eitaa logo
محمد رضا مصباح 🇮🇷
972 دنبال‌کننده
87 عکس
32 ویدیو
6 فایل
✓منبرک,کشکول,کلیپ,پادکست,سخنرانی ها, و اطلاع رسانی جلسات .. ✓متن کامل سخنرانی,تفسیر قرآن و شرح نهج البلاغه, داخل کانال بارگزاری می شه. ⚠️انتشار مطالب کانال #شرعا بدون نام و #لینک کانال جایز نمی باشد. مشهد مقدس @m_r_mesbah
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰هفت واعظ: @mesbah_online خداوند متعال براى هدایت بشر و آراسته شدنشان به فضایل اخلاقى واعظانى قرار داده، تا دست آن ها را گرفته، به پیش برد و آن ها حقایق اخلاقى را زنده بدارند. ▫️هفت نوع واعظ از آیات قرآن و روایات معصومان استفاده مى شود ➖۷) ▫️هفتمین واعظ، درکلام معصومین(ع) این که همه عالم هستى واعظ انسان است در مختلفى از معصومین منعکس شده، که به سه نمونه آن قناعت مى کنیم: ➖۱) حضرت على (ع) در روایتى فرمودند: اِنَّ فى کُلِّ شَىءٍ مَوعِظَةً وَ عِبرَةً لِذَوى اللُّبِّ وَ الاعتِبارِ در هر چیزى براى انسان هاى عاقل و فهمیده موعظه و عبرت است. ➖۲) در حدیث دیگرى از آن حضرت مى خوانیم: لِلکِیِّسِ فى کُلِّ شَىءٍ اِتّعاظ براى انسان باهوش و فهمیده وبا کیاست، در همه چیز موعظه است. ➖۳) طبق نقلى هارون الرشید نامه اى به امام کاظم (ع) نوشت و از آن حضرت درخواست موعظه کرد. علّت این درخواست، یا مسائل سیاسى بود، یا این که ظالمان هم گاهى وجدانشان به طور موقّت بیدار مى شود و طالب حقیقت مى شوند. به هر حال، به امام (ع) عرض کرد: ما را موعظه کن، موعظه اى مختصر و کوتاه! امام کاظم (ع) موعظه اى کرد که مختصرتر از آن ممکن نبود و در عین حال مفهوم و مضمون بسیار والا و بلندى داشت؛ فرمود: ما مِنْ شَىءٍ تَراهُ عَیْنُکَ اِلّا وَ فیه مَوعِظَةٌ هر چیزى که چشمت آن را مى بیند موعظه است. 🔅حقیقتاً همه چیز موعظه است؛ آسمان، زمین، قطره هاى باران، برگ هاى درختان و دیگر موجودات، همه و همه پند و اندرزند. 🔰چگونه جهان هستى موعظه است؟ براى روشن شدن پاسخ سؤال فوق به چند نمونه توجّه بفرمایید: ➖۱) وعظ کهنسالى پیرمرد قدخمیده اى را مى بینید که به سمت خانه اش در حرکت است. مسیر کوتاه خانه را به سختى طى کرده و چندین بار مجبور به نشستن و استراحت و تجدید قوا مى شود. این فرد کهنسال همیشه این طور نبوده، بلکه روزى جوانى پرنشاط و پرقدرت بوده که مسیر فوق را در مدّت بسیار کوتاهى طى مى کرده؛ امّا اکنون گذشت روزگار با وى چنین کرده است. ✓ آیا دیدن این پند و اندرز نیست؟! ➖۲) پند موى سفید یکى از نویسندگان محترم روزى مرا دید و گفت: آمده ام حلالیّت بطلبم. گفتم: چه چیز باعث شد که به فکر حلالیّت طلبیدن افتادى؟ گفت: «خود را در آینه نگاه مى کردم، موى سفیدى در میان موهایم دیدم. همین موى سفید مرا موعظه کرد و گفت: مراقب باش که به سوى مرگ در حرکت هستى! و لذا به فکر حلالیت گرفتن افتادم». آرى، یک تار موى سفید در سر یا صورت انسان، مى تواند مایه پند و اندرز او باشد. ➖۳) اندرز بیمارى بیماران هم موعظه اند؛ هم براى انسانهاى سالم و هم براى خودشان. ▫️چندى قبل براى آزمایشات پزشکى به بیمارستان رفته بودم. شخصى را در سى سى یو دیدم که با عجله و شتاب مشغول نوشتن بود! گفتم: چه مى کنى؟ گفت: از مرگ غافل بودم و این بیمارى مرا از خواب غفلت بیدار کرد، مشغول نوشتن بدهى ها و وصایاى خود هستم! ✅ بیمارى به انسان اندرز مى دهد که این دنیا جاى ماندن و بقا نیست و بالاخره باید از آن دل کند، پس به فکر جبران کاستى ها و خطاهایت باش و زاد و توشه اى براى سفر طولانى و پرفراز و نشیب پیش رو تهیّه کن. ✅ اگر انسان چشم بینا و گوش شنوا داشته باشد در و دیوار عالم موعظه است، کاخ هاى فرسوده، قبرهاى درهم شکسته خاموش، تاریخ گذشتگان، همه به ما پند و اندرز مى دهد. ➖۴) موعظه موزه ها مردم به موزه ها رفته و به تماشاى آثار موجود در آن پرداخته و به تاریخ گذشته خود افتخار مى کنند، در حالى که موزه ها هم موعظه و نصیحت هاى مهمّى دارند. هنگامى که (به عنوان مثال) شمشیر نادرشاه افشار، یا کلاه خود شاه اسماعیل صفوى، یا نگین زرّین فلان ملکه را در آنجا مى بینیم، به ما پند مى دهد که صاحبان این اشیا هرچه را که داشتند گذاشتند و رفتند، شما هم باید همین کار را کنید، پس به دنیا دل نبندید. ✓ بنابراین، موزه ها جاى گرفتن و گرفتن است، نه افتخار کردن. ✅ اکنون متوجّه مى شویم که چطور همه عالم هستى موعظه است و چرا امام کاظم (ع) فرمود: هرچه مى بینى پند و اندرز است.   | 5⃣0⃣1⃣ 🌱 | عضو شوید👇 @mesbah_online
🔰هفت واعظ: 👇 ۱.خداوند متعال: https://eitaa.com/mesbah_online/493 ۲.قرآن مجید: https://eitaa.com/mesbah_online/497 ۳.پیامبر اکرم (ص): https://eitaa.com/mesbah_online/498 ۴.مجموعه تاریخ بشر: https://eitaa.com/mesbah_online/502 ۵.مرگ عزیزان: https://eitaa.com/mesbah_online/505 ۶.واعظ درون (وجدان): https://eitaa.com/mesbah_online/506 ۷.کلام معصومین(ع): https://eitaa.com/mesbah_online/513 | عضو شوید👇 @mesbah_online
🔰توفیق الهی (۱) @mesbah_online اگر بخواهیم در مسائل اخلاقى موفّق باشیم باید ما را همراهى کند. تا زمانى که توفیقات الهى شامل حال نشود راه به جایى نخواهیم برد؛ چراکه موانعِ سر راه فراوان است. هوى و هوس هاى درون، شیطان، ظالمان، و مفسدانى که منافع خود را در مفاسد اخلاقى مى بینند، سدّ راه پیشرفت و تهذیب اخلاق اند، و لذا باید دست به دامان خداوند متعال بزنیم تا مشمول توفیقات الهى شویم. 🔅علماى علم اخلاق نقطه مقابل را مى گویند. اگر خداوند انسان را به حال خود واگذار کند وتوفیقش ندهد، به مقصد نمى رسد و دچار خذلان مى شود. ▫️در بحث توفیق الهى باید روشن گردد: ➖۱) تعریف و معناى توفیق ➖۲) انواع و اقسام توفیق ➖۳) اسباب جلب توفیق ➖۴) عوامل سلب توفیق 🔰نکته اوّل: تعریف توفیق فراهم شدن اسباب توسّط خداوند براى رسیدن به مقصد را توفیق مى گویند. ➖البتّه خداى متعال بى حساب و کتاب اسباب توفیق را براى کسى فراهم نمى کند، همان گونه که بدون حکمت از کسى سلب توفیق نمى نماید. ♻️مثال: اگر خداوند بخواهد مرا موفّق کند، دوست خوبى در مسیر زندگى ام قرار مى دهد که منشأ انواع توفیقات شود، و چنانچه بخواهد از کسى سلب توفیق کند، او را گرفتار همسایه بد یا دوست نابابى مى کند که آرامشش را سلب واز مسیر حق منحرفش سازد. 