eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
625 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
3.9هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
02 410 27 🔵⚪️ در جوار مضجع شریف .. 👈🏼👈🏼 سید صالح شهرستانی درباره سفر ناصر الدین شاه به کربلا می‌نویسد: ناصرالدین شاه قاجار در حین ورود به کربلا، بعد از غسل زیارت ابتداء به حرم سقای لب تشنگان آقا ابوالفضل العباس علیه‌السلام مشرف شد. 🔹 اطرافیان به عرض رساندند که معمولاٌ تشرف بحرم حسینی را مقدم میدارند در جواب گفت: این دستگاه سلطنت است و با اصول آن من آشناتر از شما هستم. کسی که بخواهد بحضور شاهنشاه برود، اول باید نخست وزیر دربار را دیده و استجازه نماید. 🔹 قبل از وارد شدن به حرم مطهر حسینی به صدر اعظمش گفت: یک روضه خوان خوبی پیدا کن تا من گریه کنم. صدر اعظم طبق دستور رفت چند تا از بهترین روضه خوانهای کربلا را آورد. هر چه روضه خوانها خواندند شاه ابدا گریه اش نگرفت! صدر اعظم ترسید، به علمای کربلا گفت اگر شاه به گریه نیفتد کار خراب میشود. رفتند روضه خوان گمنامی آوردند. روضه خوان، سیدی پیر اما خبره وکاردان به نام سید حبیب بود به صدر اعظم گفت: من شاه را میگریانم. 🔹به مجرد اینکه نزدیک شاه رسید خطاب به قبر امام حسین علیه السلام عرض کرد: یا حسین تو در وسط میدان کربلا، آن وقت که یکه و تنها شدی هی داد می زدی "هل من ناصر"حالا این ناصر آمده، اما حیف که دیر آمده! 🔹شاه همین که این را شنید به اندازه ای گریه کرد که صدراعظم ترسید برای شاه اتفاقی بیفتد. به روضه خوان گفت: بس است دیگر نخوان. 🔹ناصر الدین شاه بعد از این صحنه که به حال عادی خود بازگشت، با سوز و گداز این رباعی را به حضرت امام حسین (علیه‌السلام) عرض کرد: گر دعوت دوست می‌شنودم آن روز من گوی مراد می‌ربودم آن روز آن روز که بود روز هل من ناصر ای کاش که ناصر تو بودم آن روز 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
بسم الله الرحمن الرحیم: ‍ ⇦🕊 روضه و توسل جانسوز _ دیرِ راهب و اسارت خاندان آل الله _حاج آرمین غلامی↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ┄┅═══••↭••═══┅┄ با یه زحمتی بچه ها رو خواباند، بگذرم اومد جلو ، به این نیزه دار گفت یه خواهشی ازت دارم. _چیه؟ راهب چی میگی؟ گفت میتونم ازت خواهش کنم این سر امشب مهمون من باشه؟.. گفت اینجوری نمیشه، باید پولی بدی عطایی بدی . زری داد و سرُ از بالایِ نیزه پایین آورد .. شاید بی بی هی زیر لب داره میگه راهب میدونی قیمت اون سر چی بود؟.. راهب اون سر تو بغل زهرا بزرگ شده .. راهب قیمت اون سر رو این دختر فقط می‌دونه .. از اینجا به بعد رو ابن شهر آشوب در مناقبش نقل میکنه منم نقل میکنم، سرُ آورد با احترام در رو بست خدایا این سر کیه اینجوری دل منو میلرزونه ؟.. بگو راهب سر چیه؟.. یه اسم از کربلاش میاد دل ما میلرزه.. اما اینجا دید داره هاتفی صدا میزنه طوبی لَک .. طوبی لَک .. خوش به سعادتت .. خوش به سعادتت .. خدایا چه خبره؟.. کیه این هاتف؟ .. دید نه، این سر عجیب غریبه، هی صدا زد با من حرف بزن، یه ذره با من حرف بزن ، دید نمیشه یهو صدا زد یا ربّ بِحَق عیسی تَأمُرُ هذا الرأس بتَکَلُّم مِنّی .. به این سر امر کن با من حرف بزنه .. یهو دید لبا داره به هم میخوره .. الهی فدایِ اون لبای خونیت آره این شده جوابِ مهربونیت .. میگه گوشامو ‌جلو بردم بینم چی میگه صدا اومد راهب میخوای چی بشنوی؟ صدا زد شما کی هستی ؟ خودتو به من معرفی کن، میگه دید دوباره لبا داره به هم میخوره،میخوای منو بشناسی؟ .. أنا ابنُ محمدٍ المصطفی ... أنا ابنُ علیٍ المرتضی ... أنا ابنُ فاطمةِ الزهراء ... من میگما، شاید یهو صدایِ مادرش .. راهب داره گوش میده، یهو دید لبا داره بازم به هم میخوره، صدا داره میاد راهب : انا المَظلوم ... انا الغَریب ... انا العَطشان ... قربونت بشم اینطوری نگو جگرِ راهب خون شد .... دیگه نتونست تحمل کنه خم شد وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى خَدِّهِ ... جایِ رقیه خالی .. جای رباب خالی .. جای سکینه خالی ... جای زینب خالی ... صورت رو صورت ابی عبدالله گذاشت ... راهب میدونی این صورت رو صورت کیا نشسته ... آقا چرا محاسنت خونیِ ... راهب ، اون خون ، خونه علی اکبرشِ ... هم غلام سیاه جُونِشِ ... هم خونه دونه دونه شهداشه ... از همه مهم تر خونه علی اصغرشِ ... آقا چرا محاسنت خاکستری شده ... ای داد ... بابا ... بابا ... از رو نیز نگام میکردی یادته من تو رو نگاه می کردم یادته پای نیزه تن سیلی خوردم یادته من همش زمین میخوردم یادته .... حسین ...... آرمین غلامی ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
بسم الله الرحمن الرحیم: ‍ ⇦🕊 روضه و توسل جانسوز _ دیرِ راهب و اسارت خاندان آل الله _حاج آرمین غلامی↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ از صبح دل تو دلش نیست ، یه خوابی دیده عیسی مسیح بهش گفته مهمون داری ... از صبح نشسته منتظر خدا این مهمون من کیه که عیسیِ پیغمبر اینجور سفارششُ کرده ... کأنَّ یه کِشِشی تو این دلشِ .. یه هول و وَلایی تو این دلش ایجاد شده ... همینجور منتظر ساعات گذشت ، ظهر شد عصر شد ، نزدیک غروب از دور یهو دید یه سیاهی داره نزدیک میشه ، اومد بیرون با دقت نگاه کرد دید یه قافله ای داره میاد ... همینجور که قافله نزدیکتر میشد نگاه کرد دید این قافله حالاتش عجیب غریبه ... یه عده مرد جنگی ، از سر و وضعشونم معلومه لا اُبالی ... پشت سرشون هشتاد و خورده ای زن و بچه قد و نیم قد ... یه آقایی روی ناقۀ لنگ ... دستاشو بستن ... پاهاشو از زیر شکم ناقه ... نگاه میکنه به چهرۀ این قافله، خدا این قافله عجب عجیب غریبِ ... نه به اون مردایِ جنگی ، نه به این زن و بچه ... اینا کی ان؟.. نکنه اینا همون مهمونایی ان که عیسی مسیح به من وعده داده .. یه نگاهی درستی کرد دید بالایِ نیزه یه تعداد سرُ زدن .. اما این زن و بچه همش نگاهشون به یه سر که بین اون یکی سَرا مثل خورشید داره نور میده ... هی نگاه می‌کنه ، خدایا چقدر نورانیِ این رأس مبارک ... این همون مهمونیِ که عیسی به من وعدۀ اومدنشو داده .. ایستاد، آرام آرام آمدند راهب بگو ببینم تو این دِیرت یه جا برا استراحت ما هست یا نه؟ گفت بفرمایید میتونید اینجا استراحت کنید، میگه آمدن خودشون چادر زدن و اسباب غذا ، یه عده ای زن و بچه ها رو هم جمع کردن پشت دِیر (کلیسا) زن و بچه ها کنار هم ، آروم آروم داره غروب میشه، هوا داره سرد میشه ، لباس نامرتب تن این بچه ها ... دید تو این زن و بچه ها چشم همه شون به یه خانم .. انگار همه پروانۀ دور اون شمعند ... صدا میزنه بچه ها بیان جلوتر، بچه ها تو پناه این دیوار پناه بگیرید ، سرما کمتر اذیت کنه .. یکی میگفت عمه پاهام .. یکی میگفت عمع امروز یکم عقب افتادم بد زدن تو کمرم .. صدا میزد کلثوم، چند تاشونو تو بغل کن .. رباب چند تاشونوم تو بغل کن .. فضه نزار این بچه ها جدای از هم بشینن .. صدا زد اون نازدانه ام بیاد بغل خودم عمه ... عمه فدات بشه عمه .. غلامی(مجنون) ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
🍃🌹🍃 بسیار زیبا از حضرت اباالفضل(ع ) 🌷 ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺑﺎﺍﻟﻔﻀﻞ ﺩﺧﺘﺮ ﻣﺴﻴﺤﯽ ﻓﻠﺞ ﺭﺍ ﺷﻔﺎ ﺩﺍﺩ ﺣﻀﺮﺕ ﺣﺠﺖ ﺍﻟﺎﺳﻠﺎﻡ ﻭ ﺍﻟﻤﺴﻠﻤﻴﻦ ﺁﻗﺎﯼ ﺣﺎﺝ ﺷﻴﺦ ﻣﻬﺪﯼ ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪ ﺍﺻﻔﻬﺎﻧﯽ ﭼﻨﻴﻦ ﻧﻘﻞ ﻣﯽ‌ﻧﻤﺎﻳﺪ: ﻓﺮﺩﯼ ﻣﺴﻴﺤﯽ ﺍﻫﻞ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺑﻮﺩ. ﺩﺧﺘﺮﯼ ﺩﺍﺷﺖ ﮐﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺍﻭ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻓﻠﺞ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ. ﻭﯼ ﻣﯽ‌ﮔﻔﺖ: ﺍﻳﻦ ﺩﺧﺘﺮﻡ ﺭﺍ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﺑﻪ ﺩﮐﺘﺮ ﺑﺮﺩﻩ ﺍﻡ، ﻭﻟﯽ ﻫﻤﻪ، ﺍﺯ ﻋﻠﺎﺟﺶ ﻋﺎﺟﺰ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﻃﺒﻴﺒﺎﻥ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺟﻮﺍﺏ ﮐﺮﺩﻧﺪ. ﻣﻦ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﻧﺎﺍﻣﻴﺪ ﺑﻮﺩﻡ ﻭ ﺳﻪ ﻣﺎﻩ ﺑﻮﺩ ﺩﺧﺘﺮﻡ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺭﻭﯼ ﺗﺨﺖ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ. ﺭﻭﺯﯼ ﺩﻟﻢ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ، ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺁﻣﺪﻡ، ﺩﻳﺪﻡ ﺍﺻﻔﻬﺎﻧﯽ‌ﻫﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻗﺎ ﻗﻤﺮ ﺑﻨﯽ ﻫﺎﺷﻢ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺿﺮﻳﺢ ﺩﺭﺳﺖ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﻣﯽ‌ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﻪ ﮐﺮﺑﻠﺎ ﺑﺒﺮﻧﺪ، ﻫﻤﻪ ﺩﻭﺭ ﺁﻥ ﺟﻤﻊ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﮔﺮﻳﻪ ﻣﯽ‌ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﻣﯽ‌ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﻳﺎ ﺑﺎﺏ ﺍﻟﺤﻮﺍئج! ﻣﺸﮑﻠﺎﺗﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺣﻞ ﮐﻦ. ﻣﻦ ﻫﻢ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﻳﻦ ﺷﻮﺭ ﻭ ﻏﻮﻏﺎ ﺭﺍ ﺩﻳﺪﻡ، ﺍﺯ ﻳﮑﯽ ﭘﺮﺳﻴﺪﻡ: ﺁقا! ﺁﻳﺎ ﺍﻳﻦ ﺍﺑﺎﺍﻟﻔﻀﻞ ﺷﻤﺎ ﺑﺮﺍﻳﺶ ﻓﺮﻕ ﻫﻢ ﻣﯽ‌ﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺑﻴﺎﻳﺪ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﺵ، ﻳﺎ ﻣﺴﻴﺤﯽ؟ ﮔﻔﺖ: ﻧﻪ ﺁقا! ﺍﻳﻦ ﻣﻮﻟﺎﯼ ﻣﺎ ﺁﻥ ﻗﺪﺭ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻫﺮ ﮐﺲ ﺑﻪ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﺵ ﺭﻭﺩ ﻧﺎﺍﻣﻴﺪﺵ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ. ﻣﻦ ﻫﻢ ﺟﻠﻮ ﺭﻓﺘﻪ، ﺿﺮﻳﺢ ﻣﻄﻬﺮ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ: ﺍﯼ ﺍﺑﺎﺍﻟﻔﻀﻞ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ها! ﻣﻦ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺷﻨﺎﺳﻢ، ﻭﻟﯽ ﺍﻳﻦ ﻃﻮﺭ ﮐﻪ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﺍﺳﺖ ﺷﻤﺎ ﺧﻴﻠﯽ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭ ﻫﺴﺘﻴﺪ، ﺍﮔﺮ ﻣﺸﮑﻞ ﻣﺮﺍ ﺣﻞ ﮐﺮﺩﻳﺪ، ﺩﺧﺘﺮﻡ ﺭﺍ ﺷﻔﺎ ﺩﺍﺩﻳﺪ، ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﻗﻮﻝ ﻣﯽ‌ﺩﻫﻢ، ﺧﻮﺩﻡ، ﻫﻤﺴﺮﻡ ﻭ ﺩﺧﺘﺮﻡ ﻫﺮ ﺳﻪ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺷﻮﻳﻢ ﻭ ﺍﺯ ﺷﻴﻌﻴﺎﻥ ﺷﻤﺎ ﺑﺎﺷﻴﻢ. ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺣﺎﻝ ﮔﺮﻳﻪ ﺯﻳﺎﺩﯼ ﻧﻤﻮﺩ، ﺩﻳﺪﻡ ﺩﻟﻢ ﺷﻮﺭ ﻣﯽ‌ﺯﻧﺪ، ﻃﻮﻟﯽ ﻧﮑﺸﻴﺪ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺭﻓﺘﻢ، ﺩﻳﺪﻡ ﻫﻤﺴﺎﻳﻪ‌ﻫﺎ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﯼ ﻣﺎ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺁﻣﺪ ﻣﯽ‌ﮐﻨﻨﺪ. ﺑﺎ ﺧﻮﺩﻡ ﮔﻔﺘﻢ: ﺍﯼ ﻭﺍی! ﺩﺧﺘﺮﻡ ﺍﺯ ﺩﻧﻴﺎ ﺭﻓﺘﻪ. ﻭﻗﺘﯽ ﻭﺍﺭﺩ ﺧﺎﻧﻪ ﺷﺪﻡ، ﺩﻳﺪﻡ ﺩﺧﺘﺮﻡ - ﮐﻪ ﺳﻪ ﻣﺎﻩ ﺑﯽ ﻫﻮﺵ ﺑﻮﺩ - ﺭﻭﯼ ﺗﺨﺖ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﻭ ﮔﺮﻳﻪ ﻣﯽ‌ﮐﻨﺪ ﻭ ﺻﺪﺍ ﻣﯽ‌ﺯﻧﺪ: ﻳﺎ ﺍﺑﺎﺍﻟﻔضل! ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻐﻞ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ: ﺩﺧﺘﺮﻡ ﭼﻴﻪ؟ ﺍﺑﺎﺍﻟﻔﻀﻞ ﮐﻴﻪ ﺻﺪﺍ ﻣﯽ‌ﺯﻧﯽ؟ ﮔﻔﺖ: ﺑﺎﺑﺎ ﺷﻤﺎ ﻧﺒﻮﺩﻳﺪ، ﻳﮏ ﺩﮐﺘﺮ ﺁﻣﺪ ﺑﺎﻟﺎﯼ ﺳﺮﻡ ﻭ ﻣﺮﺍ ﺷﻔﺎ ﺩﺍﺩ. ﮔﻔﺘﻢ: ﺩﺧﺘﺮﻡ ﺍﺳﻤﺶ ﭼﻪ ﺑﻮﺩ؟ ﭼﻪ ﺷﮑﻠﯽ ﺑﻮﺩ؟ ﮔﻔﺖ: ﺑﺎﺑﺎ ﺍﺳﻤﺶ ﺍﺑﺎﺍﻟﻔﻀﻞ ﺑﻮﺩ، ﺩﺳﺖ ﺩﺭ ﺑﺪﻥ ﻧﺪﺍﺷﺖ، ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺩﺳﺖ ﺩﻭ ﺑﺎﻝ ﻓﺮﺷﺘﮕﺎﻥ ﺩﺍﺷﺖ، ﺑﺎﻝ ﻫﺎﻳﺶ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ ﺑﺪﻧﻢ ﮐﺸﻴﺪ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺧﺪﺍ ﺷﻔﺎﻳﺖ ﺩﺍﺩ، ﺳﻠﺎﻡ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﺑﺎﺑﺎﻳﺖ ﺑﺮﺳﺎﻥ ﻭ ﺑﮕﻮ: ﻗﻮﻟﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﺑﺎﺍﻟﻔﻀﻞ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺩﺍﺩﯼ، ﻳﺎﺩﺕ ﻧﺮﻭﺩ. ﺍﻳﻦ ﺭﺍ ﮔﻔﺖ ﻭ ﺍﺯ ﻧﻈﺮﻡ ﻏﺎﻳﺐ ﺷﺪ، ﻣﻦ ﻫﻢ ﺩﻳﮕﺮ ﺧﻮﺏ ﺷﺪﻡ. ﭼﻪ ﺯﻳﺒﺎ ﺳﺮﻭﺩﻩ: ﺩﺳﺖ ﺳﺎﻗﯽ ﺑﻮﯼ ﺯﻫﺮﺍ ﻣﯽ‌ﺩﻫﺪ ﻧﻮﺭ ﺧﻮﺩ ﺑﺮ ﻧﺨﻞ ﻭ ﺻﺤﺮﺍ ﻣﯽ‌ﺩﻫﺪ ﺯﺍﻳﺮ ﺩﺳﺘﯽ ﮐﻪ ﺯﻫﺮﺍ ﻣﯽ‌ﺷﻮﺩ ﺍﻭ ﺩﮔﺮ ﻣﺤﺮﺍﺏ ﺩﻝ‌ﻫﺎ ﻣﯽ‌ﺷﻮﺩ ﺩﺳﺖ ﺗﻮ ﻣﺸﮑﻞ ﮔﺸﺎﯼ ﺧﻴﻤﻪ ﺑﻮد ﺩﺳﺖ ﺗﻮ ﺭﻓﻊ ﺑﻠﺎﯼ ﺧﻴﻤﻪ ﺑﻮﺩ ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺳﺖ ﺗﻮ ﺁﺭﺍﻡ ﮐﺮﺩ ﺳﺎﻳﻪ ﯼ ﺩﺳﺘﺖ ﺯﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺭﺍﻡ ﮐﺮﺩ ﻣﻦ ﮐﻪ ﺍﯼ ﺳﺎقی! ﺯﻣﻴﻦ ﮔﻴﺮ ﺗﻮﺃﻡ ﺯﺍﻳﺮ ﺩﺳﺖ ﻋﻠﻢ ﮔﻴﺮ ﺗﻮﺃﻡ 📚چهره درخشان قمر بنی هاشم حضرت ابوالفضل عباس علیه السلام 🍃💐🍃
مراسمات عزای امام حسن المجتبی (ع).-به روایت7صفر-درکرمانشاه
🕌نگاهی گذرا به زندگینامه حضرت علیه‌السلام : امام دوم شیعیان پدر : امام علی علیه السلام مادر : حضرت فاطمه علیها السّلام فرزندان : زید، ام الحسن، ام الحسین، حسن، عمر، قاسم، عبدالله، ابوبکر، عبدالرحمن، حسین، طلحه، ام عبدالله، ام سلمه، رقیه کنیه : ابومحمد زادروز : ۱۵ رمضان، سال ۳ق. زادگاه : مدینه مدت امامت : ۱۰ سال (۴۰-۵۰ق) شهادت :۷صفر و به‌روایتی ۲۸ صفر، ۵۰ق. مدفن : بقیع، مدینه محل زندگی : مدینه، کوفه لقب(ها) : مجتبی، سید، تقی، طیب، زکی، سبط طول عمر : ۴۸سال فرزندان او را سادات حسنی می‌نامند. امام مجتبی(ع) از ۲۱ رمضان سال ۴۰ق به مدت ۶ الی ۸ ماه خلیفه مسلمانان بود. اهل سنت او را با توجه به حدیثی منسوب به پیامبر(ص)، آخرین خلیفه از خلفای راشدین دانسته‌اند. خلافت او با بیعت مردم عراق و همراهی سایر سرزمین‌های اطراف آغاز شد اما اهالی شام به رهبری معاویه با این خلافت مخالفت کردند که با شکاف در اصحاب امام، به صلح انجامید. (ع) @thaghlain 🌹
✨﷽✨ 💠مجازات دفاع نکردن از محبین اهلبیت ↻روزی عقربی یکی از دوستان امیرالمومنین عليه السلام را نیش زد و سریعا نزد امیرالمومنین عليه السلام آمد. ↻حضرت به او فرمود: بر اثر این نیش نمی میری برو. او رفت و پس از مدتی آمد و عرض کرد:  یا امیرالمومنین بر اثر آن نیش عقرب دو ماه زجر کشیدم حضرت به او فرمود: میدانی آن عقرب چرا تو را نیش زد؟ ↻عرض کرد خیر حضرت فرمودند:  چون یک بار در حضور تو سلمان را به خاطر دوستی ما مسخره کردند و تو هیچ نگفتی و از سلمان دفاع نکردی این نیش عقرب به خاطر آن است. ↻نیش و کنایه زدن به محبین و موالیان حضرات معصومین(علیهم السلام) اینقدر مهم و حساس است. دفاع نکردن از سلمان این عقوبت را داشت. 📚 مستدرک الوسایل ج۱۲  @thaghlain 🌹
هدایت شده از سیدمحمد
گرایشهای باطل مردمی روزی معاویه به امام حسن علیه السلام گفت: من از تو بهترم. امام علیه السلام فرمود: چرا ای پسر هند؟ معاویه جواب داد: زیرا مردم با من هستند و بدور من جمع شدند و به دور تو اجتماع نکردند. امام علیه السلام فرمود: این سخن تو بدور از حقیقت است و همراهی مردم با تو بخاطر خبی تو نیست ای فرزند هند جگر خوار. سانی که بدور تو جمع شده اند دو دسته اند: عده ای که مطیع و راضی هستند و عده ای که از روی اکراه و نارضایتی بدور تو جمع شدند، اما اطاعت کننده از تو خدا را معصیت کرده است و کسانی که با اجبار با تو همراه شدند بر اساس گفته خداوند در قرآن معذورند و حاشا که من به تو بگویم من بهتر از تو هستم، زیرا در تو خیری وجود ندارد تا من بهتر از تو باشم. اما بدان که خداوند مرا از صفات پست پاک گردانیده است همان گونه که تو را از فضایل دور داشته است. امام حسن علیه السلام با این سخنان ارزشمند خود بیان فرمود که گرایشهای مردمی همیشه حق نیست ممکن است زمانی مثل زمان پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله یا زمان نهضت اسلامی ایران به رهبری امام خمینی گرایش مردم حق باشد و زمانی مثل معاویه یا افراد دیگر که موارد آن فراوان است باطل باشد. بنابراین گرایشهای مردمی همیشه راه حق نیست. بله در مواردی راه حل است. و این درس بزرگی است که امام علیه السلام به تاریخ داده است. چه اینکه گرایش مردم به امام خمینی در اول انقلاب اسلامی حق بود اما گرایش آنها به بنی صدر اولین رئیس جمهور نظام اسلامی در ایران باطل بود. معیار گرایشهای حق تطبیق آنها با احکام و ارزشهای الهی و اسلام ناب محمدی است. بحارالنوار 44، 104.
سلمان_فارسی_هشت صفر دیده بر راه تو هستم که پریشان توام ناله دارم زپیت،دست به دامان توام کاش باران بزند تا که بشویَد دل من شرم دارد زِ شما یارپشیمان توام به کجا این سرِ شب خفته دراین خاک شدی تویی سلمان ومنم پاره گریبان توام گریه برحضرت سلمان بنمودم همه شب چه لطیف است هوا در پسِ باران توام من که از درک مقام توبه دورم سلمان تا به پایم نرود خار مغیلان توام علی آمدکه دهدغسل وکفن جسم تورا چه سعادت به توسلمان که مسلمان توام تو زپیغمبری وآل محمد سلمان منم ای یار گدای تو وجانان توام هرچه داریم همه نام توباشدسلمان خوشبحالم که چنین بی سر و سامان توام کاش میشد که شبی بامنه مجنون به سخن باشی ای یار که من ،بازپریشان توام آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) 👉 🔹 🔹
مجنون کرمانشاهی 002.وفات سلمان99.m4a
2.89M
🎙 صوتی 🎵 درباب حضرت سلمان ✅ _سلمان فارسی 🎤 ⚫️ 8ماه صفر 📜ِ_ِ_سلمان فارسی کیست
🖕🖕🖕 #تقویم_مراسمات یکشنبه6مهر ۹۹ #کرمانشاه 💠کانال اثار #حاج_آرمین_غلامی
🖕🖕🖕 #تقویم_مراسمات یکشنبه6مهر ۹۹ #کرمانشاه 💠کانال اثار #حاج_آرمین_غلامی
هدایت شده از نرم افزارهای تبلیغی
فیش جامع محرم.apk
17.68M
🔻هزار منبر و روضه محرم 🔻 🔖📱برنامه اندروید 📱🔖 🔺نسخه ۴🔺 ↙️فیش منبر روشمند ↖️متن سخنرانان مشهور ↙️فیش مرثیه و روضه روشمند ↖️متن مقتل مستند ↙️مقتل تحقیقی متناسب هر شب ↖️فیش احکام محرم ↙️کتب متناسب محرم ↖️منابر ویژه عاشورا و تاسوعا ✍️با این نرم افزار حتی یک جلد کتاب با خودتان به نبرید 🔷حدود ۱۰۰۰ (هزار) فیش منبر و مرثیه 📌دانلود مستقیم 👇 http://talabeyar.ir/1398/06/moharam/ 📌دانلود از ایتا 👇 http://eitaa.com/fish_apk/164 📳 جامع و کاربردی👌 ✴️ با گرافیک زیبا و چشم نواز 🔘 📩دانلود فــــیــــــش های اندروید ╭┅─────────┅╮ 🌺 @fish_apk ╰┅─────────┅╯
هدایت شده از مربی یار
💠محتواهای ماه 💠 🔸جهت آماده سازی و دریافت محتوای تبلیغی شب های محرم اقدام بفرمائید 👇👇 🔷فیش منبر و منبرهای مکتوب ماه محرم 👇 http://eitaa.com/joinchat/2398879744Cdd88d0e5af 🔷فیش روضه و مرثیه و قطعات روضه های ماه محرم علما و بزرگان 👇 http://eitaa.com/joinchat/3137929230C4909808008 🔷صدها سخنرانی صوتی منبری های مشهور بصورت کوتاه و کامل با موضوع محرم 👇 http://eitaa.com/joinchat/3244621837C9bf7fbeeae 🔷 نرم افزارهای تبلیغی ویژه منبر و روضه 👇 http://eitaa.com/joinchat/4273078289C126ab35b12
هدایت شده از مربی یار
مزد بی قرار حسین بودن.mp3
2.93M
🔖ملاک تقرب به اهل بیت علیهم السلام چیست ؟ 💠مزد بی قرار امام حسین علیه السلام بودن چیست ؟ 🌷داستان یک بی قرار امام حسین علیه السلام 🌹 مقام فاضل دربندی 🌹 🔻السلام علیک یا ابا عبدالله 🔻 علیه السلام ━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━ @membariha  👈  داستان منبر 🎲 ━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━
🖕🖕🖕 #تقویم_مراسمات یکشنبه6مهر ۹۹ #کرمانشاه 💠کانال اثار #حاج_آرمین_غلامی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مجنون کرمانشاهی 004.m4a
3.47M
🎙 صوتی 🎵 درباب حضرت عماریاسر ✅ _حضرت عمار-و واقعه جنگ صفین 🎤 ⚫️ 9ماه صفر 📜ِ_ِ_شهادت عمار
هدایت شده از جنت المهدی۳۱۳
هفت ویژگی عماریاسر درحدیث پیامبر صلّی الله علیه و آله وسلم @jannatolmahdi313 (صلی الله علیه و آله و سلّم) به عمار فرمودند: 🌴 أَبشِرْ یا أَبا الْیقْظَانِ! فَإِنَّک أَخُو عَلِی فِی دِیانَتِهِ وَ مِنْ أَفَاضِلِ أَهْلِ وَلَایتِهِ وَ مِنَ الْمقْتُولِینَ فی محَبَّتِهِ تَقْتُلُک الْفِئَة الْبَاغِیة وَ آخِرُ زَادِک مِنَ الدُّنْیا صَاعٌ مِنْ لَبَنٍ وَ یلْحَقُ رُوحُک بِأَرْوَاحِ مُحَمَّدٍ وَ آلِه الْفاضِلِینَ فأَنْتَ مِنْ خِیارِ شِیعَتِی؛ 🍃 مژده باد بر توای ابوالیقظان (عمار) 1.تو برادر دینی علی علیه السلام 2. و از برترین‌های اهل ولایت او هستی 3.و در راه محبت علی کشته می‌شوی، 4.گروه سرکش تورا می‌کشند 5. و آخرین توشه تو از دنیا پیمانه‌ای شیر است 6.و روح تو به ارواح محمد و آل برتر او ملحق می‌گردد، 7. پس تو از برگزیدگان شیعه من هستی 📖 تفسیر امام حسن عسکری(علیه السلام)، ص 83. ♻️ ♻️ ۳۱۳👇••🇮🇷•• تشریف بیاورید @jannatolmahdi313
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل - شهادت حضرت عمار علیه السلام منم عمارگدایی به سرِ خوانِ توام یاعلی ریزه خوره سفره ی پر نانِ توام جنگ صفین رسید وطلب عشق کنم وعده عشق رسیده است به فرمان توام پیش از آنکه خواهشم را گفته‌باشم یاعلی مهلتِ گفتن نخواهد داشت مهمانِ توام صدچوعمارت فدای تارمویی ازحسن من فدایی حریم ملک جانان توام از سرِ انگشت‌هایت میرسدجود و کرم زیرِ این پرچم علی جان زیرِ بارانِ توام جنگ صفین آمدورزم منه عمار بین طاقِ عرشِ عالمِین من مرغ اِیوانِ توام "کربلا گرنیستم یاری کنم اولاده تو درهواخواهی تو من نذر جانانِ توام عاقبت افتادبر روی زمین عماره تو ذوالفقارِ مرتضایم بین دستانِ توام حیدرکرارآمدگریه بر عمارکرد من گلی پژمرده ام، بین گلستانِ توام #9 صفین_9صفر_ 👉 🔹 🔹
Voice 126_sd.m4a
1.52M
◀️پاداش دوست داشتن امام حسین علیه السلام: آیت الله شبیری زنجانی فرمودند: 👈 چند سالی بود که معنی و تفسیر آیه 73 سوره زمر مرا بخود مشغول نموده بود. 🌹(وَ سِیقَ الَّذِینَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَی الْجَنَّةِ زُمَرا|(زمر73ً )🌹 👈یعنی مومنین را به سمت بهشت می کشند . 👈از خود پرسیدم چرا گفته شده به سمت بهشت میکشند!! 👈تمام کتب و تفاسیر مختلف را دیدم نتیجه ای حاصل نشد تا اینکه به روایتی از امام صادق علیه السلام در بحارالانوار برخورد نمودم .که می فرماید: 🌸مومنین و دوستان سید الشهدا (ع) در روز حساب از خدا می خواهند قبل از ورود به بهشت مولایشان حسین را ملاقات نمایند. 🌸 🍀امام به دیدار محبان می آید . این ملاقات بسیار طولانی می شود🍀 . امام_صادق(ع) می فرماید : 🌹هردو طرف غرق تماشا هستند و هیچکدام چشم بر نمی دارند نه امام محبان خود را رها می کند نه دوستان سید الشهدا از مولای خود دل بر می دارند .🌹 🌸ملاقات آنقدر طولانی می شود که خداوند به مأموران بهشت می فرماید این مومنین و دوستان حسینم را به طرف بهشت بکشید تا ملاقات پایان یابد.🌸 🌷السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین الشهید مداح حاج آرمین غلامی
Voice 128_sd.m4a
2.45M
حجة الاسلام و المسلمين آقاى حاج شيخ محمد باقر ملبوبى صاحب كتاب «الوقايع و الحوادث» خوابى را كه خود از آيت الله سيد محمد گلپايگانى شنيده اند، طبق درخواست نويسنده چنين مرقوم فرمودند: 🌹 آیت الله سيد محمد گلپايگانى فرزند عارف واصل، آيت الله العظمی سيد جمال الدین گلپايگانى فرمودند: مدتها پس از فوت مرحوم پدرم، شبى در خواب ديدم حضورشان مشرف شدم و ايشان در اطاق مفروش به زيلو و فاقد اثاث نشسته اند. گفتم: پدر! اگر خبرى نيست ما هم به دنبال كارمان برويم؟ وضع طلبگى در گذشته و حال همين است كه به چشم مى خورد. فرمودند: پسر، حرف مزن! هم اكنون ولى امر تشريف مى آورند. آنگاه پدرم از جا برخاست. متوجه شدم محبوب كل عالم، حضرت ولى عصر عليه السلام تشريف آوردند. پس از عرض سلام و جواب حضرت، قبل از اين كه من حرفى بزنم، حضرت فرمودند: «سيد محمد! مقام پدرت اين حجره ی محقر نيست، بلكه مقامش آن جاست. به محل مورد اشاره ی دست حضرت نگاه كردم، قصرى با شكوه و ساختمانى با عظمت – كه لايدرک و لايوصف است – ديدم و خوشحال گرديدم.» عرض كردم: يابن رسول الله! آيا وقت ظهور مبارک رسيده است تا ديدگان همه به جمال و حضورتان روشن شود؟ ♦️ حضرت فرمودند: «لم تبق من العلامات الا المحتومات و ربما اوقعت فى مدة قليلة، فعليكم بدعاء الفرج؛» 🔷 از علایم ظهور فقط علامات حتمى مانده است و شايد آنها نيز در مدتى كوتاه به وقوع بپيوندند؛ پس بر شما باد كه براى فرج دعا كنيد. 📚 منبع: 1- کتاب «الوقایع و الحوادث» نوشته شیخ محمد باقر ملبوبی 2-زندگینامه و احوالات آیت الله سید جمال الدین گلپایگانی _مداح حاج آرمین غلامی
Voice 111_sd.m4a
2.71M
روضه شب جمعه مرحوم آیت الله تکابنی در مواعظ المتقین می نویسد: سلمان فارسی تو کوچه ها و پس کوچه ها عبور می کرد، دید آقا امام حسین (علیه السّلام) در سن کودکی، گوشه ای دور از بچه های دیگر ایستاده اند و گریه می کنند. سلمان جلو رفت، سؤال کرد یابن رسول الله ! جانم به فدای شما، آیا اتفاقی افتاده است، اینچنین گریه می کنید؟ ابی عبدا… جواب نداد، باز سلمان اصرار کرد، گفت آیا کسی شما را اذیت کرده، دائم سؤال می کرد. آخر پسر زهرا فرموده باشد: سلمان ! اگر بگویم طاقت شنیدنش را نداری، عرضه داشت یابن رسول ا… ! مگر نشنیدید پیغمبر فرمود: سلمان از ما است به من بگویید چی شده است؟ شروع کرد وقایع کربلا را تعریف کند. ای سلمان ! یک روز من بزرگ می شوم، گذر من به کربلا می خورد، خدا به من یک پسر می دهد، اسم او علی اکبر است، سلمان فرشته ها صف می بندند جمال این پسر را ببینند،  اما همین پسر را تو کربلا جلوی من می کشند …  . سلمان ! خدا یک پسر دیگر به من می دهد اسمش علی اصغر است. این پسر را با لب تشنه وقتی از لشگر برای او آب می خواهم او را روی دستم با تیر سه شعبه می کشند. سلمان ! خدا به من یک برادر می دهد اسم او عباس (علیه السّلام) است کنار نهر آب او را با لب تشنه می کشند …. . سلمان نگاه می کرد، دید گریه ی آقا شدیدتر شد، نفس بند آمد صدا زدند ای سلمان ! زینبم … اینقدر گفت  …. سلمان آخر کار سؤال کرد، آقا جان ! شما که همه کاره ی خلقت هستید اراده کنید همه چیز را عوض کنید. آقا امام حسین (علیه السّلام) فرموده باشند: سلمان درست می گویی، ... مداح حاج آرمین غلامی
🖕🖕 بسم الله الرحمن الرحیم اعلام مجلس روضه #_حی_علی_العزا_حی_علی_البکاء اعلام جلسه #کرمانشاه_ _مداح حاج آرمین غلامی _یکشنبه 25 آبان.ساعت 3:30عصر _مکان.فردوسی، خیابان سراب، کوی دهم دلگشایی، بدعوت کرم (ویژه بانوان)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا