر سینه مترجم زد و نامه را از دستش کشید که پاره کند. 🔹 از این عمل جسورانه برادرزاده خود ناراحت شد و او را سرزنش کرد و گفت: پسر! تو یک نادان کوچک یا دیوانه بزرگی هستی. می خواهی نامه ای را که هنوز ترجمه نشده و من از موضوع آن مطلع نشده ام را پاره کنی؟! به جان خودم قسم اگر نویسنده این نامه باشد، سزاوار است که نام خود را بر نام من مقدم بنویسد. مترجم بقیه نام را ترجمه کرد. یکی از اساقفه و دانشمندان دینی مسیح که در مجلس حضور داشت، پس از شنیدن مطالب نامه، با صدای بلند گفت:  هو و الله الذی بشر نا به موسی و عیسی الذی کنا منتظره. به خدا قسم او همان پیغمبری است که و مژده آمدن او را به ما داده اند و ما مدتها در انتظارش بودیم. قیصر نگاهی به اسقف مزبور افکند و نظر او را در مورد نامه رسول الله(ص) خواست. او اظهار داشت من شخصاً محمد را تصدیق و از او پیروی می کنم. قیصر گفت: برای من نیز واضع و مسلم است که محمد بن عبدالله همان پیغمبر موعود است که مسیحیین در انتظارش هستند. ولی فعلاً مرا آن توانائی نیست که از او پیروی کنم و اگر دین او را بپذیرم، سلطنت و مملکت از دستم می روم و رومیان هم مرا زنده نخواهند گذاشت. در عین حال که صدق گفتار پیغمبر اسلام(ص) برای قیصر مسلم بود، فعالیت های دیگری نیز برای اطمینان بیشتر انجام داد.... ... صوفی https://eitaa.com/m_rajabi57