eitaa logo
شعر،روضه،سرود،نوحه،زمینه،واحد،شور
3.9هزار دنبال‌کننده
403 عکس
82 ویدیو
715 فایل
این کانال فقط مخصوص سخنرانان ومداحان اهلبیت(ع)میباشدولاغیر. لینک کانال: https://eitaa.com/joinchat/241434681Cd30712864d نظرات،پیشنهادات و انتقادات خویش را درباره ی کانال با آیدی زیر مطرح بفرمایید. AHSy3762
مشاهده در ایتا
دانلود
باسلام خدمت مداحان عزیز توجه بفرمایید جهت پیدا کردن اشعار و سینه زنی ها و شب های مورد نظر خود بر روی هشتک ها بزنید👇👇👇
مناجات امام زمان عجل الله فرجه شب جمعه است، بیا حال مرا بهتر کن فکر دلواپسیِ قلب منِ مضطر کن این شب جمعه اگر مقصد تو کرببلاست نزد ارباب دعایی به منِ نوکر کن گذر عمر منِ بی سر و پا بر تو نخورد عزم دیدار مرا در نفس آخر کن عمر من رفت و تو را درک نکردم آقا فهم من درخورِ درک تو نشد باور کن چِقَدَر نام تو بردم به زبانم، یک بار تو صدایم بزن و خوش دلم ای دلبر کن سهم من از تو فراق تو شده غم دارم منّتی بر سر من نِه، تو غمم کمتر کن عاشق کرببلا، عاشق دیدار توأم هر دو را قسمت من حق شه بی سر کن کربلا با تو صفا دارد و بی تو سخت است سختی راه، بر این خسته تو راحت تر کن روضه ی جدّ غریبت شب جمعه باز است باز روضه تو نخوان، فکر دل مادر کن مادری کز تَه گودال صدا زد، ای شمر خنجرت را نکش و شرم زِ پیغمبر کن... ...خنجرت را بکشی، حنجر من می سوزد فکر بد حالی من، نزد گل پرپر کن من نه، اصلاً تو بیا فکر حرم باش آخر فکر زینب کن و فکر دل این خواهر کن پیش زینب، به حسینم نزن اِنقدر لگد بدنش ریخت بِهم، رحم بر این پیکر کن فكر نیزه نکن و از سر او دست بکش لااقل قبل بریدن گلویش را تَر کن وقت غارت شده، رحمی تو به ناموس علی رحم بر خیمه و بر کودک و بر معجر کن عاقبت می رسد آن منتقم خون حسین صبر کن، فکر خودت شمر تو در محشر کن
باسلام خدمت عزیزان توجه بفرمایید جهت پیدا کردن اشعار و سینه زنی ها و شب های مورد نظر خود بر روی هشتک ها بزنید👇👇👇 همچنین اشعار و سینه زنی های سال قبل هم در کانال موجود میباشد با جستجو کردن( ها) امکان دسترسی به آنها فراهم است.
شب جمعه به دل هوا دارم در سرم شور کربلا دارم شب جمعه دوباره پر بزنم در خیالم به دوست سر بزنم گوشه ی قتلگاه می آیم با دم آه آه می آیم مادرش آمده است می دانم روضه ی "یابُنَیَّ" می خوانم دو سه خط روضه، هر که هر جا رفت دل من پا به پای زهرا رفت (تا كه او بيشتر نفس ميزد بيشتر ميزدند زينب را) (تيغشان مانده بود در گودال با سپر ميزدند زينب را) شب جمعه است روضه خوان زهراست مجلسی گوشه ی حرم بر پاست یکی از گودی زمین می خواند یک نفر روضه اینچنین می خواند (لب گودال خواهر افتاده ته گودال مادر افتاده) (آن طرف تر برادری تنها بین یک مشت خنجر افتاده) (عزت آب و آبروی حرم زیر یک چکمه بی سر افتاده) شب جمعه است مبتلا شده ایم باز مهمان کربلا شده ایم رو به سمت حرم بایست به او السلام علی الحسین بگو
اگر حسین بخواهد، فقیر هم باشم برات کرب‌و‌بلا جفت‌و‌جور خواهد شد
به جهانی نفروشم لحظات حرمت چشم من بوده و باشد همه دم برکرمت منم آن بی سر و پایی که قبولم کردی آمدم تا که شوم خاک به زیر قدمت ای شهیدی که بریدند سرت را زقفا آسمانها و زمین گشت گرفتار غمت مامن و ملجاء مایی به دو عالم آقا سینه زن بوده و هستیم به زیر علمت آن همه داغ که دیدی تو به صحرای بلا گشت ارکان سما خم همگی از المت کشته ی صبر ی وصبر است خجل تا به ابد دل کباب است از آن مرثیه ی محتشمت غرق ماتم شده عالم ز غمت ای ارباب دل عشاق کشد پر به بهشت و ارمت همه ساله بشود بزم عزایت بر پا هر محب تو شود حلقه بگوش و خدمت تو خلیل الله و یاران همه اسماعیلت آبرو داد به عالم به یقین لحم و دمت رزق دانا شده اشکی که عطایش کردی تا نفس هست بود عاشق کوی و حرمت رسول دانا
یا کاشِفَ الْکُروب آمد گدای تو افتاده این دلم اکنون به پای تو گفتی تو در عطش هَلْ مِنْ مُعینِ خود بر گوش من رسد اینجا ندای تو شیواترین سخن نامِ تو یا حسین زیباترین غزل مدح و ثنای تو پیچیده در فضا آوای عاشقی این سو صدای من آن سو صدای تو دارد همیشه جان شوقِ زیارتت دارد همیشه دل حال و هوای تو شش گوشه مرقدت ، شش سمت عاشقی عِیْنُ الْحَیاةِ من صحن و سرای تو کوته بُوَد قلم تا آن که آوَرَد بر روی صفحه ها قَدْر و بهای تو قرآن من تویی خورشید و ماهِ من تابیده بر دلم شَمْسُ الضُّحای تو تفسیرِ هَلْ اَتی جود و کرامتت مُستغنی ام حسین از هَلْ اَتای تو من سجده می برم بر خاکِ مرقدت ای قبله ی دلم کرب و بلای تو یا سابِقَ النِّعَم ، یا دافِعَ النِّقَم این عاشقِ حسین این هم عطای تو یا اَیُّها الْغَریِب اشکم چکد ز غم در سوز ماتمت در ماجرای تو خواندم که در بلا افتاده ای حسین شد نقشِ دیده ام قالوا بلای تو شب های جمعه دل آید به نینوا یعنی که ساکنم در نینوای تو مظلومِ کربلا بُردی دلِ مرا ناظر سرشک من شاهد خدای تو آمد به کربلا در بِیْنِ خیمه ها جا مانده جان من در خیمه های تو حَیَّ عَلَی الْعَزا تفسیرِ داغ توست خَیْرِالْعَمَل بُوَد بحثِ عزای تو خواندی خدایْ را در اوج بندگی پیچیده در عطش بانگ دعای تو خود نقشِ بر زمین گردیده ای ولی شد نقش آسمان یا رَبَّنای تو آورده «یاسرت» از داغ کربلا شعری که لاله گون گفته برای تو ** محمود تاری «یاسر»
شب جمعه که دل من دلتنگه اربابه چی می‌شه که با نگاهش قلبم رو دریابه آرزوی شش گوشه، دل رو هوایی کرده منو لطف ِ اربابم، کرب و بلایی کرده داره دل من شوق زیارت آروم می‌گیره با بوی تربت دیگه دل من کم نداره، غم و ماتم نداره جایی به صفای حریمش، همه عالم نداره اشکای روضه آبرومونه طواف قبرت آرزومونه «اباعبدالله، ثارالله ثارالله» ـــــــــــــــــــــــــ تویی خورشید هدایت، مصباح الهدایی تا همیشه خدا با توست، تو خون‌ِ خدایی سر تو روی نیزه، همواره قبله نما راه مسجد الحرام، رد می‌شه از کربلا با خون سرخت شد تازه بیعت از تو می‌گیرم رزق شهادت شور شهادت در سر ماست تا حسین سرور ماست خون سرخی که در رگ ماست هدیه به رهبر ماست من فقط آقا اینو می‌دونم تا پای جونم با تو می‌مونم «اباعبدالله، ثارالله ثارالله» ـــــــــــــــــــــــــ شب روضه که دل من می‌گیره بوی یاس می‌شه ذکر لب تشنه‌م، سیدی یا عباس دل من از چشم تو، درس وفا می‌گیره از کراماتِ دستت، کرب و بلا می‌گیره ای نور جاری ای عشق رائج یا کاشف الکرب باب‌الحوائج تا آخر خط با حسینی، دل شط با حسینی اسوۀ وفا و مواسات! تو فقط با حسینی شب تاسوعا دل احساسی می‌شه با لطفت کف‌العباسی 🎙 📝
