eitaa logo
مناهج 🇵🇸🇮🇷
19.8هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.1هزار ویدیو
172 فایل
﷽ 🌀 نگرش‌ها و دغدغه‌های حوزه و روحانیت 🌐 Manahejj.ir 📠 ارتباط با مدیر: 🆔 @Manahejj_Admin 📻 رادیو مناهج: 🎧 @Manahejj_Radio 💳 جهت حمایت مالی از مناهج: به ادمین پیام بدهید... ⛔️ تبلیغ و تبادل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌀 سبقت در اعلام مرجعیت ۲ 🔺 استاد هادوی تهرانی 🔸 اظهار تلویحی اعلمیت 🔸 اعلام مرجعیت 🔸 عدم انتشار رساله 📌 پ.ن: درست است که ظاهراً به احترام بزرگان، رساله منتشر نکردند؛ اما گویا آقایان مرجعیت خود را قطعی می‌دانند و دیگران را به تقلید از خود دعوت می‌کنند!! @Manahejj
🌀 سبقت در اعلام مرجعیت ۳ 🔺 شیخ محمدجواد فاضل 🔸 تقلیل از شرایط مشهور تقلید و عدم لزوم اعلمیت 🔸 اعلام مرجعیت 🔸 عدم انتشار رساله #مرجع_سازی #مناهج @Manahejj
🗂 پرونده سودای مرجعیت 📝 درآمد 🖋 علی مهدوی (سردبیر) 🔹 بالاترین منصب دینی در جامعه، مرجعیت است. مرجعیت و زعامت شیعیان بخاطر جایگاه خاصی که دارد، طی قرون متمادی و از همان ابتدا دستخوش نفوذ دشمن، حرص بر ریاست‌طلبی و انواع آمال نفسانی بوده است؛ کما اینکه مراجع حقیقی نیز همیشه از مقام و منصب و موقعیت، فراری بوده‌اند. لذا این بیداری زعمای دین و بصیرت مردم بوده است که توانستند اعلم علما را بر کرسی ریاست دینی تشیع بنشانند و قوت و اقتدار مرجعیت را از هرگونه آسیب و ناهنجاری مصون نگه دارند. 🔹 اکنون با ورود شاگردان مراجع تراز اول به صحنه اعلام مرجعیت، سؤالات و ابهامات فراوانی پیش روست از جمله: ❓آینده مرجعیت چگونه خواهد بود؟ ❓با تکثر مرجعیت، اقتدار و هیمنه‌ی مرجعیت رو به افول نمی‌گذارد؟ ❓چرا در زمانه‌ای که هیچ اجازه اجتهادی امضا نمی‌شود، اعلام مرجعیت رو به فزونی گذاشته است؟ ❓غیر از مراجع، دیگر مجتهدین نیز حق پاسخ به استفتاء و نشر استفتائات دارند؟ ❓برای اعلام مرجعیت، ضابطه و سازوکاری لازم نیست؟ ❓چرا تنها گزینه برخی حضرات، اعلام مرجعیت و تاسیس بیت است؟ اسلام امور بر زمین‌مانده دیگری ندارد؟ ❓آیا در شرایط تقلید نباید بازنگری شود؟ روش برخورد با تزویرهای فرهنگ حاکم بر جهان، بصیرت سیاسی، بصیرت و دید اقتصادی و... 🔹 ششمین پرونده مناهج با عنوان #سودای_مرجعیت در نظر دارد به ابعاد جدیدی از این قضیه بپردازد. اعضای محترم مناهج نیز می‌توانند، نظرات و یادداشت‌های خویش را برای مدیر کانال ارسال کنند. #مناهج @Manahejj
🌀 انحصار یا عدم انحصار مقام افتاء 📝 آیا مجتهدین اجازه پاسخگویی به استفتائات دارند؟ 🖋 علی مهدوی ❓ آیا همه مجتهدین می‌توانند اقدام به پاسخگویی استفتائات مردم کنند؟ ❓ ورود مجتهدین برای پاسخگویی به استفتائات، تضعیف مراجع نیست؟ ❓ جایگاه مجتهدین در مهندسی فقه کجاست؟ 📌 متن کامل یادداشت در پست بعد 👇👇👇👇👇 #سودای_مرجعیت #مناهج @Manahejj
🌀 انحصار یا عدم انحصار مقام افتاء 📝 آیا مجتهدین اجازه پاسخگویی به استفتائات دارند؟ 🖋 علی مهدوی 🔹 خبر اعلام مرجعیت از سوی چندتن از فضلا، بحث داغ این روزهای حوزه علمیه است. تا آنجا که فقط محدود به این افراد نماند و شامل حال فضلایی که اقدام به انتشار استفتائات -در سایتشان- نموده‌اند هم شد؛ ولو اینکه ادعایی برای مرجعیت ندارند. لذا این گمانه‌زنی مطرح شد که چرا فقط آقایان نشست اساتید مورد هجمه رسانه‌ها قرار گرفتند و دیگرانی که دارای سایت و استفتائات هستند چرا در حاشیه امن هستند؟! 🔹 آنچه به نظر می‌رسد این است که در دو سطح باید به این مسأله پرداخت: 1️⃣ انحصار افتاء در سطح رساله‌های متداول در ساحت کلی فقه و مسائلی چون مباحث کلی عبادات و معاملات، وقتی مراجع معظم تقلید ورود کرده‌اند و پاسخگوی سؤالات مردم هستند، دیگر لزومی ندارد مجتهدین هم به پاسخ استفتائات روی بیاورند؛ که اگر مجتهدی چنین کند، به معنای مقدمه‌چینی برای اعلام مرجعیت خواهد بود، هرچند در علن کتمان کنند. وگرنه چنین امری چه سودی خواهد داشت؛ جز تضعیف مرجعیت؟ 2️⃣ عدم انحصار افتاء در مسائل تخصصی امروز نظام اسلامی به شدت نیازمند ورود علمی مجتهدین به ساحات مختلف زندگی بشر است. از سبک زندگی، خانواده و تربیت گرفته تا معماری، هنر و مدیریت‌های خرد و کلان. از این حیث برای هیچ مرجعی امکان ورود تخصصی در تمامی ابعاد فقهی میسر نیست. ضعف اصلی، امروز اینجاست که مجتهدین بسیاری باید در این مسائل احساس تکلیف کنند و بجای اختیار کردن کرسی مرجعیت، خود را وقف اسلام کنند. لذا اگر مجتهدی در فقه اقتصاد، فقه معماری، یا حتی فقه تربیت و خانواده ورود کند، به تألیف کتاب و تنظیم چارچوب‌های آن علم بپردازد و حتی به پاسخگویی استفتائات -البته در چارچوبی مشخص- در زمینه تخصصش بپردازد، نه تنها هیچ اشکالی ندارد، بلکه راهی برای برون رفت بسیاری از معضلات نظام اسلامی گشوده است. در واقع مجتهدین، نظریه پردازان نظام اسلامی هستند که با حمایت و نظارت مراجع معظم تقلید، باعث تحقق حداکثری دین در جامعه خواهند شد. 〰️〰️〰️〰️〰️ 🗂 پرونده سودای مرجعیت @Manahejj
🌀 ادب مرجعیت 🖋 محمد حق‌پرست 🔹 برخی همیشه در برابر جریان تحول خواهی، شبهه «تراث» و «سیره سلف» را مطرح می‌کنند. وقتی می‌گوییم برخی کتابها باید اصلاح، و برخی باید حذف شوند، سریعا می‌گویند علمای سابق همینها را خواندند. وقتی می‌گوییم نظام پرداخت شهریه باید اصلاح شود و ارتقا پیدا کند، می‌گویند علمای سابق با همین اندک زندگی کردند و علم را پیش بردند. 🔹 اما برخی از همین جماعتی که همیشه داعیه دار تراث و سیره گذشتگان و سلف صالح هستند، پای ادعای مرجعیت که می‌رسد، مبنای سیره اخلاقی سلف در مرجعیت که مهمتر از سیره علمی است، دیگر ارزشی ندارد. گویا مسئله مهمی در میان است. آری، تکلیف‌تراشی مرجعیت و تقلید و بیت و دفتر و دستک و وجوهات. 🔹 یادشان می‌رود که سلف صالح در برابر ادعای مرجعیت چه سیره‌ای داشتند. سلف صالح، قبل از ادعای مرجعیت، ادب مرجعیت داشتند. حتی اگر مردم به سراغشان می‌آمدند، تا زمانی که استادشان زنده بودند، فکر رساله و استفتاء هم به ذهنشان نمی‌رسید. اینکه سلف صالح، همیشه از مرجعیت فراری بودند و به دیگری می‌سپردند. اما برخی مسابقه رساله و استفتا و شهریه گذاشتند و با وجود تمام کارهای بر زمین مانده، به تکلیف مرجعیت رسیده‌اند. 〰〰〰〰〰 🗂 پرونده سودای مرجعیت #سودای_مرجعیت #مناهج @Manahejj
سخنرانی و فیش منبر رمضان سه شب چهارم.pdf
2.07M
#اختصاصی_مناهج 🌀 محتوای سه سخنرانی دیگر، با رویکرد رونق تولید و اشتغال‌زایی 🔹 عنوان سخنرانی شب‌های رمضان: «نعمت و برکت در پرتوی زندگی مؤمنانه» هشتگ یافتن دیگر سخنرانی‌ها: #سخنرانی_رمضان 📌 محتوای سخنرانی دیگر شبها نیز به مرور منتشر خواهد شد. #اقدام_عملی_گام_دوم_انقلاب #تبلیغ_اقتصادی_رمضان #مناهج @Manahejj
🌀 تکلیف امروز، فقاهت در مسائل تکراری یا فقاهت در علوم انسانی؟ 🖋 هادی چیت‌ساز 🔹 كسانی باید باشند كه قدرت استنباط پیدا كنند و بتوانند از منابع اسلامی، معارف الهی را به دست بیاورند؛ اما نه به قصد اِفتاء. نه به قصد این‌كه در فقه یك انسان متبحر متخصص بشوند، نه! به قصد این‌كه بتوانند معارف اسلامی را كه بحثهای فراوان و كتابهای فراوان و مباحث لازم برای به خصوص جامعه‌ی امروز ما در آنها هست، اینها را استخراج بكنند و دراختیار مردم بگذارند؛ در اختیار نظام بگذارند. و ما امروز چقدر احتیاج داریم به اینجور استنباطها. 📌 متن یادداشت در پست بعد 👇👇👇👇👇 #سودای_مرجعیت #مناهج @Manahejj
🌀 تکلیف امروز، فقاهت در مسائل تکراری یا فقاهت در علوم انسانی؟ 🖋 هادی چیت‌ساز 🔹 امروزه با اینکه بازار علوم انسانی و مباحث فقهی در آنها کساد است، اما بازار فقاهت در مسائل رساله‌ای داغتر از قبل شده است تا جایی که برخی بر خلاف سیره سلف، به استقبال مرجعیت رفته‌اند. افزون بر اینکه نیاز شدید جامعه به مسائل جدید و علوم انسانی بیشتر احساس می‌شود. رهبر معظم انقلاب در ضرورت این مسئله می‌فرمایند: «به نظر ما در حوزه‌های علمیه بایستی اهداف جداگانه‌ای را مورد توجه قرار داد. یك هدف، ساختن مجتهد فقیه متخصص فنی. باید فقهائی باشند و مجتهدینی باشند؛ این یك هدف. افرادی با استعدادهایی در حدّ خاص، و با شوق و علاقه بایستی بروند طرف اینجور درس خواندن. در كنار اینها كسانی باشند كه قدرت استنباط پیدا كنند و بتوانند از منابع اسلامی، معارف الهی را به دست بیاورند؛ اما نه به قصد اِفتاء. نه به قصد این‌كه در فقه یك انسان متبحر متخصص بشوند، نه! به قصد این‌كه بتوانند معارف اسلامی را كه بحثهای فراوان و كتابهای فراوان و مباحث لازم برای به خصوص جامعه‌ی امروز ما در آنها هست، اینها را استخراج بكنند و دراختیار مردم بگذارند؛ در اختیار نظام بگذارند. و ما امروز چقدر احتیاج داریم به اینجور استنباطها. در حقیقت مجتهدین درجه‌ی دو، كه اینها اگر چه از لحاظ عمق فقهی و درسی، درجه‌ی دو هستند، اما ممكن است از لحاظ سعه‌ی نظر و مُتِحَنِّن بودن، از آن دسته‌ی اوّل حتی قویتر و بالاتر و همه‌جانبه‌تر باشند. (بیانات در مراسم سالگرد شهادت دکتر مفتح، ۲۶ آذر ۱۳۶۴)» شخصیت‌های بزرگی تا کنون به این خلأها پرداختند که به برخی از آنها اشاره می‌کنیم: 1⃣ وقتی حوزه نجف و قم در فقه و اصول تمرکز داشت، علامه امینی بر اثر فشارهای اهل سنت دغدغه دیگری پیدا کرد. با اینکه بر مکاسب و رسائل شیخ تعلیقه نگاشته بود و می‌توانست جزء مراجع تقلید باشد، نگارش «الغدیر» را آغاز کرد و به کشورهای مختلف سفر کرد. 2⃣ «علامه طباطبائی» با اینکه قویترین شرح ها را بر کفایه نگاشته، اما وظیفه خودش را در احیای فلسفه، تربیت شاگردان و نگارش المیزان دید. 3⃣ اگر «شهید مطهری» وارد فقه می شد، نهایتا به کتابخانه عظیم فقه و اصول، چند کتاب دیگر اضافه کرده بود. اما با ورود به نظریات کلامی و نگارش اصول فلسفه به جنگ بزرگترین تهدید اعتقادی زمان خودش یعنی مارکسیستها و توده‌ای‌ها رفت. بسیاری از کتابهای او هنوز بی نظیرند. 4⃣ اکنون آیت الله مصباح یزدی در این زمینه فعالیت می‌کند. به جای تأسیس مؤسسه امام خمینی(ره) و ورود تخصصی به علوم انسانی، می‌توانست مؤسسه‌ای فقهی به سایر موسسات فقهی قم بیفزاید. اما ثمرات و فعالیت ایشان کجا و فعالیت دیگران کجا. 🔹 اکنون باید پرسید، چرا کسانی که دغدغه اسلام و انقلاب دارند، به کارهای زمین مانده یا کمتر کار شده نمی‌پردازند؟ آیا پرداختن به طهارت و صلات برای ایشان مهمتر از پرداختن به نظام اقتصادی و سیاسی و تربیتی است؟ کسانی که همیشه طلاب را به پر کردن خلأهای جامعه سوق می‌دهند، چرا خودشان به سمت این مسائل نمی‌روند؟ آیا عالم دینی، با وجود مراجع و این همه کتاب فقهی، باز هم باید به مرجعیت مسائل رساله بیندیشد؟ 〰〰〰〰〰 🗂 پرونده سودای مرجعیت @Manahejj
14.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌀 دلایل بازماندن دفاتر مرحوم آیت‌الله فاضل لنکرانی 🎥 استاد محمدجواد فاضل 🔸 این حرف که اگر چیزی [از وجوهات مرجع متوفی] باقی مانده باید به یک مرجع اعلم داده شود؛ هیچ ملاک فقهی ندارد. ضابطه فقهی این است که وجوهات باید زیر نظر یک مجتهد مصرف شود. آنچه از یک مرجع باقی می‌ماند، حتی اگر [آن مرجع] یک وصی غیر مجتهدی برای آن قرار داد و معین کرد که کجا مصرف شود، باز از جهت فقهی مشکلی ندارد. پدر ما (آیت‌الله فاضل) فرموده: یا صرف شهریه کن یا مرکز فقهی یا آنچه خودت مصلحت می‌دانی!! مقلدین ایشان نزد ما آمدند و گفتند یک سوال فقهی داریم: شما شخصا می‌توانید وجوهات بگیری یا خیر؟ گفتم: بله. 🔸 اوایل مرجعیت رهبری از ایشان استفتائی شد: ایشان فرموده بودند: که وجوهات باید با نظر رهبری باشد [با اذن ایشان اخذ شود]. این در قم و بین آقایان مراجع سر و صدا داشت. من یک هفته هیچ تصرفی در وجوهات نداشتم و همان موقع (سال ۷۴ ، ۷۵) بررسی کردم که آیا واقعا خمس را باید داد به #ولی_فقیه یا هر مجتهد جامع‌الشرایطی می‌تواند بگیرد؛ همان زمان بر حسب ادله به این نتیجه رسیدم که هر مجتهدی «یجوز له الإفتاء» و هر مجتهدی «یجوز له اخذ الخمس»؛ با دو شرط: مجتهد باشد و مصرف درست داشته باشد. 🔸 حاج آقا مهدی شب‌زنده‌دار در آن جلسه (جامعه مدرسین) گفتند: مرحوم آشیخ کاظم تبریزی که در علمیت مورد اتفاق همه بود، افراد می‌آمدند و محاسبات خمسشان را نزد ایشان انجام می‌دادند؛ اما انقدر احتیاط می‌کرد که پول از اینها نمی‌گرفت. یعنی احتیاط اقتضا می‌کند که خمس نگیر... 〰〰〰〰〰 🗂 پرونده #سودای_مرجعیت #مناهج @Manahejj
🌀 امتداد مرجعیت مرحوم آیت‌الله فاضل لنکرانی 📝 مصاحبه با استاد محمدجواد فاضل ❓ در این دفتر چگونه به سؤال‌های مقلدین پاسخ داده می‌شود؟ 🔸 آن‌ها که بر تقلید آقا باقی مانده‌اند اگر مسئله جدیدی داشته باشند را می‌پرسند و من نظر خود را برایشان می‌گویم و در مسائلی که نظر مرحوم والد سؤال می‌شود فتوای ایشان را بیان می‌کنیم. 🔸 معمولاً مرجع تقلید کسی را وصیّ خودش قرار می‌دهد که مجتهد باشد چون وصی او می‌خواهد در اموال و وجوهات شرعیه تصرف کند. بعد از فوت آقا خیلی از مقلدین ایشان از من خواستند که رساله بدهم حتی اینجا هم زیاد آمدند، ولی نپذیرفتم منتها اگر سؤالات جدید داشته باشند هم در سایت و هم در دفتر جواب می‌دهم. 📌 متن کامل مصاحبه: http://yon.ir/faZel 〰〰〰〰〰 🗂 پرونده @Manahejj
🌀 نظر حضرت امام(ره) درباره مرجعیت 🖋 هادی چیت‌ساز 🔹 حضرت امام(ره) در ، علاوه بر تخصص در فقه و اصول و سایر علوم حوزوی، شرایط دیگری را برای مجتهد می شمارند که عبارتند از: ۱. احاطه به مسائل زمان خود ۲. تخصص در مسائل سیاسی و اظهار نظر سنجیده ۳. آشنايى به روش برخورد با حيلهها و تزويرهاى فرهنگ حاكم بر جهان، ۴. داشتن بصيرت و ديد اقتصادى، ۵. اطلاع از كيفيت برخورد با اقتصاد حاكم بر جهان، ۶. شناخت سياستها و حتى سياسيون و فرمولهاى ديكتهشده آنان؛ ۷. درك موقعيت و نقاط قوّت و ضعف دو قطب سرمايه دارى و كمونيزم؛ ۸. زيركى و هوش و فراست هدايت يك جامعه بزرگ اسلامى و حتى غير اسلامى ۹. خلوص و تقوا و زهدى كه در خور شأن مجتهد است ۱۰. مدير و مدبر ۱۱. نگاه حکومتی به فقه (صحيفه امام، ج۲۱، ص۲۸۹) ❓ اکنون جای این سؤالات است، حضراتی که سودای مرجعیت دارند، به غیر از کارهای علمی حوزوی، چه سابقه ای در این شرایط دارند؟ مدیریت و مدبریت آنها کجا آزموده شده است؟ اگر در مسائل اقتصادی بصیرت دارند، چرا در مسئله FATF موضعی نگرفتند؟ یا چرا تا کنون در راستای تحقق نظریه اقتصاد مقاومتی، اعم از فعالیت علمی یا حمایتی، کاری نکرده‌اند؟ اگر جریان شناسی سیاسی دارند و از فرمولهای سیاسیون باخبرند، چرا با اعضا فتنه دیدار کرده، یا با سکوتشان از آنها حمایت می کنند؟ اگر نگاه حکومتی به فقه دارند، چرا با لیبرالها و سکولارها دیدار می کنند؟ 🔹 جواب این سوالها، همان شاخص‌هایی هستند که ردای مرجعیت را هرگز اندازه تن سوداگران مرجعیت نمی‌داند. غیر از این است که می‌خواهند برای مرجعیت آینده، همه را از خودشان راضی نگه دارند؟ اینکه به سادگی از کنار این همه مسئله در جامعه می‌گذرند، تا نکند به کسی بربخورد، نباید ما را مشکوک کند؟ 〰〰〰〰〰 🗂 پرونده @Manahejj
🌀 مرجعیت موروثی، پدیده عصر جدید 📝 تقابل علنی با سنت‌های اصیل حوزوی 🖋 علی مهدوی 🔹 با گذشت ۱۲ سال از رحلت آیت‌الله فاضل لنکرانی(ره)، همچنان دفاتر ایشان در قم، تهران، کرج و مشهد، دایر هستند. پدیده‌ای که اگر نگوییم بی‌سابقه، کم سابقه است. طی ادوار مختلف،‌ سنت متداول حوزوی بر این استوار بوده و هست که دفاتر مراجع معظم تقلید پس از مرگشان تعطیل، مهر ایشان شکسته و فعالیت‌هایی همچون اخذ وجوهات شرعیه مردم به دیگر مراجع، ارجاع داده می‌شود. نمونه بارز آن شکستن مهر آیت‌الله موسوی اردبیلی(ره) است؛ که با استقبال گسترده علما روبرو شد و آیت‌الله مکارم فرمودند بقیه عزیزان [مثل استاد محمدجواد فاضل] چنین کنند. البته طبیعی است مرکزی به عنوان نشر آثار برای مرجع متوفی باقی بماند؛ اما فعالیت‌هایی فراتر از این، تقابل عملی با سنت حوزوی است. 🔹 این پدیده آثار و عواقب خطرناک بسیاری ممکن است به همراه داشته باشد. از جمله: 1⃣ موروثی شدن مرجعیت و عدم مجال برای معرفی اعلم فقهای بیرون از این دایره 2⃣ پراکندگی قدرت نفوذ مرجعیت 3⃣ پراکندگی قدرت مالی مرجعیت 4⃣ بدبینی مردم به نهاد روحانیت 5⃣ تحیر و سرگردانی مردم در تشخیص تکلیف پس از ارتحال مرجع 🔹 در این مجال به آسیب اول (موروثی شدن مرجعیت) خواهیم پرداخت: فرض کنید پس از رحلت هریک از مراجع معظم کنونی، فرزندان ایشان تمسک به چنین رویه‌ای پیدا کنند؛ یعنی اخذ وجوهات کنند، سؤالات جدید مردم را از نظر خویش پاسخ دهند و تمامی نهادهای تأسیسی از سوی مرجع متوفی را زعامت کنند؛ آیا دیگر مجالی برای معرفی مرجع اعلم، باقی می‌ماند؟! چراکه وجوهات، قدرت و شهرت، همگی در دفاتر تعطیل‌نشده باقی مانده است. اینجاست که یکباره و ناخواسته شاهد پدیده‌ای بی‌سابقه در جهان تشیع خواهیم بود و آن هم «مرجعیت موروثی» است. مراجع کنونی هریک بانی خیرات عظیمی هستند و هریک اقدام به تأسیس و هدایت نهادهای مختلف حوزوی و فرهنگی داشته‌اند. طبیعی است اقدام فرزندان برای امتداد مرجعیت هریک از ایشان پس از ارتحال، به بهانه حفظ این دستاوردها موجب پراکندگی بیش از پیش مدیریت و از دست‌رفتن اقتدار مرکزی مرجعیت خواهد شد. مطمئن باشیم واگذاری امور به مراجع حی، به معنای هدم آن دستاوردها نیست. 🔹 بی‌راه نیست که شنیده شده حضرت آیت‌الله مکارم شیرازی وصیت نموده‌اند که مرکز فقهی امام کاظم(ع) پس از رحلت ایشان متعلق به حوزه علمیه است و اولاد ایشان حق هیچگونه تصرفی در آن ندارند؛ به‌حق، ایشان چنین آینده ناگواری را از قبل حدس زده و برای آن قبل از وقوع فاجعه، علاج کرده‌اند. قدرت مرجعیت به حدی است که فرزندان مراجع با سیطره بر آن براحتی می‌توانند مانع مطرح‌شدن دیگران در عرصه‌های علمی و مدیریتی شوند. 🔹 این سنت همچنان باید پابرجا بماند که هریک از فضلای حوزه علمیه، خود با زحمت تحصیل، تقریر و تدریس اگر تقوا، علمیت و هنری دارند،‌ مطرح و مشهور می‌شوند. این به عدالت و صواب نزدیکتر است و مانع دیده‌شدن دیگر اعاظم و اساتید علمی نخواهد شد. به همین جهت ضرب المثل شده: «گیرم پدر تو بود فاضل، از فضل پدر تو را چه حاصل؟!!» 🔹 امروز کم نیستند اساتیدی که به‌حق از فرزندان مراجع، افضل هستند؛ اما با تکیه بر تقوا و علم خویش و بدور از دنیاطلبی و جاه مقام، فقط پیگیر رشد علمی حوزه علمیه هستند. حضرات آیات همچون شب‌زنده‌دار، خرازی، شهیدی و... . 〰〰〰〰〰 🗂 پرونده @Manahejj
آیا مرجعیت گریزی، واقعا سیره سلف صالح بوده یا اصرار بر آن، ناشی از بی اطلاعی است؟! @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 یکی از فضلای جوان که مدتی است تدریس درس خارج نیز شروع فرموده، در یادداشتی، انتقاد به پدیده را ناشی کم اطلاعی از تاریخ فقه معاصر دانسته و چنین نوشته اند:👇 بی اطلاعی! اخیرا برخی از کانال های کم اطلاع یا جهت دار اشکال کرده‌اند که "چرا" برخی از اساتید و فقهای طبقه دوم حوزه با وجود طبقه اول(مراجع موجود) اقدام به پاسخگویی به استفتاءات کرده و تلویحا در صدد مرجعیت هستند... مراجعه به تاریخ فقه معاصر به روشنی دلالت می کند که منشأ این اشکال بی اطلاعی است چراکه بسیاری از مراجع موجود و محترم فعلی هم با وجود حیات مراجع طبقه قبل خویش اقدام به تأسیس دفتر و پاسخ به استفتاءات کرده و حتی رساله منتشر نموده اند... بعنوان نمونه پس از ارتحال حضرت امام خمینی بسیاری از مقلدان ایشان به حضرات آیات عظام فاضل لنکرانی ره خامنه‌ای، صانعی و.. مراجعه کرده و این بزرگواران با وجود حیات حضرات آیات عظام خوئی، گلپایگانی و اراکی افتا می کردند و پس از ارتحال حضرت آیت الله العظمی خوئی بسیاری از مقلدان ایشان به حضرات آیات عظام سیستانی و تبریزی و وحید خراسانی مراجعه کرده و این بزرگواران با وجود حیات حضرات آیات عظام گلپایگانی و اراکی افتا می کردند... نگارنده به خوبی چاپ اول رساله توضیح المسائل آیت الله مکارم شیرازی را به خاطر دارد که در زمان حیات مرحوم آیت الله العظمی اراکی منتشر شده بود... خلاصه بدعتی اتفاق نیفتاده است و سیره مسلمی نقض نشده است ! از نظر ادله شرعی هم که رعایت طبقات الفقهاء دلیل ندارد. البته که هرکس بخواهد از فقیهی تقلید کند باید بوسیله دلایل معتبر شرعی_که در رساله ها و استفتاءات آمده _صلاحیت او را برای افتا احراز کند و به صرف اعلام مرجعیت توسط عالمی نمی توان از او تقلید کرد... لکن این بحث دیگری است... 98/2/28 🔶حاشیه روزنه ۱)نگارنده محترم مشخص نکرده که مراد از «تاریخ فقه معاصر» دقیقا شامل چه بازه زمانی است و آیا ایشان بزرگانی چون آیات بروجردی، امام خمینی، خوانساری، بهجت، و بسیار دیگر را، در جرگه فقهای معاصر که از پذیرش مرجعیت استنکاف شدید داشته اند قبول دارند؟! ۲)حکمت این سنخ مواجه با مقوله مرجعیت چیست؟؟ آیا مطالبه استمرار این سیره مقدس، که از قضا دقیقا مبتنی بر داده های متقن تاریخی است، باید تخطئه شود یا قابل تقدیر است؟ ۳) داده های مندرج در این یادداشت مختصر، به غایت غیردقیق است و این مطلب را به مخاطب منتقل می کند که افراد مذکور العیاذبالله از سیره قطعیه مراجع ماضین مبنی بر ، پیروی ننموده اند. طبعا به این سهولت نمی توان چنان نسبتی را بدان بزرگان داد لذا در تحلیل این داده ها، بر فرض صحت و دقت، باید راه دیگری پیمود. ۴) بعد از ارتحال امام خمینی در سال ۶۸، تاریخ سراغ ندارد «بسیاری از مقلدان ایشان در زمان حیات آیت الله گلپایگانی به مقام معظم رهبری مراجعه» و ایشان در مقام مرجعیت و افتا پذیرا شده باشند! بلکه ارتحال آیت‌الله خویی در سال ۷۱، آیت‌الله گلپایگانی در آذر ۷۲ و ارتحال آیت‌الله اراکی در آذر ۷۳، واقع شد و بعد از آن بود که جامعه مدرسین قم در طی اطلاعیه‌ای اسامی هفت نفر از علمای کشور را به عنوان مراجع جایزالتقلید اعلام کرد؛ اسامی حضرات آیات خامنه‌ای، فاضل لنکرانی، میرزا جواد آقا تبریزی، محمدتقی بهجت، حسین وحید خراسانی، سید موسی شبیری زنجانی و ناصر مکارم شیرازی در لیست مورد نظر این نهاد اصیل حوزوی به چشم می‌خورد. بعد‌تر نام آیات سیستانی و صافی گلپایگانی نیز بدان افزوده شد. ۶) برخورد مقام معظم رهبری با این اتفاق را بار دیگر باید مطالعه کرد؛ تذکر دادن به وجود بزرگان دیگری که معلوم شد آیت الله سیستانی مراد بوده و اعلام رسمی استنکاف از پذیرش امر مرجعیت در داخل ایران. مرجعیت گریزی مقام معظم رهبری و حفظ شأن و منزلت مراجع اسن و اقدم موجب شده که از سال ۷۳ تا کنون از استنکاف ورزند و نشان دهند که در عمل به دقائق اخلاقی در عرصه مرجعیت، واقف و حساس اند. ۵) پیرامون سایر گزاره های یادداشت فوق نیز گفتنی هایی هست که از حوصله این یادداشت خارج است و ای بسا در آتیه، در قالب مطالب مستقل دیگر بدان بپردازیم. انشالله @rozaneebefarda
🌀 مخالفت آیت‌الله وحید با ورودشان به مرجعیت استاد علوی بروجردی: 🔹 ایشان [آیت‌الله وحید] نه‌تنها در مقام(به دنبال) مرجعیت نبودند، بلکه با ورود در مرجعیت مخالف بودند. در زمان آیت الله خویی، کسانی بودند که احتیاطات آیت الله خویی را به آیت‌الله وحید مراجعه می‌کردند؛ اما ایشان حاضر نبودند به‌صورت رسمی به مرجعیت ورود کنند. بعد از مرحوم آیت الله خویی، با اصرار بسیاری از افراد، ایشان ورودی پیدا کردند تا زمانی که جامعۀ مدرسین بعد از فوت مرحوم آیت‌الله حاج شیخ محمدعلی اراکی لیستی هفت نفره از مراجع برای معرفی ارائه کرد، نام ایشان در آن لیست بود اما ایشان با این اعلام بودند و لذا عقب کشیدند. 🔹 یک تا دو سال ایشان عقب‌نشینی کردند و فرمودند که نمی‌خواهند وارد شوند و دراین‌باره صحبت هم کردند. تا اینکه به‌هرحال وارد شدند. لذا تمایل خود ایشان این بود که در مقام تحقیق و تدریس باقی بمانند و وارد این عرصه نشوند. درواقع، ایشان خیلی پرهیز داشتند؛ یعنی یکی از مصادیق تارکاً لِهواه بودند. منتها استدلالی که ما برای ایشان داشتیم این بود که اینجا مسئله خواستن یا نخواستن شما مطرح نیست یا صحبت هواپرستی نیست، بلکه حوزه شیعه به امثال شما نیاز دارد. این‌همه شما در حوزه‌ها زحمت کشیده‌اید و برای امام زمان کار کرده‌اید، الان برای تصدی مرجعیت به شما نیاز دارند. مرجعیت یک ریاست نیست، بلکه یک مسئولیت بسیار سنگین است که پذیرفتن آن، دوش بسیار بااستقامتی می‌خواهد که این بار را بر روی آن بگذارند. به‌هرحال ایشان ورود کردند. yon.ir/FYbG7 📌 مناهج: 🔹 افرادی که اظهار فضل و اطلاع دارند، طبق شواهد و مستندات تاریخی بنویسند و بنگارند که به صواب نزدیکتر است. خود حضراتی که امروز در مقام مرجعیت برآمده‌اند بر سیره و رویه متداول حوزوی اعتراف دارند؛ چرا برخی چشمشان را بر حقایق تاریخی می‌بندند؟ الله اعلم..‌. 🔹 بر فرض که یکی دو مورد نقض تاریخی پیدا شود، آیا این تعداد موجب نسخ رویه‌ی دامنه‌دار چند قرن مشی علما و مراجع تشیع است؟! بی‌منطق و متعصب نباشیم. 〰〰〰〰〰 🗂 پرونده @Manahejj
سخنرانی و فیش منبر رمضان سه شب پنجم.pdf
2.06M
#اختصاصی_مناهج 🌀 محتوای سه سخنرانی دیگر (سیزدهم تا پانزدهم ماه مبارک رمضان)، با رویکرد رونق تولید و اشتغال‌زایی 🔹 عنوان سخنرانی شب‌های رمضان: «نعمت و برکت در پرتوی زندگی مؤمنانه» هشتگ یافتن دیگر سخنرانی‌ها: #سخنرانی_رمضان 📌 محتوای سخنرانی دیگر شبها نیز به مرور منتشر خواهد شد. #اقدام_عملی_گام_دوم_انقلاب #تبلیغ_اقتصادی_رمضان #مناهج @Manahejj
🌀 مشکل اصلی؛ نشست اساتید یا جامعه مدرسین؟! 🖋 سید هادی حسینی 🔹 نشست اساتید با برنامه ریزی دقیق و ‌هوشمندی درست مبنی بر هدف گذاری امور صنفی روحانیت و اساتید و البته با صبر حدود بیست ساله هم‌اکنون نهادی جا افتاده و معتبر شده است. در مقابل جامعه مدرسینی که روزگاری یکه تاز میدان بود به دلایل متعدد (از ناکارآمدی در اداره امور صنفی روحانیت گرفته تا احساس وظیفه‌های غیر ضروری و بعضا مضر سیاسی نظیر اعلامیه های حمایتی فلان نامزد و بهمان کاندیدا) جایگاه خود را در بین بدنه طلاب (از انقلابی گرفته تا خاکستری و منتقد) تا حد زیادی از دست داده است. طبعا دوستان انقلابی و انقلابی های قلابی (ولو با تفاوت در داعی) از این مسأله خوشنود نیستند. و البته به جای درمان ریشه‌ای مشکل و تصحیح و اصلاح در امثال جامعه مدرسین، انقلابی‌نماها ساده‌ترین راهکار را انتخاب می‌کنند: «برخورد پلیسی!» یعنی گیر دادن بجا و نابجا به نشست اساتید با توهم مطرود ساختن آنها از سوی بدنه حوزه و طلاب و اساتید (که البته نتیجه عکس هم ندهد که می‌دهد حداقل آب در هاون کوبیدن است). 🔹 البته منظور از این کلام ارزش‌گذاری و خوب و بد انگاری نشست اساتید نبود که قطعا ایراداتی دارند و البته گمان من این است که حتی بر فرض تحصیل سیادت نسبی بر ساختار صنفی حوزه در آینده نه چندان دور، سرعت افولشان به مراتب بیشتر از جامعه مدرسین خواهد بود؛ فقط خواستم توصیف حال کنم. مشکل اصلی این است بچه انقلابی‌های که استعداد اجتهاد داشتند، بعضا بنا بر احساس وظایف واجب (چون جنگ و مسؤولیتهای نظام) یا مستحب (چون تبلیغ و بصیرت افزایی و... ) از واجبات کفایی دیگر باز ماندند. اکنون هم چهره خاصی برای پوشاندن ردای سیادت حوزه (=مرجعیت) نداشته یا کم داشته و قهرا مقدار معتنابهی دردمان آمده است. چاره نیست. چند سالی باید این درد را تحمل کنیم و البته طلاب انقلابی و معتقد به مفاهیمی چون تمدن اسلامی و... تربیت کنیم. آن وقت بقیه هستند که دنبالمان خواهند افتاد. 📌 مناهج: دیگر کاربران نیز می‌توانند نظرات خودشان را ارسال کنند. 〰️〰️〰️〰️〰️ 🗂 پرونده @Manahejj
📠 نظر کاربران 💬 کریم صالحی: 🔸 واقعا بعضی حرفهای این یادداشت دقیق و معقول است. چقدر گاهی فضاها سیاسی و جناحی می‌شود؛ در نتیجه ضعف خودی‌ها نادیده و عیب طرف مقابل، بزرگ جلوه می‌کند. پدربزرگ ما می‌گفت: جایی علف هرز دیدی از علف گلایه نکن؛ باغبان را شماتت کن. قطعا از انفعال و کم‌کاری جامعه مدرسین است که نشست اساتید مجال جولان‌دهی پیدا می‌کند. ❓ من از یکی از اساتید بسیار انقلابی با گلایه پرسیدم چرا شما عضو نشست اساتید هستید؟ 🔸 جوابی شنیدم که واقعا بر مطلب فوق اذعان می‌کند. ایشان گفت: «بنده که هیچ وقت اضافه‌ای ندارم، بجای اینکه هر ماه در چند صف شهریه مجبور باشم بایستم بواسطه نشست اساتید، سر ماه کل شهریه به حسابم واریز می‌شود. در هیچ یک از جلسات نشست اساتید تابحال شرکت نکردم و پولهای غیر شهریه که برایم واریز می‌کنند از آنجاکه شبهه‌ناک می‌دانم مصرف نمی‌کنم.» 🔸 حالا شما حساب کنید جامعه مدرسین از یک سری کارهای حداقلی هم غفلت کرده!! و در عوض نشست اساتید چقدر هوشمندانه سعی کرده خلأهای حداقلی را پوشش دهد. باید هویت اصیل جامعه مدرسین احیا شود. 📌 مناهج: دیگر کاربران نیز می‌توانند نظرات خودشان را ارسال کنند. 〰〰〰〰〰 🗂 پرونده @Manahejj
