#یادداشت
نگاهی به سخن و قلم اصلاحطلبان در سوگ شیخ
مراسم هفتمین روز درگذشت شیخ #عبدالله_حاجیانی، آن چنان که قابل پیش بینی بود با حاشیه درآمیخت و درآویخت؛ این مراسم که ماهیتی مذهبی دارد؛ با سخنرانی سه تن از شخصیتهای سیاسی شناخته شده جنوب استان؛ رنگ و لعاب سیاست و انتخابات به تَنَش خورد و از ماهیت عطوفتزای خود منحرف شد.
حال که از فضای احساسی فقدان شیخ فاصله گرفتهایم؛ به عنوان یکی از دوستان نزدیک او که در بسیاری از برنامهها و سفرها از جمله اعتکاف؛ بهدلیل برخی تفاوت دیدگاهمان مفصل با هم به گفتوگو پیرامون مسائل مختلف نشستهایم؛ حیفم آمد نکاتی را بر این بیانات و اتفاقات و بهرهبرداریهای سیاسی ننگارم.
در این گفتار مشخصاً روی سخنم با آقای حاج #علی_کرمی فعال سیاسی اصلاحطلب و کاندیدای هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی در جنوب استان است که در مراسم بزرگداشت شیخعبدالله حاجیانی گفت: «بنده بهعنوان معلم تاریخ و محقق سئوال دارم که چرا شیخ را از مسجد خودش بیرون کرده و تریبون را از او گرفتید» و ارتباط آن به یک سری مسائل دیگر همچون حمایت و همفکری با #سیدمحمد_خاتمی و #هاشمیرفسنجانی و #طالقانی و...؛ و بیان اینکه آیا این همفکری #جرم است و قص علی هذا.
۱- عبدالله حاجیانی همانطور که خودش میگفت نه #اصلاحطلب بود نه #اصولگرا؛ دغدغه انقلاب و توسعه داشت؛ هر راه و نگاهی را که به حفظ و تحقق این دو میانجامید شفاف حمایت و دنبال میکرد.
۲- روزی حمایت از #خاتمی را کفر میدانست و روزی #احمدینژاد را بازیگری قهار در عرصه سیاست برای پنهان کردن زوایا و اندیشههای درونیاش؛ به #میرحسین_موسوی رأی نداد و #فتنه ۸۸ را در مسجد سازمان منطقه ویژه اقتصادی محکوم کرد و بارها در قالب امام جمعه موقت یا سخنران برنامههای مختلف؛ از انقلاب دفاع و بر سر آمریکا فریاد کشید؛ فریادها و صحبت هایی که به حق انتظار میرفت بلندتر و بیشتر هم باشد.
۳- حمایت از خاتمی و #هاشمی جرم نیست اما هر گروه و سازمان و نهادی برای همکاری و استفاده از افراد؛ - خوب یا بد - صافیهایی دارد؛ همانطور که شما و همفکرانتان با کمباین هر مدیر متمایل به طیف فکری مقابل را به جرم حمایت از #رئیسی و #جنتی و رهبری قلع و قمع کردید! مگر همچون #رئیسی و #زاکانی و #قالیباف و... فکر کردن جرم است؟
۴- یک محقق و معلم تاریخ قبل از سخن راندن تحقیق میکند؛ از «آقای کرمی» که معلم تاریخ است تعجب میکنم که نمی داند شیخ عبدالله حاجیانی تا آخرین روزهای عمرش بهعنوان تولیت مسجد جامع فعالیت داشت و پس از خود هم فرزندش شیخکمال را بهعنوان تولیت این مسجد معرفی و منصوب کرده است؛ او علیرغم تفاوت دیدگاه با برخی جوانان مسجد و هیئت امنا؛ همواره در این مسجد حاضر میشد و به بیان سخن میپرداخت که نمونه آن سی شب منبر در #رمضان دو سال گذشته بود؛ و همین اواخر هم در پاسخ به دعوت جوانان برای سخنرانی در محرم و صفر سال گذشته و فاطمیه اخیر (دوم)؛ با بیان کسالت خود؛ حججالاسلام #محمدینیا و #محمدی را به دوستان معرفی و به توصیه شیخ از آنان استفاده شد. تریبون مسجد جامع اگر انحصاری بود یا از شیخ گرفته شده بود؛ به شما هم نمیرسید!
۵- بیشک زهد و علم و دانش و دغدغهٔ شیخ برای توسعه یک شبه اتفاق نیفتاده است؛ دوستانی که امروز ناصحیح با زبان و قلم فریاد واویلا برای تریبون گرفتن از شیخ سر میدهند و از فضایلش میگویند؛ در این سالها و زمان اقامه نمازهای جمعه و همین رمضان گذشته کجا بودند تا پای منبر و خطابه آن فقید بنشینند و کسب فیض کنند؟
۶- اصلاحطلبان و بهویژه آقایان #کرمی و #گنجی که امروز از توسعهگرایی و دلسوزی شیخ داد سخن میرانند فراموش نکنند که لجاجت آنها در انتخاباتهای گذشته؛ منطقه را از خدمات بیشتر او محروم کرد و بهتر است امروز نقش دایه مهربانتر از مادر را بازی نکنند!
۷- عجیب است آنجا که پای تقابل خودتان وسط می.آید از دین مایه میگذارید و تأکیدش بر گفتوگو و نقد و خرده گرفتن از هم! اما به نقد طیف مقابل از شیخ که میرسید فریادتان بلند میشود که چرا و چرا و چرا؟!!!
۸- منکر تنگنظریها و فضای بسته سیاسی شهر و حتی کشور نیستم و آنچه بر شیخ رفت را از نزدیک دیدهام؛ اما شیخ از ولاییترین و انقلابیترین سیاسیون کشور بود که تا اواخر عمر خویش هم بارها در دفاع از رهبری و ولایت؛ در دشمنی ریشهدار آمریکاییها با انقلاب و نظام اسلامی ما و در حمایت از مظلومان عالم و پاسداران و #مدافعان_حرم سخن گفت؛ آیا شما با این وجه از شخصیت این روحانی انقلابی نیز همنظرید و حاضرید برای یکبار هم که شده مثل او فکر کنید و بنویسید و بگویید و راهش را ادامه دهید؟
۹- متأسفانه ما ملاک و معیار انقلابیگری را تغییر دادهایم و ملاکمان شده رأی دادن و ندادن به فلان شخص و به فلان جناح سیاسی! در حالی که اگر #انتخابات را حذف کنیم؛ هیچ مدعی اصولگرایی و یقه چاک و کفنپوش انقلابی در منطقه به اندازهٔ شیخ از رهبری و انقلاب و نظام سخن نگفته و دفاع نکرده است؛ افسوس که در حیاتش چپ و راست بر او تاختیم و خود را از شنیدن دیدگاه و سخنانش محروم ساختیم!
۱۰- حسن ختام این گفتار، همان دعای شیخ باشد که میگفت «خدایا مباد روزی که چشم باز کنم و سایه رهبری و حاکمیت نظام اسلامی بر سرمان نباشد.»
سایه رهبری مستدام و سربازان وفادار و عالم و عاملش بیش باد./ ابراهیم جاگرانی
Zil.ink/MardeKaghazi | مرد کاغذی
#مجروح_اخبار
📰 تیتر #پیام_عسلویه برای #روز_خبرنگار و گفتوگو با تعدادی از خبرنگاران استان #بوشهر
|۱۶ مرداد ۱۳۹۸|
Zil.ink/MardeKaghazi | مرد کاغذی
با دوگانگی جالبی روبرو هستیم؛ از #قرنطینه_اطلاعات #کرونا در استانها و شهرها از سوی ستاد ملی مبارزه با این بیماری گله داریم و خودمان تلاش میکنیم ابتلای خود و عزیزانمان به این ویروس لو نرود!
میشود خودمان به داد خودمان برسیم با دو کلمهٔ «کرونا دارم»/ «کرونا گرفتم»!
لطفاً #ماسک_بزنیم😷
Zil.ink/MardeKaghazi | مرد کاغذی
بریدهای از شعر #سیدحمیدرضا_برقعهای به بهانه سالروز ولادت خانم #فاطمه_معصومه(س)
همسایه سایهات به سرم مستدام باد
لطفت همیشه زخم مرا التیام داد
وقتی انیس لحظهٔ تنهاییام تویی
تنها دلیل اینکه من اینجاییام تویی
ما در کنار صحن شما تربیت شدیم
داریم افتخار که همشهریات شدیم
زیباترین خاطرههامان نگفتنیست
تصویر صحن خلوت و باران نگفتنیست
مرغ خیال سمت حریمت پریده است
یعنی به اوج عشق همینجا رسیده است
خوشبخت قوم طایفه، ما مردم قمیم
جاروکشان خواهر خورشید هشتمیم
ما در کنار دختر موسی(ع) نشستهایم
عمریست محو او به تماشا نشستهایم
اینجا کویر داغ و نمکزار شور نیست
ما روبروی پهنهٔ دریا نشستهایم
#قم سالهاست با نفسش زنده مانده است
باور کنید پیش مسیحا نشستهایم
بوی مدینه میوزد از شهر ما، بیا
ما در جوار #حضرت_زهرا(س) نشستهایم
#روز_دختر
#حضرت_همسایه
Zil.ink/MardeKaghazi | مرد کاغذی
#یادداشت
افسانه لیوربرد بار دیگر زنده شد
پنجشنبهٔ گذشته برای دومین بار در پنج سال اخیر استمفوردبریج قهرمان #پرمیرلیگ را مشخص کرد؛ اینبار سرخهای #مرسی_ساید!
چند نکته به همین بهانه:
۱- #لیورپول به دنیا آموخت صبر، عشق، وفا و تلاش نتیجه اش شیرین است.
۲- برای موفقیت نباید خاص بود، آدمهای معمولی هم با تلاش میتوانند موفق شوند، مثل آقای #یورگن_کلوپ!
۳- این اولین قهرمانی لیورپول در ساختار جدید لیگ #انگلیس است.
۴- سی سال بدون جام و اینهمه طرفدار، یعنی #فوتبال زیبا هم میتواند هوادار را کنار تو نگه بدارد.
۵- لیوربردها (پرنده اسطورهای لوگوی باشگاه و نماد شهر لیورپول) با ۴۸ جام پرافتخارترین باشگاه جزیرهاند، در این سه دهه بیجامی آنها، شیاطین سرخ تنها یک پرمیرلیگ (۲۰) بیشتر از آنها دارند.
۶- اولین قهرمانی سرخهای #آنفیلد در لیگ انگلیس از پس رقابت سخت و نزدیک با سیتی برای صعود از لیگ دو رقم خورد؛ و حالا آخرین قهرمانی هم با رقابتی آسان با همین باشگاه و کسب سریعترین جام لیگ برتر رخ داده است.
۷- لیورپولِ کلوپ در سال اول؛ هشتم شد، گفته بود بعد از چهار سال جام میگیرد و همین هم شد، سال چهارم فاتح #چمپیونز شد و حتی در یک سال اخیر چهار جام #لیگ_جزیره، جام باشگاههای جهان، سوپر کاپ اروپا و لیگ قهرمانان اروپا را به خانه برده است.
به مربیان خوب زمان بدهیم.
۸- در دو دهه گذشته پنج نفر فاتح سهگانه اروپا شدهاند (فرگوسن، گواردیولا، مورینیو، هاینکس، انریکه) این دهه نوبت بهترین مربی ۲۰۱۹ جهان است، تنها آلمانیِ فاتح بالاترین لیگ انگلیس.
۹- کاش شش سال پیش لیز نمیخوردی آقای #جرارد، این جام شایستهٔ دستان تو بود!
۱۰- اگر تافیها بهخاطر یک مشت پوند! #آنفیلد را ترک نمیکردند، آقای #هولدینگ شهردار به فکر تأسیس لیورپول برای استفاده از زمین بلااستفادهاش نمیافتاد. مرسی #اورتون!
۱۱- دوران طلایی و درخشان سرخهای مرسیساید با #بیل_شنکلی و #پیزلی_جوفاگان را #فاجعه_هیسل خاتمه داد و دوران احیای آن با #دالگلیش و آخرین قهرمانی پیش از این را #فاجعه_هیلزبورو! شاید اینبار هم اگر #کرونا نبود؛ دنیای فوتبال باید نگران آن همه شور و عشق و انتظار هواداران میبود!
۱۲- سرخها را نمیشود دوست نداشت، همانها که بیست سال پس از فاجعه هیسل؛ با طرح موزاییکی amicizia (بهمعنای دوستی در ایتالیایی) به یوونتوسیها خوشآمد گفتند؛ هر چند در بازی برگشت با پرچمهای «حیوانهای انگلیسی» روبرو شدند!
۱۳- دو شعله فروزان لوگوی لیورپول؛ یادمان ۹۶ هوادار کشته شدهٔ سرخها در فاجعه هیلزبورو است؛ هوادارانی که ۲۳ سال بعد اعلام شد در آن اتفاق مقصر نبودهاند و #دیوید_کامرون نخست وزیر از آنها عذرخواهی کرد و نشریاتی مثل «سان» به دروغ بودن تیترهای خود علیه هواداران اعتراف کردند!
۱۴- حالا کلوپ حداقل تا ۲۰۲۴ با در آنفیلد ماندگار است، ستارههای سرخ هم تا ۲۰۲۳ قرارداد دارند، مجموعه ۹۲۰۰ مترمربعی آنها هم در حال اتمام است، اینها همه از احیا و پرواز لیوربردهای افسانهای در جزیره و اروپا و جهان حکایت دارد.
۱۵- پنجشنبه شب گذشته اگر دنیا و انگلیسیها جای جرارد را در این قهرمانی خالی میدیدند؛ ایرانیها همه #عادل_فردوسیپور را طلب کردند؛ تونل افتخار #منچسترسیتی در خانه برای لیورپول در پنجشنبه هفتهٔ آتی با گزارش عادل؛ دلچسبتر است، یک شیرینی خوب صداوسیما برای عاشقان فوتبال! (آرزو بر جوانان عیب نیست)
۱۶- این قهرمانی نشان داد برای خیلیها فتح لیگ داخلی شیرینتر از فتح قاره و جهان است!/ ابراهیم جاگرانی
|۷ تیر ۱۳۹۹|
Zil.ink/MardeKaghazi | مرد کاغذی
#یادداشت
برای لبخندهای گرجی؛
به بهانه هفتمین روز فقدان سیروس گرجستانی
#حمید_محمدی برای معرفی #پژمان_جمشیدی در کلاکت میگوید: «احتمالاً هر کس یک مقطع توی زندگیش ؤویای تبدیل شدن به یک ورزشکار یا هنرمند معروف رو داشته، موفقیت همزمان توی هر دوی اینها ولی واسه رؤیاپردازی هم بلندپروازانه به نظر میرسد.»
فقر، طلاق، بیپدری، مهاجرت و غربت؛ هر کدام به تنهایی میتواند هر رؤیایی را بر باد دهد و انسان را در روزمرگیها گم کند، از سوی دیگر اما دست و پنجه نرم کردن با این مشکلات مانع از گم شدن انسان در روزهای شهرتش میشود.
#علیاکبر_محمودزاده به روایت سه جلدش ۲۵ اسفند ۱۳۲۵ و به گفتهٔ مادرش ۱۳۲۳ متولد شد، هشت سالگی از رشتِ متمدن به خانهای قدیمی در کوچههای تنگ و باریک ناصرخسروی تهران آمد، سایه فقر بر جا بود که سایه طلاق پدر و مادر؛ و زندگی با ناپدری هم اضافه شد.
در زمانهٔ بیلایک و تهی از پولهای نجومی، با عشق، فوتبال بازی کرد، با غربت و بیپدری و فقر جنگید تا رسید به امجدیه و شاهین - پرسپولیس - دوست داشتنی، او ایستادن برابر مشکلات را آموخته بود، در #فوتبال هم روبروی خطر ایستاد، دفاع وسط!
اما انگار آن سالها آدم ها زود مرد میشدند؛ وقتی که با #همایون_بهزادی و #حمید_شیرزادگان و #ناصر_ابراهیمی داشت به تیم ملی میرسید به خودش گفت «نامردیه پدر پیرم دورهگردی و دستفروشی کند و پول بدهد من فوتبال کنم»، اینبار برابر نفسش ایستاد و به جای تیم ملی پیِ دیپلمش رفت تا وارد کارخانهای بشود، انبارداری کند و با حقوقش عرق از جبین پدر بردارد.
اولین دستمزدش بالی شد برای پروازش به سوی پدر، حوالی او که فرود آمد اثری از پدرش ندید، ماهها همهٔ تلاشش برای وصال دوباره ناکام ماند و با پولش دو عروسک خرید تا به یاد پدر به آنها خیره شود.
سال ۴۸ یکی از همکارانش به تئاتر رفت، سال بعد که #هادی_سلامی را دید پایش به هنر باز شد، با آب حوضی و نقشهای پیش پا افتاده شروع کرد تا درد و رنجش را بازی کند؛ تا اینکه سال ۵۱ با سنگلج روی صحنه رفت و پنج سال بعد با «تلاش» #شعاعالدین_مصطفیزاده خودش را جلوی دوربین دید تا درخشش در فوتبال و هم در #سینما چندان هم بلندپروازانه نباشد.
او بعدها به اداره #تئاتر رفت، نام هنری «سیروس» برای خود انتخاب کرد، درخشید و جلوی دوربین #کیومرث_پوراحمد، #رخشان_بنیاعتماد، #داوود_میرباقری و بسیاری از بزرگان سینما حاضر شد و نوروز ۱۳۶۳ با «مخمصه» به تلویزیون آمد، آمدنی که هنوز هم با «شاهرگ» ادامه دارد.
