💠تأملی بر نظر استاد احمد #آکوچکیان در عرصۀ #مبانی_نظری و #مطالعات_مبنا
🟫 و در مبنای همۀ سامان دانشی اندیشۀ دینشناخت پیشرفت، پارادایمپژوهی و مطالعات نظری پیشرو است.
🟠 گرایش راهبردی این سامان نظریْ پارادایمپژوهی در عرصۀ اجتهاد تفسیری است.
🟠 «#پارادایم» سرمشق فکری، الگوی مسلط اندیشگی و چارچوب فکری بنیادی است که فراگیر مبانی نظری (هستیشناسانه، روششناسانه، معرفتشناسانه و ارزششناسانه تا انسانشناسانه) مستدل و عام بدیهی (اصول موضوعه) و اصول و قواعد مبتنی بر آنهاست و فعالیت علمی دانشمندان را با روشهای معینی در حوزههای علمی (و معرفتی) هدایت میکند و بهنوبۀخود، بهمثابۀ الگویی فرهنگی است که مجموعهای از الگوها و نظریهها را برای یک گروه یا یک جامعه شکل دادهاند. بدینسان پارادایمْ الگو و شیوههایی است که یک رشته و دانش معین در یک بازۀ زمانی خاص دارد.
🟠 در راستای تعریف یادشده، سه پرسش بنیادی در حوزۀ پارادایم در یک نظریۀ تفسیری بدینگونه پیشرو میآید:
۱. پرسش #هستیشناخت دین: این پرسش در ساحت نظریۀ تفسیر معطوف به پرسش از چیستی هستی (حقیقت و تحقق) دین است و ماهیت و شکل تحقق دین در اوج نمادین واقعیت اجتماعی را نشانه میرود. پرسش این است که دین و امر دینی چیست و چه جایگاهی در عرصۀ چراییهای حیات انسانی دارد؟ و دو سطح حقیقت دین و تحقق دین، در معادلۀ وجود اشیا و ایدهها در ذهن و وجود جهان بیرونی، چه تصویر بنیانپرداز برای جریان فکر اجتهادی مسئلهمحور دارد و چه سهم نسبتی با اندیشۀ پیشرفت برقرار میسازد؟
۲. با پرسش #معرفتشناخت، دانشپذیری دو ساحت یادشدۀ حقیقت دین و تحقق دین به میان میآید. معرفتشناسی یا معرفت به علمْ کاوش در چیستی، چرایی و چگونگی هر علم یا معرفتی است. معرفتشناسیْ علم به علم است و عرصۀ آن معقولات ثانوی فلسفی و نیز منطقی هستند. معقولات ثانوی منطقی از جنس مباحث روششناسی است. اندیشۀ مرجع یا فرااندیشۀ جهتبخش فرایند شناختی و شکلگیری شکلهای گوناگون از دانش دینشناخت پیشرفت کدام است؟ و نظام معارف مبتنی بر این اندیشۀ مرجع چه مناسبات سازوکاری، پیوستاری و میانرشتهای دارند؟
۳. پرسش #روششناختی در ساحت فکر اجتهادی پرسش مربوط به چگونگی دینپژوهی قرآنبنیان است. بدینروی به راهبردهای منطقی، اصول ابزارهای فنی و سیاست روش و شیوۀ عملی فرایند معرفتسازی یا معرفتیابی توجه میکند. در اینجا نیز، پاسخها دقیقاً به پرسشهای قبلی (پرسشهای معرفتشناختی و فلسفۀ دینی) بازمیگردند.
🟫 در راستای این مبانی سهگانه در این سامان پارادایمپژوهی، از مبانی فلسفۀ دینی، انسانشناسی تا فلسفههای مضاف، از موضوعاتی مانند فلسفۀ سیاسی ـ اجتماعی نیز سخن میرود.
➺@markaz_strategic_roshd
🟨بحثی در عرصۀ مبانی نظری و مطالعات مبنا، در نمونۀ پروژۀ #جهان_دینی
🔹در فصل ظهور آکادمیک #فلسفۀ_دین و دینپژوهی، بهتدریج عازم چرایی دین در جهان جدید و بهطور خاص چرایی دین انبیایی و دین ابراهیمی در عصر مدرن و پسامدرن شدهایم. همچنانکه ترجمۀ فلسفه در فلسفۀ دین در بینش بیرونمتنی از دین به دین و نیز بینش بیرونوحیانی به دین، عازم بینش رفتوبرگشتی درونمتنی ـ بیرونمتنی، بیروندینی و دروندینی در عرصۀ دادوستدی «معنای زندگی» و «تدبیر توسعهای پایدار» شده، و هر دو مقولۀ حقیقت دین و تحقق دین داخل در اندیشهورزیهای دورۀ معاصری گردیده است.
🔸#نظامشناسی_دین اینک بیگانه از #نظامسازی_دینشناخت توسعهای در میان نمیآید و بهناگزیر به این هر دو عرصه خواسته یا ناخواسته اندیشیده میشود. دورۀ معاصری از این چشمانداز فراخوان به یک امر مغفول راهبردی عظیم است و آن اینکه ایدۀ معاصری جمهوری اسلامی در جهان ایرانی، چونان جمهوری اسلامی در پاکستان یا در هر اقلیم جغرافیایی یا فرهنگی دیگر وجهی دادوستدی از نظریه و نظام را یافته است و نمیتوان بیگانه از این بینش دادوستدی در متن فلسفۀ دین به اصل نظریه اندیشید و به عینیت این نظام مدنی اهتمام ورزید.
🔸ظهور داعشیزمْ محصول بیپاسخی حیث #نظریهای دین در تدبیر رشد ـ توسعهای مدنیت معاصری است و نمایندگی از امرِ مغفول یادشده میکند و فرجامی بهجز تورم و زوال قدرت نخواهد داشت، مگر آنکه فلسفهای روشن در اصل نظریه و سامانی نظامواره در تفسیر دین و گام توسعهای تحقق دین بیابد.
🔹«#فلسفۀ_دین» در کوتاهترین تعریف عبارت است از دانش چیستی و چرایی دین بهمنظور گذار روشمند و بنیادین از حقیقت دین به چگونگی تحقق آن (تدین). به سخنی دیگر، فلسفۀ دین خاستگاه بازسامانی مستمر مبانی معرفتشناخت و روششناخت فکر دینی برای سامانبخشی مناسبات تفسیر و تدبیر جهان است.
🖋 به قلم احمد #آکوچکیان
➺@markaz_strategic_roshd
🏴 در آستانۀ #سجاد_آل_محمد (ص)
رخداد #امامت_اوصیایی در خط تجربۀ امامت انبیایی شکل گرفته است.
⚫️ بدینسان نظریهای در تاریخ برای پیوست به برآیند رخداد تغییر و تحول بشری به پدیدۀ تمدن الهیاتی شکل میگیرد:
۱. اوج این تاریخیت برای در چشم آمدن و به منظر تحلیل نشستنْ فرصت تاریخی عصر حسینی است و در خط #امامت_معیار، با امامت علی مرتضی به میدان میآید تا الگوی جامع معنیداری زندگی در متن عینیت زمان و زمانۀ پیشرو باشد. این مهم در عصر امام حسن با انبوه چراییها و چگونگیها همراه میشود و با دورۀ امام حسین، بالغترین پاسخ زیستمانی، اجتماعی، تاریخی و تمدنی خویش را میگیرد. ابوالفضلالعباس نمونۀ مخاطب معیار این تجربۀ بلند است، همانطور که زینب کبری نیز نمونۀ مخاطب معیار این تجربۀ بالغ است. این دو نمونۀ مخاطبْ در میدان سناریوی تعریفشدۀ امام حسین (ع) فاعلان آن عینیت بیمانند تاریخی حسینی میشوند؛
۲. و #سجاد_عاشورایی با نقش راهبردی تبیین و نشانگری این اوج تاریخْ مضمون عمیق آن را با نشانگری #جستوجوی_خوبی نشان میدهد. این آموزگار آموخت که مضمون آن چراییها و چگونگیها و این عینیت عاشوراییْ جستوجوی خوبی است. نیایش سجادی نشانۀ جستوجوی خوبی با الگوی نیازها و فرانیازهای این چنین سالکان معیاری است که عمق معنایی تجربۀ عاشورایی را با زندگی خویش نشان میدهد؛
۳. بر منوال و روش زیستی آن مخاطبان معیار، #جنس_جستوجوی_سجادی خود را آشکار میکند، جستوجویی که میتواند تاریخیت بیافریند و برای هر فاعل لایق این خطابْ عمرآفرین باشد، با بیست و پنج سال عمر علیاکبر و با سی و چهار سال عمر ابوالفضلالعباس و با پنجاه و شش سال عمر زینب کبری یا پنج سال عمر باقر آل محمد؛
۴. با سنت نیایشی سجاد آلمحمد (ص)، ترجمان خط جستوجوی وجودی انسان رویآورنده به خدا و دین قرآنی با «اهدنا الصراط المستقیم» با نمونۀ رخداده در تاریخیت عینی عاشورایی حاضر و پیشرو است.
🖋 به قلم احمد #آکوچکیان
➺@markaz_strategic_roshd
پیشاهنگی #حکمتبنیان_امامت_معیار
🟠 بروز فصل دانش ـ حکمتبنیانی #امامت_معیار با امام #باقر، علیهالسلام، فصل ترجمان راهبردی خویش در ترسیم مضمون امامت نبوی، فاطمی و علوی میگیرد.
🟡 امام باقر، علیهالسلام، از ۵۷ تا ۱۱۴ ه. ق. در عمری پنجاه و هفتساله، پنجمین امام شیعیان آغازگر قرن دوم اسلام (از سال ۹۵ تا ۱۱۴ ه. ق. به مدت ۱۹ سال) و اولین سدۀ امکان تجدد در تراز #امامت علوی است.
🟢 عصر سامانگیری نهایی ارکان تحلیلی #الگوی_رشد در عینیت عصر بحرانْ وامدار دانشبنیانسازی این الگو و نظام است. عضو نهایی ویرایش پنجم ساختار نظریه برای سامان کلان نظریه اوست. فرمول ساخت این نظریه در آن دانش انبیایی حاضر است. در خط تداوم تاریخیت دین انبیایی یک ویرایش تفصیلی بر سه ویرایش مصطفایی، فاطمی و مرتضایی پیشرو میآید. برخی از #ارکان_زیستمانی این ویرایش:
۱. در نوع فضای تربیتی با پدر و مادر هاشمی (فاطمه، علهیاالسلام ،مادر او فرزند امام حسن مجتبی، علیهالسلام، است)؛
۲. در تجربۀ اوج رنج با عاشورا؛
۳. در تجربۀ عمق معناداری زندگی با سجاد آل محمد، علیهمالسلام؛
۴. در تجربۀ زن در متن زندگی؛
۵. و برآیندگیری این تجربهها در جنس زیستمان در نظام خواهانیها در نوع فعالیتهای معاشی، در بردباری و بخشش، در صبوری، در هیبت ...؛
۶. در تجربۀ مدیریت راهبردی در عصر پنج خلیفۀ اموی؛
۷. در ایجاد جنبش علمی درک آن الگوی معیار با تربیت چهارصدو شصت و دو شاگرد در عرصههای کلامی، حدیثی، تفسیری، اخلاقی و فقهی تا گفتمانی برای اوجبخشی عصر امام صادق، علیهالسلام، با حداقل صد هزار حدیثْ تا به اینگونه منظومۀ چراییها و چگونگیهای آن معادلۀ دین و تدین به عمق فلسفۀ چگونگی راه باز کند؛
۸. و پیشتازی در جنبش پارادایمی علوی؛
۹. و حتی در رسم پرکشیدنش به آسمان در کیفیت حکایت مرگ خویش در نمونۀ وصیت دفنش با لباس نمازش.
