eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.1هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
373 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
❣﷽❣ 🔳 روز عاشورا زینب من مدافع حرم باش مراقب چادر دخترم باش! نیفتد از سر چادر و معجر الله اکبر الله اکبر حسین سرباز ره دین بود عاقبت حق طلبی این بود… از سر نی گفت سبط پیمبر الله اکبر الله اکبر ⬛⬛⬛⬛ شاه گفتا کربلا امروز میدان من است عید قربان من است! مادرم زهرا در این گودال مهمان من است عید قربان من است! خواهرم زینب پرستار یتیمان من است عید قربان من است… ┈••✾•
اللهم عجل لولیک الفرج (244).mp3
1.05M
.. سربند مهدوی: دوباره وقت ماتم شد              بیا صاحب عزای ما کجای مجلسی آقا            بخوان روضه برای ما فدای اشک خونینت              وَ آن قلب صبور تو میان روضه ها داریم                 دعا بهر ظهور تو به حقّ حضرت زینب           بده اذن فرج یا رب.... ➖➖➖➖ دوباره در دلت آقا غم شام غریبان است به خیمه گاه شدی حاضر چرا که عمه گریان است ببین که چشم به راه توست میان خیمه ای سوخته صدای ناله ی ایتام به قلبش آتش افروخته به حقّ حضرت زینب           بده اذن فرج یا رب.... ➖➖➖➖ میان قتلگاه رفته رقیه دیدن بابا کنار پیکری بی سر که دارد نقش ردّ پا چگونه دختری معصوم گلوی پاره اش دیده به یاد کام عطشان ِ پدر یک دم نخوابیده رسیده جان او بر لب امان داده به او زینب به حقّ حضرت زینب           بده اذن فرج یا رب.... ➖➖➖➖ دوباره مادر اصغر به یاد لعل شیرخوار است به یاد حنجر پاره میان خیمه بیدار است بمیرم که نمانده است قراری در دل ایتام چگونه می روند فردا با زجر و شمر به سمت شام عقیله خون جگر گردد با دشمن همسفر گردد به حقّ حضرت زینب           بده اذن فرج یا رب.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
🔸ألسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ الَّذي سَمَحَتْ نَفْسُهُ بِمُهْجَتِهِ...🔸 عصر در آتش خیمه دل پیغمبر سوخت آنچنان سوخت که از شعله دل حیدر سوخت نه فقط دامن طفلان، نه فقط معجرها گوشه ی خیمه عبا سوخت، تن اکبر سوخت وسط سرخی آتش دل زینب اما یاد مسمار درو سوختن مادر سوخت بعد ها  کنج خرابه به پدر دختر گفت: تو نبودی کمکم روی سرم معجر سوخت از غم سوختن اهل حرم بود اگر نیمه  شب آمدو در کنج تنور  آن سر سوخت خیمه ها سوخت و باد آمدو خاکستر رفت دشت آرام شد اما دل یک مادر سوخت دید آزاد شده آب ولی طفلش نیست ناله زد از جگرو یاد لب اصغر سوخت محمد جواد مطیع ها علیه السلام
گشته کنون شام_غریبان_حسین عصرِ دهم است و کربلا خاموش است زینب که به گردابِ بلا مدهوش است شد باغِ گلِ یاس تمامی پَرپَر خون از رگِ هفتاد و دو تن در جوش است با نیزه روَد راسِ شهیدان تا شام از عرش صدای زمزمِ چاووش است گویا که شده محشر کبرا بر پا بین منظره ی عرض و سما مخدوش است از یک طرفی دامن طفلی می سوخت از یک طرفی زمزمه ای در گوش است! هر خیمه بسوزد ز شرارِ آتش عصرِ دهم است و کربلا خاموش است وای شده_شام_غریبان_حسین
﷽   دریغ و درد، ز دلهای خسته ی امشب اَمان، ز داغِ حریمِ شکسته ی امشب فغان، ز اشکِ نمازِ نشسته ی امشب نه حرمتی، نه حریمی نگاه داشته شد نه احترامِ قدیمی نگاه داشته شد هجوم و حمله و غارت، مباح شد ای وای به اهلبیت، جسارت مباح شد ای وای به اهلِ خیمه خسارت، مباح شد ای وای نسیمِ عاطفه رفت و ز غِیض شد طوفان شمیمِ فاطمه رفت و ز بُغض شد طوفان همان مصیبتِ آتش، دوباره شد تکرار به روی فاطمه ها خَش، دوباره شد تکرار به زیرِ ضربِ لگد غَش، دوباره شد تکرار شبیهِ غلغله و ازدحام در گودال به دورِ خیمه فتادند زیرِ پا اطفال همینکه حکمِ فرار از امام شد صادر میانِ خیمه اَراذل، شدند بَد حاضر و آن امام زمان، خود به دیده شد ناظر رسید، دستِ اَجانب به زیورِ طفلان کشید، زینتِشان را ز معجرِ طفلان تهاجمِ علنی، سوی بانوان را دید ز پای، غارتِ خلخالِ دختران را دید ربودنِ همه اموالِ کاروان را دید چه میزبانیِ خوبی ز میهمان کردند به ضربه صورتشان را چه بد نشان کردند به ناله های یتیمانه هم، نشد رحمی به اشکِ چشم غریبانه هم، نشد رحمی به گاهواره ی دردانه هم، نشد رحمی اَثاثها به جسارت ربوده شد ز حرم لباسها به غنیمت ربوده شد ز حرم میانِ شعله ی آتش، امامِ سجاد است سرِ امام زمان، ناسزا و فریاد است به قصدِ کشتنِ او لشکری ز بیداد است دفاعِ عمه ی سادات از علیِ زمان شبیه حضرت زهراست، بی هراس و عیان هنوز تیرگی و آفتاب ها باقی است به چهره های منافق، نقاب ها باقی است قسم به چادر زینب، حجاب ها باقی است عفاف و عصمتِ زهرائیان، همه محفوظ میانِ هاله ای از نورِ فاطمه محفوظ بیا امام زمان، انتقام را برسان جوابِ ناله ی هر صبح و شام را برسان میان اهل وِلا، انسجام را برسان گِره ز شامِ عزا وا نمی‌شود بی تو ز ما رضایتِ زهرا نمی‌شود بی تو
بگذار ناله از جگرِ خود برآورم جانم بگیر تا شبِ غم را سرآورم وقتی برایِ گریه ندارم ، نگاه كن باید كه كودكانِ تو را دربرآورم جسمی نمانده تا كه سپر بیشتر شود چشمی نمانده تا كه دو چشمی تر آورم باید دو طفلِ بی نفسِ زخم خورده را از زیرِ خارهای بلا پَرپَر آورم باید كه چند كودك ترسیده‌ی تو را از خیمه‌های مانده در آتش در آورم تا ساربان نیامده انگشت را بلند كن باید روم زِ دست تو انگشتر آورم باید برای دختركانِ یتیم تو قدری بگردم و دو سه تا معجر آورم پیراهن امانتی مادرم كجاست گشتم نبود تا كه بر این پیكر آورم نامحرمی به ناقه‌ی عریان اشاره كرد باید روَم به علقمه آب آور آورم گیسوی مادرت زِ گلوی تو سرخ شد باید كه چادری به سرِ مادر آورم تا بازهم نگاه كنم بر حسینِ خویش باید باز هزار نیزه شكسته درآورم حسن لطفی
همین امروز اکبر داشتم حیف همین امروز اصغر داشتم حیف ندارم طاقتِ نامحرما رو که من هفتا برادر داشتم حیف کمانی‌تر از این خواهر نمیشُد حریفِ گریه‌ی مادر نمیشُد می‌ببخشی خواهرت زیرِ کتک بود گلوت از این مرتب‌تر نمیشُد کنارِ ناقه‌های بی جهازم میخندن بر من و سوز و گدازم جنازت‌رو نمی شناختم ولی تو دارم میرم بیا تشیع جنازم رُباب این تیر دنیاتو گرفته سکینه شمر باباتو گرفته کنارِ ناقه‌ی عریان سنانه ببین عباس کی جاتو گرفته رُباب است دلی پرتاب مهتاب نتاب امشب به روی آب مهتاب نزار موی یتیما رو ببینند نتاب امشب به ما مهتاب مهتاب زدن از پیش رو از پشت ای داد زدن با سیلی و با مشت ای داد جدا از پیکرت اصلا نمی شه حرامی دخترت رو کشت ای داد حسن لطفی
4_5915707131092274923.mp3
2.3M
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم نوحه‌یِ مسجدی ( واحد سبک زمان دفاع مقدّس ) شام غریبان ای تشنه‌یِ زخمی ای کشته‌یِ بی‌سر یک روزی از داغت می‌میرد این نوکر یا اباعبداللّه /۴/ چه گرد و خاکی شد گوشه‌یِ قربانگاه پیکر به رویِ خاک  بر نیزه رفته سر نینوا بعد از تو   کرب‌وبلایم شد در بندِ اعدا شد  ناموسِ پیغمبر مانده بلاتکلیف  این خواهرِ مضطر مابینِ خیمه‌یِ .... سوزان و این پیکر یا اباعبداللّه /۴/ ای غیرتی برخیز  حالِ مرا بنگر شدم با سنان و.... حرمله همسفر شد روضه‌یِ سختی  حالِ پریشانِ .... دختری که دارد    دلشوره‌یِ معجر آتش به دامن بود   با صورتِ کبود سه‌ساله زد ناله     مهدی بیا دیگر یا اباعبداللّه /۴/
4_5915849242970165896.mp3
2.89M
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم نوحه‌یِ زمینه شام غریبان امام حسین علیه السلام سبک غم بساطینی .... دستِ روزگار    چی سرم آورد    دستمو بستن پهلو به نی زد   ماهِ خیمه‌گاه     پهلومو شکستن قرارِ قلبِ من       ببین بی‌قرارم محاله بعد از تو  من دَووُم بیارم کاش می‌شد الان    بمیرم حسین روضه پایِ سر        نگیرم حسین آه آه از اسیری /۳/ نذار که پایِ .... نیزه‌یِ سرت     سرزنش بشم به زینبِ تو       بگن خارجی       اِی آرامشم یه کم قرآن بخون آروم بگیرم پایِ روضه پایِ نیزه‌ نمیرم آه یاحسین       شاه یاحسین منو می‌زنن    تویِ راه حسین آه آه از اسیری /۳/ جایِ علمدار        رویِ شونه‌َمِه    بعد از این عَلم محاله حسین      یه لحظه از تو    جدا شِه دلم پیغمبرِ قیامِ کربلاتم تکیه‌گاهِ محکمِ بچّه‌هاتم ولایتی‌ام      شبیهِ زهرا خطبه می‌خونم شبیهِ مولا آه زینب یا زینب /۳/
🥀😭🥀😭🥀😭🥀😭 شبی را کـه سوی گودال رفتم شکسته قامت و بی بال رفتم تنت را تاکه دیدم بی سرافتاد کنــار پیـکرت از حــال رفتــم شب شـام غـریبان وای بر من همه جـا گـریه بـود و آه و ناله درآن هنگامه میدیدم که آتش گـرفته دامـن طفـل سـه ساله دلـم آتش گـرفت از آه زینب ز سـوز نــالـۀ جـانـکاه زینب نگاه کودکان بر آسمان است مگـر بـر نیزه رفته مـاه زینب دلش تنـگ حسینـش بـود امّـا درآن صحـرا پـریشان بـود زینب برادر را که بی سر دید نشناخت در آن گـودال حیـران بـود زینب کدامین شب به زینب سخت ترشد؟ اگــر چــه داغـها دیــده فــراوان قسم بر سوز اشک و سوز آهش نبـاشد جــز شـب شـام غـریبـان 🥀😭🥀😭🥀😭🥀😭
(ع) توو این لحظه ی ، نفس گیر و سخت کسی نیست به این خستهْ سامون بده دارن می‌رِسن، به تو مرکبا دعا کن حسین خواهرت جون بده سُمِ مرکبا ، تنِ پاک تو روی خاک می‌دوزن جلو چشم من! بلند شو حسین دارن بچه هات توو آتیش میسوزن جلو چشم من  دارن غصه ی ، دو تا عالم و یه جا توو دل خسته جا می‌کنن  دارم جون میدم ، بلند شو حسین که دارن جسارت به ما می‌کنن  واویلا حسین ۳ جان واویلا حسین  ازین قتلگاه ، بلند شو حسین که آتیش زدن خیمه هارو داداش نه تنها دلِ ، منِ خسته جون موی دخترت سوخت بمیرم براش خدا نگذره ازین کافرا از اون که خودش رو به دنیا فروخت سَرای جدا ، که رو نیزه رفت  تموم بدنها توی خیمه سوخت بلند شو حسین ، بلند شو ببین داره توی آتیش می‌سوزه حرم می‌خوان خیمه ها رو غارت کنن  کجا رفت ابالفضلِ آب آورم  واویلا حسین ۳ جان واویلا حسین  ✍ بهمن عظیمی
فدای جسم بی سرت غریب مادر برات بمیره مادرت غریب مادر وَیلی عَلَی المَظلوم ؛ وَیلی عَلَی العَطشان بر روی ریگ داغ ؛ مونده تنت عریان مظلوم حسین جانم ؛ مظلوم حسین جانم ......... تنت پر از جراحته برات بمیرم این تن پاره رو چطور بغل بگیرم زخمت فراوونه ؛ رگهات پر از خونه زیر سم مرکب ؛ جسمی نمیمونه مظلوم حسین جانم ؛ مظلوم حسین جانم انگشترت فدا سرت درمون دردم بگو کجا دنبالِ انگشتت بگردم با غارتت اشکِ ؛ مارو در در آوردن آخر چرا مادر ؛ پیراهن و بردن مظلوم حسین جانم ؛ مظلوم حسین جانم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
موی سرت رو می کشید، پیش نگاه زار من گویا که شمر بی حیا ؛ داره سر آزار من پاشو ببین برادرم، آمد صدای مادرم اینقد نزن تو دست و پا، در پیش چشمان ترم با نیزه های بی هوا؛ افتاده ای در خاک وخون ای قاری قرآن من؛ واسم کمی قرآن بخون منت کشیدم ازسنان؛ حرمت بذار بر پیکرش نیزه نزن ای بی حیا؛ در پیش چشم مادرش داری نگاهم می کنی؛ زینب ندارد مرهمی دیگه ندارم بعد تو؛ در این بیابان محرمی دارد نگاهم می کند؛ این شمر بد ذات لعین از وقتی افتادی حسین؛ بی پیرهن روی زمین وقتی به زیر سم اسب؛ بی پیرهن می دیدمت گفتم به خود ای کاش من؛ روی عبا می چیدمت تو می روی از پیش من؛ ای سایه ی اهل حرم اینان به فکر غارتِ خلخال ها و معجرن میدانی ای سالار من؛ خیلی برام عزیزی اما بدان اینجا شده؛ حرفایی از کنیزی😢😢 نام شاعر.مجتبی
﷽   امان از آن زمان که قاتلان ترا سنان زدند بزیرِ دست و پای خود، به هر چه دست‌شان زدند به جرمِ زادۀ علی شدن، به هر چه داشتند ز پا گرفته تا به سر، هر آنچه در توان زدند تنت بزیر سمِ اسب‌ها که لِه شد، عاقبت سرِ ترا به نیزه ها، به پیشِ بانوان زدند عجیب بود، اینکه غارتِ تنت مباح شد عجیب تر از آن، لگد به جسمِ نیمه جان زدند نه رحم در دلِ کسی، نه در وجودشان شرف بدونِ وقفه سنگها، به خیمه ی زنان زدند حجابها دریده شد، نقاب‌ها کشیده شد پس از هجوم بر زنان، لگد به کودکان زدند حرم که حرمتی نداشت، حریم عزتی نداشت از آن زمان، که شعله بر حریمِ عرشیان زدند چه جسم هاست بر زمین، چه دست‌ها به آسمان خدا گواه دشمنان، شرر به آسمان زدند به پیشِ چشمِ فاطمه، سر از تنت بریده اند که خنجرِ عناد را، به حجتِ زمان زدند گرفته بود، گیسوی سرِ بریده را بدست که ناگهان سر ترا، به نیزه کوفیان زدند غروب بود و پشته ها، ز کشته های تشنه لب به صوتِ آتشینِ خود، شراره بر اذان زدند بساطِ شامِ غربتِ حرم، فراهم است و بعد صلا به غارتِ حرم، به حکمِ قاتلان زدند نه مانده بود معجری، نه مانده بود زیوری میانِ گریه خنده بر، تمامِ دختران زدند بزیرِ بوته ها یکی یکی، پناه برده اند یتیم های فاطمه، که سر به بیکران زدند به دامنی ‌که شعله از شرارشان فتاده بود چه سخت لحظه ی فرار، ضربه بی امان زدند
﷽   تو زمین خوردی و بر چشمِ تَرم خندیدند دست و پا می‌زدی وُ دور وُ بَرم  خندیدند نیزه‌ها پشتِ سرِ هم به سر ُو رویت خورد جگرم سوخت به سوزِ جگرم خندیدند چکمه‌ای بر رویِ این سینه‌یِ زخمی‌شده بود مادرم گفت  غریبِ مادرم  خندیدند ضربه‌ها پشتِ سرَت خورد تنم می‌لرزید به همین اَشک و به لرزِ پیکرم خندیدند سایه‌سارِ سرِ من شد سرِ رویِ نیزه معجرم سوخت به وضعِ معجرم خندیدند همه‌یِ قافله بیچاره‌یِ این روضه شدند خولی و حرمله بر همسفرم خندیدند ندبه‌خوانهایِ حریم تو کتک می‌خوردند دختری گفت  پدر  دربه‌درم  خندیدند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4.87M
فرازهایی از ناحیه مقدسه هم اکنون. هیئت شهدای بسیج 🎤کربلایی محمد علی جهان تیغ چنددقیقه روضه خانگی مهمان باشید.😭😭 التماس دعا🤲
مسير حرکت اسراء اهل بيت ـ عليهم السلام ـ : ۱ـ از کربلا به کوفه: عصر روز يازدهم سرهاي شهداي کربلا را به روي نيزه زدند و بين قبايل مختلف تقسيم کردند. به دستور عمر بن سعد دختران و زنان را بر شتران بي جهاز سوار کردند و غل و زنجير بر گردن امام سجاد نهادند و به درخواست اهل بيت آنها را از کنار شهدا عبور دادند و به هنگام عبور شيون آنها بلند شد. سکينه خود را بر روي بدن پدر شهيدش انداخت ولي تعدادي از مأموران با خشونت و تازيانه سکينه را از روي بدن امام کنار کشيدند. کاروان با شتاب فاصله 12 فرسخي کربلا تا کوفه را طي کرد. مردم کوفه براي تماشا اجتماع کرده بودند. وقتي وارد کوفه شدند حضرت زينب اشاره اي کرد و با اين اشاره نفسها به سينه ها برگشت و زنگ شتران از صدا افتاد و حضرت خطبه اش را آغاز نمودند خطبه اي که هر شنونده اي را به ياد اميرالمؤمنين ـ عليه السلام ـ مي انداخت. مردم به شدت گريه مي کردند و انگشتانشان را با دندان مي گزيدند. سپس حضرت ام کلثوم و حضرت امام سجاد نيز سخنراني کردند، سپس اسرا را وارد دار الاماره کردند و.... و پس از 4 روز بسرعت روانه شام شدند. ۲_از کوفه به شام: اسراي اهل بيت روز دوازدهم محرم وارد کوفه شدند و روز شانزدهم خارج شده و روانه شام گشتند. اين کاروان با سرعت زياد و تحت تدابير شديد امنيتي در روز اول صفر وارد شام شدند و اين کاروان در راه شهرها و منزلگاهها را پشت سر گذاشتند که برخي شهرهاي آباد و مشهور است و برخي غير مشهورند. نکته مهم اينست که برخي از مورخين گفته اند کاروان اسرا از شام به کربلا برگشته و سپس راهي مدينه شدند و دسته اي ديگر که اکثريت هستند در بيان منازل و محلهاي مسير اسراي اهل بيت نامي از کربلا نبرده اند. مرحوم سيد ابن طاووس در لهوف و مرحوم عباسقلي خان سپهر در ناسخ التواريخ و سيد ابراهيم موسوي در وسيلة الدارين في انصار الحسين ـ عليه السلام ـ و علامه مجلسي در بحار الانوار جلد 45 و... . اين دسته چنين نقل مي کنند که وقتي کاروان اهل بيت ـ عليهم السلام ـ از شام خارج شدند فضاي شهر عوض شده بود مردمي که براي ديدن اسيران جشن گرفته بودند و با شادي به استقبال آنها رفتند پس از حدود 8 روزیا 4روز اقامت همين اسيران مردم را از ظلم و جنايت تاريخي خاندان يزيد آگاه کرده و مظلوميت امام حسين ـ عليه السلام ـ را به آنها فهماندند بنابر اين مردم با ديده گريان آنها را بدرقه کردند و کاروان اسيران با احترام ظاهري زيادي از شام به سوي مدينه روان شدند. امّا همينکه از شام خارج شدند زنان و کودکان از راهنماي کاروان درخواست کردند براي حرکت به سوي مدينه راهي را انتخاب کند تا آنان بتوانند به کربلا وارد شوند. راهنما هم پذيرفت و کاروان از روز هشتم صفر از دمشق راه افتاد و مسير خود را با سرعت ادامه داد تا اينکه توانست در بيستم صفر (اربعين) به کربلا برسند.به روايتي امام سجاد سر امام را که همراهش بود در همين ايام کنار بدن مقدس امام حسين ـ عليه السلام ـ دفن کرد و به بدن ملحق کرد. اين نکته هم لازم به ذکر است که جابربن عبد الله انصاري در اربعين شهادت امام حسين ـ عليه السلام ـ يعني بيستم ماه صفر به زيارت امام شتافته است و اين قطعي است و اگر اهل بيت با جابر در کربلا ملاقات کرده باشند پس حتماً در روز اربعين به کربلا رسيده اند کما اينکه همين مطلب را سيد بن طاووس و امثال او گفته اند منازل کوفه تا شام: در تعداد منازل اختلاف است. برخي 12 مورد و برخي 24 مورد و برخي تا 28 مورد نام برده اند که عبارتند از: 1ـ حراب (خراب)  2ـ قادسيه  3ـ تکريت 4ـ وادي النخله  5ـ لواء (لبا، لينا)  6ـ کيهل (کحيل) 7ـ جهينه  8ـ موصل  9ـ نصيبين 10ـ دعوات  11ـ قنسرين  12ـ حلب 13ـ معرة النعمان  14ـ شيزر (شيرز)  15ـ کفر طاب 16ـ سيبور (سينور)  17ـ حماة    18ـ حمص 19ـ خندق الطعام (سوق الطعام)  20ـ جوسيه (حوسيه)  21ـ بعلبک 22ـ دير راهب  23ـ حرّان  24ـ عسقلان 25ـ مرزين  26ـ ميافارقين  27ـ شبذير... و پس شام (دمشق) البته کتاب هاي مختلف اين منازل را به صورت هاي مختلف ذکر کرده اند که به علت اختصار از ذکر همه آنها صرف نظر مي شود. معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر: 1ـ زينب قهرمان دختر علي، احمد صادقي اردستاني. 2ـ نگاهي کوتاه به زندگي زينب کبري. 3ـ لهوف، سيد بن طاووس. 4ـ حياة السيدة زينب، شيخ جعفر نقدي. 5ـ منتهي الامال، شيخ عباس قمي. https://eitaa.com/manbarmajma
پاره شد مصحف به روی خاک صحرا وای وای روی نیزه رفت بسم الله رعنا وای وای حافظان و شارحان و قاریان با هم شدند آتش افکندند در آیات زیبا وای وای آتشی کامروز بر قرآنِ جان افتاده است یادم آید ز آتش و بازوی زهرا وای وای هر چه شر برخواست از شر سقیفه بود و هست پشت در ها ، کوچه ها ، کرب و بلا ها وای وای ام حسبت اصحاب کهف و الرقیم دارد عجب؟ دیده ای ببریده سر قاری زیبا؟ وای وای متن قرآن چون حسین و جلد قرآن زینب است جان دهم بر خط و متن و جلد آنها وای وای ✍استاد علی فرخی
فرازهایی از روضه های امام سجاد علیه السلام روزی امام سجاد (ع )در بازار مدینه شنید مردی می گوید: اِرحَمُونی اَنا رَجُلٌ غَریبٌ به من رحم کنید که من مردی غریب هستم. حضرت به او فرمود: اگر مقِّدر شده باشد که تو در اینجا از دنیا بروی آیا جنازه ات بدون دفن می ماند؟  آن مرد با تعجب گفت: الله اکبر، چگونه جنازه ام را دفن نمی کنند با اینکه در برابر دید مردم مسلمان می باشد. امام سجاد ع منقلب شد و گریست و با همان حال فرمود: «و اسَفاه عَلَیکَ یا اَبَتاهُ! ثُبقی ثَلاثَهَ اَیّامِ بِلا دَفنِ وَ اَنتَ اِبنٌ بِنتِ رَسُولِ الله». ای وای، فریاد از اندوه جانکاه تو ای پدر! که جنازه ات سه روز بدون دفن باقی ماند با اینکه پسر دختر پیامبر خدا ص هستی. سیره امام سجاد علیه السلام ص۱۵۴ ذبح گوسفند روزی امام زین العابدین (ع )از بازار مدینه عبور می کرد دید قصّابی گوسفندی را می کشاند تا آن را در کشتارگاه ذبح نماید. به او فرمود: آیا این گوسفند را آب داده ای. قصاب گفت: ما قصاب ها تا آب به گوسفند ندهیم او را ذبح نمی کنیم. امام سجاد ع گریه کرد و فرمود: «و اَلهفاهُ عَلَیکَ یا اَبا عَبدِالله، الشّاهُ لاتُذبَحُ حَتّی تُسقی الماءُ وَ اَنتَ اِبنُ رَسُولُ الله تُذبَحُ عَطشانا». ای داد و بیداد بر مصائب تو ای اباعبدالله (ع)، گوسفند بدون نوشاندن آب ذبح نشود ولی با اینکه تو پسر رسول خدا (ص) بودی با لب تشنه سر از بدنت جدا کردند. ماساه الحسین ۱۵۳ نحوه انتقال اسرا از زبان امام باقر علیه السلام منبع: اقبال؛ سیدبن طاووس، ج 3 ص 89 مُحَمَّد بن عليّ [الباقر] عليهما السلام: سَأَلتُ أبي عَلِيَّ بنَ الحُسَينِ عليه السلام عَن حَملِ يَزيدَ لَهُ، فَقالَ: حَمَلَني عَلى بَعيرٍ يَطلُعُ‏ بِغَيرِ وِطاءٍ، ورَأسُ الحُسَينِ عليه السلام عَلى عَلَمٍ، ونِسوَتُنا خَلفي عَلى بِغالٍ اكُفٍ‏، وَالفارِطَةُ خَلفَنا وحَولَنا بِالرِّماحِ، إن دَمَعَت مِن أحَدِنا عَينٌ قُرِعَ رَأسُهُ بِالرُّمحِ، حَتّى إذا دَخَلنا دَمِشقَ صاحَ صائِحٌ: يا أهلَ الشّامِ هؤُلاءِ سَبايا أهلِ البَيتِ المَلعون‏ ترجمه: امام باقر عليه السلام: از پدرم على بن الحسين (زين العابدين) عليه السلام در باره بردن او به سوى يزيد پرسيدم. فرمود: «مرا بر شترى لَنگ و بدون جهاز، سوار كردند و سر حسين عليه السلام بر بالاى عَلَمى بود و زنانمان، پشت سرِ من بر استرانى بدون پالان، سوار بودند. كسانى كه ما را مى‏بردند، از پشت سر و گرداگردمان، با نيزه، ما را احاطه كرده بودند و آزار مى‏دادند. اگر اشكى از ديده يكى از ما فرو مى‏چكيد، با نيزه به سرش مى‏كوبيدند، تا آن كه وارد شام شديم. جارچى جار زد: اى شاميان! اينان، اسيران اهل بيتِ ملعون اند» نحوه انتقال اسرا به شام در بیان امام زمان عج منبع:زیارت ناحیه مقدسه وَ سُبِیَ اَهلُکَ کَالعَبِیدِ وَ صُفِدُوا بِالحَدیِدِ فُوقَ اَقتابِ المَطّیات تَلفَحُ وُجُوهَهُم حَرُّ الهاجِراتِ یُساقُونَ فِی البَرارِی وَ الفَلَوات اَیدِیَهُم مَغلُولَهٌ اِلَی العِناقِ یُطافُ بِهِم فِی الاَسواقِ فَوَیلٍ لِلعُصاه الفُسّاقِ ...» ای جد بزرگوار فراموش نمی کنم آن هنگام را که پس از شهادتت افراد خانواده ات را مانند بردگان اسیر کردند و زنجیر آهنین از پشت گردن به آنها بستند و آنها را بر فراز شتران تندرو بی سرپوش و فاقد محمل (با کمال بی احترامی) سوار نمودند که پوست صورتشان از شدت گرمای سوزان سوخت، آنها در بیابان ها و راه ها حرکت داده شدند، دست هایشان را به گردن هایشان بستند و در کوچه ها و میدان ها عبور دادند وای بر آن مردم گنهکار و بی شرم.
امشب به سبک کرب و بلا گریه می کنیم همراه زینب کبری گریه می کنیم صاحب زمان گرفته عزا گریه می کنیم از داغ روح سیدالشهداء گریه می کنیم 🥀 🥀 💔 🏴 ...