#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#مسدس_ترکیب
عابس به روی پیکر مستش سری نداشت
فطرس برای بال گشودن پری نداشت
خالی تمام کیسهء عالم ز سیم و زر
یعنی صدف به سینهء خود گوهری نداشت
کوثر برای سینه زنانش نمی نوشت
گر حضرت حسین، چنین دختری نداشت
اصلاً بهشت را که خدا روی ما گشود
چنگی به دل نمی زد اگر بی رقیه بود
تا گریه کرد قلب سکون و سکوت ریخت
نور یقین به دامن اهل ثبوت ریخت
خاکش سرشته شد سحری با ترنّمِ
اشکی که فاطمه ز جنان در قنوت ریخت
با یاحسین او همه دیوانه تر شدیم
بر عاشقان حوالهء شرط و شروط ریخت
از نور او ستاره و خورشید، مستِ مست
در محضر طواف رخش حورالعین نشست
درپای گاهواره اش الماس می شکفت
ذوق مسیح و صالح و الیاس می شکفت
در پیچکی که ریشه به مویش دوانده بود
هرلحظه لحظه بوته ای از یاس می شکفت
با خنده های او بغل عمه زینبش
گل از لبان حضرت عباس می شکفت
این حوریه که روی لبش ذکر یارب است
آیینهء رسالت فردای زینب است
#رضا_دین_پرور
#حضرت_نرجس_خاتون_س
#امام_زمان_عج_ولادت
وقتی که در دنیا ستم مرسوم باشد
وقتی عدالت گنگ و نامفهوم باشد
وقتی ظهور از چشم مردم دور مانده
وقتی نفس آلوده و مسموم باشد
وقتی کسی چشم انتظاری را بلد نیست
وقتی بشر از عاشقی محروم باشد
حق می دهم در خانه ی تاریخ ، یک زن
آوازه اش پنهان و نامعلوم باشد
حق می دهم چونانکه زهرا بود مظلوم
میراث دار فاطمه ، مظلوم باشد
اما خدا می خواست از میراث مریم
نام زنی در دفترش مرقوم باشد
اما خدا می خواست از زنهای تاریخ
با نام نرجس ، دفترش مختوم باشد
زهرا عروسش را خودش بر می گزیند
حتی اگر شهزاده ای از روم باشد
باید به چشم حضرت زهرا بیاید
در خانه ی حیدر چنین مرسوم باشد
تأثیر یُذهب ، عنکمُ الرجس است و قطعاً
نرجس زنی پاکیزه و معصوم باشد
اوصاف او را در کُتب کمتر نوشتند
تاریخ باید تا ابد محکوم باشد
فرزند او - موعود - پنهان مانده ، باید
او نیز چون فرزند خود مکتوم باشد
فرزند او یک روز می آید سرانجام
روی لبش آن روز یا قیّوم باشد
آن روز ، آری دوستانش شادمانند
آن روز ، آری دشمنش مغموم باشد
✍ #محسن_ناصحی
#شعر_آئینی
#غزل
#حضرت_رقیه
#کمیل_کاشانی
تويى به باغ ولايت گل بهار ، رقيه
كبود صورت ماهت بنفشه زار ، رقيه
كتاب كرببلا را كه خود تو حسن ختامى
حديث مرگ تو بخشيده اعتبار ، رقيه
خراب ، كاخ يزيد از شرار آه تو اما
بناى دولت عشق تو برقرار ، رقيه
اگر چه در غم بابا تو بيقرارترينى
قرار خاطر دلهاى بيقرار ، رقيه
دل كويرى من حسرت نگاه تو دارد
ز ابر لطف ، کمى بر سرم ببار ، رقيه
حسين ، فاطمه را در نگاه گرم تو می ديد
به قاب چشم تو شد بوسه اش نثار ، رقيه
سه ساله وارث زهرا به درد و داغ و مصيبت
خرابه بود و تو و داغ بيشمار ، رقيه
کمیل کاشانی
.
#امام_زمان
مگر آسمان را چراغان نکردیم ؟!
زمین را مگر نورباران نکردیم ؟!
مگر کوچه را آب و جارو نکردیم ؟!
شبِ تار را غرقِ شببو نکردیم ؟!
مگر شهر را غرقِ شربت نکردیم ؟!
سر کوچه را طاقنصرت نکردیم ؟!
مگر شاعران از غمش کم سرودند ؟!
قلمها سلاحِ ظهورش نبودند ؟!
مگر مرغِ آمینمان در قفس بود ؟!
دم ربّناهایمان بینفس بود ؟!
مگر العجلهایمان دیردَم بود ؟!
سرِ سفرهی ندبهها چای، کم بود ؟!
مگر صبحِ جمعه سلامش نکردیم ؟!
تهِ هفتهها را به نامش نکردیم ؟!
چرا یوسف افتاده در چاهِ غیبت ؟!
چرا برنمیگردد از راهِ غیبت ؟!
چرا روز موعود، تاخیر دارد ؟!
کجای عملهایمان گیر دارد ؟!
جوابِ چراهایمان هم سوال است
مگر آرزوی وصالش محال است ؟!
نگو آرزویش محال است، هرگز !
نگو دیدنش در خیال است، هرگز !
زمانش بیاید؛ همین جمعه شاید
اگر حرفمان حرف باشد میآید
#رضا_قاسمی
#امام_زمان_عج
.
.
#حضرت_رقیه
این دل به خدا هست فقط جایِ رقیه(س)
قسمت بشود جان بدهم پایِ رقیه(س)
بر شانهٔ پهنِ عمو عباس(ع) نشسته
زیباست از این زاویه دنیایِ رقیه(س)
دل می بَرَد از حضرتِ ارباب پیاپی
پیش علی اکبر(ع) قد و بالایِ رقیه(س)
با درد رسیدم که تسلّی برساند
بر سیرتِ من صورت و سیمایِ رقیه(س)
مشغول به درمان شده یک نیم نگاهش
با گوشهٔ چشم است مداوایِ رقیه(س)
والله قسم دخترکِ چادریِ من
باید شود از خیلِ گداهایِ رقیه(س)
شد صرف حسینی شدنش عمرِ سه ساله
آموزش ِ عشق است بلایایِ رقیه(س)
در شام؛ کمک کرد به رسواییِ دشمن
شد فاطمهٔ عارفه؛ معنایِ رقیه(س)
بر حاجتِ دیرینهٔ خود محض اجابت
بستم نخی از معجرِ زیبایِ رقیه(س)
باید برسد برگهٔ تاییدِ شهادت
با إذنِ خداوند به امضایِ رقیه(س)
در سوریه مانندِ شهیدان شود ایکاش
جانم به فدایِ سرِ بابایِ رقیه(س)
آن سر، که به ویرانه در آغوش گرفت و
دق کرد شبانه دلِ تنهایِ رقیه(س)!
#مرضیه_عاطفی
.