#صلی_الله_علیک_یا_امام_حسن_مجتبی_ع
🖤🖤🖤🖤🖤
یا کریم آل طاها! من گدا آورده ام
دست خالی را به قصد التجا آورده ام
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
دست خالی آمدم، اما دلم لبریز ذوق
"یا کریمی را ببین من تا کجا آورده ام..."
🖤🖤🖤🖤🖤🖤
دسته دسته، یا کریم افتاده دنبالم به کوچ
دسته ها، تا کوچه های مصطفی آورده ام
🖤🖤🖤🖤🖤🖤
گشته ذکر تار و پودم، "یا کریم و یا حسن"
غرقِ یا محسن شدم، یا مجتبی آورده ام
🖤🖤🖤🖤🖤
آه! آقا جان! کمی قابل بدان این هیچ را
"هیچم، اما! بر لبم نام تو را آورده ام"
🖤🖤🖤🖤🖤🖤
با پرو بالی شکسته خواستم یارت شوم
روی چشمم، آب می خواهی؟ بیا! آورده
ام...
🖤🖤🖤🖤🖤
قطره قطره جمع شد، شد آبروی شیعیان
رود و دریا؟ نه! که اقیانوسها آورده ام
🖤🖤🖤🖤🖤🖤
نوشِ جانت، ای غریب ابنِ غریبِ فاطمه!
"جرعه جرعه اشک، تقدیمِ شما آورده ام"
🖤🖤🖤🖤🖤🖤
دورِ تو می گردم و فکرِ حرم افتاده ام
وقتِ راه افتادنم، من هدیه ها آورده ام
🖤🖤🖤🖤🖤🖤
دل به روی دل، طلا روی طلا، پرپر زنان:
"یک حرم، از قلبِ عشاق ولا آورده ام"
🖤🖤🖤🖤🖤🖤
سبطِ طاها! پورِ حیدر! یَابنَ کوثر! العَطَش...
سجده بر خاکِ " بقیع و کربلا" آورده ام
🖤🖤🖤🖤🖤
دم به دم غسل زیارت کردم و قصدِ سلام
"سوختم، اما دو رکعت را به جا آورده ام."
🖤🖤🖤🖤🖤
#شاعر_آئینی_کربلائی_حمیدرضا_کسرائی
#امام_حسن
میسوزد از زهر جفا پا تازبانم
چون چوب خشکی گُر گرفته استخوانم
من کشتهء همخانه ای نامهربانم
در بین شهر خویش هم بی آشیانم
من طعمه گاه سوء قصد زهر هستم
با کوچه های زادگاهم قهر هستم
من سفره داری کردم و آزار دیدم
از غم فلک را بر سرم آوار دیدم
دشمن که جای خود ستم از یار دیدم
بین خلائق خویشتن را خوار دیدم
کردم صبوری غصّه را بر خود خریدم
من از حرامی فحش ناموسی شنیدم
هر کس رسید از راه قصد جان من کرد
زخم زبان یا ناسزا مهمان من کرد
یا شک به اسلام من و ایمان من کرد
یا که خیانت بر من و احسان من کرد
یکروز مانند خدا من را ستودند
روز دگر سجاده از پایم ربودند
من این همه غم دیده ام امّا غمی نیست
پیش غمی که مثل این غم ماتمی نیست
بر داغ جانسوز دل من مرهمی نیست
من داغدار مادرم داغ کمی نیست
من داغدار کوچه ام افسرده حالم
کابوس کوچه مانده در خواب و خیالم
یادم می آید که فدک را پس گرفتیم
ارث پیمبر ما تَرَک را پس گرفتیم
سهمیهء نان و نمک را پس گرفتیم
از چاه تیره ما فلک را پس گرفتیم
خوشحال سوی خانه مان بودیم راهی
یکدفعه زد سایه به ما ابر سیاهی
ابر سیه سایه به روی ماه انداخت
دربین کوچه بحث تُندی راه انداخت
بر آن سند تا چشم خود ناگاه انداخت
بر جان من تا روز محشر آه انداخت
آمد سند را از کف مادر بگیرد
طوری به مادر زد که در کوچه بمیرد
نامرد وقتی دست نحسش را هوا بُرد
حتّی خدا را در فلک این صحنه آزُرد
با کینه طوری زد که گفتم مادرم مُرد
که استخوان گونهء مادر تَرَک خورد
یک لحظه قلب مادرم از کار افتاد
جای سرش بر صفحهء دیوار افتاد
مجتبی صمدی شهاب
هدایت شده از روضه دفتری
.
.
#روضه_ترکیبی
#روضه_حضرت_رسول_صلی_الله_علیه_وآله
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#آخر_صفر
@roze_daftari
بسم الله الرحمن رحیم...
یا رحمن یا رحیم...
🔸ای امت رسول قیامت بپا کنید
🔸لبریز جام دیده ز اشک عزا کنید
ایام مصیبت پیغمبر خدا...
و از طرفی هم ایام شهادت آقای غریب...
کریم اهل بیت امام حسن مجتبی است
🔸در ماتم پیمبر و تنهایی علی
🔸باید برای حضرت زهرا دعا کنید
از فردا دیگه ایام تنهایی و غربت امیرالمومنین شروع میشه...
دیگه مادرمون زهرای مرضیه یتیم میشه...
🔸داغ پیغمبر است و بلاییست بس عظیم
🔸حیدر غریب گشته و زهرا شده یتیم
دلت اینجا نباشه...
با پای دل بریم مدینه...
ای مدینه...
عجب روزهایی رو دیدی...
🔸حیدر غریب گشته و زهرا شده یتیم
امان از یتیمی ...
مثل فردایی پیغمبر خدا در بستر بیماریه...
زهرای مرضیه مثل پروانه دور بستر بابا میگرده...
هی به صورت زیبای بابا نگاه میکنه...
اشک میریزه...
میگه بابا جان یا رسول الله خوب میشی بابا...
بلاخره از بستر بیماری بلند میشی بابا...
خیلی سخته برای خونواده ای...
ببینند بابا تو بستر بیماری باشه و...
نتونن کاری کنن...
هی رسول خدا بیهوش میشدن...
هی به هوش می اومدن...
بچه ها طاقت نیاوردند...
حسن و حسین اومدن...
خودشون رو انداختن روی سینه ی پیغمبر...
رسول خدا رو در آغوش گرفتند...
گریه میکنند...
تا امیرالمومنین اومد بچه ها رو از رو سینه پیغمبر خدا بلند کنه...
حضرت چشمان مبارک رو باز کردند...
فرمودن علی جان...
بگذار بچه ها کنارم باشن...
بگذار با بچه ها وداع کنم...
حسنش رو در آغوش گرفت...
حسینش رو در آغوش گرفت...
لحظات آخره...
دیگه دست های پیغمبر خدا رمق در بدن نداره...
هر طوری بود با بچه ها وداع کرد...
یکوقت دیدند حضرت آروم آروم چشماشون رو از این دنیا بستند و...
راحت شدند...
عرضه بداریم یا رسول الله... آقا...
شما خیلی در دنیا اذیت شدید...
خیلی به شما ظلم کردند...
اما لحظات آخر وقتی چشمان مبارک رو باز کردین...
یک طرف حسن و حسین کنارتون بودن...
یک طرف امیرالمومنین کنارتون بودن...
یک طرف هم زهرای مرضیه مثل پروانه دور بستر شما...
دل ها بسوزه برای غریبِ مدینه...
برا اون آقایی که لحظات آخر وقتی چشماش رو باز کرد دید:
همه دور بسترش جمعن .. سرش رو پای خواهرش ، عباس یه گوشه از حجره سر رو دیوار گذاشته داره اشک می ریزه ..
داداشاش یه جور دارن گریه می کنن .. خواهرا یه طور ..
همه رو داره نگاه می کنه امام حسن.. اما تا نگاهش افتاد به ابی عبدالله دید حسین داره گریه میکنه ؛ فرمود داداش تو دیگه گریه نکن..
چرا گریه نکنم؟! اماممُ دارم از دست میدم.. (هیچ کی مثل ابی عبدلله،امام مجتبی رو نشناخت.. فرمود یک بار جلوتر از برادرش حرف نزد.. این ادبُ ابالفضل داره یاد می گیره..) چرا گریه نکنم؟! یه وقت نگاه کرد دید امام مجتبی داره گریه می کنه.. فرمود لایوم کیومک یا اباعبدالله .. هزار تا حرف داره.. هزار تا اشاره داره.. یکیش اینه:
یعنی داداش این لحظۀ آخر سر من رو زانوی زینبِ .. همه دور من جمع شدید گریه می کنید....اما یه لحظه ای برای تو میرسه حسین همه دارن هلهله میکنن .. نه اینکه سرت رو دامن کسی نیست .. یه وقت زینب داره نگاه می کنه... میبینه نانجیب داره وارد گودال میشه .. "والشمر جالس علی صدرک.."*
دستِ گداییتُ بیار بالا بلند بگو یا حسین ..
.#روضه_دفتری
@roze_daftari
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_6010471688943175530.mp3
1.54M
#سخنرانی_کوتاه
سخنران:حجت الاسلام معاونیان
✨احسان بی نظیر
@majmaozakerine
حکایتی شیرین
از احسان امام حسن مجتبی (علیه السلام)
#سخنرانی_امام_حسن_ع
⭐️اطعام غذا
«عن نجیح قال:
رایت الحسن بن علی علیه السلام یاکل و بین یدیه کلب کلما الک لقمه طرح للکلب مثلها فقلت له: یا بن رسول الله الا ارجم هذا الکلب عن طعامک؟ قال: دعه انی لاستحیی من الله ان یکون ذو روح ینظر فی وجهی و انا آکل ثم لا اطعمه.»
🌺نجیح گوید: دیدم امام حسن علیه السلام غذا میخورد و سگی مقابلش بود هر لقمه ای که حضرت میل می فرمود لقمه ای نیز برای سگ می انداخت عرض کردم: ای فرزند بیامبر آیا این سگ را برانم؟
🌕 فرمود: رهایش کن از خدا حیا دارم که طعامی بخورم و جانداری مقابلم ایستاده باشد و به آن غذا ندهم.
📘 مسند امام مجتبی علیه السلام ص 130.
@majmaozakerine
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐@majmaozakerine
#
#امام_رضا__ع__روضه
تا حجره با شرار جگر درد می کشم
با سوز و آه و دیده ی تر درد می کشم
وقتی که راه رفتن من سخت می شود
با یاد زخم ساق پدر درد می کشم
در این مسیر یاد غریبی زینبم
از شام وسنگ های گذر درد می کشم
وقتی که درب حجره گشایم به دست خویش
با یاد میخ و ضربه ی در درد می کشم
در را کنار می زنم و یاد مادر و
شش ماهه ای که بوده سپر درد می کشم
عطشانی ام تداعی لب های خشک شد
یاد رباب و تیر سه پر درد می کشم
با غُصه ی عبا و تن پاره ی علی
دائم برای هجر پسر درد می کشم
وقتی گذاشتم سر خود را به روی خاک
با روضه های نیزه و سر درد می کشم
️عبدالمحسن
امام رضا (ع)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
@majmaozakerine
.
#فهرست
برای دسترسی به روضه و نوحه محرم
لطفا #هشتک های زیر را دنبال بفرمایید
#روضه_حضرت_مسلم_بن_عقیل_علیه_السلام
.
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
#روضه_حضرت_مسلم_علیه_السلام
#روضه_ورود_به_کربلا
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#روضه_حضرت_عبدالله_بن_حسن_علیه_السلام
#روضه_اطفال_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#روضه_حضرت_قاسم_بن_حسن_علیه_السلام
#روضه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#روضه_حضرت_عباس_علیه_السلام
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
#روضه_اسارت_اهلبیت_علیهم_السلام
#روضه_امام_سجاد_علیه_السلام
#روضه_دفن_شهدای_کربلا
#روضه_تنور_خولی
#روضه_پنج_تن
#شب_عاشورا
#ظهر_عاشورا
#شام_غریبان
#اربعین
#روضه_اربعین
#عرفه
#شب_اول_محرم
#شب_دوم_محرم
#شب_سوم_محرم
#شب_چهارم_محرم
#شب_پنجم_محرم
#شب_ششم_محرم
#شب_هفتم_محرم
#شب_هشتم_محرم
#شب_نهم_محرم
#شب_دهم_محرم
#شب_یازدهم_محرم
#شب_دوازدهم_محرم
#شب_سیزدهم_محرم
#زنجیرزنی
#دشتی
#زمزمه
#واحد
#نوحه
#شور
#زمینه
#لطمه_زنی
#زیارت
#فاطمیه
#روضه
#حضرت_زهرا_س
#حضرت_زینب_س
#امام_رضا
#امام_حسن
#حضرت_رسول
#روضه_حضرت_رسول_صلی_الله_علیه_وآله
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#روضه_امام_سجاد_علیه_السلام
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#شهدا
.
هشتک یا "کلمه آبی رنگ" را لمس "کلیک کنید" و در پایینِ صفحه ،سمت چپ، علامت ۸یا بالا (↑ و ↓)را بزنید و از متن و صوت بهرمند شوید.
.
https://eitaa.com/joinchat/4240572439C6b1bcf7d93
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای صفای قلب زارم😭😭
کربلایی حسین طاهری
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
Komeyl.payambar.babolharam.net.mp3
5.11M
شهادت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله
حاج محمد کمیل
#روضه
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
🏴شهادت حضرت علی ابن موسی الرضا (علیه السلام)
▪️سبک زمینه :سلام ای آقا، زائرت هستم
🎤مداح :کربلایی جواد مقدم
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
سلام ای آقا، زائرت هستم
اومدم به پنجرهٔ، تو دخیل بستم
میدونه عمریه گداتم
کبوتر ایوون طلاتم
دیگه بهشتو من نمیخوام
وقتی که تو صحن و سراتم
مددی یا رضا 2
سقاخونت آب حیاتم
در خونت باب نجاتم
قول دادی تنهام نمیذاری
میرسی موقع مماتم
مددی یا رضا 2
▪️ رضا غریب الغربا
▪️ رضا معین الضعفا
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
دل من غرقه، شور و احساسه
تو کریمی و کریمیت، مثل عباسه
از بچگی دلم باهاته
بهشت من صحن و سراته
خدا میدونه مرغ روحم
تو صحن اسماعیل طلاته
مددی یا رضا 2
مریضایی که دکتراشون
قطع امید کردن براشون
تو حرمت خیلی زیادن
میان که تا بدی شفاشون
مددی یا رضا 2
رضا غریب الغربا
رضا معین الضعفا
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
زائرات میان، دسته به دسته
یکی قلبش از زمونه،خیلی بشکسته
زائر مشهدالرضاتن
اینا همه از عاشقاتن
خیلیا کربلا نرفتن
منتظر برگ براتن
مددی یا رضا2
یکی مثه ابر بهاری
میگه با گریه و با زاری
کرب و بلا جوره تا وقتی
آقا امام رضارو داری
مددی یا رضا 2
رضا غریب الغربا
رضا معین الضعفا
4_5852442649369252886.mp3
4.05M
زمینه احساسی امام حسین
❣﷽❣
🔘 #سینه_زنی_امام_حسین_ع
🔺 #آقای_کریمی #حماسی
🔺شوریده و شِیدای توام
شیرینی رویایِ منی
تا به قیامَت پای توام
دین مَنی دنیای منی
آقای مَنی
آه با شَهیدان تو یا حسین
آه بر سَر خان تو یاحسین
آه به دلم حَسرت کربلا
🔘آه کربَلا کربلا کربلا
فانی در ذاتِ احدی
جان ابوفاضِل مددی
عاشق عِشق ناب توام
صاحب من ارباب مَنی
آقای منی آقایِ منی آقای منی
آه ساکن کربلا یاحُسین
آه خاک کویَت شفا یاحسین
آه به دلم حسرَت کربلا
🔘 آه کربلا کربَلا کربلا
🔺شوریده و شِیدای توام …
در شَب ظلمت ماه منی
دلیل عِشقی راه منی
نماز روحَم سوی تو
قبله یِ من محراب منی
آقایِ منی آقای منی
آه آیینه یِ خدا
آه شهید از تَن سر جدا
آه دلیلِ عزت کربلا
🔘آه کربلا کربَلا کربلا
🔺شوریده و شِیدای توام …
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
# شهادت
#امام حسن مجتبی ع
🎧#سید مجید بنی فاطمه
(یارب نصیبِ هیچ غریبی دگر مکن)2😭
دردی که گیسوانِ حسن ع را سپید کرد
با صد امید حامی مادر شدم، ولی
سیلی زنی امید مرا نا امید کرد
* گفت :قدیم کاروان میخواست بره کربلا ، اول می رفتند بقیع رو زیارت می کردند بعد می رفتند کربلا ؛ گوشۀ حرم ابی عبدالله دیدن یه پیرمرد ایرانی شمع روشن کرده گریه می کنه،زیر لب میگه:قربونت برم حرم نداری
# آقا جان زائر نداری،
قبرت چراغ نداره،
اومدن جلو گفتند : این آقا که این همه زائر داره، لوسترای زیبا، حرم به این قشنگی داره
گفت:دست از دلم بردار، بقیع بودم اومدم کربلا ، نذر امام حسن ع داشتم یه شمع روشن می کردم ،
تا شمع روشن کردم تو بقیع نگهبانای بقیع منو زدند، حالا اومدم نذرم رو حرم داداشش ادا کنم، می خوام بگم:حسین جان!داداشت خیلی غریبه 😭
اما من اینجوری بگم دادت بلندشه: غریب اون کسی نیست که زائر نداره، غریب اون کسی نیست که حرم نداره ،
غریب به کسی میگن جلو چشمشش مادرش رو بزنن ، اما چون سن و سالی نداره نمیتونه کاری بکنه ، 😭
آخ مادر ......