🔅داستان و همچنین سرگذشت مصداق دیگرى براى توفیق الهى است. 🔅خلاصه، توفیق این است که خداوند متعال اسباب و مقدّماتى فراهم کند که بنده اش به سوى او بازگردد و متخلّق به اخلاق فاضله و شایسته شود. 🔰توفیق در قرآن مجید: واژه تنها یک بار در قرآن به کار رفته و آن در داستان (ع) است. طبق آنچه که در آیه شریفه 87 سوره هود آمده، قوم شعیب (علیه السلام) ، خطاب به آن حضرت عرض کردند: أَصَلاتُکَ تَأْمُرُکَ أَنْ نَتْرُکَ مَا یَعْبُدُ آبَاؤُنَا أَوْ أَنْ نَفْعَلَ فِى أَمْوَالِنَا مَا نَشَاءُ اِنَّکَ لأَنْتَ الْحَلِیمُ الرَّشِیدُ آیا نمازت به تو دستور مى دهد که آنچه را پدرانمان مى پرستیدند ترک کنیم؛ یا آنچه را مى خواهیم در اموالمان انجام ندهیم؟! تو که مرد بردبار و فهمیده اى هستى! ▫️حضرت شعیب (ع) از قومش مى خواست که آنها زیر بار نمى رفتند: ➖۱) ترک آداب و رسوم ناپسند نیاکان و گذشتگان ➖۲) ترک کم فروشى منطق آنها این بود که اجازه سجده براى بت را داشته باشند و در مفاسد اقتصادى کسى مانع آنها نشود. 🔅پیامبرشان در پاسخ آنها چنین گفت: أَرَأَیْتُمْ اِنْ کُنْتُ عَلَى بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّى وَرَزَقَنِى مِنْهُ رِزْقًا حَسَنًا وَمَا أُرِیدُ أَنْ أُخَالِفَکُمْ اِلَى مَا أَنْهَاکُمْ عَنْهُ اِنْ أُرِیدُ اِلاَّ الإِصْلاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِیقِى اِلاَّ بِاللَّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَاِلَیْهِ أُنِیبُ به من خبر دهید، اگر دلیل آشکارى از پروردگارم داشته باشم و روزى و موهبت نیکویى به من داده باشد (آیا مى توانم برخلاف فرمان او رفتار کنم)؟! من هرگز نمى خواهم چیزى که شما را از آن بازمى دارم، خودم مرتکب شوم. من جز اصلاح تا آنجا که توان دارم نمى خواهم و من (در این کار) جز به (یارى) خدا نیست، تنها بر او توکّل کرده و به سوى او بازمى گردم طبق آنچه در آیه فوق آمده، اگر یار نشود کار شعیب پیامبر (علیه السلام) نیز به سامان نمى رسد. ▫️بنابراین، توفیق الهى بسیار مهم است و باید از خداوند متعال اسباب و مقدمات کارها را طلب کرد. 🔰توفیق در روایات: روایات فراوانى درمورد توفیق وجود دارد، که به پنج روایت قناعت مى شود. ➖۱)حضرت على (علیه السلام) فرمودند: اَلتَّوفیقُ عِنایَةُ الرَّحمانِ توفیق، عنایت خداى رحمان است ➖۲) در حدیث دیگرى از آن حضرت مى خوانیم بِالتَّوفیقِ تَکُونُ السّعادَةُ سعادت با توفیق الهى حاصل مى شود ➖۳) همان حضرت در حدیث دیگرى فرمودند لا نِعمَةَ اَفضَلُ مِنَ التَّوفیقِ هیچ نعمتى بالاتر از توفیق نیست ➖۴) و باز همان حضرت فرمودند: اَلتَّوْفیقُ رَأسُ النَّجاح سرمایه پیروزى توفیق است ➖۵) حضرت على (علیه السلام) در خطبه معروف به نیز فرمود: عِبادَ اللهِ! سَلُوا اللهَ الیقینَ؛ فَاِنَّ الیَقینَ رَأسُ الدّینِ... وَ ارغَبُوا اِلَیهِ فى التَّوفیقِ فَاِنَّهُ اُس وَثیقٌ اى بندگان خدا! از خداوند یقین را تقاضا کنید، که اوج نقطه دین و بالاترین حدّ آن است... و از او را بخواهید، که اساس و شالوده دین محسوب مى شود. ..   | 6⃣0⃣1⃣ 🌱 | عضو شوید👇 @mesbah_online
🔰توفیق الهی(۲) @mesbah_online 🔅نکته دوم: انواع توفیق ▫️توفیق بر سه قسم است: ۱) توفیق در ایمان و اعتقادات ۲) توفیق در مسائل اخلاقى ۳) توفیق در مرحله عمل ➖۱) توفیق در ایمان توفیق در ایمان و اعتقادات به این معناست که من به اختیار خود در مسیرى به سوى خدا حرکت مى کنم. وقتى در مسیر رضاى خدا قرار گرفتم توفیق الهى شاملم مى گردد و ایمانم قوى تر و افزون مى شود. 🔅 در آیة الکرسى آمده است که شما اوّل ایمان مى آورید سپس توفیق الهى شامل حالتان مى شود و شما را از ظلمات به نور هدایت مى کند. منظور از ظلمات، تاریکى شکّ و وسوسه هاى شیطان در اعتقادات وضعف مبانى اعتقادى است. ▫️توفیق در یعنى خداوند مؤمنان را از ظلمات و تاریکى هاى مذکور به سمت نور ایمان مى برد. 🔰توفیق الهى در ایمان خداوند متعال در آیه شریفه 76 سوره مریم مى فرماید: وَیَزِیدُ اللَّهُ الَّذِینَ اهْتَدَوْا هُدىً وَالْبَاقِیَاتُ الصَّالِحَاتُ خَیْرٌ عِنْدَ رَبِّکَ ثَوَاباً وَخَیْرٌ مَرَداً کسانى که پذیراى هدایت شوند، خداوند بر هدایتشان مى افزاید؛ و آثار ماندگار شایسته اى که از انسان باقى مى ماند، ثوابش در پیشگاه پروردگارت بهتر، و عاقبتش نیکوتر است طبق آنچه در آیه فوق آمده کسانى که در مسیر هدایت گام برداشته و هدایت یافته اند، خداوند هدایتشان را زیاد کرده و توفیق الهى شاملشان مى گردد. ▫️ایمان مراتبى دارد. مراتب ابتدایى ایمان ممکن است با شبهاتى متزلزل شود؛ ولى مراتب بالاتر ایمان با شبهات ابتدایى متزلزل نمى شود؛ هرچند با شبهات قوى تر امکان تزلزل دارد. امّا مراتب بالاى ایمان، که با توفیق الهى حاصل مى شود، متزلزل نمى گردد. ➖۲) توفیق در مسائل اخلاقى خداوند متعال درمورد این نوع از توفیق چنین فرموده است: وَلَکِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ اِلَیْکُمُ الأِیمَانَ وَ زَیَّنَهُ فِى قُلُوبِکُمْ وَ کَرَّهَ اِلَیْکُمُ الْکُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْیَانَ أُولَئِکَ هُمُ الرَّاشِدُونَ ولى خداوند ایمان را محبوب شما قرار داده و آن را در دل هایتان زینت بخشیده و کفر و فسق و گناه را منفورتان قرار داده است؛ کسانى که داراى این صفات اند هدایت یافتگان اند ✅ از این آیه شریفه معلوم مى شود که چیزهایى در قلب انسان زینت پیدا مى کند. چنانچه توفیق الهى رفیق شود و صفات اخلاقى در قلب انسان زینت یابد، دیگر متزلزل نمى شود و انسان مى تواند به مقام عصمت برسد، یا تالى تلو معصوم شود، یعنى اعمال زشت و ناپسند به قدرى