eitaa logo
مادرستان/ سرزمینِ مادرانه نوشت ها
1.4هزار دنبال‌کننده
222 عکس
51 ویدیو
1 فایل
مادرستان؛ سرزمین مادرانه نوشت‌ها اینجا، دنیا مادرانه است... جایی برای اشتراک دلنوشته‌های مادرانه به ما بپیوندید 👇 https://eitaa.com/maadarestaan متن‌های خود را برای ما بفرستید 👇 @maadarestann
مشاهده در ایتا
دانلود
از ۷اکتبر به بعد،زندگی ما خیلی تغییر کرده خیلی خجالت زده تر از قبل شده ایم.. پسر۸ساله م فوتبال دستی اش راآورده که باخواهر۵ساله اش مسابقه بدهند به خواهرش میگوید: تو میخوای کدوم بازیکن باشی؟ دخترم تنها بازیکن سرشناسی که بلد بود را گفت :رولاندو پسرم گفت:عه زرنگی.. باششششه...پس منم مسی ام اول انگار دلش خنک شده بود.اماکمی که فکر کرد دگرگون شد و گفت: ولی یه مسی که بچه های فلسطینی رو دوست داره.. میدانید.. بچه های ما خجالت میکشند حتی در خیال شان هم شبیه کسی باشند که باغاصبان حق شما رفاقت میکنند.. زورشان به آرزوی کودکانه شان هم که نرسد، باز شمارا نمیتوانند فراموش کنند.. 🍃🍃🍃🍃 یک‌زمانی سر سفره مینشستیم؛ غذای بچه هارا به قدر کفایت میکشیدم و میگذاشتم مقابلشان. اما سر اینکه کدام غذا بیشتر است دعوا میگرفتند.. اما حالا که در اخبار میبینیم جنایتکاران صهیونیست،بچه هایی که دور ماشین حمل غذا جمع شده بودند را مورد هدف قرار داده، دیگر خبری از آن دعوا ها نیست.. ما خجالت میکشیم که شما برای بدیهی ترین نیازهایتان اینطور شهید بدهید و ما سر نعمت هایی که دورو برمان ریخته دعوا کنیم و حرص بورزیم.. 🍃🍃🍃🍃 دختر ۲ساله ام را برده بودم مرکزبهداشت. ماما،وزنش رااندازه گرفت. نمودار پایش رشد راکه نگاه کرد معلوم شد وزنش از حالت نرمال،حدود یکی دو میلیمتر پائینتر است گفتم بچه من بدغذا نیست فقط یک مقدار صفراوی است ماما که قدری نارضایتی از چهره ش معلوم بود گفت:حتما ماه دیگه بیارش که ببینم وزنش چطوره.. یاد کودکان فلسطینی می افتم. خجالت که هیچ حالم بهم میخورد از این سطح دغدغه.. ازاینکه نگران دومیلیمتر اختلاف بی خطر وزن فرزندم باشم،ولی بچه هایی باشند که از گرسنگی شهید میشوند.. کسی نگران کاهش وزن آنهاهست؟ اصلا حجم غصه مادرانی که فرزندانشان نه دراثر جراحت و بیماری،بلکه دراثر گرسنگی ازدست میروند را نمیتوانم تصور کنم.. 🍃🍃🍃🍃 برف آمده بود. بچه هااصرارکردند برف بازی کنیم. دستکش نداشتم اما قبول کردم چند گلوله برفی درست کردم همینکه گلوله ی چندم را فشاردادم سرما تا مغز استخوانم نفوذ کرد سریع به بخاری پناه بردم گرمای بخاری با سرمای دستم میجنگید و من به نوزاد های بی سرپناهی فکر میکردم که از سرما جان دادند..چقدر بایدزجرکشیده باشند طفل معصوم ها؟ خجالت میکشیدیم که ما با برف بازی ذوق کنیم،اما شما نگران بچه های بی جانتان باشید که تاب سرما راندارند و شهید میشوند.. 🍃🍃🍃🍃 حوالی ایام انتخابات بود دعوت به مشارکت که میخواستیم بکنیم،به هموطنانمان می گفتیم: ما حق انتخاب داریم.. سرنوشتمان راخودمان باید تعیین کنیم.. برای بهبود اوضاع اقتصادی مان باید رای دهیم.. و... اما ازشما چه پنهان،ته دلمان این بود: کشوری که امید مستضعفان جهان است،باید مقتدر بماند.. ما خجالت می کشیدیم که شما برای آرمان مقاومت جان بدهید،اما ما در یک رای دادن اهمال کنیم.. 🍃🍃🍃🍃 از ۷اکتبر به بعد،زندگی ما خیلی تغییر کرده ما خجالتی تر شده ایم ما خجالت میکشیم از بی تفاوت بودن.. خجالت میکشیم از اینکه هرروز خبر تعداد شهدایتان را میشنویم و هنوز زنده ایم.. اینکه تصویر کودکان گرسنه تان در صف غذا را میبینیم اما منتظر اذانیم که افطار کنیم،آتشمان میزند.. روی این را نداریم که فکر کنیم روزه داران تان چه میکنند.. اینکه هنوز دق نکرده ایم ، خیلی اذیتمان میکند.. 🍃🍃🍃🍃 راستی کتاب کمک درسی پسرم را بررسی میکردم که جواب سوالی جا نیفتاده باشد میبینم در جواب یک سوال که گفته:اگر به حرم امام رضا بروید چه دعایی میکنید؟ قبل از هرچیز نوشته : بچه های فلسطینی آزاد شوند.. خجالت میکشیم که تا درد پاره تن اسلام هست،برای خودمان دعا کنیم.. لحظه افطار لحظه تحویل سال جدیدمان بعد از دعای فرج، آزادی شما را از خدا میخواهیم.. دعای امام سجاد برای مرزبانان را به نیت شما میخوانیم که شده اید مرزبانان شرف و انسانیت و مظلومیت.. 💔 🖋|‴زُلفـــــا… @zolfanevesht
﷽ --- مادربزرگ ها همیشه یک جور دیگرند؛ آرام و مهربان می‌نشینند یک کنار، و با مهربانی آسمانی و آرامش دریایی، نگاهشان را میچرخانند روی همه. همیشه چیزی برای به دست آوردن دل بقیه دارند، حتی شده با کلماتی شیرین و تعارفاتی نمَکین و دعاهایی دلچسب. جوری در سکوت اند که اگر کسی نداند انگار نه انگار بخش مهمی از این زندگی، این آدم ها، آمد و شدها، خنده ها و صداها، کوچک ها و بزرگ ها، ثمره وجود آن‌ها و صبوری و درایت و سازگاری و فداکاری آن‌هاست، ثمره بذل جسم و روح و روان و مال و حتی آبرو، ثمره سالها ساختن با کم و زیاد و بالا و پایین روزگار، ثمره یک پشتیبانی تمام عیارِ همیشگیِ در سایه... مادربزرگ ها همیشه یک جور دیگرند یک جورِ مهربان خاص یک جورِ وسیعِ بی حاشیه یک جور بی توقعِ پاک‌باخته مادربزرگ ها همیشه پشتِ صحنه بزرگ‌ترین اتفاق‌ها هستند؛ پشتیبان مستور و محجوب تصمیم ها و ها؛ دوشادوشِ ها و طی طریق ها و ایستادن ها… مادربزرگ ها هوای نوه‌ها را هم، یک جور دیگری دارند، چادرشان هم وسعت عجیبی دارد؛ یک جور دیگری شفاعت میکنند، واسطه میشوند… مادربزرگ ها همه یک جور دیگری دوست داشتنی اند، اما همه با هم، فقط قطره ای از دریای وجود مادربزرگ امت محمد -صلي الله عليه و آله- اند، برگی از درخت پربار و تنومند وجود خدیجه سلام الله علیها... . مادربزرگ ها با همه خوبی‌شان مانده تا به مادربزرگ یک‌دانه‌ی نازنین ما برسند! . . دِین ما به این بانو ازلی و ابدی است… ✍ هـجرتــــ بله و ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8 پی‌نوشت: السَّلامُ عَلَیْک یا اُمَّ الْمُؤْمِنِینَ اَلسَّلامُ عَلَیْک یا مَنْ أَنْفَقَتْ مالَها فِی نُصْرَةِ سَیِّدِ الاْنْبِیاءِ وَ نَصَرَتْهُ مَااسْتَطاعَتْ وَ دافَعَتْ عَنْهُ الاْعْداءَ والسَّلامُ عَلَیْک وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ❣
📣 مشاوره همنفس مجموعه ای از پزشک زنان وزایمان وماما و مشاورین است ... که در زمینه مشاوره روحی و روانی مادران باردار و انصراف از سقط عمدی جنین مشاوره تلفنی رایگان می دهد🎀 اگر با مادری مواجه شدید که به هر دلیلی قصد اسقاط جنین خود را داشت 🩸💊🪓 📱شماره موبایل مادر را در اختیار مجموعه مشاوره همنفس قرار دهید تا مشاوره رایگان مادرجهت انصراف از اسقاط جنینش شروع شود ...🌺 واحد مشاوره ناجی شو 🎀 همنفس ❤️ 09124626614 https://eitaa.com/joinchat/2781282479C77ef210f1e
غذاهای مناسب و غیرمناسب سحر و افطار https://eitaa.com/maadarestaan
🔶 همسر شهید نواب صفوی: بعد از افطار به آقا گفتم: دیگر هیچ چیزی برای سحر و افطار نداریم حتی نان خشک فقط لبخندی زد این مطلب را چند بار تا وقت استراحت شبانه آقا تکرار کردم سحر برخاست آبی نوشید گفتم: دیدید سحری چیزی نبود افطار هم چیزی نداریم باز آقا لبخندی زد بعد از نماز صبح هم گفتم بعد از نماز ظهر هم گفتم تا غروب مرتب سر و صدا کردم که هیچی نداریم اذان مغرب را گفتند آقا نماز مغرب را خواند و بعد فرمود: امشب افطارى نداریم؟ گفتم: پس از دیشب تا حالا چه عرض می‌کنم نداریم، نیست! آقا لبخند تلخی زد و فرمود: یعنی آب هم در لوله‌های آشپزخانه نیست؟! خندیدم و گفتم: صد البته که هست رفتم و با عصبانیت سفره‌ای انداختم بشقاب و قاشق آوردم و پارچ آب را هم گذاشتم جلوی آقا هنوز لیوان پر نکرده بود كه در زدند طبقه پائین پسرعموی آقا که مراقب ایشان بود رفت سمت در آمد گفت: حدود ده نفری از قم هستند آقا فرمود: تعارف کن بیایند بالا همه آمدند سلام و تحیت و نشستند آقا فرمود: خانم چیزی بیاورید آقایان روزه خود را باز کنند من هم گفتم: بله آب در لوله‌ها به اندازه کافی هست، رفتم و آوردم آقا لبخند تلخی زد و به مهمانان تعارف کرد تا روزه خود را باز کنند در همین هنگام باز صدای در آمد به آقا یوسف همان پسرعموی آقا گفتم برو در را باز کن این دفعه حتماً از مشهدند الحمدلله آب در لوله‌ها هست فراوان مرحوم نواب چیزی نگفت یوسف رفت در را باز کرد وقتی كه برگشت دیدم با چند قابلمه پر از غذا آمده است گفتم: اینها چیه؟! گفت: همسایه بغلی بود ظاهراً امشب افطاری داشته‌اند و به علتی مهمانی آنان به هم خورده است آقا نگاهى به من کرد خندید و رفت من شرمنده و شرمسار غذاها را کشیدم و به مهمانان دادم ميل کردند و رفتند ‼️آقا به من فرمود: یک شب سحر و افطار بنا بر حکمتی تأخیر شد چقدر سر و صدا کردی؟! وقتی هم نعمت رسید چقدر سکوت کردی؟! از آن سر و صدا خبری نیست بعد فرمود: مشکل خیلی‌ها همین است نه سکوتشان منصفانه است و نه سر و صدایشان وقتِ نداشتن، داد می‌زنند وقتِ داشتن، بخل و غفلت دارند. نمازروزه هاتون قبول شکر بعد از نعمت یادت نره  ✍کانال تجربیات خانوم خونه https://eitaa.com/joinchat/4031053883Cc0e0f26e0f
﷽ ------- امشب به مناسبت میلاد مولانا الکریم حسن بن علی المجتبی خاص ترین و بهترین و زیباترین و نورانی ترین تبریک های دنیا به مهربان ترین و والاترین و نازنین ترین و برترین "مادر دنیا" 😍 --------------- بانو مادرشدنتان مبارک! 💗 گمانم از شادی شما تمام جهان شکفت؛ آن لحظه که برای اولین بار قنداقه ی حَسَن را به دست گرفتید و نگاهتان به چشم های معصوم مولای کریم ما گره خورد! اصلاً فکر میکنم با تولد نوزاد شما و جوشش مهر مادرانه شما متولد شد!... و نه! اشتباه میکنم! مگر نه اینکه از روز الست، شما مادر ما بوده اید؟... و حتی مادر پدرتان؟ مادری، به واسطه وجود شما، ازلی بوده و ابدی خواهدبود! و اصلاً مادریِ شما، تمام امید ماست برای آن روز که «تَذْهَلُ كُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّآ أَرْضَعَتْ وَ تَضَعُ كُلُّ ذَاتِ حَمْلٍ حَمْلَهَا»! آن روز ما را چه پناهی جز پر چادرتان، حضرت مادر؟... 🔹🔸🔷🔶🔹🔸🔷🔶🔹🔸 را دوست دارم چرا که شأنی از شئون شماست! اصلاً هرچه را که در شماست، دوست میدارم حتی شده فقط در دل با ضعف در عمل... با تولد هر فرزند، هربار که مادر میشوم، حس میکنم مرا برداشته اند از خاک تکانده اند و نشانده اند در طاق افلاک کنار شما! یا نه، حتی شده گوشه ای، کُنجی از آن سَرسَرای باشکوه مادری! هر بار که میشوم حس میکنم به دیدنم می آیید و با لبخندی لطیف -که امتدادش میرسد به بهشت- دست بر سرم میکشید؛ چونان که رسم است مادران، به دیدن دخترهای تازه زایمان کرده شان میروند و عرق از جبینشان میگیرند... . . را دوست دارم چرا که اگر نبود خداوند آن را در مسیر زندگی شما قرار نمیداد! مادری را دوست دارم چرا که اگر به و نمیرسید، بهار عمر کوتاه شما برایش صرف نمیشد! مادری را دوست دارم چرا که اگر از بهترین و والاترین مقام ها نبود خداوند آن را برای شما مقدر نمیکرد! مادری را دوست دارم چون شأنی از شئون شما و وجهی از وجوه شماست. مرا به شما نزدیک میکند و این است که با عشق و بی منت، از جسم و روح و توان و زمان و آبروی خودم برایش مایه میگذارم🦋 🖋هـجرتــــ بله و ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8 سلام الله علیها علیه السلام 💚 پی‌نوشت: - مامان اولی ها، حس اشتراکتون با حضرت مادر رو خریدارم 😍 ان‌شاءالله همگی چهار و پنج فرزندی بشید و با پرورش اولاد صالح، مایه شادی دل بانو 😊🥺😍 - خدایا، اونایی که فرزند میخوان اما ... پروردگارا از فضل خودت به حق مولود کریم ماه رمضان الکریم اولاد صالح و سالم و کثیر و کوثر به همه عطا کن...
هدایت شده از 📍منهاج 📍 سوری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بدون محبوبیت ، سکوت کن ... والدین ‌گوش‌کنند حتما 👌 🔰 اگر دنبال مطالب ناب تربیتی هستید کانال ما در ایتا را دنبال کنید و دیگران را نیز دعوت کنید 👇🏻 🆔️ https://eitaa.com/joinchat/2166554867Cd1a6432ae1 ✨ ‌حضورتون پر نور ✨ 💫ثواب نشر خوبیها برای شما 💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از باور
. 🔹 بهترین راه برای نماز خواندن بچه‌هایتان این است که اگر اشتباه کردید و در روابط با بچه‌ها ظلمی از شما سر زد، عذرخواهی کنید؛ مثلاً... وقتی که ظلمی به دخترت کردی، بگو: من را ببخش و وقتی او گفت: بخشیدم، بگو: خب خدا که نبخشیده؛ دو رکعت نماز بخوان و برای پدرت دعا کن و بگو: خدایا! پدر من را ببخش. می‌دانید بعد از آن چه می‌شود؟ می‌گوید: این نماز بود که پدرم را واداشت که پیش من بیاید و از من عذرخواهی کند. زنده باد نماز! 🔸 این شیطان است که در ذهن تو می‌گوید: اگر من از بچه عذرخواهی کردم، او می‌گوید: دیدی اشتباه می‌کرد، همه چیز پدرم اشتباه است و دیگر به حرف من گوش نمی‌کند... 🔹 این وظیفه شرعی توست؛ تو چه کار داری به اینکه کوچک می‌شوی یا بزرگ می‌شوی؟! تو خودت را کوچک کن، خدا بزرگت می‌کند؛ 🔸 اما اگر نکردی، شیطان می‌آید سراغ دخترت و می‌گوید: نماز نخوان؛ پدرت پنجاه سال نماز خوانده و حق تو را هم ضایع کرده و به روی بزرگوارش هم نمی‌آورد... 🔹 بعد می‌گویید: چرا هرچه من می گویم، اثر نمی گذارد؟ چون با زبان گفتی: نماز بخوان و با عمل گفتی: نخوان! 🕋 5⃣ ✍ | راه رشد، جلد چهارم، صفحه 99 و 100. 🔰 باور؛ خانه کنشگرانِ تربیت اسلامی. 🆔 @Bavar_tarbiat
هدایت شده از مادرانه های مشترک
بی خادم و بارگاه، شاه کرم است خاکی‌ست مزار او ولی محترم است می‌خواسته زائر حسینش باشیم این است دلیل اینکه او بی حرم است 🔹ولادت امام حسن مجتبی (ع) مبارک‌ باد🌺🌺🌺
آدم بدهکار روز پریشان است و شب بی خواب. حالا به هر که بدهکار باشی یک جور دل به دستی به خودت هزار جور.... برای همین است که می‌گویم: آدم باید گاهی از خودش بپرسد من کی زندگی کردم؟ اگر مرگ مرا در بر بکشد کی زندگی کردم؟ من وقتی به پسرهام شیر میدادم به حقیقت زندگی کردم. وقتی کنج دارالهدایه کز می‌کردم و دست می‌کشیدم روی خنکای فرش و گم می‌شدم لابه‌لای قوس‌های فیروزه‌ای و عطرخانه‌ی پدری را بو می‌کشیدم و می‌گفتم: بابا من اومدم خونه و بعد به آدمایی که رد می‌شدن زیر لب می‌گفتم چه بی اجازه از اتاق آدم رد میشن! و نخودی می‌خندیدم به حقیقت زندگی کردم. وقتی محرم‌ها توی اتوبوس دانشگاه با باقی دخترها دم می‌گرفتیم و تا از بیابان‌های اطراف بندر عبور کنیم و برسیم به دانشگاه به این فکر می‌کردم که امشب میبینمش یا نه به حقیقت زندگی کردم. وقتی کتاب می‌خوانم و در خلسه‌ای ناپیدا فرو می‌روم به حقیقت زندگی می‌کنم وقتی قدیم که آدم بهتری بودم بعد نماز روی جانمازم دراز می‌کشیدم و می‌گفتم آغوش وا کن به حقیقت زندگی می‌‌کردم. وقتی زجر کشیدم از این که نمی‌توانم ببخشم به حقیقت آن زجر را زندگی کردم.... آدم لااقل موقع مرگ باید بداند کی زندگی کرده.... اسم همه‌ی لحظه‌هایی که نفس می‌کشیم زندگی نیست. فکر کن داری بعد هفتاد سال می‌میری و میبینی سرجمع هفت سال هم زندگی نکرده‌ای شصت و سه سال به خودت زندگی بدهکار می‌شوی و با اعمال آدم هفتادساله‌ای که هفت سال زیسته محشور می‌شوی انگار که باید قرض کس دیگری را باید از حلق تو بکشند. پس زندگی کنیم و چاره‌اش فقط یقظه‌ است.... دچار یقظه که باشی زندگی را می‌بلعی.... زندگی از دستت در نمی‌رود زمان مثل ماهی سر نمی‌خورد.... به خودم می‌گویم که کم زندگی کردم... که دلواپس مردنم.... 🖊معصومه امیرزاده @rozhaye_khob https://eitaa.com/maadarestaan
شما هم این کلیپ های خارجی رو دیدین که مامان با چند تا بچه اش رفته پارک، بعد بچه ها خودشون مشغول بازی اند و مامان هم مشغول کارهای خودش؟ مثلا داره بافتنی می بافه یا کتاب می خونه یا با دوستش حرف میزنه و یا... سوالم اینه زندگی شماها شبیه این کلیپ هاست واقعا؟ یا شما هم با دیدنشون احساس میکنید وای اونا چقدر خوشبختن و خودتون چقدر زندگی سختی دارین؟ امروز موقع برداشتن بچه ها از مهد محمد مهدی رو فرستادم اول دستشویی، از زهرایاس هم پرسیدم میخوای بری؟ گفت نه گفتم امتحانی؟ گفت نه خلاصه لباس هاشون رو پوشیدن، سوار ماشین شدیم و رفتیم سمت یه پارک نزدیک ( دوتا کوچه بالاتر از مهد). وارد پارک شدیم ، بچه ها رفتن سمت تاب و منم رفتم سمت اولین نیمکت که بشینم و کتاب رمضانم رو بخونم. (یک کتاب رو از اول ماه شروع کردم و قراره هر روز ۶ صفحه بخونم تا بتونم تا اخر ماه تمومش کنم و الان چند صفحه ای عقبم🤦🏻‍♀️) هنوز ننشسته بودم رو نیمکت که زهرا یاس اومد گفت من دستشویی دارم😫 پشت سرش هم محمد مهدی گفت حالا که زهرایاس میخواد بره، منم دستشویی دارم😐 هیچی دیگه دوباره راهی مهد شدیم اینبار اما پیاده... دیگه با سه تا بچه و کالسکه خودتون تصور کنید... دوباره اومدیم پارک، نشستم رو نیمکت که کتاب بخونم _ مامان بیا من رو هل بده _ مامان خوراکی چی آوردی؟؟ _ مامان من میخوام بزم از این بالا،ولی می ترسم _ مامان....( محمد مهدی رو که انگار یکی کوک کرده بود هر سه ثانیه به بار بگه مامان بدون هیچ هدفی و اینکه در ادامه اش چیزی بگه🤐😫) _ مامان اون یکی پارک چرا نرفتیم _ مامان دستم کثیفه میشه شما خوراکی دهنم کنی _مامان... _ مامان چرا کیک داداش بزرگتره و... دوبار به خاطر آفتاب و یک بار هم به خاطر زنبورها مجبور شدم جامون رو عوض کنم. دیگه از فاطمه یاس خانوم و کارهاش نگم. یا گرسنه بود یا تعویض لازم یا دل درد و منتظر بغل... این زندگی واقعیه چند فرزندیه، نمی دونم چرا بعضی با ساختن اون کلیپ های دور از واقعیت ذائقه و تصور مردم رو تغییر میدن. مخاطی با دیدنشون احساس بدبختی میکنه جوری که انگار فقط اونه که با بچه هاش مشکل داره... آقایون هم که بعد دیدن اون کلیپ ها گمون میکنن خانومشون از صبح در آرامش کامل روزش رو تو پارک و به مفرح ترین شکل ممکن گذرونده و اخر روز انتظار یه مادر اروم و خنده رو و منطقی و فول انرژی دارن🤦🏻‍♀️ بیاین با مادر ها مهربونتر باشیم مخصوصا وقتی بچه شون اذیت میکنه صد تا اشکال به بچه و مادر و نحوه تربیت اون بچه نگیریم کانال در ایتا دوستانتون رو به این کانال دعوت کنید🌱 مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef انتشار مطلب فقط با ذکر منبع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ‌》﷽《 "یا مقلب القلوب والابصار".. "یا مدبر اللیل و النهار".. دست بالا گرفته ایم به دعا.. و سال را نو میکنیم دوباره.. در لحظاتی که شاید بهت زده ایم از تمام شدن سال پیش .. و مثل یک آپارات در پرده ی ذهنمان مرور میکنیم حوادثش را.. که چه کرده ایم و چه گذشت و چه ها شد.. چه کسانی آمدند و بودند .. چه کسانی رفتند.. همه را.. همه را در لحظه ای پس چشمانمان میبینیم و به یاد می آوریم.. دستانمان را به ناگاه بالاتر می آوریم و برای سالی که قصد قدم برآن کرده ایم دعا میکنیم.. خداوندا.. رسیدن امامِ زمانم.. بردن ظلمها و عداوتها.. صلح و آتش بسِ همه ی جنگ ها.. خدایا.. عدالت.. برکت.. سلامتی.. رونق.. خدایا.. خانواده ام.. بچه هایم.. دوستانم.. اقوامم.. عاقبت بخیری.. و... حالا.. صدای توپ و ورود به سال نو.. کودکانم را درآغوش میگیرم و رویشان را میبوسم.. آه که چه عطری دارند این معصومانِ پاک سرشت.. عطرِ "نویی" میدهند هنوز.. عطر آرزو های بزرگ و راه بلندی که در پیش دارند.. چقدر خوب است که آمدن این سال ها ، مثل ما، مضطربشان نمیکند هنوز که وقت از دست داده ایم و اهداف روی هم ریخته و انباشته ، انتظارمان را میکشند.. خدایا شرمنده ایم که در این بزنگاه ها "فقط"، به خود می آییم و "محاسبه" مان میاید.. و راه های نرفته را میشمریم.. و بعد چند روزی دوباره، غرق در روز مرگی ها و فراموشی ها.. که این "محاسبه" ها را باید هرشب داشته باشیم که راه را برای "روزِ نو" گم نکنیم.. نه اینکه "سالی نو" بیاید و برود و ما هییچ هنوز.. .. خدایا توفیقمان ده اما ، در این "سالِ نو".. توفیقی مضاعف.. که دست بندازد برچشمانمان و باز نگه شان دارد.. که خواب نرود و غفلت نکند.. خدایا توفیقمان ده بهترین باشیم در این سال جدید.. هم برای خودمان.. هم دیگران.. بهترین باشیم برای فرزندانمان.. یار باشیم برای رساندنشان به وفق و کمال.. "رَبّی" باشیم بهره مند از افقِ "ربّانیت" بیمثال خودت ، برایشان.. که راهشان دهیم در جهت رضایت و عنایت تو.. و توفیق "حوّل حالنا"یی ده مارا که در انتهای این سال، که دست رضایتمندی اماممان بر شانه هایمان بنشیند و نگاه راضی و پر مهرش سیرابمان کند.. الهی آمین.. ✨سال نو همگی مبارک✨ 🌱🌸🌱 ✍️ریحانه .
⁉️بچه‌ام اجتماعی نیست؛ چیکار کنم؟ با نزدیک شدن ایام عید نوروز، بعضی از والدین با این مشکل مواجه میشوند که فرزندشون تمایل ندارم باهاشون به مهمونی و عید دیدنی بره و یا وقتی مهمون میاد خونه‌شون، بچه میره توی اتاق و نمیاد پیش مهمون‌ها. 🔻در این مطلب روش صحیح برخورد با کودکانی که اجتماعی نیستند توضیح داده شده. 💠 کانال پدرانه https://eitaa.com/joinchat/1401487819C58815cc5b3
ما در کانال مادرستان در کنار شما هستیم با دلنوشته‌های مادرانه خود شما و مطالب مفید مربوط به مادری، فرزندپروری، سبک زندگی، مهارت‌های ارتباطی، تربیتی و... با ما همراه باشید و مادرها را به مادرستان فرا بخوانید 🥰 https://eitaa.com/maadarestaan
وقتی اینجا هستی انگار که مطالب مفید کلی کانال خوب رو یکجا داری😍 👌😎
نقطه زن👌 عالی آب روی آتش! https://eitaa.com/maadarestaan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا