#امام_رضا_علیه_السلام
#ضامن_آهو
با زمزمی به وسعت چشمِ تَر آمدم
تا محضر زلالترین کوثر آمدم
قسمت نشد که بالوپری دستوپا کنم
اما به شوق دیدن تو با سر آمدم
گفتند زائر حرمت زائر خداست
مُحرمتر از همیشه بر این باور آمدم
اینک مدینةالنبیام، مشهدالرضاست
با نام تو به محضر پیغمبر آمدم
از حس و حال روشن معراج پُر شدم
وقتی به خاکبوسیِ «بالاسر» آمدم
حسی کبوترانه گرفتهست جان من
«پایینِ پای» تو شده هفت آسمان من
در این حریم قدسی سرتاسر آینه
روشن شده به نور تو چشمم هر آینه
گرد و غبار صحن تو را میخرد به جان
همواره بوده است بر این باور آینه
پر میکشد از این همه قلب شکسته: آه
سر میزند از این همه چشم تر: آینه
عکس ضریح توست که در قاب چشمهاست
یا عکسی از بهشت نشسته بر آینه
گم کرده دارم، آمدهام با نگاه تو
پیدا کنم تمام خودم را در آینه
لبریز روشنیست تمام رواقها
آیینگیست جان کلام رواقها
روی تو را ستارهٔ اشراق خواندهاند
خوی تو را «مکارم الاخلاق» خواندهاند
دست تو را که خالق لطف و کرامت است
روزیرسانِ انفس و آفاق خواندهاند
باران مهربانی بیوقفهی تو را
شأن نزول سورهی انفاق خواندهاند
در مذهب نگاه تو غم حرف اول است
چشم تو را پیمبر عشاق خواندهاند
هفت آسمان و رحمت شمسالشموسیات
ذرات خاک و لطف انیسالنفوسیات
#سیدمحمدجواد_شرافت
#امام_رضا_علیه_السلام
#زیارت_مخصوصه
درد های ما در ِ این خانه درمان می شود
چون که درد شمع باپروانه درمان می شود
مرهم دلسردی ما شانه های گرم توست
حال هر آشفته ای با شانه درمان می شود
نیست در مسجد نشستن التیام درد ما
چون خماری گوشه ی میخانه درمان می شود
تازه فهمیدیم در ویران نشینی حکمتی ست
ساکن ویرانه در ویرانه درمان می شود
گریه مثل شمع در خلوت به درد ما نخورد
درد ما بانعره ی مستانه درمان می شود
ننگ برما ! چون تورا داریم ، اما درد ما
زیر بار منت بیگانه درمان می شود
هرچه دنیا در دل دیوانه ی ما غم گذاشت
با کمی از آب سقاخانه درمان می شود
هر دل زخمی دخیل پنجره فولاد توست
چون کبوتر در میان لانه درمان می شود
#مجتبی_خرسندی
.
#امام_رضا ( عالم آل نبی )
یا امام الرئوف علیک آلاف التحیه و الثناء ...
دور تا دور ضریحت دیدم اقیانوس را
می کنی دلشاد هر دلخسته و مایوس را
می شوم در مرقدت مهمان ، نگاهی کن به من
از شمالِ شرقیِ ایران نگاهی کن به من
عاجز و درمانده ام آقا ! اسیرم من ، اسیر
سائل کوی توام شاها ! فقیرم من ، فقیر
عالمِ آل نبی ! فرمانروای ملک دین
مرقد نورانی ات بر کشورِ ما شد نگین
از زمانی که دلم جَلدِ خراسان گشته است
کار من با گوشه ی چشمت چه آسان گشته است
زائر کوی شما سلطان خوبان می شود
سنگ در صحن شما دُرِّ درخشان می شود
کوریِ چشم تمام عنکبوتانِ ذلیل
بسته ام تنها به درگاه شما بندِ دخیل
باز هم جبریل آمد فرشِ شَهپَر باز کرد
حافظ از شیراز آمد باز دفتر باز کرد
" ای که بر ماه از خطِ مشکین نقاب انداختی
لطف کردی سایه ای بر آفتاب انداختی "
هیچ چیزی که ندارم یک نگاه آورده ام
" بر امام مهربانِ خود پناه آورده ام "
هر که خوشبخت است تنها مرغِ بختش مشهد است
کشور ما تا قیامت پایتختش مشهد است
هر چه دارم می دهم تا که بیایم پای بوس
چشم ما و بارگاه حضرت شمس الشموس
با نگاهش حال ما را او دگرگون می کند
عشق او ، "خورشید" را این گونه مجنون می کند ...
#امام_رضا_علیه_السلام
#زیارت
#علی_ساعتچی_خورشید
.
#امام_رضا_علیه_السلام
بارگاه سلطانی
حرم قدس رضا حال و هوایی دارد
این حریم ملکوتی چه صفایی دارد
بانگ نقاره ی او تا ز حرم می آید
خوش تر از نغمه ی داوود صدایی دارد
هرکه فیضی برد از نور ولایت پیداست
دلش از پرتو خورشید ضیایی دارد
با دل خویش به پابوسی او باید رفت
دل بشکسته ی ما راه به جایی دارد
گر شفا می طلبی روی براین درگه کن
که طبیبانه به هر درد دوایی دارد
ما نداریم جز این کعبه دگر قبله ی عشق
هر دلی کعبه ای و قبله نمایی دارد
به نگاه کرمش در همه جا محتاجم
که نگاه کرم و عقده گشایی دارد
بنویسید براین بارگه سلطانی
که به همسایگی خویش گدایی دارد
روضه ی ابن شبیب اش به همه گفت که او
در میان دل خود کرب وبلایی دارد
سر زخاک در این روضه کجا بر دارد
چون «وفایی» به رهش هر که وفایی دارد
#سیدهاشم_وفایی
.
#امام_رضا_علیه_السلام
پناهِ هر چه دل مبتلا امام رضاست
تمام دار و ندارِ گدا امام رضاست
خوشیم دست به دامان هیچکس نشدیم
خوشیم ذکر شب و روز ما امام رضاست
کجاست ملجا ما؟ غیرِ گوشه ی حرمش
کجاست جنت ما ؟هر کجا امام رضاست
در این حرم به در بسته می خورم ؟حاشا
بگو به خلق که مشکل گشا امام رضاست
دگر چه واهمه ای از قیامتت داری
اگر حساب و کتاب تو با امام رضاست
کنار پنجره فولاد تازه فهمیدم
که ضامن سفرِ کربلا امام رضاست
##
دلم خوش است بیایی زمان تلقینم
که ذکر آخر عُشاق "یا امام رضاست "
#احسان_نرگسی
#امام_رضا_علیه_السلام
گرچه میان مُلک رضا رعیتی بدم
اما هنوز خیره سوی عکس گنبدم
هجر حرم صدای مرا در می آورد
با چشم خیس، پاره گریبانِ مشهدم
دیشب شکست بغض من و در تخیلم...
در صحن جامعِ رضوی اش قدم زدم
با چشم خیس جامعه خواندم نفس نفس
رفتم به پایبوسی سلطان قدم قدم
وقتی نسیم، روی سرم دست می کشید
شاید خودش رسید برای خوشامدم
ریزه خورِ رضایم و بیچاره می شوم...
یک دم خدا نکرده اگر که نخواهدم
با ذکر یا امام رضا کیف می کنم
هر صبح و شام بر صلواتش مقیدم
در آرزوی خدمت و سلمانی اش شدن
در انتظار پیچشِ زلفی مجعدم
کفر است اگر که عشق رضا، رافضی منم
دین گرکه مهر و عشق رضا نیست، مرتدم
آقاست آن قدر که می آید سه مرتبه
هر مرتبه به سوی خراسانش آمدم
هربار پشت پنجره فولاد مانده ام
از شهر طوس کرب و بلا گشته مقصدم
یابن الشبیب خوانده ام و سال های سال
از غربت حسین پر از داغ بی حدم
#محمد_جواد_شیرازی
#امام_رضا_علیه_السلام
#مدح
#غزل
خدای مهربانی هاست سلطانی که من دارم
فدای مهر بسیارش دل و جانی که من دارم
کنارش ذره ناچیز چون خورشید می تابد
ندارد هیچ موری این سلیمانی که من دارم
نمک پرورده ی دریای جودش بوده ام عمری
پر است از شور احسانش نمکدانی که من دارم
همیشه رو به گنبد با خدای خود سخن گفتم
همیشه در حرم محکم شد ایمانی که من دارم
نسیم رحمتش، بار گناه از دوش بردارد
به آهی کاه گردد کوه عصیانی که من دارم
به لطف گندمی که داده ام دست کبوترها
دگر خالی نماند سفره ی نانی که من دارم
چه فرقی می کند آهو، کبوتر یا که سگ باشم
که او بی اعتنا باشد به عنوانی که من دارم
به وقت مرگ می آید به بالینم یقین دارم
شروع وعده های اوست پایانی که من دارم
#علی_ذوالقدر
#امام_رضا_علیه_السلام
تو آن حسی که گاهی در دلی آگاه می آیی
مثال حس خوب شاعری، ناگاه می آیی
نگاهت مأمن ایمان و کویت ضامن جان ها
تو آن آرامشی که در "امین الله" می آیی
تو آن شاهی که با افتادگان همراه می گردد
تو از بس مهربانی با رعیت راه می آیی
تو آن مهری که مهرت را دریغ از کس نخواهی کرد
تو آن ماهی که بر دلجویی از هر چاه می آیی
تو خورشید زمین هستی و نور آسمان هایی
که از رحمت سراغ مردم گمراه می آیی
بنازم رأفتت را ای امام مهربانی ها
به استقبال زائر در مسیر راه می آیی
رضایی و همه از ساحت قدست رضا هستند
که حتی در نگاه دشمنان دل خواه می آیی
وداعت با مزار ختم مرسل گفت با تاریخ
می آیی سوی مَروْ اما تو با اکراه می آیی
ولیعهد رسول اللهی و سلطان دل هایی
به ظاهر پیش ظلم دشمنان کوتاه می آیی
تویی آن مظهر "راضیةً مرضیة" ی قرآن
که راضی بر قضا سوی شهادت گاه می آیی
امید ما تویی روز قیامت ای که فرمودی:
سه جا بر یاری زوار این درگاه می آیی
#سید_روح_الله_موید
#شعر_خوب_بخوانیم
#امام_رضا_علیه_السلام
#وداع_با_محرم_وصفر
این روزها اگر که دلم غرق ماتم است
دلتنگ روزهای نخست محرم است
چشمم هنوز خیره به اشعار پرچم است
«باز این چه شورش است که در خلق عالم است»
اشک آنقدر که باید و شاید نداشتم
شرمندهام برای غمش کم گذاشتم
قطره بدون عشق به دریا نمی رود
پایی که روضه آمده هر جا نمی رود
هر کس پیِ غلامی این خانه می رود
«هرگز ز یاد حضرت زهرا نمی رود»
چشمان ما همینکه ز گریه نشان گرفت
مثل همیشه فاطمه تحویلمان گرفت
ای وای اگر که ماه محرم نداشتیم
والله بی حسین خدا هم نداشتیم
داغش نبود اگر دل خرّم نداشتیم
«ای کاش غیر غصه او غم نداشتیم»
آیا نظیرش آمده در عالمین؟ نه
ما را گدا کنید ولی بی حسین نه
بعد از وفات کاش محبت به من کنید
جسم مرا محافظت از سوختن کنید
با اشک روضه شستشوی این بدن کنید
«بر من لباس نوکری ام را کفن کنید»
یک لحظه هم مباد زمان را هدر دهید
پیش از همه امام رضا را خبر دهید
تا خواندمش بدون کلامی قبول کرد
دادم به هر طریق سلامی قبول کرد
طعنه نزد به من تو کدامی؟ قبول کرد
«بی امتحان مرا به غلامی قبول کرد»
سجده به خاک او عمل واجب من است
ایرانیام امام رضا صاحب من است
هنگام مرگ سائل سلطان شدن خوش است
چشم انتظار شاه خراسان شدن خوش است
مثل خودش غریب و پریشان شدن خوش است
در خاک غلط خوردن و گریان شدن خوش است
از سوز زهر رنگ رخ او سفید شد
آقا شبیه مارگزیده شهید شد
صد شکر زخم تیر روی پیکرش نبود
هنگام دست و پا زدنش خواهرش نبود
چشمی به فکر غارت انگشترش نبود
دستی پی کشیدن موی سرش نبود
این داغ ها برای حسین است والسلام
اوج بلا، بلای حسین است والسلام
#علی_ذوالقدر
#امام_رضا_علیه_السلام
#وداع_با_محرم_وصفر
#مربع_ترکیب
این روزها اگر که دلم غرق ماتم است
دلتنگ روزهای نخست محرم است
چشمم هنوز خیره به اشعار پرچم است
«باز این چه شورش است که در خلق عالم است»
اشک آنقدر که باید و شاید نداشتم
شرمندهام برای غمش کم گذاشتم
قطره بدون عشق به دریا نمی رود
پایی که روضه آمده هر جا نمی رود
هر کس پیِ غلامی این خانه می رود
«هرگز ز یاد حضرت زهرا نمی رود»
چشمان ما همینکه ز گریه نشان گرفت
مثل همیشه فاطمه تحویلمان گرفت
ای وای اگر که ماه محرم نداشتیم
والله بی حسین خدا هم نداشتیم
داغش نبود اگر دل خرّم نداشتیم
«ای کاش غیر غصه او غم نداشتیم»
آیا نظیرش آمده در عالمین؟ نه
ما را گدا کنید ولی بی حسین نه
بعد از وفات کاش محبت به من کنید
جسم مرا محافظت از سوختن کنید
با اشک روضه شستشوی این بدن کنید
«بر من لباس نوکری ام را کفن کنید»
یک لحظه هم مباد زمان را هدر دهید
پیش از همه امام رضا را خبر دهید
تا خواندمش بدون کلامی قبول کرد
دادم به هر طریق سلامی قبول کرد
طعنه نزد به من تو کدامی؟ قبول کرد
«بی امتحان مرا به غلامی قبول کرد»
سجده به خاک او عمل واجب من است
ایرانیام امام رضا صاحب من است
هنگام مرگ سائل سلطان شدن خوش است
چشم انتظار شاه خراسان شدن خوش است
مثل خودش غریب و پریشان شدن خوش است
در خاک غلط خوردن و گریان شدن خوش است
از سوز زهر رنگ رخ او سفید شد
آقا شبیه مارگزیده شهید شد
صد شکر زخم تیر روی پیکرش نبود
هنگام دست و پا زدنش خواهرش نبود
چشمی به فکر غارت انگشترش نبود
دستی پی کشیدن موی سرش نبود
این داغ ها برای حسین است والسلام
اوج بلا، بلای حسین است والسلام
#علی_ذوالقدر
#امام_رضا_علیه_السلام
#مناجات
#محاوره
#چارپاره
روحِ من مُرده یه کاری کن خدا
من و زنده کن نذار بشم تباه
خسته از راه اومدم، بد کِسِلم
سنگینی کرده رو دوشِ من گناه
حالم و گرفته نفْس ِ لعنتی
جَوونیم رفته و دیگه برنگشت
آبِروم رفته خدایا چه کنم؟
عمر من بدونِ بندگی گذشت
روبروت میشینم و زار میزنم
تا حلالم کنی منت میکشم
کمتر از همه ثوابِ منه و
بیشتر از همه خجالت میکشم
دادی آب و نونم و نفهمیدم
تو رو قرآن یه کمی به روم بیار
غصه میخورم که روبِرا نکرد-
-بندگیم و نِعمتایِ بیشمار
مطمئنم واسه تو کاری نداشت
ببَری پیش ِ همه آبِروم و
ولی دستم و گرفتی گم نشم
کردی روشن روزایِ پیشِ روم و
قربونت برم! نفهمیدم، ببخش
اومدم برای درمان...چه کنم؟!
رفته لذّت گناهام و بگو...
با تبِ عذابِ وجدان چه کنم؟!
داره زجرم میده احساس ِ گناه
یکی آرامش ِ باطنم بشه
کارِ من پیش ِ خدا، گیره و کاش
یه نفر بیاد و ضامنم بشه
یادم اومد که بابام بهم میگفت
نکنه هر جایی زانو بزنی
مادرم میگفت عزیزم نکنه
وقتِ غم به هر کسی رو بزنی
ضامنم حاضره و وقتِ سحر
از حرم همراهِ زائرا میام
ای خدا تا از سرم راضی بشی
شب هشتم با امام رضا(ع) میام
گفتم آقاجون پادرمیونی کن
گفته ناراحت نباش میخرَمت
من و بخشیده و شد ذکر لبم:
«قربونِ این همه لطف و کرَمت»
از سرم راضی شده امام رضا(ع)*
داره لبخندِ رضایت میزنه
خدا هم داره یکی یکی یکی
خط به خط گناهام و خط میزنه!
* یا وَلِيَّ اللّهِ! إنّ بَيْنى وَ بَيْنَ اللّهِ عز و جل ذُنُوباً لا يَأْتى عَلَيْها إلّا رِضاكُمْ
اى ولىّ خدا! بى گمان ، ميان من و خداوند عزوجلّ، گناهانى است كه جز رضايت شما، آنها را محو نميكند.
(فرازی از زیارت جامعهٔ کبیره)
#مرضیه_عاطفی
#امام_رضا_علیه_السلام
#مناجات
#محاوره
#چارپاره
روحِ من مُرده یه کاری کن خدا
من و زنده کن نذار بشم تباه
خسته از راه اومدم، بد کِسِلم
سنگینی کرده رو دوشِ من گناه
حالم و گرفته نفْس ِ لعنتی
جَوونیم رفته و دیگه برنگشت
آبِروم رفته خدایا چه کنم؟
عمر من بدونِ بندگی گذشت
روبروت میشینم و زار میزنم
تا حلالم کنی منت میکشم
کمتر از همه ثوابِ منه و
بیشتر از همه خجالت میکشم
دادی آب و نونم و نفهمیدم
تو رو قرآن یه کمی به روم بیار
غصه میخورم که روبِرا نکرد-
-بندگیم و نِعمتایِ بیشمار
مطمئنم واسه تو کاری نداشت
ببَری پیش ِ همه آبِروم و
ولی دستم و گرفتی گم نشم
کردی روشن روزایِ پیشِ روم و
قربونت برم! نفهمیدم، ببخش
اومدم برای درمان...چه کنم؟!
رفته لذّت گناهام و بگو...
با تبِ عذابِ وجدان چه کنم؟!
داره زجرم میده احساس ِ گناه
یکی آرامش ِ باطنم بشه
کارِ من پیش ِ خدا، گیره و کاش
یه نفر بیاد و ضامنم بشه
یادم اومد که بابام بهم میگفت
نکنه هر جایی زانو بزنی
مادرم میگفت عزیزم نکنه
وقتِ غم به هر کسی رو بزنی
ضامنم حاضره و وقتِ سحر
از حرم همراهِ زائرا میام
ای خدا تا از سرم راضی بشی
شب هشتم با امام رضا(ع) میام
گفتم آقاجون پادرمیونی کن
گفته ناراحت نباش میخرَمت
من و بخشیده و شد ذکر لبم:
«قربونِ این همه لطف و کرَمت»
از سرم راضی شده امام رضا(ع)*
داره لبخندِ رضایت میزنه
خدا هم داره یکی یکی یکی
خط به خط گناهام و خط میزنه!
* یا وَلِيَّ اللّهِ! إنّ بَيْنى وَ بَيْنَ اللّهِ عز و جل ذُنُوباً لا يَأْتى عَلَيْها إلّا رِضاكُمْ
اى ولىّ خدا! بى گمان ، ميان من و خداوند عزوجلّ، گناهانى است كه جز رضايت شما، آنها را محو نميكند.
(فرازی از زیارت جامعهٔ کبیره)
#مرضیه_عاطفی
#امام_رضا_علیه_السلام
#مناجات
#محاوره
#چارپاره
روحِ من مُرده یه کاری کن خدا
من و زنده کن نذار بشم تباه
خسته از راه اومدم، بد کِسِلم
سنگینی کرده رو دوشِ من گناه
حالم و گرفته نفْس ِ لعنتی
جَوونیم رفته و دیگه برنگشت
آبِروم رفته خدایا چه کنم؟
عمر من بدونِ بندگی گذشت
روبروت میشینم و زار میزنم
تا حلالم کنی منت میکشم
کمتر از همه ثوابِ منه و
بیشتر از همه خجالت میکشم
دادی آب و نونم و نفهمیدم
تو رو قرآن یه کمی به روم بیار
غصه میخورم که روبِرا نکرد-
-بندگیم و نِعمتایِ بیشمار
مطمئنم واسه تو کاری نداشت
ببَری پیش ِ همه آبِروم و
ولی دستم و گرفتی گم نشم
کردی روشن روزایِ پیشِ روم و
قربونت برم! نفهمیدم، ببخش
اومدم برای درمان...چه کنم؟!
رفته لذّت گناهام و بگو...
با تبِ عذابِ وجدان چه کنم؟!
داره زجرم میده احساس ِ گناه
یکی آرامش ِ باطنم بشه
کارِ من پیش ِ خدا، گیره و کاش
یه نفر بیاد و ضامنم بشه
یادم اومد که بابام بهم میگفت
نکنه هر جایی زانو بزنی
مادرم میگفت عزیزم نکنه
وقتِ غم به هر کسی رو بزنی
ضامنم حاضره و وقتِ سحر
از حرم همراهِ زائرا میام
ای خدا تا از سرم راضی بشی
شب هشتم با امام رضا(ع) میام
گفتم آقاجون پادرمیونی کن
گفته ناراحت نباش میخرَمت
من و بخشیده و شد ذکر لبم:
«قربونِ این همه لطف و کرَمت»
از سرم راضی شده امام رضا(ع)*
داره لبخندِ رضایت میزنه
خدا هم داره یکی یکی یکی
خط به خط گناهام و خط میزنه!
* یا وَلِيَّ اللّهِ! إنّ بَيْنى وَ بَيْنَ اللّهِ عز و جل ذُنُوباً لا يَأْتى عَلَيْها إلّا رِضاكُمْ
اى ولىّ خدا! بى گمان ، ميان من و خداوند عزوجلّ، گناهانى است كه جز رضايت شما، آنها را محو نميكند.
(فرازی از زیارت جامعهٔ کبیره)
#مرضیه_عاطفی
#عید_فطر
#امام_رضا_علیه_السلام
#زیارت
سفره آخر جمع شد ، سائل ولی در خانه ماند
جای لبهای من میخواره بر پیمانه ماند
دست و پا کردی برای باده نوشان کاری و
در دل من آرزوی خدمت میخانه ماند
دانه خوردند و پریدند از کنار سفره ات
یک کبوتر از کبوترهای تو بی دانه ماند
نان مشهد خورده ام ، جز این نمی سازد به من
این کبوتر جلد دستان تو شد در لانه ماند
نان خورت هستم ، زکاتم را تقبل کن خودت
این گدا چشمش به حاتم بخشی سالانه ماند
پایم از باب الجوادت رد نشد ، اذنم بده
چون گداهای سر کویت سرم بر شانه ماند
نوکرت تا پشت در با پای عقلش راه رفت
در حرم با پای دل زائر شد و دیوانه ماند
گنبدت خورشید را گرم طواف خویش کرد
هر کسی پیش نگاهت شمع شد پروانه ماند
#محسن_ناصحی
#دهه_کرامت #امام_رضا_علیه_السلام
نشاید مهربانتر از تو در گفتار بنشیند
طبیبی که خودش بر بسترت بیدار نشیند
بنازم جای پایت را زیارتگاه خواهد شد
اگر نعلین تو بر سنگ بیمقدار بنشیند
گلاب ناب گاهی میتوان از خار هم برداشت
از آن خاری که در کوی تو بر دیوار بنشیند
نخواهد رفت روی هیچ گل تا آخر عمرش
اگر پروانه بر گلدستهات یکبار بنشیند
برای دیدن حسن تو جا دارد که در محشر
هزاران بهتر از یوسف سر بازار بنشیند
مبارک میشود مانند دعبل داستان من
اگر نام تو در مجموعه اشعار بنشیند
مسیحا هم تلمذ میکند در مکتبت، آری
اگر دست عزیزت بر سر بیمار بنشیند
بدون مهرتان ره کی برد بر عالم بالا
کسی یک عمر اگر سرگرم استغفار بنشیند
به غیر از سفره سلطانیات، در هیچ جایی نیست
که سلطانی کنار دست خدمتکار بنشیند
هر آن کس زائرت باشد، یقین دارم که از لطفت
قیامت در کنار حیدر کرار بنشیند
شاعر:
#سید_حسین_سیدی
#امام_رضا_علیه_السلام
تا ابد باب الرضا در حکم باب الحاجت است
این حرم دارالشفایش هم بدون نوبت است
زیر دین هر کسی رفتم سرم منت گذاشت
در عوض شاه خراسان سفر اش بی منت است
با وجود پنجره فولاد مشهد هر کسی
حاجتش را جای دیگر می برد در غفلت است
هر که را دیدیم از این سفره روزی می برد
هر که را دیدیم از فضل رضا در حیرت است
کاش پشت پنجره فولاد پابندم کنند
روزهای بی حرم در اصل یوم الحسرت است
از امامم قول می خواهم بیاید وقت مرگ
کار وقتی با رضا باشد خیالم راحت است
روضه ها سمت بقیع و چار قبرش می رود
روزهایی که شبستان های مشهد خلوت است
#احسان_نرگسی
تقدیم به خاک پای #حضرت_نجمه_خاتون_سلام_الله_علیها، مادر #امام_رضا_علیه_السلام
#غزل
ز خاطر برده ماه هفتمِ هفت آسمان، غم را
حمیده مادرش وقتی به او بخشید تکتم را ١
زنی که کنیه ی او حضرت ام البنین بوده ٢
کسی که پرورانده در بغل، سلطانِ عالم را
همان نجمه که عطر حضرت معصومه را دارد
همان که کرده جاری در کویر شور، زمزم را
همان که کودکش قبل از تولد در سحرگاهان
برایش خوانده با صوت جلی، آیاتِ محکم را ٣
همان خورشید هشتم که پناه بی پناهان است ۴
همان که برده بالا تا فراز عرش، پرچم را
علی صورت علی سیرت علی ظاهر علی باطن
دوباره غصب کردند از علی حق مسلم را
چه فرزندی، همان که ناله ی یابن الشبیب او
دمادم زنده کرده روضه ی باز محرم را
کسی که مادر خورشید شد، فرزندِ فرزندش
کشد بر خاک ذلت بینی یحیی بن اکثم را
عجب شمس الشموسی از نگاه نجمه جاری شد
که روشن کرد تا روز قیامت کل عالم را
#احمد_علوی
#امام_رضا_علیه_السلام
#زیارت_مخصوصه
#قصیده
السَّلَامُ عَلَى الْإِمَامِ الرَّئوفِ
الَّذِی هَیجَ أَحْزَانَ یوْمِ الطُّفُوفِ
احساس می کنم که همینجاست جنتم
هر وقت در حریم تو گرم زیارتم
هرگز به جز تو از تو نمی خواهم ای رئوف
این است آرزوی من این است حاجتم
آهو شدم فقط که نوازش کنی مرا
من صید مبتلاشده ی این ضمانتم
یک سال می شود که به مشهد نیامدم
یک سال می شود که فقط آهِ حسرتم
خلوتگُزین صحنِ گوهرشاد تو..،منم
یک شب سری بزن به من و کنجعزلتم
در شهر شُهرتم شده دیوانه ی رضا
در ماجرای عاشقیات درس عبرتم
گندمبهدست..،گوشه ای از بارگاه تو
با جبرئیل های حرم گرم صحبتم
گاهی هوای مشهد و گاهی هوای قم...
شکر خدا کبوتر بام کرامتم
وقتی که شاه مملکت ماست شاه طوس
پس خوشبهحال من که در این مُلک،رعیتم
جاروکش حریم تواَم..،نوکر تواَم
گرد و غبار صحن تو شد تاج عزتم
خورشید عالمِین،همین گنبدِ طلاست
بر بام تو دمیده شود صبح دولتم
من در جوار غیرِ تو جا خوش نمی کنم
من سالیان سال کنار تو راحتم
کُلِّ عشیره..،نانخور موسی بن جعفریم
قربان این گداشدنِ بااصالتم
ای مهربانتر از پدرم! دوستدارمت...
از کودکی همیشه تو کردی حمایتم
مُهر تو مُهر نیست..،مسحیایِ طوس ماست
صد مُرده زنده می شود از عطر تربتم
صد جرعه از شراب بهشتی اگر دهند
با چای حضرتیست فقط اوج لذتم
محشر، شفیعِ گریهکنانِ تو فاطمه است
زهرا به یُمن اشکِ تو کرده شفاعتم
کاملترین عبادت من نام حیدر است
ذکر علی علی شده کُلِّ دیانتم
سرباز حیدریم،نجف پادگان ماست...
در لشگر امیرِ عرب گرمِ خدمتم
صحن رضاست آینه ی صحن مرتضی...
من محو در تجلیِ این بی نهایتم
سلمانِ سرسپرده ی سَلمانیِ تواَم
لطفاً بیا به دیدن من وقت رحلتم
بابُ الجواد؛ بابِ مُرادِ دل من است
عمریست داده ای به همین راه عادتم
نُطقم کنار پنجرهفولاد باز شد
با ذکر یا رقیه بهم ریخت لُکنتم
ای عُهدهدار مجلس عطشان کربلا!
من آن حسینگویِ دمِ دربِ هیئتم
تو روضهخوان آن لب سرنیزهخورده ای
من سینهچاکِ لطمهی ذکر مصیبتم
یَابْنَالشَّبیبگُفتنِ تو می کُشد مرا...
گفتی:که زخم خوردهی آن هتک حرمتم
▪️
یابن الشبیب جد مرا بی هوا زدند
یابن الشبیب جد مرا با عصا زدند
#بردیا_محمدی
#امام_رضا_علیه_السلام
#شهادت
#مثنوی
از تب زهرِ نفسگیر، تنت می لرزد
همچنان مار گزیده، بدنت می لرزد
چه کنم ناله ز دل، وقت تردد نکشی؟!
چه کنم تا که عبا را به سر خود نکشی؟!
رنگ در چهره نداری و رخت زرد شده
مهربان، دست رئوفت چقدر سرد شده
شمس نورانی افلاک، زمین افتادی
باز هم پا شدی از خاک، زمین افتادی
بر زمین پیکر خود را مکش اینقدر بس است
تا به حجره، پر خود را مکش اینقدر بس است
به در حجره رسیدی، به غمت چیره شدی
یاد مادر، به در حجره ی خود خیره شدی
میخ در، ناله ی جانسوز چرا سر داده؟!
جای در، شعله به جان جگرت افتاده
عمر پر برکت و پر مرحمتت شد طی، وای
رو به قبله شده ای، قبله ی عالم، ای وای
خاطرت باز سوی کرب و بلا جمع شده
فرش های کف این حجره چرا جمع شده؟!
نه رد سرمه به چشم است، نه رد اخم است
کار گریه به حسین است، دو پلکت زخم است
خواهرت نیست کنارت، به عیادت برسد
اندکی صبر کن آقا که جوادت برسد
غم مخور تا که جوادت به دلت تاب دهد
تشنه ای؟ زود به دستت قدحی آب دهد
بین این حجره کسی سنگ به سویت نزند
پنجه ی شمر لعین شانه به مویت نزند
حرمله نیست، سنان نیست، خیالت راحت
خواهرت دل نگران نیست، خیالت راحت
دم آخر احدی دست به خنجر نَبَرد
بین این حجره کسی پیرهنت را ندرد
داغدار غم جدت شده ای؟ نیست عجیب
بازهم روضه بخوان، ناله بزن یابن شبیب...
#محمد_جواد_شیرازی
#امام_رضا_علیه_السلام
#زیارت_مخصوصه
#ترکیب_بند
جایی که میگیرند دست ناتوان را
پیر زمین افتاده دارد آسمان را
تطهیر شد هرکس که وا شد پایش اینجا
دیدند مردم حکمت آب روان را
سگ های اطراف حرم را میپذیرند
تحویل میگیرند وقتی آهوان را
یکبار می آیم سه دفعه او میاید
یعنی که تضمین میدهد سود کلان را
من از رفاقت با کریمان سود بردم
هر موقعی رفتم خراسان سود بردم
صدشکر برگ دعوتم داده همیشه
پیش همه حیثیتم داده همیشه
حج فقیران آمدم دارا شدم من
محتاج بودم ثروتم داده همیشه
مستانه گشتم صحن هارا فیض بردم
جنت به جنت نعمتم داده همیشه
طعم غذای حضرتی مانده به کامم
آقا دراین صف نوبتم داده همیشه
من پای این سفره غذارا دوست دارم
ته مانده لطف رضارا دوست دارم
سلمانی شهرش سلیمان شد در آخر
از یمن او قبرش گلستان شد در آخر
خیلی فلج آمد به اینجا راه افتاد
خیلی مریض آمد که درمان شد درآخر
یکبار آمد درحرم یکبار رو زد
بی خانمان طوس سلطان شد در آخر
وقتی که در پای ضریحش گریه کردیم
جان دادن ما نیز آسان شد در آخر
داریم کل خیرها را در کنارت
دیدیم ما عرش خدارا در کنارت
#سید_پوریا_هاشمی
a610fb0c-a08c-4be8-80b3-a155fc3c3163.mp3
9.58M
|⇦•ای پناهم...
#نماهنگ و توسل به #امام_رضا علیه السلام اجرا شده ۱۴۰۳ به نفس کربلایی #محمد_فصولی
●━━━━━━───────
ای پناهم گره خورده به گنبد تو نگاهم
همونقدر که تو خوبی من روسیاهم
نباشی تباهم
ای عزیزم منو میبینی وقتی که اشک میریزم
اگه پیشت نیام تا چند وقت مریضم
ای عزیزم
دوستت دارم امام رضا
به تو امیدوارم امام رضا
گره خورده کارم امام رضا
دلگیرم
دوستم داری امام رضا
محلم میذاری امام رضا
نگاهتو برداری امام رضا
میمیرم
آروم دلم
وقتی که تو حرمت گریونه چشمام
آغوش پنجره فولادو میخواهم
کنج صحن گوهرشادت که میام
آروم دلم
وقتی که تو حرمت گریونه چشمام
آغوش پنجره فولادو میخواهم
گفتم که زیر تابوتم رفقام
بخونن اینو برام
ای صفای قلب زارم
هرچه دارم از تو دارم
تا قیامت ای رضا جان
سر ز خاکت بر ندارم
منم خاک درت غلام و نوکرت
مرا از در مران به زهرا مادرت
«علی موسی الرضا ...»
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#امام_رضا_علیه_السلام
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
#کربلایی_محمد_فصولی
.
#امام_رضا_علیه_السلام
#شهادت
#غزل
زهر کاری شد و افتاد به جانِ جگرش
آتش انداخته بر دامنِ عالم شررش
یادِ زهرای جوان بود در آن وقتی که
خورد بر کوچه باریکِ خراسان گذرش
هی زمین خورد و زمین خورد و به سختی برخاست
بیشتر میشود این زهر دمادم اثرش
منتظر بود اباصلت ببیند چه شده
ناگهان دید کشیده است عبا روی سرش
دست بر سر زد و شد مضطرب و میدانست
حضرت یار رسیده است زمانِ سفرش
داشت از درد کفِ حجره به خود می پیچید
زخمی از جور و جفا گشت همه بال و پرش
چشم خود را به درِ حجره فقط دوخته بود
تا در این لحظه بیاید ز مدینه پسرش
آه از آن شاه که با کُنده ی زانوش رسید
در دل معرکه پیشِ پسرِ محتضرش
#یونس_وصالی
#امام_رضا_علیه_السلام
فرازی از یک #ترکیب_بند
خورشید گرم چیدن بوسه ز ماه توست
گلدستهها منادی شوق پگاه توست
آری شگفت نیست که بیسایه میروی
خورشید هم ز سایهنشینان ماه توست
از چشم آهوان حرم میتوان شنید
این دشتها به شوق شکار نگاه توست
بالای کاشی حرم تو نوشته است
هرجا دلی شکست همان بارگاه توست
با این که سالهاست سوی طوس رفتهای
اما هنوز چشم مدینه به راه توست
یعنی که کاش فصل غریبی گذشته بود
دیگر مسافرم ز سفر بازگشته بود
هرچند سبز مانده گلستان باورت
آیینهای جز آه نداری برابرت
راه از مدینه تا به خراسان مگر کم است
با شوق دیدنت شده آواره خواهرت
دیگر دلی به یاد دل تو نمیتپد
بالی نماندهاست برای کبوترت
مثل نسیم میرسد از ره جواد تو
یعنی نمینهی به روی خاکها سرت
تنها به خاک کربوبلا سر نهاده بود
مردی که داشت نوحهگری مثل مادرت
اشک تو هست تا به ابد روضه خوان ما
تا کربلاست همسفر کاروان ما
#جواد_محمد_زمانی
#امام_رضا_علیه_السلام
#غزل
چه غریبانه غریب الغربا را کشتند
با دل زار معین الضعفا را کشتند
آه ای اهل خراسان همه خون گریه کنید
که ولی نعمت و مهمان شما را کشتند
این خبر را به مدینه ببر ای باد صبا
هشتمین بضعه پیغمبر ما را کشتند
خواهرش زنده اگر بود از این غم میمرد
بین یک حجره در بسته رضا را کشتند
از عبایی که سرش بود غلامش فهمید
آخر آن نور دل آل عبا را کشتند
مثل یک مار گزیده به خودش میپیچید
با چه زهری مگر آن نور هدا را کشتند
صورتش را به روی خاک نهاد و می گفت
چه غریبانه شه کرببلا را کشتند
جگر سوخته اش روضه برایش میخواند
با لب تشنه چرا خون خدا را کشتند
ته گودال که با نیزه به پهلوش زدند
روی تل عمه مظلومه مارا کشتند
پای راس شهدا بسکه کف و سوت زدند
سربازارچه ی شام اسرا را کشتند
#عبدالحسین_میرزایی
#امام_رضا_علیه_السلام
#مدح
#شهادت
#غزل
ای دل سوختگان شمع عزای حرمت
اشک ما وقف تو و کربوبلای حرمت
در هوای محنآلودۀ غربت، آید
عطر گلهای بهشتی ز فضای حرمت
شمعدانها همه در سوز و گداز از داغت
تیره از آهِ مَلَک، آینههای حرمت
میشود خاطرۀ غربت زهرا ترسیم
خلق را در نظر از حال و هوای حرمت
برسد بوی خدایی، بوزد عطر بهشت
هر طرف باز شود پنجرههای حرمت
یادِ روزی که شهادت به رخت در وا کرد
شور و غوغاست به پا در همه جای حرمت
مهدیات زائر و ای کاش که میدانستم
که گذارد قدم آن ماه، کجای حرمت
یادِ آن روز که شد روضۀ تو کربوبلا
شاهد کربوبلایت، شهدای حرمت
دولت آل علی تا به ابد پایندهست
این بُوَد در همه اَدوار صدای حرمت
پایۀ هستی دشمن ز پی افتاد اینجا
ای برافراشته تا عرش بنای حرمت
هر چه کردند نشد کم ز شکوهت مولا
باز هر روز شد افزوده صفای حرمت
یا رضا از سر این مُلک نگردد کوتاه
سایۀ مرحمتآمیزِ لوای حرمت
هدیه کردهست «مؤید» به غزالان حرم
غزلی را که سرودهست برای حرمت
مرحوم #سید_رضا_مؤید