هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
karimi-sh-5-93-alhadi-01.mp3
14.55M
روضه شب پنجم محرم الحرام
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_5832723406541293020.mp3
6.82M
🎧 شب پنجم محرم | روضه
🎤 #حاج_محمود_کریمی
📍هیئت رایة العباس(ع)
#️⃣ #محرم
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
10.mp3
5.48M
روضه شب پنجم
🔘 عموجونم توی گودال دیدم افتادی جون دادم...
🔈 #سیدمجید_بنی_فاطمه
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_5915875794457987309.mp3
16.73M
یازهرا🌺:
#واحد
🎤حاج سید مجید بنی فاطمه
[سلام الله علی زینب...]
.
📁شب چهارم محرم ۱۳۹۹
.
🗓یکشنبه ۲ شهریور ماه ۱۳۹۹
.
📌حسینیه ی ریحانه الحسین (س)
واقع در پارک ارم
مرجع نشر آثار سیدمجیدبنی فاطمه
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_5945006573351862948.mp3
8.35M
#زمینه
🎵 بازم از غم تو قلبم روضه خونه
🎤 #کربلایی_جواد_مقدم
📀 شهادت حضرت زینب (س)
#️⃣ #حضرت_زینب (س)
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
4_6008021968446555418.mp3
8.18M
🌍سبک : #شور
🌙عنوان : #رمضان_۱۴۴۰
🎤مداح : #حاج_سید_مجید_بنیفاطمه
..............................
لالا لالا گل پونه لالا لالا علی اصغر
لالا لالا گل گندم بخواب مادر
لالا لالا گل پونه لالا لالا علی اصغر
لالا لالا گل گندم بخواب مادر
لالا لالا گل پونه لالا لالا علی اصغر
لالا لالا گل گندم بخواب مادر
حرف عمو نشد نداره وقتی میگه که آب میاره
اگه نشد دعا میخونه خدا برات بارون بباره
ببار بارون که قلبم خونِ خونه ، ببار بارون گلم زنده بمونه
ببار بارون ببار اینجا کویره ، ببار بچه ام جلو چشمام نمیره
لالا لالا گل پونه لالا لالا علی اصغر
لالا لالا گل گندم بخواب مادر
لالا لالا گل پونه لالا لالا علی اصغر
لالا لالا گل گندم بخواب مادر
لالا لالا گل پونه لالا لالا علی اصغر
لالا لالا گل گندم بخواب مادر
ای گل چه زود دستِ خزان کرد پرپرت ..
رفتیُ رفت خنده زِ لب های مادرت ..
هر کس که دید رأس تو بر روی نیزه هاست ..
آهی کشید و گفت که بیچاره مادرت ....
که بیچاره مادرت ... که بیچاره مادرت ...
لالا لالا گل پونه لالا لالا علی اصغر
لالا لالا گل گندم بخواب مادر
سید_مجید بنی_فاطمه
@majmaozakerine
#شب_هفتم
4_5981117593224741078.mp3
6.79M
متن نوحه چرامادر نمیخوابی تقدیم به ذاکران
-----------------------------------
چرا مادر نمی خوابی
گمانم تشنه ی آبی
لالایی مادرم لالا علی اصغرم لالا (2)
بخواب ای غنچه ی پرپر
بخواب ای کودک مادر
بخواب ای شیرخوار اصغر
لالایی مادرم لالا علی اصغرم لالا (2)
مزن آتش به جان من
مبر تاب و توان من
ببین اشک روان من
لالایی مادرم لالا علی اصغرم لالا (2)
عزیز من مکن غوغا
بخواب ای کودک زیبا
مسوزان قلب مادر را
لالایی مادرم لالا علی اصغرم لالا (2)
چه شور است این به سرداری
مگر میل سفر داری
چنین مادر مکن زاری
لالایی مادرم لالا علی اصغرم لالا(2)
@majmaozakerine
#شب_هفتم
#زنجیرزنی
لالایی بخون
مادر صداتو دوست دارم
لالایی بخون
لالایی تا دوست دارم
لالایی بخون
تشنگی از یادم بره
لالایی بخون
دیگه علیت مسافره
با غ و غنچه ات شده پرپر
اگه نخوردم شیر
فدا سرت مادر
فدا سرت دست و پا زدنم
خشک شده دهنم
تشنه جون میکنم
وای مادر
فدا سرت قحط آب حرم
میسوزه جیگرم
جون نداره پرم
وای مادر
اگه میگن حرمله گرگه مادر
قصه نخور خدا بزرگه مادر
لالایی بخون حالا که بارون نمیاد
لالایی بخون حتی عمو جون نمیاد
لالایی بخون یه ذره آروم بگیرم
لالایی بخون که آروم آروم بمیرم
گرمه هوا نفس گیره
همین الان هم آب به من بدن دیره
رقیه کو وقتشه که برم راهیه سفرم
دست بکش به سرم
وای مادر
رو این گلو بوسه ای بزنو
دیگه دل بکن و پاک کن اشک منو
وای مادر
اگه میگن حرمله گرگه مادر
غصه نخور خدا بزرگه مادر
لالایی بخون لالایی های آخره
لالایی بخون شاید که خوابم ببره
لالایی بخون زیر گلوم و بپوشون
از اینجا بهم قاتلمو بده نشون
تیر سه شعبه آماده
حرمله تو میدون
منتظر ایستاده
فدا سرت آب نخورده علی
دیگه مرده علی
جون سپرده علی
وای مادر
فدا سرت خونیه سر من
زخمیه پر من
زیر حنجر من
رقیه کو وقتشه که برم راهیه سفرم
دست بکش به سرم
وای مادر
رو این گلو بوسه ای بزنو
دیگه دل بکن و پاک کن اشک منو
وای مادر
فدا سرت دست و پا زدنم
خشک شده دهنم
تشنه جون میکنم
وای مادر
فدا سرت قحط آب حرم
میسوزه جیگرم
جون نداره پرم
وای مادر
اگه میگن حرمله گرگه مادر
غصه نخور خدا بزرگه مادر
#روضه علی اصغر ع
بچه رو روی دست گرفته ابی عبدالله، ان لم ترحمونی، به من رحم نمی كنید، فارحموا هذا الطفل، به این بچه رحم كنید، إما تَروُنَهُ کیفَ یَتَلَظّی عَطَشاً، باید معنی كنم، معنی كنم بعد دادت در بیاد، گفت: ماهی رو از آب بیرون می ندازید،تا اون موقعی كه جون داره، خودش رو هی از رو زمین بلند می كنه، بالا و پایین خودش رو می ندازه، دیگه جونی براش نمی مونه، این لب هاش رو بهم می زنه، عرب این لحظه رو می گه تلضی.
