May 11
#متن_پست
#اینستاگرام
.
" پ، مثل پدر"
پدر، موجود عجیبیست؛
نه مثل #مادر، اشک و غصه خوردنش عیان است!
نه مثل #پسر، بیخیال!
و نه مثل #دختر، سر به هوا!
#پدر، جنسش متفاوت است!
پدر، همان است که محبتش را پشت "شب زود بیا خونه" پنهان میکند!
همان که نگرانیش را پشت "پول پیشت هست؟" قایم میکند!
دلشورهاش را زمانی نشان میدهد که وقتی مادر باتو صحبت میکند، اخبار را کم میکند تا صدایت را از پشت تلفن بشنود و خیالش راحت شود!
پدر همان است که برای کادوی همهی مناسبتها و تولدهای #خانواده پول میدهد، حتی کادویِ روز و تولد خودش!
پدر همان است که بی او، سوی #خانه، جانی ندارد و با او، صفا معنایی دگر!
پدر همان است که سر شام، قسط و قرضهایش را ذهنی بالا و پایین میکند تا مادر و فرزندان از او فقط پدری آرام ببینید و همسری مقتدر!
و در پایانِ شب، خستگی روزش را به رختخواب میسپارد؛ به امید فردایی سختتر!
پدر همان است که دختر را جهیزیه، پسر را خانهدار و همسر را طلا میگیرد؛ اما موبایل خودش، قدیمیترین موبایل خانواده است!
پدر همان است که تا میتواند اضافهکار میایستد تا شهریهی این ماه دانشگاهت را سر موقع کارت به کارت کند!
پدر همان است که در راه برگشت به خانه، چند مسافر هم میزند، بلکه چند هزاری بیشتر سر سفرهی خانه بیاید!
خلاصه آنکه پدرها این روزها غصهشان بیشتر و نگرانیشان از آیندهی فرزندان جدیتر شده!
اوضاع اقتصادی هم که دارد کمر ستون خانه را خم میکند!
اما این ستون شکستنی نیست!
القصه؛
پشت هر همسر موفق، فرزند درسخوان و خانوادهی گرم و صمیمی، پدری هست که در سایه، خانه را نگاه داشته؛ اما نگاه داشته!
قدرش بدانیم و احترامش را تعظیم کنیم!
خواهش میکنم این یک شب را از این فجازی لعنتی دل بکنید و بروید ور دست پدرها بنشینید!
دستی ببوسید، تماسی بگیرید و یا خدایی ناکرده غباری از قبری بردارید!
خلاصه این یک شب را #برای_پدر باشید!
#بهتاریخسیزدهمرجبوروزومردوپدر
.
.
| #روز_پدر |
📥 @sardareshgh313
#متن_پست
#اینستاگرام
.
"برادر محمود"
به نظر من #احمدینژاد را باید به سه قسمت نامساوی تقسیم کرد:
۱) دورهی اول #ریاستجمهوری
۲) دورهی دوم ریاستجمهوری
۳) پسا ریاستجمهوری
دو قسمت اول، بسیار تخصصی و محل نزاع جُلّی از صاحبنظران اهل #سیاست و اجرائیات است؛ پس فعلاً از آن عبور میکنیم و به قسمت سوم میرسیم!
در قسمت سوم، "برادر محمود" دیگر رئیسجمهور دو دورهای #جمهوری_اسلامی_ایران نبود. او رفته رفته چهرهی اعتراضی به خود میگرفت؛ دست به نامههای مضحک و اَفعال سبکوزن میزد؛ محفل دعا و توسل او در امامزاده تجریشِ #تهران هم که شبکهی پویایی بود برای خودش!
تودهی فجازینشینها اورا سبک مغز میپنداشتند که این چه کاریست؟ عشق #مشایی کورش کرده یا فراق #بقایی مجنونش؟
اما آنها نمیدانستند که برادر محمود، دیگر آن رئیسجمهور بیآلایش و کاپشنپوش و پژوی 504 سوار نیست. او، دو دوره بر مسند عالیترین سمت اجرایی این مملکت تکیه زده و به فوت و فنهای اهالی سیاست، آشنا!
او داشت همهی تلاشش را میکرد به هر بهانهای که شده در تیتر اخبار باشد تا تودهی مردم او را فراموش نکنند!
برادر محمود خوب میدانست که مردم، افعال را سریع فراموش میکنند. پس دست به هرکاری میزد تا تیتر اول دکهها و نُقلِ نَقلِ محافل کوچه و بازاری باشد. چراکه مهم دیده شدن بود!
خب او برای چه میخواست که دیده شود؟!
به زعم تحلیلگران عرصهی #رسانه و سیاست، برادر محمود از ۹۶ قصد حضور در انتخابات ۱۴۰۰ را داشت!
چون مطمئن بود که حسن جان آنقدر در خرابتر کردن وضع معیشت تخصص به خرج میدهد که در نهایت #مردم به سوی یک نفر دستِ نیاز دراز میکنند؛
و چه کسی بهتر از رئیسجمهور ۸ ساله که مردم از او فقط #مسکن_مهر را به یاد دارند و ۴۵,۵۰۰ تومانِ #یارانه را (که آن زمان مبلغِ در خور توجهی بود)؟!
پس برادر محمود هرکاری کرد و میکند تا خود را در بغل مردم غش دهد!
چون به این اصل پایبند بود:
"دیده شدن، به هر قیمتی"
.
خب حالا چرا برادر محمود، دیگر شایستهی قبای ریاستجمهوری نیست؟!
این سوال خودش پستی دیگر را میطلبد و کلماتی جدیتر، که اگر طالب بودید در کامنتها طلب کنید تا مطالبهتان به طلبکاری تبدیل نشود و بشود پستی دیگر در همین صفحه، انشاءالله!
#بهتاریخهشتاسفندنودونه
.
.
| #محمود_احمدی_نژاد | | #ایسم |
📥 @sardareshgh313
#متن_پست
#اینستاگرام
.
"احمدینژاد"
پست قبلی مقدمهای بود برای این سوال که چرا برادر محمود، دیگر شایستهی قبای #ریاستجمهوری نیست؟!
به نظر من، تقریباً از دورهی دوم برادر محمود بود که دیگر او تغییر کرده و پوست انداخته بود!
او به لطف رفقای ناباب و ذهنپوک، به حاشیه کشیده شده بود!
(شاید اینجا برایتان سوال شود که با این حال، چرا در ۸۸، نظام و بسیجیها برای او هزینه دادند؟! پاسخش این است که برادر محمود، چه خوب چه بد #رئیسجمهور قانونی #ایران بود و همچنان هم اگر کسی علیه رئیسجمهور قانونی ایران، آقای #روحانی، دست به آشوب و اغتشاش بزند، اولینها، خود ما هستیم که از او دفاع خواهیم کرد، با همهی خیانتها و جهالتهایش؛ چون قانونکُشی نباید باب شود که اگر شود، از #قانون فقط کاغذی میماند و اسمی)
دغدغهی برادر محمودی که اهل کار بود و ساده زیستی، تبدیل شده بود به حاشیه و متن را که مردم هستند فراموش کرده بود.
مشاورین دلمریض و بدنیت او (که همچنان هم او را در آغوش خود، تحت الحفظ دارند) دغدغه و نگرش و #ایدئولوژیک او را فاسد کردند.
به زعم من، برادر محمود از آن رئیسجمهورِ کاری و پردغدغه، تبدیل شده به یک هزینهسازِ #پوپولیست که هدفش هرچه هست، دیگر خدمت نیست که اگر بود مثل بقیهی دلسوزان، با محبوبیت و نفوذِ مردمی که دارد، میتوانست یکتنه بازار شامِ #اقتصاد ایران را تکانی دهد؛ اما خودش را با مناجات و توسلهای مضحک در امامزاده و بیانیههای آبکی به لهِ یاران و علیهِ دیگران سوزاند؛ آنقدر سوزاند که بر منِ کمسواد و بیتجربه ثابت شد که این آقا، دیگر آن برادر محمود نیست!
پس اگر بیاید، شاید یکی بشود بدتر از حسن جان. چراکه مع الأسف تودهی مردم او را نیکنام میشناسند و او با آمدنش نیکنامی را لکهدار میکند!
او اگر هم بیاید و بشود رئیسجمهور، دیگر دغدغهی اولش #معیشت و اقتصاد و #مردم نیست و توانایی این را دارد که یک تنه (پس از تیربارِ حسن جان)، تیرخلاصی باشد بر پیکرهی اقتصاد و اعتماد مردم!
او دیگر حواسش به خدمت نخواهد بود؛ چون از ایدئولوژیِ خدمت فاصله گرفته و دیگر جهادی نخواهد بود چون سیاستزده شده!
رک و راست و پوستکندهاش این است که برادر محمود، دیگر برادر محمود نیست؛ چراکه زین پس، او "#احمدینژاد" است!
در نهایت توصیهام به خودم این است که در کُنج خراباتِ رجب و شعبان دست به دعا بردارم برای عاقبتبخیری خودم و هرکه به خودم ربط دارد و ندارد و اعوذ بخوانم از رفاقت با ناباب و نااهل و دلچرکین.
#بهتاریخنهاسفندنودونه
.
.
| #محمود_احمدی_نژاد | | #ایسم |
📥 @sardareshgh313
باغبان که تو باشی، نهالِ انقلاب راهی جز تنومند شدن ندارد...
📥 @sardareshgh313
#متن_پست
#اینستاگرام
.
"ما و همت"
این متن نمیخواهد به قربان چشمهای #محمدابراهیم_همت برود، نمیخواهد با او درددل کند، نمیخواهد برایش عُقده بگشاید؛ میخواهد مَنِش و سیرهی او را بازخوانی کند تا از همت، فقط اتوبانی باقی نماند در پایتختِ غبارگرفتهیِ ایرانمان!
#همت مثل من و شما نبود. اهل نق زدن و غر زدن نبود. گوشهی خانهی گرمش لم نمیداد و دست به #توئیت نمیشد برای انتقاد و اعتراض!
او در این جامعهی ۸۰ میلیونی، فقط دنبال گلیم خود و خانوادهاش نبود. او اصلاً اهل خود و خانهی خود نبود!
او اهل میدان بود، در میدان بود، میجنگید. بر علیه دشمن، بر علیه خود. و جور ناکارآمدیها را میکِشید؛ چراکه دل میسوزاند برای #ایران و ایرانی؛ او یک #آریایی واقعی بود.
رئیسجمهورش هم #بنیصدر بود؛ یک خائن که نه به جبههها میرسید، نه به #مردم. اما همت تسبیح به دست نمیگرفت تا در #مسجد و #پایگاه و خانه و خیابان، بنیصدر را به فحشهای کافدار (مثل کثیف و کثافت) بِکِشد!
او میدانست #رئیسجمهور اهل کار نیست(مثل ما)، پس خودش دست به کار شد(برخلاف ما)؛ در حیطهی خود، ناکارآمدیها را رفع میکرد نه اینکه غر بزند و خواهر و مادر همهی #مسئولین را یکی کند.
همهی ما یک همتِ درون میخواهیم که در بخش و تخصصمان، عین نق نقوها اَبرو درهم نکِشَیم و غر نزنیم. یک همتِ درون میخواهیم که هرچه فشلی و تنبلی است را در انباری خانه، انبار کنیم و در کوچه و خیابان #شهر و محل خود، بنشینیم پای دردِ مردم.
درد مردم که #معیشت است، #عدالت است، تبعیض و گاهی #فساد است. هرکس از ما اگر یک جو همت داشته باشیم، ریشهی #تبعیض و گاهی فساد را به اندازهی دو دست خود قطع میکنیم. فقط یک جو همت میخواهد.
آریایی؛
کمی حواسمان به فکر و شکم ایران و ایرانی باشد.
برایش تبیین کنیم که #اقتصادِ فشل امروز، حاصل رأی خراب دیروز خودش بوده. برایش توضیح دهیم که همهی مشکلات حل میشود اگر همت کنیم.
ما دفاع مقدس را با آن صدامیزیدکافر و آنهمه حامیش شکست دادیم. دیگر مهارِ افسارِ اسبِ سرکشِ اقتصاد که کاری ندارد.
عیب ما این است که از #شهدا، فقط اسم و عکسشان را آموختهایم و ایدئولوژیِ جهادی و انقلابیشان را ناکارآمد و آرمانگرایانه میپنداریم!
القصه؛
ما همت نداریم وگرنه همت میشدیم!
#بهتاریخسالگردشهادتمحمدابراهیم
.
.
| #ابراهیم_همت |
📥 @sardareshgh313
سلام
میخوام تا چند دقیقه دیگه یه چیزی بفرستم، روحتون حال بیاد 😉
منتظر باشین...