«قانون مورفی»، «نهنگ عنبر ۲»، «پا تو کفش من نکن»، «شبکه»، «شکار خاموش»، «طوفان شن»، «آدم برفی»، «آپارتمان شماره ۱۳»، «زرد قناری»، «ساحره»، «یکی بود یکی نبود»، «تنوره دیو»، «دوران سربی»، «مسافر ری» و «آدمکها» و آخرینش هم در سال ۹۷ «همه با هم هستیم» در سینما، «آنام»، «محکومین»، «جاده چالوس»، «نوار زرد»، «کلاه پهلوی»، «گاو صندوق»، «زن بابا»، «خوش نشینها»، «دختری به نام آهو»، «صاحبدلان»، «یادداشتهای کودکی»، «پشت کنکوریها»، «شلیک نهایی»، «همسران»، «کیف انگلیسی» و «هتل» در تلویزیون و «آنتیگون»، «دکتر کنوک»، «معرکه در معرکه»، «عشق آباد»، «دندون طلا»، «برگذر لوطی صالح»، «استر»، «محراب»، «دارالحکومه» و «بکت» در تئاتر؛ تنها بخشی از ۱۵۰ بازی #سیروس_گرجستانی در بیش از نیمقرن فعالیت در این سه حوزه است.
در این بین، میتوان هاشم آقای «متهم گریخت» را درخشانترین کار تلویزیونی او دانست، سال ۱۳۸۰ وقتی #رضا_عطاران داشت «زیر آسمان شهر» و ماجراهای «خشایار مستوفی» را با همکارانش برای #غفوریان مینوشت، شاید خودش هم باورش نمیشد کمتر از پنج سال بعد برای این نقش دوست داشتنی و ماندگار، رقیبی پیدا شود که هنوز هم تکرارِ تکرارِ بازیهایش مردم را مهمان آیفیلم میکند!
سیروس که روزی ساعتها روبروی آینه تمرین میکرد تا بچه تهرونیها به لهجهاش نخندند، و از پدر فرصت بیشتری برای تماشای ویترینهای لالهزار میخواست، حالا نه تنها شش دهه از زندگیاش؛ بلکه بعد از وفاتش هم ویترین طنز تلویزیون ایران میشود و تهران و ایران را به لبخند و خنده مهمان میکند.
روزی که #گرجستانی، نام سیروس بر خود گذاشت، آن سیروس هم زادگاهیاش (روحش شاد) تا قایقرانی فاصله داشت؛ اما امروز قایق مرام و معرفت انزلیها با دو سیروس از خزر تا خلیجفارس در حرکت است و نسیم وفاداری و مهربانی در ایران میپراکند.
#سیروس_گرجستانی ۱۲ تیرماه ۹۹ کرونایی، در زمانه.ای که بهقول خودش «کار خوب برای او نبود» با کلی حرفهای باقی مانده و خاطرات کات شده! (عبور شیشهای با اجرای رضا رشیدپور، ۱۳۸۵، شبکه تهران) مثل آمدنش بیسر و صدا رفت تا باز هم سفر بهانهای شود برای نوشتن از مردی که شاید بسیاری از ما تا دیروز حتی نامش را هم کامل نمیدانستیم!
شاید این بار #لبخندهای_گرجی بر لب بهشتیان نشسته باشد، چرا که رسول مهربانیها میگفت: «من سرّ مؤمناً فقد سرّنی و من سرّنی فقد سرّ اللّه؛ کسی که مؤمنی را شاد کند مرا شاد کرده است و کسی که مرا شاد کند خدای سبحان را مسرور کرده است» (اصول کافی، جلد ۲)
روح او، پیشکسوتان و #منوچهر_نوذری شاد، که «صبح جمعه با شما» را با این شعر #علی_ناظریان شروع میکرد:
ز حق توفیق خدمت خواستم، دل گفت پنهانی
چه توفیقی از این بهتر که خلقی را بخندانی!/ ابراهیم جاگرانی
|۱۷ تیر ۱۳۹۹|
Zil.ink/MardeKaghazi | مرد کاغذی
#یادداشت
سفر ابدی اعجوبه ارتش
بعد از «هاشم»، «مش قربون» دیگر کاراکتر محبوب «متهم گریخت» هم به دیار باقی شتافت.
#پورمخبر هم مثل #گرجستانی؛ زادهٔ اسفندماه بود، دوازدهمین روز از دوازدهمین ماه ۱۳۱۹، در خانوادهای تفرشی در گلوبندک تهران.
در کمای خبری سکته مغزی کرد و به کما رفت تا اینکه بعد از یک ماه، در سیامین روز اولین ماه تابستان کرونایی کشور، بیسر و صدا از بیمارستان فیروزگر راهی بهشت زهرا(س) شود.
۲۵ سال پیش یک روز که به تماشای ساخت «بچههای آسمان» در محله خود نشسته بود؛ به اصرار اهالی محل یک دهن آواز خواند و به دل #مجید_مجیدی نشست تا یک سکانس کوتاه از او در ۵۶ سالگیاش بگیرد.
شروع رسمی بازیگری و محبوبیت #احمد_پورمخبر اما در ۶۵ سالگی و به «متهم گریخت - ۱۳۸۴» و «ترش و شیرین - ۱۳۸۶» #رضا_عطاران بر میگردد، کارگردانی که او را #اعجوبه نامید.
او بعد از آن تا سال ۹۰، در هشت سال؛ در دو فیلم تلویزیونی و ۲۵ اثر سینمایی دیگر هم حضور داشت و «همسایه ها - ۱۳۹۵» #مهران_غفوریان آخرین و تنها کار او در دهه ۹۰ بود و بعد از آن به گفتهٔ فرزندش که راه پدر را پیش گرفته و سابقه بازی در سینمایی «شب بخیر فرمانده» هم دارد؛ بهدلیل عدم پرداخت پول مناسب و بهموقع از سوی تهیهکنندگان، از دنیای بازیگری خداحافظی غیررسمی کرد.
پورمخبر به خوانندگی هم علاقه داشت، آمدنش جلوی دوربین به لطف یک آواز بود و در هر نقش هم لااقل یک آواز میخواند، اما حسادت و دوستان ناباب را دلیل نرسیدن به این علاقه و ورود دیرهنگامش به بازیگری عنوان میکرد.
او که بازنشسته #ارتش بود و معتقد بود زندگیاش کنار چهار فرزندش بدون بازی هم میگذشت، موفقیت دیرهنگامش را از دعای خیر مادری میدانست که بعد از فوت پدر اجازه نداد چهار برادر و چهار خواهرش او را به خانه سالمندان ببرند و با وجود خانه اجارهای و مشکلات مالی آن روزگار، او را کنار خود نگه داشت.
خیلیها اعتقاد داشتند او که یک دوره سه ماهه بازیگری هم نداشت؛ ماندگاری ندارد اما پورمخبر بیتوجه به حرف و حدیثها نشان داد هیچگاه برای شروع دیر نیست و از همین امروز و در هر سنی میشود برای رسیدن به علاقههای خود با تکیه بر استعداد ذاتی گام برداشت.
این استعداد نهفتهٔ دیر ظهور، سال ۸۶ برای «ترش و شیرین» نامزد بهترین بازیگرد مرد یازدهمین جشنواره حافظ هم شد.
تنها درخواست او از #روحانی در ابتدای شروع به کارش، شاید امروز در پایان کار رئیس #دولت_تدبیر و امید، حرف دل خیلی از ایرانیها باشد، آنجا که به ایسنا گفت: «تنها درخواستم از آقای روحانی این است که به وضعیت بیماران و وضعیت داروی آنها توجه بیشتری داشته باشند، بهویژه به وضعیت بیمارانی که اوضاع مالی خوبی ندارند رسیدگی شود.»
روحش شاد و یادش گرامی باد./ ابراهیم جاگرانی
|۳۱ تیر ۱۳۹۹|
Zil.ink/MardeKaghazi | مرد کاغذی
#یادداشت
درگذشت یک خبرنگار بهدلیل ابتلا به کرونا و چند نکته
#روحالله_رجایی سردبیر روزنامه جام جم به دلیل ابتلا به کرونا در ۳۸ سالگی درگذشت.
رئیس صداوسیما در پیام تسلیت خود نوشت: روحالله عزیز، دلاورانه در جهاد رسانهای علیه #کرونا به میدان آمد و علاوه بر کار در رسانه، لحظهای در خدمت خالصانه به مردم و رفع مشکلات آنها غفلت نکرد.
چند نکته به همین بهانه:
۱- خبرنگاری عشق است، کسی برای رسیدن به ثروت یا پست مدیریتی و رفع دغدغه اشتغالش نه #خبرنگار میشود و نه خبرنگاری را توصیه میکند.
۲- با عشق میشود دل به خطر زد، خطر هم در سوریه و عراق و افغانستان است، هم در بخش بیماران کرونایی یک بیمارستان!
۳- خط خبر از خط مقدم مهمتر است، خط مقدم را میشود با پاتک پس گرفت اما خط رسانهای اگر از دست برود؛ همه چیز از دست میرود.
۴- #رهبر_انقلاب به درخواست #وزیر_بهداشت، از همان ماه اول جنگ با کرونا، #مدافعان_سلامت شامل کادر پزشکی، پرستاری، بهداشتی و خدماتی بیمارستانها را #شهید_خدمت خواند.
۵- #رجایی، اولین و آخرین خبرنگار کرونایی نیست، خبرنگاران برای تهیه گزارش، مصاحبه و خبر مجبور به حضور در بیمارستان و بخش مراقبتهای ویژه و گفتوگو با پزشکاران و بیماران هستند و در معرض خطر و ابتلای جدی به کرونا قرار دارند.
۶- رهبر انقلاب ۲۱ اردیبهشت ۹۹ هم در ارتباط تصویری با ستاد ملی کرونا، آرزو کردند هنرمندان بتوانند همچون شهید #آوینی با گفتار و نوشتار و کارهای هنری و نمایشی، جزئیات جهاد عظیم مردمی در روزهای کرونایی کشور را به شیرینی روایت و آن را در تاریخ ماندگار کنند.
۷- برای تحقق این آرزو و مطالبه رهبر انقلاب بهجاست خبرنگاران و روزنامهنگاران جانباخته در این مسیر هم - مبتلا به کرونا - چون مدافعان سلامت، «شهید خدمت» خوانده شوند.
۸- آذر و دیماه سیاه ۸۴ فراموشمان نمیشود، آنجا؛ هم خبرنگاران سرنشین C-130 ارتش از جمله #داریوش_شاهینی بوشهری، شهید خوانده شدند، هم سردار #احمد_کاظمی و فرماندهان سرنشین جت فالکون.
۹- خبر یعنی مردم، و خبرنگار یعنی مردمی؛ پویش #خبرنگاران_همدل تنها نمونهای از حضور خبرنگاران در رزمایش #کمک_مؤمنانه و کمک مادی به هموطنان خود است، در استانها هم خانه مطبوعات پای کارند و #نذر_ماسک #بوشهریها نمونهای از آن است.
۱۰- و آخر اینکه در این روزهای کرونایی که خبرنگاران از مطالبات و مشکلات مردم و مشاغل مختلف مینویسند، خود کم مشکل ندارند، از امنیت شغلی تا اخراج به بهانه تعدیل نیرو و... آنها را دریابید./ ابراهیم جاگرانی
|۳ مرداد ۱۳۹۹|
Zil.ink/MardeKaghazi | مرد کاغذی
#یادداشت
باز هم قهرمانی سرخها؛ اینبار با آقای گلمحمدی/ حالا نوبت رکوردهاست
فشردگی بازها، شیوع #کرونا، نبود تماشاگران و اراده مدعیان برای قهرمانی در نبود برانکوی #پرسپولیس هم مانع از کسب سیزدهمین قهرمانی لیگ سرخها در سیزدهمین سال شروع مربیگری پسر آنها نشد.
#یحیی_گلمحمدی بعد از #پروین، #دایی، #درخشان و #دنیزلی، پنجمین مربی است که نیمکت پرسپولیس را دو باره تجربه میکند و تنها کسی است که پرسپولیس را در میانه فصل تحویل گرفته و قهرمان کرده است.
او پس از پروین، #بیوک_وطنخواه (جوانترین مربی تاریخ سرخها با ۳۳ سال سن) و #قطبی، چهارمین ایرانی است که پرسپولیس را قهرمان لیگ میکند. (دایی و #پرویز_دهداری هم در جام حذفی و انتخابی آسیا (۱۳۴۷) سرخها را قهرمان کردهاند)
«یحیی» اگر جام حذفی را هم ببرد، تاریخسازی میکند و آنوقت دههٔ نود بهترین ۱۰ سال تاریخ پرسپولیسی میشود که در دههٔ ۷۰، شش قهرمانی کسب کرده است.
رفت و برگشت یحیی در زمین و نیمکت
پسر نجیب پرسپولیس بعد از بازی در #تراکتور و درخشش در پورای منحل شده پایتخت، ۷۴ تا ۷۸ به پرسپولیس آمد، ۱۰۳ بازی برای این تیم انجام داد تا اینکه آن تب مالت معروف گرفت، بیماری را شکست داد اما پروین او را - با بی مهری - کنار گذاشت، بدون اعتراض به #فولاد رفت، تلاش کرد، درخشید، به ترکیب ثابت تیم ملی رسید و باز پروین او را بعد از سه سال به خانه برگرداند.
نیمفصل دوازدهم لیگ برتر هم که تیم رده دوازدهمی #مانوئل_ژوزه پرتغالی را تحویل گرفت، وقتی اشک #مهدویکیا را در آخرین نود ۹۱ دید، گفت از این تیم میرود، چون #فوتبال همه چیز نیست، هر چند #فردوسیپور این تصمیم را احساسی و فیلم هندی خواند و #رویانیان استعفایش را نپذیرفت، اما خرداد ۹۲ که تماشاگران بدون توجه به رساندن تیم به رده هفتم و تنها دو شکست او در ۲۲ بازی، پس از باخت در پنالتیهای فینال حذفی؛ «حیا کن رها کن» گفتند؛ حیا کرد و بعد از حضوری ۱۵۰ روزه در این تیم رفت! (برانکو که از اواخر لیگ چهاردهم روی نیمکت پرسپولیس نشسته بود، و تیم پانزدهم را خودش بسته بود، در بازی پایانی این لیگ با وجود از دست دادن قهرمانی؛ ایستاده تشویق شد)
رفت و باز هم هیاهو نکرد و زمین و زمان را مقصر ندانست، با #نفت_تهران پرسپولیسِ دایی را شکست داد، با #ذوبآهن در #جام_حذفی دبل کرد، مشهدیها را اولین بار آسیایی کرد و با تیکیتاکای ایرانیاش هم کاندیدای سرمربیگری تیم ملی و جانشینی #کارلوس_کیروش شد، هم گزینه اول داخلی سرخها برای رؤیای ساخت پوکر قهرمانی.
بازگشت قهرمانانه
اگر #برانکو روزی از ایران رفت و ۹ سال بعد - ۲۰۱۵ - پختهتر بازگشت و اینبار محبوب و ماندگار رفت؛ یحیی هم بعد از هفت سال پختهتر به خانه برگشت، او بهتر از هر کسی میدانست تحویل گرفتن تیمی که سه فصل و نیم با قهرمانی خو گرفته، و در نیمه نهایی جام حذفی و بازیهای آسیایی قرار دارد به چه معناست.
بعد از پنج سال حضور خارجیهای موفق و بهترین شروع و نتایج پرسپولیس، با جسارت و نجابت خاص خودش؛ روی نیمکت نشست و با شش پیروزی و یک تساوی در ۷ بازی اول که بیشتر آن با مدعیان قهرمانی و کسب سهمیه بود، بالاتر از #کالدرون و برانکو، بهترین شروع مربیان تاریخ این تیم را رقم زد تا قرمزها به بلندپروازیهای آینده چشم بدوزند.
پرسپولیسِ یحیی تاکنون در ۱۱ بازی لیگ؛ ۱۰ پیروزی و یک تساوی داشته، نباخته، هفت کلینشیت کرده و تنها پنج گل خورده، در حالی که کالدرون در ۱۵ بازی نیم فصل ۱۰ برد و ۴ شکست داشت و #استراماچونی هم ۴ شکست و تنها ۷ برد در ۱۳ بازی تیمش کسب کرده بود.
حالا نوبت رکوردهاست
با شکست طلسم #نفت_مسجدسلیمان و کسب رکوردهایی چون سریعترین قهرمانی (چهار هفته به پایان)، بیشترین قهرمانی لیگ برتر (شش جام)، اولین #پوکر تاریخ لیگ ایران، بیشترین برد در لیگ (تاکنون ۲۰)، عبور از هزار امتیاز در مجموع لیگ کشور، بیشترین برد متوالی خارج از خانه (۱۰ برد، سپاهان و تراکتور و #استقلال با ۵ برد پیشتاز بودند)؛ پرسپولیسیها چشمشان به دستیابی یا شکست رکوردهای دیگر لیگ است:
دبل قهرمانی (همچون پروین و برانکو)، بیشترین امتیاز، بیشترین اختلاف، بیشترین گل و بهترین خط دفاع.
شاید #عادل میدانست این پسر نجیب بدون لیدر و رسانه و بادیگارد قرار است روزی در فوتبال ایران آقایی کند که در آن بازی معروف ۲۰۰۴ گفت: «چه وقت #چیپ زدن بود آقای گل محمدی؟»
باید دید در روزهای مانده از لیگ نوزدهم و فصل بعد «چه میکنه این یحیی؟»/ ابراهیم جاگرانی
|۳ مرداد ۱۳۹۹|
Zil.ink/MardeKaghazi | مرد کاغذی
#یادداشت
طوری نیست آقای گل؛ «خیریت» دارد/ آقایی مهدو در سرزمین اوزه بیو و رونالدو
«از روزی که «پدرو آلبوکرک» نخستین مأمور بلندپایه پرتغالی در سال ۱۵۱۴ به ریشهر (بوشهر) پا گذاشت و ده پارچه آبادی از قلمرو «مير ابواسحاق» حاكم این بندر در عصر شاهاسماعيل صفوی را به زور نیروی نظامی تصرف کرد، پانصد و شش سال میگذرد» و حالا #پسر_بوشهریها روی دست پرتغالیها به هوا پرتاب میشود!
#معجزه_فوتبال، چشم و دل ایرانیها و بوشهریها را بامداد یکشنبه ۲۶ جولای ۲۰۲۰ [پنج مرداد ۱۳۹۹] به #پرتغال کشاند تا بعد از پیروزی #ریوآوه با دبل #طارمی برابر #بواویستا و ۱۸ گُله شدن او؛ برای اولین و شاید آخرین بار در انتظار سوت پایان #براگا - #پورتو و #بنفیکا - #اسپورتینگ در #پریمیرلیگ این کشور، بیدار بمانند... تا #نی_انبان آقای گلی پسر #محله_شغاب را با ناکامی #پیزی و #وینیسیوس برای بنفیکا و پائولینهو در براگا؛ مطابق پیش بینی روزنامه ABola #چالو کنند(بنوازند).
دقیقه ۸۸ «کارلوس وینیسیوس» برای بنفیکا گل زد تا مثل هم تیمیاش پیزی و طارمی ۱۸ گله شود، با سوت پایان بازیها اهالی بندر، بیخبر از قانون لیگ پرتغال (مثل خیلی از رسانهها و ورزشیها) بیخیال این گل؛ از ناکامی «پیزی» ۱۸ گله، در قرنطینه کرونایی منزلشان #هللیوس_هلهیوس کنان چشم بر هم گذاشتند.
بوشهر آوردگاه فوتبال ایران است، پیش از #دارایی و #راهآهن و #شاهین، بچههای محله جبری بوشهر تیمشان تیم «جوان» (ایرانجوان) بود [۱۳۱۲]، کمی بعد هم «شاهین» (شهباز/تابان) در بهمنی متولد شد [۱۳۲۱] تا داغیِ بازار کریخوانی و یارکشی، تنه به تنه آفتاب سوزان بندر بزند و خاطرات «مَحخال» و «دلو» در ورزشگاه پیر شهر رقم بخورد.
اما بامداد امروز، دو گل مهدو (خطاب صمیمانه مهدی در جنوب) به «بواویستا» در «دو بسا»، نه یک تیم و محله را، که همه فوتبال بوشهر را شاد کرد، فوتبالی که همین ۱۰ روز پیش هم، همهٔ آن عزادار دو گل از موسفیدهای خود بود. (عبدالمجید چاهیبخش و عبدالمحمد پوربهی اسطورههای دو باشگاه بوشهری در ۲۶ و ۲۷ تیرماه گذشته فوت کردند)
پسر «پنالتیگیر» بوشهریِ ریوآوه با این دو گل، هم تیمش را به پلی آف #لیگ_اروپا رساند، هم اولین فصل حضورش در اروپا با ۱۸ گل، ۲ پاس گل و ۷ پنالتی گرفته شده به پایان برد و در سرزمین مردان فوتبال جهان (اوزه بیو، لوئیس فیگو، کریستیانو رونالدو و...) همراه با پیزی و وینیسیوس، ستارههای بنفیکا - شاید همبازیها و مثلث آتشین فصل بعد - بر صدر جدول گلزنان تکیه زد؛ هر چند به حکم قانون بازی کمتر در این لیگ؛ عنوان آقای گلی به «کارلوس وینیسیوس» میرسد. (به حکم پنالتیها هم شانس با وینیسیوس یار است، او گل پنالتی نداشته، پیزی و طارمی اما ۵ و ۷ پنالتی زده اند)
عنوانی که هفته گذشته در روسیه با رسیدن «آرتم جیوبا» و #سردار_آزمون از #سنت_پترزبورگ به ۱۷ گل؛ به حکم قانون آن لیگ که پنالتی کمتر بود؛ به سردار رسید.
فصل ۲۰۱۷/۱۸ هم #علیرضا_جهانبخش با آلکمار در #اردیویسه_هلند با ۲۱ گل، در یک لیگ اروپایی آقای گل شده بود.
«مظنون همیشگی» شهر ویلا دوکنده (لقب مهدی در رسانههای پرتغال، شانس همیشهٔ گلزنی) که فصل ۹۴/۹۵ و ۹۵/۹۶ در #پرسپولیس آقای گل و رکوردار گلزنی تاریخ این باشگاه شد، در ریوآوه هم با این ۱۸ گل توانست از «ژوآ توماس» دومین گلزن تاریخ سفید و سبزپوشان در ۲۰۱۱/۱۲ دو گل جلو بزند و در فاصله دو گل از «ان هابولا» بیست گله در ۱۹۸۲/۸۳، دومین گلزن تاریخ ریوآوه لقب بگیرد.
«دایومی» فوتبالش را شش سالگی زیر نظر پدر فوتبالیستش در مدرسه فوتبال صداوسیما بوشهر شروع کرد، ۱۰ سالگی به جوانان برق و بعد حیات این شهر رفت، ۱۳ سالگی توانست به #ایرانجوان برسد، شاهین و دوباره ایرانجوان انتخاب های بعدی طارمی بود تا اینکه خرداد ۹۳ با پرسپولیسِ #دایی سفید امضا کرد و توانست در این تیم دبل آقای گلی کند، بهترین مهاجم ایران شود و جایزه بازیکن سال کشور هم مال خود کند.
«وقتی مهدی طارمی همراه دوستش میخواست سوار آسانسور شود و به سمت امضای قرارداد با پرسپولیس برود، خدابیامرز «مهدی نفر» گزارشگر پرتلاش ورزش و مردم و خبرنگار خبرگزاری فارس در حوزه پرسپولیس پرسید: راستی طارمی با کدام ت نوشته می شود؟!» [خبر ورزشی]
حالا او که بعد از #الغرافه_قطر، با ۱.۴ میلیون یورو برای دو سال به ریوآوه رفت، با پیشنهادهای ۱۵ میلیون یورویی چند باشگاه اروپایی روبروست، البته خیلیها او را سال بعد شاگرد «استاد» موبلند جوگندمی در «بنفیکا» میدانند که تازه از #برزیل به کشورش بازگشته است. «ژرژ ژسوس» در شش سال گذشته سه قهرمانی برای #فلامینگو گرفته و دوران طلایی دهه ۸۰ آن ها با «زیکو» را زنده کرده است.
مهدی ۲۸ ساله که پیشتر با یک اشتباه (ثبت نام نکردن در دانشگاه) فینال حذفی شاهین - استقلال و شانس معرفی زودتر به فوتبال کشور را از دست داده، و برای تنها ۱۰ دقیقه بازی در نیمفصل دوم شاهین؛
از سربازی در #فجرسپاسی باز ماند و به سربازی یک سال و نیمه در نیروی دریایی بوشهر رفت، دیگر مجال اشتباه در تصمیم ندارد، او محکوم به بهترین انتخاب در این سن است.
در بوشهر؛ ایرانجوان بعد از پایان خدمت سربازی که همگان فوتبال مهدی را تمام شده میدانستند، به احترام #علیشاه (پدر فوتبالیست طارمی) با او قرارداد مشروط بست و بر حسب اتفاق، چیپ او به #پیکان #کاظمی به دل دایی نشست و به پرسپولیس و آزادی و یکصد هزار هوادار و چیپ معروف فروردین ۹۴ به #النصر_عربستان رسید، در اروپا اما چنین شانسی وجود ندارد.
شاید #کارلوس_کیروش سرمربی پرتغالی طارمی در تیم ملی ایران در چند سال گذشته؛ باز هم بتواند به او برای انتخاب درست کمک کند!
امیدواریم تصمیم مهدی هر چه هست؛ #خیریت داشته باشد، او برای ما #آقای_گل است!/ ابراهیم جاگرانی
|۵ مرداد ۱۳۹۹|
Zil.ink/MardeKaghazi | مرد کاغذی
امروز ۱۹ مرداد است، ۱۸ مرداد نیست، #هفده_مرداد هم نیست! 🤐
روز از نو...
#روز_خبرنگار
Zil.ink/MardeKaghazi | مرد کاغذی
#یادداشت
سرود باشگاه شما چیست؟/ سرودهای معروف در فوتبال دنیا
شیوع #کرونا و بسته شدن درب ورزشگاهها به روی تماشاگران، شبکههای تلویزیونی را وادار به راهکارها و خلاقیتهای جدید برای حفظ و افزایش مخاطبان خود کرد.
رجوع به آرشیو صوتی جذاب بازی رایانهای «فیفا» (شرکت اییایاسپورت)، نصب ماکت تماشاگران و شبیهسازی آنها در تلویزیون و پخش صدای ضبط شدهشان در استادیومها، گوشهای از تلاش اروپاییها برای گرم نگه داشتن تنور لیگهای خود در روزهای پایانی آن بود.
در ایران هم با شروع دوبارهٔ بازیهای #لیگ_برتر، فولادیها در میزبانی از #استقلال، هیاهوی هوادارانشان را از بلندگوهای #فولاد_آرهنا با بازیکنانشان همراه کردند، اتفاقی که بعد از آن در چند ورزشگاه دیگر هم تکرار شد.
در #انگلیس و #اسپانیا، هنگام پخش بازیها شخص باتجربهای از شرکت سازنده بازیهای رایانهای فیفا، در اتاق فرمان، روند مسابقه را به دقت دنبال و با توجه به شرایط بازی، کلیپ شنیداری مناسب را بهعنوان صدای پیرامون پخش میکرد.
در ایران اما با اینکه نیم قرن از اولین پخش زنده #فوتبال در تلویزیون میگذرد (تابستان ۱۳۴۹/جام جهانی ۱۹۷۰) بیتوجه به شرایط بازی، آن هم با یادآوری گزارشگر، چند «پرسپولیس سرور استقلال» و «استقلال سرور پرسپولیس» پخش میشود که حتی گزارشگر هم به اشتباه میاندازد و دنبال یافتن منبع صدا ـ تماشاگر ـ در استادیوم میافتد!
امشب (۳۰ مرداد ۹۹) نوزدهمین سال لیگ حرفهای و برتر فوتبال ایران هم تمام میشود، بیش از یک قرن از ورود فوتبال به #بوشهر و ایران از سوی انگلیسیها و ملوانان خارجی کشتیها میگذرد، صد سال از اولین سازمان و تشکیلات فوتبال ـ انجمن ترقی و ترویج فوتبال ایران ـ در کشور گذشته، اما هنوز هیچ باشگاهی در ایران سرود و شعار اختصاصی ندارد! و صداوسیما از میان صداهای بستهٔ تماشاگران در روزگار پیش از کرونا، به دنبال صدایی برای روزهای تنهایی بازیکنان است و دست آخر به دو سرور این و آن سکوی ۳۶ آزادی ـ جایگاه تیفوسیها در شمال غربی ورزشگاه آزادی ـ میرسد!
تلویزیون که خود «یک دانشگاه است و میتواند مملکتی را اصلاح کند» (امام خمینی(ره)) با وجود فقد و فقر شعار و سرود در تیمهای ایرانی، شاید میتوانست بهجای جستجو میان شعارهای بعضاً بوقدار سکوها، با تبدیل کرونا به فرصت، با صداسازی مناسب، چند شعار خوب قابل پخش را به تماشاگران و فوتبالدوستان کشور معرفی کند.
۱۰ سرود معروف باشگاههای جهان
باشگاههای بزرگ دنیا از سرودهای تاریخی خود جدا نیستند و هواداران دو آتشه تیمها معمولاً به سرودهای قدیمی و شاید معنادار خود افتخار میکنند.
با یک جستجو؛ نام باشگاههایی مانند #لیورپول، #سلتیک و #دورتموند در رأس این باشگاهها میبینید. (مشترک)
شعار «تو تنها قدم نخواهی زد» لیورپولیها دیگر یک شعار معمولی نیست، یا حتی فریاد چند بارهٔ کلمه «رُم» تماشاگران #آ.اس.رم در #ایتالیا.
شعار «همیشه برای قهرمانی پیش میرویم» باشگاه #اتلتیکوداد در جنگ جهانی دوم موجب تحریک افکار عمومی و تشکیل گروههای مبارز میشد!
و یا سرود باشگاه اول آندلوس (سویا) که گاهی از سرود منطقه آندلوسیا هم برایشان مهمتر است.
#پاناتینایکوس یونان، کلاغهای سیاه قلعه #نیوکاسل، #بشیکتاش ترکیه، #بوکاجونیورز آرژانتین و حتی #وستهام انگلیس هم سرودهای معروفی دارند و #فرانس_فوتبال آنها را جزء ۱۰ سرود اول باشگاههای دنیا میداند.
#بارسلونا دیگر تیم معروف دنیاست که سرودش به نوعی سرود ملی موسوم به کشور کاتولونیاست.
سرود و مکتب باشگاههای ایرانی
در ایران اما هر چند در حوزه موسیقی برخی هواداران استقلال و #پرسپولیس و دیگران، ترانههایی به یاد و طرفداری از این تیمها خوانده اند (رضا یزدانی، بابک جهانبخش، سعید عرب، قاسم افشار و...) و شعارهایی از روی دست هم کپی کردهاند اما بسیاری مانند دکتر #احسان_محمدی بهدرستی معتقدند: «آنچه امروز در فضای فوتبال ایران جاری است، ربط چندانی به #مکتب ندارد، بیشتر شبیه اندرزنامهها و سخنرانیهای اخلاقی است تا اصول و مبانی که پایههای باشگاه بر آن بنا نهاده شده و بعید است اگر از بازیکنان یک تیم فوتبال بپرسید که شعار باشگاه یا فلسفه و مکتب شما چیست، پنج نفر آنها یک پاسخ واحد بدهند. مکتب مثل بسیاری دیگر از واژگان در این سرزمین از معنا تهی شده است، در فضای پر از توهین و فحاشی هواداری، تخریب و اتهامپراکنی، خالیکردن زیر پای همدیگر برای گرفتن پُست در باشگاه، عدم تعهد در پرداخت مطالبات بازیکنان و شکایتهای متعدد به فیفا و رفتارهای سبکسرانه و سلیقهای برخی بازیکنان، حرف زدن از مکتب باشگاه بیشتر به کار بردن یک واژه شیک، کلی و مرعوبکننده علیه حریف است.»
چهارشنبه چه کسی سرور است؟
حالا باید دید در #شهرآورد_تهران در نیمهنهایی جام حذفی - پنج شهریور ۹۹ - چه کسی سرور است! تاکنون صدای تلویزیون و بلندگوی ورزشگاهها در
بازیهای کرونایی در اختیار میزبان بوده است.
چهارشنبه هفته بعد، پرسپولیس میزبان است./ ابراهیم جاگرانی
|۳۰ مرداد ۱۳۹۹|
Zil.ink/MardeKaghazi | مرد کاغذی
#یادداشت
۱۲ نکته از طولانیترین فصل فوتبال ایران
نوزدهمین سال لیگ حرفهای #فوتبال ایران ـ سیوهفتمین دوره لیگ ـ بدون ۹۰ و #فردوسیپور، و زیر سایه قرارداد غیرحرفهای فدراسیون با مربی «نجیبش» و غرامت ۶.۲ میلیون یورویی به #ویلتموس و دستیارانش به سر رسید.
#پرسپولیس امسال هم بیتوجه به حرف و حدیثها در مسیر قهرمانی قدم زد، تغییر سرمربی و رفتن مدیر و نبود هوادار هم نتوانست مانع #پوکر سرخهای پایتخت شود، #ارتش_سرخ تا روزی که رقیبانش بهجای جلو، حواشی جاده را نگاه میکنند و بهجای تجهیز خود در پی هشتگ زدن و رجزهای تکراریاند، در این مسیر به راهش ادامه میدهد. (آنها ۷۴ تا ۷۹ هم چهار قهرمانی در پنج فصل بهدست آوردند)
چند نکته از طولانیترین فصل فوتبال ایران:
۱- شیوع #کرونا در ایران و جهان، بازیهای لیگ را سه ماهی تعطیل کرد تا لیگ نوزدهم؛ ۳۶۴ روز طول بکشد، از چهارم تیرماه امسال، ۹ هفته پایانی بدون تماشاگر برگزار شد تا مردان ایرانی هم چند هفتهای طعم ممنوعیت ورود به ورزشگاه را بچشند!
۲ـ قهرمانی چهاربارهٔ پرسپولیس، آنها را پرافتخارترین تیم لیگ برتر ایران کرد، استقلالیها هم برای سومین بار پشت سر رقیب سنتی قرار گرفتند تا پنجمین نائبقهرمانی را اینبار با #مجیدی ـ که گفته بود شخصیت فوتبالی #استقلال از بین رفته و میتواند آن را احیا کند ـ بگیرند و رکوردار شوند. (پورحیدری، قلعهنویی، مظلومی و منصوریان هم لیگهای اول، سوم، دهم و شانزدهم با استقلال دوم شدند)
۳- هر چند کرونا رفتوآمدها را کم کرد اما امسال پر رفتوآمدترین لیگ ایران برای مربیان رقم خورد، با رکورد استعفا و برکناری چهار مربی در سه روز! (پایان هفته ۲۴) از #نکونام و #تارتار و #صادقی در #فولاد و #مسجدسلیمان و #سایپا که بگذریم، ۱۳ تیم دیگر با تغییرهای مداوم خود از هفته ششم تا بیستوهشتم، موجب فعالیت ۲۹ مربی در لیگ شانزده تیمی نوزدهم شدند. چهار سرمربی دو نیمکت را تجربه کردند و دو سرمربی خارجی سرخابی هم با وجود صدرنشینی، قید ادامه همکاری را زدند. #شاهین قعرنشین با چهار تغییر قطعی و یک تغییر موقت صدرنشین تغییرات بود.
۴- #یحیی_گلمحمدی هم در کنار سه مربی دست نخورده لیگ نوزدهم، تمام فصل تیم داشتند، او هفته هفدهم از تیم رده ششمی #شهرخودرو به پرسپولیس صدرنشین آمد، رتبه این دو تیم در پایان لیگ هم همین بود!
۵ـ ژنرال، فصل را ناتمام رها کرد، هفته بیستوهشتم استعفا داد و از #سپاهان خداحافظی کرد، #قلعهنویی در فوتبال ایران به هر چه خواسته رسیده، پنج قهرمانی لیگ برتر و دو قهرمانی حذفی و چند نائبقهرمانی و سومی، آیا تولد نسل جدیدی از مربیانی چون گلمحمدی، مجیدی، نکونام، تارتار، #فکری، #بختیاریزاده، #الهامی و... با سایهنشینی این مرد ۵۶ ساله سختکوش فوتبال ایران همراه خواهد بود؟
۶ـ امسال هم یک خارجی آقای گل ایران شد. (فصل قبل، کیروش سوارز فرازاستنلی و لوسیانو پریرامندز معروف به شیمبا کفش طلا بردند) #شیختیدیانه_دیاباته ۳۲ ساله از #مالی بعد از ۱۱ سال برای آبیها افتخار آفرید، او اولین آقای گل خارجی استقلال است، نام پنج خارجی دیگر هم در بین آقای گلهای لیگ برتر ایران دیده میشود، ۱۵ گل شیخ، کمترین گل یک آقای گل در تاریخ لیگ برتر است. عنایتی و برهانی با ۲۱ گل رکوردارند، پرسپولیس و استقلال با پنج و چهار آقای گل، در لیگ برتر پیشتازند، بد نیست بدانید بیست گلزن برتر تاریخ لیگ ایران، همگی فوتبالشان تمام، و کسی به آن ها نزدیک نشده است، یعنی فقر گلزنی در لیگ کشور!
۷ـ سپاهان بعد از اعلام ستاد کرونا برای میزبانی بدون تماشاگر از پرسپولیس وارد زمین نشد تا بازی سه بر صفر شود و از کورس قهرمانی جا بماند، استقلالیها هم ۱۵ تیرماه ۹۹ در فرودگاه از رفتن به #جم برای بازی هفته بیستوسوم منصرف شدند و ابتدا وضعیت قرمز این شهر و محل اسکان و بعد ابتلای بازیکنانشان به کرونا را بهانه کردند، اما این بازی ششم مرداد تکرار شد و آبیها بالاخره از جم امتیاز گرفتند. #هومن_افاضلی سرمربی وقت #پارسجنوبی در اعتراض به تکرار بازی استعفا داد و به #ماشینسازی رفت! او و بوشهریها معتقد به اعلام نتیجه سه بر صفر بودند، نتیجهای که میتوانست پرچم #بوشهر در لیگ برتر را همچنان به اهتزاز در آورد.
۸ـ #ساکت_الهامی سرمربی تراکتورسازی در لیگ نوزدهم چهار بار کارت زرد دریافت کرد تا بازی حساس پایانی تیمش برابر فولاد برای کسب سهمیه آسیایی را از دست بدهد، این تعداد کارت از سوی سرمربی یک تیم از دیگر رکوردهای لیگ نوزدهم است.
۹ـ همزمان با درخشش یک خارجی در استقلال و آقای گلی او، اوساگوآنای نیجریهای بالاخره اولین گلش را برای پرسپولیس در هفته پایانی لیگ نوزدهم به ثمر رساند، پرسپولیسیها اگر بدانند آخرین گل مهاجمان خارجیشان را #ماریو_بودیمیر هفته آخر فصل قبل ـ یک سال پیش ـ زده و #براندائو، #استوکس و #اوساگوآنا یک سال است از گلزنی عاجزند، بیش از همه
از ممنوعیت خرید بازیکنان خارجی خرسند میشوند!
۱۰ـ لیگ هجدهم و نوزدهم پایانی متفاوت برای بوشهریها داشت، فصل قبل #شاهین بر آسمان بوشهر و آبی دریای آن به پرواز درآمد و راهی لیگ برتر شده بود، آسمان جم هم نورباران بود و یک ایران نگاهشان به دیار فاضل بود تا هتریک قهرمانی سرخها را ببینند، اینک اما ورزشگاه تختی در سکوتی تلخ نشسته و با سقوط شاهین، کشتی پارس تا برخواستی دیگر به گل نشسته است، این روزها هوای فوتبال بوشهر، به سیاهی هوای #عسلویه است، ۱۰ رفتوآمد مربی و سرمربی، تغییر مدیر و مدیرعامل، تأسیسات عظیم نفت و گاز هم نتوانست آوردگاه فوتبال ایران را در لیگ برتر نگه دارد، تا چه رسد به #شهرداری!
۱۱- تونل قهرمانی سایپا برای پرسپولیس در بازی پایانی و مصاحبه خاص آقای دیاباته در روزهای پایانی لیگ با برنامه فوتبال برتر که با استقبال و تحسین همه فوتبالی ها و قدردانی پرسپولیسیها از او بابت نگاهش به قهرمانیهای این تیم روبرو شد، دو اتفاق خوب لیگ نوزدهم بود.
۱۲- در لیگ نوزدهم استقلالیها با ۵۵ گل زده رکوردشکنی کردند، البته پرسپولیس قطبی هم ۵۵ گل زده داشت اما در ۳۴ بازی، آقای گلی و بهترین پاسور (مهدی قائدی) هم به آنها رسید، پرسپولیسیها هم در کسب سریعترین قهرمانی، اولین پوکر، بیشترین برد، بیشترین اختلاف امتیاز و اولین قهرمانی با تغییر مربی - در پرسپولیس - رکوردشکنی کردند. بیشترین پیروزی، کمترین تساوی، کمترین گل خورده و بهترین تفاضل گل هم به آنها تعلق گرفت و به همراه استقلال و سپاهان با پنج شکست، بهترین بودند./ ابراهیم جاگرانی
|۲ شهریور ۱۳۹۹|
Zil.ink/MardeKaghazi | مرد کاغذی
این متن را دوست خوشذوقی که مدبر روابطعمومی بیمه سلامت #قم هستند و الآن اسمشون از ذهنم پریده برایم فرستاد:
«دیروز، امروز، فردا...»
حبیبان حقیقی و محبّان واقعیِ #حسین علیهالسلام
امروز، فردای دیروز است.
همان دیروزی که عاشقان؛ «عاشورا» مینامندش؛ و #عاشورا نه به معنای دهمین روز ماه محرّم، که «مبدأ تاریخ عشق» است.
همان دیروزی که «حسین»، این وارث آدم، برای «لبیکی اُولاتر و والاتر»، حج تمتّع را به عُمرهٔ مفرده تبدیل کرد و عاقلانه «مِنای مکّه» را وانهاد و عاشقانه به «منای کربلا» آمد.
همان دیروزی که «آلُاللّه» آگاهانه «بیتُاللّه» را ترک کردند تا با نیّتی مُصلحانه «به طلبِ اصلاح دین محمّد بشتابند».
حالْ نکند خدای ناکرده غبار غفلت، «بَصَرمان را عَلیل» و «بصیرتمان را قَلیل» کند.
مبادا در «دیروز» که موعِد اعلام شیفتگی و تجلّی بخشی به جلوههای جمیل «عَزا» بود بمانیم و از امروز و فردا و فرداهای دیگر که میعاد اِعمال شیعگی و تسرّیبخشی به جنبه های جلیل «غَزا» است، غافل شویم.
مبادا چنان با «گِریستنِ صِرفْ» در «مصائب کربلا» که حاکی از چگونگی آن است غرق در گرداب فراموشی شویم که از «نِگرستین» به «مسائل کربلا» که مُبیّن چرایی این نهضت عظیم است باز بمانیم.
و مبادا ناآگاهانه ساحات آسمانی «حماسهٔ حسینی» را در «رنجهای کربلا»، آن هم در یک یا چند روز خلاصه کنیم و جاهلانه بر «گنجهای کربلا» که برای حصولش آن همه رنجه و ضجّه و شکنجه تحمّل شد، تأمّل و تعمّقی نداشته باشیم.
که اگر چنین شود، ناخواسته در دستهٔ ستمکاران به حسین و حماسهٔ سترگش قرار گرفته و دیگر در زمرهٔ شیفتگان شایسته و شیعیان بایستهٔ او نخواهیم بود.
پس بیاییم مُبَصِّرانه «رُخداد خطیر کربلا» و «اثرات اصیل» و «ثمرات ثَمین» این «رستاخیز عظیم» را به یک روز و یک ماه محدود و به یک مسجد و یک #حسینیه محصور نکنیم و مُفکّرانه با «دَرک» دقیق و عمیق «آموزههای» زنده و ارزندهٔ «عاشورا»، هر روز را عاشورا بدانیم و هر مکان را #کربلا بداریم و مُدقّقانه به این پرسش بنیادین امام حسین علیهالسلام که فرمود: «هَل مِن ناصرٍ یَنصرنی؟» توجه کنیم و نیک به خاطر بسپاریم که مخاطب #سیدالشهدا تمامی انسانهای آزاده در طول زمان و در عرض زمین بوده است.
چرا که کلّ یوم عاشورا و کلّ ارض کربلاست.
تا باد، چنین بادا
|۹ شهریور ۱۳۹۹|
Zil.ink/MardeKaghazi | مرد کاغذی
در دنیای ما آلکثیرها زیادند، انرژی هستهای، صنعت ساخت موشک و ادوات دفاعی، #داروسازی و... همه آل کثیرند.
هر ملتی بخواهد بدون تکیه بر قدرتهای فاسد و با توکل بر خدا و نیروی جوانانش به قله برسد، مدام محروم خواهد شد، چه با شش ماه #تعلیق، چه با #جنگ، چه با #تحریم!
حالا این وسط #فدراسیون بیعرضه یا مسئولان و مدیران خودباخته، راه رسیدن به قله را سختتر خواهند کرد.
#ایران؛ کشوری که با وجود سالها تحریم و ظلم، در رشتههای مختلف علمی جزو پنج یا ده کشور اول جهان است./ فضای مجازی
فیض روحالقدس ار باز مدد فرماید
دیگران هم بکنند آنچه که #عیسی میکرد
نیمهنهایی لیگ قهرمانان
#پرسپولیس ۱ [۵] النصر ۱ [۳]
|۱۳ مهر ۱۳۹۹|
#فوتبال
Zil.ink/MardeKaghazi | مرد کاغذی
#یادداشت
از ده جوان روستایی تا ده کماندوی آمریکایی/ چهگوارای وطنی
در بیستوچهارمین روز تولد نگارنده، حسین بسریای ۲۴ ساله دل به دریا زد تا راحت کودکان این سرزمین را بیگانهای آشفته نسازد.
به همین بهانه، یکی از میلیونها کودک رشد کرده پشت امنیت سینه سپر شدهٔ #چهگوارای_وطن، روزی پس از سالروز شهادت او؛ در روز جهانی کودک، از #حماسه_نادر مینویسد:
۱ـ انگلیسیها در گردوغبار جنگ جهانی اول هوای بندر کردهاند. از مرداد ۱۲۹۴ در #بوشهر لنگر زدهاند. فرماندهی #دلیران_تنگستان با جوانی ۲۴ ساله است، #رئیسعلی_دلواری و یارانش سینه سپر میکنند برابر اجنبی، وعده گشایش اقتصادی دشمن اغفالشان نمیکند، رمز پیروزی و استقلال وطن را در مقاومت میبینند، هر چند عامل نفوذی کار را سخت میکند!
۲ـ نیم قرن بعد؛ محمدرضا دستور داده شبانه سیّد را به تهران ببرند تا او اصلاحات آمریکاییاش را به سرانجام برساند، مأمور #ساواک از #آقا_روحالله میپرسد با کدام سرباز به جنگ با شاهنشاه برخواستی؟ آیتالله میگوید: «یاران من در گهوارهاند»
۳- حسین همان شب چشم به جهان گشوده است(۱۴ خرداد ۱۳۴۲)، ششمین فرزند خانواده روستایی در «نوکار» #دشتی بوشهر (بعدها به «بحیری» مهاجرت میکنند)، آقا معلم روستا نام نادر بر او گذاشت اما مادر به عشق امام مظلومش، حسین صدایش میکند؛ #حسین_بسریا. (سال ۶۵ نادر، فامیلی خود را به مهدوی تغییر داد)
۴ـ تابسان ۶۶ است، سیانان و یکصد خبرنگار بینالمللی اجیر شدهٔ آمریکا، ۷۲ ساعت است از بزرگترین اسکورت دریایی تاریخ میگویند، کشتی ۴۰۰ هزار تنی کویتی الرخاء را به اسم #بریجتون؛ پرچم آمریکا زدهاند و پیش چشم جهان در #خلیجفارس پیش میروند و به #صدام قوت قلب میدهند.
۵ـ امام می گوید «من باشم میزنم»، حرف نادر هم حرف امام است، تیرماه ۶۶ بریجتون از #تنگه_هرمز میگذرد و در نزدیکی #جزیره_فارسی به تله ۲۷۰ کیلویی ـ مین ـ نادر و یارانش میافتد و منفجر میشود، با یک حفره ۴۳ مترمربعی در بدنه! انفجارِ حیثیت آمریکا! سیداحمد میگوید دل امام شاد شد، امام پیشانی فرمانده ۲۴ ساله را میبوسد و نادر میگوید: «وَ ما رَمَيْتَ اِذْ رَمَيْتَ وَ لكِنَّ اللهَ رَمي»
۶ـ آمریکا دستپاچه میشود، سه ماه بعد ـ ۱۶ مهر ۱۳۶۶ ـ شبانه با تمام قوا برای بازیابی هیمنه بر باد رفتهاش به جزیره فارسی هجوم میبرد، بالگردهای 6MS روی سر ناوچه طارق و دو قایق ایرانی آتش میریزند، پنج دلاور بوشهری را میزنند، نادر قرار را بر فرار ترجیح میدهد و میماند سر قرارش و میایستد به جنگ رودررو، یک بالگرد را میزنند، نگاهش در پی زخمیها و شهداست، پایان مقاومت فرمانده و جانشینش #بیژن_گرد و یارانش #غلامحسین_توسلی و #مجید_مبارکی، اسارت است، بدن نادر روی عرشه ناو جنگی «یو.اس.اس.چندلر» شکنجه وحشیانهای میشود، میخهای فولادی بلندی به سینهاش میزنند و با سه تیر به پیشانی و بازو و قلبش او را شهید میکنند. شش روز بعد آنها را از مسقط عمان به ایران تحویل میدهند، با دستهای بسته و سینهای مجروح از مسمارها! (سالروز شهادت دریادلان بوشهری، به پاسداشت حماسه نادر، روز نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نامگذاری شده است)
۷ـ آبرویی که ۱۰ جوان روستایی بوشهری از آمریکا در خلیج فارس بردند، نه با سوراخ سوراخ کردن بدن نادر و نه با کودککشی چند روز بعد آنان ـ جان باختن ۶۵ کودک و تعدادی زن و غیرنظامی دیگر در هواپیمای مسافربری با شلیک آمریکاییها ـ باز نگشت. دو کتاب «جنگ تانکرها» و «در داخل منطقه خطر» #هارلد_وایس بیشتر به این رسوایی پرداخته است.
۸- سال ۱۳۹۴ #نادر_مهدوی بهعنوان شهید شاخص سازمان بسیج مستضعفان معرفی شد، ۲۲ دی ماه این سال دو قایق جنگی آمریکایی با ۱۰ کماندو و سلاحهای نیمهسنگین به حریم آبهای ایران وارد میشوند، نیروهای تیپ ۲۱۴ تکاوران دریایی سپاه ایران با دستگیری و بازجویی این کماندوها، آمریکا را وادار به عذرخواهی و سپس آزادی آنها میکنند. اشکها و ترس این تکاوران آمریکایی هنوز در خاطرههاست!
۹ـ حتماً شنیدهاید که جنگ را با بیست سالهها و سی سالهها بردیم، هنوز تصاویر فرماندهان زیر سی سال دفاع مقدس در شبکههای اجتماعی دستبهدست می شود، نادر مهدوی تنها ۲۱ سال داشت که ابتدا گروهان دریاییِ ناوتیپ امیرالمؤمنین(ع) و سپس ناوگروه دریایی ذوالفقار را تشکیل داد. امروز در #جنگ_نرم؛ چند فرمانده زیر سی سال و چهل سال در رأس نیروهای نظامی ما حضور دارند؟ همینطور در جنگ اقتصادی؟
۱۰ـ بیستوسوم دی ماه گذشته ـ ۱۳۹۸ ـ #رهبر_انقلاب به بوشهریها و دیگران فرمود: نادر مهدوی اگر متعلق به کمونیستها بود؛ از این جوان کم سال، یک #چهگوارا میساختند؛ یک چهره بینالمللیِ مبارز!
بهراستی چرا در شهر من، در استانِ نادر، در همسایگی نخل و آب و آفتاب؛ نامی از نادر مهدوی، بیژن گرد، #یوسف_بردستانی، #محمد_خالدی، #احمد_اسدی، #احمدیجوان
و... به چشم نمیخورد؟ امید که در لبیک به توصیه رهبر انقلاب، حماسه نادر را همهٔ ما؛ ابتدا در استان، سپس ایران و جهان پرآوازه کنیم.
۱۱- کجاست آن شجاعت و توکل و عشقی که مثل نادر مهدوی یا بیژن گرد بر یک قایق موتوری بنشیند و به قلب ناوگان الکترونیکی شیطان خلیج فارس حمله برد؟ میپرسید این شجاعت و توکل و عشق به چه درد میخورد؟ هیچ! به درد دنیاداران نمیخورد اما به کار آخرت عشاق میآید که آنجاست دار حاکمیت جاودانه عشاق. (شهید #سیدمرتضی_آوینی)
پی نوشت:
برای شناخت بیشتر این فرمانده جوان بوشهری، «رو در روی شیطان»، «پای پیاده روی آب»، «پشت سنگر موج»، «نادر، برادرم، حسین»، «بار دیگر نادر» و «آبیترین وصال» را بخوانیم./ ابراهیم جاگرانی
|۱۶ مهر ۱۳۹۹|
Zil.ink/MardeKaghazi | مرد کاغذی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اگر شهید #نادر_مهدوی متعلق به کمونیستها بود، از او #چهگوارا میساختند. (۲۳ دی ۱۳۹۸)
#کلام_آقا
Zil.ink/MardeKaghazi | مرد کاغذی