#مدیریت_اورژانسی
#پایگاه_جامع_مدیریار
← مینتزبرگ (استاد کانادایی مطالعات مدیریت دانشگاه مکگیل) معتقد است: هیچ شغلی در جامعه حیاتیتر از شغل مدیر نیست.
← همچنین سایمون مدیریت را معادل و هم سنگ تصمیم گیری تعریف می کند.
← در واقع مدیریت استفاده موثر و کارآمد از منابع در اختیار مدیر از طریق وظایف مدیریت در چهارچوب نظام ارزشی حاکم بر جامعه جهت دستیابی به اهدافی مشخص است.
← همانطور که پیداست تصمیمگیری رکن اساسی تمام وظایف مدیریت است و از طریق انتخاب بهترین راه در صدد حل یک مساله است. در واقع مساله را میتوان هر آنچه که مانع دستیابی به اهداف شود، تعریف کرد.
💢 شکلهای برخورد با مسائل:
مدیران جهت حل مسائل موجود می توانند به سه شکل با مسائل برخورد کنند:
⓵ مساله مورد نظر به صورت #اورژانسی و #موقت رفع کنند. در این حالت تاکید بر حفظ وضع موجود است تا از هر گونه تنش جلوگیری نمایند. توجیه افکار عمومی، هدف اصلی در برخورد اورژانسی با مساله موجود است.
⓶ در این حالت سعی بر این است تا با تلفیق #دانش و #تجربه و استفاده از تکنیک های تصمیم گیری، تصمیم مناسب اتخاذ شود و به عبارتی راه حل بهینه برای برخورد با مساله شناسایی و اجرا شود.
⓷ در حالت سوم که گامی فراتر از حل مساله است، با تغییر #محیط یا #موقعیت افراد درگیر مساله، نظم متغیر های مساله آفرین را برهم می زنند تا مساله موجود را دفع کنند.
🔚 سخن آخر:
عمدتاً نوع نگاه مدیران در حوزه های اداری، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی، مدیریت اورژانسی در برخورد با مسائل است، یعنی اقداماتی که در اسرع وقت مساله موجود را با هدف جلب افکار عمومی رفع کرده تا وضع موجود را به چالش نکشد و به تبع آن مدیر را در قبال عملکرد ضعیف پاسخگو ننماید. مدیریت اورژانسی در واقع رفع تکلیف در قبال مسائل موجود است که در زمان و مکانی دیگر ممکن است با شدت و حدت بیشتری جلوه گر شوند.
📔 منبع: مبانی سازمان و مدیریت
✍ دکتر محمد امین جمشیدیان
@modiryar
🔺#پدیده_کارکنان_بومرنگی
🔻#boomerang_employees
✍ #سونیا_جلالی
💢 بومرنگ:
#بومرنگ وسیلهای برای بازی که وقتی آنرا پرتاب میکنیم بعد از کمی چرخش و گردش به سمت ما باز میگردد و به دست ما میرسد.
💢 اصطلاح کارکنان بومرنگی؛
یا کارکنانی که بر میگردند؛ اولین بار در مقاله #آنجلا_هیل استفاده شد. یکی از آلترناتیوهای استخدام، بکارگیری کارکنان خوبی است که ما را ترک کردهاند. بسیاری از شرکتها از این سیاست استقبال و برخی هم از آن اجتناب میکنند و هر ۲ گروه برای اقدام خود استدلالهایی دارند.
💢 سازمانها و مدیرانی که بازگشت به کار چنین کارکنان را نمیپذیرند و آنرا درست نمیدانند:
← این رفتار یعنی #ترک_کار_داوطلبانه را نشانه بیوفایی کارکنان تلقی میکنند و معتقدند از آن جا که تعهد و وفاداری به سازمان یک ارزش است نباید به کسانی که رفتهاند فرصت دوباره داد، چرا که پذیرش دوباره آنها، کارکنان وفاداری را که ماندهاند و به ویژه آنها که در شرایط دشوار و تحت محدودیتها مانده اند را مسئلهدار میکند.
← این دسته از سازمانها و مدیران #نگران آن هستند که اگر درهای بازگشت به روی کارکنانی که رفتهاند باز باشد، ممکن است سایر کارکنان هم تحریک شوند که از فرصتهایی که در خارج از سازمان فراهم علیرغم ریسکهای آن استقبال کنند چرا که میدانند اگر این ریسک قابل تحمل نباشد و در تصمیم برای رفتن اشتباه کرده باشند میتوانند بازگردند و چیز زیادی را از دست نخواهند داد.
💢 شرکتها و مدیرانی که از این سیاست استقبال میکنند معتقدند:
← بازگشت به کار کارکنان شایسته قبل، انگیزه بیشتر و این پیام را به کارکنان میدهد که در #سازمان بمانند، چرا که بازگشت همکاران یعنی سازمان در مقایسه با رقبا جذابیت بیشتری دارد که توانسته کارکنان قبلی را دوباره جذب کند. همچنین کارمندان قبلی که به سازمان بر میگردند، اکثراً تحت تاثیر کار کردن در سایر شرکتها، ایدهها و مهارتهای جدید کسب کرده و آنرا با خود میآورند. به دست آوردن اطلاعات از کسب و کار شرکتهای رقیب یا مشابه هم از منافع چنین سیاستی است.
← اصولاً ایده استخدام مادام العمر دیگر از هر دو طرف، هم از سوی کارکنان و هم از سوی #کارفرمایان خریدار زیادی ندارد. حتی ژاپنیها هم که زمانی به داشتن چنین فرهنگ و سیاستی شهره بودند، به دلیل شرایط و مقتضیات جدید دست از این سیاست برداشتهاند و روابط استخدامی منعطف و کوتاه مدتتر را پذیرفتهاند.
← نسل جدید کارکنان بی پرواتر از قبل #ریسک می کنند عجولتر فرصت های بهتر استخدام و پیشرفت را جستجو میکنند و حاضرند برای کسب شرایط بهتر، کوتاه مدت را فدای بلند مدت کنند. آن ها حسابگرتر شدهاند و پیش از آن که به سازمان وفادار باشند به خودشان و منافع خودشان فکر میکنند. شرکتها هم به دلیل شرایط محیطی، کمتر میتوانند و مایلند با کارکنان خود روابط بلندمدت برقرار و خود را در بلندمدت به همه کارکنان متعهد کنند.
← حدود ۹۰٪ از قراردادهای کار کشور ما از نوع #موقت هستند که ناشی از همین ملاحظات سازمانهاست. در چنین فضایی، سازمانها واقعیت را پذیرفته که کارکنان هم حق دارند در مورد آینده شغلیشان تصمیم بگیرند و ریسک کنند. در واقع ترک کار داوطلبانه و افزایش نرخ خروج از خدمت به تدریج روال و اتفاق نسبتاً طبیعی شده که تحت هر شرایطی، منفی و نشانه بیوفایی و عدم تعهد کارکنان تلقی نمیشود.
💢 نکات زیر شانس موفقیت سیاست استخدام کارکنان بومرنگی افزایش میدهد:
➊ بازگشت #کارکنان_قبلی باید برای سازمان ارزش افزوده ایجاد کند و با توافق و تامین منافع طرفین و با اولویت منافع سازمان انجام شود. چنانچه این کار از ناچاری طرفین صورت گیرد توصیه نمیشود.
➋ باید مطمئن شد که بین رفتن و ماندن فرد مورد نظر #عامل_تصمیم به ترک کار تغییر کرده یا حداقل کارمند مورد نظر، نگاه خود را نسبت به آن تغییر داده و مسئله مبهم و حل نشدهای وجود ندارد.
➌ بازگشت به کار موردی انجام نشود. برای این کار باید #آیین_نامه داشت، شرایط را قبلاً تعیین کرد و تصمیم در مورد بازگشت را مثل تصمیم برای استخدام به یک کمیته یا تیم واگذار کرد.
➍ نباید اجازه داد یا تحمل کرد که کارمند سابق ما از موضع بالا برگردد و تعیین تکلیف کند و یا با تحمیل شرایط خود، #ضوابط و سیستمهای سازمان ما و تعادل موجود ما را به هم بریزد.
➎ اگر فاصله رفت و بازگشت طولانی باشد بهتر است این فرآیند راحت صورت نگیرد. باید فرد را دوباره #ارزیابی کنیم و قبل تاکید بر مهارت و صلاحیتهای فنی و تخصصی، از انگیزههای او برای بازگشت مطلع شویم.
🔚 سخن آخر:
در نهایت استخدام مجدد کارکنانی که ما را ترک کرده اند یک #تصمیم_استراتژیک است که می بایست با جمع بندی کامل فرصت هایی که برای سازمان دارد و نیز لحاظ کردن تهدیدهای احتمالی اخذ شود.
#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com
@modiryar