ابی عبدالله نشون داد بچه رو، سر رو شونه می افتاد، فرمود: ببینید داره تلظی می كنه، یعنی اگه آبم بهش برسونید شاید جون بده، بعضی از پیرمردهای سپاه، گفتند:حسین راست می گه،ما كه با بچه جنگ نداریم.
ابی عبدالله، علی اصغر رو آورد تو دل میدون، لباس پیغمبر رو پوشید، برا چی آقا اومد، اولاً منت نون كشیدن بده، منت آب كشیدن بد نیست، دوماً ابی عبدالله تا لحظه آخر، داره اینها رو هدایت می كنه، منت هدایت داره می كشه، نكنه اینها بیچاره برن تو جهنم، امامه دلش می سوزه، لذا بین لشكر، خیلی ها از پیرمردها بلند شدن گفتند: راست می گه حسین، بچه رو بگیرید سیراب كنید، ابن سعد ملعون، دید وضع سپاه داره به هم می ریزه، یه نگاه به حرمله نانجیب كرد، امتحانش رو پس داده، او چشم اباالفضلم هدف گرفته، گفت: چرا جوابش رو نمی دی؟ نانجیب گفت: بابارو نشونه بگیرم یا بچه رو؟ گفت: مگه سفیدی زیر گلوی علی رو نمی بینی؟ هنوز حرف های حسین تموم نشده، یه وقت دید علی داره بال بال می زنه، حالا دیگه حرف آقا عوض شد، تا حالا داشت با علی حرف می زد، حرف عوض شد، گفت:
برایم مرثیه می خواندی ای تیر
به دستم كودكم خواباندی ای تیر
تمام تارهای صوتی اش را
به هم پیچاندی و سوزاندی ای تیر
گفت:
گلویت سرخ و زیر و بم ندارد
چنان زخمی زده مرهم ندارد
بمیری حرمله با چشم دیدم
كه تیر تو ز نیزه كم ندارد
*
ز داغت تیر هم گریان شده ای وای
نفس در سینه ات سوزان شده ای وای
خدا را شكر دستم زیر سر بود
سرت از پوست آویزان شد ای وای
*
ز چشمت رفت كم كم سو بمیرم
چكد خون از سر گیسو بمیرم
خدا رحمی كند مادر نبیند
سرت یك سو، تنت یك سو بمیرم
***
امشب كسی نباشه چشمش گریان نباشه برا علی. گفت: سنگ دل ترین رو آورد بیرون مختار، گفت: جایی شد دل تو هم بسوزه به حال حسین؟ گفت: یك جا، همه جا هلهله می كردم، كف می زدم، خوشحال بودم. یه جا دل من سوخت، دیدم حسین بچه رو زیر عبا گرفت، بین میدون متحیر بود، نمی دونست كجا بره، یه قدم می رفت سمت خیمه ها باز برمی گشت، گفت: خلاصه چیكار كرد ابی عبدالله رفت سمت خیمه ها؟ گفت: نه امیر، دیدم اومد پشت خیمه ها نشست روی خاك ها، با غلاف شمشیر یه قبر كوچولویی كند.
پدر با كودكی پرپر نشسته
به روی خاك ها مادر نشسته
رباب این را فقط تكرار می كرد
سه شعبه دارد و تا پر نشسته
یه منظره ای مادر دیده، می گفت:
عطش گرد پر و بال تو می گشت
غریبی پای اقبال تو می گشت
به پشت خیمه ها ای وای دیدم
كسی با نیزه دنبال تو می گشت
لالایی اصغرم، لایی لالایی
امشب خانم ها بیشتر باید گریه كنند، ای كاش بچه ها رو امشب بغل مادرها ندن، باباها بیرون نگه دارن، آخه شب ربابه، هی میومد كنار گهواره خالی، گفت:
چگونه خاك بریزم به روی زیبایت
كه تو بخندی و من هم كنم تماشایت
مزار كوچك تو پر شده است از خونت
بخواب ماهی من در میان دریایت
مرا ببخش عزیزم كه جای قطره آب
به یك سه شعبه برآورده ام تقاضایت
چگونه جسم تو پنهان كنم كه می دانم
به وقت غارتمان می كنند پیدایت
كمی بخواب در این خاك تا كمی وقت است
كه بعد از این شود آغوش نیزه ها جایت
بیا رباب كه این شاید آخرین باری است
كه خواب می رود او با نوای لالایت
اگر نشد كه شود سایه سرت امروز
به روی نیزه شود سایه سار فردایت
حسین...