مناجات امام زمان عجل الله فرجه شب جمعه است، بیا حال مرا بهتر کن فکر دلواپسیِ قلب منِ مضطر کن این شب جمعه اگر مقصد تو کرببلاست نزد ارباب دعایی به منِ نوکر کن گذر عمر منِ بی سر و پا بر تو نخورد عزم دیدار مرا در نفس آخر کن عمر من رفت و تو را درک نکردم آقا فهم من درخورِ درک تو نشد باور کن چِقَدَر نام تو بردم به زبانم، یک بار تو صدایم بزن و خوش دلم ای دلبر کن سهم من از تو فراق تو شده غم دارم منّتی بر سر من نِه، تو غمم کمتر کن عاشق کرببلا، عاشق دیدار توأم هر دو را قسمت من حق شه بی سر کن کربلا با تو صفا دارد و بی تو سخت است سختی راه، بر این خسته تو راحت تر کن روضه ی جدّ غریبت شب جمعه باز است باز روضه تو نخوان، فکر دل مادر کن مادری کز تَه گودال صدا زد، ای شمر خنجرت را نکش و شرم زِ پیغمبر کن... ...خنجرت را بکشی، حنجر من می سوزد فکر بد حالی من، نزد گل پرپر کن من نه، اصلاً تو بیا فکر حرم باش آخر فکر زینب کن و فکر دل این خواهر کن پیش زینب، به حسینم نزن اِنقدر لگد بدنش ریخت بِهم، رحم بر این پیکر کن فكر نیزه نکن و از سر او دست بکش لااقل قبل بریدن گلویش را تَر کن وقت غارت شده، رحمی تو به ناموس علی رحم بر خیمه و بر کودک و بر معجر کن عاقبت می رسد آن منتقم خون حسین صبر کن، فکر خودت شمر تو در محشر کن
👆 بسم الله الرحمن الرحیم تقدیم به علیه السلام به سبک ای صفای قلب زارم هر چه دارم از تو دارم ... به دلم دارم هوای دیدن کرب و بلا را بوسه ها چیدن از آن شش گوشه ی عشق و صفا را الهی یا الاه ، به دل دارم دعا نصیبم کن شبی ، روم من کربلا امیری یا حسین ۴ از ازل بودم گدای خانه زاد مادر تو تا ابد من  بر ندارم دست حاجت از در تو بود ذکر لبم ، تمام مذهبم نفس تا می کشم ، غلام زینبم امیری یا حسین ۴ تو که مصباح الهدایی بر همه دل ها صفایی کشتی نجات عالم معدن جود و سخایی سرشته شد گلم ، بخدا سائلم تو هستی امام و ، امیر این دلم امیری یا حسین ۴ مرغ دلم پر کشیده سوی حریم تو ارباب عاشق دلخسته و درموندتو آقا تو دریاب منم خاک درت ، غلام و نوکرت شده واجب بهشت ، برای زائرت امیری یا حسین ۴ کار ما از کودکی راه وفا پیمودن است روز وشب عشق ولایت را به دل افزودن است با حسین بودن که ما را ادعایی بیش نیست لیک بر دل آرزوی ما حسینی بودن است محمد مبشری
سبک: سلام آقا شب جمعه   دلم کرده   هوای تو دلم رفته    از اینجا    کربلای تو حسین جانم شب جمعه دلم میخواست کربلا بودم به یاد اکبرت     پایین پا   بودم حسین جانم شب جمعه    دلم مولا    هوایی شد در این محفل   به یادت   کربلایی شد حسین جانم گل زهرا    میشه مارو    کنی دعوت شب جمعه  همه باشیم  توی صحنت حسین جانم شب جمعه   شدم مولا   پر از احساس فتاده این   دلم یاد      تو وعباس حسین جانم شب جمعه     به یاد اکبر     افتادم به یاد پاره     پاره پیکر       افتادم حسین جانم شب جمعه   به یاد اصغرت   هستم به یاد غنچه    های پرپرت    هستم حسین جانم شب جمعه    آقا،جان بر    لبت هستم به یاد     غصه‌های زینبت     هستم حسین جانم
گل از گلم وا می‌شود در هر شب جمعه غم از دلم پا می‌شود در هر شب جمعه گلهای اشکم با سلام گریه‌داری باز تقدیم آقا می شود در هر شب جمعه زخمی که از دوریِّ تو دیگر شده ناسور کم‌کم مداوا می‌شود در هر شب جمعه وقتی خدا از عرش می‌آید به دیدارت صحن تو غوغا می‌شود در هر شب جمعه با ناله‌های " یا بنیَّ " " یا بنیَّ " باز خون بر دل ما می‌شود در هر شب جمعه تا روضه‌خوان می‌گوید از شرحِ وداعِ تو غم تا کمر تا می‌شود در هر شب جمعه جمعه تو را کشتند پس " عَجّل فرج " گفتن با گریه معنا می‌شود در هر شب جمعه پیراهن خونین و صد چاکت که با مهدی‌ست تحویل زهرا می‌شود در هر شب جمعه میراثی از چشم کبود حضرت یاس است چشمی که دریا می‌شود در هر شب جمعه شب جمعه شده و باز سلامي از دور كاش فطرس خبر پاسخ آن را بدهد
پای رفاقت تو من دادم جونیمو تو راه کربلای تو میدم همه چیمو مادر من به مادرت سپرده دستمو کی غیر تو میخرید این دل شکستمو ای کشتی نجات،حلال مشکلات جامونده های کربلا خوشن باخاطرات صفا نداره زندگی بدون کربلا میپیچه توی گوش من اذان کربلا تنگ دلم برا دم غروب کربلا دم دم های اذان صبح چه خوبه کربلا شبهای جمعه که مادر میاد حرم همراه مادر ساقی کوثر میاد حرم روضه میخونه باز فاطمه خون جگر با لب تشنه کشتنت حسین بی سپر خدا میدونه که چقدر گوشواره گم شده رباب داره دق میکنه گهواره گم شده رقیه پیداش شده بود دوباره گم شده فدای تشنگی تو عطشان کربلا بازی شده با آبروت عریان کربلا به پیکرت رحمی نکرد خورشید کربلا حتی به تو نیزه میزد خورشید کربلا نیزه ها جانشد به روی پیکرت کاربه جائی رسید تورونشناخت خواهرت شعروسبک کربلائی محسن داداشی
─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ :در هوایت بیقرارم بیقرارم روز وشب... 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ در هــــوای کــربــلایت  بیقــــرارم  یا حسین در میـــانِ روضـه ها چشم انتظارم یاحسین مــن برای دیــدن کــرب و بلایت روز و شب لحظه ها را می شمارم می شمارم یاحسین یاحسین و یاحسین و یاحسین و یاحسین(۲) از همان روزی که حک شد نام تو بر لوح دل تا ابد در ایـن غـــم تـو داغــــدارم یا حسین جای اشک و آهِ حســرتبـار این ماتـم رَواست روز و شب از داغ تو گر خون ببارم یاحسین یاحسین و یاحسین و یاحسین و یاحسین(۲) گر بریزد خون من ، دشمــن بگیـرد جان من دست از این عشق تو هرگز برندارم یاحسین سایه دارد پرچم ســرخ حسینــی بر ســرم زیر این پرچم برایت جان نثــارم یا حسین یاحسین و یاحسین و یاحسین و یاحسین(۲) از  در "بیت الرقیـــه" حاجتـــم گــردد روا می شود باب الحوائج غمگسارم یا حسین تا قیــامت با من است این افتخــار نوکری این مدال نوکری را دوست دارم یا حسین یاحسین و یاحسین و یاحسین و یاحسین(۲) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ✍شعر:رقیــه سعیــدی(ڪیمیــا)
بر شاه تشنه نیزه و شمشیرها زدند چون ماجرای کوچه به او بی هوا زدند آنانکه در مدینه نبودند آمدند مُحکم به روی پهلوی او ضرب پا زدند سر دستهء اراذل کوفه اشاره کرد یکباره با اشاره ء آن بی حیا زدند تشویق می شدند کسانی که میزدند او را میان هلهله با مرحبا زدند بودند نان خور پدر و جدّ او ولی این صید را طایفه ای آشنا زدند جز سنگ و تیر و نیزه و تیغ این درنده ها با هرزه گی به معرکه با ناسزا زدند در پیش چشم خواهر او بین قتلگاه بر جای جای پیکر او هر کجا زدند عبّاس تا که بود که جرأت نداشتند شه را جدا زچشم یلِ با وفا زدند با پا به روی سینهء زخمش پریده و با قهقهه چقدر به او بی اِبا زدند بازی شان گرفت که تا خنده ای کنند با پنجه بر محاسن خون خدا زدند تا ضربهء دوازدهم هِی ادامه داد بی وقفه ضربه تا که سرش شد جدا زدند بر روی خاک با شکم افتاده بود چون دیوانه وار گَردن او از قفا زدند زینب رسیده بود که خاکی بسر کند با پشت دست خواهر او را چرا زدند ! یک عدّه پیرمردِ سیه دل رسیده و با نیّت ثواب به او با عصا زدند مجتبی صمدی شهاب
یا سَیِّدُالشَّهید، عزیزِ خدا، حسین ای نورِ چشمِ حضرتِ خَیرُالنِّسا، حسین با هر کسی به غیرِ تو بیگانه می شود آنکس که با غمِ تو شَود آشنا، حسین اعجازِ چشمِ توست، به ما داده آبرو آقا شود، به اذنِ تو اینجا گدا، حسین محکم گِره بزن دلِ ما را به زُلفِ خویش ای دستگیرِ در گُنَه اُفتاده ها، حسین آتش برای اهلِ جهنَّم شود بهشت فریاد اگر زنند همه یکصدا؛ "حسین" آقا، قسم به روزِ جدایی زِ خواهرت ما را مکن دَمی زِ غمِ خود جدا، حسین گودالِ قتلگاهِ تو شد بارگاهِ تو ای کشته ی فِتاده به صَحرا رها، حسین تنها دعای سینه زنِ تو شهادت است بی سر کنارِ کشته ی من هم بیا، حسین رضا رسول زاده
شمر می ترسید و لرزان خارج از گودال شد مادری نالید و یک عالم دگرگون حال شد زینت دوش نبی در زیر سم اسبها بی کفن افتاده بود و پیکرش پامال شد دختری خوابش گرفت و خیمه اش اتش گرفت دخترک در خیمه جا ماند و زبانش لال شد کربلا تا شام ما با کرب نی همراه بود شهر شام اما زما زیبنده استقبال شد سنگ بود و فحش بود و ناسزا و ناروا شهرشان با هلهله مملو ز قیل و قال شد ابراهیم میرزایی
آنقدر با تیغهاشان  سر زمین انداختند پای  سرها چندتا پیکر زمین انداختند این جماعت رحم در دلهایشان انگارنیست در بر دلدارها دلبر زمین انداختند بعد ذبح کودک  تشنه به دست حرمله صید را کشتند  و بال و پر زمین انداختند خنجر کند و دل سنگ و هجوم ضربه ها رگ رگ خشکیده ی حنجر زمین انداختند با دم  شمشیرها اجر رسالت شد ادا هر کجا بوسید پیغمبر زمین انداختند‌ تا سر خورشید  بر نی رفت اهل آسمان سیل اشک از  چشمهای  تر زمین انداختند هر کسی اندازه وسعش از این پیکر ربود غارتش کردند و یک  پیکر زمین انداختند خیمه ها نا امن شد از بعد آنکه لشکری دسته جمعی ساقی لشگر زمین انداختند آستین پاره شد جای حجاب و پوشیه وقت غارت چادر و  معجر زمین انداختند کوفه و شام و خرابه مجلس شوم یزید یک پدر را پیش یک دختر زمین انداختند خیزران میخورد بر لبها و با هر ضربه ای  چند دندان پای تشت زر زمین انداختند عبدالحسین میرزایی
آن لب لعل که بوسه ز نبی، خوب گرفت حال در طشت طلا بوسه از او، چوب گرفت سرِ بُبریده و آل علی و بزم شراب صحنه ای بود که صبر از دلِ ایوب گرفت هر که فریاد کشید، از دو طرف سیلی خورد هر که افتاد زمین، هدیۀ سرکوب گرفت خارجی خواندنشان تهمتِ عادی شده بود رفعِ تهمت ز لبِ قاریِ محبوب گرفت با تمسخر،وسط آیۀ قرآنِ لبش ضربه ها بردهنش،دشمنِ مغضوب گرفت «لَعُبَت هاشمُ وَالمُلک فَلا »را میخواند مستِ مِی، دورِ سرش جُرعۀ مشروب گرفت اهلبیتِ پسرِ فاطمه را داد خطاب دیدی آخر که خدا حق مرا خوب گرفت دور تا دورِ لبش را پُرِ خون دید رباب بوسه ای گریه کنان از لبِ مرطوب گرفت سرخ مویی، به یتیمی، به کنیزی نگریست شعله بر جان و دلِ دختر محجوب گرفت جشنشان را به عزا ساخت بدَل دخت حسین ناله ای کرد که مجلس، همه آشوب گرفت خطبۀ نایبة الفاطمه غوغا میکرد کار، در دست، به این شیوۀ مطلوب گرفت ز سخنرانی سجاد گِره  ها وا شد بزم، شد بزمِ عزا، نالۀ یعقوب گرفت به اَنابنُ الحَسنِینَش همه را رسوا کرد آنچه را خصمِ لعین معرکه با چوب گرفت این رقیه است که حالا  سرِ پنجه، به قیام ابتکار عمل از دشمن مغلوب گرفت محمود ژولیده