🏴🍃نذر شهادت حضرت سیدٱلساجدین
#امام_زین_ٱلعابدین_علیه_ٱلسلام🍃🏴
چشمان تو تفسیری از قرآن
سر تا به پا حبلُ ٱلمتین بودی
از سجده هایت نور می بارید
الحق که زین ٱلعابدین بودی
جنس سکوتت بود از شمشیر
شد دشمنت یکریز جان بر لب
بودی شهید زنده در خیمه
می سوختی از داغِ دل در تب
لحن تو شد کوبنده و کرّار
شد خطبه ات مردانه سرتاسر
انگار یکبار دگر کَنده-
«در» را علی(ع) از قلعهٔ خیبر
سرشار از شور و پُر از احساس
تکلیف حق یکباره شد روشن
از خاندانت گفتی و تب کرد
بعد از «أنا بنُ» گفتنت دشمن
آمد مؤذن! پس اذانش را
با کینه و با بغضِ بی حد گفت
از جدّ خود گفتی و بلوا شد
تا «أشهدُ أنّ محمد(ص)» گفت
تأثیر حرفت گریه در پی داشت
رنگ یزیدی زاده ها شد زرد
روشنگری کردی به امّیدِ
بیدار-باش ِ عدّه ای نامرد
غرق شجاعت بودی و از تو
تا به ابد تاریخ شد حیران
کرب و بلا شد مات و مبهوتت
تا شام شد با غیرتت ویران
کنج صحیفه گریه ها کردی
تا که نشان دادی به انسان، راه
افلاک شد تسبیح دستانت
سجّاده ات خورشید، مُهرت ماه
یاد عطش بودی! چنین آمد
جان تو بر لب عاقبت آقا
داغت چه سنگین بود! پس سی سال-
شد اشک، قوتِ غالبت آقا
عمّه تمامِ فکر و ذکرت بود
صد بار دیدی از نفس افتاد
بین تمام داغ های شام
داغِ سرِ بازار دقّ ات داد
بستند کلّ شهر را آذین
کِل میکشیدند و پر از لبخند
هجده سرِ بر نیزه وارد شد
آنها به هم تبریک میگفتند!
#ألسلام_علیک_یاعلی_بن_ٱلحسین
#ألشام_ألشام_ألشام
#آجرک_ٱلله_یا_صاحب_ٱلزمان_عج
#مرضیه_عاطفی
┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
@marziyehatefi
┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🏴🍃 نذر تسلّای دل امام زمان(عج) از داغِ
#ورود_کاروان_اهل_بیت_ع_به_شهر_شام 🍃🏴
دید با چشم خود چهل منزل، اشکِ پنهانِ چشم زینب(س) را
کاروانی که با خودش می برد، تشنگی را و خشکیِ لب را
دست و پاها اسیر سلسله بود، شمرِ ملعون امیرِ قافله بود
یک علی(ع) مانده بود غرق غضب! چه کند غیرتِ لبالب را؟!
بچّه ها خسته، پابرهنه، نحیف! زخم شد دستهای کوچکشان
بسکه بر خارها زمین خوردند، گریه کردند تا سحر شب را
روی هر نیزه یک سرِ مظلوم، قاتل جانِ کاروان می شد
تا که با خود تکان تکان میداد، باد موهای نامرتّب را
ناقه ها در کمالِ عریانی، بی کجاوه بدون محمل بود
ساربان ها مقابل نیزه، آب دادند هر چه مرکب را
خسته از راه آمدند امّا، دورشان ازدحام و هلهله بود
همۂ شهر را خبر کردند، تا تماشا کنند زینب(س) را!
#امان_از_دل_زینب_س
#ألشام_ألشام_ألشام
#آجرک_ٱلله_یا_صاحب_ٱلزمان_عج
#مرضیه_عاطفی
┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
@marziyehatefi
┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🏴 نذر تسلّای دل امام زمان(عج) از داغِ
#حرکت_کاروان_اهل_بیت_ع_به_شهر_شام 🏴🍃
دید با چشم خود چهل منزل
اشکِ پنهانِ چشم زینب(س) را
کاروانی که با خودش می بُرد
تشنگی را و خشکیِ لب را
دست و پاها اسیر سلسله بود
شمرِ ملعون امیرِ قافله بود
یک علی(ع) مانده بود غرق غضب!
