eitaa logo
کانال اشعار(مجمع الذاکرین)
2.2هزار دنبال‌کننده
3 عکس
1 ویدیو
54 فایل
این کانال اشعارمذهبی توسط محب الذاکرین خاک پای همه یازهراگویان عالم مهدی مظفری ازشهراصفهان ایجادشد
مشاهده در ایتا
دانلود
سه شب ‍ ‍ . ------------------------------------ ولوله توو عرش برين افتاد خون خدا از روي زين افتاد بذار برم عمو زمين افتاد رهام كن عمّه ببين كه رفته شمشيرا بالا بذار برم كه وقتشه حالا بشم فداي زاده ي زهرا رهام كن عمّه رسوند خودش رو بين اون جنجال عموشو ديد كه زخمي و بيحال گذاشته سر رو شونه ي گودال رمق نداره يادش اومد كه مادرش زهرا چجوري شد سپر برا مولا دستش رو تا ميشد آورد بالا اين تك ستاره ---------------------------------- در حقّ اين يتيم جفا كردن دستش رو از ساعد جدا كردن حسين و باز صاحب عزا كردن بي معرفت ها عمو گرفته بود در آغوشش شايد بشه دردش فراموشش رسيد تو اون شلوغي به گوشش صداي اَسبا روسينه ي حسين بود عبدالله ده تا سواره اومدن از راه زهرا مي گفت با گريه واويلاه امان از اين غم با تير حرمله سرش ذبح شد رگهاي خُشك حنجرش ذبح شد جلو چشاي مادرش ذبح شد امان از اين غم ✍ ----------------------------------- عمو تويي عزيزتر از جونم يه فكري كن برا دلِ خونم غريب باشي اصلا نمي تونم طاقت بيارم ميخوام مثه جوون ليلا شم به خاطر تو ارباً اربا شم ميخوام شهيد كربلات باشم اي غمگسارم دلم رو جان مادرت نشكن بذار برم به جنگ با دشمن اَحليٰ مِنَ العَسَل براي من مُردن برا تو نگاهي كن به متن اين نامه دست خط نوراني بابامه معلومه بهترين سر انجامه مُردن برا تو ---------------------------------- پابوسي كرد ازبس ادب داره اِنْ تَنكُروني روي لب داره مثل يه شيره كه غضب داره جانم به قاسم سپاه كوفه رو ز هم پاشيد به شيوه ي امام حسن جنگيد اَزرق شامي بين خون غلطيد جانم به قاسم سپاه كوفه وقتي دوره ش كرد از پشت اومد با نيزه يك نامرد تو كمرش يه دفعه پيحيد درد از مركب افتاد اسير دام نعل اسبا شد يه مرتبه خوش قد و بالا شد اين نوجوون هم قدّ سّقا شد اي داد بيداد ------------------------------------ نگاه بي رمق داري مادر داري ميشي از تشنگي پرپر كبود شده لبات علي اصغر برات بميرم نداره مادر تو تقصيري نه آبي هست تو خيمه نه شيري جلو چشام داري تو ميميري برات بميرم هم قحط آبه هم هوا گرمه حتّي تو سايه خيمه ها گرمه بازار دشمني با ما گرمه از ما بُريدن خدا مي دونه كه چقدر پَـستن با اين كه زير دِين ما هستن سه روزه آب و روي ما بَستن قوم يزيدن ---------------------------------- آماده شو بايد بري ميدون برو كه توو آغوش باباجون ميشه به آسمون رسيد آسون شش ماهه ي من خدا بزرگه ، هستيِ مادر شايد دلي ميون اين لشگر با ديدنت به رحم بياد آخر شش ماهه ي من چيزي نگذشت... به حال يك باباي شرمنده كسي بلند بلند نمي خنده برگشتي و سرت به مو بنده اي كاش بميرم شدي فدا بابا تو و خوشحالي بازوي بابات زخمه ، يارالي من موندم و گهواره خالي اي كاش بميرم ------------------------------------- .
