وفات حضرت ابوطالب(علیه السلام)
توابوطالبی ودل به تمنای شماست
مرکز دایره ی غم دل دانای شماست
توعمویی به نبی وبه علی هستی پدر
همه جا صدر مجالس بخداجای شماست
دل موسای کلیم از غم تو بازشکست
دل امواج بلا طور تجلای شماست
پدره حیدر کرار فدای کرمت
ملک عالم بخداوند که شیدای شماست
ذکرحق هم نفس گوشه ی تنهایی توست
آه دل روشنی خلوت شب های شماست
ای پناه نبی اندر خطرات وسکنات
زندگی بخش جهان حال تمنای شماست
اهل مکه بخدابر دلت افروخت شرر
چون شهادت اثری بر همه اعضای شماست
پدر حیدره کرار ابوطالب مدد
دل (مجنون )همه شب واله وشیدای شماست
-آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
👇👇👇👇👇👇👇👇
@majnon1396
کانال جدید اشعار ناب
شرحی بر زندگی حضرت ابوطالب(ع).mp3
9.64M
بسم الله الرحمن الرحیم
#بیست_وششم_رجب
#وفات_حضرت_ابوطالب_علیه_السلام
♦️
#_حضرت_ابوطالب_علیه_السلام کیست
◾
بسیار شنیدنی
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#برای_دیگران_بفرستید
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
……مرثیه و روضه موسي ابن جعفر.علیه السلام.. درچاله ای مخوف به زندان فتاده ای شلاق برسروبدنت بی هوا ن
جدیدترین اشعار شهادت
حضرت موسی ابن جعفر(ع)
ازسمت چپ بالا ضربه بزنید. 🖕🖕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم
روضه حضرت موسی ابن جعفر(ع)
مداح..حاج آرمین غلامی
مسجدرشیدی /کرمانشاه
#امام_کاظم_علیه_السلام
♦️ من از بیگانگان هرگز ننالم
که با من هرچه کرد آن آشنا کرد...
🔻عاقبت ننگین علی بن اسماعیل، برادرزاده آقا موسی بن جعفر علیهماالسلام🔻
سبب دست گیری آقا موسی بن جعفر "علیهماالسّلام" این بود که:
هارون الرشید ملعون فرزندش امین را برای تربیت به جعفر بن محمّد بن اشعث سپرده بود، یحیی بن خالد برمکی بر او حسد برد و گفت:
اگر خلافت به امین برسد، موقعیت من و فرزندانم در دستگاه خلافت از بین خواهد رفت.
روزی به اشخاص مورد اعتماد خود گفت:
میتوانید مردی از آل أبی طالب را به من معرفی کنید که وضع مالی اش خوب نباشد و بتواند چیزهایی را که احتیاج دارم به من بگوید؟
علی بن اسماعیل بن جعفر بن محمّد را به او نشان دادند. یحیی برای او پول فرستاد. حضرت کاظم علیه السّلام نیز با او انس داشتند و به او کمک مالی میکردند و گاهی اسرار خود را کاملاً با او در میان میگذاشتند. یحیی بن خالد نوشت که او را بیاورند. خبر رفتن او به امام کاظم علیه السّلام رسید؛ او را خواستند و فرمودند:
برادر زاده! کجا میخواهی بروی؟
عرض کرد: به بغداد.
فرمودند: چکار داری؟
عرض کرد: قرض دارم دستم تنگ است.
فرمودند: خودم قرضت را پرداخت میکنم و کارهایت را روبراه میکنم. ولی او توجهی نکرد.
حضرت به او فرمودند:
برادر زاده! مراقب باش فرزندان مرا یتیم نکنی، بعد امر کردند سیصد دینار و چهار هزار درهم به او بدهند.
وقتی از مقابل ایشان برخاست و رفت، ابا الحسن علیه السلام به کسانی که در آن جا حضور داشتند فرمودند:
به خدا قسم که بر جان من سعایت خواهد کرد و فرزندانم را یتیم میکند.
گفتند: فدایتان شویم! با این که این چیزها را در مورد او میدانید، باز هم به او پول میدهید و کمک میکنید!
فرمودند:
پدرم از پدرانش از قول رسول الله صلی الله علیه و آله برایم نقل کرد:
وقتی خویشاوندی رابطه اش را از خویشاوند دیگر قطع کند، و آن دیگری با او مجدداً رابطه ایجاد کند، خداوند رشته حیات آن خویشاوند اول را قطع میکند.
علی بن اسماعیل رفت و پیش یحیی بن خالد رسید، یحیی اخبار موسی بن جعفر را از او بیرون کشید و به اطلاع هارون الرشید رساند و چیزهایی هم از خود اضافه کرد و به هارون گفت:
از شرق و غرب برای او پول میآورند و چند اتاق مخصوص پول در خانه اش دارد. مدتی پیش باغستانی را به سی هزار دینار خرید و نام آن را یسیره گذاشت، وقتی پول را آماده کرد، صاحب باغ گفت:
من این سکهها را نمی خواهم، من فقط سکههای با فلان خصوصیت را میگیرم. او هم دستور داد آن پول را برگردانند و سی هزار دینار از همان سکههایی که او خواسته بود برایش بیاورند. یحیی همه این حرفها را برای رشید بازگو کرد.
هارون الرشید دستور داد دویست هزار درهم بدهند و پرداخت آن را به یکی از نواحی حکومت حواله کرد، خودش استانهای شرقی را انتخاب کرد. و پیک هایش را فرستاد تا پول را تحویل بگیرند.
روزی علی بن اسماعیل وارد مستراح شد و ناگهان ناله ای سر داد و تمام روده هایش بیرون آمد و روی زمین افتاد. هر چه کردند روده هایش را برگردانند، نتوانستند و در همان حال باقی ماند.
در حال جان دادن بود که پولها را آوردند؛ گفت: وقتی دارم میمیرم، این پولها به چه کارم میآید!؟
هارون الرشید در همان سال به حج رفت و ابتدا به زیارت قبر پیغمبر صلّی الله علیه و آله رفت و عرض کرد:
یا رسول الله! من به جهت کاری که میخواهم بکنم از تو عذر میخواهم؛ من میخواهم موسی بن جعفر را زندانی کنم، او قصد دارد بین امت تو تفرقه و خون ریزی راه بیاندازد. سپس دستور دست گیری را صادر کرد و امام را در مسجد گرفتند و پیش او آوردند و در زنجیر کردند.
📚 الغیبة شیخ طوسی: ص٢٢
📚الارشاد شیخ مفید ص۶۴۴
#امام_کاظم_علیه_السلام
◼️ به فدای آن امامی که تاوانِ گناهِ شیعیان را به جان خرید...
از امام موسى بن جعفر(علیهماالسلام) نقل شده است که فرمودند:
إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ غَضِبَ عَلَى الشِّيعَةِ فَخَيَّرَنِي نَفْسِي أَوْ هُمْ فَوَقَيْتُهُمْ وَ اللَّهِ بِنَفْسِی
▪️خداوند عزوجل بر شيعیان غضب كرد، پس مرا مخير ساخت كه يا من و يا آنها فدا شويم، به خدا من با دادن جان خودم ايشان را حفظ كردم.
📚الكافی، ج۱، ص۶۴۶
🔹تاریخ اینگونه وضعیت امام(علیه السلام) را شرح می دهد که؛
لا یَزالُ یَنتَقِلُ مِن سِجنٍ اِلَی سِجنِ
▪️آن حضرت همواره از زندانی به زندان دیگر منتقل می شد.
📚مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۴۳۲