eitaa logo
Modiryar | مدیریار
213 دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
800 ویدیو
3 فایل
• پایگاه جامع مدیریت www.modiryar.com • مدیرمسئول دکتر مهدی یاراحمدی خراسانی @mahdiyarahmadi • مشاور @javadyarahmadi • اینستاگرام https://www.instagram.com/modiryar_com • تلگرام telegram.me/modiryar • احراز ارشاد http://t.me/itdmcbot?start=modi
مشاهده در ایتا
دانلود
باور کردنی نیست ✅ گویند در قدیم عالم بزرگ و جلیل القدری بالای منبر رفت تا مردم را موعظه کند، دانش جدید به آن ها بیاموزد و از برایشان سخن گوید. جمعیت بسیاری پای منبر حاضر شدند تا کلام شیخ را بشنوند و خوشه چین دانش و معرفت او باشند. آن عالم بزرگوار و خطیب توانا بر بلندا نشست و بعد از چندین بار سوگند یاد کردن به مقدسات گفت: ✅ مردم به فلان و فلان و فلان سوگند می خورم که خدا هست، دوباره و چند باره سوگندهایش را تکرار کرد و ادامه داد خدا می بیند، خدا بازخواست می کند، خدا جزا و پاداش می دهد و چندین جمله کوتاه با قسم خوردن های مکرر از این جنس گفت، به خدا و پیامبر سلام داد و از منبر پایین آمد. جمعیت که برای دریافت و شنیدن چیزهایی که نمی دانند پای سخن او نشسته بودند به سختی شگفت زده شدند و بعد از نزول اجلال عالم سراغ او رفتند و گفتند: ✅ حضرت آقا ما آمده بودیم از دریای علم و دانش شما چیزهای جدیدی فرا بگیریم و بر عقل و دین ما افزوده شود اما شما سخنانی گفتید که ما همه به نیکی می دانستیم آن هم با قسم های فراوان که برای ما جای تعجب دارد. شیخ خردمند گفت: مردم شما می دانید خدا هست و غیبت می کند، باور دارید خدا می بیند دروغ می گویید، ربا می خورید، دشنام می دهید، را ادا نمی کنید و ... ✅ به روز جزا و پرسش و پاسخ اعتقاد دارید و این گونه رفتار می کنید که گویی هیچ حساب و کتابی ورای این دنیا وجود ندارد و همه چیز خلاصه شده در این سرای فانی است؟ و ... مردمان که این تلنگر را شنیدند به فکر فرو رفتند و پی به دلیل رفتار و گفتار عالم بردند. الغرض! در جهان امروز با کمرنگ شدن معنویت و بسیاری از اصول و مسائل اخلاقی آرام آرام رنگ باخته است، ✅ هدف وسیله را توجیه می کند و انسان غافل به گونه ای رفتار می کند که انگار نه انگار این جهان خالقی دارد قدرتمند و حکیم که آدمی را خلق کرده، او را قرار داده و برای او چهارچوب ها و تکالیفی مقرر کرده است. از آن سر دنیا که دسته دسته کودکان بی گناه را می کشند بگیرید تا سراسر جهان که در هر نقطه ی آن اخلاق و معنویت حلقه مفقوده کارکرد نظام های بشری گردیده است. ✅ «باورکردنی نیست» که انسان با این همه ضعف و جهل تا این حد وقیحانه خدا را فراموش کند و یا خود در جای خدا بنشیند و بخواهد حکمرانی نماید. متأسفانه گاهی ما هم فراموش می کنیم خدا هست از رگ گردن هم نزدیک تر به ماست و همه رفتارها و گفتارهای ما را می بیند. از امور عادی و کوچک روزمره بگیرید تا مسائل کلان کاری و خود باید همواره خدا را در نظر داشته باشیم. ✅ در این صورت دیگر با پدر و مادر خود بد رفتاری نمی کنیم، باعث آزار همسایه نخواهیم شد، غل و غش و حقه و تزویر در معامله و مراوده از بین خواهد رفت و آدمی به همنوع خود که از او توان کمتری دارد ظلم و ستم روا نخواهد داشت. وای به حال آن ها که برای منافع و مطامع چهار روز دنیا اصول را تضییع می کنند، به تعرض می نمایند و حقوق مردم را مصادره ی مطلوب خویش می نمایند. ✅ این گونه وجهه ، تقوا و اخلاق در جامعه مخدوش می شود، خدا فراموش می گردد، انسان خود را جای خدا می نشاند و سنگ روی سنگ بنا نمی شود. پس هر لحظه به خود بیایید مردم را دوست داشته باشید، به آن ها خدمت کنید، حقوق آن ها را محترم شمارید و هرکسی را در جای خود بنشانید که این گونه خداوند راضی است و به صلاح و فلاح شماست. 🔺 منبع: ، 🔻 پنجشنبه ۱۱ آبان ۱۴۰۲، شماره ۹۸۶ www.modiryar.com @modiryar
هیچ انسانی دوبار زندگی نمی کند ✅ تلاش کنید، داشته باشید، هدفمند زندگی کنید، امید و شادمانی خود را از دست ندهید، هر چه در چنته دارید رو کنید و برای رسیدن به اهداف و آرزوهایتان سر از پا نشناسید اما فراموش نکنید آن چه نقد است و قطعاً در اختیار شماست «اکنون» است و هیچ آینده ی قطعی و ضمانت شده ای برای احدی از مخلوقات خداوند وجود ندارد. فردای هیچ کس حتمی نیست پس امروز را دریابید که شاید فردا دیر باشد. برخی می دوند، حرص می خورند، خود را به زمین و آسمان می زنند برای رسیدن به آینده های دوردست که نه قطعی است و نه قرار است که اتفاق خاصی در آن رخ بدهد. باور کنید «دور دست ها خبری نیست» و هر آن چه هست صرفاً اکنون است پس دم را غنیمت شمارید و غم فردا نخورید که خدای امروز ما فردا و فرداها هم زنده است، صدای ما را می شنود، از غم های ما خبر دارد و هر جا لازم باشد ما را یاری می رساند. ✅ برخی انسان ها آن قدر و ایده آل گرا هستند و به رویاهای بزرگ و دور خود می اندیشند که امروز را از یاد می برند و فراموش می کنند این روزهایی که در آن هستیم جز مهم و قطعی زندگی ماست و فرداهای دور دست هر چقدر هم مهم باشد (یا حتی مهم تر از امروز) حتمی و قطعی نیست و معلوم نیست کدام یک از ما به آن می رسیم. اصلاً چه کسی گفته فردا مهم تر است؟ مگر قرار است فرداها یا دور دست ها چه اتفاقی بیفتد که امروز را از رونق انداخته است؟ کمی دقیق تر به آن چه پیرامون شماست نگاه کنید، کمی نسبت به خلقت آدمی و عدم قطعیت های آن بیاندیشید شاید بسیاری از رفتارهای شما نیاز به اصطلاح و تغییر داشته باشد. نباید آن قدر مقصد (هدف) مهم، اساسی و حیاتی باشد که مسیر فراموش شود. باور کنید گاهی خود «مسیر» می تواند «هدف» خیلی خوبی برای افزایش مطلوبیت و لذت بردن از زندگی باشد. ✅ مسیری که در آن قرار داریم جزیی مهم و حیاتی از ماست پس قدر بدانید و از آن لذت ببرید که «هیچ انسانی دوبار زندگی نمی کند» و هرگز نمی توان در یک رودخانه دوبار شنا کرد. ما برای زنده بودن و زندگی کردن در معنای واقعی آن نیاز به مهارت داریم. بخش قابل توجهی از مسائل جاری و روزمره ی ما آموختنی است. بسیاری از ما به غلط فکر می کنیم همه چیز را درباره آن می دانیم و یا اینکه این ها موارد عادی هستند که در ذات آدمی وجود دارد و نیازی به تمرین و آموختن نیست. این در حالی است که بسیاری از ما حتی شاد بودن را بلد نیستیم و یا توانایی بهره گیری مناسب از امکانات و استعدادهای خویش هر چند هم که محدود باشد را نداریم. ✅ به زمین و زمان نق می زنیم و از همه کس حتی خالق بی همتا گلایه داریم اما هیچ گاه به خودمان رجوع نکرده ایم که شاید من هم کم و کاستی دارم یا این که شاید برخی مسائل را برای بهتر زندگی کردن یاد ندارم و باید برای رسیدن به آن تلاش کنم. ما کارگزار آروزهایمان نیستیم، ما برای خدمت به رویاهایمان خلق نشده ایم گاهی یک روز آرام و شاد می تواند مطلوبیت دو چندان در ما ایجاد کند. پس کمی آهسته تر قدم بردارید، تخت گاز به سوی آینده های نامعلوم حرکت نکنید کمی تأمل کنید و از خود سئوال کنید سهم امروز، سهم اکنون و دمی که در آنیم چیست و چقدر برایمان اهمیت دارد و می تواند حال ما را خوب کند و آرامش و شادمانی را برایمان به ارمغان آورد. 🔺منبع: ، 🔻 پنجشنبه ۱۸ آبان ۱۴۰۲، شماره ۹۸۷ www.modiryar.com @modiryar
دل که رنجید از کسی ✅ کمی آهسته تر قدم بردارید، با حیا راه بروید، تخت گاز نروید، مراقب حرف زدن ها و تیکه انداختن های خود باشید، چشم و ابرو بالا نیندازید، مراعات مردم را بکنید و در رفتار و گفتار خود اندازه نگه دارید که اندازه نکوست. بعضی ها زبان گزنده ای دارند، رفتارشان آزار دهنده است، خواسته یا ناخواسته دیگران را از خود می رنجانند، دل آن ها را می شکنند و بدون آن که متوجه باشند باعث رنجش و دلشکستن اطرافیانشان می شوند. آنجایی که به اطراف و اکناف خود بی تفاوت باشیم یا ملاحظه مردم، علایق و احترام آن ها را نکنیم شروع گمراهی در رفتار است و به همین سادگی می تواند ما را در مسیر انحطاط و قرار دهد. ✅ گاهی یک کلام و برخورد ساده سبب ایجاد و دلشکستگی در دیگران می شود و بلایی بر سر روح و روان آن ها می آورد که مدت ها حالشان را خراب می کند و شاید اصلاً قابل جبران نباشد. عده ای به غلط می پندارند حرف باد هواست و در هرجا و هر لحظه هر چه دلشان خواست می توانند به زبان بیاورند و حساب پس و پیش آن را نکنند. این گونه می شود که صبح از خانه خارج می شوند تا شب باعث رنجش دیگران می شوند و حس و حال منفی را به آن ها انتقال می دهند. این مهم در آموزه های اخلاقی و دینی نیز بسیار مورد توجه و تأکید قرار دارد. ✅ در برخی از آیات راه هایی که ممکن است موجب شکستن دل انسان شود مورد اشاره قرار گرفته اند: ▪عیب جویی: «وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَکُم‏؛ (حجرات، ۱۱)» ▪با تکبر و غرور راه رفتن: «لا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحا؛ (لقمان، ۱۸)» ▪روی از دیگران برگرداندن: «وَ لا تُصَعِّرْ خَدَّکَ لِلنَّاس‏؛ (لقمان، ۱۸)» ▪یکدیگر را با نام زشت خواندن: «وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقاب؛ (حجرات، ۱۱)» ▪سر از کار دیگران در آوردن و غیبت کردن: «وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا یغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضا؛ (حجرات، ۱۲)» ▪مسخره کردن دیگران: «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی‏ أَنْ یکُونُوا خَیراً مِنْهُمْ ‏؛(حجرات، ۱۱)» ✅ همواره نحوه برخورد برخی از افراد فکر آدم را مشغول و چالش ذهنی جدی ایجاد می کند؛ به راستی کسانی که کسی را له می کنند، بنده ای را نادیده می گیرند، آن هایی که کاخ آرزوهای دیگران را به ویرانه ای مبدل می سازند، شمع امید کسی را فوت می کنند، گوش خود را می بندند تا صدای شکستن دل دیگران را نشنوند، این نوع از آدم ها دستانشان را به سوی کدام آسمان دراز می کنند تا برای خوشبختی خود دعا کنند؟ به راستی برای این دسته افراد رویی پیش خداوند مهربانی که بندگانش را دوست دارد باقی می ماند؟ به طور کلی شکستن دل انسان دیگر (که در آموزه های ما احترام او را بیش از کعبه تعبیر کرده اند)، دارای آثار و جنبه های بسیاری است، ✅ دل که رنجید از کسی به سادگی التیام نمی یابد، اثر آن بعضاً مدت ها و شاید تا آخر عمر فرد باقی می ماند و ممکن است هیچ گاه قابل جبران نباشد. بنابراین انسان باید مراقب باشد تا دلی را شکسته و خاطری را آزرده نسازد. اگر ناخواسته این اتفاق رخ دهد باید خیلی زود به دنبال دلجویی و جبران آن باشد و رضایت شخص را جلب کند زیرا تنها استغفار و طلب آمرزش کافی نیست. حسن ختام این نوشتار دو بیت زیبا از در همین رابطه است که این گونه می سراید: (دل که رنجید از کسی خرسند کردن مشکل است شیشه ی بشکسته را پیوند کردن مشکل است کوه را با آن بزرگی می توان هموار کرد حرف ناهموار را هموار کردن مشکل است) 🔺منبع: ، 🔻پنجشنبه ۲۵ آبان ماه ۱۴۰۲، شماره ۹۸۸ www.modiryar.com @modiryar
