eitaa logo
مهدي عاملي [کانال]
82 دنبال‌کننده
204 عکس
70 ویدیو
3 فایل
الـ‌ج‌َبَلیّات ٱلوُسعیٰ ـــــ آتي هناکم بشیئ مما فیه شیئ . آی‌دی بنده: @ameli_urmia . کانال دروس در تلگرام: https://t.me/urmia_arabi/566 . ضيقاها: https://eitaa.com/joinchat/4107206835Cc896182a4c
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ بعضاً توکّل و حسن‌ظن‌مان به خدا به‌قدری زیاد است که منتظریم بدون هیچ تلاش و مجاهدت‌ای، و صرفاً با خواب و توکل، به مکانت‌ای برسیم و به دردی بخوریم. ‌‌خودِ أئمه هم به این مقام از توکل نرسیده بودند. ‌‌
‌ إنا لله و إنا إلیه راجعون. دانشمندِ وارسته، آقای آیت الله سید مهدی خرسان، از شاگردان مرحوم خوئی و مرحوم حکیم، به رفیقِ أعلیٰ پیوست. رحمة الله تعالی علیه ‌
‌ ‌ملا صدرا: حسین علیه‌السلام نه به خنجرِ بیدادِ شمر‌بن‌ذی‌الجوشن خوابید، بلکه به معجونِ پُر سَمّ‌ِ مَکر و افسون و تریاقِ پُر زهرِ أهلِ نفاقْ خون‌اش با خاکِ کربلاء آمیخته شد؛ که «قُتِلَ الحُسَیْنُ یَومَ السَّقیفةِ». ‌
. این را آوردیم، گفتیم این را هم بیاوریم. ‌
[تکراری] کسی که همه از او راضی باشند، انسان‌ای منافق و هزارچهره است؛ آدمِ معمولی (یعنی کسی که خوب یا بد بودن‌اش واضح است و برای کسی فیلم بازی نمی‌کند) چنین آدم‌ای هم دوست دارد هم دشمن، هم مؤالف و هم مخالف مثل أمیرالمؤمنین علیه‌السلام و معاویة علیهاالهاویة، که یکی نورِ واضح بود و دیگری ظلمتِ خالص، و هر کدام را دوست و دشمن‌ای بود. پس اگر هیچ دشمن نداری، از دو حال خارج نیست: یا منافق هستی، یا جاهل (یعنی دشمن داری، ولی نمی‌دانی کیست و اسم‌اش چیست) پس به هوش باش، تا چنین نشود که بخوری ولی ندانی از کجا خورده‌ای و بلکه ندانی أساساً خورده‌ای یا نه ‌‌
‌ شب به چشمِ ما نسازد روزِ روشن را سیاه؛ کلبه‌ی ما را چراغ از دیده‌ی بیدارِ ما است ‌
‌ ‌عن الإمام الصادق (عليه السلام) أنه قال: لم يكن رسول الله -صلى الله عليه و آله- يقول لشيء قد مضى: لو كان غيرُه. [الكافي ج2 ص63]. پیامبر هرگز راجع به اتفاق‌ای که افتاده بود و کاری که از کار گذشته بود، و آب‌ای که ریخته شده بود نمی‌فرمود: کاش این‌طور نمی‌شد. کاش فلان اتفاق می‌افتاد. کاش فلان کار را نمی‌کردی. کاش فلان حرف را همان‌جا می‌گفتم. کاش به فلانی اعتماد نمی‌کردم. کاش قبل‌اش به خودم می‌گفتی. کاش و کاش و کاش. مضیٰ ما مضیٰ. رها کن و راحت شو. ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌ زَیْنِ‌أَبْ‌بودن، زِ أسرارِ نَهانِ زَیْنَب است ‌
‌ الدنیا دارُ عملٍ و لا حسابَ و الآخرةُ دارُ حسابٍ و لا عملَ ‌ دنیا، خانه‌ی عمل است و آخرتْ سرای حساب ‌‌
‌ بعضاً گاهی که زیاد با «کلمه و کلام» انس می‌گیرم و در تلاش برای فهمِ جزئیاتِ زندگی‌شان إفراط می‌کنم، حس می‌کنم کلمه‌زده می‌شوم. امیدوارم اینْ خاصیتِ «طول صحبت با معشوق» نباشد ‌ ‌‌
‌ آیت الله خوئی: «از استادم شیخ محمدحسین نائینی در مجلسِ درس‌اش شنیدم فرمود: مناقشه در أسنادِ روایاتِ کتابِ کافي، کارِ عاجزان است (یعنی تلاشِ بیهوده است).» ‌ مقدمه‌ی «معجم رجال الحدیث» (ج ۱ ص ۸۱)
‌ بله؛ حق است: قبل از اینکه بگوئیم آیا فلان‌چیزْ مفید است یا نه، باید فائده را تعریف کنیم. ‌
‌ وقتی از خدا طلبِ بخشش داریم، او را با أوصافی چون رحیم و غفور و کریم‌الصفح یاد می‌کنیم. وقتی از خدا روزی‌ می‌خواهیم، او را به رزاق و فتاح و منعم می‌خوانیم. وقتی در مقامِ نفرین هستیم، به یا جبار و یا منتقم و یا قاصم الجبارین صدای‌اش می‌کنیم. به همین سیاق، وقتی خانم‌تان پیامک می‌دهد: «همسرِ مهربونِ من کجاست؟» معنای‌اش این است که دخترک‌تان خودنویسِ محبوب و گران‌قیمت‌تان را خراب کرده، و شما موظف‌اید که ببخشید و با مِهر رفتار کنید. یا مثلا وقتی می‌گوید «خدا رو بابت همسرِ دست‌و‌دل‌بازی مثل تو شاکرم»، یعنی پول می‌خواهد، و باید عن‌قریبٍ سرِ کیسه را شُل کنید. ‌‌ و قس علیه. ‌
‌ چراغِ بی‌کَسان از عالَم‌ِ بالا شود روشن نظر بر ابر دارد لاله‌ای کَاز سنگ برخیزد ‌
‌‌ کسی که معتقد است إسلامْ نظامات ندارد به حقیقتِ إسلام پی نبرده است، و کسی که معتقد است می‌تواند این نظامات را از روایات استخراج کند به جهلِ مرکّبِ خود. ‌‌
‌ صِرفاً فرض می‌کنیم که «آقای جیم معتقد بود آقای ألفْ أعلم‌ِ عُلَمای عصرِ غیبت است. آقای جیم رساله‌اش را در زمانِ حیاتِ آقای ألف چاپ کرد. آقای جیم در رساله‌اش نوشت که تقلید از أعلمْ واجب است.» ‌ چه خوب که صِرفاً فرض کردیم. ‌‌
‌‌ بچه‌ی ده‌ساله که بودیم، حاضر بودیم در راهِ محبوب‌مان (فوتبال) کتک هم بخوریم. واقعاً راضی بودیم نیم‌ساعت بیشتر فوتبال بازی کنیم، و بعدش برویم برای کتک‌خوردن. که بعضاً چنین هم می‌شد؛ نیم‌ساعت دیرتر از زمان‌ای که إجازه گرفته بودیم به خانه برمی‌گشتیم و کتک را نوش‌جان می‌کردیم. اصلاً سخت‌مان نبود که داریم کتک می‌خوریم. به‌نظرمان واقعاً ارزش‌اش را داشت. تباهی و خسرانِ محض نیست اگر امروز، بعد از سی‌سال، به چنین معامله‌ای راضی نباشیم؟ ‌
مهدي عاملي [کانال]
‌‌ بچه‌ی ده‌ساله که بودیم، حاضر بودیم در راهِ محبوب‌مان (فوتبال) کتک هم بخوریم. واقعاً راضی بودیم نی
‌‌ إدّعای محبت، بدون اینکه راضی باشیم در راهِ محبوب به زحمت و مشقت بیفتیم و هزینه بدهیم، همین‌قدر مضحک است که در تصویر می‌بینید. ‌
‌ معروف است که یعقوب بن إسحاقِ کِندي (فیلسوف و منجّم و ریاضی‌دان) شروع کرد به نوشتنِ کتاب‌ای در تناقضاتِ قرآن. روزی امام أبومحمد الزکي العسکری علیه‌السلام به جمع‌ای از شاگردانِ او فرمود: آیا در میانِ شما کسی نیست که این استادِتان را از نوشتنِ کتاب‌ای که شروع کرده است بازدارد؟ گفتند: او استادِ ما است و ما توانِ مقابله‌ی علمی با او را نداریم. فرمود: او مردی عاقل است، اگر من چیزی بگویم به گوشِ او می‌رسانید؟ یکی‌شان گفت: بله، من این کار را می‌کنم. امام فرمود: برو پیشِ استادت، و بعد از مصاحبت با او و جلبِ محبتِ وی، در فضائی دوستانه و از موضعِ خضوع، از او بپرس: ای استاد، آیا [عقلاً] إحتمال دارد که گوینده‌ی این سخنان (که در قرآن آمده است) معنایی غیر از آنچه را که شما فهمیده‌اید قصد کرده باشد؟ إبن‌إسحاق گفت: چه گفتی؟ سخن‌ات را تکرار کن. شاگرد سخن را تکرار کرد. استاد گفت: این سخن از تو نیست، بگو آن را از که آموخته‌ای؟ شاگرد گفت: از أبومحمد حسن عسکری. إبنِ‌إسحاق برخاست و هرچه تابه‌حال نوشته بود را در حیاطِ خانه‌اش آتش زد، و گفت: الآن به‌سویِ أبي‌محمد می‌روم. عقل واقعاً خیلی نعمتِ عجیب و بزرگ‌ای است. ‌
مهدي عاملي [کانال]
‌ «بَلَغَ» الْعُلیٰ «بِـ» کمالِ تو سبحاااان الله. سبحاااان الله. به‌به ♥️ ‌‌
‌ ای بی‌نشانِ مَحض، نشان از که جویَم‌ات؟ گُم گشت در تو هر دو جهان، از که جویم‌ات؟ ‌
‌ «هیچ‌روزی مثلِ روزِ غصه‌ی ما در کربلاء نیست. گرچه روزِ سقیفه و سوزاندنِ درِ خانه به رویِ أمیرالمؤمنین و حسن و حسین و فاطمه و زینب و أمّ‌کلثوم و فضه، و کشته‌شدنِ محسن با آن لگد، مصیبت‌اش بزرگ‌تر و وحشتناک‌تر و تلخ‌تر است؛ چون هم‌آن روز است که أساس و پایه‌ی روزِ عذاب (یعنی عاشوراء) است.» ‌