eitaa logo
آموزش تخصصی مداحی و روضه
7.6هزار دنبال‌کننده
249 عکس
191 ویدیو
23 فایل
کانال رسمی حاج اسماعیلی آموزش نغمات مداحی انتشار کلیه مطالب این کانال بلامانع است (و همراه لینک کانال نغمات باشد آدرس سایت: https://madehin14.ir 🌷تبادل فقط با کانال های مرتبط با مداحی🌷 ادمین ثبت نام: @madehine14 🌴آیدی استاد حاج اسماعیلی @hajsmaeeli
مشاهده در ایتا
دانلود
18. انتخاب ملودی.mp3
15.07M
جلسه دوازدهم انتخاب نغمه مناسب ، باید بر اساس محتوی شعر ، نوع مخاطب و فضای جلسه انجام شود 1397 @madehin14
19. دستگاه ماهور.mp3
674K
نمونه نغمه مناسب : با دست عشق روی گِل شیعه کار شد شیعه به مِهر فاطمه سرمایه دار شد ... 1397 @madehin14
20. دستگاه شور.mp3
1.27M
نمونه نغمه مناسب : با دست عشق روی گِل شیعه کار شد شیعه به مِهر فاطمه سرمایه دار شد ... 1397 @madehin14
21. دستگاه همایون.mp3
1.71M
نمونه نغمه مناسب : از فراقت خانه ام را همچو ویرانه مکن باده ی اندوه ، ای کوثر به پیمانه مکن ... 1397 @madehin14
22. آواز دشتی.mp3
1.7M
نمونه نغمه مناسب : از فراقت خانه ام را همچو ویرانه مکن باده ی اندوه ، ای کوثر به پیمانه مکن ... درد دارد شانه ات قوت ندارد دستهات جان زینب ، موی زینب را دگر ، شانه مکن ... 1397 @madehin14
23. گوشه سلمک.mp3
1.27M
نمونه نغمه مناسب : از فراقت خانه ام را همچو ویرانه مکن باده ی اندوه ، ای کوثر به پیمانه مکن ... 1397 @madehin14
25. حاج حیدر خمسه.mp3
1.46M
بابی انت و امی یا ابا عبدالله ، آدم میخاد قربون صدقه کسی بره ، از خودش باید مایه بزاره از یه رندی پرسیدم ، حکمت چیه ؟( جمله عاطفی ) ، گفت مگه ما قیمتی داریم درِ خونه امام حسین (علیه السلام ) ؟ لذا آدم میخاد قربونی بده ، خوبشو میده ... ! هر جای این عالم ، از پدر مادرت خرج کنی ، مردم میان تو روت : حیا کن ! پدر مادره ، اِلا این دستگاه ( جمله عاطفی ) ... هنو نگفته ، پدرمادرت ذوق می کنن ... بابی انت و امی یا اباعبدالله به فدایت همه مادر پدرِ نوکرها @madehin14
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گاهی با خودمان فکر کنیم ، این چند دقیقه ای که وقت مردم را گرفتیم ، چی تحویلشان دادیم ، محتوای مداحی و اینکه چه بخوانیم و چگونه بخوانیم ؟ وظیفه و مسئولیت مداح را سنگین میکند ... سرتکان دادن مستمع ، میتواند نوعی تائید و موافقت او با اجرای مداح یا سخنران باشد ، یعنی به به ، آفرین به اون حرفی که زدی ، حالا اگر کلام همراه با یک آهنگ مناسب هم باشد ، میشه یک اثر هنری ماندگار که تاثیر آن چندین برابر افزایش خواهد یافت 17/2/1401 @madehin14
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آشنایی با دستگاه های موسیقی به ما کمک میکند تا هر نغمه ای در جای خودش استفاده شود ، انتخاب لحن یا سبک اجرا هم ، برای هر موضوعی متفاوت است ، و به نوع شعر ، مخاطبین و شرایط و زمان اجرای شما بستگی دارد ... 17/2/1401 @madehin14
28. صوتی روضه.mp3
1.73M
لطفا به یک نمونه روضه حماسی توجه بفرمائید ، و اینکه چطور با شور و هیجان و سرعت زیاد خوانده میشود : قاسم ابن الحسن ، وارد میدان شد ، شروع کرد به رجز خواندن : « إن تنکرونی فَانَا ابنُ الحَسن » ، هر که منو نمیشناسه بدونه ، من قاسم ابن الحسن هستم « سِبطُ النَّبِیِّ المُصطَفیَ المُؤتَمَن » ، آنچنان با شجاعت خودش رو معرفی کرد ... ابی عبدالله داره نگاه میکنه ، یاد رجز خوانی برادرش ، امام حسن مجتبی افتاده ... هذا الحُسَینٌ کَالأَسیرِ المُرتَهَن بَینَ اُناسٍ لا سُقوا صَوبَ المُزَن اما یه جایی رسید ، صدای ناله اش بلند شد ، عمو به فریادم برس ... 17/2/1401 @madehin14
روضه شب جمعه_بیات اصفهان.mp3
7.29M
1401/06/3 به سبک شب جمعه حرمت بوی محرم دارد شب جمعه حرمت روضه دمادم دارد • شب جمعه شده و مادری آمد ز بهشت گوشه ای از حرمت فاطمه ماتم دارد • مادرت روضه گرفته است برایت آقا زیر لب زمزمه ی وای حسینم دارد • گریه مادرتان عرش خدا را لرزاند روضه ی آه بُنیَّ چقدر غم دارد • حجره های حرمت پر شده از ذکر حسین هر که آید به حرم نام تو را دم دارد • عطر سیب حرمت از سر شب تا به سحر برده غم از دل هرکس که به دل غم دارد فطرس امشب چقدر بر تو سلام آورده فطرس انگار خبر از همه عالم دارد @madehin14
( علیه السلام ) شب جمعه حرمت بوی مُحرم دارد شب جمعه حرمت روضه دمادم دارد ان شاءالله یک شب جمعه ، آقا مارو بطلبه ، توحرم آقامون ابی عبدالله باشیم ، یه شب جمعه ، حرمِ ارباب رو درک کنیم ، خوش به حال بعضی ها ، بساط سفر اربعینشون رو دارند آماده میکنند ، ساکشون رو بستند ، آماده ی سفر ... خوش به حالتون ، ان شاءالله رفتید کربلا ، همه رو دعا کنید ... شب جمعه شده و مادری آمد ز بهشت گوشه ای از حرمت فاطمه ، ماتم دارد مادرت روضه گرفته است برایت آقا زیر لب زمزمه ی وای حسینم دارد گریه مادرتان عرش خدا را لرزاند روضه ی « آه بُنیَّ » چقدر غم دارد چند جا ، تو کربلا ، روضه هایی از مادرش فاطمه نقل شده ، یکی از اون روضه های جانسوز ، روضه ی تنور خولیه ... اون نیمه شبی که زنِ « خولی » ، میگه از خواب بیدار شدم ، دیدم از میانه ی تنور خانه ، نوری به آسمان بلنده ، با تعجب آمدم درب تنور رو کنار زدم ، دیدم از داخل تنور به آسمان ، داره « نور » منشعب میشه ... نگاه کردم دیدم یه سر نورانی ، داره با خدا راز و نیاز میکنه ، سرم رو نزدیک بردم ، صدا زدم : آی سر ، به حق اون کسی که تو را به مناجات واداشت ، بگو ببینم کی هستی ؟ دیدم صدای زمزمه اش بلند شد : « اَنَا الْغَریْبْ » ، « اَنَاالْمَظْلُومْ » ، آقا به خدا نمی شناسم ، بیشتر معرفی کن ... دیدم صدا زد : « اَنَاالْعَطْشَانْ » ، « اَنَاالْحُسَیْنْ » ... تا خواستم بگم کدام حسین ، دیدم از آسمان ، چند زن مُجلله ، زیر بغل یه خانمی رو گرفتند ، دارند پائین میآرن ... فهمیدم مادرش فاطمه است ، اومد کنار تنور ، هی صدا میزد : « بُنَیَّ قَتَلوُک » ، « وَ مِنَ الْمَاءِ مَنَعُوک » گریه مادرتان عرش خدا را لرزاند روضه ی « آه بُنیَّ » چقدر غم دارد ... ؟ ان شاءالله به حق این اشک ها ، به حق این گریه ها ، به همین زودی های زود ، قدم هامون برسه کربلا ، یه شب جمعه میهمان ارباب باشیم ، اونجا درکنار مادرش فاطمه گریه کنیم ... 3/6/1401 @madehin14
3. قسمت دوم.mp3
8.91M
( سلام الله علیها ) هم « نا » ندارم هم بس که دنبالت دویدم « پا » ندارم ... مسجد امام حسن عسکری ( علیه السلام ) ـ اهواز 11/6/1398 @madehin14
( سلام الله علیها ) خیلی ها حاجت دارند ، خیلی ها مریض دارند ، خیلی ها گرفتارند ، بگم ؟ خیلی ها هنوز نرفتند ؟ خیلی ها رفتند و این عقده باز به دلشون مونده ... امشب بگیر ، دامن این دُردانه رو ، هر چه میخوای ازین خانم بگیر ... هم « نا » ندارم هم بس که دنبالت دویدم « پا » ندارم ... با این همه زخم دست کمی از مادرت زهرا ندارم تنها نشستم حتی به قول دختران بابا ندارم ؟ داری میایی باید که چادر سر کنم اما ندارم ؟ شرمنده بابا ، غیر ازخرابه ، من برایت جا ندارم ؟ یا عمه ، یا تو یا آرزوی مرگ دارم یا ندارم ؟ سر رو که تو بغل گذاشت ، اول بزارید عین مقتل رو بخونم ، مرحوم طُریحی ، این طور مینویسه : طبق سر رو که جلو این بچه گذاشتند : « فرفعته من الطّشت حاضنة له » سر رو بلند کرد ، یه اصطلاحی داره ، میگه سر رو به آغوش گرفت ، مثل مادری که بچه شو بغل میگیره ، چی میخای بگی ؟ چی ازین جمله میفهمی ؟؟ آخه هر وقت راه میرفت ، حسین یه نگاه به قدوبالاش میکرد ، صدا میزد زینب : ببین چقدر شبیه مادرم راه میره ... وقتی شیرین زبونی میکرد ، زینب نگاش میکرد ، حسین ، ببین چقدر شبیه مادرم حرف میزنه ... خیلی شبیه مادرش فاطمه ست اما مادرش فاطمه هم « اُم ابیها » بود ، مادرِ پدر بود ، رقیه هم میخواد برا بابا مادری کنه ، سرِ بابا رو مثل مادر ، توو آغوش گرفته ، با سر دردو دل میکنه ... اما دلت قُرص یک لحظه هم ترس از حرامی ها ندارم ؟ دیدی خمیدم اینقدر سیلی زد که جایی را ندیدم ؟ میخام روضه بخوانم ، سرِ بابا رو به آغوش گرفته ، میگن خرابه تاریک بوده ، شاید چشم چشمی رو نمیدید ، اما اگه مشعلی هم بود ، این دختر دیگه چشماش جایی رو نمیدید ، پس چی کار کرد ؟ شروع کرد سرِ بابارو با دستاش نوازش کردن ... ، حالا تصور کن ... دستا میرسه به موهای سوخته ی بابا ، چرا موهات سوخته بابا ؟ دستشو میزاره رو سرِخودش ، بابا ببین موهای منم سوخت ... دستاش میاد جلوتر ، میرسه به پیشونی بابا ، دید پیشونی هم شکسته ، دستشو گذاشت رو سرِ خودش ، بابا ببین سرِ منم با سنگ زدن بابا ... دست اومد پایین تر ، رسید به لب و دندانِ بابا ... بابا دیدم توو مجلسِ اون حرامی ، وقتی قرآن میخوندی ، با چوب میزد ...حسییین ... آروم آروم دست رسید به حنجرِ بریده ، چند جمله توو مقاتل آوردن ، این دختر به زبان آورد و دیگه طاقت نیاورد ، اول جمله ای که گفت ، دست به رگهای بریده ی بابا رسیده ، صدا زد : مَن ذا الذي قطع وريدك ؟ يا أبتاه ، مَن ذا الذي أيتمني على صغر سنّي ... بابا بابا ... یه وقت دیدن دیگه صدای سه ساله نمیاد ، زینب اومد ، دید دستاشو حلقه کرده دور سرِ بابا ، این قده گریه کرده ، از غُصه دق کرده ، دیگه نفس نمیکشه ، هر جا نشستی ، سه مرتبه صدا بزن یا حسییین ... ( منبع : المنتخب في جمع المراثي و الخطب ، طُريحي ، ص 136-137 ) مسجد امام حسن عسکری ( علیه السلام ) ـ اهواز 11/6/1398 @madehin14
« التماس دعا » 8/6/1401 @javdafshani
1. قسمت اول روضه.mp3
8.99M
( سلام الله علیها ) نام تو می برم خدا را شکر سائل به این درم ،خدا را شکر ( با دستگاه شور شروع میشود اما درادامه ، از آواز دشتی هم استفاده میگردد ) 10 مهر 1398 اهواز _ حسینیه شهید آل مبارک @madehin14
