eitaa logo
مادرستان/ سرزمینِ مادرانه نوشت ها
1.5هزار دنبال‌کننده
207 عکس
50 ویدیو
1 فایل
مادرستان؛ سرزمین مادرانه نوشت‌ها اینجا، دنیا مادرانه است... جایی برای اشتراک دلنوشته‌های مادرانه به ما بپیوندید 👇 https://eitaa.com/maadarestaan متن‌های خود را برای ما بفرستید 👇 @maadarestann
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از باور
. 🔹 بهترین راه برای نماز خواندن بچه‌هایتان این است که اگر اشتباه کردید و در روابط با بچه‌ها ظلمی از شما سر زد، عذرخواهی کنید؛ مثلاً... وقتی که ظلمی به دخترت کردی، بگو: من را ببخش و وقتی او گفت: بخشیدم، بگو: خب خدا که نبخشیده؛ دو رکعت نماز بخوان و برای پدرت دعا کن و بگو: خدایا! پدر من را ببخش. می‌دانید بعد از آن چه می‌شود؟ می‌گوید: این نماز بود که پدرم را واداشت که پیش من بیاید و از من عذرخواهی کند. زنده باد نماز! 🔸 این شیطان است که در ذهن تو می‌گوید: اگر من از بچه عذرخواهی کردم، او می‌گوید: دیدی اشتباه می‌کرد، همه چیز پدرم اشتباه است و دیگر به حرف من گوش نمی‌کند... 🔹 این وظیفه شرعی توست؛ تو چه کار داری به اینکه کوچک می‌شوی یا بزرگ می‌شوی؟! تو خودت را کوچک کن، خدا بزرگت می‌کند؛ 🔸 اما اگر نکردی، شیطان می‌آید سراغ دخترت و می‌گوید: نماز نخوان؛ پدرت پنجاه سال نماز خوانده و حق تو را هم ضایع کرده و به روی بزرگوارش هم نمی‌آورد... 🔹 بعد می‌گویید: چرا هرچه من می گویم، اثر نمی گذارد؟ چون با زبان گفتی: نماز بخوان و با عمل گفتی: نخوان! 🕋 5⃣ ✍ | راه رشد، جلد چهارم، صفحه 99 و 100. 🔰 باور؛ خانه کنشگرانِ تربیت اسلامی. 🆔 @Bavar_tarbiat
هدایت شده از مادرانه های مشترک
بی خادم و بارگاه، شاه کرم است خاکی‌ست مزار او ولی محترم است می‌خواسته زائر حسینش باشیم این است دلیل اینکه او بی حرم است 🔹ولادت امام حسن مجتبی (ع) مبارک‌ باد🌺🌺🌺
آدم بدهکار روز پریشان است و شب بی خواب. حالا به هر که بدهکار باشی یک جور دل به دستی به خودت هزار جور.... برای همین است که می‌گویم: آدم باید گاهی از خودش بپرسد من کی زندگی کردم؟ اگر مرگ مرا در بر بکشد کی زندگی کردم؟ من وقتی به پسرهام شیر میدادم به حقیقت زندگی کردم. وقتی کنج دارالهدایه کز می‌کردم و دست می‌کشیدم روی خنکای فرش و گم می‌شدم لابه‌لای قوس‌های فیروزه‌ای و عطرخانه‌ی پدری را بو می‌کشیدم و می‌گفتم: بابا من اومدم خونه و بعد به آدمایی که رد می‌شدن زیر لب می‌گفتم چه بی اجازه از اتاق آدم رد میشن! و نخودی می‌خندیدم به حقیقت زندگی کردم. وقتی محرم‌ها توی اتوبوس دانشگاه با باقی دخترها دم می‌گرفتیم و تا از بیابان‌های اطراف بندر عبور کنیم و برسیم به دانشگاه به این فکر می‌کردم که امشب میبینمش یا نه به حقیقت زندگی کردم. وقتی کتاب می‌خوانم و در خلسه‌ای ناپیدا فرو می‌روم به حقیقت زندگی می‌کنم وقتی قدیم که آدم بهتری بودم بعد نماز روی جانمازم دراز می‌کشیدم و می‌گفتم آغوش وا کن به حقیقت زندگی می‌‌کردم. وقتی زجر کشیدم از این که نمی‌توانم ببخشم به حقیقت آن زجر را زندگی کردم.... آدم لااقل موقع مرگ باید بداند کی زندگی کرده.... اسم همه‌ی لحظه‌هایی که نفس می‌کشیم زندگی نیست. فکر کن داری بعد هفتاد سال می‌میری و میبینی سرجمع هفت سال هم زندگی نکرده‌ای شصت و سه سال به خودت زندگی بدهکار می‌شوی و با اعمال آدم هفتادساله‌ای که هفت سال زیسته محشور می‌شوی انگار که باید قرض کس دیگری را باید از حلق تو بکشند. پس زندگی کنیم و چاره‌اش فقط یقظه‌ است.... دچار یقظه که باشی زندگی را می‌بلعی.... زندگی از دستت در نمی‌رود زمان مثل ماهی سر نمی‌خورد.... به خودم می‌گویم که کم زندگی کردم... که دلواپس مردنم.... 🖊معصومه امیرزاده @rozhaye_khob https://eitaa.com/maadarestaan
شما هم این کلیپ های خارجی رو دیدین که مامان با چند تا بچه اش رفته پارک، بعد بچه ها خودشون مشغول بازی اند و مامان هم مشغول کارهای خودش؟ مثلا داره بافتنی می بافه یا کتاب می خونه یا با دوستش حرف میزنه و یا... سوالم اینه زندگی شماها شبیه این کلیپ هاست واقعا؟ یا شما هم با دیدنشون احساس میکنید وای اونا چقدر خوشبختن و خودتون چقدر زندگی سختی دارین؟ امروز موقع برداشتن بچه ها از مهد محمد مهدی رو فرستادم اول دستشویی، از زهرایاس هم پرسیدم میخوای بری؟ گفت نه گفتم امتحانی؟ گفت نه خلاصه لباس هاشون رو پوشیدن، سوار ماشین شدیم و رفتیم سمت یه پارک نزدیک ( دوتا کوچه بالاتر از مهد). وارد پارک شدیم ، بچه ها رفتن سمت تاب و منم رفتم سمت اولین نیمکت که بشینم و کتاب رمضانم رو بخونم. (یک کتاب رو از اول ماه شروع کردم و قراره هر روز ۶ صفحه بخونم تا بتونم تا اخر ماه تمومش کنم و الان چند صفحه ای عقبم🤦🏻‍♀️) هنوز ننشسته بودم رو نیمکت که زهرا یاس اومد گفت من دستشویی دارم😫 پشت سرش هم محمد مهدی گفت حالا که زهرایاس میخواد بره، منم دستشویی دارم😐 هیچی دیگه دوباره راهی مهد شدیم اینبار اما پیاده... دیگه با سه تا بچه و کالسکه خودتون تصور کنید... دوباره اومدیم پارک، نشستم رو نیمکت که کتاب بخونم _ مامان بیا من رو هل بده _ مامان خوراکی چی آوردی؟؟ _ مامان من میخوام بزم از این بالا،ولی می ترسم _ مامان....( محمد مهدی رو که انگار یکی کوک کرده بود هر سه ثانیه به بار بگه مامان بدون هیچ هدفی و اینکه در ادامه اش چیزی بگه🤐😫) _ مامان اون یکی پارک چرا نرفتیم _ مامان دستم کثیفه میشه شما خوراکی دهنم کنی _مامان... _ مامان چرا کیک داداش بزرگتره و... دوبار به خاطر آفتاب و یک بار هم به خاطر زنبورها مجبور شدم جامون رو عوض کنم. دیگه از فاطمه یاس خانوم و کارهاش نگم. یا گرسنه بود یا تعویض لازم یا دل درد و منتظر بغل... این زندگی واقعیه چند فرزندیه، نمی دونم چرا بعضی با ساختن اون کلیپ های دور از واقعیت ذائقه و تصور مردم رو تغییر میدن. مخاطی با دیدنشون احساس بدبختی میکنه جوری که انگار فقط اونه که با بچه هاش مشکل داره... آقایون هم که بعد دیدن اون کلیپ ها گمون میکنن خانومشون از صبح در آرامش کامل روزش رو تو پارک و به مفرح ترین شکل ممکن گذرونده و اخر روز انتظار یه مادر اروم و خنده رو و منطقی و فول انرژی دارن🤦🏻‍♀️ بیاین با مادر ها مهربونتر باشیم مخصوصا وقتی بچه شون اذیت میکنه صد تا اشکال به بچه و مادر و نحوه تربیت اون بچه نگیریم کانال در ایتا دوستانتون رو به این کانال دعوت کنید🌱 مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef انتشار مطلب فقط با ذکر منبع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ‌》﷽《 "یا مقلب القلوب والابصار".. "یا مدبر اللیل و النهار".. دست بالا گرفته ایم به دعا.. و سال را نو میکنیم دوباره.. در لحظاتی که شاید بهت زده ایم از تمام شدن سال پیش .. و مثل یک آپارات در پرده ی ذهنمان مرور میکنیم حوادثش را.. که چه کرده ایم و چه گذشت و چه ها شد.. چه کسانی آمدند و بودند .. چه کسانی رفتند.. همه را.. همه را در لحظه ای پس چشمانمان میبینیم و به یاد می آوریم.. دستانمان را به ناگاه بالاتر می آوریم و برای سالی که قصد قدم برآن کرده ایم دعا میکنیم.. خداوندا.. رسیدن امامِ زمانم.. بردن ظلمها و عداوتها.. صلح و آتش بسِ همه ی جنگ ها.. خدایا.. عدالت.. برکت.. سلامتی.. رونق.. خدایا.. خانواده ام.. بچه هایم.. دوستانم.. اقوامم.. عاقبت بخیری.. و... حالا.. صدای توپ و ورود به سال نو.. کودکانم را درآغوش میگیرم و رویشان را میبوسم.. آه که چه عطری دارند این معصومانِ پاک سرشت.. عطرِ "نویی" میدهند هنوز.. عطر آرزو های بزرگ و راه بلندی که در پیش دارند.. چقدر خوب است که آمدن این سال ها ، مثل ما، مضطربشان نمیکند هنوز که وقت از دست داده ایم و اهداف روی هم ریخته و انباشته ، انتظارمان را میکشند.. خدایا شرمنده ایم که در این بزنگاه ها "فقط"، به خود می آییم و "محاسبه" مان میاید.. و راه های نرفته را میشمریم.. و بعد چند روزی دوباره، غرق در روز مرگی ها و فراموشی ها.. که این "محاسبه" ها را باید هرشب داشته باشیم که راه را برای "روزِ نو" گم نکنیم.. نه اینکه "سالی نو" بیاید و برود و ما هییچ هنوز.. .. خدایا توفیقمان ده اما ، در این "سالِ نو".. توفیقی مضاعف.. که دست بندازد برچشمانمان و باز نگه شان دارد.. که خواب نرود و غفلت نکند.. خدایا توفیقمان ده بهترین باشیم در این سال جدید.. هم برای خودمان.. هم دیگران.. بهترین باشیم برای فرزندانمان.. یار باشیم برای رساندنشان به وفق و کمال.. "رَبّی" باشیم بهره مند از افقِ "ربّانیت" بیمثال خودت ، برایشان.. که راهشان دهیم در جهت رضایت و عنایت تو.. و توفیق "حوّل حالنا"یی ده مارا که در انتهای این سال، که دست رضایتمندی اماممان بر شانه هایمان بنشیند و نگاه راضی و پر مهرش سیرابمان کند.. الهی آمین.. ✨سال نو همگی مبارک✨ 🌱🌸🌱 ✍️ریحانه .
⁉️بچه‌ام اجتماعی نیست؛ چیکار کنم؟ با نزدیک شدن ایام عید نوروز، بعضی از والدین با این مشکل مواجه میشوند که فرزندشون تمایل ندارم باهاشون به مهمونی و عید دیدنی بره و یا وقتی مهمون میاد خونه‌شون، بچه میره توی اتاق و نمیاد پیش مهمون‌ها. 🔻در این مطلب روش صحیح برخورد با کودکانی که اجتماعی نیستند توضیح داده شده. 💠 کانال پدرانه https://eitaa.com/joinchat/1401487819C58815cc5b3
ما در کانال مادرستان در کنار شما هستیم با دلنوشته‌های مادرانه خود شما و مطالب مفید مربوط به مادری، فرزندپروری، سبک زندگی، مهارت‌های ارتباطی، تربیتی و... با ما همراه باشید و مادرها را به مادرستان فرا بخوانید 🥰 https://eitaa.com/maadarestaan
وقتی اینجا هستی انگار که مطالب مفید کلی کانال خوب رو یکجا داری😍 👌😎
نقطه زن👌 عالی آب روی آتش! https://eitaa.com/maadarestaan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
استاد پناهیان: 💚 زنان شهید‌ساز هستند، که ده برابر شهادت ارزش دارد. 💛 خانم ها نه نیاز به «جهاد» دارند و نه به «شهادت» که به مقامات عالیه برسند؛ بلکه با همان «نقش پنهان در دین» به همه مقامات می رسند 🧡 در قیامت معلوم می شود که یک خانم خانه دار که به ظاهر هیچ کاری نکرده چه مقامی دارد. ❤️ در قیامت معلوم می شود که عالم را خانم های خانه دار می چرخاندند... با ما، اینجا 👇 https://eitaa.com/maadarestaan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اینجا، زیر همین آسمان، روی همین کرهٔ خاکی که ما هوایش را نفس می کشیم، جایی هست که مادری کردن در آنجا با هرجای دیگری فرق دارد... آنجا مادر، هر روز صبح، به جای گذاشتن لقمه های صبحانه که مقدار پنیر و گردویش تنظیم باشد و شیرین کردن چای بچه ها... به جای شانه زدن موها، بعد،بستن کش های صورتی گل گلی به گیسوی بلند بافتهٔ دختران... به جای همه ی این دل دادن های مادرانهٔ دنیای ما، بچه هایش را می پیچد توی یک پارچه ی سفید و خوب می پوشاندشان... بچه ها عمیق می خوابند و سفر می