eitaa logo
شعر،روضه،سرود،نوحه،زمینه،واحد،شور
3.9هزار دنبال‌کننده
403 عکس
81 ویدیو
715 فایل
این کانال فقط مخصوص سخنرانان ومداحان اهلبیت(ع)میباشدولاغیر. لینک کانال: https://eitaa.com/joinchat/241434681Cd30712864d نظرات،پیشنهادات و انتقادات خویش را درباره ی کانال با آیدی زیر مطرح بفرمایید. AHSy3762
مشاهده در ایتا
دانلود
علیها سلام بند1⃣ ای حضرت فاطمه‌ی ایران تو آینهٔ عصمت زهرایی موسی بن جعفر شده دلبسته‌ت حتما تو هم ام ابیهایی ای ملیکه‌ی سرزمین ما زینب امام هشتم مونس غم و مرهم دل هر شب امام هشتم ای محدث و ای مفسر نور اهل بیت و قرآن ای معلم و ای مبلغ مکتب امام هشتم ما خانوادتا محتاج این دریم مدیون اهل بیتِ موسی بن جعفریم مولاتی یا معصومه بند2⃣ لطف خدا بوده که ای بانو به کشور ما گذرت افتاد از برکت خاک قدوم تو این خونهٔ ویرونه شد آباد با زیارت مرقد تو رنگ و بوی خدا میگیریم با نگاه تو مثل گنبدت دلها رو طلا میگیریم واسه‌ی ماها هر سال اربعین واسطه میشی ای بانو با سفارشت کربلامونو از امام رضا میگیریم حاجت به جز حرم جایی نمی‌بریم مدیون اهل بیت موسی بن جعفریم مولاتی یا معصومه بند3⃣ شهرت میشه قبلهٔ اهل علم وقتی که تو عالمه‌ای بانو دین زنده شد با دم زهراییت الحق که تو فاطمه‌ای بانو ای که شهر تو مرکز تجلّیِ قدرت اسلامه خاک مرقدت نور گنبدت فیض علم صد علامه مثل بهجت و حائری و خوانساری مُحرم تو بودن میشه اینو دید وقتی بالا سر میخونیم زیارتنامه ما روزی‌مونو از این سفره میبریم مدیون اهل بیت موسی بن جعفریم مولاتی یا معصومه شعر‌وسبک: محمدجواد ابوتراب‌زاده
سلام الله علیها بند 1⃣ خورشید کم کم میره پشت ابرا  وقتی که میتابه ماه زهرا تشنه تو شهر قم میشه سیراب چون دریا اومده سمت صحرا نسیم خدا دوباره وزید یه بار دیگه فاطمه رسید خنده رو لب ستاره نشست تا از آسمون صورتش دید عمر غم سر اومده شادی از در اومده عطر کوثر اومده ماشاءالله دختر امامت بانوی کرامت شافع قیامت ماشاءالله یاحضرت معصومه بند2⃣ رحمت تو خونش میباره بیشتر هرکسی که دختر داره بیشتر  چون یکی یه دونه ست واسه بابا داره گرمی بازار بیشتر خنده میشینه رو لب باباش وقتی فاطمه میزنه صداش خیلی هوای داداش داره میشه بخونی اینو تو نگاش امشب اون شبی که میخونن ملائکه این قدم مبارک ان شاءالله وعده ها وفا میشه دردمون دوا میشه حاجتا روا میشه ان شاءالله یا حضرت معصومه بند3⃣ روزیمون امشب شد صد برابر از برکت این خواهر برادر ایران یک عمر هس زیر دینِ خونواده ی موسی ابن جعفر بیا بهار کرم ببین برکت این قدم ببین ستاره ها با اشاره میگن چراغونیِ حرم ببین مثل مادرمون  سایه ی سرمون نور کشورمون ماشاءالله آینه دار فاطمه یادگار فاطمه اقتدار فاطمه ماشاءالله یا حضرت معصومه شعر : میرعلیرضاخضری سبک : محمداکبری
دری از عشق به روی دل مستان وا شد پهنهء عرش به یک جلوهء حق زیبا شد باز در جام ولایت مِیِ دیگر جوشید خوش به حال دلِ هر دلشدهء شیدا شد سوره ای پر برکت آمد و نازل گردید که به تفسیر خدا جملهء اعطینا شد عوض چلّه نشینی همه مشتاقان جَلوات رُخ کوثر صفتی پیدا شد چون رضا داشت به دل شوق جمال مادر خواهری داد به او حق که خود زهرا شد مژده ای باده کشان باده لبالب آمد باز یک فاطمه یا حضرت زینب آمد طور شد خانهء موسی ز ظهورش امشب روز شد شب ، ز رُخ غرقهء نورش امشب قُذّو ابصارکم از هر طرفی می آید به زمین تا برسد وقت عبورش امشب پسری نیست که هم کُفو و طرازش بشود مدعی را بنما زنده به گورش امشب روزی عالم امکان بخداوند بُوَد لقمهء کوچکی از نان تنورش امشب فاطمه نام قشنگی است به او می آید میکند حق به شجرنامه صدورش امشب نام او در خور او باشد و در تقدیرش سیرتش فاطمی و فاطمه در تصویرش همه افلاک زمین خوردهء خاک قدمش برتر از فنّ حساب است به خوبی رَقَمش هر که شد مرجع تقلید طوافش کرده هر که شد عالم دین رفته به زیر عَلَمَش بوسه بر خاک مزارش بخدا شیرین است نمک حضرت زهراست در آب حرمش چشم جنّت به ره آمدن زُوّارش همهء عشق رضا اوست ، مگیرید کَمش هر کسی سجده به او کرد نگشته کافر نکنیدش به جز عشق وِرا مُتّهمش سجده بر خاک درش اهل کرم بگذارند عرشیان خاک ورا بهر شفا بردارند در حرم خانهء او درد شفا میگیرد زیر ایوان طلائیش دعا میگیرد صد مسیحا به ضریح حرمش بسته دخیل خضر از خادم او آب بقا میگیرد درِ این خانه فقط قدر و بها میبخشند سگ به کویش برود قدر و بها میگیرد کعبهء سنگ اگر جانب قم روی آرد در حرم خانهء الله لقا میگیرد هر کسی از درِ این خانه نصیبی دارد خرّم آنست که یک کرب و بلا میگیرد کاش هر ثانیه بودیم کنار حرمش کاش میشد که بگردیم غبار حرمش او کسی نیست که در ثانیه ها گم گردد یا کسی نیست فقط تاج سر قم گردد دختر آنست که دخت شه هفتم بشود خواهر آنست که یار مه هشتم گردد حیف باشد که چنین فاطمه ای غم بیند یا که از هجر گرفتار تألّم گردد اینکه غم نیست امان از اینکه در غربت خواهری در غُل و زنجیر تجسّم گردد غم همین است که زینب وسط کوفه و شام سبب خندهء بازاری مردم گردد حق همین است که زینب بخدا سر شکند سر به عشق سر بشکستهء دلبر شکند مجتبی صمدی شهاب