قسمت اول : ( سلام الله علیها ) نام تو می برم خدا را شکر سائل به این درم ،خدا را شکر ( باید هم خدارا شکر کنیم ، این موقع شب ، خیلی ها از مردم این شهر ، هر کسی یک دغدغه ای داره ، یه جایی سرش گرمه ، اما این که منو شما ، در این ساعت ،توفیق داشتیم ، مجلس مولا اومدیم ، باید هزاران بار خدارو شکر کنیم ... ) در حریم تو، مادرت زهرا داده بال و پرم ، خدا را شکر خورده ام جای شیر، حب تو از سینه ی مادرم ، خدا را شکر آقا جانم ، ممنونتم ، بهم اجازه دادی مشکی پوش عزایت باشم ، آقای من ... سینه ام گوشه ای ز کربُبلاست آبرویم ز آبروی شماست ( آقا ... ایام عزای دختر سه ساله ابی عبدالله است ... ، تورو خدا به این دختر خانم نگاه کنید ، نمیدونم چند سالشه ؟ چطور چادر سرش کرده ، میاد تومجلس ... اما یه دختر سه ساله داره ابی عبدالله ، از وقتی که متولد شده ، مادر از دست داده ، همه ی کَس و کار این دختر باباشه ، همه ی دلخوشیه این دختر باباشه ... ) یه گوشه خواب بودم خیلی آروم امشب بنشینیم پای درد دل های دختر سه ساله ی آقامون .. ) یه گوشه خواب بودم خیلی آروم ولی پیچید تو گوشم صداشون نمی بردن اگه گوشواره هامو خودم می بخشیدم به دختراشون ... ( من دختر همون مادری هستم ، سه روز روزه گرفت ، غذای افطارش رو داد به یتیم ، اسیر و مسکین ... آه ، من دختر همون مادرم ... ) نمی بردن اگه گوشواره هامو خودم می بخشیدم به دختراشون ... گذشت و گُم شدم توی بیابون ( حالا درد و دلای این دختر بالا گرفت ... بابا بابا ... ) گذشت و گُم شدم توی بیابون آخه از قافله جا مونده بودم یکی اومد برم گردوند بابا ولی کاشکی همونجا مونده بودم ( دیگه نگم چه جوری منو برگردوند ؟ فقط همین رو بگم ، اول که رسید با موهام از زمین بلندم کرد ... ؟؟ ) بد اخلاقن چقدر مردای شامی به جای قلب ، سنگه تو دلاشون با این دستای سنگینی که دارن دلم می سوزه واسه بچه هاشون یه جورى زد چشام تاره هنوزم یه جورى زد قدم از درد ، خم موند جاى دستش یکم بهتر شد اما جاى انگشترش رو صورتم موند ... ؟ تو روى نیزه و من روى ناقه تو چشمات باز و من دستام بسته چقدر شکل همیم بابا نگاه کن منم مثل تو دندونام شکسته 10 مهر 1398 اهواز _ حسینیه شهید آل مبارک @madehin14
2. قسمت دوم روضه.mp3
2.5M
قسمت دوم : ( سلام الله علیها ) اما شاید اون روضه ای که خیلی جانسوزه ، دل امام زمانم میسوزونه ، جگر زین العابدن رو پاره پاره کرده ، اون صحنه ای بود ، تو مجلس شام ، اون نامرد بلند شد یک اشاره ای کرد به فاطمه بنت الحسین ، گفت : یزید این دختر رو به کنیزی به من بده ... راوی میگه این دختر ، چنان دامن عمه اش رو گرفت ، هی صدا میزد عمه ، اینا چی میگن ؟ منو کنیزی ؟ مگه مادرمون فاطمه نیست ؟ مگه جد ما پیغمبر(ص) نیست ؟ ... آخ ، زینب مستاصل شد ، یه نگاه کرد سمت سرِ بریده ی حسین ، شاید میگه حسین جان ، توکمکم کن ، یه وقت دیدند سر بریده شروع کرد قرآن خواندن ... یکی بلند شد ، گفت یزید ، ملعون ، تو که میگی اینا خارجی اند ؟ این سر که داره قرآن میخونه ؟ عصبانی شد ، دست برد به چوب خیزران ... یه وقت دیدند نازدانه ای بلند شد ، هی صدا میزد عمه ، بگو نزنند ... این صدای صوت قرآن بابامه ، بگو نزنند ... الا لعنة الله علی القوم الظالمین 10 مهر 1398 اهواز _ حسینیه شهید آل مبارک @madehin14