eitaa logo
مسار
363 دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
448 ویدیو
2 فایل
هو الحق سبک زندگی خانواده سیره شهدا داستانک تلنگر مهدوی تبادل👈 @masare_irt ادمین : @hosssna64
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از نامه خاص
💌شما از: فاطمه به: خدای مهربانی‌ها 💞خدایا همینطوری یهویی شکرت واسه وجود خانوادمون، عزیزانمون، رفیقامون. واسه اینکه امروز طلوع خورشید رو دیدم. واسه دیدن یه زمستون دیگه از عمرمون. واسه فرصتایی که میدی تا اشتباهاتمونو جبران کنیم. سختیایی که می‌تونست از این سخت‌تر باشه. زمین خوردنا و واسه دوباره بلند شدنا. واسه تموم دلخوشی‌های کوچیک زندگی... خدایا شکرت.🌱 🌟«اَللّٰهُمَّ عَجِّلْ فیٖ فَرَجِ مَولاٰناٰ صاٰحِبَ العَصرِ وَ الزَّماٰن»🌟 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @parvanehaye_ashegh
همراهان گرامی سلام🌸 📌با درخواست شرکت کنندگان، مسابقه تا ساعت۲۴:۰۰ فردا تمدید می‌شود. 🕛این زمان به هیچ عنوان، مجدد تمدید نخواهد شد.🙂
🌊 دریای جود ☀️دریای جود و رحمت به دنیا آمده است. پسر شاه خراسان جوادالائمه، بهر نجات شیعیان پا به عرصه گیتی گذاشته‌ است. ☘اطاعتش آبادی دنیا و آخرت همه جهانیان‌ست. باب الجواد او، باب ورود به مشهدالرضای زائران‌ست. 🌺میوه دل امام رضا، روشنی چشم بتول‌ست. پربرکت‌ترین مولود‌ از نسل حیدرست. 🕊بگیرید دامان کرامتش را، کسی را دست خالی برنمی‌گرداند. 🌸میلاد نهمین نور امامت بر شما مبارک🌸 🆔 @tanha_rahe_narafte
✨اینطور نماز شب را یاد داد نماز شب برای او [آیت الله سیدمحمدحسن الهی، برادر علامه طباطبائی] خلوتی خاص است که او در آن بارها و بارها آویختن به طره مشک بوی نگار و سر بر پای او نهادن و یک باره دست از دو جهان فرو شستن را تجربه می‌کند و در آن راز و نیاز، با او به نجوا می‌نشیند، اما دیگران از احوالاتش خبری ندارند. هرچه هست بین اوست و خدایش؛ حتی آن اوایل به همسرش گفته: «تو خوابت خیلی سبک است. من از ترس بیدار شدن تو نمی‌توانم بلند شوم و نماز بخوانم. تو از کارهای من سر درمی‌آوری.» و هنگامی که اشتیاق همسرش را برای بیداری شب دیده که: «آخر من هم باید از این کارها سر دربیاورم. من هم باید از شما یاد بگیرم.» به او گفته: «البته که خوب است وقتی من بیدار می‌شوم، شما هم بیدار شوید.» و این چنین نماز شب را به همسرش یاد داده است و از آن به بعد تا وقتی که آقا سیدمحمدحسن در آن خانه است، انگار کسی خانم را برای نماز شب بیدار می‌کند و او هم اهل نماز شب می‌شود؛ اما برای نماز به اتاق دیگری می‌رود تا مزاحم احوالات آقا نشود. و اینگونه اهل خانه از کوچک و بزرگ، نماز شب خوان می‌شوند. 📚الهیه، ص۲۷، به نقل از خانم قاضی طباطبائی، همسر آیت الله الهی 🆔 @tanha_rahe_narafte
💠 یاور در راه بندگی ✅ هر یک از زوجین درکنار توجه به جسم، باید در جهت به کمال رسیدن بُعد روحی یکدیگر نیز قدمی بردارند. 🔘در خانه‌ای که روح اعضای آن ارتقا یابد و معنویت زیاد شود، مسلما اختلاف و درگیری‌های کمتری در آن خانه دیده می‌شود. 🔘 انجام واجبات، دوری از محرمات و خواندن اذکار و دعاها می‌توانند سبب رشد و بالندگی روح شوند. 🔘 اگر زن یا شوهر در انجام مراسم عبادات خود کاهلی می‌کنند باید طرف مقابل با زبان نرم و در کمال آرامش او را دعوت به امور معنوی کند. همیشه در انجام عبادات همراه و همگام باشند و زندگیشان سرشار از نور و معنویت باشد. ✅ همانطور که حضرت علی علیه‌السلام در پاسخ به پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله که پرسیدند فاطمه چگونه است؟ فرمودند :خوب یاوری در راه اطاعت و بندگی خداست. * 📚* بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۱۷ 🆔 @tanha_rahe_narafte
✍صلاح 🍃 بچه ای نداشت. خیلی وقت بود. سالها در آرزوی بچه می‌سوخت اما وقتی همسرش را می‌دید که با عشق به او و با اینکه پانزده سال از او کوچکتر بود، عاشقانه برایش تلاش می‌کرد، از او پرستاری می‌کرد و در کارهای خانه، کمک کارش بود، دلش نمی‌خواست خاطر مهربان او را با آرزوهایی که نمی دانست چقدر به صلاحش است، تباه کند. ☘زنگ در به صدا درامد. مژده دختر مهربان همسایه بود. در را با بی حوصلگی باز کرد. از قبل می‌دانست چه حرفهایی خواهد شنید. مژده از در وارد شد و مثل همیشه بی بهانه سراغ دوا و درمان را گرفت و از او خواست که به دکتری که او پیشنهاد می کند، برود. 🍂زهره سالها بود این حرفها را می‌شنید؛ اما با دیدن عاشقانه‌های این چند روز همسرش که حالا در ایام بیماری، گویی چندین برابر مهربان شده بود، تصمیمش را گرفت. 🌾مژده گوشی اش را درآورد تا آدرس دکتر را برایش بفرستد که زهره دستش را گرفت. صاف درچشمانش براق شد و گفت:«ببین مژده جان راستش را بخواهی به این نتیجه رسیدم که بیش از این نباید به این موضوع اصرار کنم. رضا عاشق منه و منم با تمام وجود عاشق رضا. مطمئنم خداوند که نعمت فرزند را به من نداده به جایش زندگیم را پر کرده از هوای خوب عشق. لطف کن دیگر راجع به دکتر صحبت نکن ما از زندگی مان بی بچه هم راضی هستیم. خیلی هم زیاد.» 🍃مژده که دستهایش روی گوشی بود، مات‌زده و بادهان باز، به او خیره مانده نگاه کرد. 🆔 @tanha_rahe_narafte
🌸سلام همراهان گرامی🌸 ولادت امام جواد و حضرت علی اصغر علیهماالسلام بر همگان مبارک💐 به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقیست 🚫مهلت ارسال آزمون مسابقه تمام شد. برخی از شرکت کننده‌های عزیز فقط در آزمون مسابقه شرکت کرده‌اند. این بزرگواران به آیدی @hosssna64 پیام داده و از ایشان بقیه شرایط مسابقه را جویا شوند. افرادی که روند مسابقه را تکمیل نکرده‌اند، برای تکمیل آن تا ساعت۲۴:۰۰ روز ۱۴۰۰/۱۱/۲۵ فرصت دارند. هر کس مابقی شرایط مسابقه را تکمیل کرد در قرعه کشی شرکت داده خواهد شد.☺️ البته امتیاز آزمون هم در شانس بیشتر برنده شدن دخیل است. 📝پذیرای نقد شما در مورد مطالب کانال و مسابقات هستیم. نقدهایتان را برای آیدی @taghatoae ارسال بفرمایید. منتظر مسابقات بعدی کانال ما باشید.☺️ 🆔 @tanha_rahe_narafte
🌼آرامش ☘هر گاه بی‌حوصلگی سراغت آمد. 🏡 خانه‌ای بساز در خیالت بالای درختی که پنجره‌هایش رو به آبشاری زیبا باشد. 🌊با صدای ریزش آب دلت را به خدا بسپار! ✨و یادت باشد با یاد خدا دل‌ها آرام می‌گیرد. 🆔 @tanha_rahe_narafte
✨چطور ابراز محبت کنیم؟ اگر زمانی وارد اتاق امام می‌شدیم و ایشان مشغول خواندن قرآن بودند، از ما اجازه می‌گرفتند كه خواندن آن صفحه را تمام كنند و بلافاصله آن صفحه را تمام می‌كردند و بعد به ما اظهار محبت می‌فرمودند. 📚برداشتهایی از سیره امام خمینی، ج۱، ص۱۹، به نقل از فریده مصطفوی، دختر امام. رحمة‌الله‌علیه 🆔 @tanha_rahe_narafte
💠 درد جانکاه ✅ والدین عزیز توجه کنید، فرزند شما با تمام کوچکیش متوجه حتی ذره ای تبعیض هم خواهد بود. 🔘 امّا اگر بزرگ شود و همچنان درد جانکاه تبعیض را حس‌کند، تاثیر منفی بسیار زیادی چه در اعتماد بنفس او و چه در حس او نسبت به دیگران به خصوص فردی که رقیب اوست، خواهد داشت. 🔘 بی جهت نیست که در روایات تربیتی از هر گونه تبعیض ما را برحذر داشته‌اند. (۱) ▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️ 🔹۱- رسول اکرم صلوات الله علیه می‌فرماید: 🔸اِنَّ اللّه تَعالی یُحِبُّ اَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ اَوْلادِکُمْ حَتّی فِی الْقُبَلِ؛ همانا خداوند دوست دارد که میان فرزندان خود به عدالت رفتار کنید، حتی در بوسیدن.» 📚 كنز العمّال : ج۱۶، ص۴۴۵، ح۴۵۳۵۰ 🆔 @tanha_rahe_narafte
✍پرنور تر از همیشه 💵پول چراغ خواب را که حساب کردم چشمم به رضا پسر همسایه افتاد که از پشت ویترین چطور به چراغ خواب ها خیره شده بود. حسرتی بزرگ نگاهش را همراهی می کرد. تا از مغازه بیرون رفتم ، من را که دید سریع نگاهش را دزدید و سرش را پایین انداخت و رفت. 🍃از صدای به هم خوردن در حیاط، امیرمحمد خودش را به دم در رساند: «مامان برام گرفتی؟ » ☘در را بهم زدم گفتم: «پسر مامان معلومه خیلی گرسنه شده که سلامش را هم خورده !» 🌸_سلام سلام !ببخشید حواسم نبود. حالا بگو چراغ خواب رو برام خریدی؟ 🎋_ آره عزیزم، بیا بگیرش. ✨امیرمحمد چراغ خواب را که به برق زد، از خوشحالی نور چشمانش از چراغ خواب بیشتر شده بود. 🛎 یکدفعه یاد نگاه معصومانه رضا افتادم. یک سالی میشد که پدرش را در تصادف از دست داده بود. مادرش مانده بود با سه بچه قد و نیم قد و کلی بدهی همسرش. 🌿با خودم گفتم کاش یک چراغ خواب هم برای رضا خریده بودم. طفلکی حتما خیلی دوست داشت یکی از آنها را داشته باشد. فکری به ذهنم رسید: « امیرمحمد مامان امروز رضا پسر اکرم خانم را دیدم خیلی دلش می خواست یکی از این چراغ خواب ها رو داشته باشه. تو که میدونی اون بابا نداره که کار کنه و بتونه براش بخره؛ خواستم بگم تو که یک چراغ خواب دیگه هم داری اینو ببر بده رضا. من قول میدم بهت ماه بعدی برات یکی دیگه بخرم.» 🍂قیافه امیرمحمد کمی در هم پیچید،سریع اتاق را ترک کردم تا کمی فکر کند و تصمیمش را بگیرد. نیم ساعتی نگذشت که امیرمحمد به آشپزخانه آمد. 🍃_مامان آخه من خیلی این چراغ خوابه رو دوست دارم. 🌸_میدونم پسرم ، آدم هم باید بتونه از چیزی که دوست داره برای یه چیز مهم تر بگذره؛ منم خیلی وقتا از کارهایی که علاقه دارم انجام بدم بخاطر تو ازشون میگذرم. 🌱امیرمحمد سرش را پایین انداخت و به طرف اتاقش رفت. برگشت و چراغ خواب به دست کنارم ایستاد: « مامان کی برم بهش بدم؟به نظرت الان خونه هست؟» 🌾_قربون پسرگلم که تصمیم درست را گرفت! برو ببین هست یا نه. ⭐️از انتخاب امیرمحمد خیلی خوشحال شدم و مطمئن بودم چراغ خواب امشب پرنورتر از هر زمان دیگری روشنایی می بخشد. 🆔 @tanha_rahe_narafte
همراهان گرامی سلام🌺 ✅جواب سؤال‌هایتان را بررسی نمایید و اگر تماما درست بود، از آیدی @hosssna64 کد قرعه کشی را دریافت نمایید. 📌دقت داشته باشید 1⃣افرادی که بعد از اتمام زمان مسابقه، پاسخنامه ارسال نمودند در مسابقه شرکت داده نشدند. 2⃣تمامی پاسخ‌ها بررسی شده و به پاسخنامه‌هایی که بعد از بررسی، تصحیح و مجدد برای مسئول مسابقات ارسال شدند، ترتیب اثر داده نمی‌شود. 3⃣جواب سؤال‌ها به این پیام پیوست شده است. 🆔 @tanha_rahe_narafte
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☀️گرمای خورشید 🌨صبح دل‌انگیز زمستان به خیر و شادی. دلتان گرم حضور خدا. 🌸برخیز و به آفتاب زمستان سلام بده. ☀️سلامی به گرمای خورشید تابان زمستان. هر روز، روز توست. 🆔 @tanha_rahe_narafte
✨رعایت عدالت میان فرزندان رابطه ما در محیط خانه با ایشان، بدون اغراق رابطه مرید و مرادی بود؛ به طوری که تمام افراد خانواده مرید پدرم بودند. روح متعبد و اخلاق نیکوی ایشان همه را مجذوب خود ساخته بود. با وجود این، به عقیده من، رعایت کامل عدالت در بین فرزندان، یکی از ابعاد شخصیتی ایشان بود که در محیط [خانه] بیشتر نمود داشت. 📚استاد مطهری از نگاه خانواده، ص۹۱، به نقل از سعیده مطهری، دختر شهید مطهری 🆔 @tanha_rahe_narafte
❣🎧هدفونتو بذار تو کشو! 🔆 تا حالا شده که مامان و بابات باهم دعوا کنن؟؟توی اون لحظه‌ها چی کار کردی؟؟هدفون رو گوش نشستی تو اتاقت؟؟ولی میتونی کاری کنی که هدفونت تو این وقت ها توی کشو استراحت کنه! 🔘 اصطکاک رو کم کن: پدر را به بهانه ای بفرست دنبال خرید چیزی برای خودت یا کسی رو به خونه دعوت کن که والدینت با اون مشکل ندارند و آرامبخش هم میتونه باشه. 🔘 تهیه فهرست از موارد تنش زا: هیچکس مثل تو نمیدونه چه موقع تنش ها شدید و یا کم میشن پس یه لیست تهیه کن و تا جایی که میشه سعی کن پدر و مادر به اون سمت نرن. 🔘 نصیحت نکن: یادت میاد مواقع عصبانیت از نصیحت های اونا عصبانی میشدی؟؟اونا هم الان توی شرایط اون موقع تو قرار دارند. با این تفاوت که تو رو بچه ای میدونن که سرد و گرم نچشیدی؛ پس نصیحت نکن ولی یه کوچولو که آروم شدن حرف دلت رو با کلمات خوب بزن. 🌱دفعه بعد به اینا عمل کن و نتیجه رو بگو😉 🆔 @tanha_rahe_narafte
✍چراغ خونه 🍃مهین لیوان چای خالی را روی میز گذاشت. بوی ماسه‌های نم خورده و صدای خروش امواج دریا، عصر روزهای بهاری را پیش چشمش زنده کرد. امیر لقمه نان و گردو برای دنیا می‌گرفت و میان لقمه‌های لُپ پر کن خودش در دهان دنیا می‌گذاشت. دنیا صورت سبزه و موهای خرگوشی‌اش را با دیدن پای امیر بلند می‌کرد و لقمه را بی‌چون و چرا می‌خورد. ☘باغ ماسه‌ای دنیا با داربست میوه، خانه و دیوار دور باغ ماسه ایش لبخند بر لبان مهین و امیر می‌ نشاند. همیشه دیدن سازه‌های ماسه‌ای دنیا چشم‌هایشان پرنورتر و لبخندشان عمیق تر می‌ شد؛ اما ماسه‌ها برای دنیا اسباب بازی نبودند؛ بلکه همدم، همبازی و پر کننده تنهایی‌ هایش بودند. 🎋دنیا به لطف اصرارهای پدربزرگ و مادربزرگش قدم به هستی گذاشت. مهین و امیر با وجودش شاد بودند و بچه‌ای دیگر نمی‌خواستند. 🌾قد کشیدن دنیا کنار ساحل و رفتنش به دانشگاه، جیغ‌ها و بالا و پایین پریدن او بعد گرفتن بورسیه آلمان مثل فیلم مقابل چشم‌های مهین نقش بستند. 🍃یادآوری ازدواج او با حسین، هم دانشگاهی بورسه گرفته‌اش از آلمان در کمتر از دوماه لبخند را از لب مهین پاک کرد. پسر خوبی بود؛اما نقشه‌هایش برای منصرف کردن دنیا را نقش بر آب کرده بود. 🌸دنیا و حسین عقد کردند و آخر تابستان مراسم ازدواج گرفتند. با شروع مهرماه به آلمان را رفتند. بعد رفتن دنیا مرور خاطرات حضورش روزهای آنها را پر می‌کرد تا این که امیر به خاطر سکته قلبی از دنیا رفت. 🍃میهن تنهاتر از قبل شد. گاه گاهی الناز با او تماس تصویری می گرفت؛ اما تنهایی و دلتنگی اش را بیشتر می کرد. یاد حرف‌های پدرش افتاد:« دختر یکی دو تا بچه دیگه هم بیارید بچه‌ها برکت و شادی خونه تونند. الان نمی‌فهمی وقتی پیر شدی می‌فهمی که دیگه فایده نداره.» 🆔 @tanha_rahe_narafte
💥بشارت 🕋دیوارِ خانه‌ی خدا شکافته شد. کنار کعبه بانوی صالحه هاشمی همسر ابوطالب، فاطمه بنت اسد ایستاد. 🌸مولود علی‌ست؛ مَحرَمِ اسرار حَرم سیزده رجب المرجب، جانِ احمد دیده به جهان گشود. 🌹ای جلوهِ جانان، لنگر ایمان، یار رسالت، میلادت مبارک🌹 ☘خدایا! به یمن میلادِ میرِ حَرم قلب شیعیان را نورانی بگردان. 🤲 علیه‌السلام 🆔 @tanha_rahe_narafte
❤️پدر زیباترین واژه هستی 🌸پدرم سایه سرم، از نگاه به چشمانت، شرم دارم. چه بزرگ‌منشانه و صبورانه، برای آسایشم با سختی‌ها مبارزه ‌می‌کنی! ☘دست‌های پینه‌بسته‌ات بوسیدنی‌ست، همان دست‌هایی که برای راحتی‌ام، در سرما و گرما و روز و شب از حرکت باز نایستادند. 🌺پدرم ریشه و تمام وجودم، برایم بمان و کنارم بنشین، تا دلی سیر نگاهت کنم. از همان نگاه‌های محبت‌آمیز که خدا برایم عبادت می‌نویسد. 💚روزت مبارک بزرگ‌ترین تکیه‌گاهم💚 🍁پيامبر اکرم صلی‌الله‌عليه‌وآله فرمود: نَظَرُ اَلْوَلَدِ إِلَى وَالِدَيْهِ حُبّاً لَهُمَا عِبَادَةٌ؛ نگاه محبت آميز فرزند به پدر و مادر خود، برايش عبادت به شمار می‌آيد. 📚تحف العقول ، ج۲، ص۴۶ 🆔 @tanha_rahe_narafte
💠 جانِ پیامبر ✅ روزی مأمون از امام رضا علیه السلام پرسید: «بزرگ‌ترین فضیلت علی که قرآن بر آن دلالت کند چیست؟ امام رضا علیه‌السلام فرمود:«آیه مباهله، امیرمؤمنان علیه‌السلام به حکم آیه شریفه نَفسِ رسول خداست. هیچ یک از بندگان خدا والاتر از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله و افضل از ایشان نیست و هیچ‌کس افضل از نَفسِ رسول‌خدا که علی علیه السلام است، به دلالت آیه شریفه وجود ندارد. 🔘حضرت فرمود: «فَمَنْ حَاجَّک فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَک مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکمْ وَ نِسَاءَنَا وَنِسَاءَکمْ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَکمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل‌لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلَی الْکاذِبِین.َ»؛ هرگاه بعد از علم و دانشی که (در باره مسیح) به تو رسیده، (باز) کسانی با تو به محاجّه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: «بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را؛ ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود؛ آن‌گاه مباهله کنیم؛ و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.۱ وقتی رسول خدا فردی غیر از امیرمؤمنان را در مباهله فرا نخواند، ثابت می‌شود که علی همان نَفسِ پیامبراست که خداوند در قرآن به آن اشاره کرده است. 🔘 مأمون از پاسخ امام رضا شگفت زده شد.۲ ▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️ ۱.سوره آل عمران، آیه۶۱. ۲.تلخیص از کتاب الفصول المختاره من العیون و المحاسن، شیخ مفید، ص ٣٨. علیه‌السلام 🆔 @tanha_rahe_narafte
✍نگران 🍃سهیلا بی‌قرار به خود می‌پیچید. بچه در شکمش لگد می‌زد. سرانجام لحظه ی موعود رسید. به مسعود زنگ زد و مسعود در کمترین زمان خودش را رساند. ☘در میان راه استرس قلب سهیلا را پاره می‌کرد. از زمان تولد فرزند اولش، همیشه نگران این لحظه‌های پر تلاطم بود. می‌ترسید زندگی بخشیدن به فرزندی، برایش گران تمام شود؛ اما مسعود هربار با لطافت وعشق، دستش را در میان دستان گرم ومردانه‌اش می‌گرفت، به او امید می‌داد و می‌گفت: «عزیزم ترس چرا؟ این دخترتم بغل می‌گیری و به این حال و روزت میخندی! نگران نباش عزیزم من پیشتم.» و بعد تا زمانی که اجازه می‌دادند کنار فاطمه می‌ماند و با لبخند او را تا اتاق زایمان، بدرقه می‌کرد. 🌾سهیلا هربار یاد مهربانی‌های مسعود می‌افتاد، اشک در چشمانش جمع می‌شد و دعا می‌کرد خدا اورا برایش نگهدارد. ⚡️در میانه‌ی راه، ناگهان ماشینی بی‌هوا جلو ماشینشان پیچید و مسعود پیش روی سهیلا، از ماشین بیرون پرت شد. دیگر چیزی نفهمید. 🍂ساعتها طول کشید تا سهیلا فهمید چه بلایی بر سر خودش و همسرش آمده. سهیلا و مسعود هر دو در یک اتاق بستری بودند. سهیلا تنها پیشانیش زخم شده بود؛ اما دست وپای مسعود شکسته و به سقف آویزان بود. 🌸پرستار با دیدن چشمان باز و لرزان سهیلا گفت: «نگران نباش، الان میام.» دوید تا نوزادش را از بخش نوزادان بیرون بیاورد و به آغوشش بسپرد. 🆔 @tanha_rahe_narafte
سلام همراهان گرامی🌸 عید همگی مبارک شرکت کنندگان در مسابقه را به دو گروه تقسیم کردیم. افرادی که بنر را نشر دادند و افرادی که نشر ندادند. ۱۴۱نفر بنر را نشر داده بودند و ۶۲ نفر فقط در مسابقه شرکت نمودند. از گروه نشردهندگان به هشت نفر نفری ۶۰۰۰۰تومان هدیه شد و از گروه دوم به سه نفر، نفری ۴۰۰۰۰تومان هدیه شد. کدهای برنده شده در گروه اول عبارتند از: ۷ ۲۵ ۵۷ ۷۳ ۱۰۰ ۱۲۰ ۱۲۹ ۱۴۰ و کدهای گروه دوم عبارتند از: ۰۱ ۰۳۳ ۰۵۴ 🆔 @tanha_rahe_narafte
🌞تشعشع خورشید ☀️خورشید تشعشع انوارش را به سمت زمین هدیه می‌دهد. ☁️ابرها در آسمان آبی همچون پنبه‌های حیاط خانه‌ی مادربزرگ است. وقتی پنبه‌زن، پنبه‌ها را می‌زند. 🕊صدای خوش شُرشُر آب و چهچه پرندگان به گوش می‌رسد. 🌬نسیم خوش صبحگاهی صورت انسان را نوازش می‌دهد و چه قدر خوب است، از این نعمتهای خدا لذت بردن 🆔 @tanha_rahe_narafte
✨مشورت درباره ازدواج امام به این مسأله معتقد بود که دامادهایشان حتما باید روحانی باشند. امام پس از این که خودشان کسی را مناسب می‌دیدند، با ما مشورت می‌کردند و خصوصیات او را ذکر می‌کردند و در صورت عدم مخالفت ما، بدون هیچ قید و شرطی می‌پذیرفتند و تصمیم ایشان بستگی به میل و انتخاب ما داشت. بحمدالله تشخیص ایشان مثل همیشه خیلی خوب بود. 📚برداشت‌هایی از سیره امام خمینی، ج۱، ص۴۶، به نقل از فریده مصطفوی، دختر امام رحمة‌الله‌علیه 🆔 @tanha_rahe_narafte
💠 دو نکته بسیار مهم درباره فضای مجازی ✅ اگر چه بحث بر سر فضای مجازی و ارتباط کودکان در آن، بسیار زیاد است و در این مختصر نمی‌گنجد، امّا به طور خلاصه توجه شما را به دو نکته مهم جلب می‌کنیم: 🔘 ۱.تماس زیاد با گوشی، تبلت و حتّی تلویزیون، براساس مبانی پزشکی برای چشم، عقل و حتی قدرت روان شناختی مغز تاثیر منفی دارد. بر همین اساس پزشکان وروان شنایان توصیه می‌کنند در مجموع، استفاده از این ابزار از سه ساعت روزانه تجاوز نکند والّا بر هوش بچه و قدرت تمرکز وی و حتی بینایی او، تاثیر منفی خواهد داشت. 🔘 ۲.کودکان و نوجوانان نباید با ابزاری که به اینترنت متصل می‌شود، تنها بمانند. متأسفانه با وجود بعضی ابزارها، همچنان گوگل و امثال آن، دارای محتوای مستهجن فراوان هستند در صورت تنها ماندن بچه‌ها، عواقب سختی در انتظار روح وروان آنهاست. 🆔 @tanha_rahe_narafte
✍سؤال ❄️مریم مشغول درست کردن شام بود، که صدای علی بلند شد: «ماما، ماما داله بَلف میاد.» 🌨مریم کنار پسرش، پشت پنجره رفت و به بیرون نگاه کرد: «آره مامان جان ، داره برف میاد.» 🍃علی روی نوک انگشتان پایش خودش را بیشتر بالا کشید،پرسید: « ماما، بَلف چه‌طولی میشه؟» ☘مریم نگاهی به پسرش کرد: «یعنی چه طور به وجود میاد؟» 🎋علی تند سرش را تکان می‌دهد: «آله» ⚡️_خوب وقتی هوا گرم گرم بشه آب رودخونه و دریاچه و دریا بخار میشه یعنی خورشید خانوم اونا رو میکشه سمت خودش، اونا میرن بالای بالا یه جای دور دور ، جای که خیلی خیلی سرد. مثل وقتی که شما میری تو اتاق دیگه بخاری نیست سرد میایی میگی مامان سردم شد. ✨علی با خنده گفت: «آها آله ، پپسش اون میله یه جای سَلد؟» 🔹_آره مامان جان، بعد اونجا که حسابی سردشون شد، میخوان گرم بشن سریع میان پایین. 🔘بعد با لبخند اضافه کرد: « وقتی به زمین پیش ما می‌رسند برف رو سرمون می‌ریزن. » 💠علی لبخندی زد دوباره صورتش را به شیشه پنجره چسباند: «ماما، کالت تموم شد بلیم بلف بادی؟» 🌸_باشه پسرم، بزار شام حاضر کردم باهم می‌ریم تو حیاط یه ادم برفی خوشگل درست می‌کنیم. 🆔 @tanha_rahe_narafte