eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
626 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
3.9هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
📔 🗓 بیست و ششم رجب 💠 وفات حضرت ابو طالب علیه السلام 🔹 سید بطحاء حضرت ابو طالب علیه السلام سه سال قبل از هجرت و در سال ۱۰ بعثت از دنیا رفت. بنا بر نقلی سن آن حضرت به هنگام رحلت ۸۱ سال بوده است. اقوال دیگر در رحلت حضرت ابو طالب علیه السلام عبارت است از: ۲۷ جمادی الاول، ۲۶ و ۲۹ رجب، ۷ و ۱۸ ماه رمضان، ۱۵ و ۱۷ شوال، اول و دهم ذی القعده، اول ذی الحجه. ◼️ نسب حضرت ابو طالب علیه السلام 🔸 نام مبارک آن حضرت عمران است، و پدرشان جناب عبد المطلب، و مادرشان فاطمه بنت عمر و بن عائذ است. ابو طالب صلی الله علیه و آله با عبد الله پدر پیامبر صلی الله علیه و آله و زبیر بن عبد المطلب برادر ابوینی بودند، یعنی از طرف پدر و مادر یکی بودند و سایر اولاد جناب عبد المطلب با این سه بزرگوار فقط از پدر یکی بودند. ◼️ ایمان حضرت ابو طالب علیه السلام 🔸 مجلسی رحمه الله می‌فرماید: امامیه اتفاق دارند بر اسلام و ایمان جناب ابو طالب علیه السلام به پیامبر صلی الله علیه و آله و اینکه هیچگاه عبادت بتی نکرده است. بلکه ابو طالب علیه السلام یکی از اوصیاء حضرت ابراهیم علیه السلام است و امر اسلام و ایمان او در شیعه مشهور است و علمای شیعه کتاب‌ها در ایمان آن بزرگوار تألیف کرده‌اند. 🔸 صدوق رحمه الله می‌فرماید: در حدیث آمده که جناب عبد المطلب علیه السلام حجت الهی و جناب ابو طالب علیه السلام وصی ایشان بوده است. طبق روایت ودایع انبیاء، عصای حضرت موسی علیه السلام و انگشتر حضرت سلیمان علیه السلام و... توسط عبد المطلب علیه السلام به ابو طالب سپرده شد که ایشان آن‌ها را به خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله سپردند. 🔸 ابن اثیر جزری شافعی در جامع الاصول می‌گوید: از عموهای پیامبر (صلی الله علیه و آله) جز حمزه و عباس و ابو طالب کس دیگری نزد اهل بیت (علیهم السلام) ایمان نیاورده‌اند‌. 🔸 علامه طبرسی می‌گوید: اهل بیت علیهم السلام اجماع دارند بر ایمان ابو طالب علیه السلام و اجماع اهل بیت علیهم السلام حجت است‌. چون آن بزرگواران یکی از ثقلین هستند که پیامبر صلی الله علیه و آله امر به تمسک به آن دو نموده‌اند. 🔻 کتب زیادی در ایمان حضرت ابو طالب علیه السلام تألیف شده که اولین آنها در سال ۶۳۰ هجری قمری نوشته شده است. از آن زمان تاکنون کتبی به زبان‌های مختلف در ایمان، عظمت و بزرگی آن بزرگوار تألیف و چاپ شده است که بر اهل تحقیق پوشیده نیست.  🔸 حضرت رضا علیه السلام می‌فرمایند: کسی که معتقد باشد ابو طالب علیه السلام با حالت کفر از دنیا رفته، کافر است. 🔻 اشعار حضرت ابو طالب علیه السلام در حمایت از پیامبر صلی الله علیه و آله، اشعار منسوب به امیر المومنین علیه السلام)چ هنگام رحلت ابو طالب علیه السلام و کلمات آن بزرگوار به قریش در مسجد الحرام هنگام قصد سوء قریش نسبت به پیامبر صلی الله علیه و آله، و کلمات آن حضرت هنگام رحلت، کلمات آن حضرت در طلب باران همه دلالت دارد بر اینکه دارای ایمانی منحصر به فرد بوده است که در روایات تشبیه به ایمان اصحاب کهف شده است. بعضی از ابیات امیر المومنین علیه السلام در مرثیه آن بزرگوار نیز دلالت بر افضیلت آن بزرگوار بر حمزه دارد. 🔸 اصبغ بن نباته می‌گوید: امیر المومنین (چعلیه السلام فرمود: به خدا قسم هرگز پدرم و جدم عبد المطلب و هاشم و عبد مناف عبادت بت نکرده‌اند. گفتند: پس چه را عبادت می‌کردند؟فرمودند: به سوی کعبه نماز می‌خواندند و بر دین ابراهیم و به آن متمسک بودند.  🔸 ابن ابی الحدید در ضمن اشعاری می‌گوید: اگر ابو طالب و پسرش نبودند، از دین اثری نبود که اینچنین استوار شود. ابو طالب در مکه از پیامبر صلی الله علیه و آله حمایت کرد و پسرش در مدینه بی‌دریغ از پیامبر صلی الله علیه و آله حمایت و دفاع می‌نمود. ◾️ پیامبر صلی الله علیه و آله در وفات ابو طالب علیه السلام 🔸 هنگامی که حضرت امیر المومنین علیه السلام خبر وفات ابو طالب علیه السلام را به پیامبر صلی الله علیه و آله داد، آن حضرت به شدت ملول و محزون شدند و فرمودند: یا علی برو و او را غسل و حنوط و کفن کن و چون بر روی سریر نهادی به من خبر بده. هنگامی که آن حضرت دستورات پیامبر صلی الله علیه و آله را انجام داد و پدر بزرگوار را بر روی سریر گذاشت، پیامبر صلی الله علیه و آله خودشان تشریف آوردند و چون نظر مبارکشان بر نعش عموی بزرگوارشان افتاد، رقت و حزن به آن حضرت دست داد و فرمودند: ای عمو، صله‌ی رحم و مهربانی کردی و جزای خیر دیدی. ای عمو، در کوچکی مرا کفالت کردی و در بزرگی مرا نصرت و حمایت نمودی. بعد به مردم رو کردند و فرمودند: سوگند به خدا که اذن شفاعت می‌دهم در روز قیامت به عمویم که جن و انس از آن شفاعت تعجب کنند. با رحلت ابو طالب علیه السلام جبرئیل نازل شده به پیامبر صلی الله علیه و آله عرض کرد: یاور تو از دنیا رفت، هجرت کن. 📝 ادامه در پست بعد 📝
وفات حضرت ابوطالب(علیه السلام) توابوطالبی ودل به تمنای شماست مرکز دایره ی غم دل دانای شماست توعمویی به نبی وبه علی هستی پدر همه جا صدر مجالس بخداجای شماست دل موسای کلیم از غم تو بازشکست دل امواج بلا طور تجلای شماست پدره حیدر کرار فدای کرمت ملک عالم بخداوند که شیدای شماست ذکرحق هم نفس گوشه ی تنهایی توست آه دل روشنی خلوت شب های شماست ای پناه نبی اندر خطرات وسکنات زندگی بخش جهان حال تمنای شماست اهل مکه بخدابر دلت افروخت شرر چون شهادت اثری بر همه اعضای شماست پدر حیدره کرار ابوطالب مدد دل (مجنون )همه شب واله وشیدای شماست -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) 👇👇👇👇👇👇👇👇 @majnon1396 کانال جدید اشعار ناب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم روضه حضرت موسی ابن جعفر(ع) مداح..حاج آرمین غلامی مسجدرشیدی /کرمانشاه
♦️ من از بیگانگان هرگز ننالم که با من هرچه کرد آن آشنا کرد... 🔻عاقبت ننگین علی بن اسماعیل، برادرزاده آقا موسی بن جعفر علیهماالسلام🔻 سبب دست گیری آقا موسی بن جعفر "علیهماالسّلام" این بود که: هارون الرشید ملعون فرزندش امین را برای تربیت به جعفر بن محمّد بن اشعث سپرده بود، یحیی بن خالد برمکی بر او حسد برد و گفت: اگر خلافت به امین برسد، موقعیت من و فرزندانم در دستگاه خلافت از بین خواهد رفت. روزی به اشخاص مورد اعتماد خود گفت: می‌توانید مردی از آل أبی طالب را به من معرفی کنید که وضع مالی اش خوب نباشد و بتواند چیزهایی را که احتیاج دارم به من بگوید؟ علی بن اسماعیل بن جعفر بن محمّد را به او نشان دادند. یحیی برای او پول فرستاد. حضرت کاظم علیه السّلام نیز با او انس داشتند و به او کمک مالی می‌کردند و گاهی اسرار خود را کاملاً با او در میان می‌گذاشتند. یحیی بن خالد نوشت که او را بیاورند. خبر رفتن او به امام کاظم علیه السّلام رسید؛ او را خواستند و فرمودند: برادر زاده! کجا می‌خواهی بروی؟ عرض کرد: به بغداد. فرمودند: چکار داری؟ عرض کرد: قرض دارم دستم تنگ است. فرمودند: خودم قرضت را پرداخت می‌کنم و کارهایت را روبراه می‌کنم. ولی او توجهی نکرد. حضرت به او فرمودند: برادر زاده! مراقب باش فرزندان مرا یتیم نکنی، بعد امر کردند سیصد دینار و چهار هزار درهم به او بدهند. وقتی از مقابل ایشان برخاست و رفت، ابا الحسن علیه السلام به کسانی که در آن جا حضور داشتند فرمودند: به خدا قسم که بر جان من سعایت خواهد کرد و فرزندانم را یتیم می‌کند. گفتند: فدایتان شویم! با این که این چیزها را در مورد او می‌دانید، باز هم به او پول می‌دهید و کمک می‌کنید! فرمودند: پدرم از پدرانش از قول رسول الله صلی الله علیه و آله برایم نقل کرد: وقتی خویشاوندی رابطه اش را از خویشاوند دیگر قطع کند، و آن دیگری با او مجدداً رابطه ایجاد کند، خداوند رشته حیات آن خویشاوند اول را قطع می‌کند. علی بن اسماعیل رفت و پیش یحیی بن خالد رسید، یحیی اخبار موسی بن جعفر را از او بیرون کشید و به اطلاع هارون الرشید رساند و چیزهایی هم از خود اضافه کرد و به هارون گفت: از شرق و غرب برای او پول می‌آورند و چند اتاق مخصوص پول در خانه اش دارد. مدتی پیش باغستانی را به سی هزار دینار خرید و نام آن را یسیره گذاشت، وقتی پول را آماده کرد، صاحب باغ گفت: من این سکه‌ها را نمی خواهم، من فقط سکه‌های با فلان خصوصیت را می‌گیرم. او هم دستور داد آن پول را برگردانند و سی هزار دینار از همان سکه‌هایی که او خواسته بود برایش بیاورند. یحیی همه این حرف‌ها را برای رشید بازگو کرد. هارون الرشید دستور داد دویست هزار درهم بدهند و پرداخت آن را به یکی از نواحی حکومت حواله کرد، خودش استان‌های شرقی را انتخاب کرد. و پیک هایش را فرستاد تا پول را تحویل بگیرند. روزی علی بن اسماعیل وارد مستراح شد و ناگهان ناله ای سر داد و تمام روده هایش بیرون آمد و روی زمین افتاد. هر چه کردند روده هایش را برگردانند، نتوانستند و در همان حال باقی ماند. در حال جان دادن بود که پول‌ها را آوردند؛ گفت: وقتی دارم می‌میرم، این پول‌ها به چه کارم می‌آید!؟ هارون الرشید در همان سال به حج رفت و ابتدا به زیارت قبر پیغمبر صلّی الله علیه و آله رفت و عرض کرد: یا رسول الله! من به جهت کاری که می‌خواهم بکنم از تو عذر می‌خواهم؛ من می‌خواهم موسی بن جعفر را زندانی کنم، او قصد دارد بین امت تو تفرقه و خون ریزی راه بیاندازد. سپس دستور دست گیری را صادر کرد و امام را در مسجد گرفتند و پیش او آوردند و در زنجیر کردند. 📚 الغیبة شیخ طوسی: ص٢٢ 📚الارشاد شیخ مفید ص۶۴۴
◼️ به فدای آن امامی که تاوانِ گناهِ شیعیان را به جان خرید... از امام موسى بن جعفر(علیهماالسلام) نقل شده است که فرمودند: إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ غَضِبَ عَلَى الشِّيعَةِ فَخَيَّرَنِي نَفْسِي أَوْ هُمْ فَوَقَيْتُهُمْ وَ اللَّهِ بِنَفْسِی ▪️خداوند عزوجل بر شيعیان غضب كرد، پس مرا مخير ساخت كه يا من و يا آنها فدا شويم، به خدا من با دادن جان خودم ايشان را حفظ كردم. 📚الكافی، ج‏۱، ص۶۴۶ 🔹تاریخ اینگونه وضعیت امام(علیه السلام) را شرح می دهد که؛ لا یَزالُ یَنتَقِلُ مِن سِجنٍ اِلَی سِجنِ ▪️آن حضرت همواره از زندانی به زندان دیگر منتقل می شد. 📚مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۴۳۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم های _امام_حسنی__علیه‌السلام شبی مثلِ زُلفت پریشانی ام کن چوابر بهاری توحیرانی ام کن چنان عاشقم کن خدا راببینم شهامثلِ رودی خروشانی ام کن بیا آبِ زمزم به تربت بریزم گِلم رابساز و مرا آنی ام کن چون جانی گرفتم دلم یاعلی گفت شها چون کبوترتوایوانی ام کن چوگفتم علی لطف زهرا بدیدم بیامست مستِ حسن خانی ام کن - - گدایم گدای توام ای حسن جان خوشم درهوای توام ای حسن جان هوادارمن با خدا ، یاتوبودی چه غوغا نمودی حسن تاتوبودی سره شب به آغوش گل تا خودِ صبح فقط برعلی : جانِ بابا توبودی دگربین این خانه شیرین تر از این رطب های افطارِ زهرا توبودی برایت مدینه شلوغ است و بن‌بست به هرجا که می‌آید آقا توبودی به جنگ جمل تک یل کار وزاری فقط زیر لب حرف مولا توبودی - - گدای سرای توام ای حسن جان خوشم درهوای توام ای حسن جان یل بی کران در زمین آسمانی امیرجهان در کران بی کرانی نشان میدهد جلوه‌ات راپیمبر توتنهاامیر بین مُلک جنانی به میدان حضورِ تو کافی و وافی است که دَرهم بدوزی سپاه و بمانی امیرجمل عالمی مست دستت چه‌ها میکنی گرتوگیری کمانی حسن میکشد تیغ خودرابه لشگر زدی بر زمین فتنه‌ی بی امانی - - گدا از برای توام ای حسن جان خوشم درهوای توام ای حسن جان تویی دلبره جان حیدر حسن جان تویی میوه بهره پیمبر حسن جان شودتا برایت حرم مابسازیم به جانت قسم میدهم سر حسن جان به درگاه توهر چه خواهم دهی باز نظرکن شدم عبد این در حسن جان خوشابرتو غمخوار توشدحسین خوشی درکناره برادر حسن جان قدم میزنی هرطرف با اباالفضل برد سینه دستانِ خود بر حسن جان - - گدا از برای توام ای حسن جان خوشم درهوای توام ای حسن جان @majnon1396 کَرَم در کَرَم در کَرَم باحسن بود گدا باگدا هر قدم باحسن بود مدینه اگررفته ای دیده ای که پیاده رَوی تاحرم باحسن بود شودتا رواق وصحرایش بسازیم شبی دیده های ترم باحسن بود زصحنش و تا صحن ام‌البنینش دو صف خادمِ محترم باحسن بود زصحن حسن تا دره صحن زهرا دوصد گریه کن پشت هم باحسن بود - - اگرمبتلای توام ای حسن جان خوشم درهوای توام ای حسن جان غلامی (مجنون کرمانشاهی) @majnon1396
همہ‌ے زندگےام بیمہ‌ے حرز حسن اسٺ من دعاگیرِ حسن ، زنده‌ے ناد حسنم ❤️ با تمام ڪرَمش، در حرمش، خاڪ پُر اسٺ هر ڪجایے ڪه حرم هسٺ، بیاد حسنم ☆🌺〰️🍃〰️🌺〰️🍃☆ 🕊🌺الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍ‌سلام‌الله‌علیها‌🤲
ᬷ‌‌‌‌࿐ྀུ❀❥ ⓀⒶⓃⒶⓁⒻⒶⓏⒶⒺⓁ اعجاز امام کاظم علیه السلام در خروج از زندان مسیب، زندانبان امام موسی کاظم علیه السلام می‌گوید: سه روز قبل از شهادت امام مرا طلبید و فرمود: امشب عازم مدینه هستم تا عهد امامت پس از خود را به فرزندم علی واگذار کنم و او را وصی و خلیفه خود نمایم. گفتم:آیا توقع دارید با وجود این همه مامور و قفل و زنجیر، امکان خروج شما را فراهم کنم؟! فرمود: ای مسیب، تو گمان می‌کنی قدرت و توان الهی ما کم است؟ گفتم:نه، ای مولای من. فرمود:پس چه؟ گفتم:دعا کنید ایمانم قوی‌تر شود.امام چنین دعا کرد: خدایا او را ثابت‌قدم بدار. سپس فرمود:من با همان اسم اعظم الهی که آصف بن برخیا ( وزیر حضرت سلیمان علیه السلام ) تخت بلقیس را در یک چشم به هم زدن از یمن به فلسطین آورد، خدا را می‌خوانم و به مدینه می‌روم.ناگهان دیدم امام دعایی خواند و ناپدید شد. اندکی بعد بازگشت و با دست خود زنجیرهای زندان را به پای مبارک بست. سپس فرمود:من پس از سه روز از دنیا می‌روم. من به گریه افتادم. فرمود: گریه مکن و بدان که پسرم علی ابن موسی الرضا پس از من، امام توست. 📚بحار الانوار، ج 48، ص 224، ح 26 از عیون. فضیلت١٠٩٣ @manbarmajma •┈┈┈┈••✦•••♡•••✦••┈┈┈┈┈•
◼️ به فدای آن امامی که تاوانِ گناهِ شیعیان را به جان خرید... از امام موسى بن جعفر(علیهماالسلام) نقل شده است که فرمودند: إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ غَضِبَ عَلَى الشِّيعَةِ فَخَيَّرَنِي نَفْسِي أَوْ هُمْ فَوَقَيْتُهُمْ وَ اللَّهِ بِنَفْسِی ▪️خداوند عزوجل بر شيعیان غضب كرد، پس مرا مخير ساخت كه يا من و يا آنها فدا شويم، به خدا من با دادن جان خودم ايشان را حفظ كردم. 📚الكافی، ج‏۱، ص۶۴۶ 🔹تاریخ اینگونه وضعیت امام(علیه السلام) را شرح می دهد که؛ لا یَزالُ یَنتَقِلُ مِن سِجنٍ اِلَی سِجنِ ▪️آن حضرت همواره از زندانی به زندان دیگر منتقل می شد. 📚مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۴۳۲ @manbarmajma
|⇦بسمه تعالی و توسل ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام به نفس حاج آرمین غلامی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ حمد لله که مسلمان امام کاظمم نوکروعبد غلامان امام کاظمم بی نیازم ز جهانی که هم اکنون تا ابد بر سر سفره ی احسان امام کاظمم شده ازقوت وغذای تو جهان سیر شها طالب لقمه ای از نان امام کاظمم همه ی زندگی ام رابه تو مدیون شده ام چونکه من بر سر پیمان امام کاظمم پدرم بود نامت به من آموخت شبی عاشق بوسه به ایوان امام کاظمم اذن دیدار زیارت بده بر ماتوشبی عاشق گنبد جانان امام کاظمم روزگاریست که ننگ توام وغرق گنه هرکه ام جزء محبان امام کاظمم مهرت خودرا ز سرم کم مکن ای شاه کرم چون یتیمی زیتیمان امام کاظمم بخدامدح وثنایت همه جا، جار زنم یکی از نغمه سرایان امام کاظمم همه شب باغم توغرق سعادت هستم ذره ام ریزه خور خوان امام کاظمم کاش(مجنون) سحری طوف مزار تو کند زائر گنبد و ایوان امام کاظمم *مادرم به روضه خون میگفت: سفرهٔ موسی ابن جعفر دارم، روضهٔ موسی الکاظم برام بخون، روضه خون شروع می کرد روضه خوندن، اینجوری میخوند: «یه وقت دیدن در زندون باز شد، چهار تا غلام سیاه این بدن نحیف رو روی تخت پاره گذاشتن، هی صدا میزدن: "أَلَا وَ مَنْ أَرَادَ أَنْ يَرَى الْخَبِيثَ بْنَ الْخَبِيثِ‏ فَلْيَخْرُج‏‎.‎"میگفتن :"هَذَا إِمَامُ الرَّافِضَةِ فَاعْرِفُوهُ"...» مادرم چادر گلدارش رو روی صورت میکشید، برات ناله میزد... روضه خون باز شروع می کرد به روضه خوندن، میگفت : «صدا به گوش عموی هارون الرشید رسید، گفت چه خبره؟ گفتن: بدن موسی ابن جعفر رو از زندان بیرون آوردن ، اهانت میکنند، بی احترامی میکنند...عموی هارون پابرهنه به راه افتاد، عبا برداشت، عمامه برداشت، گفت: برید بدن رو بگیرید. بدن رو آوردند در بازاری به نام "سُوق الریاحین‌" گذاشتن . گفت منادی صدا بزنه: "أَلَا وَ مَنْ أَرَادَ أَنْ یَرَی الطَیب بْنِ الطَیب فَلْیَخٰرُجٰ" هرکسی میخواد بدن این آقای پاک رو ببینه باهاش وداع کنه بیاد، تشیع جنازه ی باشکوهی شد، مردم همه آمدند...» اینجا بود که میدیدم مادرم روی پا میزد هی میگفت: غریب کربلا حسین ... * غلامی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
|⇦•دواى درد بى تابى... و توسل ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام به نفس حاج آرمین غلامی ……مرثیه و روضه موسي ابن جعفر.علیه السلام.. درچاله ای مخوف به زندان فتاده ای شلاق برسروبدنت بی هوا نشست مقتل نوشته ساق دوپای توخردشد شلاق آمدوبه روی دست وپا نشست مقتل نوشته بین سیه چال بوده ای آن درد مشت روی سرت تا کجا نشست مردک رسیدو پهلوی توبالگدشکست حتمالگدبه پهلوی تو بی هوا نشست آقاتمام پیکره توغرق خون شده برصورت توسیلی آن بی حیانشست آن بی حیا که دست به گیسوی تو زده باضرب تازیانه به جسم شمانشست مقتل نوشته پای شریفت شکسته شد هردم به ساق پای توشلاق ها نشست افطاره روزه ات همه شب .تازیانه بود بغضی غریب در دل بی همنوانشست بازهره کینه عاقبت ازپانشسته ای برگوشه ی لبان تو زهرجفا نشست *علی بن محمد نوفَلی میگه : وقتی هارون الرشید مأمور فرستاد دنبال موسی بن جعفر آقا مشغول نماز بود. نوشتن بیست و یک‌ نفر آقا رو دوره کردن یکی عمامه از سرش انداخت، یکی سجاده از زیر پاش می کشید، چنان آقا با صورت به زمین افتاد محاسنش به خون خضاب شد، مگه چه‌جوری انداختند روی زمین؟ دیدن شروع کرده به گریه کردن، هارون صدا زد: یا موسی! براچی داری گریه میکنی؟ شماها آستانه تحملتون بالاست؟! فرمود: برا خودم‌ گریه نمیکنم، یادِ مصیبتای جدم ابی عبدالله افتادم... عجب دنیايی است، عجب رسمیه، هرکس تو این عالم باب الحوائج شده وقتی میری نگاه میکنی میبینی اونایی که به مقام باب الحوائجی رسیدن، اونهایی بودن که بد جوری دست و پازدن، اونهایی بودن جون دادنشون فرق میکرد با بقیه... یه باب الحوائج علی اصغر بود، ابی عبدالله دید این بچه داره سخت دست و پا میزنه، خنجر رو برداشت گوشه ی قنداق رو پاره کرد گفت: حالا دست و پا بزن... یه باب الحوائج این‌جوری دست و پا زده... یه باب الحوائج هم‌ کنار نهر علقمه، ابی عبدالله تا رسید، نوشتن: دید عباس هی میخواد پاهاش روجمع‌کنه، امام اومده بالا سرش، خجالت میکشه جلوی ابی عبدالله پا نشده، نوشتن:"اِرْتَجَحُ جَسَدَه" دیدن از خجالت بدن عباس داره میلرزه... یه باب الحوائج هم اینجوری بود.... اما من بمیرم برا اون آقایی که تو قعر سیاه‌ چال هرچی اومد دست و پاش رو تکون بده این غل و زنجیر اجازه نداد...* هربلایی سرم آمد کفنم‌ دست نخورد وقت تشییع تنم پیروهنم پاره نشد ساق من‌ خم شده اما تن‌ من کامل بود قدر انگشت بریده بدنم‌ دست نخورد صَلی اللّه عَلیک یا مَظلوم صَلی اللّه عَلیک یا سَیدنَا الْعَطشان صَلی الّله عَلیک یا سَیِدنَا العُریان گریه زیاد کردم‌ روضه زیاد خوندم‌ پشت سرت خیلی وَ اِن یَکاد خوندم‌ وَاِنْ یَکادُ الَّذِینَ کَفَروا نیزه فرو شد به تنت وَاِنْ یَکادُ الَّذِینَ کَفَروا خودت بگو از کفنت ــــــــــــــــ آرمین غلامی ┅═┄⊰༻↭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا