فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠سه آزمایش علمی جذاب و جالب برای بچه ها. 🎈🎈🎈
(مواد استفاده شده در آزمایش دوم #سرکه و #جوش_شیرین می باشد ).
📢#توجه
🔴 محتوای جدید در کانال معلمان جوان به طور منظم پنجشنبه ها به اشتراک گذاشته می شود.
چنانچه محتوای کانال را مناسب و آموزنده ارزیابی می کنید تقاضا دارم رسانه باشید و کانال را به دیگر دوستانتان معرفی فرمایید. بدون شک اگر با راهنمایی شما دانشجو و یا معلمی به محتوای کانال دسترسی پیدا نموده و در تعامل با دانش اموزان از آنها بهره بگیرد ان شاالله شما هم در ثواب ارتقای بینش و نگرش همکار و دوست خود شریک خواهید شد.
🍎https://eitaa.com/mbazrafkan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ
میلاد فرخنده و باسعادت مهربان ترین پدر هستی، مظهر عدالت و مردانگی، امام امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام را به محضر شما اعضای خانواده معلمان جوان و خانواده محترمتان تبریک عرض نموده و از خداوند متعال عمر باعزت و سرشار از عافیت و عاقبت به خیری برایتان آرزومندم🌹💐
🌸 https://eitaa.com/moalemanejavan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میلاد مولود کعبه، اولین اختر تابناک امامت و ولایت، مولی الموحدین، حضرت علی ( علیه السلام ) تهنیت باد.
🌷🌷🌷🌷🌷
📝 پیام بعد از مکنونات قلبی یا احساس واقعی سرکار خانم نجاتی آموزگار و استاد زبردست پایه اول می باشد.🍃🌸🍃🌼🍃🌺🍃🌹
🌼 #بر_صفحه_قلبتان_بنویسید_مادر
🌸به شاگردان کلاسم یاد دادم بنویسند
#مادر; از آن زمان تا کنون زیبا می نویسند, مانند خط کتاب درسی خود. آنقدر زیبا که به وجد میایم ! اما اکنون دغدغه آن را دارم که چگونه به آنها بیاموزم مادر همه ی دنیای آنهاست؟! کوه پر صبری که میتواند تمام دلتنگیهایشان را به دوش کشد! چگونه به آنها بیاموزم مادر همه چیز آنهاست؟! آرزو دارم با عشق به چشمان زیبای مادرانشان چشم بدوزند و از ثواب این عبادت لبریز شوند! نمی دانم آیا شاگردانم! عزیزانم! صدای لرزانم را که از سر عشق, تواضع و احساس به مادرم برمی خیزد می شنوند ؟! همتم بر آن است که چون خودم عاشق مادر باشند و برای آرامش قلب پر مهر او دستها را به سوی آسمان بگشایند!
آیا شاگردانم چون خودم مکرر در لحظه لحظه زندگی عزت مادر را از خدا خواهند خواست؟! آیا برای بوسیدن دستش پیشی میگیرند؟! خدایا کمکم کن تا یاد بگیرم و بیاموزم که مادر تمام هستی آنهاست!
https://eitaa.com/moalemanejavan
🌺🍃🌺🍃🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥با دقت و #بیش_از_یک_بار این #فیلم را مشاهده فرمایید.
☄️نکات قابل تأملی را در خود نهفته دارد از آسیبهای #رقابت گرفته تا الهام بخش بودن یک #روش_تدریس.
🍂
https://eitaa.com/moalemanejavan
⭕️به بهانه فیلمی که از نظر گذشت.
🔴 #رقابت_یا_رفاقت⁉️
💠 ریشه برخی مشکلات اخلاقی و رفتاری در جامعه را باید در ایجاد #فضای_رقابتی در مدارس جستجو نمود, فضایی که کم و بیش خودخواهی, خودمحوری, حسادت و بی رحمی را به دنبال خواهد داشت.
🔺در یک فضای #رقابتی بچه ها از آغازین روزهای سال تحصیلی از خود می پرسند نمره اول کلاس چه کسی خواهد بود؟! چه کسی موجب می شود من خنگ به نظر برسم؟! من اگر بخواهم نمره اول شوم چه کسی را باید زمین بزنم؟! در چنین فضایی عده ای از بچه ها قلبا" چشم دیدن یکدیگر را ندارند. و نمره, معیار دانش آموز خوب یا بد بودن می باشد,هرکسی نمره خوبی بگیرد مورد تحسین قرار می گیرد و هرکسی نسبت به بقیه نمره پایینی بگیرد مورد عتاب و خطاب قرار می گیرد!
چنین بچه هایی در دوره متوسطه اول یکدیگر را با عنوان خرخوان خطاب می کنند, بچه ها مخفیانه درس می خوانند. میزان مطالعه را از هم پنهان نگه می دارند.
🔸فضای #رقابتی به همه آسیب می رساند, دانش اموزانی که بالاترین نمره ها را کسب می کنند عمدتا" در ترس و وحشت بسر می برند که مبادا موقعیت خود را از دست بدهند, پایین ترین نمره ها نیز منزوی شده و اعتماد به نفس خود را از دست می دهند.
🔸در چنین فضایی مسئولین مدرسه مدام به دنبال تعیین نمره اول, دوم و سوم کلاس هستند تا آنها را به عنوان الگویی در جمع معرفی نمایند.
🔷در چنین فضایی نمره آزمونهای بچه ها در جمع هوار کشیده می شود به عبارتی کوس رسوایی بچه ها با آواز بلند سر داده می شود.
🔸در چنین فضایی کادر مدرسه کاری به استعدادها وتواناییهای ذاتی بچه ها نداشته و تصور برآن است که هر کس در ارزیابی های مختلف نتیجه قابل قبولی کسب ننماید مرتکب کوتاهی و سهل انگاری شده است.
☄️در چنین فضایی بچه ها موفقیت خود را در گرو شکست دیگران می دانند, در چنین فضایی دوستی بچه ها رنگ می بازد و فضائل اخلاقی جای خود را به رذائل اخلاقی می دهد...
https://eitaa.com/moalemanejavan
⚫️ #در_سوگ_انسانیت
🆘چندی پیش برای جمعی از معلمان صحبت می کردم, سخن از آسیبهای رقابت به میان آمد. یکی از همکاران در حالی که به سختی خود را کنترل می کرد. اجازه خواست تا قضیه ای را تعریف نماید.
❌او گفت: دو هفته قبل در یکی از مدارس تیزهوشان شیراز , معلم یکی از دروس متوجه غیبت چندروزه دانش آموزی می شود, از بچه ها می پرسد کسی خبر ندارد چرا فلانی غیبت دارد؟! همه جواب منفی می دهند, دبیر مربوطه از یکی از بچه ها می خواهد به دفتر مدرسه رفته و علت غیبت او را جویا شود, دانش آموز مذکور پس از لحظاتی کوتاه بازمی گردد, معلم می پرسد : خب چه شد؟ او می گوید : اجازه !گویا پدرش فوت کرده است!!
همکاری که این قضیه را تعریف می کرد کمی سکوت نموده و از ما پرسید می دانید واکنش چند تن از بچه ها چه بود⁉️ خودش ادامه داد : آنها در کمال ناباوری می گویند : آخ جون حالا از ما عقب می افتد حالا ما از او جلو خواهیم زد....
براستی چه باید گفت⁉️در مقابل چنین واکنش دور از انسانیت چه کسی یا کسانی مقصر هستند؟!!!😢
https://eitaa.com/moalemanejavan
⭕️ #مدرسه_بدون_رقابت
🔺از زبان مرحومه #توران_میرهادی
🌀 دی ان ای هر انسانی با انسان دیگر فرق دارد. یعنی هر انسانی موجودی واحد است. شباهتهایی ممکن است وجود داشته باشد، ولی یکی نیست؛ حتی دوقلوها. یعنی شما خودتی، تمام بچهها خودشانند و این اصلا فوق العادهاس که شما شش میلیارد و خردهای آدم دارید روی زمین و هیچ یک با دیگری یکی نیستند و هر کدام برای خودشان موجودی مستقلاند.
بعد وقتی #رقابت میگذاری، داری چی را با چی #رقابت میدهی؟ این یکی دیگر است، آن یکی دیگر. درست است؟ قرار نیست اینها از هم جلو بزنند. اینها قرار است با هم کار کنند، همکاری کنند، همفکری کنند، سطح تواناییهای همدیگر را بالا ببرند. تازه وقتی جلو زد چه میشود؟ یک مدال بهشان میدهند.
خُب؟ خُب که چی؟ ببینید وقتی ما با معلم های مدرسه فرهاد با هم صحبت میکردیم، گفتیم: “شاگرد اول، بی شاگرد اول!” شروع کردیم و با همدیگر گفتیم: “چرا که نه؟” برای این کار از یک کلاس سی نفره یک نفر اول میشود و بیست و نه نفر دیگر #شکست میخوردند. و همین احساس #شکست، زندگی آنها را خراب میکند! بی خوابشان میکند! احساس میکنند یک چیزی کم دارند. حالا آیا واقعا کم دارند؟ نه! آیا آن کسی که شاگرد اول شده چیزی اضافه دارد؟ نه! خُب این چه کاریست؟ پس شاگرد اول بی شاگرد اول! یعنی اصلا #رقابت را برداشتیم....
🔸منبع: کتاب « در جستجوی انسان وارسته امروز»، مصاحبهای با توران میرهادی به کوشش سوزان حبیب، نشر قطره
🍏🍎
https://eitaa.com/moalemanejavan
⭕️ ادامه سخن در باب #رقابت در هفته آتی
📚در هفته آینده ضمن اشاره به برخی از مستندات آسیبهای آشکار و پنهان #رقابت, به پاسخ این پرسش نیز خواهیم پرداخت که آیا رقابت همیشه بد است؟ #رقابت می تواند خوب و رشد دهنده باشد؟ اکر پاسخ مثبت است, رقابت سالم چگونه بوده و از چه الزاماتی برخوردار است؟
عقیده اسلام در مورد ایجاد #رقابت چیست ؟ و...
https://eitaa.com/moalemanejavan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰دست نوشته🌷شهید حاج قاسم سلیمانی
در وصف لحظهای که میخواست وارد ضریح مطهر حضرت زینب شود
🏴به مناسبت سالروز وفات حضرت زینب (س) بانوی بزرگ اسلام
https://eitaa.com/moalemanejavan
❌ #رقابت_مرگبار
💠حدود هفت سال پیش رئیس اداره آموزش متوسطه اول اداره کل آموزش و پرورش استان فارس بودم, در یکی از روز ها (پس از اعلام نتایج مدارس استعدادهای درخشان) برای انجام کاری سری به اتاق مجاور خود زدم, آنجا خانمی را با چشم گریان مشاهده کردم, از همکارم اقای دباغ پرسیدم: چرا این خانم این چنین ناراحت است؟! مشکلش چیست؟! اقای دباغ پس از معرفی من به آن خانم گفت: اگر صلاح می دانید از خودشان جویا شوید, از خانم علت ناراحتیشان را پرسیدم: وی صفحه ای از دفتری که دخترش خاطراتش را در آن ثبت می کرد به رویم گشود.
☄️متن یک #وصیت_نامه بود !
پس از اعلام نتایج مدارس تیزهوشان و اطلاع از اینکه نامش در فهرست قبول شدگان نیست تصمیم به خود کشی گرفته بود! خوشبختانه خانواده به موقع مطلع شده. و او را از این تصمیم باز داشته بودند!
#متن_این_وصیت_نامه_را_در_پیام_بعد برای شما اورده ام.
🔴به راستی چرا نظام آموزشی و به تبع خانواده ها با ایجاد #رقابت_تخریبی بین بچه ها باید چنین فضایی را ایجاد نمایند ؟!
📛به خاطر دارم چند سال پیش در تهران دو دانش اموز دختری که خود را برای آزمون مدارس تیز هوشان آماده می کردند به خاطر شدت حسادت و ترس از جا ماندن در این #رقابت_وحشت_انگیز یکی از آنها دیگری را به زیر چرخهای اتومبیلی هل داده بود!
🆘البته همیشه نباید توجه خود را به این نمونه های عیان و دردناک معطوف نماییم ,جدا از این موارد تأثر برانگیز که به یک حادثه تلخ. آشکار منجر می شود کم نیستند دانش آموزانی که درچنین فضایی به بیماری پنهان حسادت, چشم و هم چشمی, خودخواهی و خودمحوری دچار شده و همراه با آتشی در دل روزگار را به تلخی سپری می نمایند
🔷به راستی مسبب این بیماری پنهان چه کسی یا کسانی هستند⁉️
🔺مبادا من و شما نیز دلخوش از برخی نمره های سطحی و ظاهری رگه هایی از #رقابتهای_فرسایشی و بیمارگونه را در نهاد دانش آموزانمان ایجاد نماییم❗️
🆔https://eitaa.com/moalemanejavan
🔴 #رقابت_از_منظر_آموزه_های_دینی
تا آنجا که نگارنده جستجو نموده است با توجه به آموزه های دینی #رقابت همیشه بد نیست مهم آن است که #متعلَق آن چه باشد( رقابت به چه چیزی تعلق گیرد) فرض بفرمایید دختران و پسران یک پدر و مادر سالخورده در اینکه کدامیک بیشتر به پدر و مادر خود سر زده و نیازهای آنها را برطرف نمایند با هم رقابت نمایند, به عبارتی رقابت در خوبیها " #فاستبقواالخیرات" اینجا رقابت بسیار پسندیده است, حال تصور فرمایید فرزندان همین پدر و مادر در مدل ماشین و وسایلی تجملاتی مدام در تلاش برای پیشی گرفتن از یکدیگر باشند در اینجا رقابت زشت و زننده خواهد بود
🌿https://eitaa.com/moalemanejavan
🔷 #آیا_رقابت_همیشه_بد_است؟!!!!
📚در کتاب "آشنایی با یادگیری از طریق همیاری" پس از وارد نمودن اشکالات متعدد بر فضای آموزشی مبتنی بر #رقابت این سوال مطرح شده که آیا #رقابت همیشه بد است؟
و اینگونه #پاسخ داده شده است که: رقابت می تواند خوب باشد [ و یا آسیبهایش به حداقل برسد ]مشروط به آنکه به این موارد توجه شود.
1- دانش أموزانی را در رقابت با یکدیگر قرار دهید که [در آن حوزه دانش یا مهارت ]تواناییهای یکسان[یا نزدیک به هم] داشته باشند.
2- تعداد برنده ها را زیاد کنید.
3_ رقابت را حالت مرگ و زندگی قرار ندهید.
4- برای تغییر یا ایجاد نشاط در روال انجام یک کار از آن بهره بگیرید.
🌺https://eitaa.com/moalemanejavan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🐇روایتی جدید و قابل تامل از مسابقه لاک پشت و خرگوش
⭕️ #بوسه_بر_دستان_مادر 🌼🍃🌺🍃🌸
💠یکی از آموزگاران پایه دوم که توانسته بود خود را در دل دانش آموزان به خوبی جای نموده و #رابطه_عاطفی سنجیده و محکمی با آنها برقرار کند تعریف می کرد:
🌀 یک روز مانده به میلاد خانم #فاطمه_زهرا(س) برای تحکیم رابطه بچه ها با #مادران متن کوتاهی را با نام تک تک بچه ها تهیه و هرکدام را در پاکت کوچکی قرار دادم , نزدیکی های زنگ آخر آنها را به بچه ها داده و گفتم : وقتی به منزل رسیدید آن را جلو #مادر باز کرده و بخوانید! تأکید کردم مبادا در بین راه آن را باز کنید!!
حسابی آنها را برای پی بردن به متن نگاشته شده حساس نمودم.
داخل پاکت نوشته های شبیه به این خودنمایی می کرد:
🔹مریم جان ! یادت نره از مامان به خاطر همه زحمتهایش تشکر کن, همین حالا #دست_او_را_ببوس.
این آموزگار عزیز و خوش ذوق می گفت : یادم نمی رود مادری که به مدرسه آمده بود, به گرمی دستانم را می فشرد و با چشمانی بارانی می گفت: اجازه دهید دست شما را به خاطر همه درسهای انسانی که به فرزندم آموخته اید ببوسم!!!!
🔶یادمان باشد هر کدام به سهم خود کاری کنیم که به فرموده رهبر فرزانه انقلاب "زن در خانه عزیز باشد"
https://eitaa.com/moalemanejavan
🌺🍃🌺🍃🌺
⏳ #حسرت_مدیر_کانال
ای کاش زمان به عقب بر می گشت! ای کاش می توانستم دوباره کسوت اموزگاری را به تن کنم. ای کاش فرصت با بچه ها بودن باز برایم فراهم می شد، ای کاش قدر فرصتهایم را بیشتر دانسته بودم
دلم می خواهد زمان به عقب برمی گشت و روزی جلوی همه بچه ها دست یکی از شاگردانم را می بوسیدم و در برابر حیرت و ذهن پرسشگر بچه ها می گفتم:
می دانید چرا دست علی را بوسیدم؟! چون مادرش از او خیلی تعریف می کرد! چون علی اقا به مادرش خیلی محبت دارد!
بچه ها! هر دستی که به مادر خدمت می کند ان دست #بوسیدنی است.💖
بچه های خوبم قدر زحمتهای پدر و مادر خوب و عزیزتان را بدانید.
❤️https://eitaa.com/moalemanejavan
🔷 #خاطرات_ماندگار 🌼🌿🌼🌿🌼🌿🌼
🔶نزدیکی های عید بود، من تازه معلم شده بودم و اولین حقوقم را هم گرفته بودم، صبح بود، رفتم آب انبار تا برای شستن ظروف صبحانه آب بیاورم.
از پله ها بالا می آمدم که صدای خفیف هق هق گریه مردانه ای را شنیدم، از هر پله ای که بالا می آمدم صدا را بلندتر می شنیدم...
پدرم بود، مادر هم او را آرام می کرد،
می گفت: آقا! خدا بزرگ است، خدا نمیگذارد ما پیش بچه ها کوچک شویم! فوقش به بچه ها عیدی نمی دهیم!...
اما پدر گفت:
خانم! نوه های ما، در تهران بزرگ شده اند و از ما انتظار دارند، نباید فکر کنند که ما........
حالا دیگر ماجرا روشن تر از این بود که بخواهم دلیل گریه های پدر را از مادرم بپرسم،
دست کردم توی جیبم، 100 تومان بود
کل پولی که از مدرسه (به عنوان حقوق معلمی) گرفته بودم
روی گیوه های پدرم گذاشتم و خم شدم و گیوه های پر از خاکی را که هر روز در زمین زراعی همراه بابا بود بوسیدم.
آن سال، همه خواهر و برادرام ازتهران آمدند مشهد، با بچه های قد و نیم قدشان....
پدر به هرکدام از بچه ها و نوه ها 10 تومان عیدی داد؛ 10 تومان ماند که آن را هم به عنوان عیدی به مادر داد.
اولین روز بعد از تعطیلات بود، چهاردهم فروردین، که رفتم سر کلاس.
بعد از کلاس، آقای مدیر با کروات نویی که به خودش آویزان کرده بود گفت که کارم دارد و باید بروم به اتاقش؛
رفتم، بسته ای از کشوی میز خاکستری رنگ کهنه گوشه اتاقش درآورد و به من داد.
گفتم: این چیست؟
گفت: "باز کنید؛ می فهمید".
باز کردم، 900 تومان پول نقد بود!
گفتم: این برای چیست؟
گفت: "از مرکز آمده است؛ در این چند ماه که شما اینجا بودی بچه ها رشد خوبی داشتند؛ برای همین من از مرکز خواستم تشویقت کنند."
راستش نمی دانستم که این چه معنی می تواند داشته باشد؟!
فقط در آن موقع ناخودآگاه به آقای مدیر گفتم: این باید 1000 تومان باشد، نه 900 تومان!
مدیر گفت: از کجا می دانی؟
کسی به شما چیزی گفته؟
گفتم: نه، فقط حدس می زنم، همین.
در هر صورت، مدیر گفت که از مرکز استعلام میگیرد و خبرش را به من می دهد.
روز بعد، همین که رفتم اتاق معلمان تا آماده بشوم برای رفتن به کلاس، آقای مدیر خودش را به من رساند و گفت: من دیروز به محض رفتن شما استعلام کردم، درست گفتی!
هزار تومان بوده نه نهصد تومان!
آن کسی که بسته را آورده صد تومان آن را
برداشته بود
که خودم رفتم از او گرفتم؛
اما برای دادنش یک شرط دارم...
گفتم: "چه شرطی؟"
گفت: بگو ببینم، از کجا این را می دانستی؟!
گفتم: هیچ، فقط شنیده بودم که خدا ده برابر کار خیرت را به تو بر می گرداند، گمان کردم شاید درست باشد...