📠 نظر کاربران 💬 محمدرضا یعقوبی: 🔹 بنظرم یک کمی ایشان ناپخته و غیر دقیق صحبت کردند. اگر منظورشان این است که جامعه مدرسین بی‌اعتبار شده! ابدا چنین چیزی نیست. اگر منظورشان این است که دیگر امیدی به جامعه مدرسین نیست و نمی‌شود کاری کرد! باز هم ابدا چنین نیست. 🔹 این را بدانیم که هیچ مرجع و نهادی بالاتر از جامعه مدرسین و مقبول‌تر از آن وجود ندارد. 🔹 اما این نکته اگر منظورشان باشد که جامعه مدرسین باید تقویت شود و نیاز به بازنگری‌هایی برای هرچه فعال‌تر بودن دارد، این سخن صحیح و دقیقی است. 🔹 البته جامعه مدرسین نیاز دارد بداند که طلاب و اساتید انقلابی همواره حامی این نهاد مقدس هستند و همچنین باید بداند که طلاب و اساتید نیز خواستار تحولات لازم در این نهاد هستند. 📌 مناهج: دیگر کاربران نیز می‌توانند نظرات خودشان را ارسال کنند. 〰〰〰〰〰 🗂 پرونده @Manahejj
🌀 نحوه انتخاب مراجع تقلید 🔺 رد تلویحی جایگاه جامعه مدرسین برای معرفی مراجع 🎙 مصاحبه با استاد هادوی ❓ انتخاب مراجع تقلید به این جایگاه چگونه صورت می‌گرفت؟ 🔸 انتخاب مرجع در حوزه‌های علمیه مانند انتخاب اساتید در حوزه‌های علمیه به شیوه کاملاً طبیعی صورت می‌گرفت؛ به این معنا که طلبه‌ای وارد حوزه می‌شد و تحصیل می‌کرد و کیفیت درس خواندن، کیفیت سیر و سلوک معنوی، رفتارش با دیگران و... به نحوی توسط هم‌درسها و اساتید او مورد ملاحظه و دقت قرار می‌گرفت و با توجه به لیاقتهایی که از خودش نشان می‌داد، می‌توانست در حوزه رشد و ارتقاء پیدا کند و رفته‌رفته جایگاه تدریس پیدا کند. تربیت شاگردان و تألیف کتب و مقالات و رساله‌ها نشانه‌هایی از علمیت او بود که به گذر زمان رفته رفته رشد و ارتقا پیدا می‌کرد. 🔸 مرجع تقلید کسی بود و هست که این سیر را به‌صورت طبیعی انجام می‌داد و به قله می‌رسید؛ به جایگاهی که بسیاری از شخصیت‌های حوزوی علمیت و تقوای او را می‌پذیرند. شاگردان و کتاب و تألیفات او نشانه‌ای بر این دانش و بینش او خواهد بود. چنین شخصیتی رفته رفته توسط مردم به واسطه ارجاع همین علما و شاگردان و اساتید شناخته می‌شود. 🔻 از گذشته تاکنون کسی نصب و عزل‌های دستوری مراجع تقلید را از بیرون حوزه تحمل نمی‌کرد و همواره در درون ساختار حوزه با سیستم کاملاً طبیعی رشد و ارتقاء اتفاق می‌افتاد. yon.ir/ykSV9 📌 پ.ن: نقد مناهج بزودی منتشر خواهد شد. 〰〰〰〰〰 🗂 پرونده @Manahejj
🌀 ضرورت نظارت استصوابی بر مرجعیت 🖋 رضا حسینی 🔹 در موارد رجوع مردم به متخصص، مرجعی برای تشخیص و معرفی متخصص الزامی است و نمی‌توان امر تشخیص را به عهده مردم گذاشت. بلکه انتخاب مردم، پس از تایید صلاحیت خواهد بود! حال #مرجعیت که تخصصی بسیار مشکل و ذو ابعاد است و با دین و دنیای مردم سروکار دارد، به طریق اولی باید مورد اهتمام باشد. 📌 متن کامل یادداشت در پست بعد 👇👇👇👇👇 〰〰〰〰〰 🗂 پرونده #سودای_مرجعیت #جامعه_مدرسین #مناهج @Manahejj
🌀 ضرورت نظارت استصوابی بر مرجعیت 🖋 رضا حسینی 🔹 در همه جوامع انسانی امروز، این مسئله پذیرفته شده و روشن است که امور تخصصی نیاز به مرجعی برای نظارت، تایید و مجوز دارد. و هرچه امر تخصصی‌تر و مهم‌تر، اهمیت نظارت برآن بیشتر. به طور مثال در امر طبابت، حتما باید مرجعی بالادستی بر کار پزشکان نظارت داشته باشد؛ این اصل به قدری بدیهی است که اگر شنیده شود در فلان روستا کسی بدون اخذ مجوز و مراحل قانونی مطبی باز کرده، و محل رجوع مردم شده، سریعا نهادهای مربوط، -به‌حق- آن شخص را توقیف و بازخواست می‌کنند. بدیهی است این بازخواست به این علت نیست که شخص توانایی طبابت ندارد (چه بسا از حاذق‌ترین اطباء باشد) بلکه دلیل اصلی این است که این، باب نشود که هر کس به صرف «رجوع مردم» برای خود بساط طبابت محیا کند؛ چرا که فساد این امر واضح است و شیوع این مسئله به طور جبران‌ناپذیری سلامت مردم را تهدید می‌کند. 🔹 این هم مسلم است که هیچ‌کس نمی‌پذیرد به بهانه اینکه مردم خودشان می‌فهمند، مجوزات قانونی را لغو کنیم!! یا پزشکان به بهانه اینکه این مرا حاذق می‌دانند از اخذ مجوز سر باز بزنند!! این مثال منحصر در طبابت هم نیست؛ در وکالت، سیاست و هر امری که در آن رجوع به متخصص موضوعیت داشته باشد عقلا این حکم را مسلم می‌دانند که: «در موارد رجوع مردم به متخصص، مرجعی برای تشخیص و معرفی متخصص الزامی است و نمی‌توان امر تشخیص را به عهده مردم گذاشت. بلکه انتخاب مردم، پس از تایید صلاحیت خواهد بود!» 🔹 حال که تخصصی بسیار مشکل و ذو ابعاد است و با دین و دنیای مردم سروکار دارد، به طریق اولی باید مورد اهتمام باشد. نبودن مرجعی برای تشخیص و معرفی مجتهد جامع الشرایط، قبل از انقلاب اسلامی، آنچنان آسیب مهمی نبود؛ زیرا از طرفی ابزارهای ارتباطی محدود بود و از طرف دیگر تعداد مراجع بسیار کم بودند، به طور مثال: زمان آیت‌الله بروجردی(ره) ایشان مرجع تام بودند و مجتهدین دیگر با بزرگواری از مرجعیت کناره‌گیری کرده بودند. و یا قبل‌تر در زمان میرزای شیرازی(ره)، ایشان به تنهایی مرجع عام بودند، و یا در زمانهای دیگر نهایتا دو یا سه مرجع مسئول امور مردم بودند. 🔹 اما در دوران نزدیک انقلاب و علی‌الخصوص بعد از انقلاب، به علت واردشدن فقها در مسائل اجتماعی از یک‌سو و سرازیر شدن توجهات، نفوذ و مسائل مالی به سمت حوزه علمیه، ورود به مرجعیت (که در بسیاری موارد بر اساس وظیفه شرعی صورت می‌گرفت) به طرز چشمگیری افزایش یافت!! و متأسفانه فکر بایسته‌ای هم به حال این مسئله نشد. هرچند جامعه مدرسین اقدامات مهمی در کارنامه خویش دارد: مثل برکناری آقایان شریعتمداری یا صانعی از مرجعیت؛ اما به رویه جامعه مدرسین نقدهایی نیز وارد است که در یادداشتی جداگانه به تفصیل خواهد آمد. 〰️〰️〰️〰️〰️ 🗂 پرونده @Manahejj
📠 نظر کاربران 💬 تقی افضلی: 🔹 واقعا از حرفهای آقای هادوی و دیگرانی که با ایشان هم‌عقیده و هم‌مسلکند تعجب می‌کنم. شیوه‌ای که ایشان فرمودند گرچه سنتی است؛ اما امروز کارآمد نیست و مفاسد بسیاری بر آن مترتب است. 🔹 الان اگر جامعه مدرسین اجازه چاپ رساله را آزاد بگذارد با ده‌ها و بلکه چندصد رساله روبرو خواهیم شد. هرکدام از نورساله‌ها هم به نوبه خود از بار علمی و شهرت برخوردار خواهند بود. 🔹 وقتی بی‌ضابطه تکثر مرجعیت رخ دهد، واقعا مردم متحیر خواهند ماند و حتی موجبات شبهات بسیاری در اذهان عمومی بوجود خواهد آمد. 📌 مناهج: دیگر کاربران نیز می‌توانند نظرات خودشان را ارسال کنند. 〰〰〰〰〰 🗂 پرونده @Manahejj
📠 نظر کاربران 💬 مسعود مرادی: 🔹 من هرچه فکر می‌کنم با افق مد نظر حضرت امام در تعیین مرجع چند قرن فاصله داریم. 🔹 آقایان بخدا در عصر ارتباطات زندگی می‌کنیم. مگر قرار است اعضای هیئت علمی انتخاب کنید که این قدر حداقلی نگاه می‌‌کنید؟!! 🔹 یک مرجع بیش از علمیت فقهی، باید مدیریت و مدبریت داشته باشد، در شیوه‌ای که جناب هادوی فرموده کجا و چگونه تحصیل می‌شود که فرد لایق برای مرجعیت توان اداره وجوهات و پاسخگویی به مسائل ریز و درشت جهان اسلام را اعم از مسائل سیاسی و فرهنگی دارد؟ 🔹 مگر مرجعیت بازیچه است که به صرف توان علمی فرد، کرسی ریاست دین و دنیای مردم و همه آینده‌شان نشناخته و ندانسته واگذار شود؟! 📌 مناهج: دیگر کاربران نیز می‌توانند نظرات خودشان را ارسال کنند. 〰〰〰〰〰 🗂 پرونده @Manahejj
🌀 لزوم یا عدم لزوم نهادی برای معرفی مراجع 🖋 هادی چیت‌ساز ❓ یکی از مسائل مهم درباره مرجعیت، این است که آیا مرجعیت منصبی است که نهادی بتواند آن را تعیین کند، یا اینکه خود مردم باید به کسی روی بیاورند و آن را به عنوان عالم دینی بپذیرند؟ 🔰 دو نظریه در این باره وجود دارد: 1⃣ نظر اول، مقبولیت و استقبال مردمی به مجتهد را شرط لازم مرجعیت می‌داند، ولی اینکه نهادی بخواهد آن را به کسی تحکم کند، قبول ندارد. به اعتقادشان، وقتی مردم کسی را به لحاظ علمی و تقوایی قبول داشته باشند، دیگر کافیست که او رساله بنویسد و مقلد داشته باشد. و نهاد بالادستی هم حق دخالت ندارد و نمی‌تواند تعیین تکلیف کند. 2⃣ نظر دوم، مقبولیت مردمی را قبول دارند، اما برای تعیین مرجعیت، ساز و کار مشخص می‌کنند و وجود نهادی برای تعیین مرجعیت را ضروری می‌دانند. مردم در مسائل دینی نیاز به مرجع دارند. اگر نهادی نباشد که مرجعیت را تعیین کند، اکثر مردم متحیر می‌شوند که از چه کسی تقلید کنند. بنابراین باید نهادی متشکل از متخصصان باشد تا یک نفر یا چند نفر را به عنوان اعلم مشخص کند، نه اینکه هرکس با استقبال عده‌ای از مردم، اعلام مرجعیت کند. در این صورت، تشتت آراء و اختلاف سلیقه‌ها باعث وهن مرجعیت می‌شود و آن را متزلزل می‌کند. 🔹 بعد از فوت آیت‌الله‌العظمی اراکی، جامعه مدرسین، هفت نفر را به عنوان مرجع اعلام کرد. مردم نیز دیگر می‌دانستند از بین همه مجتهدین باید به این افراد مراجعه کنند. اکنون برخی با وجود اینکه هنوز مراجع اعلام شده زنده‌اند، اعلام مرجعیت کرده‌اند. وظیفه جامعه مدرسین است که از اقدام خود حمایت کرده و از تشتت مرجعیت جلوگیری کند. نمی‌توان از سویی به مرجعیت اهتمام داشت و از سویی دیگر، بر اعلام دیگران نظارت نداشت. البته مسئله به اینجا ختم نمی‌شود. اینکه نهاد تعیین کننده باید چه ویژگی هایی داشته باشد، و چه افرادی با چه شرایطی در آن حضور پیدا کنند، خودش نیاز به بحث مفصل دارد که در این یادداشت نمی‌گنجد. 〰〰〰〰〰 🗂 پرونده @Manahejj