به روی بام حرم آفتاب زائر شد غزل تجلی باران و ابر، شاعر شد کسی که لب به ضریحش زده مفسر شد و شیعه از حرم قم به خلق، صادر شد نیاز نیست به باده نیاز نیست به خم شراب شور اگز خواستی بیا تا قم سلام حضرت باران سلام مادر نور سلام خواهر ایمان سلام دختر نور رسیده زائرتان با شما به آخر نور که نور مشتق و تنها تویی تو مصدر نور زبان گشود قلم از فراز بیت النور رسیده شعر به لب های خسته ام باشور نگفته حاجت من بارها روا شده است چهار رکن جهان خادم شما شده است ستاره در وسط حوضتان رها شده است و نور گنبدتان سُرَّ مَن رَأیٰ شده است دخیل بسته ام امشب به گوشه های ضریح تمام شهر فدای تو و فدای ضریح به جز کنار تو بودن دگر نمیخواهم ز کودکی سگتان بوده ام و حالا هم فقط نه ما سر این سفره بلکه دریا هم که مشهد است بهشتم چنان که اینجا هم ((زِ گریه مردمِ چشمم نشسته در خون است)) هر آنکه دیده مرا گفته است مجنون است محمدرضا نادعلیان
لطفِ بی حدّ تو در بند کشد انسان را پر و بالی بدهد هر نَفَست ایمان را بانویی!محترمه، عالمه و باهیبت سر به تعظیم کشاندی همه ی نِسوان را دخترِ حضرت ِ موسا ..هنرت موسایی سر و سامان بدهی آدمِ بی سامان را ابرِ رحمت شده ای بر همگان می باری بارش ات کرده پریشان، اثرِ باران را شهرِ قُـــم را حرم الله نمودی بانو تا تجّسم بکنی یکِ حرمِ پنهان را «عصمت الله ِ جهانی به نظر دریایی» «شک‌ ندارم گهرِِ ناب ، خودِ زهرایی» خواهرِ حضرت سلطان، نظرت بخشیدن ای کریمه کرمی کن کرمت بخشیدن مثلِ یک سایل افتاده ز پا ، دلگیرم گفته اند هست فقط در گذرت بخشیدن «خیـر»معنا بشود در حرمت بی بی جان کامِ ما را بکند مثلِ شکر بخشیدن بخششی کن که شوم جَلدِ شما بی وقفه می رهاند دلِ من را ز خطر بخشیدن در پناهِ تو به هر جا برسم می دانی سایه انداز بود سایه ی سر بخشیدن «ای سلامِ همه ی شهر به تو معصومه» «ناز دارد همه ی دهر به تو معصومه» ای کریمه کرمت پهنه ی دریا باشد شأنِ والای تو چون مریمِ عذرا باشد تو امان نامه دهی با نگهت بر سایل مَثَلِ کار تو چون شاخه ی طوبا باشد حرمی ساخته ای در دلِ ما بی بی جان حرمت ملجأ هر عاشقِ تنها باشد مادرانه به همه لطفِ مداوم داری خوی تو آینه ی حضرت زهرا باشد «زینبِ دوّمی» و خواهر سلطان هستی وجَناتت مَثَلِ زینبِ کبرا باشد «نامِ زیبای تو را مستمراً می خوانم» «شهر قُم را حرمِ آل عبا می دانم» محسن راحت حق
صدا صدای تپش‌های قلبِ باران است که مثل زمزمه‌ی قاریانِ قرآن است ستاره‌های فلک دانه‌های تسبیح‌اند دوباره خانه‌ی خورشید، ریسه‌بندان است کلیمِ آل عبا با خداست، هم‌صحبت کنار وادی گهواره‌ای غزل‌خوان است برای دختر خود «ان یکاد» می‌خواند کسی که روی لبش ذکر «فاطمه جان» است خدا دوباره به آل رسول، کوثر داد و برکتی که خدا می‌دهد فراوان است نشسته‌ام سر راهش؛ به زیر سایه‌ی نور سلام می‌دهم از دور، سمت آیه‌ی نور سلام خواهرِ خورشیدِ این دیار، سلام سلام حضرت گل؛ دخترِ بهار، سلام دوباره نوکری از نسل نوکران علی رسانده محضرت ای فاطمی‌تبار، سلام به قطره قطره‌ی آب وضوت، محتاجم به رود می‌دهم از سمت شوره‌زار، سلام نفس نفس به هوایت پریده مرغ دلم تپش تپش به تو داده‌ست، بی‌قرار، سلام به جبر هم که شده نوکرِ تو خواهم ماند مرا قبول کن ای صاحب‌اختیار، سلام !! گدای سر به هوا؛ سر به راه خانه‌ی توست برایم آخرِ پرواز، چاه خانه‌ی توست تو شاهزاده‌ای و من غلام‌زاده‌ی تو تویی ملیکه و من هم گدای ساده‌ی تو به دودمانِ گدایانِ دودمانِ شما ... همیشه خیر رسانده‌ست، خانواده‌ی تو دهانِ حاجتم از ذکرِ خواهشم خالی‌ست پر است، دستِ من از داده و نداده‌ی تو نفس کشیدن من از کریمه بودن توست که زنده‌ام به هوای تو؛ با اراده‌ی تو مرا دوباره ببر سر به راهِ گنبد کن کبوترم؛ که زمین خورده‌ام به جاده‌ی تو بیا مرا ببر از خود؛ مسافرِ قم کن اگر صلاح ِمن این است، در حرم گم کن دلم دو دل شده در شاهراه قم - مشهد که ماه، ماه جنون است، ماهِ قم - مشهد همیشه وقتِ بلا می‌شوم پناهنده به سایه‌سار شما؛ در پناهِ قم - مشهد کلاغ‌های شما هم سپید رو هستند منم کبوترِ چهره‌سیاهِ قم - مشهد به آسمانِ بخیلِ دیارِ ما هر روز رسیده ابر کَرم؛ از نگاهِ قم - مشهد دلم اسیرِ مسیرِ تو و رضاست، فقط که پرسه‌گاه من است ایستگاهِ قم - مشهد همیشه زائرِ جلدِ قم و خراسانم هزار شکر خدا را که اهل ایرانم رضا قاسمی
علیها سلام بند1⃣ تو روضه این شبها میشه ذکر لبها اشفعی لی یا معصومه روزیم اشک شوقه میخونم هر موقع سیدتنا معصومه بی تو کویرمو سرگردونم باتو به طراوت بارونم بازم زیر علمت مهمونم بی بی جان خورشید بی همتایی آینه دار زهرایی نور چشم مولایی مولاتی بی بی جان یا معصومه بند2⃣ پر میگیره قلبم تا مسجد اعظم دارم بهشت و میبینم با چشمای دریا آروم میگیرم تا زیر ایوونت میشینم خیل ملائکه دربون تو هستن خادم شبستون تو جون عالمی به قربون تو بی بی جان عطر زهرای اطهر حس میشه پشت این در صحن تو صحن مادر مولاتی بی بی جان جان یا معصومه بند3⃣ ای بال پروازم با لطف تو بازم شد حاجاتم برآورده دلهای بی تاب و مجنونه اربابو صحن تو کربلا برده قلبم دخیله به درگاه قم بوده همیشه خاطر خواه قم هر سال مسیر منه راه قم کربلا اربعین باز از اینجا میرم تا کرب و بلا میشم نائب الرضا مولاتی شعر: حسین نوری سبک: مهدی زهدی
علیها سلام بند1⃣ ای حضرت فاطمه‌ی ایران تو آینهٔ عصمت زهرایی موسی بن جعفر شده دلبسته‌ت حتما تو هم ام ابیهایی ای ملیکه‌ی سرزمین ما زینب امام هشتم مونس غم و مرهم دل هر شب امام هشتم ای محدث و ای مفسر نور اهل بیت و قرآن ای معلم و ای مبلغ مکتب امام هشتم ما خانوادتا محتاج این دریم مدیون اهل بیتِ موسی بن جعفریم مولاتی یا معصومه بند2⃣ لطف خدا بوده که ای بانو به کشور ما گذرت افتاد از برکت خاک قدوم تو این خونهٔ ویرونه شد آباد با زیارت مرقد تو رنگ و بوی خدا میگیریم با نگاه تو مثل گنبدت دلها رو طلا میگیریم واسه‌ی ماها هر سال اربعین واسطه میشی ای بانو با سفارشت کربلامونو از امام رضا میگیریم حاجت به جز حرم جایی نمی‌بریم مدیون اهل بیت موسی بن جعفریم مولاتی یا معصومه بند3⃣ شهرت میشه قبلهٔ اهل علم وقتی که تو عالمه‌ای بانو دین زنده شد با دم زهراییت الحق که تو فاطمه‌ای بانو ای که شهر تو مرکز تجلّیِ قدرت اسلامه خاک مرقدت نور گنبدت فیض علم صد علامه مثل بهجت و حائری و خوانساری مُحرم تو بودن میشه اینو دید وقتی بالا سر میخونیم زیارتنامه ما روزی‌مونو از این سفره میبریم مدیون اهل بیت موسی بن جعفریم مولاتی یا معصومه شعر‌وسبک: محمدجواد ابوتراب‌زاده
علیها سلام بند1⃣ حضرت معصومه اسمت آبرومه هرکی بی تو باشه از جنت محرومه صحن تو یک شعبه از مدینه زیباترین نقطهٔ زمینه زائر اینجا اهل بیت و یکجا میبینه ای شفیع محشرم یامعصومه ای پناه آخرم یامعصومه بند2⃣ چشمه ایمانی تفسیر قرآنی ای مظهر عفت ای زهرای ثانی با این که تو غربتم عزیزی توو سینه داری غم عزیزی واسهٔ زهرا و غربتش اشک میریزی توو مدینه مادرت از پاافتاد آشنا بود و غریبونه جون داد بند3⃣ ای تکرار زینب آینه‌دار زینب تنها تو آگاهی از اسرار زینب مثل زینب خواهر امامی مثل زینب فاتح قیامی اما نیفتاد به تو نگاه حرامی کعب نی ندیدی امازینب.... سر به نی ندیدی امازینب.... شعر: ایمان عاقل سبک:مهدی زهدی
ای ماه! تو نور خود ز دنیا مستان یک لحظه محبتت ز دلها مستان «همسایگی» تو نعمت‌ست ای بانو این نعمت«همسایگی»ازما مستان
عمریست که سرنوشتِ ما دستِ شماست پاکیزگیِ سرشتِ ما دستِ شماست "یا فاطمه اشفعی لنا فی الجنه" ای بانوی قم! بهشتِ ما دستِ شماست ای ماه! تو نور خود ز دنیا مستان یک لحظه محبتت ز دلها مستان «همسایگی» تو نعمت‌ست ای بانو این نعمت«همسایگی»ازما مستان
. از تا شوق نماز شکر پدرها چه محشر است وقتی خبر رسیده که نوزاد دختر است دختر چه دختریست کریمه مطهر است در یک کلام مظهر الله اکبر  است ریحانه بهشتی موسی بن جعفر است بار دگر نشسته به منظور دیگری موسای دیگری وسط طور دیگری تابیده شد به عرش خدا نور دیگری زهرا هبوط کرده زمین جور دیگری خیر کثیر خانه باباست کوثر است لولاک آمدست برای دو فاطمه پیغمبران شدند گدای دو فاطمه عالم فدای شرم و حیای دو فاطمه ما سجده میکنیم به پای دو فاطمه معصومه مثل مادر خود از همه سر است نشنیده اند از لب او جز رضا رضا دارد تپش تپش دل او یک صدا...رضا طوری دل کریمه گره خورده با رضا وابسته اش شدست دراین سالها رضا خواهر نگو که دارو و ندار برادر است آمد به قم رسید گلستان درست کرد چادر تکاند رحمت باران درست کرد چه جنتی میان بیابان درست کرد نوکر برای حضرت سلطان درست کرد بختش بلند هرکه براین خانه نوکر است جاده به جاده پشت سر یار راه رفت بیمار بود با تن تبدار راه رفت شکر خدا که دور ز اشرار راه رفت در یک مسیر راحت و هموار راه رفت این شان واقعی نوامیس حیدر است پادرد میکشید ولی خون جگر نبود با مست های بی سرو پا همسفر نبود آزرده از شلوغی بین گذر نبود یعنی اسیر طعنه ی صدها نفر نبود حالا گریز روضه به یک جای دیگر است آنجا که آفتاب بدون حجاب بود رنگ کبود بر رخ زنها نقاب بود پایین نیزه زیر کتک ها رباب بود درآن میانه صحبت بزم شراب بود بازین چه شورش است که هردیده ای تر است سیدپوریا هاشمی✍ سلام الله ..........................................................
. 🏴سبک وفات حضرت معصومه سلام الله علیها و توسل به امام رضا علیه السلام 🏴بند اول معصومه،بی بی جان۲ دل من کبوتر صحن شماست یه نگاهت به همه دردا دواست توی صحنت تا که پامو میذارم رو لبم طنینِ اشفعی لناست به تو میگم همه ی حرفامو بانوی کریمه خواهر رضا اومدم تا ببینی اشکامو مریض اومدم بدی منو شفا معصومه بی بی جان... 🏴بند دوم معصومه،بی بی جان۲ حرمت بهشت دنیاییِ ماست حرمت خدایی خیلی با صفات اگه دوریم از مدینه و بقیع بقیع و مدینمون صحن شماست اگه قبر فاطمه پنهونه دلمون خوشه شمارو داریم اگه کربلا برامون دوره حرم امام رضارو داریم معصومه بی بی جان... 🏴بند سوم ابالحسن،السلطان۲ گره افتاده تو کار شیعه ها متوسلیم به تو امام رضا به جوادت نظری به ما بکن مددی یا حضرت گره گشا یا امام رضا تویی امیده مریضایی که ندارن امید همه چشمشون به این درگاهه عزیزاشون رو شما شفا بدید ابالحسن السلطان... 🙏 ✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی .👇
. |⇦•یه خواهری رو میشناسم... و توسل به سلام الله علیها به نفس کربلایی محمدحسین حدادیان ●━━━━━━─────── یه خواهری رو میشناسم تا وارد قم شده بود پُر از تبسم شده بود از بس که گُل ریختن براش بین گُلا گم شده بود یه خواهری رو میشناسم همش می گفت خدا خدا همش می گفت رضا رضا آخه بگو سراغتو داداش بگیرم از کیا ببین قیامتِ قم رحمت به غیرتِ قم همه میگفتن دخترِ امامِ برید کنار که خواهرِ امامِ به دستم شاخه نبات می دادن همش سلام و صلوات می دادن زنا گرفتن دور محملمش رو کسی نیومد بشکنه دلش رو با شاخه گل دورش همه حجاب بود چه بزمی بود، دست همه گلاب بود یه خواهری رو میشناسم تا وارد شام شده بود خارجی اعلام شده بود گُل نیاوردن زخمیِ سنگِ سَرِ بام شده بود یه خواهری رو میشناسم همش می گفت حسین حسین غریب عالمین حسین اینجا کجاست تو مردمش رفته حیا از بین حسین ببین جنایت شام لعنت به غیرت شام مگر که زینب دختر امام نیست عمه ی سادات خواهر امام نیست اونا که سایشونو هم ندیدن حالا کجان، تو مجلس یزیدن مردا گرفتن دور محملش رو میکِشیدن چادر محملش رو اونجا کجاحرف از گل و گلاب بود چه بزمی بود دست همه شراب بود الشام الشام خالیِ جای داداشام الشام الشام زینب و مجلس حرام من عزیز همه بودم که حقیرم کردن دست بسته به سوی شام اسیرم کردن تا شهر شام رفتم و معجر نداشتم تقصیر من چه بود برادر نداشتم *یا امام رضا! من امشب اومدم فقط یه جمله بهتون بگم...* خواهرِ تو بسته نشد بین طناب معصومه رو هیچکی نبرد بزم شراب *اما "سَلامٌ ‌عَلَی قَلبِ زینبِ الصَّبور"دید جلو چشمش چوب خیزران داره بالا میره، ای حسین.....* چوبی به لبت نشسته دیدم دندان تو را شکسته دیدم ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. ای گل باغ ولا فاطمه اخت الرضا تالی خیرالنسا فاطمه اخت الرضا دختر موسی تویی تالی زهرا تویی از نسب مصطفی فاطمه اخت الرضا حامی مکتب تویی ثانی زینب تویی مظهر شرم و حیا فاطمه اخت الرضا نور دو چشم همه در کرمی فاطمه مظهر جود و سخا فاطمه اخت الرضا از نسب کوثری در کرمت محشری شافع روز جزا فاطمه اخت الرضا از کرم کبریا به شیعه ی مرتضی مهر تو داده بها فاطمه اخت الرضا گرچه که ناقابلم نهاده حق در دلم عشق تو از ابتدا فاطمه اخت الرضا تویی عزیز همه چو جده ات فاطمه بانوی مشکل گشا فاطمه اخت الرضا حریم تو با صفاست مدینه و کربلاست صحن تو دارالشفا فاطمه اخت الرضا از کرم کردگار لطف شما بی شمار به پادشاه و گدا فاطمه اخت الرضا اگر چه ناقابلم لطف خدا شاملم با تو شدم آشنا فاطمه اخت الرضا حریم تو جنتم، ولایتت عزتم داده ولایت خدا فاطمه اخت الرضا ای گل گلزار دین زِ کودکی گشته ام به عشق تو مبتلا فاطمه اخت الرضا کریمه ای فاطمه عالمیان می برند بر در تو التجا فاطمه اخت الرضا حریم خیرالنساست مدینه ی مصطفاست حریم تو جان فزا فاطمه اخت الرضا شاملم احسان تو، آمده مهمان تو حاجت من کن روا فاطمه اخت الرضا گرفته ام بوی تو بهشت من کوی تو آمده سویت گدا فاطمه اخت الرضا از کرمت فاطمه در حرمت فاطمه آمده جمع گدا فاطمه اخت الرضا ز لطف خاص اِله آمده بر تو پناه به جمع ما کن دعا فاطمه اخت الرضا می دهی بوی رضا، آمدی سوی رضا بس که تویی با وفا فاطمه اخت الرضا چو زینبی بر رضا از غم هجر رضا گریه ی تو بی صدا فاطمه اخت الرضا ای گل زهرا نشان قامت تو شد کمان از غم هجر رضا فاطمه اخت الرضا کسی چو تو غم ندید جان تو بر لب رسید ای گل زهرا نما فاطمه اخت الرضا ای مه برج ولا ز دشمنان خدا دیده‌ای رنج و بلا فاطمه اخت الرضا بهار تو شد خزان فاطمه از دشمنان دیده ای ظلم و جفا فاطمه اخت الرضا بانوی ملک جهان فاطمه اندر جنان گرفته امشب عزا فاطمه اخت الرضا از غم داغ شما عزا گرفته جهان قم شده غرق عزا فاطمه اخت الرضا ولایتت دین من مذهب و آیین من نوکرت هستم (رضا) فاطمه اخت الرضا ایام وفات شهادت گونه (س)
ای گل موسی بن جعفر فاطمه تالی زهرای اطهر فاطمه کعبه ی قلب همه معصومه جان رهنورد فاطمه معصومه جان ای گل زهرا سراپا رحمتی اهل عالم را نشان عصمتی مرقد پاکت حریم کبریاست قبله گاه و ملجا اهل ولاست شهر قم از نور تو زینت گرفت حوزه‌های علمیه عزت گرفت آن حریمت می دهد بوی بهشت زائر تو آمده سوی بهشت از همه مشکل گشایی می کنی هر دلی را تو ولایی می کنی فاطمه اخت الرضا معصومه ای همچو زینب عمه ات مظلومه ای در غم هجر برادر سوختی صبر را از عمه ات آموختی آمدی از بهر دیدار رضا بین ره گردیده بیمار رضا آمدی واردبه شهر قم شدی فاطمه نور دل مردم شدی شیعیان در مقدمت گل ریختند زیر پایت یاس وسنبل ریختند در شب داغ شما جان بر لبم یاد رنج و غصه‌های زینبم جای گل آن کوفیان بی حیا بر سر و رویش زدند سنگ جفا کوفه بود و زینب ونور دو عین پیش رویش راس پر خون حسین فاطمه جان در پناه تو منم مستمند یک نگاه تو منم من (رضایم) نوکر دربار تو گشته ام معصومه جان بیدار تو
ای گل باغ ولا معصومه جان فاطمه اخت الرضا معصومه جان تو گلی از بوستان حیدری تالی خیرالنسامعصومه جان آسمان دین احمد را تویی شمسه ی آل عبا معصومه جان تو گلی با عطرو بوی فاطمه از گلستان ولا معصومه جان در کرامت درسخا چون زینبی نور چشم اولیا معصومه جان توسراپا لطف وجود و رحمتی منشاء جود و سخا معصومه جان کعبه ی اهل ولایت خوانده‌اند صحن وایوان تو را معصومه جان مهر و حب تو بود در قلب ما هدیه از سوی خدا معصومه جان همچو زهرا و علی و زینبین شافع روز جزا معصومه جان در همه عالم امید ما تویی کی شوم از تو جدا معصومه جان آمدم با دست خالی سوی تو کن نظر بر این گدامعصومه جان ای گل گلزار آل الله،بگیر از کرم دست مرا معصومه جان ای دوای درد عالم از کرم درد ما را کن دوا معصومه جان در صبوری و وفا و عاشقی زینبی بهر رضا معصومه جان روز داغت باشد ای اخت الرضا بر لبم شور و نوا معصومه جان از غم داغ شما در شهر قم شد بپا بزم عزا معصومه جان در کنار پیکر بی جان تو قم شده ماتم سرا معصومه جان مردم قم آنقدر گل ریختند وقت تشییع شما معصومه جان دل فتاده یاد داغ کربلا ظلم و جور اشقیا معصومه جان یاد مظلومیت خون خدا پیکر در خون شنا معصومه جان پیش چشم خواهر مظلومه اش شد سرش از تن جدا معصومه جان زینب خونین جگر با گریه دید راس او بر نیزه ها معصومه جان جای عرض تسلیت بر خواهرش زد شرر بر خیمه ها معصومه جان همره رأس برادر رفته است کوفه و شام بلا معصومه جان دشمن دون برد در بزم شراب آن گل زهرا نما معصومه جان چوب میزد از ستم آن بی حیا بر لب آن مقتدا معصومه جان خواهشم از تو کریمه این بود از (رضا) باشی رضا معصومه جان
. چون کویر تشنه‌ای محتاج بارانیم ما همتی ای‌دل که دل‌تنگ خراسانیم ما نیمِ‌دل مشتاق مشهد، نیمِ‌دل مشتاق قم بین این خواهر-برادر مثل سمنانیم ما پادشاهی دوعالم را به دست آورده‌ایم تا گدای کوچکی از خیل سلطانیم ما خلوتی داریم در کنج حرم با یاد او وقتی از چشم تمام خلق پنهانیم ما هر زمان در جمع حرف از آرزوها می‌شود جز زیارت حاجتی دیگر نمی‌دانیم ما از میان خیل القاب و عناوین در جهان آن‌چه سلطان می‌پسندد بی‌گمان آنیم ما تا که فهمیدیم می‌آید به استقبال‌مان از همان آغاز هم مشتاق پایانیم ما گنبد افلاکیان نور است و ما پروانه‌ایم ‌ساکنان آستان قدسی این خانه‌ایم بس که پرکرده فضای صحن را فريادها نيست پيدا در حريمت های‌وهوی بادها کور بينا شد، فلج پا شد، گدا روزی گرفت پشت هم رخ می‌دهد اينجا از اين رخدادها جمله‌ای تکرار شد، هرصحن را پر کرده است؛ "کار من با گوشه‌ی چشم تو راه افتاد"ها می‌شود حس‌کرد از فيروزه‌کاری‌های صحن حسرت ديوارها را در دل شمشادها از شفای درد پشت پنجره فهميده‌ام نرم شد از اشک زائرها دل فولادها ضامن آهوشدی، صياد آهو را رهاند شک نمی‌کردند در خوش‌قولی‌أت صيّادها پايتخت کشور دل‌های عالم مشهد است مانده حسرت در دل تهران‌وعشق‌آبادها از فراق کربلا دیگر چه‌غم داریم ما چون‌که در هرگوشه‌ی ایران حرم داریم ما با همان شوقی که از آغاز روشن مانده است در دل ما حسرت پرواز روشن مانده است " آمدم ای شاه" شد شیرین‌ترین آوای ما تا قیامت شور این آواز روشن مانده است ناامید از جا گرفتن در دل او نیستیم کورسوی کوچک ابراز روشن مانده است فاصله بسیار نزدیک است در دل‌ها به‌هم این معانی نزد اهل راز روشن مانده است کارهای غیر ممکن نیز ممکن می‌شوند پس در اینجا معنی اعجاز روشن مانده است سایه‌ی موسی‌بن‌جعفر بر سر ایران ماست نوری از این خانه در شیراز روشن مانده است بازهم امشب شب این‌شهر بی‌خورشید نیست چل‌چراغ گنبد او باز روشن مانده است در طواف است و مسیرش را نخواهد کرد گم دل کبوتروار بین مشهد و شیراز و قم در کنار خوب‌ها گمراه می‌آيد حرم با تمام زائرانش راه می‌آید حرم هیچ‌فرقی نیست بین زائرانش، چون‌که هم بنده می‌آید حرم، هم شاه می‌آید حرم لحظه‌ای خالی نمی‌ماند اگر دقت کنیم روزها خورشيد و شب‌ها ماه می‌آيد حرم رتبه‌ها برعکس دنیا می‌دهد اینجا جواب کوه از شوق تو مثل کاه می‌آید حرم گرچه در ظاهر بدی قصد زيارت کرده است در حقيقت عارف بالله می‌آيد حرم هرکه می‌خواهد ببیند قطعه‌ای از عرش را راه خود را می‌کند کوتاه؛ می‌آيد حرم خوش‌به‌حال هرکسی که ساکن شهر قم است گاه می‌آيد حرم، بی‌گاه می‌آيد حرم.... ملجأ هر آشنا، غم‌خوار هر بیگانه‌اند سیزده معصوم در این‌خانه صاحب‌خانه‌اند هیچ‌کس از این‌حرم با دست‌خالی برنگشت از جوار لطف او هرگز محالی برنگشت این حرم آرامش محض است و از آغوش او هرکسی برگشت، با آشفته‌حالی برنگشت اولین باری که اینجا آمدم، عاشق شدم از کنار او دلم در خردسالی برنگشت پیش‌ازاین‌ها قم کویر شوره‌زار خشک بود بعد او اما به خاکش خشکسالی برنگشت این حرم خاصیتش علامه‌پروربودن است طالب علم از حریمش بی‌تعالی برنگشت این چه رازی شد که جز با نیت او مرعشی از کنار مرقد مولی‌الموالی برنگشت گرچه ما همسایه‌ی خوبی برایش نیستیم روی او یک‌لحظه هم از این اهالی برنگشت ناگهان دل را به سمت‌وسوی دیگر می‌کشم با نسیمی از حرم تا جمکران پر می‌کشم وقت وصف تو زبانم در دهان می‌ایستد در بیان آن معانی از بیان می‌ایستد صاحب‌العصری و می‌چرخد زمان با اذن تو هر زمان یاد تو می‌افتم، زمان می‌ایستد هم‌نشین درد‌دل‌های زیادش می‌شوی زائرت هر گوشه‌ای از جمکران می‌ایستد بی خبر از وسعت لطف‌وبزرگی‌های توست هرکسی چشم‌انتظار دیگران می‌ایستد از خدا امر ظهورت را تقاضا می‌کند هر زمان دستی به‌سمت آسمان می‌ایستد روح با شوق تو برمی‌خیزد از جسم جهان جسم اگر روزی تو را حس کرد، جان می‌ایستد آن‌زمان‌که می‌رسد بانگ "اناالمهدی" به‌گوش کعبه برمی‌خیزد از جا و اذان می‌ایستد. عمر داغ دوری از تو رو به پایان می‌شود عاقبت یک‌روز این آتش گلستان می‌شود
دلم فقط توو حرمت آرومه/جانم بی بی حضرت معصومه ایتها الشهیدة المظلومه/جانم بی بی حضرت معصومه چی داره اونکه از نگات محرومه/جانم بی بی حضرت معصومه ایتها الشهیدة المظلومه/جانم بی بی حضرت معصومه خواهر ، آقای خراسان/زینب ایران زینب ایران مامن ،دل های هراسان/زینب ایران زینب ایران از منِ ،خسته رو مگردان/زینب ایران زینب ایران ........................... کریمه بودن از نگات معلومه/جانم بی بی حضرت معصومه ایتها الشهیدة المظلومه/جانم بی بی حضرت معصومه نفس زدن بدون تو مذمومه/جانم بی بی حضرت معصومه ایتها الشهیدة المظلومه/جانم بی بی حضرت معصومه پر زده،قلبم تا حریمت/خواهر سلطان خواهر سلطان روزی مون،از دست کریمت  /خواهر سلطان خواهر سلطان دلخوشیم ،با لطف قدیمت/خواهر سلطان خواهر سلطان
سلام الله علیها بند1⃣ مظهر توحید، محور ایمان اذن ورود حرم امام رضا جان قبله ی امید، کعبه ی حاجات سیده ی کریمه از نسل کریمان چشم امید همه بهشتیا به رحمت تو واسه ی تموم اولیا بسه شفاعت تو زائر تمومه اهل بیت هرکسی که اومد زیارت تو ای لطف همیشه جاری ذکر وقت بی قراری محشر وحشتی ندارم میدونم هوامو داری یا معصومه اشفعی لی بند2⃣ شروع روضه، بیماری تو شب های دلتنگی و آه و زاری تو با اینکه بودی، تو شهر غربت اما کسی بود واسه ی دلداری تو چی بگم از فاطمه و بستر زخمای کاری از غم تنهایی و دلتنگی و چشم انتظاری روز و شب از درد پهلو واسه مردن لحظه شماری وای از مردم مدینه از بیداد اهل کینه تو شهر خودش غریبه اوج مرثیه همینه یا معصومه اشفعی لی بند3⃣ چشم و چراغ، موسی بن جعفر آتیش زده قلبت رو دوری برادر اما بمیرم، برای زینب  واسه مصیبت های اون ساعات آخر چی بگم از کربلا و حنجر و کندی خنجر چی بگم از التماس خواهر و اشکای مادر چی بگم از غارت گوشواره های بچه ها و روضه ی معجر وقتی، جوشنش رو بردن کهنه پیرهنش رو بردن خولی اومد و سر و برد نیزه ها تنش رو بردن یا معصومه اشفعی لی شعر و سبک:
سلام الله علیها بند1⃣ ای جلوه ی طاها و کوثر ای دختر موسی‌ بن‌ جعفر شأن تو با مریم برابر ای دختر موسی‌ بن‌ جعفر معصومه ی آل پیمبر ای دختر موسی‌ بن‌ جعفر وقتی که دلم بی تابه، از توی چشام معلومه آروم میگیرم تا میگم یا فاطمه ی معصومه با تو چه عزتی توی مردم میگیرم از تو مثه کبوترا گندم میگیرم هستم گدای خونه ی موسی بن جعفر رزق یه سالو از حرم قم میگیرم بند2⃣ صحن تو جنات مصور ای دختر موسی‌ بن‌ جعفر از نور تو عالم منور ای دختر موسی بن جعفر شهر توئه علامه پرور ای دختر موسی‌ بن‌ جعفر گدای در این خونه نمیدونه صف یعنی چی مهر تو رو داره هرکی میدونه صدف یعنی چی هرکس که با زیارت قم آشنا شد با یک سلام به تو همه درداش دوا شد اونکه تو سجده خاک حریمت رو بوسید سنگ دلش به لطف نگاهت طلا شد بند3⃣ ای انتهای شأن خواهر ای دختر موسی بن جعفر ای بهترین الگوی دختر ای دختر موسی بن جعفر ای یار و همراه برادر ای دختر موسی بن جعفر همونجوری که پیغمبر به حضرت زهرا گفته پدر تو در وصف تو فداها ابوها گفته واسه رضای تو میخونم یا رضا جان یک دل تو شهر قم یه دلم تو خراسان ای قبله گاه عالم و آدم ضریحت گرم طواف تو همه ی اهل ایران شعر و سبک:
شَانِ تو بالاتر از آن است، کز مَدحَت بگویم قَدرِ تو والاتر از آن است، کز وصفت بگویم نورِ تو پیداتر از آن است، کز نورت بگویم حُسنِ تو افشاتر از آن است، کز حُسنت بگویم می‌سِتایم با همین مدح و ثنای تو خدا را کیست داند کیستی، ای نور چشمان پیمبر حضرت زهرای ثانی، حضرت محبوبِ حیدر حضرت بنتُ الخدیجه، دختر زهرای اطهر همچو زینب، زینَتِ اَب، زاده‌ی موسی بن جعفر می‌شمارم با ثنایت، مدح و وصف انبیا را از صفات فاطمه، داری تو اوصافی عظیمه وَز وجودِ زینبی، در جانِ تو ذاتی حلیمیه هم وقاری از سکینه داری و خویی رحیمه هم حکیمه هستی و هم صاحب خُلقِ کریمه می‌شناسم با تو ای بانو، تمام اولیا را نور عالَم، جانِ احمد، عشقِ حیدر، دختِ زهرا بنتِ موسی، اُختِ طاها، عمه‌ی مهدیِ طاها طاهره، بِرّه، حمیده، سیده، مرضیه، کبرا مِهر تابان، ماهِ رخشان، ای تَوَلّایت گوارا مَظهرِ عشق و ولایت، جانِ جانانی رضا را ای سلامِ بی کران بر حضرتت، از سوی سرمد وی مقامِ شامخَت، اعطایی از درگاه ایزد ای وجودِ اعتقاداتِ تو، از ایمانِ بی‌حد وی ترا تکریم و تمجید از همه آل محمد واجبُ التعظیمی و داری مدیحِ مصطفا را ای به زهرا آینه، هم در عیان هم در نهانی نامِ نامیِ تو باشد حضرت زهرای ثانی در مسیرِ فاطمی، خوش داری از مادر نشانی کرده‌ای قرآن و دین را، از دیار قم جهانی مقدمَت خشنود کرده، صادق آل عبا را در احادیث ولایت، خود سرآمد از رُواتی هم فقیهی، هم ز عصمت نیز سرمشقِ صفاتی پاسخِ هر پرسشی دانی، ولی را از وُلاتی شبهه‌ها را برطرف سازی، که تو بابِ نجاتی داده‌ای درسِ اطاعت از ولایت، خوب ما را عالمان شاگردِ درسِ حوزه‌ی علمیه‌ی تو نعمتِ علم و عمل، از فاطمه ارثیه‌ی تو از امامان یک یک آمد، رتبه‌ی عالیه‌ی تو شیعه از خُمّ غدیر آگاه، با توصیه‌ی تو از علیِ عالیِ اعلا، چه خوش گفتی بقا را مکتبِ صادق ز تو رایج شد ای بانوی عالَم دین و مذهب از تو شد آباد ای فرزند خاتم همچو زینب شد قیامِ فاطمی، با تو مُتَمَم نهضت سرخِ حسینی، از تو شد تبیین مُسَلّم با همین شیوه هدایت کرده‌ای روح خدا را از قُمَت، حتی مدینه کسبِ ایمان کرده بانو انقلابت، تا یمن تا مکه طوفان کره بانو حاکمان، حتی سعودی رو به ایران کرده بانو در جهان، غوغا کنون خونِ شهیدان کرده بانو می‌برد رهبر، سوی قدس و فلسطین ماجرا را آری اینگونه، قیامِ رهبرم رونق گرفته از قیامش، هر حریمِ محترم رونق گرفته از کراماتِ تو اینک، هر حرم رونق گرفته کاش می‌گفتم، بقیعِ مادرم رونق گرفته اینچنین کردی مزین، چند ایوانِ طلا را ای قیامت عالمانه، ای حضور خواهرانه عاقبت افشا کنی، جاه و جلالِ مادرانه می‌رسد روزی که می‌گیرد، دعای دخترانه می‌کند آنروز نهضت، بازتابی جاودانه می‌شود کرب و بلاها، متصل کرب و بلا را گرچه خود بودی تو، هرگونه مصیبت را گرفتار عترتِ خود را ندیدی دست بسته، سوی بازار ناسزا نشنیدی ای بانو، میانِ جمعِ حضار تهمتِ سختِ کنیزی را تو نشنیدی ز کفار منتقم گیرد تقاصِ سختِ آل مرتضا را سهمِ ما از انتقامِ یار، یاریِ امام است لشکرِ نصرُمِنَ الله، آرزویش انتقام است صبحِ نزدیکِ ظهور و شامِ نزدیکِ قیام است کارِ استکبار در کلّ جهان، دیگر تمام است بانیِ نظمِ جدید، ایرانِ اسلامی است یارا ✍ .
سلام الله علیها علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ دو تا عشق - دو تا نور دو تا دریای پر از تلاطم یکی شون سلطان کل ایران یکی روزی رسون مردم قم ما / سر سفره ی این خواهر و  برادریم ما / گدای بچه های موسی بن جعفریم آخ که نوکریم ۲ توی گوهرشاد * هر دلی بی تابه * هر دلی آرومه میگه یا امام رضا توی این شب ها * کل این عالم با * خواهرش معصومه میگه یا امام رضا السطان یا امام رضا ۳ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ دو تا رود - دو خورشید دو تا پرچمِ تا همیشه بالا یکی صحن و سراش کرببلایی یکی آینه ی حضرت زهرا آه / دارن از کل ملائکه دل می برن آه / آره میوه قلب موسی بن جعفرن فوق بشرن ۲ گدای آقا! * چشم خیست هر جا * سمت گنبد افتاد بگو یا امام رضا آره این شب ها * بی‌خیال دنیا * رو به رو گوهرشاد بگو یا امام رضا السطان یا امام رضا ۳ . ........................... بند امام حسین علیه السلام و حضرت زینب یه بانو / یه ارباب نگاهشون پناه عالمینه یکی شهره به بانوی دمشقه یکی ساکن بین الحرمینه ما/ همون مجنون و همون گدای هر شبیم آه /آره زیر پرچم حسین و زینبیم در تاب و تبیم در تب و تابیم دلای بی تاب/نوکرای ارباب/باز می خونن امشب/ یا حسین بن علی دلم مجنونه/آخ بازم می خونه /هم قدم با زینب/یا حسین بن علی
سلام الله علیها فدای تو بانو دلم رو مجنون كرده - هوای تو بانو چقدر قشنگه صحن و - سرای تو بانو تو جون بخواه ميميرم - برای تو بانو از وقتی كه من مست شراب خم شدم توو كوچه ی عشقت گم شدم توو هوای مشهد پر زدم كبوتر شهر قم شدم مياد از نگاه تو همه آبروها رسيده به عشق تو همه آرزوها عجب مقامی داری كه موسی بن جعفر سه دفعه به تو فرمود "فِداها ابوها" به احترام تو امام رضايی بودم شدم - غلام تو فرشته پر ميگيره - به روی بام تو كتاب درس علما - شده كلام تو محشر كی جز تو ما رو شفاعت ميكنه اسم تو قيامت ميكنه فرمودن زائر صحن تو زهرا رو زيارت ميكنه خدا ما رو جزو نوكراتون نوشته گِل ما رو با عشقِ تو بانو سرشته روايت شده كه هر كسی توی دنيا زيارت كنه صحنت رو اهل بهشته میلاد قبایی
🖤😭 تقدیم به ساحت (ع) و (ع) و (س) همقدم ................ با اینکه جهانِ هر کسی محترم است پایان جهان و جان هر کس عدم است باید که وجود را صدا زد همه شب معنای وجود در جواد و کرم است او مثل رضا، زیاد بخشید... زیاد هر قدر بگویم از رضا باز کم است در مشهد و کاظمین و قم، می گردم آنجا که فرشته با بشر همقدم است بر هر سه حرم نگاه می اندازم در سینه ام انگار که دنیای غم است آنقدر که نقره داغ کردند تو را ایوان طلای تو از این داغ، خم است بارانیِ روضه ات شدم تا دیدم هر اشک، کبوتری رها در حرم است هنگام زیارتت نفس می گیرم نور صلوات، در دم و بازدم است هر ضربه ی استاد، گُلی شد به ضریح صد رازِ شگفت در زبان قلم است عشاق جهان را سر ذوق آورده این کعبه که هم کعبه ی جان، هم صنم است هنگام طوافش لکَ لبیک بگو این کعبه، صفا و مروه ای مغتنم است قم المقدسه