eitaa logo
کانال اشعار(مجمع الذاکرین)
2.2هزار دنبال‌کننده
1 عکس
0 ویدیو
54 فایل
این کانال اشعارمذهبی توسط محب الذاکرین خاک پای همه یازهراگویان عالم مهدی مظفری ازشهراصفهان ایجادشد
مشاهده در ایتا
دانلود
نبینم اشکُ تو یِ چشات علی دیدی عاقبت شدم فدات علی روزی که سپر فروختی یادته من بجاش سپر شدم برات علی خنده ها و خوشی هامون یادته از رو هم ، شرم و حیامون یادته پدرم دستامونو به هم سپُرد زیر لب میکرد دعامون یادته دعا میکرد بمونیم برای هم همدم و همدل و هم صدای هم تازه فهمیدم چی میدید که میگفت الهی که پیر بشید بپای هم منکه پیر شدم علی به پای تو مثل محسنم شدم فدای تو اگه صد بارِ دیگه زنده بشم باز دو باره میمیرم برای تو پیش من ابالحسن گریه نکن پیش تو منو زدن گریه نکن با نَوَد زخم  اُحُد دم نزدی حالا با یه زخم من گریه نکن حلالم کن که من از پیشت میرم حلالم کن  تو خونه ات سر به زیرم رو مو بر می‌میگردونم غصه نخور بخدا که  مجبورم رو بگیرم تو خودت میبینی دست به دیوارم با سوالِ تو جوابی ندارم این یه رازیه  برا من و حسن مجبورم تو خونه چادر بزارم....
این روزا توو خونه زحمت می کشی سخته این همه مصیبت می کشی لااقل پیشَمی سربه‌زیر نباش نکنه ازم خجالت می کشی اشکای چشم حسن فدا سرت زخم رو گونه ی من فدا سرت حاضرم پای تو جونمم بدم حالا یه سیلی زدن..،فدا سرت شهرمون مثل غروبه..،دلگیره دل تو به داغ غربت اسیره تا میبیننت راهو کج می کنن الهی فاطمه واست بمیره مگه میشه غصه ی تو رو نخورد مگه میشه پای گریه هات نمرد تو همین که حس نکردی..،بَسَّمه چه فشاری در به دنده هام آوُرد گره خورده سرنوشتمون به غم عُمر باهم بودنِ ما شده کم لحظه‌ای که میخ به پهلوهام گرفت داد زدم فضّه کجاااایی؟ محسِنم... طاقت یه ذره گرما ندارم دوس دارم که راه برم..،پا ندارم موی زینبت پریشونه هنوز برا شونه کردنش نا ندارم گریه هام گریه ی پیوسته شدن راه آه و ناله هام بسته شدن دعا کن همین روزا..، زود بمیرم در و همسایه دیگه خسته شدن ای عزیزدلم ، ای همه کَسَم! دم آخری بُریده نفسم هوای حسینمونو داشته باش... برا خشکیِ لبش دلواپسم یه روزی میرسه تشنه میموونه بدنِ بی رمقش ناتوونه اِنقَدَر با نیزه ها میزننش روی پاش میخواد پا شه..،نمیتونه مُشتی بی حیا ولش نمی کنن پیرا با عصا ولش نمی کنن بدنش با خاک یکی میشه..،علی! نعل مرکبا ولش نمی کنن
نمی‌خوای پیشم بشینی؟ پس نرو گل اشکامو بچینی؟ پس نرو عروسی هیچ کدوم از گلاتو نمی‌خوای باشی ببینی؟ پس نرو
کسی مثل علی مظلوم نمیشه دل شوهر تو آروم نمیشه تو نگیر نگات و از من لا اقل من میخوام نگات کنم روم نمیشه روزگار علی رو سیاه نکن بچه هاتو دیگه بی پناه نکن فاطمه خدا نخواست مادر بشی اینجوری میخ در و نگاه نکن بخدا این همه آزار بسمه دیدن خونِ رو مسمار بسمه برای دق دادن علی یه عمر ذولفقار روی دیوار بسمه تو که زهرا نفست بندِ به من تو که قول دادی از آینده به من یه طرف قنفذ و میبینی خوشه؟ یه طرف مغیره میخنده به من خونه رو غرق عزا نکن نرو خون به قلب بچه ها نکن نرو بچه های قد و نیم قد و ببین من و دست تنها رها نکن نرو خونمون و رو سرم خراب نکن سلام علی رو بی جواب نکن زیر لب اینهمه لالایی نخون بسه زهرا دلمون و آب نکن ساحل خونه رو جز و مد زده تورو هرکی زده خیلی بد زده تو تموم بخت و اقبال منی بگو کی به بخت من لگد زده ماه من اسیر ابر تیره شد چه بلایی سهم این عشیره شد تو که آب مهریته من بمیرم که وضو گرفتنت جبیره شد چه کسایی زخمت و نمک زدن تو رو با بهانه ی فدک زدن داغم و یه مرد میدونه یعنی چی تو محله زنم و کتک زدن از هجوم یکسره بدم میاد از صف چل نفره بدم میاد خوش بودم عجب دری ساخته علی دیگه از هر چی درِ بدم میاد
دوس دارم نگات کنم،یه بار تودنیا آقاجون چی میشه جمالتو،کنم تماشا آقاجون مگه چیزی کم میشه،یه روسیا نگات کنه؟ بایه جرعه کم نمیشه،آب دریا آقاجون به خوباسرمیزنی،مگه بدا،دل ندارن؟ یه سرم به من بزن،یوسف زهراآقاجون غرق منتّم کن و،یه دستی روسرم بکش تامنم دربیارم،سری توسرها اقاجون به رقیبا گفته ام،هوامنو خیلی داری من بی دست وپارو توبپا هرجا آقاجون به جون حسینی که،هردوتامون دوسش داریم واسه دیدنت نمیشناسم،سرازپاآقاجون میدونم دیوار بین من و تو،دل منه آبادم کن و،خراب کن دل مارا آقاجون میدونم توعاشقی باتو،زیادکم میارم تومدد کن تابشه،عاشقیم امضا آقاجون هرروزی خوشیم به اینه،توروفردا میبینم به خدامُردم ازاین،امروزوفردا آقاجون
• عصر غمات پایان ندارن...آه زینب دو چشمت خون میبارن...آه زینب ابالفضل و که زانوش شد رکابت به زانو در میارن...آه زینب • غروب غروب کربلا زینب اسیره جهان باید از این ماتم بمیره ابالفضل و علی اکبر که رفتن رکاب محملش رو کی میگیره • شام چی یاد مردم صد رنگ دادن تو افتادی نوید جنگ دادن به استقبال زینب روی هر بوم به دست بچه هاشون سنگ دادن
خیلی وقته که شب وروز آرزومند وصالم به امید دیدن تو میگذره هر روزِ سالم چی میشه از پسِ ابرا خورشید نگات بتابه به خدا نفس کشیدن بی حضور تو عذابه توی روزگار غیبت سرم از عشق تو داغه ردِ اشکامو می بینی یادگاریهِ فراقه طلوع شیرین فردا طعم انتظار تلخه بی تو انگار همه دنیا به دور سرم میچرخه کوچه پس کوچه ی دل رو به نام تو ریسه بستم و الّا خودت میدونی که ازاین زمونه خستم به خدا هر کجا رفتم حضورت رو کرده ام حس العجل بقیه الله العجل زاده ی نرگس وقتی که میای میبینم جلوه های بی کرانو میزنم ازاین جا بوسه خاک پاک جمکرانو کاش میدونستم کجایی کاظمین یا سامرایی یا مدینه یا که مشهد یا نجف یا کربلایی شنیدم وقتی بیایی می زنی صدا خدارو میگیری با ذوالفقارت انتقام ِ کربلا رو
اینجا فکر همگی سیم و زره بحثشون همه رو قیمت سره الهی که نشنوه اینو رباب سرشیرخوار از همه گرونتره اگه حالا توی زنجیر افتادم توی کوچه ها زمین گیر افتادم مثل مادر تو بی پناه شدم توی تنگی کوچه گیر افتادم الهی که غم تورو پیر نکنه تورو غصه ها زمین گیر نکنه الهی علی اکبرت حسین توی تنگی گذر گیر نکنه اینجا غم از در و دیوار می‌باره کوچه بنی هاشم زیاد داره مادرت یه کوچه دید ای وای اگه زینبت تو کوچه هاش پا بزاره الهی که من فدای دخترات دور نکن سقارواز مخدرات حرف گوشواره و خلخال شنیدم فکر سوغاتن تموم دشمنات
اون كه خـوب بنده نـوازي بَلده دست رد هيچوقت به سينه م نزده واســه ي همينه كه ذكـره لبـم هميشه (موسي بن جعفر مدده) چـه شرافتي تـو نامِ كاظمه ! آره ، كـظمِ غيظ ، مَرامِ كاظمه هر كسي كه دلش اهل بيتيه خيلي مديونه امامِ كاظمه شايد اين حرفا يه جور تذكّـره برا اونكه دل به غُصه مي سپُره زشته نا اميدي واسه كسي كه از سَرِ اين سُفره روزي ميخُوره اگه ميگن خاك ما مثلِ طلاست آسمون مون اگـه رنگ خُداست يه دليل داره ، آخه كشوره مـا مِلكِ طِلقِ باباي امام رضاست ما كه توي خيل عاشقاش گُميم فـقيرايِ صحن مشهد و قُـميم سر هر سفره اي هم كه بشينيم كاسه ليســايِ امام هـفتميم توي مشهد پسرش امام رضا سايه داره رو سـره كشـورِ ما قم هم از بركت بي بي معصومه شده سرپناه ، برا فـاطـميـا نوكراي علوي رو دوس داريم خادماي رضوي رو دوس داريم ولي ما كه تو قُميم يه جور ديگه سيّداي موسوي رو دوس داريم توي كاظمين ، برام قــدم زدن يعني پُشتِ پا به هرچي غم زدن "يا امام رضا" تو صحـنِ پدرت چه قَـدَر مي چسبه از تو دم زدن كي ميگه تو دير گِـرِه وا مي كني؟ كي ميگه امروز و فـردا مي كني؟ مطمئنم همين الان آقـاجون كاظمين منو امـضا مي كني...
میشینه پا میشه گریه میکنه یه جا تنها میشه گریه میکنه به یاد شلوغی تو قتلگاه هر جا دعوا میشه گریه میکنه باباشو غریب گیر آوُرده بودن گلو‌شو با خنجر آزرده بودن کار دفن بدنش آسون نبود نانجیبا سرشو بُرده بودن کفنی واسه تن بابا نداشت حتی همراه خودش عبا نداشت دلش اصلا نمی خواس اینجوری شه چاره ای به غیر بوریا نداشت وقتی یاد اون دقایق میکنه حق داره گریه ی هق هق میکنه صحنه هایی رو که آقامون دیده عاشق از شنیدنش دق میکنه کوفه خراب و یادش نمیره زحمت حجاب و یادش نمیره اگرم چیزی فراموشش بشه مجلس شراب و یادش نمیره آرزوش بود که دلی بیتاب نشه دست عمه اسیر طناب نشه توی مجلس یزید دعا میکرد حرمله روبرو با رباب نشه
رسیده به آرزوی سفرش ... با هزار حرف نگفته دخترت از رو ناقه افتاده ، مهم اینه از چشای تو نیفته دخترت دخترا منتظرن بابا بیاد درداشونو ، تو بغل بهش بگن سر تو اومد ولی بغل نداشت کاری کرد که حرفا تو دل بمونن گفت : به دیدن کسی که هیچکسو مثل بابا دوس نداره اومدی قربون اومدن نصفه شبی ت چرا با رگای پاره اومدی ... مگه من نگفته بودم که میای با خودت بغل  بیار ، سر زدنی ... اومدم که بپرم تو بغلت دیدم اندازه ی آغوش منی ... آخ ببخشید این چه حرفی بود زدم تو به اندازه ی کافی خسته ای ... ببوسم زخم گلوتو خوب بشه ... صد برابر همه ، شکسته ای نمک بچه ، شیرین زبونیشه .... با نمک بودن به بچه ت نیومد لکنتش نزاشت باهات حرف بزنه همه ی حرفاشو با یه بوسه زد  رو لبای پاره جون داد که بگه کم  بابا هم  پناه دختره ... دخترو تازیونه نمی کشه لب بابا،  قتلگاه دختره .... زن ها و دخترای شامی فقط دنبال بهونه ی خنده بودن خندیدن ...دخترتو که دق دادن سر قبرش همه شرمنده بودن
از الان بگم که چن تا دخترت دیگه نیستن توی جمعمون داداش دوتاشون تو بیابونا جون دادن یکی تو خرابه با سر باباش دیگه ماموریتم تموم شده حالا بعد از این باید گریه کنم یاد حرفایی که تو بزم شراب به تو و بابام میزد گریه کنم کی میدونه چی کشیدم این روزا من عزیزه بودم و خوار شدم قبل تو صدامم هیچ کس نشنید بعد تو راهی بازار شدم تازه داغت تو دلم تازه شده بشینم باید برات گریه کنم بعد تو یاد بلایی که اومد به سر مخدرات گریه کنم یه سری دردامونو که بدجوری داغ اون به دل میشینه نمیگم دیگه اون یهودی تو بزم شراب چیا گفتش به سکینه نمیگم سپر بلای بچه هات شدم هیشکیو به قدر زینب نزدن تو که از تنور خولی اومدی دیگه بچه هات به نون لب نزدن منی که تو کوچه های مدینه میگرفتن دورمو برادرام روزگار کشید منو تو ازدحام توی کوچه‌ های تنگ شهر شام برا کندن یه قبر کوچولو تو خرابه خیلی زحمت کشیدم راستی تو خرابه هنده رم دیدم خلاصه خیلی خجالت کشیدم زخمایی که من دیدم روی تنت به خدا هیچ جوره مرهم نمیشد کل فرشای دهاتم میومد تن تو روو همه‌شون جمع نمیشد آخه نیزه ها چجوری در اومد کجا جمع شد تن نامرتبت دیگه دیدن جا روی تن تو نیست دوسه تا به جاش زدن به زینبت کاشکی نامحرمی اینجاها نبود تا میگفتم کی واست شهید شده روسریمو برمیداشتم ببینی که چقد موی سرم سفید شده علی اصغرت کجاست که مادرش اومده از غم و غصه آب بشه پاشو که  جز تو کسی نمیتونه حریف گریه های رباب بشه بعد ما میخواد بمونه کربلا روضه خون تو ربابه به خدا میگه اینجا زیر آفتاب بسوزم بهتر از بزم شرابه به خدا همه رو آوردم از سفر داداش حتی پس گرفتم آخر سرتو ولی شرمنده ام از این که میگم جا گذاشتم توی شام دخترتو از خود کربلا تا کوفه و‌شام این سه ساله نیمه جونو میزدن نانجیبا دعواشون با هم میشد ولی میرفتن و‌اونو میزدن بعد از این روزا برات زار میزنم شبا هم براتو هق هق میکنم من تو رو نبینم آروم ندارم میدونم آخر سر دق میکنم