4_5881852923259917139.mp3
1.11M
#امام_حسین_شور
نور بیاره به قبر /پدر مادرا که عشقِ
تو رو توی دل ما گذاشتن
چه تقدیری بهتر از این/توی همون عالم زر
اسم ما رو گدا گذاشتن
معلومه که دست رد نمی زنی به سینم
حالا که گرفتار یل ام بنینم
میگن که بهشت درست شبیه کربلاته
من بهشتو بین روضه های تو می بینم
ای جانم حسین جانم حسین جانم حسین جان
وقتی راهی ندارم/میام سرم رو میذارم
رو ضریح شش گوشه ت آقا
وقتی گره هست توو کارم/سلام میدم سمت یارم
حرم توئه عرش اعلی
از من اگه باشه روز و شب از تو میخونم
خوشبختی یعنی اسم توئه ورد زبونم
هر جوری میشه منو نگه دار توی روضت
حیفه زیر دِینِ کسی غیر از تو بمونم
ای تیکه گاه عالم/نده به هیچکس حوالم
با تو سرم بالاس همیشه
عشق تو برام مِلاکه/خوش به حال اون گدا که
حسین همه ی زندگیشه
می میرم اگه بگی دل ازگدات بریدی
هر جا که زمین خوردم به داد من رسیدی
آقا نکنه زیادی باشم توی روضت
اقا نکنه بگی گدایی مو ندیدی
ای جانم حسین جانم حسین جانم حسین جان
#احسان_نرگسی
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
4_5985321537278840560.mp3
1.83M
#امیرالمؤمنین_واحد
#شب_بیست_و_یکم
#واحد
واویلتا مولا میون بستره
واویلتا شب عزای حیدره واویلتا
واویلتا داره میبینه دخترش
واویلتا خون میره از زخم سرش
امشب حسن گرفته ماتم
زینب میباره اشک نم نم
دیگه داره راحت میشه
اول مظلوم عالم
اول مظلوم علی
.......
فاطمه جان کجایی ای یار علی
فاطمه جان بیا به دیدار علی
فاطمه جان غمت هنوز رو دلمه
فاطمه جان دوریِ تو قاتلمه
با داغ تو یه عمره سوختم
کوه غمه میون سینَم
دلم براش تنگ شده زهرا
محسنمو بیار ببینم
اول مظلوم علی
.....
فاطمه جان سینه پر از آه منه
فاطمه جان غم تو همراه منه
فاطمه جان فدای زخمای تنت
فاطمه جان یادم نمیره زدنت
میون شعله های آتیش
افتادی به پیش حیدر
شکست در روی تو افتاد
چهل نفر رد شدن از در
مظلوم فاطمه
......
فاطمه جان عزیز قلب مرتضی
فاطمهجان قرارمون کرب و بلا
گریه کنیم فدای چشمای ترت
گریه کنیم بیا برای پسرت
با لب تشنه میره از حال
حسین مون میون گودال
سرش به روی نیزه میره
تنش به زیر اسب پامال
غریب مادر حسین
#عبدالزهرا
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
4_5985321537278840555.mp3
2.99M
#امیرالمومنین_زمزمه
#شب_بیست_و_یکم
#زمزمه
تو بسترم اما، دلم پريشونه
حال منو غير از، خدا كي ميدونه
يه چشم من اشكو، يه چشم من خونه
از وقتي رفتي تو ، تاريكه اين خونه
بعد تو ديگه ،من نمي خواستم ،زنده بمونم زهرا
مثل تو خانم، عجل وفاتي، همش ميخونم زهرا
روز عروسيمون، بهم يه قول دادي
كنار من باشي، تو گريه و شادي
ولي تو رفتي و ، موندم تك و تنها
قسمتم اين بود، عليِ بي زهرا
زخم زبونو، خندهء دشمن، دلم رو پر از غم كرد
بغض حسن با، گريهء زينب، پشت عليتو خم كرد
______
مگه يادم ميره، بچه ها ترسيدن
به زخم ما مردم، نمك ميپاشيدن
انقد زدن تاكه، تو ياس پر پر شي
ميخ درم نگذاشت، دوباره مادرشي
همه مي ديدن، ميون كوچه، شال منو تو دستات
زمين ميخوردم، زمين ميخوردي، علي فداي زخمات
___________
حرارت ميخ و ، تيزي اين مسمار
تو رو اذيت كرد، بين در و ديوار
خودم ديدم قاتل، لگد به اون در زد
بين در و ديوار، تو رو با خنجر زد
جلوي چشام، غلاف شمشير، ميخورد به روي بازوت
رحمي نكردن به محسن تو ديدم شكسته پهلوت
_____________
زندگيمو ديدي، چجوري شد غارت
بهم بگو زهرا، چي شده گوشوارت
تو كوچه راتو بست، حرف فدك ميزد
حسن بهم گفته، تو رو كتك ميزد
ميگفت كه ديدم، از ضرب سيلي، مادر زمين خورد بابا
همش ميخنديد، وقتي كه مادر، افتاد به روي خاكا
سبك: #فرهاد_ندرخاني
شعر: #حسين_افتاب
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
4_5879601123446231564.mp3
1.34M
#امیرالمومنین_زمینه
کس و کارم علیه دار و ندارم علیه
نقشِ برجستهی رو سنگِمَزارم علیه
منگدایعلیام زیر لوای علیام
کفتر چاهیِ ایوان طلای علیام
پناههعالمهعلی وَصیّخاتَمهعلی
قسمبهعینو لامو یا کهاسماعظمهعلی
فقطعلیبهفکرماست فقطعلیگرهگُشاست
فقط علی تجلّیِ هزار و یکاسم خداست
علی مدد علی مدد
شَبهقدره،میزنم رو به خُـدایِاَزلی
تا ببخشـه منو بازم بهگُـل رویِعلی
اومدم قسم بدم خدا رو به ابوتراب
بهمَحاسِنشکهازخونسرششدهخضاب
آهایخُدایمهربون جزو مُقـدّراتِمون
بخواهکهباشهفرجه مهدیِصاحبَالزَّمون
مناِسمـهُدواعلی وذکرهُشِفـاعلی
ظهورِیارو برسون بهحقِّمُرتضیعلی
علی مدد علی مدد
میپیچه توو آسمون نالهیجبریلِاَمین
آبروی دوجهان دیگه شده نقشزمین
اومده فاطمه از عرش خدا با پدرش
خاک محرابوعلی داره میریزه روسرش
فدایدردوغربتش کهلحظهیشهادتش
میبینهفاطمهش روکه هنوزکبودهصورتش
امشباگهسرششکست نمازآخرش شکست
یهروزیهمتوکوچهها حُرمتهمسرششکست
غریب علی غریب علی
#محمد_قاسمی
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
.
⇦•مراسم #احیا..
#قسمت_اول توسل و مراسم قرآن به سر گرفتن ویژۀ شب های قدر اجرا شده #شب_بیست_و_یکم ماه مبارک رمضان ۱۴۰۰ به نفس سیدرضا نریمانی
●━━━━━━───────
قرآن هاتون رو باز کنید
اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِکِتابِکَ الْمُنْزَلِ وَمَا فِیهِ، وَ فِیهِ اسْمُکَ الاَْکْبَرُ، وَ أَسْماؤُکَ الْحُسْنى، وَ مَا یُخافُ وَ یُرْجى، أَنْ تَجْعَلَنِی مِنْ عُتَقائِکَ مِنَ النّارِ* قرآن هارو بذارید روی سر، هر کسی تو حالِ خودش باشه*اللَّهُمَّ به حق هَذَا الْقُرْآنِ وَ به حق مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِهِ وَ به حق کُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فِیهِ وَبِحَقِّکَ عَلَیْهِمْ فَلا أَحَدَ أَعْرَفُ بِحَقِّکَ مِنْکَ* ابی عبدالله روایت میکنه، میگه: جدم رسول الله رو می دیدم چه جوری دَرِ خونۀ خدا تضرع میکنه، گریه میکنه، میگه: پیغمبر اینقدر دستش رو بالا می آوُرد، یه جوری ناله میزد، مثل فقیری که برا گرسنگیش داره طلب میکنه...
اُم سلمه میگه: اومدم تویِ خونه دیدم پیغمبر نشسته، تویِ دلِ سحر، دستش رو آوُرده بالا، داره ناله میزنه، اشک میریزه به پهنایِ صورت، اومدم توی اتاق منم شروع کردم گریه کردن، پیغمبر صدایِ گریه ی من رو شنید، گفت: اُم السلمه چی شده؟ چرا گریه میکنی؟ گفتم: آقا! شما که پیغمبرِ خدایید اینجوری دارید گریه می کنید، ما چیکار کنیم؟ فرمود: اُم السلمه! چرا گریه نکنم، وقتی میدونم خدا یه لحظه ازم چشم برداره مثل یونس که خدا یه لحظه به خودش واگذارش کرد، رفت تو دلِ ماهی...
قرآن ها رو بذارید رویِ سر، خدایا! ببین کی اومده دَرِ خونه ات، یه سال دور بودم ازت، یه سالِ از این قرآنی که رویِ سرم هست دور بودم، حالا پیدام شده...*
_
ده مرتبه : بکَ یَا اللّهُ ..
_
ده مرتبه:الهی! بمُحَمَّدٍ ..
_
میخوام اسمِ مولام رو ببرم، امشب شبِ شهادتشِ، دیگه این لحظه ها رمقی نداشت، دیگه رنگش زرد شده بود، دیگه نمی تونست حرف بزنه، مثلِ روزایِ آخرِ مادر، اما خدارو شکر خیلی ها اومدن عیادتِ علی، بچه های کوفه اومدن شیر آوُردن، بمیرم برا اون خانومی که هیچ کس نیومد عیادتش... چرا یه نفر اومد عیادت، سلمان اومد، گفت: سلمان! تو هم به ما سر نمیزنی؟ باشه...گفت: بی بی جان! حالتون خوب نبود نیومدم، نمیخواستم مزاحم بشم، گفت: سلمان! تو هم انگار مارو یادت رفته... سلمان سئوال کرد: بی بی جان! حالتون چطوره؟ گفت: سلمان! شب ها از دردِ پهلو خوابم نمی بره...یه چیزِ دیگه ای هم گفت، گفت: سلمان! علیم خیلی غریبِ...
این آقایی که الان میخواهیم اسمش رو ببریم خیلی غریبه، میگه: دیدم پیغمبر توی مسجد نشسته داره خدارو به علی قسم میده، خدایا! بحقِ علی، بحقِ علی...جلویِ همه، امیرالمؤمنین سئوال کرد: آقا جان! شما پیغمبر خدایید، چرا به اسمِ من خدارو قسم میدید؟ پیغمبر فرمود: علی جان! محبوب تر از تو پیشِ خدا پیدا نمیشه..."محبوبِ خدا بودی اینجوری زدنت؟"
الهی!بعَلِیٍّ ..
_
الهی بفاطِمَهَ ...
_
میخوای اسمِ اون کسی رو ببری که تویِ کوچه ها مادرش رو از رویِ زمین بلند کرد، خاکایِ چادرِ مادرش رو تکوند، می گفت: مادر پاشو، پاشو...بلند شو نامحرما دارن نگاه میکنن...
الهی! بالْحَسَنِ بن علیٍ ..
_
اسم ارباب رو میخواهیم ببریم، نوکر ادب میکنه وقتی میخواد اسمِ اربابش رو ببره...ابی عبدالله تا اومد بالا سَرِ عباسش، روایت میگه: داد میزد، گریه میکرد، قبلش به همه ی اهلِ خیمه ها گفته بود، بلند بلند گریه نکنید، ولی خودش تا اومد بالا سَرِ عباس داد میزد گریه می کرد، ناله میزد میگفت: عباس!، عباس!... صداش رو زینب شنید، گفت: حسین جان! تو خودت میگی گریه نکنید، حالا بلند بلند داری گریه میکنی؟ گفت: زینب جان! آخه من دیدم دستاش رو قطع کردن، پاهاش رو بریدن، چشمش رو دریدن، قلبش رو زدن، برا همین ناله میزنم...
اینجا ابی عبدالله ناله میزد، یه جایی هم مدینه داداشش توی کوچه وقتی تابوتِ مادرشون رو بلند کردن، علی گفت: بچه ها بلند بلند گریه نکنید، اما حسن بلند گریه می کرد، می گفت: مادر! مادر!... حسن جان! چرا گریه میکنی؟ گفت: حسین جان! من چیزی دیدم که تو ندیدی، همین جا دیدم مادرم افتاد، با دست دنبال من میگشت...*
الهی! بالْحُسَیْنِ ..
_
الهی بعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ..
_
بمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ ..
_
الهی! بجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّد ..
ــــــــــــــــــ
#قرآن_برسر_گرفتن
#سید_رضا_نریمانی
#ماه_مبارک_رمضان
#مراسم_گذاشتن_قرآن_بر_سر
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
.
#قسمت_پایانی توسل و مراسم قرآن به سر گرفتن ویژۀ شب های قدر اجرا شده #شب_بیست_و_یکم ماه مبارک رمضان ۱۴۰۰ به نفس سیدرضا نریمانی
●━━━━━━───────
یا باب الحوائج!...خیلی گرفتاری هازیاد شده، خیلی ها نگران دینِ بچه هاشونن، خیلی ها سفارش میکنن دعاشون کنیم، خوب امشب خودت به باب الحوائج بگو... یا باب الحوائج! امشب میشه واسطه ی ما هم بشی؟...
الهی بمُوسَى بْنِ جَعْفَر ..
_
خدارو شکر یه آقایی داریم پیشِ خودمونِ، کیف میکنیم امام رضا داریم...
حرفِ من حرفِ دلایِ بی کَسه
یه امام رضا دارم برام بسه
میدونم صدام به آقام میرسه
یه امام رضا دارم واسم بسه
الهی بعَلِیِّ بْنِ مُوسى ..
_
الهی بمحَمَّدِ بْنِ عَلِی ..
_
الهی بعَلِیِّ بْنِ مُحَمَّد ..
_
روایت میگه: قیامت بی بیِ دو عالم، وقتی وارد میشه، ندایی از طرفِ خدا میاد: " اُدْخُلنی جَنَّتي" برو بهشت، بی بی حرکت میکنه به طرفِ بهشت، تو دهنۀ بهشت می ایسته، قدم از قدم بر نمیداره، پشتِ سر رو هی نگاه مینه...خداوند میگه: چی شده حبیبۀ من!؟ تو همه کارۀ محشری، بهشت رو آذین بستن، چرا وارد نمیشی؟ یهو بی بی می فرمایند: خدایا! یه عده ای تو دنیا برا حسینم گریه کردن، برا حسنم اشک ریختن، برا همسرم، برا اولادم گریه کردن، میشه اینهارو قبل از من واردِ بهشت کنی؟... حالا با گریه و حالِ خوشت بگو:...*
الهی بالْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ ..
_
حالا رسیدیم به اسمِ صاحبمون، آقاجان! کاش می دونستم کجایی....
میخانه دگر جای منه بی سر و پا نیست
بگذار به پشت دَرِ میخانه بمیرم
ترسم تو بیایی و من آن روز نباشم
ای کاش که من خاکِ سر راه تو باشم
هر کس به کسی نازد من به تو نازم
ای کاش که جان بر سر کوی تو ببازم
*امشب امام زمانت داره دعات میکنه، اما ما خیلی به امام زمانمون ظلم کردیم، سید بن طاووس میگه:مشرف شدم سردابِ مقدس، همچین که واردِ سرداب مقدس شدم، صدایی به گوشم رسید آشنا، دیدم داره دعا میکنه، خوب گوش دادم دیدم صدایِ امام زمانِ، گوش دادم ببینم چی داره دعا میکنه، دیدم داره قسم میده: خدایا! بحقِ منِ امام زمان، این شیعیانِ مارو ببخش، خدایا! اینها بواسطه ی محبتِ ما خطاهایی کردن، اینها رو ببخش، اینها کسی به غیر ما ندارن....
یا صاحب الزمان! امشب کجایی؟ کربلایی؟ نجفی؟ هر جا هستید برا ما هم دعا کنید، خدا خودش فرمود: از زبونِ کسی که گناه نکرده دعا کنید دعا مستجاب میشه، چه بهتر اززبان شما برا ما دعا بشه...
ده مرتبه: الهی بالْحُجَّةِ ..
-
"اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن. صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناًحَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا..."
-
"دعای فرجِ امام زمان رو هم بخونیم، ان شاءالله این بلاها و گرفتاری ها از همه ی شیعیانِ امیرالمؤمنین دفع بشه..."إِلٰهِی عَظُمَ الْبَلاءُ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ، وَانْکَشَفَ الْغِطاءُ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ، وَضاقَتِ الْأَرْضُ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ، وَأَنْتَ الْمُسْتَعانُ، وَ إِلَیْکَ الْمُشْتَکیٰ، وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَالرَّخاءِ. اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ أُولِی الْأَمْرِ الَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ، وَعَرَّفْتَنا بِذَلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ، فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَرِیباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ. یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ، یَا عَلِیُّ یَا مُحَمَّدُ اکْفِیانِی فَإِنَّکُما کافِیانِ، وَانْصُرانِی فَإِنَّکُما ناصِرانِ. یَا مَوْلانا یَا صاحِبَ الزَّمانِ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ، أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی، السَّاعَةَ السَّاعَةَ السّاعَةَ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ، یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِینَ."
ــــــــــــــــــ
#بیست_و_یکم_رمضان
#شب_قدر
#سید_رضا_نریمانی
#ماه_مبارک_رمضان
#مراسم_گذاشتن_قرآن_بر_سر
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.
1_1563074009.mp3
7.7M
⇦•مراسم احیا..
#توسل و مراسم قرآن به سر گرفتن ویژۀ شب های قدر اجرا شده #شب_بیست_و_یکم ماه مبارک رمضان ۱۴۰۰ به نفس سیدرضا نریمانی•✾
آرزومه که هوایی بشم باتو
بکشی روی سرم آقا دستاتو
جات توی قلبمه ای امیر خوبم
به هیچ کسی آقاجون نمیدم جاتو
علی علی علی
حبت تو سینمه که آرامش محضمه
من سگ کوی توام این همه ی عرضمه
علی علی صید دام توام
علی علی جلد بام توام
علی علی خاد روضتم
علی علی کلب رام توام
شبای روضه هاته پل معراجم
نوکرم و به نگاه تو محتاجم
خدا نیاره اون روزی رو که آقا
از لیست نوکراتون کنی اخراجم
علی علی عل
مدال نوکریت عمریه رو سینمه
شیعه ی مرتضی بودن اصول دینمه
علی علی ای تمام کسم
علی علی بی تو خار و خصم
علی علی اگه هردم نگم
علی علی بند میاد نفسم
ها علی بشرُ و کیف بشر
ربه فیه تجلی و زهر
ذکری که مشکل گشای همه دنیاس
علی ابن ابی طالب یاحیدر
علی علی علی
حق امیرالمومنین و مع الحق حیدره
صاحب رزقنا خالق مطلق حیدره
علی علی شاه کون و مکان
علی علی رکن اصل اذان
علی علی فضائلت آقا
علی علی فوق درک و بیان
〰〰〰〰〰〰〰〰
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
انا لله و انا الیه راجعون
حیدر غمدیده پر زد به سوی آسمون
کوفه پر غمه پر ماتمه
ابر دیده ها پر شبنمه
خسته از نوا برای بابا
زینب و حسین میگیرن عزا
شد یتیم کوفه دوباره باز بی بابا، بی بابا
ناله میزنه زینب از دلش واویلا، واویلا
چشمای حسن از غم بابا شد دریا، شد دریا
انا لله و انا الیه راجعون
حیدر غمدیده پر زد به سوی آسمون
با دل پر آه و ناله داره چاه
می پوشن همه پیرهن سیاه
مرد خسته رفت دل شکسته رفت
با یاد همون دست بسته رفت
روضه هاش و با چاه کوفه گفته از زهراش، از زهراش
بعد فاطمه روز خوش ندیده از دنیاش، از دنیاش
رفت و بود هنوز جای یک طناب رودستهاش، رو دستهاش
انا لله و انا الیه راجعون
حیدر غمدیده پر زد به سوی آسمون
کوفه ظالمه ناملایمه
اهل کینه با بنی هاشمه
کوفه بی حیاست کوفی بی وفاست
قاتل سر روی نیزه هاست
کوفه شهر نامردی و پر از نیرنگه، نیرنگه
کوچه هاش برا زینب و حسین دلتنگه، دلتنگه
تفریح اینا سر زدن روی نی با سنگه، سنگه
انا لله و انا الیه راجعون
حیدر غمدیده پر زد به سوی آسمون
◾️◽️◾️◽️◾️◽️◾️◽️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
اگر چه نوکری نکردم
هوایِ کربلاتُ کردم
یه بار دیگه بگو بیامُ
دوباره دورِ تو بگردم
از این زمونه سیر شدم
یه برات امضاء کن
حالا که سر به زیر شدم
یه برات امضاء کن
تو روضه ی تو پیر شدم
یه برات امضاء کن
تو دنیا آروزم زیارتِ آقامِ
هر کی کربلا نره ناکامِ
حَرَمِت قشنگ ترین رؤیامِ
ای آقا....
*شب بیست و یکم، شب زیارتیِ سید الشهداء، کاشکی با امام زمان صدایِ مادرمون رو می شنیدیم،کاشکی با آقامون صدای مادرِ قد خمیده مون رو می شنیدیم،عرش رو بهم ریخته،هی به سینه می کوبه...: "بُنَيَّ! قَتَلوكَ، ذَبَحوکَ، وَ مِنَ الماءِ مَنَعوکَ"
بذار یه مقدمه بسازم،یهو نبرمت اون جایی که امام زمان مثل ابر بهار باریده...لحظه هایِ آخر،لحظه های احتضار،امیرالمؤمنین همه رو ساکت کرد،اما هر کاری کرد دید حسین داره گریه میکنه،اونقدر گریه کرده،چشماش مجروح شده،صدا زد:باباجان! هیچ روزی مانند مصیبتِ تو نیست،مگر روزی که جدم پیغمبر از دنیا رفت...
آقا دید حسین آرام نمیگیره،صدا زد:بیا جلو حسین جان! با این دستایِ بی رمقش اشکای حسین رو پاک کرد،یادش اومد پیغمبر خیلی به صدای امام حسین حساس بود،یادِ شبِ آخری افتاد که زهرا گفت: علی جان! خیلی مراقبِ حسینم باش...
دید حسین آرام نمی گیره،دستش رو بلند کرد،گذاشت رو قلبِ سیدالشهداء،حسین جان! خدا صبرت بده..میگن: فرزند هرکاری بزرگترش کنه یاد میگیره،دست که افتاد رو قلبِ سیدالشهداء،آقا آرام شد....
کربلا که رسید،هرچی خواست زینب رو آروم کنه،وداعِ آخر دید حسین رو رها نمیکنه،دستش رو بلند کرد،گذاشت رو قلب زینب،زینب آرام شد،اهل خیمه دارن عمه جانِ رو می بینن،برو خدا به همرات،برو دعایِ مادرم پشتِ سرت،اهل خیمه میگن: زینب آروم شد،اما لحظاتی گذشت،دیدن خانوم از خیمه اومد بیرون،چادرش رو به کمرش بست،از بالایِ تل سرازیر شد،دید دورِ گودال حلقه زدن...*
خاک به سَرِ من
از غم حسین شکست کَمَرِ من
زدنش جلویِ چشایِ تَرِ من
خاک به سَرِ من
مادرش صدا می زد:پسرِ من
تشنگی کشید و سوخت جِگرِ من
نا نداشت،سقا نداشت
برایِ دست و پا زدن
تو قتلگاه جا نداشت
جون نداشت،سامون نداشت
طاقتِ زخمشُ گرگِ بیابون نداشت
*هر کجا نشستی صدا بزن:حسین.
➰➰➰➰➰➰➰➰
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
به سبک:منم آواره بین کوفه...
مناجات خدا
السلام عليک يا شهر الله الاکبر
دوباره امد وقت رحمت - به پا گشته بزم ضيافت
نمودى بر ما هم کرامت _الهى الهى
فراق يک ساله سر امد- گنهکارى پشت در امد
ببين با چشمان تر امد _ الهى الهى
الهى
من ان بنده بى سرو پا هستم
زراه امدم تا بگيرى دستم -
به راهت نشستم
من ان گداى الوده دامنم
در اين دل شب با گريه در زنم
همان فرارى که خوانده اى منم
الهى العفو يا ربى يا کريم
زبسکه خوب و مهربانى- گدا را سويت ميکشانى
خريدار اشک جوانى _الهى الهى
نمودى با حالم مدارا - کشيدى تو ناز گدا را
بخر بارم را جان زهرا _الهى الهى
الهى
اگر سر به زيرو گنهکارم من
در اين سينه حب على دارم من -
سگ حيدرمن
در اين ضيافت مهمان حيدرم
گداى کنج ايوان حيدرم
ز روز اول قربان حيدرم
الهى العفو يا ربى يا کريم
گداى شاه عالمينم - دم مغرب در شور و شينم
به ياد لبهاى حسينم _ الهى الهى
عطش که مى افتد به جانم - ترک بر ميدارد لبانم
به ياد چوب خيزرانم - حسين جان حسين جان
حسين جان
سلام به تو بهترين افطار است
دلم ياد کرببلا غم دار است -
غمم بى شمار است
لبان خشکت با ضربه وا شده
ميان گودال دعوا به پا شده
سرت چگونه از تن جدا شده
يا بن الزهرا لبيک يا حسين
#قاسم_نعمتی
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
مثلِ ابرایِ بهاری ، میباره چِشام
میدونم که دیگه راهی ، نمونده برام
ولی با این همه پستی ، دلم روشنِ
تویِ تارکیِ مَحضم ، حرم روشنِ
حرمِ دلی که از عشقِ تو داره تب
گرچه من غرق گناهم ، اقا روز و شب
نا امید نمیشی از من ، دعام میکنی
همه ساله شبایِ قدر صدام میکنی
درُ وا میکنی اقا ؟ گدا اومده
سربه زیر و شرمسار از شما اومده
خوشیامُ کردم اما به چه قِیمتی؟
بیشتر از هزارسالِ که تُ تو غیبتی
معلومِ اَلعَجَلم از تهِ دل نبود
ولی دلتنگیایِ تو شده زود به زود
من حواسم بتو نیستُ ، امیدت منم
عمریِ زبونی از مهدی دم میزنم
نکنه فکر کنی اقا که بی غیرتم؟
بیخیالِ زن و اگاهی و عفتم
چادرِ مادرت اقا عزیزِ هنوز
ولی میدونی دلامون مریضِ هنوز
یادمون نرفته اون چادرِ سوخته رو
بازو و سینه و پهلویِ به در دوخته رو
یادمون نمیره سقا خجالت کشید
وقتی که دویدن زینبش رو میدید
غیرتِ سقا هنوزم تو رگهایِ ماست
عفتِ عمه ی سادات هنوزم به پاست
نکنه اقا بیاد و بپرسه که اون
چادرِ امانتِ مادرِ من کجاست؟
#خادم_زینب
#شبهای_قدر
#شهادت_امیرالمومنین
#جهادتبیین
#شهادت_امیرالمومنین_زمزمه