eitaa logo
کانال اشعار(مجمع الذاکرین)
2.2هزار دنبال‌کننده
2 عکس
0 ویدیو
54 فایل
این کانال اشعارمذهبی توسط محب الذاکرین خاک پای همه یازهراگویان عالم مهدی مظفری ازشهراصفهان ایجادشد
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦•راه فرات رومون بسته... و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج‌ محمود کریمی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ راه فرات رومون بسته درهای آسمون بسته ای طفلک زبون بسته بابات میاد، میبَرَدِت امون بده داری میری، غیرتتو نشون بده لبای خشکت شمشیر تیزته شمشیرو رو به حرمله تکون بده *"اَما تَرَون، کیف یَتَلَظّی عَطَشی" عزیز دل مادر..* میدونم خیلی مَردی، میدونم برمی‌گردی تا برگردی از میدون، عزیزم پیرم کردی چشمای علقمه بسته زخم دل همه بازه آغوش فاطمه بازه خدا میاد دعاتو مستجاب کنه زهرا میاد تا لبتو سیراب کنه از اون طرف حرمله رو صدا زدن اونم میاد که خونه امو خراب کنه میدونی خیلی خسته ام ببین میلرزه دستم *مادر اگه شیر هم نداشته باشه، بچه با مکیدن آرام میشه، اما این مادر آب هم نخورده، روزای بعد یه بار نیمه شب رباب شروع کرد گریه کردن، یه گریه ی جانسوزی سر داد، همه دست و پاشونو گم کردن، داره خواب میبینه، آب به صورتش زدن، به هوش اومد، آخه اون روز بعد از ظهر اینقده این بچه به سینه ی مادر چنگ زد، سینه ی مادر زخم شد... از خواب که پرید حالش بد بود ناله میزد هی دستشو تکون میداد. خانم زینب گفت: عزیزم چی شده؟ به خودش اومد گفت خانم جان، یه دو سه روزه آب خوردم سینه ام پر شیر شده، خواب دیدم علی اصغرمو دارم شیر میدم...* بس کن رباب گهواره نیست دست خودت را تکان مده میدونی خیلی خسته ام ببین میلرزه دستم دخیل اشکامو به پر قنداقِت بستم رفتی با صورت ماهِت سوی سِیر اِلَی اللّهِت دستِ خدا به همراهِت کاش لااقل یکی تنت رو خاک کنه کاشکی یکی خون موهاتو پاک کنه نیزه برا سرت آورده حرمله میخواد باهاش قافله رو هلاک کنه سرت از نِی می افته بمیرم هی می افته *تقریبا دو وجب سرنیزه است سر شیش ماهه چقدره...؟* همش خیره به نیزه ام میدونم کِی می افته ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•راه فرات رومون بسته... و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج‌ محمود کریمی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ راه فرات رومون بسته درهای آسمون بسته ای طفلک زبون بسته بابات میاد، میبَرَدِت امون بده داری میری، غیرتتو نشون بده لبای خشکت شمشیر تیزته شمشیرو رو به حرمله تکون بده *"اَما تَرَون، کیف یَتَلَظّی عَطَشی" عزیز دل مادر..* میدونم خیلی مَردی، میدونم برمی‌گردی تا برگردی از میدون، عزیزم پیرم کردی چشمای علقمه بسته زخم دل همه بازه آغوش فاطمه بازه خدا میاد دعاتو مستجاب کنه زهرا میاد تا لبتو سیراب کنه از اون طرف حرمله رو صدا زدن اونم میاد که خونه امو خراب کنه میدونی خیلی خسته ام ببین میلرزه دستم *مادر اگه شیر هم نداشته باشه، بچه با مکیدن آرام میشه، اما این مادر آب هم نخورده، روزای بعد یه بار نیمه شب رباب شروع کرد گریه کردن، یه گریه ی جانسوزی سر داد، همه دست و پاشونو گم کردن، داره خواب میبینه، آب به صورتش زدن، به هوش اومد، آخه اون روز بعد از ظهر اینقده این بچه به سینه ی مادر چنگ زد، سینه ی مادر زخم شد... از خواب که پرید حالش بد بود ناله میزد هی دستشو تکون میداد. خانم زینب گفت: عزیزم چی شده؟ به خودش اومد گفت خانم جان، یه دو سه روزه آب خوردم سینه ام پر شیر شده، خواب دیدم علی اصغرمو دارم شیر میدم...* بس کن رباب گهواره نیست دست خودت را تکان مده میدونی خیلی خسته ام ببین میلرزه دستم دخیل اشکامو به پر قنداقِت بستم رفتی با صورت ماهِت سوی سِیر اِلَی اللّهِت دستِ خدا به همراهِت کاش لااقل یکی تنت رو خاک کنه کاشکی یکی خون موهاتو پاک کنه نیزه برا سرت آورده حرمله میخواد باهاش قافله رو هلاک کنه سرت از نِی می افته بمیرم هی می افته *تقریبا دو وجب سرنیزه است سر شیش ماهه چقدره...؟* همش خیره به نیزه ام میدونم کِی می افته ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•بهونه گیر شد.... و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج‌ محمود کریمی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ غبار از رووش می گیرم به اشکم سرش، خاکی و خونی و کبوده *ببینن مادرای شام چی میگن؟!نمیگن مادرش مادر نبوده؟! بیا موها تو شونه کنم....* بهونه گیر شد، امروز هی می افتاد نگه داشتن با معجر علیمو نمی‌ذارن که نیزه اش رو بیارم میترسم گم کنن آخر علیمو شب از نیمه گذشته، دیر وقته نبودش تار و پودم رو سوزونده غروبی روی نیزه بود دیدم نمیدونم الان دست کی مونده الهی حرمله آتیش بگیری کبوتر بچمو ازمن گرفتی ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•بهونه گیر شد.... و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج‌ محمود کریمی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ غبار از رووش می گیرم به اشکم سرش، خاکی و خونی و کبوده *ببینن مادرای شام چی میگن؟!نمیگن مادرش مادر نبوده؟! بیا موها تو شونه کنم....* بهونه گیر شد، امروز هی می افتاد نگه داشتن با معجر علیمو نمی‌ذارن که نیزه اش رو بیارم میترسم گم کنن آخر علیمو شب از نیمه گذشته، دیر وقته نبودش تار و پودم رو سوزونده غروبی روی نیزه بود دیدم نمیدونم الان دست کی مونده الهی حرمله آتیش بگیری کبوتر بچمو ازمن گرفتی ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
دل نوشته اربعین سلام علی ساکن کربلا سلام علی روح قالو بلی دلم تنگ کرببلاته حسین هواییه صحن وسراته حسین دل من به این اربعین ها خوشه منو دوری کربلات میکشه توی سینه ی من فقط حسرته میدونم که این دوری از غفلته چقد یادگاری چقد عکس دارم نیام کربلا ازهمین ترس دارم داره آتیشم میزنه این فراق توو این روزا بودم پراز اشتیاق نشد قسمتم باز کنارت باشم نشدکه مقیم دیارت باشم آقاجون غم هجرو دوری بسه صبوری صبوری صبوری بسه دلم لک زده واسه ی موکبات رفیقای ساده رفیقای لات دوباره بگم یاعلی و برم پیاده مسیر حرم تاحرم پاهامون میشد توی این قافله به یاد رقیه پراز آبله کنار رفیقام کنار فرات میخوردیم باگریه یه چای نبات همین جا به روی زمین مشک آب یه ساقی که شرمنده شد از رباب سکینه می گفت ای عمو العطش تووآغوش مادر پسر کرده غش ولی دست و مشک وعلم روزمین به ساقی زدن ازیسار و یمین صدا زد همین جا که ادرک اخا برادر برادر برادر بیا رفیقا بیاین ردشیم ازاین محل جلوتر جلوتر بریم روی تل رسیدیم به اونجا که یه خواهری باحال خراب و دل مضطری صدا زد کجا میری ای هم نفس بلندشو به فریادزینب برس نباشی میشه دورمن ازدحام منو میبرن کوفه بازار شام به زخم دل ما نمک میزنن اینا خواهرت رو کتک میزنن میدونی کجا قلب زینب شکست همون جاکه قاتل روسینه نشست یه دفعه دل آسمونا طپید گل زینب و ازقفا سر برید ابوذر رییس میرزایی(بهار)
در شیوه ارادت و شاعری برای (عج) و (ع) رفیق ............ سال ها در خلوتت، خلقِ اثر کردی رفیق عالَمی را با غزل هایت خبر کردی رفیق دم زدی از او که عمری دم زد از در خودت مثل کبوترها سفر کردی رفیق منکِر از هر سو تو را می خوانْد و تو با روشنی از بدی ها و پلیدی ها حذر کردی رفیق با امامت، نیمهْ شب در دست بیعت دادی و سیرِ قمر کردی رفیق مرحبا...! اما هزاران بار بین کوچه ها از کنارش بی تفاوت هم گذر کردی رفیق خوش به حالت که شبت با نام صبح شد روز را با مردمت اینگونه سر کردی رفیق!؟ را با احتیاط و لطف گفتی یا که نه داغ او را با نوشتن، بیشتر کردی رفیق!؟ تیرها سمت می دوند و پیش او خوب دقت کن چه چیزی را سپر کردی رفیق خوب دقت کن به آنچه می نویسی از بارها دیدم مدادت را تبر کردی رفیق در میان قیل و قالِ ها ۱ اگر باشی هنر کردی رفیق ۲ قم المقدسه
. بیا خواهر از محملت پایین بیا آخر دنیامو ببین منو میکُشن تو همین زمین غریب و تنها شده موقع دل بریدن و منو از تو آخر میگیرن و تو باید بری بسپری من و به ریگ صحرا اینجاست کربلا ؛ که گفته مادرم هرچی مصیبته ؛ اینجا میاد سرم اینجا تو بی کس و ؛ من بی قمر میشم تو بی برادر و ؛ من بی پسر میشم ........................ داداش چی قراره بیاد سرم ببین خاک نشسته رو معجرم من این غِصه رو پیش مادرم شنیده بودم سرا پا میلرزم تو اضطراب برای خودم نه برا رباب من این روزا رو حتی توی خواب ندیده بودم گودال می‌بینم ؛ ای وای از تنت احساس می‌کنم ؛ از من میگیرنت ای کاش تو دلم ؛ آتیش به‌پا نشه ای کاش پام به این ؛ گودال وا نشه .............................. چرا خاک اینجا پر از خونه زمین و زمون روضه می‌خونه رقیه میگه کی میریم خونه چشم انتظاره چرا خشک و بی‌حاله آسمون قراره بمونیم باشه بمون چرا ساربون مونده پیشمون چه فکری داره انگشترت داره ؛ چشماشو میدره کاشکی میشد یه جور ؛ راضیش کنی بره بد جور دورمون ؛ هی پرسه میزنه این تازه اولِ ؛ دلشوره‌ی منه شاعر: ✍ 🔻مشابه سبک زیر خوانده می‌شود .👇
آرزوی حبیب بن مظاهر رضوان الله علیه یکی از علمای بزرگ (مرحوم میرزای شیرازی)، جناب حبیب را در خواب دید که در غرفه‌‌های بهشتی به انواع نعمت‌‌های پروردگار متنعم و بساط نشاط برای او گسترده است. بعد از عرض ارادت به ایشان عرض می‌کند: ای حبیب، چگونه شکر این نعمت را ادا می‌کنی که در جوانی خدمت حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) و در پیری موی سفید خود را در راه یاری فرزند پیامبر به خون خود خضاب نمودی؛ آیا آرزوی دیگری داری؟ جناب حبیب فرمود: آرزو دارم به دنیا برگردم و در جمع عزاداران امام حسین (علیه السلام ) داخل شوم و از روی اخلاص برای مصیبات امام حسین گریه کنم. در سوگ حسين و كربلا گريه كنم با مرثيه‌ی خون خدا گريه كنم پرسيد: حبيب آرزويی داری؟! فرمود: ميان روضه‌ها گريه كنم
() از زیارت مقدسه از زبان الله الاعظم من روضه خوان ِ غربت ِ آقای عالمم بی تابِ سربریده ماهِ محرمم با گریه هر غروب من از حال می روم با هر فرازِ ناحیه گودال می روم صبح وغروب ،ندبه کنان گریه می کنم این روضه را به مادرمان هدیه می کنم برنیزه تکیه داد وز جایش بلند شد دردش گرفته بود صدایش بلند شد فرمود: زنده ام به کجا حمله می کنید نامردها به خیمه چرا حمله می کنید کارِ مرا تمام نکرده کجا ؟سنان!!!! اینجا کنارِ لشگری از گرگ ها بمان با یالِ غرق خون شده برگشت ذوالجناح با زین واژگون شده برگشت ذوالجناح اینجا به بعد ضربه زدن ها شروع شد اینجا به بعد شیون زنها شروع شد دیدم خودم به چشم ترم وای وای وای بیرون زدند اهلِ حرم وای وای وای دنبالِ ذوالجناح هراسان وبی پناه با عمه آمدند به بالای قتلگاه جدِ مرا محاصره کردند یک سپاه دیدم چگونه عمه ما می کند نگاه هرکس رسید نیزه خود را شکست ورفت یک استخوان ز سینه آقا شکست و رفت یک عده بر تمام تنش سنگ می زدند یک عده بر لباسِ تنش چنگ می زدند در آن میانه حرمتِ آئینه ها شکست وقتی که شمر آمد وبر سینه اش نشست از دستِ او محاسنِ جدم رها نشد هرچه کشید خنجرِ خود، سر جدا نشد تا که زرویِ پیکرِ بی سر بلند شد فریاد یا بُنَیَ ز مادر بلند شد اینجا به بعد گریه من رنگِ خون شود گیسو به دست شمر ز مقتل برون رود اینجا به بعد زخمِ دلِ ما نمک زدند باور کنید عمه مارا کتک زدند راه فرار از حرم آنروز بسته شد با چوبّ نیزه پهلوی زنها شکسته شد آن شب زنانِ سوخته یاور نداشتند آن شب بنات فاطمه معجر نداشتند  
غزل مرثیه نوشته... سنگین بی کفن (س) مقتل نوشته است تو را بی هوا زدند سنگی به بوسه گاه نبی ازجفا زدند آه از دقایقی که جوانان  برابر چشم ترت ،به لجّه ی خون دست و پا زدند مقتل نوشته خواهرتو دیده روی تل درقتله گاه راس تورا ازقفا زدند مقتل نوشته عده ای ازپیرمردها از روی بغض بر بدنت با عصا زدند گیرم قرار بود سرت را جدا کنند پس نیزه را میان گلویت چرا زدند آن ده نفر که بر تن تو اسب تاختند آتش به قلب حضرت خیرالنساء زدند مقتل نوشته روبه روی چشم خواهرت هجده سربریده برآن نیزه ها زدند پربود قلبشان همه ازبغض مرتضی آنان که چوب برلب خون خدا زدند انگار آسمان سر زینب خراب شد تا دختر تو را به کنیزی صدا زدند ابوذر رییس میرزایی(بهار)
🔥🖤😭 پیشکش به (ع) این آقا ................ مردم! چه کشید در این آقا از هرچه داشت خبر این آقا در ، هزار بار دستانش رفت بر و بر و این آقا می‌رفت و می‌آمد نفسش با سختی آری شده بود این آقا که به جان افتاد نسوخت آنقدر که داشت این آقا در به دل رفت کرد از وسط ، گذر این آقا شد و شنید از سر هرآنچه که باید از این آقا هم دل‌نگران خواهرش بود هم دل‌نگران یک این آقا چه به روزش آورد دید از همه بیشتر این آقا باید که میان باشی تا درک کنی چه رفت بر این آقا شد آب، میان چون شد قطره به قطره این آقا مثل عمویش جگرسوخته بود از بس که جگر داشت جگر این آقا با در بر داشت این آقا در ظاهرِ امر، شاخه‌‌ای بود اما بر شد این آقا امروز نبود روزیِ و در نبود اگر این آقا