کنند به بهشت، میان همان درختانِ سرسبزِ زیبا و نهرهای روان که ما فقط خوانده ایمشان... آنجا مادر، خوب می داند شاید همین چند لحظه بعد، دیگر دخترِ لپ گُلیِ شیرین زبانش نباشد تا لب هایش را بگذارد روی سرخی گونه هایش و ببوسدش و شیرینی این بوسه بنشیند به جانش تا شیرین شود همه ی ضعف و سختیِ آن نُه ماه، آن دوسال و آن همه شب بیداری... مادر می داند شاید فردا پسری نباشد تا سرش را ببرد نزدیک گردنش و بو کند تنش را، همان عطری که مادرها را می برد تا جایی نزدیک ابرها و بعد ببوسد پیشانی پسرش را و بگوید: مرد شی مادر... آنجا مادرها به جای غذا و آب، عشقِ به حق می دهند به بچه ها و داستان وارثانِ اصلی زمین را می گویند برایشان... مادری کردن آنجا خیلی سخت است. مادری کردن آنجا خیلی فرق دارد. مادرها آنجا تمام قد آغوشند، آغوشی بی پناه که باید از یاد بچه هایش گرسنگی را ببرد، تشنگی را ببرد و یادشان بیاورد که پیروزی نزدیک است... مادری کردن شبیه مادرهای آنجا، کار هرکسی نیست! دلی می خواهد به وسعت آسمان و باوری به استحکام یقین... ✍آسیه کلایی @giyume69
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ابراز محبت به امیرالمؤمنین.... اولین گامی را که باید در خانه هایمان به آن توجه کنیم این است که محبت امیرالمومنین را در وجود فرزندانمان نهادینه کنیم. یک وجود محبت عمیقی را در وجود آن ها قرار دهیم. در مدل‌های تربیتی می گویند بچه ها هر چه به سن تولد نزدیک تر هستند شما بهتر می توانید روی آن ها کار تربیتی بکنید. یعنی حالا بلاتشبیه مانند آن گِل نرمی است که شما هر شکل و حالتی را بخواهید به او می دهید. هر چه می گذرد این خشک می شود، سخت تر می شود. لذا باید این محبت دقیقاً از همان بدو تولد ما شروع کنیم و شکل بدهیم در وجود فرزندانمان. اولین نکته این است که خود ما پدران و مادران این ابراز محبت به امیرالمومنین را برای فرزندانمان داشته باشیم. یعنی یک موقع منِ پدر فرزندانم را بنشانم کنار خودم، بگویم بچه ها می خواهم یک اعتراف زیبایی در حضور شما بکنم. شما شاهد باشید منی که پدرات هستم امیرالمومنین علی (ع) را دوست دارم، به او عشق می ورزم، شما شاهد باشید. شما می بینید وقتی بچه ها بدانند پدر و مادر به کسی علاقمند هستند آن محبت در دل آن ها می نشیند. معمولاً بچه ها این گونه هستند، با دوستی های پدر و مادرشان همراه اند. و ما این را ابراز کنیم. اتفاقاً در محبت امیرالمومنین یکی از مراحل تکامل محبت این است که از قلب عبور کند، بر زبان جاری شود. یعنی نباید من بگویم فقط آقا امیرالمومنین را قلباً دوست دارم کافی است، نه. این حتماً باید بیان شود، بروز شود. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
بازی اشکی +مامان؟! _جونم +داری گریه می‌کنی ؟! _اوهوم +عینکتو بردار ببینم. .. +آره گریه کردی. میشه من با اشکات بازی کنم؟؟ _باشه +مامان با اشکات رو لپت یه قلب کشیدم ببین _نمیتونم ببینم. +یه بار دیگه میکشم به جاش حس کن _باشه عزیزم +مامان میشه بازم گریه کنی؟ میخوام دایره بکشم .... +مامان خب گریه کن دیگه _بااشه مامان جون بذار دعا رو گوش بدم تا گریه کنم +من میرم آب میخورم و میام وقتی برگشتم گریه کرده باشیا.... ✍ خ. میری مادرستان، سرزمینِ مادرانه نوشت ها https://eitaa.com/maadarestaan
شب قدر و دعای مادرانه... ترکیب دعا و بازی... مادرستان، سرزمینِ مادرانه نوشت ها https://eitaa.com/maadarestaan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
طاعات قبول مامان ها ☺️ دوبله قبول! با سختی‌های خاص احیا با بچه‌ها!