سر جای خود بنشینید 🔴 به جای خدا ✅ خیلی دلگیر بود و البته عصبانی، به شدت چهره اش برافروخته و سرخ شده بود، کلامش می لرزید. پرسیدم چیزی شده؟ چرا این قدر بهم ریخته و پریشانی؟ گفت: می دانی رفیق جان انگار خیلی چیزها با گذشته متفاوت شده است و خیلی سخنان و مَثَل هایی که قدیم ها رواج داشته امروز جواب نمی دهد. گفتم مثلاً چی؟ گفت: همین «چاه کن همیشه ته چاه است»، یا « هرگز نیاسود» نمی دانم دیگر همین ها که همه می گفتند یا آن جا که می گفتند «بار کج به منزل نمی رسد» و... خلاصه این روزها هیچکدام آن ها دیگر درست نیست. ناخودآگاه به سخنانش که بیشتر از روی لج بود خندیدم. ✅ نگاه چپ چپی به من کرد. خودم را کمی جمع و جور کردم و سعی کردم ژست همدلانه بگیرم تا بتواند صبحت هایش را راحت تر ادامه بدهد. پرسیدم خب حالا چه کار شده است که این گونه حرف می زنی؟ گفت: فلانی از روی حسادت چاهی برایم کنده است که حالا حالاها نمی توانم از آن خارج شوم و خودش سالم و موفق راست راست راه می رود. نمی دانم خدا کجاست؟ عدالت چه معنایی دارد؟ من با دقت به تمامی حرف هایش گوش می کردم و سعی داشتم نظرات و هیجاناتم را کنترل کنم تا در همکلامی با من داشته باشد. 🔴 سرجای خود بنشیند ✅ ماجرا را که برایم تعریف کرد دیدم بنده خدا راست می گوید ضربه بد و ناجوانمردانه ای به او وارد شده است. گفت: اگر من جای خدا بودم این چنین آدم هایی را نیست و نابود می کردم. در ادامه هم از روی سلسله عذاب هایی که برای فرد خاطی و افراد مشابه در نظر داشت را فهرست کرد که اگر خدا بودم چنین می کردم و چنان... بعد هم تعدادی از رفتارها و تقابل های تلافی جویانه ای که برایش در نظر گرفته بود را گفت و گفت. این بار سعی کردم کنترل شده تر سخن بگویم. برای همین اول با او ابراز همدردی کردم. گفتم: خداییش حق داری. آدم این جور وقت ها حالش گرفته می شود و اعصابش به هم می ریزد خصوصاً وقتی که ضربه را از خودی خورده باشد. ✅ اما این گونه که درست نیست تو بخواهی جای خدا کنی و شخصاً پاداش و عذاب دهی. آدمی باید سرجای خودش بنشیند، به تکلیفش عمل کند، نیت صالحانه،خالصانه و صادقانه داشته باشد و حقوق مردم را همانند حقوق خویش محترم شمارد. شک نکن که هیچ کدام از ارزش های اخلاقی در مرور زمان تغییر نمی کند و ارزشش کاسته نمی شود این میزان عمل و وفاداری انسان ها به اخلاق و ارزش هاست که کم و زیاد می شود و چه زیان کار است کسی که خود را در معرض گمراهی قرار دهد. 🔴 جای خود باشیم ✅ حکایت ما آدم ها با خداوند بخشنده و مهربان خیلی فرق دارد. چقدر خوب است که ما جای او نیستیم. هر چند انسان جانشین خدا در زمین است اما در بسیاری وقت ها رفتاری دارد که از شأن خلیفه الهی فاصله بسیاری دارد. پروردگار مهلت می دهد، عیب ها را می پوشاند، چندین برابر نیکی ها به انسان پاداش می دهد، بارها و بارها آبروی انسان را نگه می دارد و خلاصه بیشتر از این که بخواهد از روی «عدل» با آدمی برخورد کند از روی «فضل» عمل می کند که به قول سعدی «فضل خدا را که تواند شمار کرد». اما چه می شود کرد که فرزندان آدم کم صبر و عجول هستند؟ حکمت و رحمت الهی را نمی شناسند و می خواهند آن را با عقل محدود و ناقص خود ارزیابی کنند. ✅ برای همین بیشتر آن ها با یک غوره سردی شان می شود و با یک مویز گرمی. انسان پر ادعا به جایی می رسد که به تعبیر آیه شش به خالق خود مغرور می شود و خود را در جایگاه تشخیص قرار می دهد. تا آن جا که قرآن با عتاب می فرماید: «اى انسان! چه چيزى تو را به پروردگار بزرگوارت مغرور كرده است؟» پس همین بهتر است که ما جای خود باشیم، سعی کنیم به حقوق دیگران احترام بگذاریم، در استقرار عدل و احسان در زمین سهم مسئولیت خود را بپذیریم و خود را در مقام انتقام و تنبیه دیگران قرار ندهیم. صبور باشیم و فراموش نکنیم همانی که داور واقعی است خود شاهد همه ماجراها نیز هست. 🔺منبع: ، 🔻یکشنبه ۲۸ آبان ماه ۱۴۰۲، شماره ۴۰۸۷ www.modiryar.com @modiryar
✍ خر مراد ✅ بر سوار شده و یکه تازی می کنند و در خیال خام خود می پندارند خرشان اسب چاپار است که کیلومتر ها از پل گذشته و حالا حالاها از نفس نمی افتد. متکبرانه جای باد، طوفان به غبغب انداخته، در میانۀ میدان نعرۀ مستانه می زنند و پشت چشم نازک می کنند و بی خیال دیگران تنها هَمُّ و غَم شان کیسه‌ی گود و بی‌ته جيبشان است و توهم دارند که هر کاری دلشان می خواهد می توانند بکنند و هرگز دست کسی به آن ها نمی رسد. غافل از این که دست بالای دست بسیار است و دست خدا هم بالای همۀ دست ها. ✅ حالا که دور دور شماست و چرخ روزگار مطابق میل تان می چرخد تاخت بتازید و به روی خودتان هم نیاورید که دیگران بیشتر از شما آدم اند و حق و سهمی دارند. فقط حواستان باشد حالا که خیری نمی رسانید لااقل سرتان تنها در آخور خودتان باشد و پای در کفش مردم نکنید، با آبروی آنها بازی نکنید، به زندگی این و آن چشم نداشته باشید و سیب سرخ دست بچه یتیم را چپ چپ نگاه نکنید تا بیش از این دنیای مردم و آخرت خودتان خراب نشود. خودتان خوب می دانید که عاقبت است و عذاب خدا ناجور. ✅ می دانید؟ قطعاً نمی دانید در غیر این صورت این گونه رفتار نمی کنید. نمی دانم عده ای را چه می شود تا قدرتی به دست می گیرند یا چرخ روزگار به مراد آن ها می چرخد گویی خدا را فراموش می کنند و به اصطلاح می افتند به جان مردم! آزار و اذیت کردن، از موقعیت سو استفاده کردن، تکبر و فخر فروشی، بد رفتاری و بد اخلاقی کردن با مردم و یا هر چیز دیگری از این دست که نشان از تازه به دوران رسیدن آن ها دارد و آزار رسیدن به . ✅ نباید فراموش کرد همه ی مواهب و قدرت های دنیایی کوتاه است و بی اعتبار و هر انسانى از آن نظر که انسان است باید داراى خُلق ها و خوی هاى پسندیده و بزرگوارانه باشد. پس چقدر حیف می شود آدمی به جای این که آن را فرصتی برای خدمت بداند طعمه ای برای لذت جویی و خود پندارد. بدین گونه خیلی زود از چشم همه می افتد و آه و نفرین برای خودش درست می کند. شاید سخن کلیشه ای به نظر برسد ولی واقعیتی است که به دلیل فراموشی انسان ها باید مکرر تذکر داد و تکرار کرد. ✅ هیچ قدرت و مقامی، هیچ مال و ثروتی دوام ندارد و حتی اگر طولانی مدت هم برای آدمی بماند باید دیر یا زود گذاشت و رفت. (ع) می فرمایند:« محبت به مردم نیمی از عقل انسان است». در واقع بخش مهمی از زندگی موفقیت آمیز و خردمندانه، برخورد صحیح با مردم است، عقل و دین ما را به رفتار محبت آمیز دعوت می کنند همچنین دعوت به همکاری و یاری رساندن به افراد نیازمند از دستورات دین و آموزه های معصومین (ع) است. هر کس نعمت خدا بیشتر نصیبش شود، نیاز مردم به او بیشتر است. ✅ پس هر کس حق آن نعمت ها را طبق رضاى خدا ادا کند (و وظایفش را در باره نعمت های موجودش انجام دهد)، نعمت هاى خویش را ماندگار و پایدار ساخته است. و هر کس چنین نکند (و وظایف مالى و امکاناتى خود را انجام ندهد)، نعمت هاى خدا داد را در معرض نابودى و زوال قرار داده است. احسان و نیکی به مردم در حقیقت بازگشت به خویشتن است زیرا بدین گونه آدمی شخصیت خود را کامل می کند و در تحقق خود می کوشد. نیکی به مردم مانع نزول بلا و موجب برطرف شدن سختی ها و مشکلات می شود و از همه مهم تر محبوبیت در پیشگاه خداوند متعال را که منشا رحمت های بی کران اوست به ارمغان می آورد. 🔺منبع: ، 🔻پنجشنبه ۲ آذرماه ۱۴۰۲، شماره ۹۸۹ www.modiryar.com @modiryar
تب و مرگ ✅ «برای کسی بمیر که برایت تب کند» حکایت تلخ بده و بستان عاطفی است. دقیقاً همان جایی که بی محابا محبت می کنی و قدر و ارزش آن از سوی دیگران دانسته نمی شود و برای آن ارج و احترامی قائل نیستند این ضرب المثل قدیمی به دل می نشیند. اما تلخ است. خیلی هم تلخ است. این یعنی رسم محبت و مهربانی تنها زمانی برقرار باشد که آدمی پاسخی از طرف مقابل دریافت کند حتی اگر میزان آن کمتر از محبت ماست. گاهی انسان می ماند چه کاری درست است. واقعاً اگر این گونه باشد چیزی از اخلاص در احساس و محبت ناب باقی می ماند؟ یا اینکه آدمِ مهربان صرفاً وقتی معنا می یابد که کسی قدر عاطفه، مهرورزی و فداکاری او را بداند و حداقل اندازه ای از آن را جبران نماید در غیر این صورت نباید از سر مهربانی یا هر چیز دیگری به دیگران خوبی کرد یا برایشان کاری انجام داد و به آن ها حس خوبی هدیه کرد. ✅ به راستی اگر این گونه باشیم و همواره صبر کنیم تا اطمینان حاصل نماییم فداکاری و بروز نیکی و احساس ما دیده می شود و متقابلاً تمام یا بخشی از آن جبران می شود آرام آرام رسم مهربانی ور می افتد و آدمی حتی برای نیکی کردن در حق عزیزانش باید چرتکه بیاندازد و حساب و کتاب نماید. من فکر می کنم باید از این مرحله گذر کرد، پرواز کرد به آسمان و از جایگاهی بسیار رفیع تر به این موضوع پرداخت. اگر بخواهم کمی شفاف تر برایتان بگویم باید عرض کن ایها الناس! بیشتر مردمان این زمانه قدر محبت را نمی دانند، جواب خوبی را با خوبی نمی دهند، یکی به آن ها بدهی دومی را هم طلب می کنند، تا فرصت پیدا کنند از شما استفاده می کنند و در وقت نیاز پشت شما را خالی می کنند، تنهایتان می گذارند و کاری به کارتان ندارند. ✅ پس برای آن ها هرگز کاری انجام ندهید. اگر می خواهید بمیرید تا برای شما تب کنند بسی اشتباه و خطاست. چون وقتی بمیرید هر چقدر هم قبلش به شما قول داده باشند برایتان تب کنند زیر حرفشان می زنند و بدون آن که سر مزارتان حاضر شوند حلوای عزایتان را با ولع خواهند خورد. پس خالص و بی ریا مهربان باشید، عشق بورزید، مهربانی کنید و تنها و تنها خدا را در نظر داشته باشید، با او معامله کنید و طرف حسابتان صرفاً کسی باشد که از روی فضل به شما محبت می کند و جواب نیکی هایتان را ده برابر جبران می کند. به بندگان و مخلوقات خدا محبت کنید نه به مردم! که مردم فراموش کار هستند و بیشتر آن ها قدر محبت شما را به شایستگی نمی دانند. ✅ اگر برای اجرای فرمان خدا به خلق خدا خدمت و محبت روا دارید، به آن ها نیکی کنید و «در دجله اندازید» بدون شک روزی ایزد «در بیابان شما دهد باز». به حساب خدا و در راه خدا کارکنید هم او که معبودی بی همتاست، از پدر و مادر به شما مهربان تر است و از رگ گردن به شما، خواسته ها، نیازها و علایق تان نزدیک تر، هیچ گاه فراموش نمی کند، بدی ها، عیب ها و کاستی های شما را می پوشاند، تا بتواند گذر می کند، می بخشد و نادیده می گیرد و در مقام بخشش، خوبی، احسان، فداکاری و مهربانی ده ها برابر جبران می کند و خود به شما برکت و رحمت ارزانی می دارد. هر کس برای دیگران تب کند یا بمیرد در نهایت پشیمان خواهد شد اما هر آن که برای رضای حق به دیگران محبت کند عاقبتش به خیر است و دلش گرم به پناهگاهی امن. 🔺منبع: ، 🔻پنجشنبه ۹ آذر ۱۴۰۲، شماره ۹۹۰ www.modiryar.com @modiryar