یه وقت بی بی زینب س وارد شد دید پاره های جگر حسنش بالا اومده ،
روضۀ من همین یه جمله ست ، ها،
اینقدر به سر و صورت زد ، یه وقت دید حسن ع سرش رو بالا آورد ، لبها خونیِ ، یه نگاه کرد صدا زد : زینب دیگه راحت شدم
#دیگه چشمم به اون کسی که جلو راهِ مادرمُ گرفت نمی افته 😭
گریز
کربلا وقتی ابی عبدالله نامۀ امام حسن رو باز کرد دید نوشته ، حسین جان! من کربلا نیستم کمکت کنم ، بذار قاسم عوض من بره میدان،
چقدحساسه نسبت به حسین ع،......
میخوام دلت رو ببرم کربلا ،
با یه جمله خودت میون داره روضه باش......
بعد کوچه ، یه جمله رو می گفتند:
(الهی بشکنه دستِ مغیره)2
میونِ کوچه ها بی مادرم کرد
*این همیشه ورد زبون بچه های حضرت زهرا س بود ، اما تا رسیدن کربلا این نوحه رو یه نفر عوض کرد ، اونم یه خانمی بود ، هی همیشه می گفت:*
الهی حرمله دستت قلم شه
کبوتر بچه مو از من گرفتی،حسین....
🥀
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
⇦🕊روضه و توسل بسیار جانسوز ویژۀ شهادت امام علی ابن موسی الرضا علیه السلام _ سید رضا نریمانی↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
از قصر بیرون زد، عبایش روىِ سرش بود
در احتضار انگار جسم مضطرش بود
دور و برش گریه کنى اصلاً نیامد
اى کاش پیشِ این برادر ، خواهرش بود
ازبس زمین افتاد و از بس غلت مى خورد
وقت گذر خاکىِ خاکى پیکرش بود
دستش به پهلو بود و مشکل راه مى رفت
خیلى در آن ساعات یادِ مادرش بود ...
با اینکه دربِ حجره اش را بَست اَباصلت
امّا جوادش آمد و دور و بَرش بود
شکرخدا سر روى دامان پسر داشت
*خدا راشکر ... بالاخره یکی اومده سَرِ آقامو بقل گرفت ... بالاخره یکی اومده سَرِ امام رضا را از خاک بلند کرده ..*
شکر خدا سر روى دامان پسر داشت
وقتِ سفر گریانِ جَدِّ اطهرش بود
وقتى حسین از روىِ اسب افتاد بر خاک
وقتى که با زانو کنارِ اکبرش بود
در بینِ مَقتل یک على افتاد اما
حالا صد و ده تا على دور و برش بود..
زینب براى بردن آقا به خیمه
آنچه به دردش خورد حرفِ معجرش بود
*مرور کنیم روضه ها را ...*
خیز و ازجا آبرویم را بخر ...
عمه را ازبینِ نامحرم ببر ...
تمامِ غیرت من زیر دست و پا مانده
دوباره دست دلم غرق ربنّا مانده
زمانه بی تو عزیزم چه زود پیرم کرد
زمانه بعد تو اصلا بگو چرا مانده
شبیه مادرتان سینه ات تَرک خورده
دوباره در غم سختی قدم دو تا مانده
بلند قامت من روی خاک افتادی
پدر نشسته و یک جسمِ در هوا مانده
نفس بکش پسرم پا زمین مکش اکبر
هنوز روضۀ سلطان کربلا مانده
به وسعت همۀ دشت جابجا شده ای
چگونه خیمه برم پیکرت کجا مانده
بلند شو پسرم تا نبینم عمۀ تو
میان هجمۀ یک مشت بی حیا مانده
بلبل بابا ... بال و پرت ریخت ...
لشکر نامرد ... روی سرت ریخت
هرکی اومد زد ..
یکی با تیر یکی سپر یکی لگد زد ...
به سمت پهلوت یه نفر نیزهشو بد زد
هرکسی هرجوری تونست جلو اومد زد
شد ارباً اربا بدنت، وای وای وای وای
با هرچی داشتن زدنت، وای وای وای وای
اونقده زد تا خسته شد، وای وای وای وای
استخونات شکسته شد، وای وای وای وای
*بیخود نبود میگفت : ابی عبدالله تا اومد بالا سَرعلی شروع کرد بلند بلند گریه کنه .. چقدر شبیه مادرم شدی .. )
بالاسر تو .. وقتی رسیدم ..
از بدن تو .. چیزی ندیدم ..
کجا بشینم ...
هر طرفُ نگاه کنم، علی میبینم
پارههای گلم رو رو عبا میچینم
یه بار دیگه سرتُ بذار رو سینهم
اونقده رو خاک پا نکش، وای وای وای
عمه رو تا اینجا نکش، وای وای وای
با نیزه روبوسی نکن، وای وای وای
قصه رو ناموسی نکن، وای وای وای
*خود امام رضا فرمود :«إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ ع » برای هر چی میخواستی گریه کنی برای جدّ غریب ما گریه کنید .. حسین ..*
یکنفر بیش نبودی که به میدان رفتی
این همه نیزه چرا دور و بَرت افتاده ...
*یا امام رضا.. اومدم تو مجلست گره مو وا کنی ..*
تو آخر گره رو وا میکنی ..
پس چرا امروز و فردا میکنی ..
*صدا زد ابا صلت، میرم مجلس مامون بر میگردم،اگر دیدی عبا به سر کشیدم ، بدون دیگه بی امام رضا شدی .. میگه تا آقام رفت و برگرده ،خدا میدونه چی به دلم گذشت .. یه مرتبه دیدم از دور داره میآد .. اما هی می اُفته ، هی بلند میشه .. روایت میگه ۵۰ مرتبه زمین افتاد و بلندشد .. هی تا می اُفته میگه "یازهرا "...
مثل مار گزیده داره به خودش میپیچه تا اومد تو حجره درهای حجره را ببند اباصلت میگه درهای حجره را بستم آقا وسط حجره دراز کشیدن .. اما انگار منتظره .. هی داره به در نگاه میکنه .. منتظر کی هستی؟؟ آقا !!
منتظره جوادش بیاد .. لحظۀ آخر سرش رو بقل بگیره .. حضرت زهرا سلام الله علیها لحظه های آخرش همینطور چشمش به دَرِ .. ببینه امیرالمومنین کی وارد میشه، جون از بدنش خارج شد، اما یه مرتبه تا بچه ها خبر برای امیرالمومنین آوردن .. بابا بیا ..!!
دیگه بی مادر شدیم، از اونجایی که بی بی دوست داره لحظه های آخر علی رو ببینه .. تا امیرالمو منین اومد بالای سرش، روایت میگه امیرالمومنین شروع کرد گریه کنه .. این اشکها ریخت رو صورتِ فاطمه اش .. یه مرتبه بی بی چشماش رو باز کرد .. خدا راشکر علی جان اومدی ..
بااین دستهای شکسته اش این اشکها رو از گوشۀ چشمای علی پاک کرد .. میگه این اشکها را پاک کرد ..
هی میمالید به پهلوش به سینه اش ... اشکِ مظلومه ..
یازهرا ..
_____
#سید_رضا_نریمانی
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#ایام_زیارت_مخصوص
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_5981162372553769640.mp3
5.32M
#روضه
#توسل
#شهادت علی بن موسی الرضا علیه السلام
#سید رضا نریمانی
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین