هوالرزاقدومین کتاب ۱۴۰۳ ۲ از ۵۰ 📚 بندها: دومنیکواستارنونه/ ترجمهٔ امیرمهدیحقیقت/ نشرچشمه ۱۶۳ صفحه « دومینکو استارنونه، نویسندهی سرشناس ایتالیایی در بندها، از پایبندی و وابستگی، عشق و رابطه مینویسد و پیامدهای اجتنابناپذیر کارهایی را که در زندگی عاطفی و خانوادگی خود میکنیم بیرحمانه پیش چشممان میگذارد. » #چند_از_چند @maahjor
مهجور
هوالرزاق دومین کتاب ۱۴۰۳ ۲ از ۵۰ 📚 بندها: دومنیکواستارنونه/ ترجمهٔ امیرمهدیحقیقت/ نشرچشمه ۱۶۳
❁ـ﷽ـ❁ وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا📚 بندها: دومنیکواستارنونه/ ترجمهی امیرمهدیحقیقت/ نشرچشمه « بندها » یک رمان روانشناختی عمیق در باب مسائل خانواده، و مفاهیم آزادی، ولنگاری، وفاداری، تعهد و پایبندی، عشق و نفرت است. تقابل امور اخلاقی و وجدانی با تمایلات نفسانی نظیر هوس، خشم، راحتطلبی، کینه، انتقام و مسائلی از قبیل عدمتعهد و گسست عاطفی در رابطه زوجیت، تبعات قصور هر یک از زوجین بر دیگر افراد خانواده، موضوعاتی است که در خلال داستان به آن توجه شده است. در بندها، با خانوادهای چهار نفره مواجهایم. چالش و بحرانی که سالها خانواده را دچار تزلزل کرده، از دریچه نگاه سه نفر از اعضای خانواده واکاوی میشود، تا مخاطب بتواند از ابعاد مختلف معضل را ببیند و قضاوت یک سویه نداشته باشد. نویسنده با مهارت تمام و بدون داوری، مسئله را پیش نگاه مخاطبش میشکافد و نتیجهگیری را به او وا میگذارد. و به خوبی نقش هر یک از والدین در حفظ خانواده و تبعات اشتباهات و افکار و اعمال آنها را بر مشی فکری و زندگی فرزندان ترسیم میکند. بررسی پیامدهای حفظ زندگی غیرمتعهدانه و اصرار به نگهداری یک رابطهی مخدوششده یا ترمیم روابط بدون گریز زدن به تلاطم قبلی، و در صورت ناتوانی از بازسازی، جدا شدن و شروع مرحلهی تازهای از زندگی چالشی است که مخاطب را درگیر میکند. اینکه کدام ارجح است و تأثیر بهتر و کممخربتری بر اعضای خانواده بویژه فرزندان خواهد داشت؟! و اینکه آیا اعتماد از دست رفته قابل ترمیم است؟! و تلاش نیمبند میتواند این اعتماد آسیبدیده را به خوبی التیام دهد؟! شخصیتپردازی خوب داستان کمک به سزایی به باورپذیر بودن آن کرده، طوری که اگر ندانی داستان یک خانواده ایتالیایی است و اسامی به اسامی ایرانی تغییر داده شود، گویی همین حوالی این اتفاقها را دیدهای یا شنیدهای. حس همذاتپنداری با شخصیتهای داستان و کشش بهجای آن، مخاطب را مشتاق خواندن و ادامه دادن مینماید. و رفتهرفته ابعاد تازهای را پیش چشمش روشن میسازد. قلم روان و بدون تکلف نویسنده، مخاطب را با خود همراه میکند. البته از ترجمه بسیار رسا و خوشخوان مترجم نباید غافل شد که سهم بهسزایی در انتقال درست داستان و لذت وافر مخاطب داشته است. #یادداشت_کتاب #چند_از_چند @maahjor
مهجور
❁ـ﷽ـ❁ بِنَصْرِ ٱللَّهِۚ يَنصُرُ مَن يَشَآءُۖ وَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلرَّحِيمُ @maahjor
❁ـ﷽ـ❁ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ#وعدهٔصادق #لیلةالقدر @maahjor
هوالرزاقسومین کتاب ۱۴۰۳ ۳ از ۵۰ 📚 اُسکار و خانم صورتی: اریک امانوئل اشمیت / ترجمهٔ معصومه صفاییراد / نشر کتابستان ۸۳ صفحه « زندگی یک کادوی بامزهست؛ اولش زیادی تحویلش میگیریم فکر میکنیم زندگی ابدی رو به دست آوردیم؛ بعد ارزشش رو از دست میدهد و اون رو مزخرف و کوتاه میبینیم؛ تقریبا میخواهیم بندازیمش دور! آخرش میفهمیم که نه یه کادو بلکه فقط یه امانته و تلاش میکنیم اونطور که شایستشه باهاش رفتار کنیم. » #چند_از_چند @maahjor
هو البدیع« هر روز طوری به دنیا نگاه کنید که انگار اولین باره! » 📚 اُسکار و خانم صورتی: اریک امانوئل اشمیت #جرعهای_کتاب @maahjor
هو الناصربعضی دوستانم در #چالشهمدرد یا همان #چند_از_چند به کتاب پانزدهم رسیدهاند و من هنوز اندر خم یک کوچهام. تا ازخود ناامیدشدن میخواهد ریشه بدواند در وجودم و چون پیچک از رشتههای عصبیام بالا رود و در گوشم پچپچ کند که « تکیه بر جای بزرگان نتواند زد به گزاف » بر خود نهیب میزنم، مگر داستان خرگوش و لاکپشت را نخواندهای؟! نخوانده باشی هم، لابد شنیدهای؟! نشنیده باشی هم، هزار بار انیمیشنش را تلویزیون پخش کرده لابد یکبار دیدهای؟! برای امثال توی آهسته قصه و حکایت بافته بودند که مهم پیوستگی است. صبور باش و لنگان لنگان خرک خویش به مقصد برسان. دیرتر هم که برسی بالاخره رسیدهای هرچند با سوخت و سوز. دوباره ناامیدی طغیان میکند و میپیچد به عصب و ذهنم و یادآور میشود که تو آن لاکپشتی که قصه را هزار بار شنیده، لکن نه از غرور بل چو ساعت خوابش رسد چونان شلمان سر به بالین نهد و چالش از یاد برد و بماند اندر سراب رسیدن. و رفقای هم تند و هم پیوسته که نمیدانم ز چه روی خواب و خوراک و کار و بار و گیر و گور ندارند، ترمز بریده در حال فتح قلههای #چندازچنداند و اسب شرف از گنبد گردون بجهانند. و که گفت ما را با ایشان #همدردی است. به واقع دردی اگر هست، درد ماست. جاماندهایم و میان ما فاصلههاست..... #هفتشهرعشقراعطارگشت. #کورس_پیکانجوانان_و_لامبورگینی #چند_از_چند #کمیطنز @maahjor
ای صبا گر بگذری
بر کوی مهرافشانِ دوست
یار ما را گو سلامی
دل همیشه یادِ اوست . . .
#حافظ
#تمنایوصال
@maahjor
«نمیدانم از کدام راه و چه روزی،
نمیدانم چه ساعتی، فقط میدانم میایی؛
از همان سمتی که عطرِ
گلهای نرگسِ بهشتی به مشام میرسد.. »
#سلام_امام_مهربانم 🌸
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج 🕊
@green_girl_7 | ✨️
هوالرزاقچهارمین کتاب ۱۴۰۳ ۴ از ۵۰ 📚 دختر ترکستانی: سیداحمد مدقق/ نشرصاد ۱۰۷ صفحه مجموعه داستان کوتاه با موضوع عشق و دلدادگی، فارغ از محتوا زبان و روایتگری نویسنده شیرین و دلنشین است. #چند_از_چند @maahjor
هدایت شده از [نگاه ِ تو]
📚 اگه از بیماری عشق، درمان پیدا کنید یعنی ارزشش رو نداشته. آدم از عشقِ اساسی هرگز فارغ نمیشه. فقط میتونه التیام پیدا کنه.
#یک_پیاله_کتاب
#کتاب_اسباب_خوشبختی
@Negahe_To
هدایت شده از چیمه🌙
.
«چگونه میشود به شاخهی شکسته فهماند
که باد عذرخواهی کرده است؟»
__محمود درویش
@chiiiiimeh
.
هو الباقی« یک دفترچه یادداشت دارم که هر وقت برای چیزی دلم تنگ میشود، آن را توی دفتر مینویسم. طی این سالها توی دفتر بارها و بارها نوشتهام « دیدن و شنیدن دوبارهٔ خندهٔ بابا.» » 📚 آمیخته به بوی ادویهها: مریم منوچهری #جرعهای_کتاب @maahjor