eitaa logo
مجلهٔ مدام
1.3هزار دنبال‌کننده
348 عکس
19 ویدیو
0 فایل
یک ماجرای دنباله‌دار ارتباط با ادمین👇 @modaam_admin https://modaam.yek.link/
مشاهده در ایتا
دانلود
بخش ابتدایی روایت «برادر مرگ» نوشتهٔ سفر برای من از زمانی آغاز می‌شود که درِ آهنی آبی‌رنگ خانۀ پدری‌ام را پشت سرم می‌بندم. آخرین جایی که مادرم قبل از ریشه کردن در قطعۀ ۲۳۴ بهشت‌زهرا، آنجا نفس کشیده. وقتی قرار است جایی غیر از این خانه زندگی نکنم یعنی رفته‌ام سفر. سخت‌ترین بخش سفر برایم اولین شب در محیط جدید است و اسمش را گذاشته‌ام سندرم شب اول. شبی که حس پوست انداختن دوباره را دارد. درد دارد؛ مثل بدن‌درد معتادی که ساعت‌ها خماری کشیده. اما همین که فردا از خواب بلند می‌شوم انگار سال‌هاست در جای جدید زندگی کرده‌ام. شاید به‌خاطر زیاد سفر رفتن است و مغزم عادت کرده برای ادامۀ حیات، خودش را در عرض یک شبانه‌روز با شرایط جدید وفق دهد. این حس بخشی از تجربۀ سفر رفتن‌های مدامم شده؛ دل کندن از همه چیز و همه کس در مبدأ، بیست و چهار ساعت با احساس سندرم شب اول دست‌و‌پنجه نرم کردن و تولدی دوباره در مقصد. 📷عکس از: Tobi Schnorpfeil مدام؛ یک‌ ماجرای دنباله‌دار | @modaam_magazine