چه کند غیرتِ لبالب را؟!
بچّه ها خسته، پابرهنه، نحیف
زخم شد دستهای کوچکشان
بسکه بر خارها زمین خوردند
گریه کردند تا سحر شب را
روی هر نیزه یک سرِ مظلوم
قاتل جانِ کاروان می شد
تا که با خود تکان تکان میداد
باد موهای نامرتّب را
ناقه ها در کمالِ عریانی
بی کجاوه بدون محمل بود
ساربان ها مقابل نیزه
آب دادند هر چه مرکب را
خسته از راه آمدند امّا
دورشان ازدحام و هلهله بود
همۂ شهر را خبر کردند
تا تماشا کنند زینب(س) را!
#آجرک_ٱلله_یا_صاحب_ٱلزمان_عج
#امان_از_دل_زینب_س
#ألشام_ألشام_ألشام
#مرضیه_عاطفی
┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
@marziyehatefi
┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
۱۹ محرّم
🥀حرکت کاروان کربلا به سوی شام🥀
در این روز اهل بیت سیّد الشّهداء(ع) را از کوفه به سوی شام حرکت دادند.(۱)
زن های غیر هاشمیّه از انصار امام حسین(ع) که در کربلا اسیر شدند با شفاعت اقوام و قبایلشان نزد إبن زیاد(لع) از قید اسیری آزاد شدند و فقط هاشمیّان برای اسارت به شام برده شدند.(۲)
📚 منابع:
۱. الوقایع الحوادث: ج۴ ص۱۱۴
۲. ابصارالعین في انصارالحسین(ع): ص۱۳۳
🍃🏴 در غم شهادت مظلومانۂ
#حضرت_امام_سجاد_علیه_السلام 🏴🍃
-لطفا حقّ روضه ادا شود-
شد اسیر غل و زنجیر تنِ بیمارش
سوختم یکسره از غربت و حالِ زارش
چقدر خواند دعا تا که پدر برگردد
رفت دلتنگِ پدر! تازه نشد دیدارش
داشت عادت به اذانِ علي اکبر(ع) امّا...
بی برادر شده بود و غم دل شد یارش
تا در آغوش گرفتش کمی آرام شد و
شد رقیه(س) رمقِ هر نفس ِ تبدارش
او علی(ع) بود و همین داغ برایش بس بود
اینکه عمّه(س) سرِ بازار رسیده کارش
یک نفر خنده زنان هستۂ خرما زد و رفت
گفت با خنده که از روی سرت بردارش
لرزه افتاد به پایش! چه چراغان شده بود
دورِ دروازۂ ساعات و در و دیوارش
مانده هر ثانیه در خاطرِ ویرانۂ شام
چشم ِ گریان شدۂ تا به سحر بیدارش!
#ألسلام_علیک_یاعلی_بن_ٱلحسین
#ألشام_ألشام_ألشام
#آجرک_ٱلله_یاصاحب_ٱلزمان_عج
#مرضیه_عاطفی
┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
@marziyehatefi
┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🏴🍃 به تسلای دل امام زمان(عج)
#نذرقافله_ی_حضرت_زینب_س_در_ورودبه_شام 🍃🏴
-لطفا حق روضه ادا شود-
یک طرف چندین اسیرِ خسته بین سلسله
یک طرف جشن و میان دف نوازی هلهله
یک طرف شهری چراغان پایکوبان در سماع
یک طرف پاهای زخمی و سراسر آبله
بر سرِ آل علی(ع) از بام ها میریخت سنگ
آه از دروازهٔ ساعات و آهِ قافله
بوسه ها میزد به دستِ حرمله(لع) پیش رباب(س)
آنکه با خنده به او میداد پشتِ هم صله
سرزمین شام از شرم و خجالت آب شد
گوشهٔ ویرانه زینب(س) خواند تا که نافله
اشک هایش بیصدا میریخت روی معجرش
داشت از نیرنگ و مکرِ نامسلمانان گله
پیر کرد او را جسارت های در بزم شراب
خیزران انداخت بین چند دندان فاصله
با تمسخر جابجا میکرد بی غیرت یزید(لع)
مهرهٔ شطرنج را با قهقه؛ با حوصله*
خطبهٔ زینب(س) زبان دشمنان را لال کرد
ذوالفقارِ در کلامش بود ختم غائله!
*در برخی از منابع روایی آمده که وقتی سر امام حسین علیه السلام را نزد یزید لعنت الله علیه بردند، او در حال خوردن شراب و مشغول بازی شطرنج بوده است:
شیخ صدوق،عیون اخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۲۲
شیخ صدوق،من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۴۱۹
#السلام_علیک_یا_جبل_الصبر_یا_زینب
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج
#ألشام_ألشام_الشام
#مرضیه_عاطفی
┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
@marziyehatefi
┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🏴🍃 نذر شهادت داغدارکربلا غریب بقیع
#حضرت_امام_سجاد_علیه_السلام 🏴🍃
می نشیند تا زمین با آسمان دور و برت
میشود سرشارِ آهی بیکران دور و برت
بوسه برمیدارد از خاک مزارت آفتاب
میدهد از غربتت آهسته جان دور و برت
میرسد بر گوش، از گلدستهٔ اینجا اذان
نیست یک گلدستهٔ غرقِ اذان دور و برت
جای زائر، جای خادم، جای ایوان و رواق
داشتی ایکاش قدری سایه بان دور و برت
پاکسازی میشود از فتنهٔ وهابیت
میشود با شیعیان امن و امان دور و برت
میشود حک در محرّم «یاعلی بن الحسین(ع)»
بر ضریحی که می آید روضه خوان دور و برت
دور قبرت می نشیند میکشد با گریه آه
یادِ آن ساعت که گریان شد جهان دور و برت
بی عمو عباس(ع) جانِ کاروان آزرده شد
داشتی جای پدر، شمر(لع) و سنان(لع) دور و برت
یاد آن بازار شام و لحظه ای که بعدِ سنگ
از فراز بام ها می ریخت نان دور و برت
گریه میکردی و عمری قلبت از جا کنده شد
بسکه پُر بود از صدای خیزران دور و برت!
#ألسلام_علیک_یا_سیدالساجدین
#آجرک_ٱلله_یاصاحب_ٱلزمان
#ألشام_ألشام_ألشام
#مرضیه_عاطفی
┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
@marziyehatefi
┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🏴 درعزای اول ماه صفر نذرکاروان اسرا و
#قلب_بیقرارحضرت_زینب_سلام_الله_علیها
🏴🍃
از کربلا و کوفه آمد با غمی ناب و تمام
این کاروان ِ دست-بسته، خسته، همراهِ امام
بیتاب بودند و گرسنه! شهر؛ پُر آزار بود
در هر قدم میخورد عطرِ نانِ تازه بر مشام
بسیار در دروازهٔ ساعات سرگردان شدند
بر قلبشان میزد چراغانی چه خنجرها مدام
کِل می کشیدند و شنیدم جای عرض تسلیت
دشنام می آمد به استقبالشان جای سلام
با هلهله با قهقهه با پایکوبی پشتِ هم
میخورد بر سرهایِ روی نیزه سنگ از پشت بام
رفت و به او خلخال داد آورد بینِ جمعیت
ناموس خود را شمرِ ملعون در کمال احترام
بغضی شبیه سنگ، ساکن شد میانِ حنجره
از ذهنشان رد شد غروب و داغ و آتش، ازدحام...
میریخت از هر سو حرامی؛ با جسارت، بی حیا
آن لحظه که در شعله میشد تلّ خاکستر خِیام
گودال و غارت را به چشمش دید اما بیشتر
شد قتلگاهِ زینب کبری(س) سرِ بازار شام!
#صلی_الله_علیک_یاأباعبدالله_الحسین
#آجرک_ٱلله_یاصاحب_ٱلزمان_عج
#ألسلام_علیک_یا_زینب_کبری
#ألشام_ألشام_ألشام
#مرضیه_عاطفی
┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
@marziyehatefi
┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🏴🍃 نذر شهادت داغدارکربلا غریب بقیع
#حضرت_امام_سجاد_علیه_السلام 🏴🍃
می نشیند تا زمین با آسمان دور و برت
میشود سرشارِ آهی بیکران دور و برت
بوسه برمیدارد از خاک مزارت آفتاب
میدهد از غربتت آهسته جان دور و برت
میرسد بر گوش، از گلدستهٔ اینجا اذان
نیست یک گلدستهٔ غرقِ اذان دور و برت
جای زائر، جای خادم، جای ایوان و رواق
داشتی ایکاش قدری سایه بان دور و برت
پاکسازی میشود از فتنهٔ وهابیت
میشود با شیعیان امن و امان دور و برت
میشود حک در محرّم «یاعلی بن الحسین(ع)»
بر ضریحی که می آید روضه خوان دور و برت
دور قبرت می نشیند میکشد با گریه آه
یادِ آن ساعت که گریان شد جهان دور و برت
بی عمو عباس(ع) جانِ کاروان آزرده شد
داشتی جای پدر، شمر(لع) و سنان(لع) دور و برت
یاد آن بازار شام و لحظه ای که بعدِ سنگ
از فراز بام ها می ریخت نان دور و برت
گریه میکردی و عمری قلبت از جا کنده شد
بسکه پُر بود از صدای خیزران دور و برت!
#ألسلام_علیک_یا_سیدالساجدین
#آجرک_ٱلله_یاصاحب_ٱلزمان
#ألشام_ألشام_ألشام
#مرضیه_عاطفی
┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
@marziyehatefi
┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🏴 در عزای ورودکاروان حسینی به شهر شام
#نذر_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها 🍃🏴
کشید از سینه آهِ مستمر؛ دروازهٔ ساعات
دلش یکریز میشد شعله ور؛ دروازهٔ ساعات
نشست و ضجّه زد آن ساعتی که عید شد اعلام
پریشان! اولِ ماهِ صفر، دروازهٔ ساعات
رسید آن کاروانِ زجر دیده، بی رمق، زخمی
شد از حالِ رقیه(س) محتضر؛ دروازهٔ ساعات
مزیّن شد به پرچم های رنگی، شد چراغانی
به دستِ شامیانِ فتنه گر؛ دروازهٔ ساعات
حرامی هایِ بی اصل و نسَب، سیلِ تماشاچی
عزیزانِ علی(ع)...رأسِ قمر...دروازهٔ ساعات...
شلوغی، هلهله، بارانِ سنگ و خیلِ نامحرم
به دورش دید خیلی دردسر دروازهٔ ساعات
به خود لعنت فرستاد و به زینب(س) خیره شد مضطر
به دستِ بسته اش با چشم ِ تر؛ دروازهٔ ساعات
سه ساعت از مصیبت دیدگان، میکرد استقبال
نه با گل! با غم و خون جگر؛ دروازهٔ ساعات
حسین بن علی(ع) شد منکسر بالا سرِ عباس(ع)
شکسته عمه سادات در؛ دروازهٔ ساعات
به پایِ نیزه های داغدیده پایکوبی بود
فقط از این بلا دارد خبر؛ دروازهٔ ساعات!
#صلی_الله_علیک_یاأباعبدالله_الحسین
#آجرک_ٱلله_یاصاحب_ٱلزمان_عج
#امان_از_دل_زینب_س
#ألشام_ألشام_ألشام
#مرضیه_عاطفی
┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
@marziyehatefi
┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