eitaa logo
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
245 دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
9.7هزار ویدیو
106 فایل
یــــا ابـــاصـــالــح المــہـد ے ادࢪڪـنــے ارتبــاط بـا خــادم ڪـانـال: @rahimi_1363 بـا بـه إشـتــراڪـ گـذاشـٺــن لینـڪـ ڪـانـال راه ســعــادٺ،در ثـــوابــــ نـشـــر مـطـالــبـــ شــریـڪـ بــاشـیــد ۩؎ @masirsaadatee
مشاهده در ایتا
دانلود
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖 📝 #پارت_دویست_وچهل_وهشتم 🔻 #سیصد_و_نه_سال_در_خواب 🔹و چون از آنها 👥و از آنچه که
📘 📖 📝 🔻 🔹بالاخره یکی از آنان با پوشیدن به شهر رفت تا غذایی🍞 فراهم کند، ⬅️در بین راه جاهایی را مشاهده می کرد که هرگز .❌ 🏳 پرچمی که بر دروازه شهر بود عوض شده بود و دروازه شهر به گونه ای دیگر .😟 👤او با و زیاد 😰وارد شهر اقسوس شد، می دید👀 که وضع شهر بطور تغییر کرده، 🏛بناها دگرگون شده، 🏚 خرابه های دیروز و کاخهای دیروز بصورت و آثار باستانی در آمده است. 👤قیافه مردم شهر برای او آشنا نبود.❌ 🔹از شخصی نام و را پرسید متوجه شد همان شهر است اما پادشاهش نیست، ❌شخصی دیگری می باشد. ⬅️سپس به نانوایی🍞 رفت تا چند قرص نان تهیه نماید، هنگامی که سکه اش💰 را برای نان پرداخت، 👤 نانوا از پول و چندین ساله او متعجب شد😲 و از او پرسید آیا پیدا کرده ای؟🤔 🌱گفت؛ خیر، این تنها پول خرمایی است که آنرا فروختم. 🔸چون بحث بین آنها بالا گرفت مردم👥 او را به نزد بردند و او مجبور شد داستان📜 فرار خود و یارانش را از دربار دقیوس تعریف کند. 🔸توضیحاتش کسی را قانع نکرد❌ تا اینکه قرار شد پادشاه را به در خانه اش 🏠ببرد. 🔸با زحمت فراوان و با دشواری زیاد 😪توانست خانه خود را پیدا کند،☝️🏻 چون خیابانها و کوچه ها تغییر کرده بود. 👤مرد جوان آنان را به درون خانه برد، و ماجرا را بار دیگر شرح داد. 👴🏻 در آن خانه بود، خود را معرفی کرد. در همین حال پیرمرد زانو زد و گفت؛ ✨ به خدا قسم این است که به همراه از مشاوران دقیوس از 😠 او به سوی کوهی🏔 فرار کردند و در غاری پنهان شدند، دقیوس هم برای مجازات آنها، در غار را کرد. ادامه دارد.... _☀️ 🌤 🌥 ☁️ _ ڪلیڪ ↩️ ‌‌↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷ ─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ @masirsaadatee ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