سه شب ‍ ‍ . ------------------------------------ ولوله توو عرش برين افتاد خون خدا از روي زين افتاد بذار برم عمو زمين افتاد رهام كن عمّه ببين كه رفته شمشيرا بالا بذار برم كه وقتشه حالا بشم فداي زاده ي زهرا رهام كن عمّه رسوند خودش رو بين اون جنجال عموشو ديد كه زخمي و بيحال گذاشته سر رو شونه ي گودال رمق نداره يادش اومد كه مادرش زهرا چجوري شد سپر برا مولا دستش رو تا ميشد آورد بالا اين تك ستاره ---------------------------------- در حقّ اين يتيم جفا كردن دستش رو از ساعد جدا كردن حسين و باز صاحب عزا كردن بي معرفت ها عمو گرفته بود در آغوشش شايد بشه دردش فراموشش رسيد تو اون شلوغي به گوشش صداي اَسبا روسينه ي حسين بود عبدالله ده تا سواره اومدن از راه زهرا مي گفت با گريه واويلاه امان از اين غم با تير حرمله سرش ذبح شد رگهاي خُشك حنجرش ذبح شد جلو چشاي مادرش ذبح شد امان از اين غم ✍ ----------------------------------- عمو تويي عزيزتر از جونم يه فكري كن برا دلِ خونم غريب باشي اصلا نمي تونم طاقت بيارم ميخوام مثه جوون ليلا شم به خاطر تو ارباً اربا شم ميخوام شهيد كربلات باشم اي غمگسارم دلم رو جان مادرت نشكن بذار برم به جنگ با دشمن اَحليٰ مِنَ العَسَل براي من مُردن برا تو نگاهي كن به متن اين نامه دست خط نوراني بابامه معلومه بهترين سر انجامه مُردن برا تو ---------------------------------- پابوسي كرد ازبس ادب داره اِنْ تَنكُروني روي لب داره مثل يه شيره كه غضب داره جانم به قاسم سپاه كوفه رو ز هم پاشيد به شيوه ي امام حسن جنگيد اَزرق شامي بين خون غلطيد جانم به قاسم سپاه كوفه وقتي دوره ش كرد از پشت اومد با نيزه يك نامرد تو كمرش يه دفعه پيحيد درد از مركب افتاد اسير دام نعل اسبا شد يه مرتبه خوش قد و بالا شد اين نوجوون هم قدّ سّقا شد اي داد بيداد ------------------------------------ نگاه بي رمق داري مادر داري ميشي از تشنگي پرپر كبود شده لبات علي اصغر برات بميرم نداره مادر تو تقصيري نه آبي هست تو خيمه نه شيري جلو چشام داري تو ميميري برات بميرم هم قحط آبه هم هوا گرمه حتّي تو سايه خيمه ها گرمه بازار دشمني با ما گرمه از ما بُريدن خدا مي دونه كه چقدر پَـستن با اين كه زير دِين ما هستن سه روزه آب و روي ما بَستن قوم يزيدن ---------------------------------- آماده شو بايد بري ميدون برو كه توو آغوش باباجون ميشه به آسمون رسيد آسون شش ماهه ي من خدا بزرگه ، هستيِ مادر شايد دلي ميون اين لشگر با ديدنت به رحم بياد آخر شش ماهه ي من چيزي نگذشت... به حال يك باباي شرمنده كسي بلند بلند نمي خنده برگشتي و سرت به مو بنده اي كاش بميرم شدي فدا بابا تو و خوشحالي بازوي بابات زخمه ، يارالي من موندم و گهواره خالي اي كاش بميرم ------------------------------------- .
. ارواحنا_فداه ۵۳۴ کجایی ای جانم نثار تو قرار من دل بی قرار تو کعبه بوَد چشم انتظار تو بقیه الله یابن الحسن بگو کجا هستی کنار مرقد رضا هستی یا در نجف یا کربلا هستی بقیه الله از خرمنت یک خوشه می‌خواهم زیارت ششگوشه می‌خواهم **** کِی میشه که ای یوسف زهرا روضه بخونی تو برای ما از غصه های زینب کبرا بقیه الله بگی چی شد توو گودیِ گودال بگی برامون از تن پامال بگی چطور فاطمه رفت از حال بقیه الله روضه بخون ای که رُخت بدره والشمر جالسُ علی صدره **** ✍ ............................. ‍ ‍ . علیه السلام سلام میدم با چشمای خیسم می‌خوام برات عریضه بنویسم ببین اسیر چنگ ابلیسم منو کمک کن خدا خُودش گُواهه شَرمنده‌م که ریخته اشک تو رو پرونده‌م توو جَنگِ با نَفْسَم یه بازنده‌م منو کمک کن منم دلم میخواد که یارِت‌شم یه سینه چاکِ بی‌قرارِت‌شم شبیه ابنِ مهزیارِت شم آقای‌خوبم یه عالمه بهت بدهکارم آرزومه رو در رو ای یارم بهت بگم چقدر دوسِت دارم آقای‌خوبم ------------------------------------------ قرار لحظه‌های تنهایی کجایی ای دم مسیحایی؟ چرا تو از سفر نمی‌آیی؟ عزیز زهرا امان ازاین عذاب طولانی! تا کی قراره باشی زندانی؟ الان توی کدوم بیابانی؟ عزیز زهرا ببخش اگر که بازم این نامرد با بی خیالی با تو بد تا کرد تا بدتر از این نشدم برگرد آقای‌خوبم فقیره خَسته‌‌تو نوازِش کن نظر به‌اَشک‌و سوز‌ و سازِش‌کن باگوشه‌چشمی‌ بی‌نیازِش کن آقای‌خوبم ------------------------------------------ سلام من به حال غمگینت به‌قطره‌های اشک خونینت به‌روضه‌های تلخ و سنگینت عزیز زهرا الهی که بشم فدات آقا مُجسّمه جلو چشات آقا مُصیبتای عمّه‌هات آقا عزیز زهرا می‌بینی که مُخدّارت ای وای "عَنِ الوُجوهِ سافِرات" ای وای "وَ بِالعَویلِ داعِیات" ای وای امان‌ازاین‌غم می‌بینی جَـدّتو تَــهِ گودال که از عطش همش میره از حال میبینی پیکرش میشه پامال امان‌ازاین‌غم ------------------------------------------ محمدقاسمی✍ ........ سه شب ‍ ‍ . ------------------------------------ ولوله توو عرش برين افتاد خون خدا از روي زين افتاد بذار برم عمو زمين افتاد رهام كن عمّه ببين كه رفته شمشيرا بالا بذار برم كه وقتشه حالا بشم فداي زاده ي زهرا رهام كن عمّه رسوند خودش رو بين اون جنجال عموشو ديد كه زخمي و بيحال گذاشته سر رو شونه ي گودال رمق نداره يادش اومد كه مادرش زهرا چجوري شد سپر برا مولا دستش رو تا ميشد آورد بالا اين تك ستاره ---------------------------------- در حقّ اين يتيم جفا كردن دستش رو از ساعد جدا كردن حسين و باز صاحب عزا كردن بي معرفت ها عمو گرفته بود در آغوشش شايد بشه دردش فراموشش رسيد تو اون شلوغي به گوشش صداي اَسبا روسينه ي حسين بود عبدالله ده تا سواره اومدن از راه زهرا مي گفت با گريه واويلاه امان از اين غم با تير حرمله سرش ذبح شد رگهاي خُشك حنجرش ذبح شد جلو چشاي مادرش ذبح شد امان از اين غم ✍ ----------------------------------- عمو تويي عزيزتر از جونم يه فكري كن برا دلِ خونم غريب باشي اصلا نمي تونم طاقت بيارم ميخوام مثه جوون ليلا شم به خاطر تو ارباً اربا شم ميخوام شهيد كربلات باشم اي غمگسارم دلم رو جان مادرت نشكن بذار برم به جنگ با دشمن اَحليٰ مِنَ العَسَل براي من مُردن برا تو نگاهي كن به متن اين نامه دست خط نوراني بابامه معلومه بهترين سر انجامه مُردن برا تو ---------------------------------- پابوسي كرد ازبس ادب داره اِنْ تَنكُروني روي لب داره مثل يه شيره كه غضب داره جانم به قاسم سپاه كوفه رو ز هم پاشيد به شيوه ي امام حسن جنگيد اَزرق شامي بين خون غلطيد جانم به قاسم سپاه كوفه وقتي دوره ش كرد از پشت اومد با نيزه يك نامرد تو كمرش يه دفعه پيحيد درد از مركب افتاد اسير دام نعل اسبا شد يه مرتبه خوش قد و بالا شد اين نوجوون هم قدّ سّقا شد اي داد بيداد ------------------------------------ .
. سربند مهدوی: دوباره وقت ماتم شد              بیا صاحب عزای ما کجای مجلسی آقا            بخوان روضه برای ما فدای اشک خونینت              وَ آن قلب صبور تو میان روضه ها داریم                 دعا بهر ظهور تو به حقّ حضرت زینب           بده اذن فرج یا رب.... 🌸 بیا آقا بخوان روضه برای دو گل جعفر شدند اولاد عمّه جان مقابل حسین پرپر بیا که عمّه جان خوانده تو را با دیده ی دریا ببین که او عزادار است درون خیمه اش تنها به حقّ حضرت زینب بده اذن فرج یا رب... 🌸 حسین جان ،بچه های من فدای بچه های تو خدا را شکر عزیزانم شدند قربان برای تو شبیه اکبرت حالا شدند کشته در این صحرا اگر داغ جوان دیدم شدم چون حضرت لیلا نهادن سر به دامانت همه هستم به قربانت.. حسین جانم حسین جانم.... 🌸 خدا را شکر، غیورانم نمی بینند اسارت را نمی بینند چهل منزل با کعب نی؛ جسارت را نمی بینند عزیزانم مرا در بین مشتی مست مرا در کوچه و بازار میان شامیان پست به روی نیزه ی دشمن کنند گریه به حال من حسین جانم حسین جانم.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .👇
. آقا سرم خاک پایت حسین جان فدایت فدای دل مضطر بچه هایت غریبی تو دیدم خجالت کشیدم حسین جان الهی بمیرم برایت شرمنده و سر به زیرم حسین ای نعم الامیرم گفتى إرفع رأسك ، اما چجور سر بالا بگیرم ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مولا تو هستی قرارم! من ابر بهارم بغیر از شما من کسی رو ندارم... الا یابن زهرا اگه میشه آقا؟ به پشت حرم سر رو خاکا بزارم، آمده حُرّ پشیمان.. محضر پرده نشینان حلالیت می‌طلبم به بانوان پریشان ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ داداش تو خیر کثیری به عالم امیری دوتا هدیه‌های منُ می‌پذیری؟ نزار تا پسرهام ببینن به دستام عدوی تو بسته طناب اسیری رو ناقه‌ی عریان میرم تو شام و کوفه میمیرم بهتره نباشن وقتی... با دستام رومُ میگیرم مشابه سبک زیر خوانده می‌شود 👉 .👇
. اشعار طلیعه و حضرت مسلم علیه السلام به همراه سبک/زمزمه -( محرم اومده ) محرم اومده ، دلار و غم گرفت دوباره شهرمون بوی محرم گرفت بازم سیاهی و، باز پرچم و علم بازین چه شورش است، باز شعر محتشم السلام  شاه غریب السلام، شیب الخضیب السلام خاکی شده صورتت، خد التریب السلام آقا، گرفتار توام ، آقا بدهکار توام آقا عزادار عزادار توام ——— کوچه به کوچه رو، دارم می گردم و کسی نمی دونه، انبوه دردم و تو این غریبه ها ، یه آشنا نبود میون مردمش، یه جو وفا نبود ای آقا، چی بگم از بی کسی، چه بگم از کوفیا دلشوره دارم واست، جون رقیه ات نیا آقا غریبم بی کسم، آقا برات دلواپسم آقا گرفته توی این شهر نفسم آقا میاکوفه حسین خاکیه پیکرم، از رد پای شهر وعده ی ما سرِ، دروازه های شهر میخام که خالی از، بغض گلوبشم با تو رو نیزه ها، تار و برو بشم ای آقا، غریب و تنها می شی، نیومدن چارته آخه چش حرمله، به راه شیرخوارته ای وای می میره اکبرت، ای وای میره آب آورت ای وای می افته زیر مرکب پیکرت آقا میا کوفه حسین .................. . 01:53 اشعار ورودیه به همراه سبک/زمزمه -( گریه کن ای زمین ) گریه کن ای زمین، خون ببار آسمون بزن به سینه و، نوحه غم بخون رسیده قافله، جون به لب اومده کرب و بلا ببین، که زینب اومده کربلا، قربونیات اومدن، شدی منا کربلا حسین و از خواهرش، نکن جدا کربلا ای وای، رسیده کارون ای وای، میادش بوی خون ای وای، بگو انا الیه راجعون نمیدونم چرا، شور میزنه دلم عباس پیاده کن، من و از محملم به من بگو داداش، اینجا دیگه کجاست چرا بی طاقتم، نکنه کربلاست ای حسین، بیا از اینجا بریم، می ترسم از کربلا مادر به من گفته بود، اینجا میشی سرجدا داداش، دلم رو نشکن حرفِ، جدایی رو نزن ای کاش، که سایه‌ات کم نشه از سر من ................ . 01:53 اشعار طفلان زینب علیهاالسلام به همراه سبک/زمینه -( الهی جون بدم ) الهی جون بدم، تنها نبینمت تنها میون این، صحرا نبینمت من و ببخش اگه، که لشکرم دوتاست قبولشون بکن، دو نفرم دوتاست قول میدم، از خیمه بیرون نیام، وقتی که راه افتادن یا اینکه حتی اگه، تو خاک و خون جون دادن داداش، پُرم از درد و غم داداش، تو این فرصت کم داداش، نگو باید که دست خالی برم ای وای غریب مادرم نذار قسم بدم، به جون مادر و راهی بکن خودت، گلای خواهرو بذار که پیش تو، من رو سپید بشم منم دلم میخواد، مادر شهید بشم ای داداش، راضی نشو باشن و ، بی کس ببینن من و تو کوچه و بازارا ، هشتاد و چار تا زن و داداش، میخوام پرپر بشن مثل علی اکبر بشن نذر، سرافرازی این مادر بشن ....... . اشعار عبداله بن حسن علیه السلام به همراه سبک/زمزمه -( عمه میگه نرو ) عمه میگه نرو، بابام میگه بیا دلم میگه برو، عمو میگه نیا اگه الان برم، میرم پیش بابام ولی نرفتنم، می برتم به شام عمه جون، عمو رو تنها ببین، دلم بی طاقت شده داره می لرزه زمین، انگار قیامت شده ای وای، یکی پشت سره ای وای، عمو بی خبره ای وای، ببین انگار تو دستاش خنجره ای وای، عمو عمو حسین ——— از بس شلوغ شده، مردم تا اومدم صدام نمی رسید، صدات که می زدم مگه نگفتی که، سپرتم عمو من اومدم بگم، پسرتم عمو ای عمو، دستم و دادم تا که، شبیه سقا بشم کاش مث اکبر منم، یه اربا اربا بشم ای وای، تو این گودال عمو جسمت، می شه پامال عمو وقتی، که از عطش میری از حال عمو شاعر : .
. سربند مهدوی: دوباره وقت ماتم شد              بیا صاحب عزای ما کجای مجلسی آقا            بخوان روضه برای ما فدای اشک خونینت              وَ آن قلب صبور تو میان روضه ها داریم                 دعا بهر ظهور تو به حقّ حضرت زینب           بده اذن فرج یا رب.... 🌸 بیا آقا بخوان روضه برای دو گل جعفر شدند اولاد عمّه جان مقابل حسین پرپر بیا که عمّه جان خوانده تو را با دیده ی دریا ببین که او عزادار است درون خیمه اش تنها به حقّ حضرت زینب بده اذن فرج یا رب... 🌸 حسین جان ،بچه های من فدای بچه های تو خدا را شکر عزیزانم شدند قربان برای تو شبیه اکبرت حالا شدند کشته در این صحرا اگر داغ جوان دیدم شدم چون حضرت لیلا نهادن سر به دامانت همه هستم به قربانت.. حسین جانم حسین جانم.... 🌸 خدا را شکر، غیورانم نمی بینند اسارت را نمی بینند چهل منزل با کعب نی؛ جسارت را نمی بینند عزیزانم مرا در بین مشتی مست مرا در کوچه و بازار میان شامیان پست به روی نیزه ی دشمن کنند گریه به حال من حسین جانم حسین جانم.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .👇
. بزار بگن با لبای خندون اونقده غریب شده ... بنداول بذاربگن‌با                             لبایِ‌خندون اونقده‌غریب‌شده‌بچه‌فرستاده‌به‌میدون داداش‌تو‌طعم        دردوچشیدی بذاربچه‌هام‌برن‌تو‌داغِ‌اکبرت‌رو‌دیدی وااای می‌دونم‌بی‌قراری رو‌دلت‌مونده‌عزیزم‌زخم‌کاری نتونستی‌اکبرو‌خیمه‌بیاری بچه‌هام‌فدات توفقط‌غصه‌نخور‌این‌بچه‌هام‌فدایِ‌بچه‌هات بچه‌هام‌فدات من‌بمیرم‌نبینم‌نشسته‌بغضی‌تویِ‌صدات تکیه‌گاه‌من بیرون‌ازخیمه‌نیومدم‌خجالت‌نکشی‌ای‌پناه‌من تکیه‌گاه‌من تو‌مگه‌ذره‌ای‌غم‌می‌بینی‌آخه‌تونگاه‌من؟ ای‌برادرم‌ای‌برادرم‌حسین‌جان‌ای‌برادرم بنددوم فکرنکنی‌که               زینب‌بریده تازه‌افتخارشه‌که‌مادرِدوتا‌شهیده هرچی‌که‌دارم        به‌پات‌می‌ریزم تا‌یه‌موقع‌خم‌به‌ابروهایِ‌تونیاد‌عزیزم وااای نشه‌چشم‌توگریون من‌خودم‌چادر‌کمرمیرم‌به‌میدون نبینم‌زانو‌بغل‌کردی‌نشستی‌تو‌بیابون به‌خدا‌حسین بچه‌آوردم‌به‌دنیاکه‌بشن‌برات‌فداحسین به‌خداحسین می‌میرم‌اگه‌ببینم‌که‌سرت‌شده‌جدا‌حسین ای‌کس‌وکارم الهی‌نبینم‌اون‌روزو‌که‌شمرمیشه‌جلودارم ای‌کس‌وکارم می‌دونی‌ازت‌جدا‌بشم‌دیگه‌طاقت‌نمیارم ای‌برادرم‌ای‌برادرم‌حسین‌جان‌ای‌برادرم •تعجیل‌درامر‌فرج‌صلوات• •صدقه‌فراموش‌نشه• ✍ 👇
. یا و بازم اومدم، میدونم تو خوبی و من بدم در و وا کردی تا که در زدم، ای آقا هستم و بگیر، ولی مثل حر دستم و بگیر سراغ قلب خستم و بگیر، ای آقا دوست دارم بی اراده تو دورت عاشق زیاده یه بارم مارو بغل کن شبیه جون و جناده دوست دارم، غلام سیاهت باشم حر نگاهت باشم، منم قبول کن دوست دارم، مثل سعیدت باشم منم شهیدت باشم، منم قبول کن ثاراله حسین جانم ———————— ای غریب من، نذار که باشه غم نصیب من یه خواهش دارم، نه نگی به من، ای مظلوم جان خواهرت، دو تا گل دارم نذر اصغرت اگه که جون دادن فدا سرت، ای مظلوم غم مادر بچه‌هاشه ولی کاش دنیا نباشه اگه باید پیش چشمام سرت از پیکر جدا شه می ترسم اگه بمون اینا، جسمت و رو خاکا با، حصیر ببینن می ترسم، من و تو چشم انظار تو کوچه و تو بازار، اسیر ببیننم می ترسم، من و ببینن تنها میون نامحرمها، بذار فدات شن می ترسم، ببینن آزارم رو کوچه و بازارم رو، بذار فدات شن شعر و سبک از: مشابه سبک زیر خوانده می‌شود 👇
. بند اول: وقفه زندگیِ من یه عمره برای تو دوتا دسته گل دارم جونشون فدای تو خواهر بمیره نشنوه سوز صداتو از بچه های من حسین نگیر نگاتو همین دوتا گلم میشن سپر براتو توو خیمه منتظرن تا با اذن تو برن بند دوم: قبول کن ازم داداش میخوام رو سفید بشم توو راهت منم میخوام مادرِ شهید بشم مگه میشه باشم و تو غریب بمونی یه عمره واسه زینبت آرومه جونی به پات میدم هر چی دارم خودت میدونی پوشیدن هر دو کفن تا سربازِ تو بشن بند سوم: تووی خیمه گریه هام داداش بی صدا شده تو شرمنده ای چرا نذر من ادا شده رفتن دلاوری کنن شبیهِ اکبر با یا علی گفتن زدن به قلب لشکر غصه نخور اگه شدن بی خود و بی سر غم داره صحنِ چشات جونِ زینب به فدات 👇👇👇
. ۱۲۶۶ دو دسته گل برایت آورده ام هر دو رو به عشق تو پرورده ام به راه تو الهی بی سر بشن برای تو بزرگشان کرده ام **** بذار برن تا نبینن که فردا مادرشون توو صحرا میشه تنها بذار برن تا نبینن معجرم می‌چرخه دس به دس میون اعدا **** یادت میاد حسن که گوشه گیر شد از داغ یه کوچه چجوری پیر شد یادت میاد تو سنّ هَش سالگی سیلی و دید از زندگانی سیر شد **** مشابه سبک زیر خوانده می‌شود 👇
. ۱۴۰۴ ▪️بنداول▪️ چه روزایی گذشت چه روزایی رسید کار قصه ما به کجاها کشید عمریه بی قرار همیم کنار عمیم تو شادی و غم چادر بستم باید که منم تو کرببلا فدای تو شم (کن یه اشاره حاضرم زندگیم و فدا کنم تو همه هستی منی چطوری تو رو رها کنم) ▪️بنددوم▪️ یه نگاهی بکن به گلای منم کربلای توا کربلای منم مادر داره نگاه می کنه یه لطفی بکن به همسفرت نمی بخشم خودم رو حسین اگه روی نی بشینه سرت هستی من همین دو تاس دو تا یار ولی شناس ولی باز لشگرت کمه اگه بمیرم برات رواس (کن یه اشاره حاضرم زندگیم و فدا کنم تو همه هستی منی چطوری تو رو رها کنم) علیه‌السلام 👇