دیگر فرقی ندارد 🔴 حکایت تلخ بی تفاوت شدن ✅ «دیگر فرقی ندارد» حکایت تلخ بی تفاوت شدن است. یعنی حتماً برای من فرق دارد ولی کار را به آن جا رسانده ای که دیگر چیزی نمی خواهم، قیدش را زدم، عطایش را به لقایش بخشیدم، کار را با همه مواهبش رها کردم و به خودت سپردم. اینک تو بمان و هر آن چه دلت می خواهد، تو باش و هر کاری که دوست داری انجام بده. من نیستم، کناره می گیرم، گوشه ای می ایستم و به هر آن چه از ، انگیزه، اندیشه و خواست من بوده و تو به یغما برده ای با حسرت نگاه می کنم. اگر در «کار و زندگی»، امور «خانه و جامعه» اوضاع به گونه ای پیش رفت که اعضای خانواده، دوستان، ✅ همکاران، کارکنان و افرادی که با آن ها در ارتباط هستید چنین جمله ای را به شما گفتند و خود را حذف کردند یا نادیده گرفتند از خدا بترسید، درنگ کنید، کمی آهسته تر قدم بردارید، به و گفتار گذشته ی خود اندیشه کنید و از خود بپرسید به راستی کجای کار من می لنگد، چه حقی را از دیگران غصب کرده ام یا چه رفتاری از من سر زده که آن ها را دلسرد و سرخورده کرده است و بودن را به نبودن ترجیح داده اند؟ کناره گیری دیگران از ما و هر آن چه با ما در ارتباط است پیام خوبی ندارد و گاهی معنایش می تواند ظلمی باشد که ما در حق کسانی که زورشان به ما نمی رسد روا داشته ایم. 🔴 حدود، حقوق، مسئولیت پذیری ✅ به نظر من اگر بخواهیم «اخلاق» را تعریف کنیم سه کلید واژه ی اساسی برای آن قابل طرح است: «حدود، حقوق، مسئولیت پذیری». «حدود» بدان معنا است که در زندگی باید مراقب باشیم پای خود را از گلیم مان درازتر نکنیم، حد و مرز نگه داریم، از خط قرمزها عبور نکنیم و وارد حد و مرز اختیارات، علاقه مندی ها و وابستگی های دیگران نشویم. به بیان ساد تر «اندازه نگه داریم که اندازه نکوست.» اما «حقوق» به این امر اشاره دارد که در زندگی باید حق خود، طبیعت، سایر انسان ها، والدین و خداوند را ادا کنیم. به بیان ساده تر مدیون احدی نباشیم و در انجام تکالیف خود گماریم. ✅ بدین صورت احترام والدین حفظ می شود، محیط زیست سالم می ماند، مردم از دست و زبان ما در امان خواهند بود و خلاصه اصول اخلاقی رعایت می گردد و خداوند از ما راضی می شود. «مسئولیت پذیری» نیز این امر را به آدمی گوشزد می کند که هر انسانی اولاً باید نسبت به هر آن چه پیرامون او و زندگی اش وجود دارد حساس و مسئولیت پذیر باشد و ثانیاً سهم مسئولیت خود را برای ایجاد زندگی و دنیایی بهتر با حُسن نیت و تلاش برای و تعالی جامعه بردارد بدین گونه هر چیزی در جای خود قرار خواهد گرفت. 🔴 در جایگاه مدیریت ✅ این امر زمانی اهمیت بیشتری می یابد که اثرات تصمیمات و نظرات ما در جایگاه یک مدیر بر جامعه ای کوچک یا بزرگ اثر می گذارد. حال می خواهد به عنوان پدر خانواده فرد تصمیمی بگیرد که پیامدهایش بر اعضای خانواده اثر گذار است، یا در مقام یک معلم رفتار و گفتار او بر دانش آموزان یک کلاس اثراتی دارد یا در مقام یک مدیر ارشد سازمانی که می تواند آینده زندگی کاری و اجتماعی افراد را تحت تأثیر قرار دهد. متأسفانه امروزه در بسیاری از سازمان های ما این مهم رعایت نمی شود. افراد تا در مقام مدیریت قرار می گیرند به غلط خود را «ولی نعمت» و صاحب صلاح و صرفه کارکنان و کل سیستم می پندارند و رفتاری از آن ها سر می زند که نتیجه اش از بین رفتن انگیزه کارکنان و است. ✅ اصولاً کار از جایی اشکال پیدا می کند که فرد در مقام می خواهد به جای اِعمال قوانین، ضوابط و اصول سازمانی بر اساس سلایق و علایق خود رفتار کند. بدین صورت شایستگی ها ضایع می شود و منابع هرز می رود، «آشنا گزینی» جانشین «شایسته گزینی» می شود و مدیر خود را صاحب حق در همه امور می داند و بدین صورت مدیون سازمان و ذیربطان آن می گردد. چون عمر مدیریت ها کوتاه است و دنیا آن چنان که برخی گمان می کنند ارزشی ندارد چه زیان کار است فردی که خود را اینگونه بدهکار خدا و خلق خدا نماید. 🔺منبع: ، 🔻پنجشنبه ۹ آذرماه ۱۴۰۲، شماره ۴۰۹۷ www.modiryar.com @modiryar
✍ گاهی باید پذیرفت ✅ «پذیرفتن» یکی از مهم ترین راه های و رهایی است. گاهی باید پذیرفت. شاید این جمله برای شما عجیب و غریب باشد ولی واقعیت دارد. بپذیرید کلی از رویاها و آرزوهای شما تحقق نمی یابد، بپذیرید خیلی از افرادی که به آن ها خوبی کرده اید فراموش می کنند یا به جای خوبی در حق شما بدی می کنند، قبول کنید گاهی دنیا تمام زورش را می زند تا حال شما را خراب کند و زندگی تان تلخ باشد، خیلی وقت ها چرخ روزگار مطابق میل من و شما نمی چرخد و موارد بسیاری است که دیگران سعی می کنند شایستگی ها و توانایی های ما را نفی کنند، نادیده بگیرند و برای پوشش حقارت خود دست به تحقیر و تخریب ما بزنند. ✅ قبول کنید که گاهی حتی نزدیک ترین، عزیزترین و بهترین افراد زندگی شما قدرتان را نمی دانند، محبت شان را از شما دریغ می کنند و به راحتی شما را سر بازار بی وفایی می فروشند و نادیده می گیرند. درست است که زندگی در جای خود بسیار زیباست و خیلی وقت ها می تواند برای ما شادمانی و را به همراه آورد ولی هرگز بدون درد و رنج نخواهد بود. اگر تمام تلاش خود را کردید و بر رنج یا دردی پیروز نشدید دست از مبارزه بی اساس و بی سرانجام بردارید و قبول کنید این ها رنج های واقعی زندگی شماست که هرگز نمی شود انکار کرد، نایده گرفت و با آن گلاویز شد. ✅ رنج های زندگی خود را بپذیرید، قبول کنید و در آغوش بکشید و فراموش نکنید که شما تنها نیستید که درد و غمی دارید، همه ی آدم ها در زندگی رنج هایی دارند که تا انتهای عمر آن ها را رها نمی کند. وقتی این ها را بپذیری زندگی را همان طور که واقعیت دارد می بینی، سطح توقعات خویش را تعدیل و تصحیح می کنی و در درون خود به روشنی می یابی که همواره فرای آن چه دوست داریم اتفاقاتی رخ می دهد که از ما خارج است و اگر راه درست مواجهه با آن ها را یاد نگیریم زندگی برایمان بسیار سخت و شاید حتی غیر ممکن خواهد بود. هر چند تلخ اما این رسم روزگار است که همه ی آن هایی که دوست شان داریم ما را دوست ندارند و همۀ آن چه خوبی کرده ایم خیلی زود به سوی ما بر نمی گردد. ✅ گاهی روال ها و روندهایی وجود دارد که با تنظیمات ذهنی و فکری ما مطابقت ندارد. خیلی به خودتان سخت نگیرید و به دنبال کشف همه ی این پیچیدگی ها نباشید. در غیر این صورت نارضایتی و ناامیدی شما را فرا می گیرید و احساس لذت و مطلوبیت زندگی شما کاهش می یابد. باید همه ی توان و تلاش خویش را برای رونق و زیبایی زندگی به کار بگیریم، هر چه در چنته داریم رو کنیم، سالم و خالص باشیم و همواره به آن چه رضای الهی است کنیم. ✅ زندگی خوب در بی رنجی و بی دردی تعریف نمی شود بلکه واقعیت یک زندگی سالم پذیرفتن همه ی نعمت ها و محدودیت هایی است که وجود دارد و ما مکلفیم از فرصت نعمت ها برای کاستن محدودیت ها و ایجاد و ساختن یک مناسب و سالم استفاده کنیم. گاهی باید کوله بارت را بر زمین بگذاری، برخی از خواسته هایت را هر چقدر هم که برایت مهم و ارزشمند است نادیده بگیری و قبول کنی آن چیزی که دنبالش هستی تحقق نمی یابد. باید منطقی تر از همیشه باشی و برای آرامش روح و روان خود محدودیت ها، ناممکن ها و نشدنی ها را به رسمیت بشناسی و توقع زیادی نداشته باشی. 🔺 منبع: ، 🔻پنجشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۲، شماره ۹۹۱ www.modiryar.com @modiryar
داستان بی قراری 🔴 بی قراری ✅ زندگی در عصر حاضر پر از چالش و است. چه روزهای پرشماری که قلب ها در سینه ها آرامش ندارند و آدمی ناخودآگاه هر لحظه در انتظار اتفاق یا خبر بدی است که شاید هیچ گاه هم به وقوع نپیوندد. اما چه می شود از یک طرف خاصیت زندگی های امروز است که گویی در آن همه چیز روی دور تند قرار گرفته است و از طرف دیگر فناوری های پیچیده، هیجانات کاذب، رسانه ها و هیاهوهای گسترده ای که شاید بییشتر آن ها در ذات خود استرسی هم نداشته باشند ولی اثرات و پیامدهایی دارند که قرار را از انسان می گیرد و در دلش شور و تلاطم ایجاد می کند. ✅ دلیل دیگر ناآرامی ها ریختن قبح گناه و فراگیر شدن بسیاری از ناهنجاری های اخلاقی است که سبب می شود لوح سفید ضمیر انسان را تیره و تار نماید و آرامش را از او سلب کند. فساد مالی و اداری، دروغ و غیبت، ربا و ریا، بی حیایی و بی بند و باری و هر چیز دیگری که در نهاد خود با فطرت پاک آدمی در تضاد است در صورتی که رواج یابد درون انسان را به هم می ریزد و آرام جان او را می گیرد. گاهی آدمی واقعی زندگی را فراموش می کند و از یاد می برد که این دنیا محل گذر است و نباید به آن دل بست و برایش بیشتر از آن چه که شایسته یک زندگی کوتاه و موقت است دغدغه داشت. 🔴 دلیل این همه ناآرامی ✅ دلیل این همه بیقراری و را هم در درون انسان جستجو کنید و هم در محیط پیرامون زندگانی اش. هر شخصی در طول زندگی دچار مشکلاتی می‌شود که آن‌ها دست مایه ایجاد استرس، عصبانیت، ترس و دلشوره در او می‌شوند. از یک طرف مسائل و چالش های محیطی است که در رأس آن پدیده های فناورانه و رسانه های رنگارنگی است که در ذات خود هیجانات کاذب ایجاد می کند، همچنین می توان به دغدغه های معیشتی و اقتصادی اشاره کرد که زندگی عادی را تحت تأثیر قرار می دهد. و از طرف دیگر درون نهاد انسان است که شاید در مرور زمان به دلایل مختلف از اخلاق و معنویت فاصله گرفته و بسیاری از مناسک و زمان هایی را که صرف ارائه ✅ خدمات اجتماعی خدمت به خلق، و در بیان عامیانه تر مسائل معنوی می کردند را صرف امور دیگری از جمله فضای مجازی، ترافیک، شبکه های اجتماعی و مسائلی از این دست می کنند. از این رو هیچ گاه به ذهن و ضمیر خود فرصت التیام و آرامش نمی دهند و همواره همانند امواج دریا در تلاطم هستند. و وقتی برای پرداختن به خویشتن و پرورش مواردی که روح را جلا می دهد و آرامش را مهمان قلب انسان می نماید اختصاص نمی دهند. به طور یقین زمان هایی از زندگی وجود دارد که استرس، ترس و دلشوره انسان را مغلوب می کند که باید برای غلبه بر آن راهکار مناسبی پیدا کرد. 🔴 برای آرامش قلبی و ذهنی ✅ نباید فراموش کنیم هر چقدر هم و اعتماد انسان ها به اصول اخلاقی و معنوی کمرنگ شود باز هم از نیازشان به آن ها نه تنها کم نمی شود بلکه روز به روز افزایش می یابد. حتی اگر از آن بی خبر باشند، یا آن را نفی کنند یا به آن اعتقادی نداشته باشند. خداوند در قرآن کریم به انسان توصیه می کند که نماز را برای ذکر و یاد خدا به پا دارد: «أَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي» سپس همین ذکر را برای دلگرمی و آرامش قلب به فرزندان آدم بشارت می دهد: «أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» و در نهایت مومنانی که با نفس مطمئن این پیوند را با معبود خویش برقرار کنند را در زمره بندگان و برگزیدگان خویش در حالی که آن ها از خدا راضی هستند و خدا از آن ها راضی است به بهشت فرا می خواند: ✅ «يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً فَادْخُلِي فِي عِبادِي وَ ادْخُلِي جَنَّتِي» این قرار و آرامش ارزشمند حاصل پیوند انسان با معبود و فطرت خویش است که او را یاری می کند در زندگی خویش آرامش داشته باشد و با توکل به ذات اقدس الهی پشتوانه ای محکم و قابل اتکا برای خودش فراهم نماید. پس باید در میان این همه هیاهوی مادی و جنجال های رسانه ها انسان برای انس با ، عبادت و تفکر زمانی را اختصاص دهد تا آرامش قلبی و ذهنی را برای خود فراهم سازد. 🔺منبع: ، 🔻یکشنبه ۱۹ آذر ۱۴۰۲، شماره ۴۱۰۵ www.modiryar.com @modiryar
✍ پوستین وارونه ✅ «در آن روز اسلام را بيش از هر زمان ديگر تبليغ مي‌كنند. اما اين تبليغ به وسيله نااهلان و نادانان دين به دنيافروش انجام مي‌گيرد و اسلامي به ديگران عرضه مي‌كنند كه چون پوشيدن پوستين وارونه‌اي‌ است.» این جمله تأمل برانگیز بخشی از فرمایش امام علی علیه اسلام در خطبه ۱۰۷ است. دقیقاً همان جایی که حضرت با چشم بصیرت و مردم شناسی فرای زمان و پرده های غیب را می بیند ✅ و به روشنی و درستی برای و مردمان آن به تصویر می کشد. «پوستين» ظاهر و نمای بسیار زیبایی دارد دارد اما درونش به شدت نازیبا است. اگر فردی ظاهر زيبايش را ببيند جذب آن مي‌شود و مایل است به هر قيمتي آن را به دست ‌آورد و بپوشد، ولي اگر جهت وارونه آن را ديد، تعلق خاطر پیدا نمی کند و از آن مي‌گريزد. ✅ در کلام بزرگان و اوتاد همواره این موضوع به مسلمانان تذکر داده می شود که اسلام را با عمل شايسته و زيباي خود تبليغ كنيد، نه با زبان‌هايي كه در گفتار سنگ خارا را مي‌شكند و در رفتار آب را هم نمي‌بُرد. این در واقع توصیه ای است برای اخلاص در عمل، همراهی رفتار با گفتار، عدم فاصله بین ادعا و عمل و تکریم اخلاق و انسانیت و پرهیز از تناقض. مگر می شود فرزند آدم ادعای انسانیت و داشته باشد ولی با زبانش دیگران را بیازاد، ✅ در فکر و ذهنش مردم را خوار بشمارد، بیت المال را تضییع کند، حقوق دیگران را پایمال نماید و منافع شخصی خود و اطرافیانش را به مصالح عمومی و اجتماعی ترجیح دهد؟ خصوصاً عده ای که ظاهر مسلمانی به خود می گیرند، دم از اسلام می زنند، مسئولیتی دارند و در جایی مصالح و منافع مردم در اختیار آن هاست باید بیشتر از دیگران مراقب خود باشند و و اجتماعی پیشه کنند. ✅ یکی از فضیلت‌های اخلاقی که اثرات ویژه ای در رشد و بالندگی آدمی دارد، صداقت و اخلاص در گفتار و رفتار است. انسان‌ها به گونه ای خلق شده اند که با توجه به نیازمندی‌های گسترده ی روحی و جسمی مجبور هستند به صورت اجتماعی زندگی کنند. بدون شک چیزی که تدوام و مطلوبیت چنین حیاتی را ضمانت می نماید، درستکاری میان آحاد است. ✅ از این رو در صورتی که همه ی فعالیت های انسان بر مبنای و درستکاری بنا نهاده شود و از هرگونه کژی و ناراستی مبرا باشد، زمینه‌های نیک بختی و ارزشمندی او فراهم می‌آید، به صورتی که گشوده شدن پنجره های کمال و بهروزی به روی جامعه بشری، تنها با استوار کردن پایه همه فعالیت ها بر صداقت و پاکی فراهم می‌شود. ✅ بر اساس آموزه های دینی بالاترين درجه اين است که درون و یا به اصطلاح باطن انسان در پاکي و درستي به نقطه اي مي رسد که هرگز پروايي ندارد اگر باطن او ظاهر شود و نگرانی ندارد از کيفرش اگر پنهان گردد. به تعبیر ساده تر انسان از لحاظ درجه پاکي و اخلاص باطن به نقطه اي مي رسد که ظاهر و باطنش يکي مي شود و صدق و سلامت در گفتار و کردار او قابل مشاهده خواهد بود. ✅ خصوصاً این موارد زمانی اهمیت بیشتری می یابد که فردی در جایگاه می نشیند و مسئولیت و هدایت گروهی از افراد جامعه در اختیار اوست و مصالح و منافع مردم را تعیین می کند. در این صورت علاوه بر مراقبت و نظارت ویژه بر عملکرد خود باید از اثرات تصمیمات، رفتار و گفتارش در باور و مراتب اخلاق و گفتار آن هایی که با او در ارتباط هستند و به گونه ای از او تبعیت می کنند نیز با خبر باشد و حساسیت بیشتری نسبت آن نشان دهد. 🔺منبع: ، 🔻پنجشنبه ۲۳ آذر ۱۴۰۲، شماره ۹۹۲ www.modiryar.com @modiryar
فرای دوست داشتن ✅ کلام آخر را همین ابتدا عرض می کنم: باور کنید دوست داشتن کافی نیست. «فرای دوست داشتن» عوامل و مسائلی هست که از خود دوست داشتن اهمیت بیشتری دارد. در ارتباط با فرزندان، والدین، نزدیکان، همکاران، دوستان و یا هر عزیز دیگری که در زندگی شما وجود دارد و او را دوست دارید نیک بدانید که فرای امور مهمی است که از خود آن به مراتب اهمیت بیشتری دارد. ✅ احترام گذاشتن، عاقبت اندیشی، ادب و تربیت، عزت نفس، ایمان و تقوا و از همه مهم تر اخلاق و انسانیت در مورد عزیزان تان قطعاً اهمیت بیشتری از دوست داشتن دارد. اگر مهر و به فردی سبب شود چشم ما بر بدی ها، کاستی ها، ضعف ها، نقاط منفی وی بسته شود و همواره و بدون چون و چرا او را تأیید نماییم آرام آرام در وی این توهم ایجاد می شود که همه ی آن چه به زبان می آورد و همه ی رفتارهایی که از خود نشان می دهد صحیح است. ✅ بدین ترتیب فرد ممکن است در مواردی که دارای کمبود و کاستی است با سرعت به پیش برود و خود را به ورطه ضرر و نابودی برساند. شاید بهترین مثال در این رابطه فرزندان باشند. بسیاری از پدرها و مادرها هستند که علاقه ی شدیدی به فرزندان خود دارند. به گونه ای که هیچ گاه نمی توانند آن ها را گریان و ناراحت ببینند یا خواسته ی آن ها را اجابت نکنند. ✅ این امر سبب می شود فرایند تربیت کودک به اصطلاح مختل شود و در مسیر زندگی و فراز و فرودهای آن با ناتوانی مواجه گردد و از نظر اصول ادبی برایش مشکلاتی ایجاد شود. شاید برای همین است که در گذشته ها مَثَل معروفی وجود داشت که می گفتند: «تربیت فرزند از خود فرزند مهم است» این بدان معنا بود که والدین در مسیر تکامل ذهنی و اخلاقی کودکان خود باید به گونه ای تلاش کنند که انسانی با و دارای رفتار مناسب بار آورند. ✅ ایجاد تعادل و توزان بین عواطف و منطق در زندگی و مراوده با دیگران امری ضروری است که هیچ یک نباید قربانی دیگری شود. انسان ها در عین حال که باید به اصول و مبانی اخلاقی وفادار باشند نیازمند بهره مندی از سطح قابل قبولی از توجه و احساسات نیز هستند. پس بسته به سطح ارتباطی که با ما دارند باید رفتار خود با دیگران را به گونه ای تنظیم کنیم که هم مورد توجه قرار گیرد و هم از نظر عاطفی و حسی حق آن ها تضییع نگردد. ✅ مسأله مهم در این رابطه رفتارها یا دیدگاه های افراطی و تفریطی است که در هر یک از آن ها یکی تضییع یا قربانی دیگری می شود که در هر دو حالت آسیب های ارتباطی فراوانی را به دنبال خواهد داشت. در زندگی امروز برای «انتخاب درست» در تصمیمات اساسی زندگی باید عقل و احساسات در کنار یکدیگر قرار بگیرند. عقل قاعدتاً نقش منطقی را برعهده دارد و به شما یاری می دهد تا انتخاب های هوشمندانه ای داشته باشید، در حالی که قلب کنترل کننده احساسات است و بر مبنای احاساست گاهی ممکن است در تضاد با اصول منطقی باشد. ✅ لذا انسان باید و حل مسأله را داشته باشد تا در شرایط مختلف زندگی، در مواجهه با سایر انسان ها و همچنین هنگام برخورد با مشکلات و چالش های فراوانی که در مسیر زندگی خود با آن ها روبه رو می شود، بتواند تعادل و توازن بین عقل و قلب خود ایجاد کند. البته انجام دادن این کار همیشه به سادگی صورت نمی پذیرد و نیازمند تمرین و کسب مهارت های لازم است. 🔺منبع: ، 🔻پنجشنبه ۳۰ آذر ۱۴۰۲، شماره ۹۹۳ www.modiryar.com @modiryar
✍ به وقت انتقام ✅ آن جا که جاه و مقام یافتید و زمانه قدرت و اراده ی امور را به شما بخشید و می توانستید به سختی انتقام بگیرید و آن هایی که ظلم یا بدی در حق شما کرده اند را سر جای خودشان بنشانید و به سختی مجازات کنید، دقیقاً همین جا هنگامه ی صبر و گذشت است. «به وقت انتقام» بر خود مسلط باشید، نفس عمیق بکشید، بگذارید و بگذرید و با خدا معامله کنید و امور خود را به او واگذار کنید تا «لذتی که در عفو هست» را بچشید و مشق بزرگی و کرامت بکنید. به راستی چه زیباست آن جایی که انسان قدرت دارد تا بدی را به بدترین شکل ممکن پاسخ دهد بر خودش و نفسش مسلط شود، خشم خود را فرو ببرد، از مردم بگذرد و نام خود را جز اهالی درج نماید و جواب بدی را با بدی ندهد. ✅ مکافات و مجازات در حیطه ی نقش ها و وظایف انسان ها نیست پس آن را به کسی واگذار کنید که خود بر همه ی بندگان و رفتار و کردار آن ها است، شاهد و قاضی است و در وقت لازم به بهترین شکل حق هر کسی را کف دستش می گذارد و پاداش نیکوکاران را چند برابر بیشتر به آن ها می دهد. من اعتقاد دارم خدا هست، می بیند، حمایت می کند، برایم کافی است و از هر خیر و نیکی انسان به بهترین شکل تجلیل به عمل می آورد. پس چرا باید خود را درگیر خشم و انتقام نمایم و تلخی و شدت آن را تحمل کنم و به جان بخرم وقتی قرار است زمانه به بهترین شکل خیر و شر عمل انسان ها را به سوی خودشان بازگرداند. ✅ در کنزالاعمال حدیثی از (ص) نقل شده است که می فرماید: «هنگامی که بندگان در پیشگاه خدا می‏ایستند، ندا دهنده‏ای ندا دهد: آن کس که مزدش با خداست برخیزد و به بهشت رود. گفته می‏شود: چه کسی مزدش با خداست؟ می‏گوید: گذشت کنندگان از مردم.» بخشش زهر کینه را از وجود انسان پاک می کند، به التیام یافتن ارتباطات آسیب دیده بین افراد کمک می کند، دشمنی ها را از بین می برد و عاقبت به سلامت و آرامش انسان می انجامد. درک این موضوع که بخشش چیست و چه اثراتی دارد بسیار مهم است و گام حیاتی در فرایند گذر کردن از مردم به حساب می آید. پس سعی کنید برای بخشش تعریف مشخصی داشته باشید که با مکارم اخلاقی و باورهای مذهبی، خانوادگی و شخصی شما سازگار باشد. ✅ در بخشش را این گونه تعریف کرده اند: «بخشش تصمیمی آگاهانه و عمدی برای رهایی از احساس رنجش یا انتقام نسبت به فرد یا گروهی است که به شما آسیب رسانده اند. بدون توجه به اینکه آیا واقعا مستحق بخشش شما هستند یا خیر» وقتی شما کسی را می بخشید به معنای این نیست که اشتباه و خطایی را که در حق شما انجام داده است، انکار کنید. گذشت کردن نه به معنای فراموش کردن است و نه به معنای انکار خطای دیگران. بخشش شما را مجبور نمی کند که با شخصی که به شما آسیب رسانده است پیوندی دوباره ایجاد کنید، اگر چه می تواند به ترمیم یک رابطه آسیب دیده کمک کند. ✅ در واقع شما با گذشت کردن و عدم روحیه از تکرار رفتار نامطلوب و استمرار فضای غبار آلود در ارتباطات جلوگیری می کنید و با عبرت گرفتن از اتفاقات محیطی بدون کینه و هیجانات کاذب به سمت رفتار منطقی، عقلانی و در عین حال سالم و مطلوب حرکت می کنید. بخشیدن و گذشت کردن به این معنا نیست که طرف مقابل شما لزوماً ارزشمند و شایسته است بلکه بیانگر قدرت تسلط شما بر خویشتن و بزرگی و کرامتی است که شما از آن بهره مند هستید. 🔺منبع: ، 🔻پنجشنبه ۷ دیماه ۱۴۰۲، شماره ۹۹۴ www.modiryar.com @modiryar