نزد او منفور گردد که آلوده آن نشود. اى که خداوند در قلب انسان نسبت به ایمان و صفات نیک اخلاقى ایجاد مى کند و که درمورد کفر و فسوق وعصیان به وجود مى آورد، توفیق الهى در مسائل اخلاقى است. ➖۳) توفیق در مسائل عملى درآیه هفدهم سوره محمددرموردنوع سوم توفیق چنین آمده است: وَالَّذِینَ اهْتَدَوْا زَادَهُمْ هُدىً وَآتَاهُمْ تَقْوَاهُمْ کسانى که هدایت یافته اند (خداوند) بر هدایتشان مى افزاید و روح تقوا به آنان مى بخشد کسانى که هدایت شدند یعنى با اختیار خود به سمت خدا حرکت کردند خداوند متعال، هم هدایتشان را افزون مى کند و هم بر تقوایشان مى افزاید. به توفیق الهى است. ✓ اگر دوست داریم ایمانمان قوى شود باید کارى کنیم که توفیق الهى شامل حالمان گردد. ✓اگر بخواهیم اخلاقمان پاک شود باید کارى کنیم که توفیق الهى همراهمان شود ✓ اگر مایل باشیم تقوایمان زیاد شود نیز باید همین مسیر را بپیماییم. 🔰توفیق در چیزى که به ظاهر بلاست! در اینجا لازم است به نکته حسّاسى اشاره کنم و آن این که گاهى توفیق انسان در چیزى است که در ظاهر ، امّا سرانجامش و و است. ♻️مثال: حضرت یوسف پس از صبر و مقاومت فراوان، و به جان خریدن زندان، درهاى توفیق به رویش گشوده شد. 🔅زندانى شدن آن حضرت به بود، امّا حداقل براى وى داشت: الف) رهایى از شرّ وسوسه هاى زلیخا اگر زندانى نمى شد و در قصر زلیخا باقى مى ماند، وسوسه هاى او ادامه پیدا مى کرد؛ چرا که عاشق، سر از پا نمى شناسد و براى رسیدن به مقصودش از پاى نمى نشیند. ب) اثبات بى گناهى با تبلیغات منفى زلیخا، آن حضرت متّهم شده بود که نظر بدى به همسر عزیز مصر دارد و این اتهام آبروى آن حضرت را به خطر انداخته بود، امّا هنگامى که به زندان رفت معلوم شد که چون تسلیم هوس هاى زلیخا نشده او را زندانى کرده اند و اتّهام مذکور بى اساس بوده است. ج) مقدّمات عزیز مصر شدن دو نفر از زندانیان خوابى دیدند که آن حضرت برایشان تعبیر کرد و تعبیر یوسف پیامبر (علیه السلام) به طور دقیق محقق شد، و باعث شد حضرت به مقام عزیزى مصر برسد. ✅ بنابراین، گاهى چیزى در ولى درحقیقت الهى است.   | 7⃣0⃣1⃣ 🌱 | عضو شوید👇 @mesbah_online
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شرح خطبه متقین چهارشنبه ۲۸ آذر ماه در ادامه مباحث گذشته بعد از نماز مغرب وعشا در مسجد حضرت اباالفضل ع ایراد گردید. 🔰 وَ مَشْيُهُمُ التَّوَاضُعُ این متقین مشی شون تواضع است. ▫️کلمه مشی: در لغت به معنای حرکت کردن و راه رفتن است. ▫️سومین صفتی که امیرالمومنین می‌فرماید این هم در رابطه ی با ظاهرِ. 🔅یکی از وجوه ظاهری ما شیوه حرکت کردن و راه رفتن ماست درجامعه. حرکت کردن اینها متواضعانه است، این هم جمله عجیبی است. 🔅متاسفانه اولین و بزرگترین آفتی که الان ما در میان خودمان داریم و نسل جوان ما و جهان بشریت رو به خصوص تهدید میکنه و است. ✓ در این مشاورها وقتی میان این زن و شوهر جوان وقتی با این‌ها تک به تک صحبت می‌کنی می‌بینی ریشه عمده مسائلشان این است که عنانیتشون مثل کوه الوند محکم ایستاده است. هیچ اجازه‌ ی نفوذ نمیدهد وقتی به شون برمی‌خورد مثل اینکه دنیا به آخر رسیده است تمام. تمام ملائکه الله شاهد بودند، تمام قدسیان و کروبیان شاهد بودند، موجودی که به تعبیر امیرالمومنین در نهج البلاغه  وکان قد عبدَ الله ستة آلاف سنة، لايُدرُها أم من سني الدنيا أم من سني الآخرة علی میگوید: شش هزار سال عبادت خدا بعد امام میگه گمان نکنید که سالهای شمسی و قمری ۳۶۰ روز نه معلوم نیست این چه سالیه شاید سال‌هایی بوده است که هر روز اون ۵۰ هزار سال شما بوده موجودی که چنین عبادتی را دارد ملائکه الله تا شنیدن که ابلیس گفت: ، گفتن: تموم شد! تا شنیدن گفت من! گفتن برو! دیگه این رفت! به مجرد اینکه من رو شنیدن، انا را شنیدن با وجود ذات حق، انا تو این هستی باقی نمی‌ماند. ادامه👇
بیا و هستی حافظ تو از میان بردار که با وجود تو کس نشنود ز ِمن که منم ✓ اونی که نمی گذاره زندگی ها شیرین باشد است. ✓ اونی که نمی‌گذاره انسان در قبال خدا سرشو پایین بیاورد است. ✓ اونی که نمی‌گذاره امنیت اجتماعی بیاد است، همین کبر است. 🔅در متون روایی ما در توصیه های اخلاقی و تربیتی ما به این نکته اشاره شده است که چاره‌ای برای این بکنید این کبر را از وجود خودتون به دَر کنید. لاَ يَدْخُلُ اَلْجَنَّةَ مَنْ كَانَ فِي قَلْبِهِ مِثْقَالُ حَبَّةٍ مِنْ كِبْرٍ. 🔅جالبه اینکه خداوند قانونی قرار داده است وقتی ما انسان‌ها از وارد می شیم یعنی از مسیری که رضای خدا در اون نیست خداوند به گونه ای عمل میکنه که ما عکس نتیجه می گیریم! 🔅اولاً این سه واژه را می دانند عزیزان که: : آنیست که در حالت و خاصیتی است که در قلب ماست. ان فی صدورهم الا کبر : وقتی نشونش می دیم اسمش میشه چی می شه : وقتی دست و پا می‌زنیم که ثابتش کنیم میشه. 🔰سه تا کلمه تو قرآن داریم کبر و تکبر استکبار. ➖۱) کبر: امر قلبی است در ذهن و خیال ماست. ➖۲) تکبر: بروز خارجی ➖۳) استکبار: تامین دلیل کردنش که می خوایم تثبیتش کنیم. فرمود: ادعونی استجب لکم توی این ادعونی یک شیرینی عجیبی هست ادعونی منو بخونید بعد نمی‌فرماید: فاستجب، حتی همون ف رو هم نمیاره خدا نفرمود نستجب ما اجابت میکنیم گفت من اجابت می‌کنم! ادعونی استجب لکم یعنی تو و من کسی نمیدونه بگو خودم می شنوم. چرا تو ای شکسته دل خدا خدا نمیکنی خدای چاره ساز را چرا صدا نمی‌کنی ▫️بعد فرمود: إِنَّ ٱلَّذِينَ يَسۡتَكۡبِرُونَ عَنۡ عِبَادَتِي سَيَدۡخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ آنهایی که استکبار می‌کنند از عبادت من یعنی علت جدا شدن انسان‌ها از خدا چیه؟ استکبار چی ما را از حق جدا میکند؟ استکبار یعنی وقتی احساس کردیم ، دیگه تموم شد. رسم عاشق نیست با یک دل دو دل برداشتن یا زجانان یا زجان باید که دل برداشتن ▫️مثنوی دو مرحله بعضی بزرگان مثل عین القضاه همدانی، سه مرحله ذکر کرده. بالاخره آمد و درب رو کوبید گفت: که هستی؟ گفت: من! گفت برو هنوز خام و نپخته ای. یه سال با خودش کار کرد سال بعد آمد در خانه معشوق رو کوبید گفت: که هستی؟ گفت: ما هستیم گفت: برو هنوز هم خامی! سال بعد اومد در رو کوبید گفت:که هستی؟ گفت: انت گفت: حالا بیا تو. تا زمانی که من و ما باشد کسی ره به جایی، نمی‌برد. نردبان خلق، این ما و منی است عاقبت زین نردبان، افتادنی است 🔅امیرالمومنین بر این نکته تکیه میکند متقین کسانی‌اند که چاره‌ای کردند برای این تکبرشون  وَ مَشْيُهُمُ التَّوَاضُعُ اینکه عرض شد نتیجه منفی ایست یه تیم جهت است! از مسیری که انسان میرود که رضای الهی نیست نتیجه آن ، می‌زنه، می‌بنده که برداره و بره 🔅 یعنی چه؟ یعنی رشد مضاعف! یه تپه‌ای میاد بالا میگن رَبْوَه این تپه که کاملا دیده میشه از دور، اینو طرف میگن ربوه، یعنی ربا داره یعنی بلندی داره. ربا را که ربا می گوییم یک کَنسِرِ یه لوسومی است،یه رشد بی‌رویه سلولی اقتصادی است، یه چنین حالتی است. ✓ سریع رشد می کنه ، در ربا این مهمه برای اهل ربا. ✓ اما نتیجه ربا در قرآن چیه؟ یمحق الله الربا و یُربیِ الصدقات عکس میشه! خدا مال ربوی را به می نشاند ندیدید؟ ✓ رباخواران، نزول خواران،عاقبتشون چی بود؟ یعنی این قانون خداست. ✓ کسی به فجور میره عاقبتش مشخصه یعنی اصلا خدا این طبیعت رو هستی رو اینطور قرار داده است. 🔰انسان‌هایی که تکبر می‌کنند که جایگاهی برای خودشون دست و پا کنن اتفاقاً اینا همیشه زمین خورده این عکسش می شه! قانون خداوند متعال است. ➖کی در دل شما بیشتر جا دارد؟ چه کسی رو بیشتر احترام می‌گذارید و دوستش می‌دارید؟ دوستان متواضعتون رو! افرادی که با موقعیت علمی شون جایگاه اجتماعی شون دستشون به سینه گذاشتن مقابل شما ایستادن تعظیمتون کردند چقدر براتون محبوبن چقدر احترام دارند من تکبر خزله الله من تواضع رفع الله این قانون خداست اونایی که تکبر میکنن در قبال ، ، ، زمین گیر می شن. اونایی که تواضع می‌کنند آن به آن، بالا می‌روند. تا اینجا حضرت مسائل ظاهری رو بیان فرموده است شیوه سخن گفتن پوشش و نحوه راه رفتن و حرکت. ▫️سومین ویژگی که امام فرمود: تواضع است این متقین شیوه رفتارشان و زندگی شون، حتی راه رفتنشون متواضعانه است. راه رفتن هم خودش از خصوصیاتی است که تواضع انسان رو ثابت میکنه برای دیگران. ادامه👇
▫️تا اینجا این سه ویژگی ظاهر رو امام فرمود: ✓ شیوه سخن گفتن ✓ پوشش ✓ حرکت و راه رفتن 🔰غَضُّوا أَبْصَارَهُمْ عَمَّا حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ  ویژگی چهارم: چشمان خود را بر آنچه خدا حرام كرده مى پوشانند 🔰ما دو تغذیه داریم: یه تغذیه ما همان است که می خوریم می‌نوشیم اگر هشت روز به این بدن نرسید کار ما تمام است ۶۱ روز نرسید کار ما تمام است. این خصوصیتی است که خدا به این وجود قرار داده است این دواممونه بعد هم یعنی ما لازم داریم خوردن و نوشیدن رو اینها ضروریات زندگی ما انسان هاست ما تغذیه کنیم خودمون رو این تغذیه آدابی داره میگن این تغذیه رو فکر شما و وجود شما اثر میگذارد.ـ میگن این خوردنی های شما در اندیشه تون وارد میشه. حِلّیت و حرمت رو پاس بدارید از کجا به کجاست! فلینظر الانسان الی طعامه بدون چی می‌خورید! 🔅در کنار این تغذیه، تغذیه ی اصلی ما کدام است؟ آدمی فربه شود از راه گوش جانور فربه شود از حلق و نوش ✓ تغذیه دوم ما تغذیه و ماست عزیزان. این جان و روح باید تغذیه بشه نمیشه رهاش کنیم. اون هم دقیقا منضبط باید خوراک این جان و روح را بدهی. 🔅حالا این خوراک به جان و روح رو امیرالمومنین ضوابطی برای تغذیه اش قائل میشن! 🔰از عمده‌ترین راه‌های تغذیه جان و روح انسان و . ✅ امام یه ضوابط زیبایی رو برای این دو مطرح می‌کنند و یک آداب خاصی رو که فوق العاده شنیدنی است دیگه لحن، لحنِ سخن امیر ملک بیان است و بزرگ انسانی که تمام این مقامات رو خودش یکی بعد از دیگری طی کرده است و به قله رسیده. لذا بسیار لذیذ و دلپسند است ، به شرط حیات جلسه بعد مبسوط مطالبی رو در این فقره عرض می کنم. .. 8⃣1⃣ 🌱 📍مسجد حضرت اباالفضل (ع) شهرک غرب نبش شاهد ۵۷ | عضو شوید👇 @mesbah_online
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰توفیق الهی(۳) @mesbah_online 🔅نکته سوم: اسباب جلب توفیق همان گونه که گذشت، خداوند حکیم نه بى دلیل به کسى توفیق مى دهد و نه بدون علّت از کسى توفیق را سلب مى کند، بلکه هر دو روى حساب و کتاب است. ▫️توفیق که آمد درها باز مى شود و توفیق که سلب شد درها بسته مى گردد و در نتیجه دیگر موفّق به شرکت در نماز جماعت نمى شود و نماز شب را از دست مى دهد و به هر درى مى زند که به سفر زیارتى برود موانع مختلفى بر سر راه مى بیند. ▫️و لذا توجّه به اسباب و علل جلب توفیق و سلب آن بسیار مهم است. 🔅دو مورد از اسباب جلب توفیق ۱) ترک شبهات ازجمله امورى که سبب جلب توفیق مى شود است، ♻️ مثال: ✓ اگر به خانه کسى مى روى که مى دانى اهل پرداخت خمس و زکات نیست و احتمال مى دهى آنچه در اختیار تو مى گذارد مشمول خمس و زکات شده و مجبور هستى با چنین کسى رفت و آمد داشته باشى، باید احتیاط کنى تا توفیقات سلب نشود. در چنین مواردى ما به چنان اشخاصى اجازه تصرّف داده می شود ؛ مشروط بر این که معادل قیمت خمس و زکاتِ مقدارى که تصرف مى کنند را به ذمّه گرفته و به فقیرى بدهند. توقّف دربرابر شبهات و عمل به احتیاط سبب جلب توفیقات الهى خواهد شد و بى اعتنایى به این امور و آلوده شدن به موارد مشتبه موجب سلب توفیق مى گردد. ✓ همچنین اگر همسایه هدیه اى براى ما آورده و مى دانیم شغل و درآمدش مخلوط به حرام است و در عالَم همسایگى نپذیرفتن هدیه ممکن است عوارضى داشته باشد، مى توان هدیه را گرفت و معادل قیمت آن را به نیّت صاحب اصلى، که به او دسترسى نداریم، صدقه داد و سپس در آن تصرّف کرد تا از عوارض احتمالى مال شبهه ناک، که یکى از آنها سلب توفیق است، در امان بمانیم. ۲) اخلاص در عمل یکى دیگر از عوامل توفیق، اخلاص در عمل است. گاهى انسان کار نیک کوچکى را از روى خلوص نیّت انجام مى دهد و توفیقات عظیم الهى شامل حالش مى شود، چرا که خداوند به اخلاص در کار نگاه مى کند، نه حجم و اندازه آن، و لذا درهاى توفیق را به روى انسان مخلص مى گشاید. 🔅یک نمونه از توفیقات ناشى از اخلاص در سوره قصص، آیات ۲۳تا ۲۸ آمده، که بخشى از زندگى حضرت موسى (ع) است. آن حضرت با یکى از فرعونیان ظالم، که قصد کشتن فردى از بنى اسرائیل را داشت، درگیر شد و مشت محکمى به آن شخص زد که نقش بر زمین شد و مرد! خبر در شهر پخش شد و مأموران فرعون درصدد دستگیرى و مجازات حضرت موسى (ع) برآمدند. یکى از افراد باایمان قصد مأموران فرعون را به موسى بن عمران (ع) اطّلاع داد و آن حضرت از شهر بیرون رفت و به سمت مدین حرکت کرد. هنگامى که وارد مدین شد مشاهده کرد چوپان ها از چاهى آب مى کشند و گوسفندان خود را سیراب مى کنند و به دو دخترى که همراه گوسفندان خود کمى عقب تر ایستاده اند نوبت نمى دهند. به قصد قربت و از روى خلوص نیّت با تمام خستگى و ضعف و بى حالى، از جاى برخاست و براى گوسفندان دختران، به تنهایى از چاه آب کشید و آنها را سیراب کرد و به جاى خود بازگشت و سر به آسمان بلند کرد و دعایى کوتاه امّا بسیار مؤدّبانه بر زبان جارى ساخت: رَبِّ اِنِّى لِمَا أَنْزَلْتَ اِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ پروردگارا! به هر نیکى و خیرى که تو بر من فرو فرستى نیازمندم نگفت چیزى به من بده، بلکه عرض کرد: «من به هر نوع خیرى که بر من نازل کنى نیازمندم! به هر حال در سایه درختى مشغول استراحت و راز و نیاز با خدا بود، که یکى از آن دو دختر که دختران حضرت شعیب (ع) بودند به سمت او آمد و گفت: پدرم از تو دعوت کرده تا دستمزدت را بدهد. با این که حضرت موسى (ع) آن کار را به قصد اجرت نکرده بود، امّا شعیب پیامبر (ع) وظیفه خود دانست که اجرت او را بدهد. موسى بن عمران (ع) نزد حضرت شعیب (ع) رفت و این آشنایى سبب شد که داماد آن پیامبر بزرگ شود و سالیان درازى نزد او شاگردى کند و آموزش ببیند. آرى، حضرت موسى (علیه السلام) یک کار کوچک، امّا با انجام داد و درهاى به رویش گشوده شد؛ هم از آوارگى و غربت نجات پیدا کرد، هم شغل مناسبى به دست آورد، هم صاحب زن و فرزند شد و هم در مکتب پیامبرى سالخورده و باتجربه تربیت شد و آماده جهاد با فرعون گردید. 🔰گاه یک کار کوچکِ همراه با خلوص نیّت، مانند دستگیرى از یک فقیر، یا نجات یک گمراه از گمراهى، یا احترام به پدر و مادر، یا کمک به مظلوم و مانند آن، یک عمر توفیق به همراه دارد. ✅ بنابراین، کارهاى نیک کوچک خالصانه را نباید کوچک شمرد   | 8⃣0⃣1⃣ 🌱 | عضو شوید👇 @mesbah_online
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰توفیق الهی(۴) @mesbah_online 🔅نکته چهارم: اسباب سلب توفیق۱) شرکت در مجالس گناه یکى از امورى که سبب مى شود شرکت در مجلس گناه است؛ که متأسفانه چنین مجالسى در عصر و زمان ما کم نیست. هرکس طالب توفیقات الهى است باید از شرکت در چنین مجالسى اجتناب کند. 🔅آیات متعدّدى از قرآن مجید درباره این مسأله سخن گفته، که ازجمله آنها آیه شریفه 68 سوره انعام است. 🔅گرچه خداوند در این آیه پیامبر اکرم (ص) را مخاطب قرار داده، ولى منظورش آن حضرت است. وَاِذَا رَأَیْتَ الَّذِینَ یَخُوضُونَ فِى آیَاتِنَا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى یَخُوضُوا فِى حَدِیثٍ غَیْرِهِ وَاِمَّا یُنْسِیَنَّکَ الشَّیْطَانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّکْرَى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ. هرگاه کسانى را دیدى که آیات ما را استهزا مى کنند، از آنها روى بگردان تا به سخن دیگرى بپردازند و اگر شیطان تو را به فراموشى افکند، پس از یادآورى با این گروه ستمکار منشین. ✅ مجلس گناه مصادیق فراوانى دارد ازجمله جلسه اى که در آن به یا ، یا دیگر ، اهانت شود. ➖اگر انسان در چنین مجالسى بود در مرحله اوّل باید سعى کند فضاى مجلس را دهد و موضوع دیگرى را جهت بحث و گفتگو پیشنهاد کند. در صورتى که موفّق به این کار نشد مجلس را نماید تا توفیق از وى نگردیده و درهاى خیرات به رویش بسته نشود. ➖۲) گناهان ▫️طبق فرمایش پیامبر اکرم (ص) یکى دیگر از عوامل سلب توفیق، آلوده شدن به مطلق گناهان است. ▫️در حدیثى از آن حضرت مى خوانیم: اِنَّ المَعاصِىَ یَستَولى بِها الخِذلانُ عَلى صاحِبها حَتى تُوقِعَهُ بِما هُوَ اَعظَمُ مِنها گناهان سبب خذلان وسلب توفیق گناهکار مى شود، بدین صورت که او را از گناهان کوچک تر به سمت گناهان بزرگ تر سوق مى دهد. اگر برنگردد وتوبه نکند، بلکه از گناه کوچک تر به سمت گناهان بزرگ تر برود و این مسیر را ادامه دهد کار به جایى مى رسد که قلبش سیاه شده و راه بازگشت به روى او بسته مى شود. ➖۳) زرق وبرق وتشریفات ▫️یکى از اسباب سلب توفیق، غرق شدن در زرق و برق دنیاست. رفتن به دنبال تشریفات و ثروت هاى کلان، انسان را به خود مشغول کرده و از یاد خدا بازمى دارد. چنین شخصى همواره باید به طلب ها و بدهى هایش بیندیشد و به فکر چاره اى براى وصول طلب ها و پرداخت بدهى هایش باشد. بالا و پایین رفتن قیمت ارز و سکّه و طلا را رصد کند تا سرمایه گذارى اش در این حوزه ها به خطر نیفتد، و این امور توفیق را از انسان سلب مى کند. 🔅داستان ثعلبه در این مورد در سوره توبه، آیه ۷۵ داستان بسیار پرمعنایى آمده که در مورد ثعلبة بن حاطب انصارى است و بسیار آموزنده مى باشد. ثعلبه کسى بود که توفیق شرکت در نماز جمعه و نمازهاى جماعت پنج گانه روزانه را داشت، اما وضع مالى خوبى نداشت و از فقر مى نالید. روزى خدمت رسول خدا (ص) رسید و از آن حضرت درخواست کرد دعا کند تا وضع مالى اش سامان یابد. پیامبر اکرم (ص) با چشم باطن به وى نگریست و ثروتمند شدن را به مصلحتش ندید. ▫️لذا به او فرمود: قَلیلٌ تُودّى شُکرَهُ خَیرٌ مِن کَثیرٍ لاتُطیَقُه ثروت اندکى که شکرش را به جا آورى بهتر از ثروت فراوانى است که توانایى شکرش را نداشته باشى. امّا ثعلبه که معناى سخن پیامبر (ص) را نفهمیده بود پشت سر هم تقاضایش را تکرار کرد و به حضرت گفت که با خدا عهد مى کنم اگر ثروت فراوانى به من بدهد کارهاى خیر به جا آورم. پیامبر (ص) که دید او دست از تقاضاى خود برنمى دارد، برایش دعا کرد. 🔅طبق روایتى چندى نگذشت که یکى از بستگان ثعلبه از دنیا رفت و اموال فراوانى از وى به جا ماند و آن اموال به ثعلبه رسید، که مقدار زیادى گوسفند بود. او که دید نمى تواند در مدینه از گوسفندان مراقبت و نگهدارى کند به ناچار در خارج از مدینه در صحرایى پر آب و علف سکنى گزید و توفیق شرکت در نمازهاى پنج گانه را از دست داد. گوسفندان زاد و ولد کرده و بیشتر شدند به گونه اى که ثعلبه توفیق حضور در نماز جماعت روزانه را به طور کامل از دست داد و به شرکت در نماز جمعه قناعت مى کرد! پیامبر (ص) مأموران جمع آورى زکات را به سراغ او فرستاد تا زکات گوسفندانش را بپردازد. اما به قانون الهى زکات معترض شد ! به رسول خدا (ص) پیغام داد: «ما مسلمان شده ایم که جزیه ندهیم و زکات همان جزیه اى است که از یهودیان و مسیحیان گرفته مى شود!» در حالى که زکات ابزار حکومت اسلامى و رزق و روزى فقرا و نیازمندان است. پیامبر (ص) وقتى پیغام مذکور را شنید سه بار فرمود: «واى بر ثعلبه!» و او را به حال خود رها کرد. این گونه او، هم توفیقاتش را از دست داد و هم آبرویش در میان مردم رفت. عوامل توفیق و سلب توفیق زیاد است. آنچه گفته شد چند نمونه آن بود. از خدا تقاضا مى کنیم ما را از توفیقاتش محروم نکند!   | 9⃣0⃣1⃣ 🌱 | عضو شوید👇 @mesbah_online
🔰توفیق الهی ▫️تعریف توفیق: https://eitaa.com/mesbah_online/515 ▫️انواع توفیق: https://eitaa.com/mesbah_online/516 ▫️اسباب جلب توفیق: https://eitaa.com/mesbah_online/523 ▫️اسباب سلب توفیق: https://eitaa.com/mesbah_online/525 | عضو شوید👇 @mesbah_online
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 آثار روانی دنیا پرستی @mesbah_online عَن ابنِ عَبّاسٍ قالَ: سَمِعتُ رَسُولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله یَقولُ: انَّهُ ما سَکَنَ حُبُّ الدُّنیا قَلبَ عَبدٍ الّا التاطَ فیها بِثَلاثٍ: شُغلٍ لا یَنفَدُ عَناؤُهُ وَ فَقرٍ لا یُدرَکُ غِناهُ وَامَلٍ لا یُنالُ مُنتَهاهُ. الا انَّ الدُّنیا وَالآخِرَهَ طالِبَتانِ وَمَطلوبَتانِ فَطالِبُ الآخِرَهِ تَطلُبُهُ الدُّنیا حَتّی یَستَکمِلَ رِزقَهُ وَطالِبُ الدُّنیا تَطلُبُهُ الآخِرَهُ حَتّی یَأخُذَهُ المَوتُ بَغتَهً. ابن عبّاس می گوید شنیدم که رسول خدا (ص) فرمود: 🔅هرکه گرفتار دوستی دنیا گردد دامنگیرش می شود: ➖۱) اشتغال فکری ای که بر اثر آن خستگی اش تمام نمی شود ➖۲) فقری که بی نیازی با آن نیست ➖۳) آرزوهای طولانی که پایان ندارد آگاه باشید که دنیا و آخرت هم و هم . پس هرکه سراغ آخرت رفت دنیا خودش به سراغ او می آید تا از روزی خود به طور کامل بهره برداری کند. و خواهان دنیا، آخرت به سراغش می آید تا اینکه مرگ ناگهانی او را دریابد و به کام خود فرو کشد. بحارالانوار، ج 77، ص 188 در روایات در مورد حبّ دنیا البتّه به معنی ، نه علاقه هایی که بر اساس عقل باشد تعابیر مختلفی آمده که دوستی دنیا منشأ همه گناهان است. 🔰آثار حبّ دنیا از نظر روانی هر که گرفتار حبّ دنیا شود دامنگیرش می شود و در واقع روحی پیدا می کند. الإمام عليّ عليه السلام : مَن لَهِجَ قَلبُهُ بِحُبِّ الدُّنيَا التاطَ قَلبُهُ مِنها بِثَلاثٍ : هَمٍّ لا يُغِبُّهُ  ، وحِرصٍ لا يَترُكُهُ ، وأمَلٍ لا يُدرِكُهُ۱) اشتغال فکری همیشگی: فکرش چنان مشغول است که بر اثر آن همیشه خسته است و خستگی اش برطرف نمی شود. شبیه این عبارت در نهج البلاغه هم آمده که می فرماید: ➖۲) فقر دائم: فقری معنوی که غنا با آن نیست و هرچه بیشتر از دنیا به دست می آورَد باز احساس کمبود می کند، زیرا بی نیازی خارج از وجود انسان نیست، بلکه در درون جان اوست. انسان دنیاپرست همیشه تشنه است و هیچ گاه سیراب نمی شود. ➖۳) آرزوهای طولانی بی پایان آرزوها هم از او دست برنمی دارند و هر کدام که برآورده شود آرزوی دیگری می آید و آرزوهایش نامتناهی می شود. چنین انسانی هرگز آرامش ندارد. یعنی این موضوع دست به دست هم داده و آرام و قرار را از او می گیرد؛ در نماز به فکر دنیاست، در غذا به فکر دنیاست، نمی داند چه خوانده و چه خورده. ✅ در اینجا به دو نکته باید توجّه کرد: الف) مردم به چیزهایی اهمّیّت می دهند که در واقع ارزشی ندارد. چرا که مهم این است که انسان در زندگی دنیا آرامش روحی داشته باشد. با اینکه امروز زندگی بشر مرفّه تر شده، امّا بر اساس آمارهایی که می دهند فشار و ناراحتی های روحی و روانی بیش از گذشته است. به عبارت دیگر، مشکلاتی که قبلًا بوده امروز برای بشر نیست. سفرها کوتاه شده، در حالی که در گذشته می گفتند: السَّفَرُ قِطعَهٌ مِنَ السَّقَرِ مسافرت پاره ای از جهنّم است. ➖به هر حال، مشکلات روحی در زمان ما زیاد شده است. ♻️حکایت: یکی از دوستان که قلبش را جرّاحی کرده بودند سینه اش را به من نشان دادگفت که آن را شکافتند، استخوان سینه را با ارّه بریدند، با جک ها دنده ها را عقب زدند و قلب را جرّاحی کردند. با اینکه چندین ساعت زیر عمل جرّاحی بود، وقتی نگاه کردم از آثار آن فقط یک خراش مثل نوک تیغ روی سینه اش نمایان بود. می بینید که علم و سایر جهات زندگی نسبت به گذشته بسیار پیشرفت کرده، امّا بیماری های روانی افزایش یافته، چون ناآرامی های فکری انسان زیاد شده است. ▫️به نظر می رسد که نا آرامی افکار انسان دو عامل بسیار مهم دارد: نداشتن: و . ➖گاه دنیاپرستی در بهترین مراکز عبادت مانند ، دامان انسان را می گیرد. واقعاً تماشایی است که مخلوقات خدا در حج دارند چه می کنند. در آنجا انسان در عالمی دیگر است، امّا وقتی دنیاپرستی به سراغ انسان می آید، در مکّه هم به دنبال دنیا از این سو به آن سو می رود، در حالی که شاید بعضی از آنان اصلًا در ایران سراغ آن نمی روند. ✓ ب) نکته دیگر، شاخه های دنیاپرستی است. دنیاپرستی تنها به پول پرستی نیست ممکن است به حبّ جاه، مقام و سایر عناوین دنیوی باشد. مثلًا وقتی وارد مجلس شد و در جایی نشست که پایین مجلس بود، به خانه که می آید شب خوابش نمی برد، فکرش ناراحت است که به او توهین شد. 🔅لذا گفته اند: آخِرُ ما یَخرُجُ مِن قُلوبِ الصّدّیقِینَ حُبُّ الجاهِ آخرین چیزی که از دل های صدّیقین خارج می شود حبّ جاه و مقام است   | 0⃣1⃣1⃣ 🌱 | عضو شوید👇 @mesbah_online
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰آنچه آرامش زوجین را از بین مى برد! @mesbah_online گاهى در زندگى زن و شوهر حوادثى رخ مى دهد که آرامش آن ها را از بین مى برد. ▫️این عوامل شیطانى بر دو قسم است: ۱) عوامل درونى از جمله مصادیق عوامل درونى این است که آن ها از یکدیگر زیاد باشد. ♻️مثال: ✓زن بگوید: «خویشاوندان من که آمدند به آن ها احترام نگذاشتى» ✓ «فلان شخص از اقوام من که بیمار شد به عیادتش نشتافتى» ✓«فلان کس که از سفر زیارتى برگشت به دیدنش نرفتى» 🔅ممکن است همین توقّع را شوهر از همسرش داشته باشد و این سبب از بین رفتن آن ها مى شود. ✓یا هنگام خستگى سخنانشان خشن شود و تعبیرات دوستانه و مهربانانه جاى خود را به الفاظ سنگین و خشن بدهد. بدون شک، این امور سبب کدورت و ناراحتى و سلب آرامش مى شود. اگر همین چیزهاى کوچک و پیش پا افتاده به موقع درمان نشود، تبدیل به مى گردد و زمینه ساز مى شود. ۲) عوامل بیرونى مانند این که شیطان صفتان حسود هنگامى که زندگى آرام زن وشوهرى را مى بینند حسادت و وسوسه کنن. ♻️مثال: ✓به زن بگویند: «لیاقت تو بسیار بیشتر از این است که کسى همچون شوهر فعلى همسر تو باشد؛ زیرا تو با او قابل مقایسه نیستى؛ علم ودانشت از او بالاتر، حسن و جمالت از او بیشتر، فهم و کمالاتت از او فزون تر، مال و ثروتت از او فراوان تر، و حسب و نسبت از او والاتر است!» و همین سخنان یا مشابه آن نیز به شوهر زن گفته مى شود و این ها ممکن است آرامش را از زوجین بگیرد. 🔰شوراى حلّ اختلافات خانوادگى هنگام ایجاد اختلاف و شکاف در روابط زوجین، گاهى خودشان موفّق به حلّ آن شده و آرامش را به محیط باصفاى زندگى بازمى گردانند و گاهى خود قادر به این کار نیستند و نیاز به کمک دیگران دارند. 🔅قرآن مى فرماید: (وَاِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَیْنِهِمَا فَابْعَثُواْ حَکَماً مِّنْ أَهْلِهِ وَحَکَماً مِّنْ أَهْلِهَا اِنْ یُرِیدا اِصْلاَحاً یُوَفِّقِ اللَّهُ بَیْنَهُمَا اِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلِیماً خَبِیراً) و اگر از جدایى میان آن دو (همسر) بیم داشته باشید، یک داور از خانواده شوهر، و یک داور از خانواده زن انتخاب کنید (تا به کار آنان رسیدگى کنند). اگر این دو (داور) تصمیم به اصلاح داشته باشند، خداوند دل هاى آن دو را به هم نزدیک مى سازد؛ زیرا خداوند، دانا و آگاه (و از نیّات همه با خبر) است». 🔰امتیازات شوراى حل اختلاف خانوادگى ➖۱) اگر اعضاى شوراى حلّ اختلاف از بستگان زوجین باشند دوست دارند هر چه زودتر و به بهترین شکل ممکن، مشکل آن ها حل شود. چون اختلافات زن وشوهر آبروى فامیل را نیز تهدید مى کند و اعضاى شوراى خانوادگى براى حفظ آبروى خودشان نیز که باشد تلاش و کوشش بیشترى مى کنند، در حالى که این انگیزه قوى، در اعضاى شوراى حلّ اختلافى که نسبتى با زوجین ندارند وجود ندارد. ➖۲) زن و شوهر، هر دو براى بزرگترهاى فامیل احترام قائل اند؛ چراکه عقل حکم مى کند اعضاى چنان شورایى از ریش سفیدان وبزرگترها و شخصیّت هاى فامیل زوجین باشند که همه اعضاى فامیل از جمله زن و شوهر مورد نظر به نظرات آن ها احترام مى گذارند، و این مطلب به حلّ بهتر مشکل کمک مى کند. اما اعضاى شوراى حل اختلاف غیر فامیل، چنین موقعیّت ممتازى ندارند. ➖۳)زوجین در مقابل بزرگترهاى فامیل، که داورى بین آن ها را پذیرفته اند، شرم مى کنند که پرده درى کرده، و برخى از مسائل نامناسب و سخنان درشت را بر زبان جارى کنند، چون هر روز چشمشان به چشم آن ها مى افتد؛ در حالى که نزد غریبه ها ممکن است خیلى از پرده ها را کنار بزنند که اثر نامطلوبى دارد. 🔰داورها چه کنند؟ حَکَم ها باید جلسه اى تشکیل داده، و با زوجین صحبت کرده وآن ها را نصیحت کنند و عواقب شوم و آثار زیان بار طلاق را برایشان توضیح دهند. ♻️مثال: به آن ها بگویند: هیچ زن و شوهرى با طلاق از هم جدا نشده اند مگر این که زخم ناشى از طلاق تا آخر عمر بر روحشان باقى مانده است. طلاق شکستى است که تا پایان دوران زندگى با آنان خواهد بود. واگر فرزند یا فرزندان مشترکى داشته باشند مشکلات طلاق عمیق تر و گسترده تر مى شود. سرنوشت بچّه ها چه خواهد شد؟ زیر نظر چه کسى تربیت مى شوند؟ آیا گرفتار دوست ناباب نخواهند شد؟ آیا انحرافات اخلاقى و اعتقادى و جنسى و آلودگى به مواد مخدر و مانند آن در انتظارشان نخواهد بود؟ ✅ خلاصه این که از یک سو عواقب و عوارض طلاق برایشان تشریح شود، و از سوى دیگر فضیلت و ثواب و نتایج عملى صلح و صفا به آن ها یادآورى گردد. ♻️مثال: خداوند متعال در سوره نور مى فرماید: وَلْیَعْفُوا وَلْیَصْفَحُوا أَلا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ. آن ها باید عفو کنند و چشم بپوشانند؛ آیا دوست نمى دارید خداوند شما را بیامرزد؟! و خداوند آمرزنده و مهربان است»   | 1⃣1⃣1⃣ 🌱 | عضو شوید👇 @mesbah_online
🔰صلح و صفا در آینه روایات @mesbah_online به منظور روشن تر شدن اهمیّت و و از بین بردن اختلافات و کدورت هاى دیگران، به چند روایت ناب توجّه فرمایید: ➖۱) بالاتر از نماز و روزه و صدقه ▫️پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: أَلا أُخْبِرُکُمْ بِأَفْضَلَ مِنْ دَرَجَةِ الصِّیَامِ وَالصَّلاةِ وَالصَّدَقَةِ؟ اِصْلاحُ ذَاتِالْبَیْنِ. آیا به شما خبر دهم که چه چیزى که از نماز و روزه و صدقه در راه خدا بالاتر است؟ آن، ایجاد صلح وآشتى بین دو نفر مى باشد. ✅ بنابراین، اصلاح ذات البین، از عبادات و کمک هاى مالى در راه خدا برتر و بالاتر است. کسانى که شیطنت کرده و تفرقه ایجاد مى کنند چقدر بر خلاف معارف دینى گام برمى دارند. ➖۲) صدقه محبوب خدا امام صادق (ع) فرمودند: صَدَقَةٌ یُحِبُّها اللّهُ اِصْلاحُ بَیْنَ النّاسِ اِذا تَفاسَدُوا وَتَقارُبُ بَیْنِهِمْ اِذا تَباعَدُوا صدقه اى که خداوند آن را دوست دارد اصلاح بین کسانى است که با هم مشکل دارند، و نزدیک ساختن کسانى است که از هم دور شده اند. ➖۳) تخصیص بودجه براى حل اختلافات امام صادق (ع) به مفضّل فرمود: اِذا رَأَیتَ بَینَ اثنَینِ مِنْ شیعَتِنا مُنازَعَةً فَافتَدِها مِنْ مالى هنگامى که اختلاف مالى بین شیعیان ما دیدى با مال من (که در نزد توست) اختلاف آن ها را حل کن! 🔅روزى مفضّل دو نفر از شیعیان را دید که با هم اختلاف داشتند. علّت را پرسید. معلوم شد اختلافشان در برسر چهارصد درهم است. مفضّل مبلغ مذکور را به آن ها داد و اختلاف را حل کرد. سپس به آن ها گفت: این پول را از جیبم ندادم، بلکه از محل بودجه اى است که امام صادق (ع) براى این کار اختصاص داده است. ➖۴) پاداش فوق العاده مصلحان رسول خدا (ص) فرمودند: اَجْرُ الْمُصلِحِ بَینَ النّاسِ کَاَجرِ المُجاهِدِ بَینَ اَهلِ الحَرْبِ پاداش کسى که در میان مردم اصلاح مى کند همچون پاداش مجاهد فى سبیل الله است. ♻️سؤال: چرا اصلاح گر همچون است؟ جهادى که آن قدر زحمت و اجر دارد چطور هم ردیف اصلاح بین الناس قرار گرفته است؟ ♻️جواب: دلیلش روشن است. ، در راه خدا تلاش مى کند تا از اسلام دفاع و آن را حفظ نماید، نیز از آبروى مسلمانان دفاع مى کند و قصد حفاظت از آنان را دارد. مجاهد درصدد تقویت اسلام است، مصلح نیز به تقویت مسلمانان و اسلام کمک مى کند. ✅ با توجّه به اجر و پاداش فراوانِ برقرار کردن صلح و آشتى و آرامش بین مسلمانانى که دچار اختلاف و کدورت شده اند، از حل اختلافات آنان غفلت نکنیم   | 2⃣1⃣1⃣ 🌱 | عضو شوید👇 @mesbah_online
🔰آغاز سنّ تربیت فرزند | محبت به فرزند | چگونگی تربیت فرزند @mesbah_online ▫️طبق بعضى از روایات، تربیت کودک از سنّ هفت سالگى شروع مى شود. در حدیث معروفى که از رسول خدا (ص) اَلوَلَدُ سَیّدٌ سَبعَ سِنینَ، وَ خادمٌ سَبعَ سِنینَ، وَ وَزیرٌ سَبعَ سِنینَ فرزند تا هفت سالگى فرمان ناپذیر است و آمادگى تربیت ندارد. در هفت سالگى دوم عمرش فرمان پذیر است و آمادگى تربیت دارد. در هفت سالگى سوم همراه و یاریگر پدر و مادر است. طبق روایت فوق، آغاز سنّ تربیت فرزند هفت سالگى است، امّا از جنبه اى دیگر، تربیت از زمان است؛ چون سفارش شده که انعقاد نطفه از غذاى حلال باشد، همان گونه که توصیه شده مادر در دوران حاملگى و شیردهى از غذاى حرام پرهیز کند، چون غذاى حرام در شیر مادر تأثیر مى کند و شیر مادر نیز در فرزند اثرگذار است. 🔅بنابراین، آغاز تربیت فرزند از زمان انعقاد نطفه، و در ادامه دوران حاملگى و شیردهى است. 🔅البتّه این سه دوره، دوران ، و سنّ هفت سالگى به بعد، آغاز است. 🔰محبّت به فرزند در روایات اسلام در مورد محبّت به فرزند تأکید و سفارش زیادى کرده ودوست داشتن و بوسیدن وى را عبادت برشمرده است. ✅ به سه روایت ناب در این زمینه توجّه فرمایید: ➖۱) حضرت رسول اکرم (ص) فرمودند: المُؤمِنُ حَبیبُ اللّهِ،و وَلَدُهُ تُحفَةُ اللّهِ، فَمَن رَزَقَهُ اللّهُ وَلَداً فِى الاْسلامِ فَلْیُکثِرْ قُبْلَتَهُ مؤمن حبیب خدا، و فرزندش تحفه و هدیه الهى است که خداوند به او داده است. بنابراین، هر مسلمانى که خداوند فرزندى روزى اش کرد باید زیاد او را بوسیده، و به وى ابراز عاطفه کن. ✓ ابراز عواطف سبب مى شود که فرزند، عاطفى بودن را از پدر ومادر فراگیرد. ➖۲) امام صادق (ع) فرمود: إنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ لَیَرْحَمُ الْعَبدَ لِشِدَّةِ حُبِّهِ لِوَلَدِهِ؛ خداوند بنده اش را مشمول رحمتش قرار مى دهد براى این که به فرزندش محبت مى کند. ۳) در روایت دیگرى از امام صادق (ع) جَاءَ رَجُلٌ اِلَى النَّبِىِّ فَقَالَ: مَا قَبَّلْتُ صَبِیّاً قَطُّ، فَلَمَّا وَلَّى قَالَ رَسُولُ اللَّهِ هَذَا رَجُلٌ عِنْدِى أَنَّهُ مِنْ أَهْلِ النَّارِ مردى خدمت پیامبررسید و (با افتخار) گفت: هیچ بچّه اى را تا کنون نبوسیده ام. (رسول خدا آن لحظه چیزى نفرمود؛ امّا) هنگامى که آن شخص مجلس را ترک کرد، فرمودند: به عقیده من این مرد (که این قدر بى عاطفه است) وارد جهنّم مى شود این روایت علاوه بر این که اهمیت محبّت کردن به فرزندان را مى رساند، نشان مى دهد که اسلام براى کوچک ترین مسائل زندگى انسان برنامه و دستور دارد. بنابراین، اساس تربیت، محبّت و ابراز علاقه و عاطفه است و این مطلب جاى گفتگو ندارد. 🔅پیامبر اسلام (ص) علاوه بر توصیه هاى گفتارى و سفارشات لسانى، در عمل نیز این مطلب را به مسلمانان آموزش مى داد. براى مثال: هنگامى که امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) در سنین کودکى به مسجد مى آمدند و آن حضرت بر فراز منبر بود، پایین مى آمد وآن ها را نوازش مى کرد، سپس به جاى خود باز مى گشت و سخنانش را ادامه مى داد. 🔰چگونگى تربیت فرزند ▫️سه عقیده و نظر در این زمینه وجود دارد: ➖۱) باید از طریق خشونت اقدام به این کار شود؛ کتک زدن، توهین کردن، درشتى کردن و مانند آن. ➖۲) باید آن ها را آزاد گذاشت، تا خودشان مسائل مختلف را فراگیرند، و والدین هیچ دخالتى نکنند ➖۳) نه خشونت روش خوبى براى تربیت است و نه آزادى مطلق و بى قید و شرط. این، نظر اسلام است. 🔅در مورد نظر اوّل به روایت زیر توجّه کنید: شخصى خدمت امام کاظم (ع) رسید و از پسرش که او را ناراحت کرده بود شکایت کرد. امام (ع) فرمود: لاتَضرِبهُ وَاهجُرهُ وَلا تُطِل (خشونت به خرج مده و) او را مزن، بلکه از وى فاصله بگیر و قهر کن، امّا مدّت قهرت طولانى نشود. چرا که هم خشونت و تنبیه بدنى نتیجه معکوس دارد و هم قهرهاى طولانى. ▫️این روایت نظر و عقیده اوّل را ردّ مى کند. ▫️و امّا در مورد عقیده دوم، ابتدا باید یک بحث کلّى پیرامون آزادى از نظر اسلام، مطرح کنیم. ..   | 3⃣1⃣1⃣ 🌱 | عضو شوید👇 @mesbah_online