این زادروز بر سالکان این طریق همواره گرامی باد!
به قلم احمد #آکوچکیان
➺@markaz_strategic_roshd
⚜ در عرصۀ پژوهش #اجتهادی_تفسیری
احمد آکوچکیان:
▫️ انسان تازهای در آستانۀ کتاب کریم
جهان جدید و تازهای برای انسان امروز اتفاق افتاده است، جهانی با انبوه پرسشها و مسئلههای تازه دربارۀ انسان، پس دربارۀ زندگی، پس و بهناگزیر دربارۀ دین یا مکتب برای زندگی و به این قرار دربارۀ انبوه چگونگیهای ناگزیر پیشروی معنیداری زندگی در این معاصریت و ازجمله پرسش از چگونگی معادلۀ ملت و دولت و نه دولت ـ ملت. کتاب مرجع دین برای زندگی «قرآن کریم» است. چگونه به قرآن روی کنیم و به خویش فرصت جریان رشدشناخت این کتاب حکیم را در متن معادلۀ عقلانیت و معنویت زندگی معاصری خویش ببخشیم؟
۱. معاصریت ناگزیر بشر امروز اتفاق افتاده است، #تجددی با انبوه #پرسشهای تازه و دیدگاههای تازه، مانند پرسش از معادلۀ عقلانیت و خلاقیت انسان، عقلانیت و معنویت در متن زندگی، پرسش از معادلۀ ایمان و شریعت، پرسش از معادلۀ معنای هستی و معنای زندگی، پرسش از الگوی توسعۀ پایدار در همۀ عرصههای حیات انسانی بهقصد آیندهنگاری تاریخیت همۀ زندگی؛
۲. برای انسان امروز ـ خواسته یا ناخواسته و خوانده یا ناخواندۀ دینپژوهان ـ «#دین_برای_انسان» در میان است و نه «#انسان_برای_دین»! بدین روی هجوم عظیم انتظارات انسان معاصری از دین در میان است. برای انسانی که دین پاسخگوی دغدغههای وجودی او و جستوجوهای او باشد، آن «انتظار از دین» به «نیاز به دین» فراوری میشود و بر مدار این نیاز به دین است که برای انسان سالک باورکردۀ دین معیار برای رویش وجود خویش، نوبت بالغی از «انسان برای دین» سر میرسد. پس در این معاصریت، باید نشان داد که «کتاب دین: قرآن کریم» معیار پاسخگوی این معادلۀ «از دین برای انسان تا انسان برای دین» است. بدینسان ظهور خودآگاه دانش فلسفۀ دین و به این قرار، گذار معادلۀ انتظار از دین و نیاز به دین در تحلیل مسائل معاصری پیشروی دین و دینداری با میانداری رخداد «دین برای انسان» بهمثابۀ مدخل ورود در جریان زیست دیندارانه و برآمدن گامبهگام «انسان برای دین» رخ نموده است؛
۳. این رویکرد تازهبنیاد فلسفۀ دینی به دین معیار حاجتمند ناگزیر روشمندی است. باید از یک #روش معین سخن گفت که بتوان با آغازگری از فهم آنْ فهرست انتظارات از دین را در خط استنطاقی قرار داد و بلوغ یک خط فکری معین را به سامانی نظریهای تبدیل کرد، یک #سامان_نظریهای که توانمند دانشبینانسازی زندگی و توسعه را داشته باشد و بر این مدار، نشانگر آن باشد که دین معیار توانمند جریانداری در یک الگوی درونزای توسعۀ آیندهنگار است و نشان میدهد چگونه فاعلان چنین عرصۀ زیستیای میتوانند خود برنامهریز تدبیر توسعهای خویش و ملت خویش بر مدار آن دین معیار باشند تا بهمدد گفتمان و فرهنگ حاصل این زیست برنامهای، یا دانش عامه، آن دانشبنیانی را به داناییبنیانی برای متن جامعۀ انسانیْ بهویژه در خواهانی و رؤیا و عزم انسانی تا ملی تبدیل کنند.
با این رخداد تازۀ فلسفۀ دینی، تاریخ تفسیر دین و قرآن کریم اینک با رهسپاری به «معرفتشناسی و روششناسی پسینی یا فلسفۀ تاریخ تفسیر» در آستانۀ یک گذار راهبردی پارادایمی است؛
۴. در این خواهانی فلسفۀ دینی جاری در متن مسائل عینی انسان و مدنیت معاصری، فراوری بهتدریج خودآگاه معادلۀ سازِکاریِ اینک روشنترِ «نظرْـ عمل» به «#پارادایم ـ #واقعیت» در متن تحقیق و توسعه و در این راستا، ضرورت تبیین معرفتشناخت و روششناخت دانش تفسیر در فرایند اجتهاد تفسیری سازوکار پیشرفتشناختْ در متن فرانظریه و نظریۀ اندیشۀ دینشناخت پیشرفت و پیشرفتشناخت دین قرآنی ـ اوصیایی پیشرو است.
➺@markaz_strategic_roshd
💠 در عرصۀ پژوهش فقه و حقوق
🔅 جایگاه فلسفۀ فقه
«#فقه_حکم» بر مدار ادراک هستها (دانشهای حقیقی)، بر رسم دیرینش، دانش اعتباری و هنجاری (دانش شایدها و بایدهای برگزیده در تنظیم روابط آدمیان با خویش، با هستی و خدای خویش، با جهان، طبیعت، با جامعه و مردمان و با تاریخ) آموزههای استنباطی قوانین و احکام حاکم بر حرکت و تحرک و فعل ارادی انسان مختار است. در تعبیری همپای، «#فقه_حکم» دانش استنباطی و اعتباری مربوط به هدایت و تنظیم رفتارها و مناسبات انسانی میانحوزهای در عرصۀ شریعت در افق مبانی نظری، از هستیشناسی تا انسانشناسی و جامعهشناسی، در سامانی با دو دانش اعتباری اخلاق (ارزشهای بالادستی: شایدها و نشایدها) و فقه ـ حقوق (ارزشهای حداقلی و پایه: بایدها و نبایدها)، بایدها و نبایدها، شایستها و نشایستها، حقها و تکلیفهای معطوف به رشد ـ توسعۀ فردی و اجتماعی در چارچوبۀ نظامهای مطلوب تربیتی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، امنیتی، دفاعی تا قضایی و جزایی است. این دو دانش اعتباری ناظر به چگونگیها هستند، درحالیکه #ادراکات_حقیقی به چیستیها و چراییها نظر دارند. حکمْ ضابطۀ حاکم بر رابطه است. فقه حکم دانش استنباطی تا استنتاجی الهیاتی این ضابطههاست.
#فقه_حکم بهمثابۀ یک دانش هنجاری ناظر و راهبر به هدایت و تنظیم رفتارها و مناسبات انسانی با خود، خدا، جهان و انسانهای دیگر، چونان هر دانش دیگری موضوع تأملات فلسفی (موضوع درجه دوم دانشی) قرار میگیرد و بخش انبوهی از پرسشهای مربوط به این قسم از تأملات فلسفی جزو مسائل آن است. این پرسشها فراتر از اسلوب و روش و منابع معرفتی مرسوم در پاسخگویی به مسائل فقهیْ در چارچوب «فلسفۀ فقه» پاسخ خود را دریافت میکنند که بهناگزیر روشهای تحلیلی و عقلی خاص خود را میطلبند.
🖋 به قلم احمد #آکوچکیان
➺@markaz_strategic_roshd
🏴 #امام_معیار در اوج رخداد سیاهی
◾️نخستین نشانۀ #امامت_فاطمی ـ علوی در تدبیر آیندهنگار راهبردی خلق اینک از میان جهان برآمد و در غریبترین وقت دین محمدی تداومبخش جهان ممکن دینی شد. خط نفاق، خیانت، جاسوسی و خوارج در اوج است و او تنهاست و آموزگار این درس بزرگ که «در اوج غربت و توطئه چگونه میتوان راست و راهبر و سربلند زیست؟»
◾️به روش زندگی #امام_حسن_مجتبی بسیار بیندیشیم. در اوج سیاهیها، حتی در میان نزدیکترین کسان خود، نیز میتوان برقرار رسم سپیدی معنیدار زندگی بود.
احمد #آکوچکیان
➺@markaz_strategic_roshd
⚜ اقتدار توسعهای علوم انسانی در ایران
🟤 عینیتر شدن #خواهانی_تحول در دهههای اخیر کشور موضوع #کاربردیسازی_علوم_انسانی و بهطور خاص علوم انسانی دینشناخت را به عرصۀ تحلیل و تدبیر نهادهای عالی مدیریت راهبردی تولید علم درآورده است. پیشینۀ فلسفهگیری و کاربردیسازی علوم انسانی در کشورهای گوناگون در پیشینۀ عمومی و مشترک تاریخ کاربردیسازی علوم انسانی، مساوق و اینهمان «تاریخ تحول اندیشۀ ترقی» در جوامع موردبررسی است که در نمونه پیشینۀ خاص کشورهای غربی در مثل کتاب «اندیشۀ ترقی» از سیدنی پولارد قابل دسترسی است. ردپای این پیشینه در جهان ایرانی را در قرون سوم و چهارم هجری در موج اول تمدنی و قرون ده و یازده در موج دوم تمدنی میتوان پیگرفت و در دورۀ معاصر، با ورود دانشگاه به ایران و ایجاد رشتههای کاربردی به موازات تحولات دانشی بینالملل پیشاز انقلاب اسلامی ایران و با برآمدن نگرش کارآمدسازی علوم در عصر انقلاب اسلامی، قطعات قابلبررسی تاریخی شکل گرفتهاند.
🟠 اما نوع تلقی پیشگامان علوم انسانی مدرن در ایران از چیستی، کارکرد، غایات و نسبت علم انسانی غرب با فرهنگ ایرانی _ اسلامی در ایران، مستند و متکی به رویکرد مدرنیستی بوده و نتوانسته است چندان که بایدوشاید به گونهای متعادل با سه #منبع_هویتی این علوم یعنی اسلامیت، ایرانیت و تجدد، ارتباط پیوسته و هماهنگی ایجاد نماید.
🟤 علوم انسانی اسلامی کداماند و اقتدار توسعهای علوم انسانی دینشناخت چیست و چه ضرورتی دارد؟ وضعیت امروز علوم انسانی دینشناخت چیست و چرا اینگونه است و برای بازسازی آن چه باید کرد؟ چه نهادهایی و تا اکنون چه کردهاند؟ پیشینۀ این رویکرد چیست و چه عبرتهایی میتوان از آن آموخت؟ و پیشنهاد ما کدام است؟
🟠 پاسخ به همۀ این پرسشهای مطرحشده در گروی فهم این نکته است که مسئلهپژوهی «#اقتدار_توسعهای_علوم_انسانی_دینشناخت» در ذیل کلانطرح «نظام جامع اقتدار توسعۀ ملی و در راستای آن اقتدار توسعهای علوم» تعریف میشود. به این ترتیب، پیشاز پاسخ به پرسشهای مطرحشده لازم است از اقتدار توسعهای علم و سازوکار این اقتداربخشی سخن به میان آید.
🟤 پژوهش کلان برنامهریزیشدۀ در دستور کار مرکز تحقیقات استراتژیک توسعه (رشد) «سازوکار نظام اقتدار توسعهای علم در ایران» است. چیستی و چگونگی علم زیرساز توسعه موضوع راهبردی این طرح جامع است؛ به اینکه چگونه نظام ملی تولید دانش در ایران و بهطور خاص علوم انسانی و علوم دروندینی پردازشگر دانش بنیان مدیریت پیشرفت در جمهوری اسلامی باشد؟
🖋 به قلم احمد #آکوچکیان
➺@markaz_strategic_roshd
در پژوهش اخلاق و سبک زندگی
🔰 جان زندگی، #خواهانیهای_خودآگاه_من
🟢 زندگی ما آدمیان بر مدار #مسئلههای ما شکل میگیرد و مسئلههای ما همان خواهانیهای ما است بر مدار آنکه در چه جهتی در میان آیند و در چه جهتی پاسخ میگویند. جهت طرح مسئله و پاسخها در جهت حل این مسئلهها در ادبیات دینی «عبودیت» نام دارد. جهتگیری درست زندگی برای هر مرامداری عبودیت است و این جهتگیری وامدار جنسی از خواهانی است. برای جهتداری شایسته و بایستۀ زندگیام بایستی که خواهانیهای مبنا برایم خودآگاه باشد تا بر مدار این خواهانیها زندگی کنم.
🟡 آیا میتوان برای این خط مسئلهها، خواهانیها و راهحلها و جواب های آنها، مرام و رسم و زبان خاصی برای فهم و تجربۀ عینی رشد و بالغترین معناهای ممکن زندگی داشت؟
🟡 بدین سان با خودآگاهی به این #خواهانیها «زندگی» فلسفه میگیرد، پس «الگوی زندگی» یعنی «دین» هم فلسفه میگیرد، «پس معنیداری» نیز فلسفه میگیرد، پس «انسان» نیز فلسفه میگیرد. در معادلۀ میان این خواهانی و انسان، الهۀ زندگی یا معبودْ خواسته و حاضر میشود و در معادلۀ این خواهانیها و آن الهه، رفتوشد اصالت، پاکیزگی و اوجگیری و معنیداری بالغتر اتفاق میافتد.
🟢#خواهانیها هرچه بالاتر شوند و بهسمت فرانیازها و فراانگیزهها میل کنند و بالغ و بالغتر شوند، آنگاه معبودی لایقتر حاضر میشود، پس زندگی معنیدارتر میشود، پس نیاز به دین بالغتر در متن عینیتهای قابلتجربۀ زندگیها ضرورت میگیرد، پس مرام بالغتر برای وجود آدمی رخ میدهد. و جانمایۀ دین بالغتر این مرام بالغتر است تا به مدد این دین بالغترْ دمبهدم آن خواهانیها ویرایش بالغتری گیرند. «#نیایش و دعا» این خواهانی ویرایششده با دین برگزیده است. دین با این نیایشْ جان و روح خویش را در فرصت زندگی ما آدمیان قرار میدهد.
🖋 به قلم احمد #آکوچکیان
➺@markaz_strategic_roshd
🏴 پاسداشت آیندهنگار #اربعین
▪️#اربعین یا چله در لغت به معنای چهلم است و در اصطلاح معنایی، نماد فرهنگی تجربۀ رخداد زمانی گرفتن نقطۀ معیار حرکت است. موقعیتهای گاهشمارشدهای چون «چلۀ موسوی» یادآور میقات چهلروزۀ حضرت موسی در کوه طور است و تعابیری چون «چلۀ تابستانی و زمستانی» نمونۀ زبانی این موقعیتهاست. و در اصطلاح دینی، #اربعین رخداد فرهنگی بزرگداشتی از انسان معیار و مصداق راهبری و معیار آن اربعین «امام معیار» است؛ یعنی فرصت فرهنگی کشش و عشق در عینیت زمان و تاریخیت انسان معیار برای تجربۀ اخلاق زندگی؛ یعنی چهل روز فرصت بازخوانی چیستی و چرایی و چگونگی نوع رخدادۀ معادلۀ زندگی و مرگ انسان امام و عزیز معیار خویش تا تجربۀ آن درضمن فرهنگ الگوی زندگی.
▪️اربعین برآمده از مکتب امامتْ این فرصتداری #گفتمانآفرین در عینیت زمان و زمانه و تاریخیت نبی اکرم، فاطمۀ زهرا و همۀ امامان است. یک جلوۀ همهگیر این گفتمانآفرینیْ «اربعین حسینی» است. این مهم، در خط دیگر اربعینهای نبوی تا امامتی تا فاطمی، خط گفتمانی شکلگیری شیعیان این خط زیستی برای تبدیل رخداد فردی به رخداد اجتماعی و ایجاد و رداثرگذاری در تاریخ و ظهور رخداد تمدنی و شکلگیری یک خط ایدئولوژیک زیستی در تاریخیت تشیع است. با اربعین اولیا، معادلۀ دین و زمان در خط تحقق دین در نظام تنزیل قرآنی آموختهتر میشود.
🖋 به قلم احمد #آکوچکیان
➺@markaz_strategic_roshd
🔳 در بخش مطالعات توسعۀ راهبردی
🔲ضرورت سند بالادستی یا #میثاق_ملی_پیشرفت
▫️«جهان نص» اینک و در جهان جدید، حاضر در جهان مدرن و پسامدرن است. «#جهان_دینی» بهمثابۀ زیستسپهر رشد و استعلای انسانی در عرصههای گوناگون حیات فردی، اجتماعی و تمدنی و «#جهان_ایرانی» بهمثابۀ عرصۀ عینی متداوم تمدنی در ساحت جهان معاصری حاضر شده است و درگیر مسئلۀ مشترک چیستی، چرایی و چگونگی تفسیر و تدبیر جهان پیشرو گردیدهاند.
این مهم فراخوان ناگزیر به یک نقشه یا خط مسیر الگوی تدبیر پیشرفت در تکاپوی بلوغ مستمر خرد اجتماعی بر مدار دو داشتۀ بلند تاریخی و تمدنی دین قرآنی ـ اوصیایی و ایرانی بودن ما است.
◾️هماهنگبخشی منظومۀ اسناد بالادستی و نظامهای برنامهای مدیریت ملی نیازمند یک سند بالادستی مرجع است که چنانچه در عیار و پذیرش ملی قرار گیرد «#میثاق_ملی_پیشرفت» نام دارد. برگزینی این نام با تمرکز بر مفهوم «جامعه و دولت»، و نه «دولت و جامعه» است. در این نگاه، دولت بخشی از جامعه است، نه اینکه دولت اصل و اساس و جامعه امری تابعی از آن باشد.
▫️#پیشرفت اینک در سامان توسعهای راهبردی آیندهنگار، در متن میثاق و عهد ملت ـ دولت، میتواند در افق تجربۀ معاصری نظام جمهوری اسلامی قرار گیرد.
🖋 به قلم احمد #آکوچکیان
➺@markaz_strategic_roshd
🏴 رحلت #رسول بزرگ
◾️دین انبیایی بر رسم #فلسفۀ_دینْ رسول میخواهد و عینیت زیستی زندگی رسول را برای ترجمان عینی زیستمانی و نیز راهبر عینی آیندهنگار میخواهد. دینپژوهی را در وحی و سنت انبیایی و اولیایی میدانیم. #رسم_زیست_مصطفایی در پیچیدهترین میدانهای ممکن زندگی فردی، اجتماعی، تمدنی و زیستمانی جنسی از #رسم_حمد را دارد که مصطفی میشود و اوجی از تجربۀ وجودی را دارد که خاتمالانبیاء میشود تا این تجربه رخ دهد که در جهانهای پیچیده چونان عصر تجدد و پسامدرن چگونه میتوان در جنس زندگی رسم حمد داشت، امین مردمان بود، لایق حقیقت فراعقل بود و آفریدگار عینیت آیندهنگار شد و در متن عینیت رسالت خود امامت فراروانشناخت، فراجامعهشناخت و حتی تمدنی داشت؟ نزدیکترین معادل معنایی با خاتم نبوتْ مقولۀ آفریدگاری معیار تمدن است.
◾️رسول بزرگ به میان میآید، یک اتفاق وجودی! و اوجی وجودی در متن عینی عینیتْ دربرابر آن جریانهای سیاه پیچیدۀ شرک و کفر در عینیت تاریخ یک خط معین زیستی اصیل میگیرد. زیستِ بر رسم محمدِ امینِ مصطفایِ خاتمْ آموزگاری امکان شیعۀ محمدی شدن است. میتوان واقعیواقعی در خط محمد مصطفی زیست. باید در جستوجوی جنس زندگی عینی آن #معلم_معیار بود که چگونه لایق رسالت میشود، آنهم در اوج آغاز اتفاق پختگی با نقطهها و اتفاقات تربیتی وجودی. به خویش و در خویش فرصت تولد محمد را دهیم. با رحلت رسول، این پرسش برجسته میشود که چگونه میتوان علیرغم همۀ رخدادهای سیاه جاری در زندگیها اتفاق تازهای برای خویش بود؟
🖋 به قلم احمد #آکوچکیان
➺@markaz_strategic_roshd
🏴 شهادت #امام_حسن_مجتبی
▪️مرگ نیز میرسد میتوان خط آخر زندگی را دید و میتوان فرصتی دیگر برای ادامۀ زندگی دید و خواست: در بهار روشنی از امواج نور. و این درس را «#نیکی_برگزیده»، حسن مجتبایمان، به ما آموخت.
▪️میتوان غریبتر از هر غریب بود
با مزاری بیچراغ، تربتی بیزائر
اما دریای صبر بود با چشمانی معصوم، بازوانی مظلوم، زبانی ستمدیده
با سینهای شعلهور، جگری سوخته، پیکری حتی پساز شهادت تیر بارانشده
اما #معیار_رسم_خوب_زندگی بودن!
▪️با نشان دو جنس ممکن زن در زندگی: با فاطمۀ زهرا «آموزگار سپیدی» و جعده «آموزگار سیاهی»، در نشانگری دو اوج ممکن برای انسان!
▪️با آموختن سالکان طریقت همراهی با برادر!
▪️معلم خوبی همواره در ما هست!
▪️باشد که با او باشیم!
➺@markaz_strategic_roshd
🏴 الگوی راهبردی #امام_رضا (ع)
⚫️ تشیع آلالبیت (ع) در آستانۀ یک دورۀ تمدنی تازه است، دورهای که با انقلاب تازۀ پارادایمی رقمزنندۀ جنس تازهای از #تجدد است. چهارده معصوم (ع) یک بازیگری آیندهنگار واحد در چهارده رویکرد استراتژیک به قصد پیشنهاد نظری تا عملیاتی امکان انسان رشد، جامعۀ توسعهای و تمدن آیندهنگار دارد. اینک یک زمان ـ مکان خاص در دورۀ عباسی با نمایندگی کانون عمیق منعقد قدرتی هارون، امین تا مأمون عباسی و میدان عمل راهبردی علیبن موسی الرضا (ع) در ایفای امامت خویش در عمری ۵۵ ساله (۱۴۸ تا ۲۰۳ ه. ق.) در ترسیم الگوی معیار حاکمیتی و اجتماعی عصر سلطۀ سیاه است، عصری پیچیده در سیاست خلافت عباسی. گویا تکرار پیچیدگی عصر معاویه با «رویکرد راهبردی دین و مدنیتی دیگرگون از ولایت علوی» در میدان یک آموزگاری آیندهنگار تازه است:
۱. مأمون در خراسان است و امام هشتم در مدینه و با شهادت امام کاظم (ع) در سال ۱۸۳ ه. ق. و آغاز امامت امام رضا (ع)، ده سال همدورۀ امام رضا تا سال ۱۹۳ ه. ق. است. مدینه میدان ظهور الگوی در پنهانْ مهیاشدۀ امام کاظم (ع) است. نوبت به مأمون میرسد؛ او در خراسان و در مرو است و نگران جریان بهتدریج در حال شکلگیری مدنیت تشیع آلالبیت (ع) است؛
۲. سال ۲۰۰ ه. ق. است و مأمون نگران حضور امام در مدینه. پس او را به مرو میخواند با وعدۀ تفویض ولایتعهدی به قصد نشانگانی یک پوستۀ بهظاهر مهربان از سیاست عباسی با ولایت علوی.
#تدبیر_استراتژیک #امام_حسین در نمونۀ #امام_رضا تکرار میشود. هر دو امام اجبار دو حاکم سیاه را در میدان انتخاب خویش درآوردند و آنان را در بازی خویش آوردند.
۳. امام بهظاهر ولایتعهدی مأمون را قبول اجباری میکند و باز راهبردی دیگر اتفاق میافتد: رسمیت #ولایت_دین درضمن معادلۀ دانش ـ قدرت آلالبیت (ع) در ایجاد یک نظام مدیریتی با میانداری نقش نظام دانش ـ دانایی و سازماندهی تدریجی معادلۀ مدنیت تشیع در ایرانْ اتفاق قبول #ولایتعهدی الگویی با نفوذ در دولت جور.
۴. #هجرت_خودآگاه با یک برنامهریزی دقیق آیندهنگار با انتخاب خویش برای جابهجایی مرز جغرافیایی شیعه و ایجاد یک کانون جغرافیایی تازه برای تشیع آلالبیت (ع) رخ نموده است. رخداد امت با ده معصوم بهتدریج شکل گرفته است و اینک این امت در یک نقطۀ جغرافیایی بهتدریج تمرکزی بالادستی میگیرد؛
۵. بر مدار یک #فرهنگ و نظام آموزگاری مدون با یک کانون جغرافیایی متمرکز و مقتدر شیعیْ تمرکز شیعیان در ایران همزمان با فروپاشی تدریجی عباسیان بهتدریج اتفاق میافتد؛
۶. پس فرصت حرکت اجتماعی با بنیانگذاری دولت دینی و شکلگیری حاکمیت در تحقق ولایت دین رخ میدهد.
امام عصر ـ امام رضا (ع) ـ پساز هجرت خویش امامزادگان را به ایران دعوت میکند تا نقطههای فرهنگی لازم برای ملت ـ دولت معیار (امت ـ امامت) مهیا باشد. به اینگونه جنس دیگری از #استراتژی در آن الگوی جامع استراتژیک، خویش را با امام هماهنگ میکند؛
۷. مخاطب دین علوی بهتدریج به سامان جامع الگوی ممکن زیستمان رشد توسعۀ مدنی، اجتماعی و آیندهنگاری تمدنی رسیده است. اینک در عصر غیبت مهدی (عج)، میدان انواع هماهنگ بازیگری استراتژیک اولیا و معصومین (ع) در اختیار شیعیان آلالبیت (ع) برای تجددی همواره درونزا است. این گوی و این میدان! و این یعنی #فلسفۀ_غیبت امام عصر (ع)، تا با حضور روشمند امام موعود (ع) در برآیند «الگوهای اقدام راهبردی سیزده معصوم پیشین» آیندهنگاری تمدنی معیار ممکن شود و فلسفۀ ولایت دین روشنایی نهایی گیرد و نیز رخداد معیار حضور انسان معیار در امت و امامت معیار ترسیم عینی گیرد.
🖋 به قلم #احمد_آکوچکیان
➺@markaz_strategic_roshd
🏴 فرصت هموارۀ #امامت فردا
◾️با نمونۀ موقعیتی راهبری علوی دانشبنیان و راهبردی دورۀ گذار تحققی دین و توسعهای انسانی، یک نمونۀ ممکن دیگر عینی با امام حسن #عسکری علیهالسلام میرسد.
◾️رخدادهای تازهآمد پارادایمی و در پایه، رخدادهای فلسفۀ دینیْ اساس تازهای نیز در نگرش به اصل امامت ایجاد میکند.
◾️امام حسن #عسکری علیهالسلام در آغاز جوانی به شهادت میرسد. کار نزدیک نیم قرنۀ تدبیر دانشبنیانی مدنی در یک دورۀ کمتر از پنج سال اتفاق میافتد و فرزندی که باید از چشمها پنهان باشد، فرزندی با پشتیبانی تربیتشدههای پدر برای فرصتگیری بلوغ بایستۀ فرزند.
◾️با شصت و نه سال فرصت غیبت صغری برای امام علیهالسلام، سالک به اوج پختگی رسیده، و فصل #انتظار فاعلیت رشد ـ توسعهای آدمیان مخاطبْ بسته به لیاقت و آمادگی آنان آغاز شده است؛ به این معنا که از پایان قرن سوم تا اینک یعنی قرن پانزدهم هنوز انسان مخاطب دین لیاقت حضور آن راهبر معیار را نیافته است (صبری بلند از خدای اوصیا برای همتگیری انسانهای مخاطب دین قرآنی ـ اوصیایی!) تا به اینگونه افزونبر هستیشناسی انسان تاریخیْ انسانشناسی او نیز فرصت معناگیری یابد. به شخص امام پنجساله نیازی نیست، به حضور راهبرندۀ هفتادسالۀ او نیاز است. اینگونه همۀ تاریخ نیز فلسفه گرفته است.
◾️#خط_امامت علوی ـ فاطمی در گفتنیها، اصول و سنتهای مبنای زیست انبیایی، مصطفایی و اوصیایی با امام حسن عسکری به فرجام گویش با خلق رسیده است. منظومۀ امکانی انتظارات و نیازها و فراانتظارات و فرانیازهای بشری تا این امام با پاسخهای دمبهدم آیندهنگار راهبردی این اولیا به میان آمده است و پاسخ گرفته است که اگر سؤالها و انتظارهای زندۀ مرجع در اتفاق پیشرفت همچنان در میان بود، فلسفهای برای #غیبت تا وقت موعود مهیاشدگی انسانها و بشر برای انتظارات آلالبیت نمیبود.
◾️#جنس_تجدد وعده دادهشدۀ الهی تا ولی چهاردهمْ و امام دوازدهمْ الگوی عینیتبخش معینی گرفته است. اصل مبنا در #فلسفۀ_غیبت آن است که دو نظام دادوستدی ترتیبی و تنزیلی قرآن کریم و خط نبوت مصطفایی تا امامت اوصیاییْ مجموعۀ مسئلههای تاریخی امکان تجدد انسانی را تا هر وقت حیات بشری پاسخگو است. این نظام دادوستدی و این خط نبوتی ـ امامتی در خویشْ خط دادوستدی و رفتوبازگشتی پارادایم تا نظریه در متن حقیقت دین را تا مدلهای مفهومی و عملیاتی و گفتمانی در متن تحقق دین در خویش دارد.
◾️اکنون این خط پاسخگویی تاریخی آیندهنگار #منتظر است تا انسانها و بشر در عینیت تاریخی خویش «کی و چه موقع» عینیتبخش پاسخها و راهبردهای پیشنهادی آن اوصیا هستند.
◾️اینک خط اوصیا #منتظر قیام عینی خط تاریخی بشر است. دیر یا زود آنْ با اهتمام خودخواسته و خودآگاه این بشر ارادهورز تاریخی است.
بدینروی #انتظار بیپاسخ از سوی آلالبیت تا وقت امام حسن عسکری دیگر وجود ندارد. از آن پس، خط امامت در #انتظار کیفیت عمل بشری دربرابر این پاسخها است.
🖋 به قلم احمد #آکوچکیان
➺@markaz_strategic_roshd
☀️ #انتظار
همیشه در انتظار توأم
بیآنکه هیچگاه زمینگیرِ حادثهها باشم
و جایی و وقتی نشسته باشم.
و من هر آن چشم به راهم
تو همیشه هستی
و من همیشه در راهم
همیشه در تکاپوی تغییرم
همیشه انتظار رنج تازهای را دارم
در انتظار هستنی از جنس مرام تو.
زانوان سست
از قدرت ایستادن من در حیرتاند.
تو آفتاب تنفس عدالتی
عدلِ وعدهدادهشدۀ صادق
بر سر سفرههای نان شب مردم
این قلم
این خیابان
این شهر
این تاریخ
این گلوی چوب سرتیز بغض در خویش
درستراههای از انتظار تو را دارند.
انتظار عدالتی عادلانه،
نه عدالتی تنها برای کدخدایان!
رنج مرا ببین
در تابه نشستهام
نیش درد ستمدیدگان شهر
در قلبم خلیده است.
و من خسته نیستم
در رکعت شبانۀ بیداری
در رکعت روزانۀ بینایی.
در آستانۀ تو ایستادهام!
تو خود شاهدی
حاضری، شاهدی
ظاهر نیز باش!
در انتظار توأم
ظهور کن، در انتظار توأم
در حضورت، ظاهر نیز باش، در انتظار توأم
سپاسم را بپذیر!
🖋 به قلم احمد #آکوچکیان
📚 (کتاب آخرین فصل پیش از آغاز)
➺@markaz_strategic_roshd