eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
624 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
4هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
▄▅▆▇█▓▒░محسنیه۹۷░▒▓█▇▆▅▄▃ افتاده درکوچه سرش بس کن مغیره دیگرنزن بال وپرش بس کن مغیره نامرد دست مرتضی رابسته بودی دیگرمزن برهمسرش بس کن مغیره مُهرکبودتازیان بر روی زهراست دیگرمزن بر پیکرش بس کن مغیره خون گشته جاری دیگراز پهلوی زهرا کردی چرا یاد آورش بس کن مغیره روزی صدوده بار جان دادم به کوچه شد مشق بین دفترش بس کن مغیره یاسم میان کوچه ها شدِ ارغوانی دیگرمبر ملعون پرش بس کن مغیره پیش دوچشمم همسرم رامیزدی تو شداین کلام آخرش بس کن مغیره -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
@majnon1396 نسل سادات به یک ضربه ی پا.رفت ز دست بین شعله خانه ی شیرخدا .رفت ز دست میخ در بودکه ازتیزی او سینه درید مادری مابینِ در.درشعله ها.رفت ز دست ای دره خانه بیا کمتر تو آزارش بده وسط,آتش ودود عشق خدا.رفت زدست دست گلچین بنشسته به روی لاله ی گل دهنش غرق به خون شدبی هوا.رفت ز دست سره زهراچقدَر دردگرفت زآن ضربه رخ آشفته ی ام النجبا.رفت ز دست شدت ضربه چنان بود سرش خورد به در بر زمین خورد وبدیده همه جا.رفت زدست 📕شعر.آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) @majnon1396
بین دیوار ودری مثل حصیر افتادی یاکه مابین چهل مرد توگیر افتادی چکنم فاطمه تا اشک ترت بند شود چکنم مغنعه بر روی سرت بند شود وسط کوچه دگر همسرمارا نزنید پر شلاق ولگدبر سر زهرا نزنید چکنم فاطمه تا دست زتو بر دارند کاش شمشیربه دستان علی بگذارند این مغیره وسط گریه ی تو می خندد وسط کوچه ره آمدنت می بندد چادرت دروسط,خانه رهاافتاده گوشوارت وسط کوچه چرا افتاده وسط قائله شدچادر بانو خاكي برزمین است تنت فاطمه افلاکی ریسمانی به دو دستان من این قوم زدند مردم شهرمدینه چقدر نامردند پیش چشمان علی تنت زمین افتاده وسط قائله گویا که علی جان داده /حاج آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)/
@majnon1396 یازهرا.س. مردک ازچه میزنی ناموس من ایکه میخندی براین افسوس من شدعیان ازکوچه های شهرغم غربت تکراری ومعکوس من گفت قنفذبامغیره این سخن کشتن زهرا شده قاموس من میخ درانداخت زهرایم زپا دستهای بسته شدافسوس من فضه رامیزدصدا درمعرکه یاوری آنجانداشت مانوس من محسنم راخاک کردم فاطمه برلبش باشد.فشاره بوس من 📗شعر.آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) @majnon1396
@majnon1396 بین درپاره گریبان شده ای ای بانو چقدر بی سرو سامان شده ای ای بانو پشت در بود که خوردی لگد از ملعونی برزمین افتان وخیزان شده ای ای بانو از در خانه ی بی عاطفه خوردی لگدی وسط کوچه چه بی جان شده ای ای بانو خوانده صد آیه و قرآن و دعا زینب تو پایمال دشمن ازجان.شده ای ای بانو شرم دارم که بگویم تنت آتش بگرفت وسط شعله غزلخوان شده ای ای بانو درحفاظت زعلی .محسنت ازباربرفت بهرحیدرتو نگهبان شده ای ای بانو هیچ جای خانه ات دیگر نداردامنیت اینچنین است که حیران شده ای ای بانو آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) @majnon1396
میخ در ناله شنیده است، مراعات کنید خون زمسمارچکیده است مراعات کنید بانوی خانه میان در ودیواربسوخت رنگ ازچهره پریده است، مراعات کنید به دره خانه گل یاس علی میسوزد وسط شعله خمیده است، مراعات کنید میخ در حک شده بر سینه ی زهرای علی این جنایات بعید است، مراعات کنید یک زن حامله دربین درو دیوار است دستِ یاری طلبیده است، مراعات کنید هر کجا گفت که من در پی حیدر هستم طعنه و خنده شنیده است، مراعات کنید به غمت فاطمه سوگند، دل در به درم از همه جز تو بریده است، مراعات کنید ازهمه عمرفقط چند صباحی مانده آخر کار رسیده است، مراعات کنید بیقرار ت شده ام تا که شبی ای بانو بر سر من بکشی دست، مراعات کنید خانه ام گشته عزاخانه ی زهرا همه شب.. همسرم زار و خمیده است، مراعات کنید آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
@majnon1396 شیر درقفس بودوهمسرش افتاد پیش دیدگان علی پیکرش افتاد دوره اش کرده اندیک عده گرگ که ناگه فاطمه، برابرش افتاد همین که شیرخدا رابه ریسمان بستند رسید بر دراین خانه دخترش افتاد برای خاطرحیدرچه درهمت کردند بدانکه شرح تن توبه آخرش افتاد همانکه آتش در زد بدان مقصر بود که همسر توعلی پشت درسرش افتاد خبر رسیده که دست علی شده بسته میان راه،النگوی همسرش افتاد برای کشتن زهرا مغیره آمده بود گمان کنم که تمام بال وپرش افتاد 📕📕شعر.آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) @majnon1396
🖕🖕🖕 بسم الله الرحمن الرحیم روضه حضرت محسن (ع) مداح..حاج آرمین غلامی هییت انصارامام سجاد.پنجم ربیع.پنجشنبه اول آبان99 قرار بود که مثل حــســن پــسر باشی عصای دســـــت من و پیری پدر باشی ببخش مادر خود را که با خود آوردت بنا نبود که آن روز پــــشت در بـــاشی ◾️حضرت زهرا سلام الله علیها از ظلم هایی که بر او شده نزد فرزندش حضرت مهدی علیه السلام شکایت می کند، و اولین کسانی که نام می برد ابوبکر و عمر هستند که درباره آنها می فرمایند: ◾️آن دو فدک را از می گرفتند، و...هیزم بر در خانه ام آوردند و درِ خانه آتش گرفت و....عمر با تازیانه بر بازویم زد و ...با لگد به در زد و در به شکم من اصابت کرد در حالی که به محسن باردار بودم و او کشته شد و... به خانه ام هجوم آوردند و عمر سیلی به صورتم زد و گوشواره ام شکست😭😭 📚بحار الأنوار ج ۵۳ ص ۱۷ هنگامی که امیر المؤمنین علیه السلام توقف نمود در درب خانه فرمودند: آیا زهراء سلام الله علیها زده می شود ؟! ای کاش پسر ابی طالب پیش از این میمرد و نمی دید که کافران فاجر ازدحام کنند برای ظلم کردن به طاهره نیکو 📕نوائب الدهور علامه میر جهانی 📕محسنیه تلخ ترین فاجعه تاریخ:ص 57 سینه ام شد تنگ از این گفتگو هرچه بادا باد حقش را بگو ای خاک نکبت بر سرت لعنتِ حق بر توو بر رهبرت ازدر وسرخی مسمار، بهم ریخته ام زین همه هیزم آوار، بهم ریخته ام کوچه بودولشکری همچون مغیره فاطمه من ازاین قوم گنهکار، بهم ریخته ام دست من بسته وتو درپی یاری علی زین غم گشته تلنبار، بهم ریخته ام قدرِ یک عمر خجالت زده ام از رویت چکنم فاطمه بسیار بهم ریخته ام خبری نیست دگر از تو و اشک سحرت ازغمت همسر بیمار، بهم ریخته ام منم و این همه لشکر،که بسمتم آیند نظری حضرت دلدار، بهم ریخته ام بین دربود که شدهلهله برکشتن تو من زخون لب مسمار، بهم ریخته ام جان فدای دل آن فاطمه ای که می گفت: به زمین خوردم و ناچار بهم ریخته ام روسری سوخت، سرم سوخت، دروسینه بسوخت وسط کوچه اغیار بهم ریخته ام کس به یاری من وفاطمه هرگزنرسید اصلا انگار نه انگار بهم ریخته ام _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
Voice 007.m4a
5.27M
حقایق شهادت حضرت محسن ابن علی 🩸🩸
Voice 007.m4a
5.27M
حقایق شهادت حضرت محسن ابن علی 🩸🩸
نوحه حضرت محسن.ع.غلامی.m4a
1.93M
نوحه تک شهادت حضرت محسن(ع) .حاج آرمین غلامی من گدایی ازگدایان سرای محسنم همچومرغی پرشکسته درهوای محسنم عالمی دیوانه میگردد به دور خانه اش من گدایم .سائلم،عبدسرای محسنم ای نگاره کوچکم عالم اسیرت گشته است من هواداره سره شور و نوای محسنم خرج عشق تونمایم زندگی وعمر خود من گرفتارم گرفتاری بپای محسنم گرچه (مجنون) کمتر از ذره به درگاه شماست سرخوشم زیراغلام بینوای محسنم مجنون کرمانشاهی
شهادت_حضرت_محسنع_حاج_آرمین_غلامی.m4a
3.17M
نوحه تک شهادت حضرت محسن(ع) .حاج آرمین غلامی من گدایی ازگدایان سرای محسنم همچومرغی پرشکسته درهوای محسنم عالمی دیوانه میگردد به دور خانه اش من گدایم .سائلم،عبدسرای محسنم ای نگاره کوچکم عالم اسیرت گشته است من هواداره سره شور و نوای محسنم خرج عشق تونمایم زندگی وعمر خود من گرفتارم گرفتاری بپای محسنم گرچه (مجنون) کمتر از ذره به درگاه شماست سرخوشم زیراغلام بینوای محسنم مجنون کرمانشاهی
صفر تمام شدگدا را حلال کن شرمنده ام که گریه سیری نکردم پایان ماه صفر خدارا شکر می‌گوییم که یک سال دیگر افتخار نوکری اهل بیت را داشتیم انشالله نه تنها در محرم و صفر بلکه در کل سال لیاقت نوکری را داشته باشیم یاعلی مدد کرمانشاهی
▄▅▆▇█▓▒░محسنیه░▒▓█▇▆▅▄▃▂ اشعارحضرت زهرا(س)-مناجات فاطمیه سینه ومسمار در اصلا نمی آید به تو آتش ودود وخطر اصلا نمی آید به تو درکه میسوزد ولی مسمار هم آمد کمک سوختن دربین در اصلا نمی آید به تو فاطمه بین در و دیوار افتادی چرا اين چنین بی بال وپراصلا نمی آید به تو یادزخم سینه ات آتش زده برجان من بی کسی در پشت در اصلا نمی آید به تو من دراین شهرمدینه بی کس وتنها شدم دل شکستن بی ثمر اصلا نمی آید به تو جای پنجه بر رخت افتاده، ای بانوی من ناله های پشت سراصلا نمی آید به تو... دست سنگینی اگر چرخید روی صورتت کارهای پرخطراصلا نمی آید به تو ای ستون لشکر مرد غریب کوچه ها رفتن ازپیچ گذراصلا نمی آید به تو دید، حیدر همسرش را مو پریشان، ناله زد: ای بهار من، خطر اصلا نمی آید به تو رفتی وبا رفتنت زانوبغل کرده علی ماندن ازتوبی خبر اصلا نمی آید به تو" آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)........
آتش ومادر ومسمار خدارحم کند لگدو ضربه ی بسیار خدا رحم کند برتو اي بانوی بیمار کسی رحم نکرد واي ازکودک تبدار خدا رحم كند درميان كوچه ها افتاد بر روی زمین دیدنِ اشک رخ يار خدا رحم كند آمده دروسط کوچه به یاری علی ..بارشیشه داشت این بار خدا رحم كند دست بر دیوار دارد تا نیفتد بر زمین تکیه داده لب دیوار خدا رحم كند زخمی از مسمار خورده فاطمه دربین در نیمه شب‌ گردیده بیدار، خدا رحم كند میکشد زحمت ازآن دستِ ز کار افتاده اش پخت کرده نان بسیار خدا رحم كند از علی هر روز زهرا صورتش پنهان کند وای ازگریه‌ی دلدار خدا رحم كند با علی بد تا ‌کند این شهروامانده چرا غُصه‌ حیدر کرار خدا رحم كند اشک‌چشم فضه و اسما گواهی می‌دهد میرود با چشم چون تار خدا رحم كند _آرمين غلامي(مجنون كرمانشاهي)
💠 اشعار شهادت حضرت سکینه شاهان جهان واله و حيران سکینه هستندگدایی به سره خوان سکینه ❤️ او دخترک ناز حسین است بدانید جبريل شده خادم و دربان سکینه ❤️ ملک و ملك و عالم و آدم همه یکسر هستند همه ريزه خور خوان سکینه ❤️ دانی زچه مشكلت شودحل به جهانی دست طلب انداز به دامان سکینه ❤️ یکسر همه ی جن و ملك ، عالم و آدم باشند سر سفره احسان سکینه ❤️ او دخت حسین است نگر حشمت و جاهش اینگونه نگر مرتبت و شان سکینه ❤️ هرشب زغم هجر پدرگشت پريشان عالم شده امروز پريشان سکینه ❤️ اوکنده ز بن كاخ پرازظلم وستم را (مجنون) بنگر بردل سوزان سکینه -حاج آرمین غلامی @majnon1396 -شهادت حضرت سکینه (ع)
بسم الله الرحمن الرحیم 💠 اشعار شهادت حضرت سکینه هرکجاباتو من سفر کردم کوفه تاشهرشام سر کردم ای پدرمن سکینه ات هستم درعزایت پدر پدر کردم من بحال عمه ی دلخسته چشم خودرا ز اشک، تر کردم من سکینه، عزیز بابایم گریه هر روز تا سحر کردم همره عمه های خود آن روز از دلِ نیزه ها گذر کردم دیده ام زیرسُمِ مرکب ها آن تنی که به آن نظر کردم تارقیه میان راه افتاد عمه ام را خودم خبر کردم داغ بابا مرا زپا انداخت زغمت آه بر، جگر کردم -حاج آرمین غلامی @majnon1396
❁﷽❁ ▄▅▆▇█▓▒░محسنیه░▒▓█▇▆▅▄▃▂ ازهمان ضربت پابود تنم درد گرفت ازهمان مشت ولگدها بدنم درد گرفت وسط بسترم وازنفسم خون آید بدن زخم زیر پيرهنم درد گرفت دست بیمارمن ازکار دگر افتاده دست بشکسته ی من مطمئنم درد گرفت سر زده آمده ای دیدن زهرای جوان وقت برخواستنم این بدنم درد گرفت ناتوان گشته ام ودست به ديوار شدم کمرم موقع برخواستنم درد گرفت من محال است سرسفره خجالت نكشم بانگاهم دیده گان حسنم درد گرفت گره ی موي مرا کاش نبینی هرگز دل توبود که با سوختنم درد گرفت روز آخر شده و باتو وصیت دارم دل زهرا زغم بیكفني درد گرفت (مجنون کرمانشاهی)
شهادت حضرت سکینه (س) این پارگی پیروهنم خنده دار نیست عمرسکینه بعده پدر پایدار نـیست 😭 سرهابه نیزه ها و میان کوچه ی شهر با تازیان زدن به زنان افـتخار نیسـت 😭 بابا تن سکینه ی تو غرق تاول است سر می دهد به راه خدا، این شعار نیست 😭 ازبام خانه برسره ما سنگ می زدند بابا کسی به درد دل ما قرار نیست 😭 زن های کوفه ازچه مرا هول میزنند دیگر به قوم کوفه پدر اعتبار نیست 😭 دیدم به طـعنه های وقـیح کوفه وشام بدتر ز خنده های بد نیزه دار نیست 😭 بابا سکینه ات به هوای تو پرزده عمرش به سر رسید و دلش راقرار نیست -حاج آرمین غلامی @majnon1396
⭕⭕رجز زیبای سکینه.خاتون..... ۵_ربیع_شهادت حضرت سکینه ... یاسکینه ای تمام باورم باوضونام شمارامی برم یاسکینه دل فدای گنبدت شدبه دل افزون جلال وشوکتت برتمام شیعیان توگوهری برحسین وخاندانش اختری کاش گردم زائری از زائران مست گردم مست توتا بیکران  می تپد این جان پا ک و بی ریا از برای خاکبوسی شما  نامت ای بی بی سکینه استوار ماندگار است در پناه کردگار دخترسلطان سیه پوش توام شربت واب خنک نوش توام السام ای دختر خون خدا السلام ای بانوی صبر و وفا دخترسلطان وجودت با صفاست  علم تو نشات از آن علم خداست بقعه ی پاک توبی بی پر زنور کاش گیرم درحرم فیض حضور دختری و زاده ای از اولیا من فدایت دختر شاه ولا گوشه گوشه صحن تو نور نبی نور زهرا درنگاهت منجلی یاسکینه شورشیدائی تویی  گفت (مجنون)سر سودایی تویی 📕.شعر.آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی). 🚧🚧🚧🚧🚧🚧🚧🚧🚧🚧.
▄▅▆▇█▓▒░محسنیه░▒▓█▇▆▅▄▃▂ بین آتش به چشمِ تَر بانو واژگون شدبه رویِ دَر بانو تویی آن پاره یِ جگر بانو سوختی ازشرار اگربانو حیدرت رابیا بِبَر بانو بین دربودِ مادری افتاد بانویِ گریه آور ی افتاد وسط کوچه پیکری افتاد به روی فاطمه دری افتاد بشکست ازچه بال و پر بانو دیده ام من غروبِ غم بارت مرتضایت شده عزا دارت تکیه کرده علی به دیوارت بفدای غصه یِ بسیارت میروی همچوِ رهگذر بانو مرتضی بود و درد بانویش آسمان شدخراب بر رویش آمده باشتاب او سویش دیده سوزد به شعله ها مویش بوده آن کوچه پر خبر بانو بین کوچه هزار مشکل بود بسته ای وای راهِ منزل بود بین کوچه جمعِ ارازل بود به روی گونه دستِ قاتل بود مُردی ازچشمِ خیره سَر بانو ره زهرا چو بست آن ملعون زده با پشتِ دست آن ملعون چقدر وحشی است آن ملعون پهلویت راشکست آن ملعون لب دیوار بود و سر بانو به روي فاطمه نزن نامرد نزنش پیشِ چشم من نامرد تو به جایش مرا بزن نامرد همسري بینِ چند تن نامرد شد غرورت شکسته‌تر بانو فاطمه بی هوا لگدمیخورد گوشه ی در چرا لگدمیخورد پیشِ نامردها لگدمیخورد ضربت دست بالگدمیخورد شده بشکسته بال وپر بانو 🔸شاعر: غلامی(مجنون)_