#ابولولو
#تبری
قداره به دست با شعف می آیی
پابوسی سلطان نجف می آیی
از شوق قدم هات طرب می ریزد
از خنده ی لبهات رطب می ریزد
باید که تو قاصد سحر باشی مرد
ما منتظریم !؟ خوش خبر باشی مرد
ای عزت ری! دست مریزاد به تو
امروز عجب قرعه ای افتاد به تو!
شاهین سعادت به تو رو آورده
از میکده ی ولا سبو آورده
امروز به ابلیس غضب کردی مرد
امروز سقیفه را ادب کردی مرد
ملعون زمان، حساب دستش آمد
آن دسته ی آسیاب دستش آمد!
تیغ تو تلافی فدک شد فیروز
امروز دلِ حسن خُنک شد فیروز
خیرالعملت توشه ی نیکویت شد
تا روز جزا نبی دعاگویت شد
این مزد، به کوه دِرهمی می ارزد
لبخند حسن به عالمی می ارزد
ابیاتی از یک مثنوی بلند...
#وحید_قاسمی
#تبری
#دوبیتی
صد شکر که ما اهل تولّا هستیم
در زمرهی دوستان مولا هستیم
بر شانهی من، هر دو ملک! بنویسید
ما دشمن دشمنان زهرا هستیم
#سید_رضا_مؤيد
#امیرالمومنین
#تبری
از علی سنگدلان هیچ نگفتند، آخر
کعبه فریاد برآورد ترک پشت ترک
صبح فردا که بسنجند تبرّی مرا
"شقشقیه" بزند داد منم سنگِ محک
در جزا با سندِ باغ جنان می آید
آنکه این قوم گرفته ست از او باغِ فدک
#مسعود_یوسف_پور
.
#تبری
بگو کدام ستم ریشه در سقیفه ندارد؟
که حکم تجربهها حاجت صحیفه ندارد
روایت است که هرکس نداشت حب علی را
یقین کند پدر و مادر عفیفه ندارد
به اعتقاد خود ای دوست پایبند بمان و
بدان که حکم خدا راوی ضعیفه ندارد
امام؛ صدق تمام و کمال و عالِم دهر است
که این مقام گزند از ابوحنیفه ندارد
بهشت را به بهای بهشت دادی و دیدی
بجز امام کسی دیگر این وظیفه ندارند
اگر بنا شود از فضل! آن سهتا بنویسند
قصیده میشود اما پر از ردیف "ندارد"
کسی که جان مرا چنگ زد برادر من نیست.
نه، این سخن کمی از شوخی و لطیفه ندارد
اگر تمام جهان خویش را امام بدانند!
*زمین بجز علی و آل او خلیفه ندارد.*
#مجتبی_خرسندی
#تبری
به جهل اند دائم اگر منتصب دزدها
گریزان ز خورشید هستند شب دزدها
امامت کجای دوعالم خلافت کجاست
طلا را ندیدند هرگز حلب دزدها
کسی را که در کعبه زاده است مادر چکار
به تخم فلانی و اصل و نسب دزدها
نبی خوانده صدیق و فاروق اعظم، علی
کجا در قیاس است با آن لقب دزدها
فدک ارث صدیقه بوده است شاهد علیست
چه حاجت به تصدیق آن بی ادب دزدها
فدک ارث صدیقه بوده است این را بگو
به اطباع کذاب ها و رطب دزدها
#سیدمحمد_حسینی
#تبری
#رباعی
در کعبه نوشتهاند با خطّ جلی
از بعد سه کس، نام علی از دغلی
امّا به سر هر سه کشیده است قضا
خطّ بطلان ز «یا»ی معکوس علی
#امیر_شهنشاه_شکیب
#تبری
#دوبیتی
دنبال خدای زر و درهم رفتند
با فیل، سوی کعبهی عالم رفتند
از بهر حکومتی دو یا ده ساله
یک عمر به تابوت جهنّم رفتند
#میثم_مؤمنینژاد
#امیرالمومنین_مدح
#غدیریام
#تبری
سری ندیدم در این حوالی که خاک پای علی نباشد
که خاکِ چسبیده بر عبایش، دگر جدای علی نباشد
قسم به مالک قسم به قنبر "ولی" فقط حیدر است حیدر
موالیِ هیچکس نباشم اگر ولای علی نباشد
به شام معراج و عرش اعلی، خدایِ از گفت و گو مبرّا
چگونه خوانَد پیمبرش را اگر صدای علی نباشد؟
نه چون غُلاتش علی پرستم نه از خداییش دل گسستم
که من خدا را نمی پرستم اگر خدای علی نباشد!
عدو بغل در خرافه آمد، شمارشش در گزافه آمد
سه تا خلیفه اضافه آمد! عمر که جای علی نباشد!
علی شریعت علی طریقت علیست لا ینفک از حقیقت
علی قسیمِ جحیم و جنت، عمر که جای علی نباشد
علی ولایت علی عدالت علی صداقت علی اصالت
علی کند رزق را حوالت، عمر که جای علی نباشد
علی شفاعت علی سیادت علی سخاوت علی عبادت
علی ست در کعبه اش ولادت، عمر که جای علی نباشد
علی به لیل المبیت خفته، علیست سِرّ از نبی شنفته
علی شهادت نخست گفته، عمر که جای علی نباشد
علی ز موسی و آدم اکمل علی ز عیسی و نوح افضل
بگو برادر! مکن معطل، عمر که جای علی نباشد
شدم سراپا خجالت آن دم، که نام سگ نزد شیر خواندم
بسوزدم این سخن که راندم اگر سخای علی نباشد...
#حسین_نادری
#تبری
#دوبیتی
گفتی که از آن چهار کس بی تزویر
بر خلق کدام یک به حقّند امیر
من 《شاعرم》 و جز این ندانم که به 《شعر》
مقصد ز 《رباعی》 است مصراع اخیر
#نجیب_کاشانی
#حضرت_زهرا
#امام_صادق
#تبری
#لعن
بحار، ج 100، ص 441
بشار مکاری می گوید: در کوفه خدمت امام صادق علیه السلام مشرف شدم، حضرت مشغول خوردن خرما بودند. فرمود: بشار! بنشین با ما خرما بخور!عرض کردم:
فدایت شوم! در راه که می آمدم منظره ای دیدم که سخت دلم را به درد آورد و نمی توانم از ناراحتی چیزی بخورم
فرمود: در راه چه مشاهده کردی؟
-من از راه می آمدم دیدم که یکی از مأمورین، زنی را میزند و او را به سوی زندان میبرد. هر قدر استغاثه نمود، کسی به فریادش نرسید!
-مگر آن زن چه کرده بود؟
-مردم می گفتند: وقتی آن زن پایش لغزید و به زمین خورد، در آن حال، گفت: لعن الله ظالمیک یا فاطمة!
امام علیه السلام به محض شنیدن این قضیه شروع به گریه کرد، طوری که دستمال و محاسن مبارک و سینه شریفش تر شد.
فرمود:
-بشار! برخیز...
غلام گفت که در میزنند...
بشّار است!
کسی دلش به نظر بی قرارِ دلدار است
رسید و داد سلامی امام صادق را
غنیمت اند دقائق، زمانِ دیدار است
امام آمد و خرما به او تعارف کرد
نخورد و گفت غمی در دلش تلمبار است
نخورد و گفت زنی بین راه دیدم که
به دست مأموری سنگدل گرفتار است
به استغاثه کمک میگرفت از مردم
دریغ...راهِ ستم باز و جاده هموار است
بگو حکایت این قصّه چیست یا بشّار
بگو اگر چه برای تو نقل دشوار است
زنی که خورد زمین، پای او گرفت به سنگ
گلوی تشنه ام از دردِ بغض سرشار است
کدام جرم به زندان کشید پایش را؟
همین...همینکه فقط از خلیفه بیزار است
به زعمِ من "لَعَنَ الله ظالمیک" که گفت
به عشق فاطمه افتادنش هم ایثار است
شبیه ابر بهاری گریست چشم امام
هوای شهر چه امروز سرد و غمبار است
به مسجد آمده در حق زن دعا بکند
امام رحمت محض است، یار و غمخوار است
خلاصه از دل زندان خلاص شد آن زن
دعای خیر امام است آنچه در کار است
امام گفت سلام مرا به او برسان
بگو که هدیه ی ما بر تو هفت دینار است
مقام لعن ببین تا کجاست دوست من!
در این حدیث نظر کن که حرف بسیار است
دعای خیر و سلام است و هدیه ی مولا
به مذهبی که مرا هست، لعن معیار است
ثواب شعر به علامه مجلسی برسد
که این روایت ناب از بحار الانوار است
#مسعود_یوسف_پور
#تبری
#دوبیتی
اسلام که دین کامل و جامعی است
نه حنبلی و مالکی و شافعی است،
سنّی که عمل نمیکند بر سنّت
«شیعه» است که اهل سنّت واقعی است
#جواد_هاشمی_تربت
#تبری
#دوبیتی
گفتی که از آن چهار کس بی تزویر
بر خلق کدام یک به حقّند امیر
من 《شاعرم》 و جز این ندانم که به 《شعر》
مقصد ز 《رباعی》 است مصراع اخیر
#نجیب_کاشانی