eitaa logo
Modiryar | مدیریار
201 دنبال‌کننده
5هزار عکس
793 ویدیو
2 فایل
• پایگاه جامع مدیریت www.modiryar.com • مدیرمسئول دکتر مهدی یاراحمدی خراسانی @mahdiyarahmadi • مشاور @javadyarahmadi • اینستاگرام https://www.instagram.com/modiryar_com • تلگرام telegram.me/modiryar • احراز ارشاد http://t.me/itdmcbot?start=modi
مشاهده در ایتا
دانلود
دل که رنجید از کسی ✅ کمی آهسته تر قدم بردارید، با حیا راه بروید، تخت گاز نروید، مراقب حرف زدن ها و تیکه انداختن های خود باشید، چشم و ابرو بالا نیندازید، مراعات مردم را بکنید و در رفتار و گفتار خود اندازه نگه دارید که اندازه نکوست. بعضی ها زبان گزنده ای دارند، رفتارشان آزار دهنده است، خواسته یا ناخواسته دیگران را از خود می رنجانند، دل آن ها را می شکنند و بدون آن که متوجه باشند باعث رنجش و دلشکستن اطرافیانشان می شوند. آنجایی که به اطراف و اکناف خود بی تفاوت باشیم یا ملاحظه مردم، علایق و احترام آن ها را نکنیم شروع گمراهی در رفتار است و به همین سادگی می تواند ما را در مسیر انحطاط و قرار دهد. ✅ گاهی یک کلام و برخورد ساده سبب ایجاد و دلشکستگی در دیگران می شود و بلایی بر سر روح و روان آن ها می آورد که مدت ها حالشان را خراب می کند و شاید اصلاً قابل جبران نباشد. عده ای به غلط می پندارند حرف باد هواست و در هرجا و هر لحظه هر چه دلشان خواست می توانند به زبان بیاورند و حساب پس و پیش آن را نکنند. این گونه می شود که صبح از خانه خارج می شوند تا شب باعث رنجش دیگران می شوند و حس و حال منفی را به آن ها انتقال می دهند. این مهم در آموزه های اخلاقی و دینی نیز بسیار مورد توجه و تأکید قرار دارد. ✅ در برخی از آیات راه هایی که ممکن است موجب شکستن دل انسان شود مورد اشاره قرار گرفته اند: ▪عیب جویی: «وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَکُم‏؛ (حجرات، ۱۱)» ▪با تکبر و غرور راه رفتن: «لا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحا؛ (لقمان، ۱۸)» ▪روی از دیگران برگرداندن: «وَ لا تُصَعِّرْ خَدَّکَ لِلنَّاس‏؛ (لقمان، ۱۸)» ▪یکدیگر را با نام زشت خواندن: «وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقاب؛ (حجرات، ۱۱)» ▪سر از کار دیگران در آوردن و غیبت کردن: «وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا یغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضا؛ (حجرات، ۱۲)» ▪مسخره کردن دیگران: «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی‏ أَنْ یکُونُوا خَیراً مِنْهُمْ ‏؛(حجرات، ۱۱)» ✅ همواره نحوه برخورد برخی از افراد فکر آدم را مشغول و چالش ذهنی جدی ایجاد می کند؛ به راستی کسانی که کسی را له می کنند، بنده ای را نادیده می گیرند، آن هایی که کاخ آرزوهای دیگران را به ویرانه ای مبدل می سازند، شمع امید کسی را فوت می کنند، گوش خود را می بندند تا صدای شکستن دل دیگران را نشنوند، این نوع از آدم ها دستانشان را به سوی کدام آسمان دراز می کنند تا برای خوشبختی خود دعا کنند؟ به راستی برای این دسته افراد رویی پیش خداوند مهربانی که بندگانش را دوست دارد باقی می ماند؟ به طور کلی شکستن دل انسان دیگر (که در آموزه های ما احترام او را بیش از کعبه تعبیر کرده اند)، دارای آثار و جنبه های بسیاری است، ✅ دل که رنجید از کسی به سادگی التیام نمی یابد، اثر آن بعضاً مدت ها و شاید تا آخر عمر فرد باقی می ماند و ممکن است هیچ گاه قابل جبران نباشد. بنابراین انسان باید مراقب باشد تا دلی را شکسته و خاطری را آزرده نسازد. اگر ناخواسته این اتفاق رخ دهد باید خیلی زود به دنبال دلجویی و جبران آن باشد و رضایت شخص را جلب کند زیرا تنها استغفار و طلب آمرزش کافی نیست. حسن ختام این نوشتار دو بیت زیبا از در همین رابطه است که این گونه می سراید: (دل که رنجید از کسی خرسند کردن مشکل است شیشه ی بشکسته را پیوند کردن مشکل است کوه را با آن بزرگی می توان هموار کرد حرف ناهموار را هموار کردن مشکل است) 🔺منبع: ، 🔻پنجشنبه ۲۵ آبان ماه ۱۴۰۲، شماره ۹۸۸ www.modiryar.com @modiryar
✍ خر مراد ✅ بر سوار شده و یکه تازی می کنند و در خیال خام خود می پندارند خرشان اسب چاپار است که کیلومتر ها از پل گذشته و حالا حالاها از نفس نمی افتد. متکبرانه جای باد، طوفان به غبغب انداخته، در میانۀ میدان نعرۀ مستانه می زنند و پشت چشم نازک می کنند و بی خیال دیگران تنها هَمُّ و غَم شان کیسه‌ی گود و بی‌ته جيبشان است و توهم دارند که هر کاری دلشان می خواهد می توانند بکنند و هرگز دست کسی به آن ها نمی رسد. غافل از این که دست بالای دست بسیار است و دست خدا هم بالای همۀ دست ها. ✅ حالا که دور دور شماست و چرخ روزگار مطابق میل تان می چرخد تاخت بتازید و به روی خودتان هم نیاورید که دیگران بیشتر از شما آدم اند و حق و سهمی دارند. فقط حواستان باشد حالا که خیری نمی رسانید لااقل سرتان تنها در آخور خودتان باشد و پای در کفش مردم نکنید، با آبروی آنها بازی نکنید، به زندگی این و آن چشم نداشته باشید و سیب سرخ دست بچه یتیم را چپ چپ نگاه نکنید تا بیش از این دنیای مردم و آخرت خودتان خراب نشود. خودتان خوب می دانید که عاقبت است و عذاب خدا ناجور. ✅ می دانید؟ قطعاً نمی دانید در غیر این صورت این گونه رفتار نمی کنید. نمی دانم عده ای را چه می شود تا قدرتی به دست می گیرند یا چرخ روزگار به مراد آن ها می چرخد گویی خدا را فراموش می کنند و به اصطلاح می افتند به جان مردم! آزار و اذیت کردن، از موقعیت سو استفاده کردن، تکبر و فخر فروشی، بد رفتاری و بد اخلاقی کردن با مردم و یا هر چیز دیگری از این دست که نشان از تازه به دوران رسیدن آن ها دارد و آزار رسیدن به . ✅ نباید فراموش کرد همه ی مواهب و قدرت های دنیایی کوتاه است و بی اعتبار و هر انسانى از آن نظر که انسان است باید داراى خُلق ها و خوی هاى پسندیده و بزرگوارانه باشد. پس چقدر حیف می شود آدمی به جای این که آن را فرصتی برای خدمت بداند طعمه ای برای لذت جویی و خود پندارد. بدین گونه خیلی زود از چشم همه می افتد و آه و نفرین برای خودش درست می کند. شاید سخن کلیشه ای به نظر برسد ولی واقعیتی است که به دلیل فراموشی انسان ها باید مکرر تذکر داد و تکرار کرد. ✅ هیچ قدرت و مقامی، هیچ مال و ثروتی دوام ندارد و حتی اگر طولانی مدت هم برای آدمی بماند باید دیر یا زود گذاشت و رفت. (ع) می فرمایند:« محبت به مردم نیمی از عقل انسان است». در واقع بخش مهمی از زندگی موفقیت آمیز و خردمندانه، برخورد صحیح با مردم است، عقل و دین ما را به رفتار محبت آمیز دعوت می کنند همچنین دعوت به همکاری و یاری رساندن به افراد نیازمند از دستورات دین و آموزه های معصومین (ع) است. هر کس نعمت خدا بیشتر نصیبش شود، نیاز مردم به او بیشتر است. ✅ پس هر کس حق آن نعمت ها را طبق رضاى خدا ادا کند (و وظایفش را در باره نعمت های موجودش انجام دهد)، نعمت هاى خویش را ماندگار و پایدار ساخته است. و هر کس چنین نکند (و وظایف مالى و امکاناتى خود را انجام ندهد)، نعمت هاى خدا داد را در معرض نابودى و زوال قرار داده است. احسان و نیکی به مردم در حقیقت بازگشت به خویشتن است زیرا بدین گونه آدمی شخصیت خود را کامل می کند و در تحقق خود می کوشد. نیکی به مردم مانع نزول بلا و موجب برطرف شدن سختی ها و مشکلات می شود و از همه مهم تر محبوبیت در پیشگاه خداوند متعال را که منشا رحمت های بی کران اوست به ارمغان می آورد. 🔺منبع: ، 🔻پنجشنبه ۲ آذرماه ۱۴۰۲، شماره ۹۸۹ www.modiryar.com @modiryar
تب و مرگ ✅ «برای کسی بمیر که برایت تب کند» حکایت تلخ بده و بستان عاطفی است. دقیقاً همان جایی که بی محابا محبت می کنی و قدر و ارزش آن از سوی دیگران دانسته نمی شود و برای آن ارج و احترامی قائل نیستند این ضرب المثل قدیمی به دل می نشیند. اما تلخ است. خیلی هم تلخ است. این یعنی رسم محبت و مهربانی تنها زمانی برقرار باشد که آدمی پاسخی از طرف مقابل دریافت کند حتی اگر میزان آن کمتر از محبت ماست. گاهی انسان می ماند چه کاری درست است. واقعاً اگر این گونه باشد چیزی از اخلاص در احساس و محبت ناب باقی می ماند؟ یا اینکه آدمِ مهربان صرفاً وقتی معنا می یابد که کسی قدر عاطفه، مهرورزی و فداکاری او را بداند و حداقل اندازه ای از آن را جبران نماید در غیر این صورت نباید از سر مهربانی یا هر چیز دیگری به دیگران خوبی کرد یا برایشان کاری انجام داد و به آن ها حس خوبی هدیه کرد. ✅ به راستی اگر این گونه باشیم و همواره صبر کنیم تا اطمینان حاصل نماییم فداکاری و بروز نیکی و احساس ما دیده می شود و متقابلاً تمام یا بخشی از آن جبران می شود آرام آرام رسم مهربانی ور می افتد و آدمی حتی برای نیکی کردن در حق عزیزانش باید چرتکه بیاندازد و حساب و کتاب نماید. من فکر می کنم باید از این مرحله گذر کرد، پرواز کرد به آسمان و از جایگاهی بسیار رفیع تر به این موضوع پرداخت. اگر بخواهم کمی شفاف تر برایتان بگویم باید عرض کن ایها الناس! بیشتر مردمان این زمانه قدر محبت را نمی دانند، جواب خوبی را با خوبی نمی دهند، یکی به آن ها بدهی دومی را هم طلب می کنند، تا فرصت پیدا کنند از شما استفاده می کنند و در وقت نیاز پشت شما را خالی می کنند، تنهایتان می گذارند و کاری به کارتان ندارند. ✅ پس برای آن ها هرگز کاری انجام ندهید. اگر می خواهید بمیرید تا برای شما تب کنند بسی اشتباه و خطاست. چون وقتی بمیرید هر چقدر هم قبلش به شما قول داده باشند برایتان تب کنند زیر حرفشان می زنند و بدون آن که سر مزارتان حاضر شوند حلوای عزایتان را با ولع خواهند خورد. پس خالص و بی ریا مهربان باشید، عشق بورزید، مهربانی کنید و تنها و تنها خدا را در نظر داشته باشید، با او معامله کنید و طرف حسابتان صرفاً کسی باشد که از روی فضل به شما محبت می کند و جواب نیکی هایتان را ده برابر جبران می کند. به بندگان و مخلوقات خدا محبت کنید نه به مردم! که مردم فراموش کار هستند و بیشتر آن ها قدر محبت شما را به شایستگی نمی دانند. ✅ اگر برای اجرای فرمان خدا به خلق خدا خدمت و محبت روا دارید، به آن ها نیکی کنید و «در دجله اندازید» بدون شک روزی ایزد «در بیابان شما دهد باز». به حساب خدا و در راه خدا کارکنید هم او که معبودی بی همتاست، از پدر و مادر به شما مهربان تر است و از رگ گردن به شما، خواسته ها، نیازها و علایق تان نزدیک تر، هیچ گاه فراموش نمی کند، بدی ها، عیب ها و کاستی های شما را می پوشاند، تا بتواند گذر می کند، می بخشد و نادیده می گیرد و در مقام بخشش، خوبی، احسان، فداکاری و مهربانی ده ها برابر جبران می کند و خود به شما برکت و رحمت ارزانی می دارد. هر کس برای دیگران تب کند یا بمیرد در نهایت پشیمان خواهد شد اما هر آن که برای رضای حق به دیگران محبت کند عاقبتش به خیر است و دلش گرم به پناهگاهی امن. 🔺منبع: ، 🔻پنجشنبه ۹ آذر ۱۴۰۲، شماره ۹۹۰ www.modiryar.com @modiryar
✍ گاهی باید پذیرفت ✅ «پذیرفتن» یکی از مهم ترین راه های و رهایی است. گاهی باید پذیرفت. شاید این جمله برای شما عجیب و غریب باشد ولی واقعیت دارد. بپذیرید کلی از رویاها و آرزوهای شما تحقق نمی یابد، بپذیرید خیلی از افرادی که به آن ها خوبی کرده اید فراموش می کنند یا به جای خوبی در حق شما بدی می کنند، قبول کنید گاهی دنیا تمام زورش را می زند تا حال شما را خراب کند و زندگی تان تلخ باشد، خیلی وقت ها چرخ روزگار مطابق میل من و شما نمی چرخد و موارد بسیاری است که دیگران سعی می کنند شایستگی ها و توانایی های ما را نفی کنند، نادیده بگیرند و برای پوشش حقارت خود دست به تحقیر و تخریب ما بزنند. ✅ قبول کنید که گاهی حتی نزدیک ترین، عزیزترین و بهترین افراد زندگی شما قدرتان را نمی دانند، محبت شان را از شما دریغ می کنند و به راحتی شما را سر بازار بی وفایی می فروشند و نادیده می گیرند. درست است که زندگی در جای خود بسیار زیباست و خیلی وقت ها می تواند برای ما شادمانی و را به همراه آورد ولی هرگز بدون درد و رنج نخواهد بود. اگر تمام تلاش خود را کردید و بر رنج یا دردی پیروز نشدید دست از مبارزه بی اساس و بی سرانجام بردارید و قبول کنید این ها رنج های واقعی زندگی شماست که هرگز نمی شود انکار کرد، نایده گرفت و با آن گلاویز شد. ✅ رنج های زندگی خود را بپذیرید، قبول کنید و در آغوش بکشید و فراموش نکنید که شما تنها نیستید که درد و غمی دارید، همه ی آدم ها در زندگی رنج هایی دارند که تا انتهای عمر آن ها را رها نمی کند. وقتی این ها را بپذیری زندگی را همان طور که واقعیت دارد می بینی، سطح توقعات خویش را تعدیل و تصحیح می کنی و در درون خود به روشنی می یابی که همواره فرای آن چه دوست داریم اتفاقاتی رخ می دهد که از ما خارج است و اگر راه درست مواجهه با آن ها را یاد نگیریم زندگی برایمان بسیار سخت و شاید حتی غیر ممکن خواهد بود. هر چند تلخ اما این رسم روزگار است که همه ی آن هایی که دوست شان داریم ما را دوست ندارند و همۀ آن چه خوبی کرده ایم خیلی زود به سوی ما بر نمی گردد. ✅ گاهی روال ها و روندهایی وجود دارد که با تنظیمات ذهنی و فکری ما مطابقت ندارد. خیلی به خودتان سخت نگیرید و به دنبال کشف همه ی این پیچیدگی ها نباشید. در غیر این صورت نارضایتی و ناامیدی شما را فرا می گیرید و احساس لذت و مطلوبیت زندگی شما کاهش می یابد. باید همه ی توان و تلاش خویش را برای رونق و زیبایی زندگی به کار بگیریم، هر چه در چنته داریم رو کنیم، سالم و خالص باشیم و همواره به آن چه رضای الهی است کنیم. ✅ زندگی خوب در بی رنجی و بی دردی تعریف نمی شود بلکه واقعیت یک زندگی سالم پذیرفتن همه ی نعمت ها و محدودیت هایی است که وجود دارد و ما مکلفیم از فرصت نعمت ها برای کاستن محدودیت ها و ایجاد و ساختن یک مناسب و سالم استفاده کنیم. گاهی باید کوله بارت را بر زمین بگذاری، برخی از خواسته هایت را هر چقدر هم که برایت مهم و ارزشمند است نادیده بگیری و قبول کنی آن چیزی که دنبالش هستی تحقق نمی یابد. باید منطقی تر از همیشه باشی و برای آرامش روح و روان خود محدودیت ها، ناممکن ها و نشدنی ها را به رسمیت بشناسی و توقع زیادی نداشته باشی. 🔺 منبع: ، 🔻پنجشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۲، شماره ۹۹۱ www.modiryar.com @modiryar
✍ پوستین وارونه ✅ «در آن روز اسلام را بيش از هر زمان ديگر تبليغ مي‌كنند. اما اين تبليغ به وسيله نااهلان و نادانان دين به دنيافروش انجام مي‌گيرد و اسلامي به ديگران عرضه مي‌كنند كه چون پوشيدن پوستين وارونه‌اي‌ است.» این جمله تأمل برانگیز بخشی از فرمایش امام علی علیه اسلام در خطبه ۱۰۷ است. دقیقاً همان جایی که حضرت با چشم بصیرت و مردم شناسی فرای زمان و پرده های غیب را می بیند ✅ و به روشنی و درستی برای و مردمان آن به تصویر می کشد. «پوستين» ظاهر و نمای بسیار زیبایی دارد دارد اما درونش به شدت نازیبا است. اگر فردی ظاهر زيبايش را ببيند جذب آن مي‌شود و مایل است به هر قيمتي آن را به دست ‌آورد و بپوشد، ولي اگر جهت وارونه آن را ديد، تعلق خاطر پیدا نمی کند و از آن مي‌گريزد. ✅ در کلام بزرگان و اوتاد همواره این موضوع به مسلمانان تذکر داده می شود که اسلام را با عمل شايسته و زيباي خود تبليغ كنيد، نه با زبان‌هايي كه در گفتار سنگ خارا را مي‌شكند و در رفتار آب را هم نمي‌بُرد. این در واقع توصیه ای است برای اخلاص در عمل، همراهی رفتار با گفتار، عدم فاصله بین ادعا و عمل و تکریم اخلاق و انسانیت و پرهیز از تناقض. مگر می شود فرزند آدم ادعای انسانیت و داشته باشد ولی با زبانش دیگران را بیازاد، ✅ در فکر و ذهنش مردم را خوار بشمارد، بیت المال را تضییع کند، حقوق دیگران را پایمال نماید و منافع شخصی خود و اطرافیانش را به مصالح عمومی و اجتماعی ترجیح دهد؟ خصوصاً عده ای که ظاهر مسلمانی به خود می گیرند، دم از اسلام می زنند، مسئولیتی دارند و در جایی مصالح و منافع مردم در اختیار آن هاست باید بیشتر از دیگران مراقب خود باشند و و اجتماعی پیشه کنند. ✅ یکی از فضیلت‌های اخلاقی که اثرات ویژه ای در رشد و بالندگی آدمی دارد، صداقت و اخلاص در گفتار و رفتار است. انسان‌ها به گونه ای خلق شده اند که با توجه به نیازمندی‌های گسترده ی روحی و جسمی مجبور هستند به صورت اجتماعی زندگی کنند. بدون شک چیزی که تدوام و مطلوبیت چنین حیاتی را ضمانت می نماید، درستکاری میان آحاد است. ✅ از این رو در صورتی که همه ی فعالیت های انسان بر مبنای و درستکاری بنا نهاده شود و از هرگونه کژی و ناراستی مبرا باشد، زمینه‌های نیک بختی و ارزشمندی او فراهم می‌آید، به صورتی که گشوده شدن پنجره های کمال و بهروزی به روی جامعه بشری، تنها با استوار کردن پایه همه فعالیت ها بر صداقت و پاکی فراهم می‌شود. ✅ بر اساس آموزه های دینی بالاترين درجه اين است که درون و یا به اصطلاح باطن انسان در پاکي و درستي به نقطه اي مي رسد که هرگز پروايي ندارد اگر باطن او ظاهر شود و نگرانی ندارد از کيفرش اگر پنهان گردد. به تعبیر ساده تر انسان از لحاظ درجه پاکي و اخلاص باطن به نقطه اي مي رسد که ظاهر و باطنش يکي مي شود و صدق و سلامت در گفتار و کردار او قابل مشاهده خواهد بود. ✅ خصوصاً این موارد زمانی اهمیت بیشتری می یابد که فردی در جایگاه می نشیند و مسئولیت و هدایت گروهی از افراد جامعه در اختیار اوست و مصالح و منافع مردم را تعیین می کند. در این صورت علاوه بر مراقبت و نظارت ویژه بر عملکرد خود باید از اثرات تصمیمات، رفتار و گفتارش در باور و مراتب اخلاق و گفتار آن هایی که با او در ارتباط هستند و به گونه ای از او تبعیت می کنند نیز با خبر باشد و حساسیت بیشتری نسبت آن نشان دهد. 🔺منبع: ، 🔻پنجشنبه ۲۳ آذر ۱۴۰۲، شماره ۹۹۲ www.modiryar.com @modiryar
فرای دوست داشتن ✅ کلام آخر را همین ابتدا عرض می کنم: باور کنید دوست داشتن کافی نیست. «فرای دوست داشتن» عوامل و مسائلی هست که از خود دوست داشتن اهمیت بیشتری دارد. در ارتباط با فرزندان، والدین، نزدیکان، همکاران، دوستان و یا هر عزیز دیگری که در زندگی شما وجود دارد و او را دوست دارید نیک بدانید که فرای امور مهمی است که از خود آن به مراتب اهمیت بیشتری دارد. ✅ احترام گذاشتن، عاقبت اندیشی، ادب و تربیت، عزت نفس، ایمان و تقوا و از همه مهم تر اخلاق و انسانیت در مورد عزیزان تان قطعاً اهمیت بیشتری از دوست داشتن دارد. اگر مهر و به فردی سبب شود چشم ما بر بدی ها، کاستی ها، ضعف ها، نقاط منفی وی بسته شود و همواره و بدون چون و چرا او را تأیید نماییم آرام آرام در وی این توهم ایجاد می شود که همه ی آن چه به زبان می آورد و همه ی رفتارهایی که از خود نشان می دهد صحیح است. ✅ بدین ترتیب فرد ممکن است در مواردی که دارای کمبود و کاستی است با سرعت به پیش برود و خود را به ورطه ضرر و نابودی برساند. شاید بهترین مثال در این رابطه فرزندان باشند. بسیاری از پدرها و مادرها هستند که علاقه ی شدیدی به فرزندان خود دارند. به گونه ای که هیچ گاه نمی توانند آن ها را گریان و ناراحت ببینند یا خواسته ی آن ها را اجابت نکنند. ✅ این امر سبب می شود فرایند تربیت کودک به اصطلاح مختل شود و در مسیر زندگی و فراز و فرودهای آن با ناتوانی مواجه گردد و از نظر اصول ادبی برایش مشکلاتی ایجاد شود. شاید برای همین است که در گذشته ها مَثَل معروفی وجود داشت که می گفتند: «تربیت فرزند از خود فرزند مهم است» این بدان معنا بود که والدین در مسیر تکامل ذهنی و اخلاقی کودکان خود باید به گونه ای تلاش کنند که انسانی با و دارای رفتار مناسب بار آورند. ✅ ایجاد تعادل و توزان بین عواطف و منطق در زندگی و مراوده با دیگران امری ضروری است که هیچ یک نباید قربانی دیگری شود. انسان ها در عین حال که باید به اصول و مبانی اخلاقی وفادار باشند نیازمند بهره مندی از سطح قابل قبولی از توجه و احساسات نیز هستند. پس بسته به سطح ارتباطی که با ما دارند باید رفتار خود با دیگران را به گونه ای تنظیم کنیم که هم مورد توجه قرار گیرد و هم از نظر عاطفی و حسی حق آن ها تضییع نگردد. ✅ مسأله مهم در این رابطه رفتارها یا دیدگاه های افراطی و تفریطی است که در هر یک از آن ها یکی تضییع یا قربانی دیگری می شود که در هر دو حالت آسیب های ارتباطی فراوانی را به دنبال خواهد داشت. در زندگی امروز برای «انتخاب درست» در تصمیمات اساسی زندگی باید عقل و احساسات در کنار یکدیگر قرار بگیرند. عقل قاعدتاً نقش منطقی را برعهده دارد و به شما یاری می دهد تا انتخاب های هوشمندانه ای داشته باشید، در حالی که قلب کنترل کننده احساسات است و بر مبنای احاساست گاهی ممکن است در تضاد با اصول منطقی باشد. ✅ لذا انسان باید و حل مسأله را داشته باشد تا در شرایط مختلف زندگی، در مواجهه با سایر انسان ها و همچنین هنگام برخورد با مشکلات و چالش های فراوانی که در مسیر زندگی خود با آن ها روبه رو می شود، بتواند تعادل و توازن بین عقل و قلب خود ایجاد کند. البته انجام دادن این کار همیشه به سادگی صورت نمی پذیرد و نیازمند تمرین و کسب مهارت های لازم است. 🔺منبع: ، 🔻پنجشنبه ۳۰ آذر ۱۴۰۲، شماره ۹۹۳ www.modiryar.com @modiryar
✍ به وقت انتقام ✅ آن جا که جاه و مقام یافتید و زمانه قدرت و اراده ی امور را به شما بخشید و می توانستید به سختی انتقام بگیرید و آن هایی که ظلم یا بدی در حق شما کرده اند را سر جای خودشان بنشانید و به سختی مجازات کنید، دقیقاً همین جا هنگامه ی صبر و گذشت است. «به وقت انتقام» بر خود مسلط باشید، نفس عمیق بکشید، بگذارید و بگذرید و با خدا معامله کنید و امور خود را به او واگذار کنید تا «لذتی که در عفو هست» را بچشید و مشق بزرگی و کرامت بکنید. به راستی چه زیباست آن جایی که انسان قدرت دارد تا بدی را به بدترین شکل ممکن پاسخ دهد بر خودش و نفسش مسلط شود، خشم خود را فرو ببرد، از مردم بگذرد و نام خود را جز اهالی درج نماید و جواب بدی را با بدی ندهد. ✅ مکافات و مجازات در حیطه ی نقش ها و وظایف انسان ها نیست پس آن را به کسی واگذار کنید که خود بر همه ی بندگان و رفتار و کردار آن ها است، شاهد و قاضی است و در وقت لازم به بهترین شکل حق هر کسی را کف دستش می گذارد و پاداش نیکوکاران را چند برابر بیشتر به آن ها می دهد. من اعتقاد دارم خدا هست، می بیند، حمایت می کند، برایم کافی است و از هر خیر و نیکی انسان به بهترین شکل تجلیل به عمل می آورد. پس چرا باید خود را درگیر خشم و انتقام نمایم و تلخی و شدت آن را تحمل کنم و به جان بخرم وقتی قرار است زمانه به بهترین شکل خیر و شر عمل انسان ها را به سوی خودشان بازگرداند. ✅ در کنزالاعمال حدیثی از (ص) نقل شده است که می فرماید: «هنگامی که بندگان در پیشگاه خدا می‏ایستند، ندا دهنده‏ای ندا دهد: آن کس که مزدش با خداست برخیزد و به بهشت رود. گفته می‏شود: چه کسی مزدش با خداست؟ می‏گوید: گذشت کنندگان از مردم.» بخشش زهر کینه را از وجود انسان پاک می کند، به التیام یافتن ارتباطات آسیب دیده بین افراد کمک می کند، دشمنی ها را از بین می برد و عاقبت به سلامت و آرامش انسان می انجامد. درک این موضوع که بخشش چیست و چه اثراتی دارد بسیار مهم است و گام حیاتی در فرایند گذر کردن از مردم به حساب می آید. پس سعی کنید برای بخشش تعریف مشخصی داشته باشید که با مکارم اخلاقی و باورهای مذهبی، خانوادگی و شخصی شما سازگار باشد. ✅ در بخشش را این گونه تعریف کرده اند: «بخشش تصمیمی آگاهانه و عمدی برای رهایی از احساس رنجش یا انتقام نسبت به فرد یا گروهی است که به شما آسیب رسانده اند. بدون توجه به اینکه آیا واقعا مستحق بخشش شما هستند یا خیر» وقتی شما کسی را می بخشید به معنای این نیست که اشتباه و خطایی را که در حق شما انجام داده است، انکار کنید. گذشت کردن نه به معنای فراموش کردن است و نه به معنای انکار خطای دیگران. بخشش شما را مجبور نمی کند که با شخصی که به شما آسیب رسانده است پیوندی دوباره ایجاد کنید، اگر چه می تواند به ترمیم یک رابطه آسیب دیده کمک کند. ✅ در واقع شما با گذشت کردن و عدم روحیه از تکرار رفتار نامطلوب و استمرار فضای غبار آلود در ارتباطات جلوگیری می کنید و با عبرت گرفتن از اتفاقات محیطی بدون کینه و هیجانات کاذب به سمت رفتار منطقی، عقلانی و در عین حال سالم و مطلوب حرکت می کنید. بخشیدن و گذشت کردن به این معنا نیست که طرف مقابل شما لزوماً ارزشمند و شایسته است بلکه بیانگر قدرت تسلط شما بر خویشتن و بزرگی و کرامتی است که شما از آن بهره مند هستید. 🔺منبع: ، 🔻پنجشنبه ۷ دیماه ۱۴۰۲، شماره ۹۹۴ www.modiryar.com @modiryar
اشیا گم شده یا پیدا شده؟! ✅ در حال ورود به بودم که تجمع تعدادی دانشجو در برابر ویترینی نسبتاً بلند توجه مرا به خود جلب کرد. ایستادم و کمی با دقت بیشتر به آن ها نگاه کردم. نمی دانم چرا تا به حال این ویترین را ندیده بودم یا اگر چشمم به آن خورده بود برایم اهمیت خاصی نداشت. بالای ویترین تابلویی نصب شده که روی آن نوشته شده بود: «اشیای پیدا شده». دانشجویان خانم یا آقا یکی یکی کتاب، کارت، قلم، کیف، شارژر، کلاه، دستکش یا هر چیز دیگری را که گم کرده بودند در میان وسایل این ویترین جستجو می کردند که شاید پیدا کنند. بعضی از آن ها گمشده ی خود را یافته و با لبخندی رضایت بخش از آن جا راهی کلاس می شدند و تعدادی هم بعد از چند دقیقه ای جستجو ناامید محل را ترک می کردند. این صحنه را که دیدم با خودم گفتم این جا محل اشیای گم شده ی افراد است یا اشیای پیدا شده آن ها توسط دیگران؟! ✅ البته که در کارکرد آن تفاوتی هم وجود ندارد. سپس این اتفاق فکر مرا به نکته ای مشغول کرد. در نگاهی کلان تر آدمی در زندگی خود چیزهای زیادی دارد که ممکن است از سر غفلت، سردرگمی، شلوغی و یا ... گم کند و از دست بدهد و بعداً مجبور شود دنبال آن ها بگردد. البته معلوم نیست که دوباره بتواند آن را پیدا کند، به دست آورد یا خیر؟ به بیان دیگر آدمی در مرور زمان و به فراخور مسائل و پدیده های مختلف زندگی و محیطی ممکن است چیزهای زیادی را که دوست دارد و بدان ها تعلق خاطر و نیاز دارد گم کند یا از دست بدهد که گاهی با وجود همه ی سختی هایی که بخاطر فقدان آن ها متحمل می شود به دلیل گرفتاری های ذهنی و روحی می کند و حتی متوجه نبودن آن ها هم نمی شود. نعمت ها و مواردی همچون سلامتی، آرامش، امنیت، خانواده، ایمان، تقوا، انسان دوستی، خوشرویی و ... از مهم ترین این موارد هستند. ✅ زندگی در عصر حاضر روی دور تند قرار دارد و همه ی ما شبانه روز درگیر مسائل و چالش هایی هستیم که گاهی ما را از هدف اصلی و غایی زندگی باز می دارد و در گذران عمر (در صورتی که از خود مراقبت نکنیم) ممکن است حتی بدون آن که متوجه بشویم ما را تبدیل به انسان دیگری نماید که خودمان هم او را قبول نداریم و هیچ گاه فکرش را نمی کردیم چنین شخصیت یا رفتاری در ما بروز و ظهور یابد. پس از خویشتن و دقت در رفتار و گفتاری که از خود در جامعه ارائه می دهیم اهمیت فراوانی دارد. شاید این ویترین برای آدمی مثالی باشد در مسجد، حرم، سالن ورزشی، کتابخانه، منزل پدر و مادر و یا هر جای دیگری که آدمی بتواند گمشده های خویش را در آن جستجو کند. ✅ به عنوان مثال اگر خود را مقید کنیم روزی چند دقیقه بعد از نماز با آرامش بیشتر فکر کنیم، دعا بخوانیم و یا در هفته چند ساعتی را ورزش کنیم یا با اقوام و دوستان معاشرت نماییم بسیاری از مسائل آزاردهنده ی زندگی از ما جدا شود و یا اینکه به سطحی از آرامش دست پیدا کنیم که مطوبیت و رضایت ما از را افزایش دهد. آدمی در غفلتی بزرگ همواره در پی نداشته هایش می دود و برای آن استرس و اضطراب دارد غافل از اینکه داشته های فراوانی دارد که به اندازه ی کافی از آن ها بهره نبرده است در حالی که آن ها می توانستند در موارد زیادی حالش را بهتر و زندگی اش را شیرین تر نمایند. 🔺منبع: ، 🔻پنجشنبه ۱۴ دیماه ۱۴۰۲، شماره ۹۹۵ www.modiryar.com @modiryar
معاون کلانتر نام کارتونی جذاب و بسیار پرطرفدار بود که در اوایل دهه ۱۹۶۰ میلادی ساخته شد. این کارتون در اواخر دهه پنجاه و همچنین در طول دهه شصت خورشیدی بارها و بارها از تلویزیون کشورمان پخش ‌شد. نقش اول کارتون شخصیتی بود که اصطلاحاً «معاون کلانتر» خوانده می‌شد و همه ی امور را در قبضه ی قدرت خود داشت. شخص کلانتر یا اصلاً دیده نمی شد و یا نقشی بسیار کمرنگ در روندها و فعالیت های جاری داشت. معاون کلانتر که از صلاحیت، هوش و استعداد چندانی هم برخوردار نبود هر کاری دلش می خواست انجام می داد و هر تصمیمی که صلاح می دانست می گرفت و هرگز خود را در مقابل کسی پاسخگو نمی دانست. و چون اختیارات به صورت کامل در دست او بود و مسئولیت ها به گردن کلانتر، با شجاعت و بدون در نظر گرفتن عواقب کار خود در میدان عمل تاخت و تاز می کرد. ✅ هر چند از آن زمان سال ها گذشته است اما خاطرات این اثر در ذهن مخاطبان به خوبی مانده است. اکنون علاوه بر خاصیت نوستالوژی که آن اثر دارد «معاون کلانتر» تداعی کننده و بیانگر شیوه ای از مدیریت نیز هست که در آن نفر دوم کار نفر اول را می کند بدون آن که مسئولیت داشته باشد یا رد پا و امضایی از او به جای بماند. برخی مدیران چون یا حوصله ی کار اجرایی و مدیریتی را ندارند و یا به دلیل این که توان و تجربه ی انجام برخی از امور اجرایی در آن ها وجود ندارد موارد را به نفر دومی که به عنوان جانشین، قائم مقام یا معاون آن هاست واگذار می کنند و دیگر به خیر و شر امور هیچ کاری ندارند و در بسیاری موارد حتی به خود زحمت نمی دهند کیفیت عملکرد و یا تصمیمات آن فرد را بررسی کنند. ✅ این نوع رفتار در واقع به نوعی فرار از و اقدام ناصواب مدیریت است که سبب می شود بعد از گذشت زمانی نه چندان زیاد آن نفر دوم آرام آرام علایق و سلایق خود را جانشین اصول و ضوابط نماید و زمام سیستم و سازمان را کاملاً در دستان خود بگیرد. حکایت تولد «شاه قلی های مدیریتی» روایتی تلخ از عدم درک و اهمیت یک جایگاه مدیریتی است که در ذهن برخی افراد وجود دارد. شاید عده ای فراموش می کنند منصب مدیریت بیشتر از آن که «مقام» باشد «مسئولیتی» است که بر دوش افراد قرار می گیرد که روزی در دادگاه الهی باید پاسخگوی چگونگی رفتار خود در آن موقعیت باشند. آن چه با صرفه و صلاح مردم و منافع عمومی سر و کار دارد هرگز جای تساهل و تسامح نیست که بخواهیم آن را به غیر واگذار کنیم و از تبعات و پیامدهای آن غفلت بورزیم. ✅ یک اصل جاوید در همه نظام های وجود دارد که طبق آن عنوان می شود که شاید بتوان برخی امور و اختیارات جایگاه مدیریتی را به فرد یا افرادی تفویض کرد اما هرگز مسئولیت ها قابل تفویض نخواهد بود. تفویض اختیار انجام کار به دیگران می‌تواند منجر به افزایش چندین برابر بهره‌وری در سازمان شود، به شرط آنکه بدانید این کار را چگونه به شکل درست خود انجام دهید. تفویض اختیار دارای فرآیند مشخصی است. همچنین امر واگذرای اختیارات در سطوح سلسله مراتب سازمانی قواعد و پیش نیازهایی لازم دارد که از مهم ترین آن ها؛ اول برخورداری آن فرد از شرایط احراز تفویض اختیار است، دوم دقیقاً توضیح دهید که از کارکنان چه چیزی می‌خواهید انجام دهند و سوم این که مدیر ارشد هرگز نباید بعد از واگذاری امور دچار غفلت شود و از کیفیت روند اقدامات و تصمیمات افراد بی خبر باشد. 🔺منبع: ، 🔻پنجشنبه ۲۱ دی ماه ۱۴۰۲، شماره ۹۹۶ www.modiryar.com @modiryar
کسی نمی دانست ✅ قدیم ترها سبک و سیاق با امروز فرق داشت. خانواده های بزرگ، خانه های ویلایی با حوض و حیاط و باغچه و اهالی خانه ای که برای هم جان می دادند، کنار هم بودند و همواره از حال هم خبر داشتند. رضا رفیق قدیمی من از آن مردمانی هستند که خانواده ای اصیل، سنتی و بزرگ دارند. روزی برایم از خاطرات قدیم و اوضاع و احوال خانواده اش تعریف کرد. گفت: همه ی ما از حال و هوای هم با خبر بودیم. این که چه گرفتاری ها و مشکلاتی داریم، چه دردهایی ما را عذاب می دهد، چه آرزوهای برآورده نشده ای در دلمان وجود دارد، چقدر پول کم داریم و خلاصه رنج ها و غم های ما چیست؟ ✅ البته ما خانواده ای همدل و همگرا هستیم که به شدت به هم کمک می کنیم، پای درد و دل های هم می نشینیم، حال یکدیگر را خوب می کنیم و تا جایی که بشود کم و کاستی های هم را پوشش می دهیم. از قدیم در خانه ی ما رسم بوده است که همه بدون ملاحظه دردها و غم هایشان را می گفتند و همگان خود را شریک می دانستند و برای حل و فصل مشکلات از هم سبقت می گرفتند. این روال و روند هر چند کمرنگ شده و به دلیل زندگی های و دور از هم تا حدودی آسیب دیده اما کماکان اصالت خود را حفظ کرده است. ✅ چندی قبل همه در منزل پدری دور هم بودیم و به سیاق قدیم صدای خانوادگی ما تا چند تا خانه آن طرف تر می رفت. همین طور که از هر دری سخنی می گفتیم دیدم خواهرم مثل همیشه بشاش و خوشحال نیست. پرسیدم چیزی شده؟ گفت نه خوبم. به یکباره همه جمع ساکت شدند و حواسشان معطوف به ما شد. گفتم خواهر جان داشتیم؟ مگر می شود در بین ما کسی دردی یا غمی داشته باشد و از خانواده پنهان کند؟ دیدم بغضی کرد و گفت: می دانی داداش مشکل مرا شما نمی توانید حل کنید. جای بابا خالی. کاش هنوز زنده بود. ✅ پاسخی داد که کلام در زبانم قفل شد. برادر بزرگترم گفت: راست می گوید اصلاً بابا یک جور دیگر بود. حمایت و و دلگرمی بابا با همه متفاوت بود. هر کسی در این رابطه حرفی زد و انگار داغ دلمان تازه شده باشد همه از حمایت ها و حضور پدر تعریف کردیم. در هیاهو و سر و صدای اهالی خانه به فکر فرو رفتم. با صدای خواهرم به خود آمدم گفت: دارم حرف می زنم حواست کجاست؟ گفتم ببخشید داشتم فکر می کردم. پرسیدم: بچه ها کسی از شما دردی، رنجی، غمی، درد دلی، سخنی از تورم، سختی زندگی، خواسته ای، نیازی چیزی از بابا شنیده اید؟ ✅ همه به هم نگاه کردیم و . کسی از دردهای بابا خبر نداشت، کسی نمی دانست او چه آرزوهایی دارد، برعکس همه ی اهل خانه هیچ وقت بابا غم هایش را با ما شریک نشد، بابا در سخت ترین شرایط هم خودش را کنترل می کرد و کسی از ما حتی اشک او را ندید، اجازه نمی داد آب توی دلمان تکان بخورد، بابا که بود احساس خیلی خوبی داشتیم مثل آن که تکیه بر کوه کرده ایم. این جریان باعث شد دوباره من و خانواده ام به یاد آوریم دیگر بابا نداریم و زندگی بدون او بسیار سخت تر و تلخ تر از گذشته شده است. ✅ کسی جایش را پر نمی کند و التیام بخش فقدان او نیست. بعد نگاهی به من کرد و گفت: تو که اهل قلمی و این طرف و آن طرف می نویسی مطلبی برای کسانی که پدرانشان در قید حیات هستند بنویس و به صورت جدی به آن ها یادآوری کن تا هستند قدر این نعمت تکرار نشدنی و بزرگ را بدانند. هر چند این جمله ظاهری کلیشه ای دارد ولی حتی اگر هر روز تکرار شود باز هم کم است. 🔺منبع: ، 🔻چهارشنبه ۳ بهمن ماه ۱۴۰۲، شماره ۹۹۸ www.modiryar.com @modiryar
باور کنید خدا هست! ✅ گویند عالمی بزرگ و را برای مجلس موعظه، ارشاد و علم آموزیِ مردم دعوت کردند تا خلق الناس از فیوضات کلامش پند گیرند و بر درجات علمی و اخلاقی خود بیافزایند. جمعیت پرشماری از ارادتمندان و مریدان وی در این جلسه حضور پیدا کردند، محترمانه پای منبر زانو زدند و مشتاقانه آماده شنیدن مواعظ وی شدند. ✅ ایشان با احترام و تجلیل مردم وارد جلسه شد و بعد از خوش و بش با جمع بر بلندای منبر نشست. بعد از یاد خدا و سلام و صلوات بر (ص) و خاندان مطهر ایشان عالم جلیل القدر به مقدسات بسیاری سوگند یاد کرد و گفت: «ایها الناس باور کنید خدا هست»، دوباره چندین بار سوگند یاد کرد و ادامه داد: «باور کنید خدا می بینید» و باز بعد از چندین بار قسم خوردن افزود: «او نیکوکاران را به بهترین شکل پاداش می دهد و بدکاران در حق مردم را مجازات می کند» ✅ سپس مجدد به خدا و سلام داد و از منبر پایین آمد. سر و صدا و هیاهوی بسیاری در میان جمعیت به پا شد. بیشتر مردم با خود فکر کردند این جلسه بار معنایی و محتوایی خاصی نداشت و مجلس با عظمت و بزرگی که تشکیل داده بودند تا از کرامات معنوی و فضایل علمی عارف و عالمی بزرگ بهره بگیرند بسیار کوتاه و به ظاهر با ذکر چند جمله که از بدیهیات بود و بر همگان آشکار خیلی زود تمام شد. ✅ از این رو مردم گرداگر شیخ جمع شدند و این ماجرا را از او سئوال کرند. ایشان رو به جمع کرد و گفت: «شما ادعا دارید از آن چه من گفته ام با خبر بودید و به آن ایمان داشتید؟» همه پاسخ دادند آری! سخن تازه ای نبود. همه ی ما می دانیم و باور داریم خدا هست، می بینید و پاداش و جزا می دهد. ما آمده بودیم از منبع فیاض علم و معرفت شما بهره مند شویم که این گونه شد. شیخ مجدد و چند بار دیگر از آن ها با جملاتی در این رابطه و با همین مضمون اعتراف گرفت. ✅ سپس با صلابت و شدت کلام بیشتر بدون آن که در چشم احدی از مردم نگاه کند گفت: می دانید خدا هست و دروغ می گویید، خبر دارید خدا می بیند و حقوق یکدیگر را تضییع می کنید، حرام خدا را حلال می کنید و حلال خدا را حرام، چگونه به معاد و روز حساب دارید در حالی که از خدا غافل هستید و در حق خود و یکدیگر ظلم و ستم روا می دارید؟ ✅ من خواستم به شما هشدار بدهم که اخلاق، و تقوا تنها در زبان نیست و باید در ذهن و ضمیر، فکر و گفتار و کردار شما نمایان و در همه امورات زندگی تان جاری و ساری باشد. گویی بسیاری از ما در هیاهوی زندگی، خصوصاً اکنون که رسانه ها و شبکه های اجتماعی به صورت گسترده ای زندگی ما را فرا گرفته اند فراموش می کنیم خدا هست، می بیند و روزی باید پاسخگوی کردار و گفتار خویش باشیم. پس باید به خود بیاییم و کاری بکنیم قبل از آن که هیچ کاری از ما بر نمی آید! 🔺منبع: ، 🔻پنجشنبه ۱۲ بهمن ۱۴۰۲، شماره ۹۹۹ www.modiryar.com @modiryar
چه کسی گفته فردا مهم تر است؟ ✅ تلاش کنید، برنامه ریزی داشته باشید، زندگی کنید، امید و شادمانی خود را از دست ندهید، هر چه در چنته دارید رو کنید و برای رسیدن به اهداف و آرزوهایتان تلاش کنید و سر از پا نشناسید اما فراموش نکنید آنچه نقد است و قطعاً در اختیار شماست «اکنون» است و هیچ آینده ی قطعی و ضمانت شده ای برای احدی از مخلوقات خداوند وجود ندارد. فردای هیچ کس حتمی نیست پس امروز را دریابید که شاید فردا دیر باشد. انسان ها بین دو عدم در اسارت هستند. گذشته ای که پشت سر آن ها قرار دارد و جز خاطراتش هیچ اثری از آن باقی نمانده است و آینده ای که هنوز نیامده و هیچ کسی را از آن خبری نیست و تضمینی هم ندارد تا بدان برسد. ✅ پس باید دم را غنیمت شمرد و از لحظه به لحظه ی زمانی که در آن قرار داریم و فرصتی که خدای مهربان در اختیار ما قرار داده است بهره ببریم. قدر زمان حال را بدانید که گذشته برنمی‌گردد و آینده شاید هرگز نرسد و نیاید .بی شک خداوندی که امروز هم ما را از خواب بیدار کرده، به ما فرصت ادامه ی زندگی را داده، نعمت سلامتی را به ما ارزانی داشته است خود برای ما برنامه دارد، از ما حمایت می کند، روزی ما را مقدر و تضمین ساخته است و با دستی که بالای همه ی دست هاست در برابر همه ی مشکلات و دشمنی ها به ما یاری می رساند. پس دیگر چه باک از امواج متلاطم زندگی! باید توکل کرد و توسل داشت و با باور و یقین به سمت اهداف متعالی حرکت کرد. ✅ برخی می دوند، حرص می خورند، خود را به زمین و آسمان می زنند برای رسیدن به آینده های دوردست که نه قطعی و حتمی است و نه قرار است که اتفاق خاصی در آن رخ بدهد. باور کنید «دور دست ها خبری نیست» و هر آنچه هست صرفاً اکنون است پس دم را قدر بدانید و نخورید که خدای امروز ما فردا و فرداها هم زنده است، صدای ما را می شنود، از غم های ما خبر دارد و هر جا لازم باشد ما را یاری می رساند و دست نوازش بر سر ما می کشد. برخی انسان ها آن قدر کمال گرا و ایده آل گرا هستند و به رویاهای بزرگ و دور خود می اندیشند که امروز را از یاد می برند و فراموش می کنند این روزهایی که در آن هستیم جزء مهم و قطعی زندگی ماست و فرداهای دور دست هر چقدر هم مهم باشد حتمی نیست و معلوم نیست کدام یک از ما به آن می رسیم. ✅ اصلاً کی گفته فردا مهم تر است؟ مگر قرار است فرداها یا دور دست ها چه اتفاقی بیفتد که امروز را از رونق انداخته است؟ کمی دقیق به آن چه پیرامون شماست نگاه کنید، کمی نسبت به خلقت آدمی و عدم قطعیت های آن بیندیشید شاید بسیاری از رفتارهای شما نیاز به اصلاح داشته باشد. نباید آن قدر مقصد (هدف) مهم و حیاتی باشد که مسیر فراموش شود. باور کنید گاهی خود «مسیر» می تواند «هدف» خیلی خوبی برای افزایش مطلوبیت و لذّت بردن از زندگی باشد. مسیری که در آن قرار داریم جزئی حیاتی از زندگی ماست پس قدر بدانید و از آن لذّت ببرید که هیچ انسانی دوبار زندگی نمی کند. قدر دلخوشی های ساده زندگی خود را بدانید و شاکر نعمت های بزرگ «امنیت» و «سلامت» باشید که این نهایت در زندگانی است. 🔺منبع: ، 🔻چهارشنبه، ۱۸ بهمن ۱۴۰۲، شماره ۱۰۰۰ www.modiryar.com @modiryar
منظوری نداشتم ✅ این زبانی که در بین سایر اندام های بدن حجم زیادی هم ندارد می تواند مستقیم انسان را به قعر جهنم ببرد. پس مراقبش باشید. گاهی می توان همچون شمشیر با یک جمله سر یک نفر را برید، ریشه اش را زد، حالش را گرفت، دلش را شکست و خلاصه بلایی به سرش آورد که شاید مدت ها طول بکشد به روز اول برگردد. برخی می گویند «حرف باد هواست» پس به خودشان اجازه می دهند هر چه دلشان خواست به زبان بیاورند و هر جوری حال کردند حال دیگران را بگیرند. اما غافل هستند حرف گاهی ساتور و تبر، بمب و دینامیت، باد و طوفان و زلزله و است که می تواند آبرو و دودمان دیگران را به باد دهد. پس مراقب همین باد هوا باشید که همچون طوفانی دین و دنیای شما را خراب نکند و آبرویتان را نبرد. برخی عادت کرده اند هرز باشند. ✅ هر چه دلشان می خواهد به این و آن بگویند و دست آخر هم که از ناراحتی دیگران باخبر می شوند بلافاصله می گویند: حرف باد هواست. منظوری نداشتم. سخن گفتن با دیگران از ساده ترین انواع برقراری ارتباط بین انسان هاست که هم می تواند ، دلنواز، زیبا و روحیه بخش باشد و هم می تواند سبب ناامیدی، ایجاد کینه و دشمنی و ده ها مشکل دیگر گردد. آدمی اگر می خواهد عاقبت به خیر شود باید زبان خود را جمع کند، افسارش را در دستان خویش محکم نگاه دارد، هر جا خواست خودنمایی کند و کلامی را نقل کند حسابی با عقل و وجدان او را کنترل و پیامدهای گفتارش را پیش بینی و گوشزد نماید و خلاصه این که حواسش باشد این زبان قدرت عجیبی دارد که هم می تواند انسان را به قعر جهنم ببرد و هم سبب رستگاری فرزندان آدم شود. ✅ انسان ها در برابر کلمات و سپری ندارند پس آن ها را همچون سنگ سختی به سمت آن ها پرتاب نکنید که به جسم و روح و اندیشه آن ها آسیب خواهید رساند. همان جایی که تصمیم می گیرید طرف را سر جایش بنشانید، خشم خود را خالی کنید، انسانی را تحقیر و یا به اصطلاح ضایع کنید، آبروی کسی را ببرید، اسرار فردی را بازگو نمایید، عیب و نقصان دیگران را نقل مجلسی کنید و یا از سر حسادت یا برای دو به هم زنی چیزی بگویید و … دقیقاً همین جا زمانی است که حرف ها آتشی می شود که به جان خود و دیگران خواهید انداخت که هر آن چه عمل خیر داشته اید را می سوزاند و آرامش را از شما می ستاند. علاوه بر این که «هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد» فراموش نکنیم در خیلی از موقعیت ها انسان نباید سخن بگوید. ✅ نشان به آن نشان که در بسیاری از اصول اخلاقی و ادبی «سکوت» محترم و نشانی از عقلانیت شمرده شده است. چه بسا انسان به خاطر پرحرفی و گزافه گویی، کلامی به زبان جاری سازد که ارزشی ندارد و یا سبب گناه می گردد. پس خوب است در بسیاری موارد سکوت را هم امتحان کنیم. گاهی یک سخن نابجا یا مغرضانه می‌شود یک کوه یا یک زخم که هیچ مرهمی ندارد و ممکن است اثرش تا مدت‌ها در دل آدمی باقی بماند و روان او را به‌کلی آشفته سازد. . در بیان یک مشهور آمده است: « تمدن از آنجا آغاز شد که انسان به جای سنگ، کلمه پرتاب کرد. انگار انسان متمدن فهمیده بود سنگ‌ها به‌اندازه کافی دردناک نیستند و دیگر پاسخگوی پرخاشگری او نخواهند بود. کلمات متنوع‌تر از سنگ‌ها بودند، می‌شد قبل از پرت کردن، انتخاب کرد که چقدر دردآور یا ویرانگر باشند. از سنگ‌ها می‌شد گریخت اما از کلمات نه.» 🔺منبع: ، 🔻پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۴۰۲، شماره ۱۰۰۱ www.modiryar.com @modiryar
مهربان و محترم ✅ سال هاست روانشناسان، جامعه شناسان، مردم شناسان و بسیاری از متخصصانی که در و مرتبط با حوزه های مختلف ارتباطات اجتماعی سخن می گویند یا اظهار نظر علمی دارند در تلاش هستند شیوه هایی از ارتباط میان مردم را ترسیم نموده یا ارائه دهند که بر اساس آن چالش ها به حداقل ممکن برسد و گرما و صمیمیت و روحیه همکاری، تعامل و تعاون بین گروه های مختلف تا حداکثر ممکن افزایش یابد. ✅ بر همین اساس طبق اصول مختلف علمی و تجربی توصیه ها و راهکارهایی ارائه می شود که نتیجه نهایی آن تحقق مواردی است که بدان اشاره گردید. اگر در این رابطه بین نظرات کارشناسان مختلف بررسی و کنکاشی داشته باشیم با وجود بسیاری تفاوت ها و اختلاف نظرهای طبیعی که در حوزه های نظری مشاهده می شود دو کلید واژه اصلی مورد توجه همه ی آن ها قرار دارد که به صورت فراگیر به آن اشاره می شود. ✅ به بیان ساده تر تقریباً اکثر آن ها دو نکته مهم را مورد توجه قرار داده و توصیه کرده اند که در ارتباط با دیگران باید «مهربان و محترم» باشید. البته این دو کلید واژه در نظام ارتباطی دارای تفسیر و چهاچوب هایی است که باید به صورت دقیق مورد توجه قرار گیرد. زمانی که می گوییم در ارتباط با مردم «مهربان» باشید بدین معناست که؛ آنچه برای خود می پسندید برای آن ها نیز محترم شمارید، آن چه باعث آزار دیگران می شود انجام ندهید، گذشت، صبر، پرهیز از حسد، روحیه کینه جویی و انتقام، دست و دلبازی و و تعامل مثبت از دیگر کلیدواژه های عملیاتی مهربانی با مردم است که باید مورد توجه قرار گیرد. ✅ اما هنگامی که توصیه می شود در خود «محترم» باشید یعنی؛ حقوق دیگران را تضییع نکنید، حریم خصوصی آن ها را رعایت کنید، در امور اجتماعی و آنجایی که اولویت و نوبت مطرح می شود خود و عزیزانتان را از دیگران ارجح و برتر ندانید، در کار مردم جستجو و کنکاش نداشته باشید، هرگز دیگران را قضاوت نکنید، نظر خود را به دیگران تحمیل نکنید، در زمین با کبر و غرور قدم بر ندارید، حدود را رعایت کنید و به قوانین اجتماعی که روابط شما با مردم را تنظیم می کند احترام بگذارید. ✅ شاید در نگاه اول بسیاری از ما احساس کنیم این مسائل بدیهیاتی است که ما نسبت به آن آگاهی داریم اما وقتی کمی در رفتار، گفتار و ارتباطات خویش با مردم دقیق تر شویم در خواهیم یافت که مم توان موارد بسیاری را برشمرد که از دو اصل «مهربان و احترام» فاصله دارد. نگاه توأم با مهربانی و احترام با مردم سبب می شود انسان دلرحم و مردم دار باشد و هرگز به خود اجازه ندهد برای دستیابی به منافع یا لذت های شخصی و خانوادگی را تضییع نماید یا باعث آزار و رنجش آن ها شود. بدین صورت سلامت رفتاری و گفتاری در جامعه فراگیر می شود و انسان ها از دست و زبان یکدیگر آسیب نیم بینند. ✅ و محترم با دیگران در اختیار انسان است و او می تواند بی آن که نسبت به دیگری احساسات مثبت قلبی داشته باشد، با او مهربانی کند. انسان موجودی است اجتماعی که علاقه به زندگی توام با رفاقت و دوستی و انس با دیگران یکی از ضرورت های سازمان وجودی او یا به بیان دیگر فطرت است. همچنین حس خوب احترام گذاشتن و مورد احترام قرار گرفتن، دقیقاً حس آرامش همان لحظه‌ای است که به محض ورودتان به یک مکان، افراد حاضر در آنجا همه تلاش‌شان را می‌کنند تا نظرتان را جلب کنند. مانند زمانی که حرف‌هایتان شنیده می‌شود و از لمس حس طلایی عزت و احترام لذت می برید. 🔺منبع: ، 🔻پنجشنبه ۳ اسفند ۱۴۰۲، شماره ۱۰۰۲ www.modiryar.com @modirya
مدارار و مداوا ✅ همه ی ما در زخم ها، دردها و رنج های پرشماری داریم که برخی از آن ها را به احدی نمی توانیم بگوییم و در مقابله با آن ها فقط خودمان هستیم و خودمان. البته عقل سلیم حکم می تواند تا امکان و مصلحت ایجاب می کند آدمی مسائلش را با کسی در میان نگذارد و در صورت امکان به صورت شخصی از چالش های زندگی گذر کند. ✅ امری که هر چند قاعده ای مهم در طول است اما قطعاً استثنائاتی دارد که نباید از آن غافل شد. به بیان دیگر در مواردی نه امکان مقابله انفرادی با چالش ها وجود دارد و نه اصلاً چنین کاری به مصلحت است. با این وجود به شخصه معتقدم انسان تا جایی که امکان دارد نباید از کمی ها و کاستی ها و مشکلاتی که در زندگی دارد با کسی سخن بگوید چون در زمانه ی حاضر نه تنها کسی کمکی نمی کند بلکه سبب می شود نگاه دیگران به انسان عوض شود و در حالت بدتر از نقطه ضعف های او سواستفاده کنند. ✅ علاوه بر این انسان هایی در ما هستند که شاید به دلایلی شخصی یا محیطی و یا حتی به خاطر جنس خاصی از وابستگی نَسَبی یا سَبَبی نتوانیم آن ها را برای همیشه از زندگی خویش کنار بگذاریم و مجبور باشیم روزگار را با آن ها به سر کنیم. در این حالت برای کسب آرامش و آسایش نسبی در زندگی دو کلید واژه ی مهم وجود دارد که اگر مورد توجه قرار گرفته و در فرایندهای جاری زندگی عملیاتی گردند قطعاً حال انسان را بهبود می بخشد؛ «مدارا و مداوا». ✅ در لغت یعنی: اعتدال، تسامح، سعه صدر، مماشات، میانه روی، سازش، ملایمت، رفق کردن، مهربانی، نرمی، بردباری و تحمل. هریک از این معانی خود پیامی آرامش بخش و امیدآفرین دارند. اگر انسان بتواند این مهم را در زندگی خویش تحقق بخشد قطعاً به آسایش دوگیتی خواهد رسید. آن چنان که حضرت حافظ می فرماید: 🔺 «آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است 🔻 با دوستان مروت با دشمنان مدارا» ✅ در عین حال به طور قطع تنها راه چاره نیست. از این رو می توان در طول مسیر زندگی و یا در فرایند ارتباط با دیگران و همچنین مواجهه با مشکلات، بیماری ها، سختی ها و کاستی ها علاوه بر مدارا کردن به همان معانی که ذکر شد زخم های خویش که روح و جان ما را آزار می دهند «مداوا» کنیم. بدین معنا که تلاش حداکثری در پیدا کردن علاجی برای درمان و بهبود خویشتن و مسائل و چالش هایی که با آن ها مواجه هستیم داشته باشیم. ✅ به هر حال فراز و فرود امری همگانی است. یک روز دنیا با ماست و روزی دیگر بر ماست. پس باید همواره آمادگی و آگاهی لازم برای گذر از بزنگاه ها و نقاط سخت زندگی خویش را داشته باشیم. در غیر این صورت خیلی زود در ورطه ی ناامیدی و ناتوانی غرق خواهیم شد و بدون آن که از زمان، عمر و نعماتی که خداوند در اختیار ما قرار داده باشد بهره ای ببریم ناکام می مانیم. ✅ البته یک اصل مهم در این رابطه وجود دارد که هر یک از این دو واژه بدون دیگری ممکن است در زمان کوتاهی اوضاع را بهتر کند اما بدون شک در طولانی مدت راهکار کامل و جامعی نیست. بدون مداوای زخم ها همانند نادیده گرفتن صورت مسأله است و تلاش در مداوا بدون مدارا امری است که سبب شکنندگی انسان، کاهش مطلوبیت زندگی و نهایتاً عدم موفقیت خواهد شد. ✅ مدارا کردن با مردم و مشکلات زمانه و زندگی، سرآمد و از بهترین کارها است که اگر با مداوای زخم ها و درمان های روحی و جسمی همراه شود عاقبت بهتری برای انسان رقم خواهد زد. 🔺 منبع: ، 🔻 پنجشنبه ۱۰ اسفند ۱۴۰۲، شماره ۱۰۰۳ www.modiryar.com @modiryar
درد و رنج بی تفاوتی ✅ گاهی درد و رنج همه ی وجود را فرا می گیرد، حالش خوب نیست، بد بیاری پشت بد بیاری، شکست پشت شکست، گویی همه ی زمانه علیه انسان می شود و دست به هر کاری می زند توفیقی حاصل نمی شود و از هر مسیری که می رود به بن بست می خورد. حتماً برای شما هم پیش آمده است روز و شب هایی که به زندگی و اتفاقات پیرامون خود اصلاً حس خوبی ندارید و در برخی موارد ممکن است حتی حس کنید راه تنفس شما محدود شده است. فقدان یا داغ یک عزیز، ورشکستی مالی، به خطر افتادن آبرو، جدایی یا طلاق و مواردی از این دست رایج ترین اتفاقات تلخ احتمالی است. ✅ البته از این موارد چالش های سخت تری هم وجود دارد آن جا که درد و رنجی در دل داری و به دلایلی با احدی نمی توانی در میان بگذاری، مشورت کنی، کمک بگیری و یا حداقل همدلی کنی. در طول زندگی گاهی زخم هایی عمیق بر وجود انسان می نشیند و گویی تا مغز استخوان را می سوزاند و فرایند درمان و التیام بسیار سختی دارد که شاید برخی موارد غیرممکن به نظر برسد. هر چند ما اعتقاد داریم دستی هست بالای همه ی دست که مهربان ترین مهربان هاست و همه ی انسان ها را تحت نظر دارد و از آن ها حمایت می کند ولی در واقع باید این سئوال را از خود بپرسیم که ما در مواجهه با فردی از میان خانواده، دوستان، بستگان و عزیزان مان که با چالش های این چنینی مواجه شده اند چه تکالیف و وظایفی داریم؟ ✅ یکی از بزرگ ترین بیماری های «بیماری بی تفاوتی» است. بسیاری از آدم ها به هر آن چه منافع آن ها را تأمین کند و مستقیم با سود و زیان خودشان ارتباط داشته باشد دقت می کنند، توجه دارند و برای آن تلاش می کنند و هر چه احساس کنند تعلق و رابطه ای با آن ها ندارند را کلاً رها می کنند. برای همین چه بسیار فرزندانی که از حال و روز و نیازهای پدر و مادر خود اطلاعی ندارند، یا همسایه ای که از حال همسایه خود بی خبر است و دوست و رفیقی که سال ها می گذرد و نمی داند ممکن است نیازی داشته باشد یا این که ما می توانیم گره ای از زندگی او باز کنیم یا مسأله ی پیچیده ای را برایش حل کنیم. ✅ هر چند امروز خیلی شلوغ و پیچیده است و همه ی ما به دلیل مشکلات معیشتی فراوان هشتمان گروی نه است اما این دلیل موجهی برای بی تفاوتی نسبت به تکالیف، وظایف و احساساتمان نسبت به اطرافیانمان نیست و نخواهد بود. بی تفاوتی ما نسبت به دیگران برای آن ها «رنج» به دنبال دارد و برای ما «درد» می شود. این خاصیت دنیاست که هر که از رنج دیگرانی که نسبت به آن ها وظیفه دارد بی خبر باشد و به وظایفش عمل نکند خود روزی درد بی تفاوتی را خواهد چشید و این گونه رسم مهربانی، همدلی و انسانیت آسیب خواهد دید. مگر نه این است که «آدمی را آدمیت لازم است» پس قاعدتاً ما تنها نسبت به خود و همسر و فرزندان خویش وظیفه نداریم. باید آگاه باشیم و خیرخواه. ✅ البته این بدان معنا نیست که خود را داروغه ی شهر پنداریم و در زندگی همگان سرک بکشیم. بلکه معنایش توجه به نیازها، کمبودها، احساس ها، مطالبات و علاقه مندی های همان هایی است که طبق عرف و شرع به گردن ما حقی دارند و ما نسبت به برخی امور آن ها تکالیفی بر عهده داریم. باور کنید اگر هر فردی همان گونه که هوای خودش را دارد به نزدیکان و بستگانش نیز توجه داشته باشد بسیار زیباتر، راحت تر، مطلوب تر و نهایتاً شیرین تر خواهد بود. 🔺منبع: ، 🔻پنجشنبه ۱۷ اسفند ۱۴۰۲، شماره ۱۰۰۴ www.modiryar.com @modiryar
جای مهتاب به تاریکی شب ها تو بتاب ✅ روزگار عجیب و غریبی شده است. هیچ چیزی سر جای خود قرار ندارد. اخلاق و انسانیت حلقه ی گم شده ی کارکرد نظام های بشری است. هر کسی ساز خودش را می زند و تنها به خویشتن و منافع شخصی می اندیشد. گاهی انسان دلش می گیرد که چرا صفا و صمیمیت، مهربانی و همدلی و تقوا و اخلاق مداری که در گذشته های نه چندان دور در جامعه دیده می شد امروز کمرنگ و کمرنگ تر شده است. هرگز قصد سیاه نمایی و یا بد جلوه دادن اغراق آمیز اوضاع و احوال کنونی را ندارم. هرگز! ولی خدا وکیلی اگر منصفانه و کمی با دقت بیشتر و با نگاه مقایسه ای نسبت به زمان کودکی خود اوضاع و احوال جامعه امروز را نگاه کنیم به خوبی در خواهیم یافت که آن چه در محیط پیرامون ما رخ می دهد در شأن ما و جایگاه تاریخی و ادبی ما نیست. اوضاع و احوال اجتماعی اصلاً جالب نیست. ✅ خانواده های سست بنیادی که با کوچک ترین مسأله بلافاصله راه دادگاه و طلاق را در پیش می گیرند، اعتیاد گسترده و مصرف دخانیات در سنین پایین و خیلی دیگر از چالش های اجتماعی موجود که کام انسان را تلخ می کند. برخی نظریه پردازان این مسائل را صرفاً به معیشت و محدودیت های اقتصادی یا همان فقر نسبت می دهند. البته بخشی از این اتفاقات قاعدتاً ریشه در وضع اقتصادی دارد ولی حتماً این همه ی ماجرا نیست و خیلی عوامل دیگر در این زمینه اثرگذار است. ما نباید همرنگ جماعت و بلافاصله با اتفاقات محیطی همراه شویم. باید نسبت به اصالت رفتاری و مبانی ارزشی که به آن اعتقاد داریم تعصب بیشتری نشان دهیم و به مبانی اخلاق و انسانیت همواره وفادار باشیم. هر چند در جامعه امروز به نسبت سال های قبل خیلی از سنت های خوب رنگ باخته است اما هنوز جای امیدواری زیادی داریم. هر یک از ما وظیفه داریم در تاریکی ها و هر آن چه رنگ و بوی اخلاق و انسانیت ندارد اصالت خود را حفظ کنیم و در عین حال برای اصلاح جامعه نیز همت گماشته و همچون مهتاب که در تاریکی شب همه جا را روشن می کند حیات بخش و نورآفرین باشیم. ✅ به خدا سوگند جواب بدی را نباید با بدی داد. کمی مراعات و شکیبایی می تواند بسیاری از کدورت ها و ناملایمات را از میان بردارد. صداقت، مهربانی، کمک به همنوعان، پاکدستی، صبر و شکیبایی و سایر مصادیق اخلاقی هرگز کلیشه و قدیمی نمی شود و در هر جامعه ای که این خصلت ها در رفتار و گفتار مردم عیان تر و پررنگ تر باشد مطلوبیت زندگی در آن بیشتر و بیشتر خواهد بود. اگر هر یک از ما اراده کنیم و در هر شرایطی مصمم باشیم تنها و تنها در مسیر صلاح و فلاح فردی و اجتماعی حرکت کنیم و هر آن چه برای خود می پسندیم برای دیگران نیز روا داشته و بپسندیم باور کنید سلامت روحی و روانی و اخلاقی در جامعه فراگیر خواهد شد و همگان از زندگی زیبا و سالم بهره خواهیم برد. «آدمی را آدمیت لازم است» به بیان ساده تر هر یک از ما آمده ایم تا به سهم خود جهانی را که در آن زندگی می کنیم زیباتر کنیم و برای پیشرفت و اصلاح جامعه حرکت کنیم. پس شما هم مهتاب باشید و در تاریکی ها هم خود نورانی و غرق امید باشید و هم آن را به دیگرانی که در اطراف و اکناف شما قرار دارند و به کل جامعه هدیه کنید. اگر این چنین دیدگاهی فراگیر شود خیلی زود منافع و لذت آن به همه ی ما خواهد رسید. 🔺منبع: ، 🔻پنجشنبه ۲۴ اسفندماه ۱۴۰۲، شماره ۱۰۰۵ www.modiryar.com @modiryar
نه تو می مانی و نه اندوه ✅ اجازه دهید این نوشتار را با قطعه ای از شعر آغاز کنم: «نه تو می مانی و نه اندوه، و نه هیچ یک از مردم این آبادی، به حباب نگران لب یک رود قسم، و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت، غصه هم خواهد رفت، آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند، لحظه ها عریانند، به تن لحظه خود جامه اندوه مپوشان هرگز». ✅ زندگی همچون برق و باد می گذرد و تا چشم بر هم زنی عمر به سر می آید و زمان «هجرت و رحلت» انسان فرا می رسد و خیلی زود باید پاسخگوی خیر و شر عمل خویش باشد و در دادگاه الهی حاضر شود. هر سخن و رفتار انسان حتی در اندازه ی مثقال کوچکی مورد ارزیابی و حسابرسی قرار می گیرد و آدمی هرگز توان فرار کردن از اعمال خویشتن را ندارد. پس چه خوب است تا هستیم، تا می توانیم، تا حرف ما به جایی می رسد و تا فرصت و عمر در اختیار ماست قدر بدانیم و در هرکار خیری اسم خویش را ثبت کنیم و به سمت شکوفایی اخلاقی و حرکت کنیم. زندگی دنیا دو روز بیش نیست. ✅در روزی اوضاع بر وفق مراد است و حال و هوای ما خوب است و در روز دیگر چرخ زمانه می چرخد و امور متحول می شود و ممکن است در مسیر سختی و چالش های زندگی قرار بگیریم. بنا بر آموزه های اخلاقی نه در آن روز که غرق نعمت هستیم باید سخت بتازیم و چشم خود را بر روی دیگران ببندیم و آن ها را نادیده انگاریم و نه در روزی که احوالات زمانه مطابق میل و نظر ما پیش نمی رود نباید بی تابی کنیم و از مدار شکیبایی خارج گردیم. نعمت ها را خداوند در قالب دو امر مهم «امنیت و سلامتی» به انسان ارزانی می دارد. ✅ پس تا زمانی که این دو نعمت را داریم و بر سرماست هیچ چیز دیگری ارزش غمگین بودن و غصه خوردن ندارد. باید بی حد و حصر شاکر خداوند مهربان باشیم و سعی کنیم از امکانات و نعمت هایی که داریم هر چند در چشم ما اندک به نظر آید باز هم قدردان و شاکر باشیم. چه بسیار افرادی که حتی برای یک نفس کشیدن آسان و سالم با سختی مواجه می شوند و زجر فراوانی را در زندگی تحمل می کنند و شاید حتی جرعه ای آب از گلوی آن ها به آسانی پایین نمی رود. پس ما را چه می شود که برای کم و کاستی ها و محدودیت های احتمالی دنیا که برای هر کسی در سطح خودش قطعاً مقدار و میزان خاصی از آن وجود دارد عنان از کف داده و چنان بی تابی کنیم که هم الطاف الهی را فراموش کنیم و هم جامه ی اندوه را بر لحظه لحظه عمر خویش می پوشانیم؟ ✅ به خود آیید مردمان زمانه ی من که عمر ما هم همچون قدما و بزرگان رحمت شده و درگذشته به پایان خواهد رسید و بدبخت واقعی کسی است که از این فرصت و نعمت برای لذت بردن خویش، منفعت رساندن به دیگران و آبادانی شهر و جامعه بهره نگیرد. هر انسانی وظیفه دارد در اندازه صلاحیت، استعداد و توان خویش تمامی امکانات و مواهب خلقت را به کار گیرد و با خویشتن هر آن چه در چنته دارد برای خلق لحظات بهتری در دنیا برای زندگی خویشتن و دیگران رو کند. به راستی اگر این دیدگاه در جامعه فراگیر شود بسیاری از مشکلات را می توان بیشتر و بیشتر تحمل کرد، می توان در عین سختی ها شاد زندگی کرد و به دیگران نیز این موهبت را ارزانی داشت و در نهایت دنیای ما جای بهتری برای زندگی خواهد شد. 🔺منبع: ، 🔻پنجشنبه ۱۳ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴، شماره ۱۰۰۸ www.modiryar.com @modiryar
در تکاپوی زندگی ✅ زندگی گذران زمان و پشت سر گذاشتن پیاپی لحظات نیست بلکه جان دادن و معنا بخشیدن به دقایق و آنات است که از دل آن ها فرصت های تعالی و پیشرفت حاصل می شود. «زندگی» عمر کردن نیست بلکه رشد کردن است عمر کردن کاری است که از همه حیوانات بر می آید. اما رشد کردن هدف والای انسان است که عده معدودی می توانند ادعایش را داشته باشند و از عهده ی آن برآیند. اما چه می شود که در بسیاری موارد آدمی هدف و مسئولیت خود را به دست فراموشی می سپارد و غفلت می کند از همه ی آن چه حکمت خلقت بر دوش او بنا نهاده است. آن قدر گرفتار روزمرگی ها می شویم و در مسیر نامشخص و به سمت اهدافی نامعلوم می دویم که ناخودآگاه در سنین بالاتر به خود آمده و می بینیم نه از زندگی دنیایی خود لذت آن چنانی برده ایم و نه آن چنان که شایسته ی ماست توشه ی مناسب و در خور برای خویش فراهم ساخته ایم. ✅ هرگز نمی تواند کامل باشد اما همیشه می تواند زیبا باشد پس «در تکاپوی زندگی باشید». این جمله بدان معناست که اولاً جایگاه خود را خوب بشناسید و بدانید برای چه خلق شده اید و چه هدفی برای زندگانی انسانی خویش باید داشته باشید. ثانیاً فرای همه ی روزمرگی ها و عادت ها و گرفتاری هایی که زندگی عصر فراصنعتی برای ما ایجاد می کند برای امروز و فردای خود برنامه داشته باشید و در مسیر پیاده کردن آن برنامه همت گمارید و از خود صلاحیت، توانایی و اراده نشان دهید. همان تقسیم بندی مشهور که امیرالمومنین بدان توصیه می فرماید قطعاً می تواند بهترین حالت باشد که فرمود: « ساعات شبانه‌روز خود را به سه بخش تقسيم مى‌كند: ▪قسمتى را صرف مناجات با پروردگارش مى‌كند و ▪قسمت ديگرى را براى ترميم معاش و كسب و كار زندگى قرار مى‌دهد و ▪قسمت سوم را براى بهره‌گيرى از لذات حلال و دلپسند مى‌گذارد و سزاوار نيست كه انسان عاقل حركتش جز در سه چيز باشد: مرمت معاش، گامى در راه معاد و لذت در غير حرام.» ✅ امروز جریان هایی وجود دارد که یا غیرآگاهانه دو هدف را دنبال می کند: یا می خواهد انسان را غرق دنیای مادی و معاش حیوانی نماید که معنایش رشد ارگانیکی انسان به علاوه ی لذت جویی بی انتها در طول عمر است و یا با هیچ انگاری و هیچ پنداری همه چیز ناامیدی و تباه کردن زندگی را تلقین می کند. بدین صورت که با سیاه نمایی زندگی و بزرگ نمایی همه ی مشکلات، کمبودها، محدودیت ها و سختی های پیش رو می خواهد توان و اراده ی و روح زندگی را از آدمی بگیرد و با القای بی فایده بودن هرگونه تلاش و هدفمندی او را به ورطه ی نابودی بکشاند. قطعاً هیچ یک از این دو مورد پسندیده نیست. ✅ هر روز صبح‌، زنده می شوم و زندگی می کنم برای رویاهایی که منتظرند به دست من واقعی شوند. فکر و توان آدمی باید همه جوره در جهت پیشرفت اخلاق مدارانه و بر پایه ارزش های انسانی باشد و بدین گونه در تکاپوی زندگی لحظات خود را به گونه ای امیدوار و پرتلاش بگذراند که گویی عمر جاودان در دنیا دارد و آن گونه نیت خالص و رفتار سالم داشته باشد که در هر لحظه خود را در کمین رحلت و هجرت بداند. این گونه زندگی همراه با خوف و رجا هم حلاوت تلاش و حاصل از آن را در کام انسان می نشاند و هم باعث می شود او همیشه خود را در محضر خداوند ببیند و از هر گونه رفتار و کردار ناشایست و به دور از اخلاق حسنه و انسانی پرهیز نماید. 🔺منبع: ، 🔻پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، شماره ۱۰۰۷ www.modiryar.com @modiryar
وقت استعفا رسیده است ✅ حتماً شما با نیت خیر این را پذیرفته اید، انشالله هدفی جز خدمت به مردم و کشور را نداشته اید، به احتمال زیاد جنابعالی مدیری صادق و خادمی امین هستید، ما شک نداریم شما آن چه در توان داشته اید برای پیشبرد امور در طبق اخلاق قرار داده اید، ما قبول داریم در زمان پذیرش مسئولیت اطمینان داشتید از عهده آن بر می آیید و... اما اکنون که در این مسئولیت توفیق لازم را نداشته اید، حالا که دریافته اید اداره این کار در توان و صلاحیت شما نیست، یا الان که خودتان می بینید افکار و برنامه هایتان نتیجه ی لازم برای توسعه و پیشرفت سیستم را نداشته است، یا حالا که مخالفت با تداوم مسئولیت شما به اندازه ای رسیده که کار به اصطلاح قفل شده و ممکن است به منافع عمومی و روند پیشرفت امور آسیبی وارد کند پس حتماً وقت استعفای شما فرا رسیده است. ✅ آقای باور کنید گاهی با رفتن شما خیلی از امور درست می شود و کارها سامان می یابد. این تصمیم هم نشانه تقوای کاری است که در چنین شرایطی فرد مسئولیت را به مدیری شایسته تر واگذار نماید و هم خبر از تعهد و مسئولیت پذیری می دهد. البته در آن چه ذکر شد قطعاً منظور جا خالی دادن و فرار کردن از چالش ها نیست که آن معنای دیگری دارد بلکه مقصود زمانی است که در عمل مشاهده می شود رفتن فردی از یک جایگاه مدیریتی از ماندنش اثرات و ثمرات بهتری برای مردم و کشور دارد. برخی چنان دو دستی به یک پست می چسبند و برای ماندگاری خویش همه چیز حتی منافع عمومی را قربانی می کنند که گویی اگر آن ها نباشند همه چیز از هم می پاشد و امور مختل می شود. همان اندازه که جا خالی دادن و میدان تلاش و خدمت را رها کردن ناپسند است ماندگاری در مسئولیتی که برای جامعه و کشور هزینه و زیان دارد گناهی نابخشودنی است. ✅ قواعد و چهارچوب های خودش را دارد. وقتی اقتضائات حضور فردی در یک جایگاه تصمیم گیری فراهم نیست بهترین تصمیم واگذاری آن به فردی مناسب است. امری که فرهنگ آن در میان مدیران کشور ما جانیفتاده است و بسیاری فکر می کنند حتی به قیمت مبارزه کردن و آسیب رساندن به منافع عمومی و به هر طریق ممکن باید دوران مدیریت آن ها تداوم داشته باشد. اگر باور داشته باشیم جایگاه های مدیریتی «امانت» است که باید ضمن اهتمام لازم در امانت داری و حفظ شئونی که دارد در موقع لازم به اهل شایسته ی آن واگذار گردد و همچنین در صورتی که به مصالح عمومی و اهمیت و قداست بیت المال آگاه باشیم هرگز برای منافع و خواسته های شخصی خود به منافع جمعی آسیب نمی رسانیم. ✅ گاهی عده ای از در حالی که می دانند شرایط سیستم به گونه ای است که با ماندن آن ها در پست، چهارچوب های کاری به هم می ریزد و منافع زیادی به مردم و سیستم تحمیل می شود با «لجاجت» و منفعت طلبی شخصی بر حفظ جایگاه خود اصرار می ورزند و بدین ترتیب توانی که باید صرف پیشبرد امور و توسعه فعالیت ها گردد برای اختلافات داخلی و کش و قوس های مدیریتی هزینه می شود. در مواقع ضرور یک استعفای محترمانه و به هنگام می تواند هم مانعی برای اختلال در امور باشد و هم از مخدوش شدن چهره ی مدیر جلوگیری کند و همچنین بعد از مدتی وی را آماده مناصب جدیدی نماید که مطابق توانایی ها و شرایط اوست. در فرایندهای مدیریتی این مهم به عنوان یک واقعیت وجود دارد که باید محترم شمرده شود و در زمان لازم با تصمیم های مدبرانه به پیشرفت جامعه کمک کرد. 🔺منبع: ، 🔻پنجشنبه ۳۰ فروردین ماه ۱۴۰۳، شماره ۱۰۰۶ www.modiryar.com @modiryar
افق زندگی و تعصبات زمانی ✅ در کتابی با عنوان «تعصبات زمانی: نظریه‌ای برای برنامه‌ریزی منطقی و استمرار شخصی» فیلسوفی از دانشگاه نوتردام هلند با نام در ارتباط با مقوله تعصبات زمانی نظریه قابل توجهی ارائه می دهد. ✅ وی می گوید ما نسبت به زمان متعصب هستیم، به این معنی که بی‌موردی در مورد زمان وقوع حوادث داریم. وی در این رابطه چند نوع تعصب را مطرح می کند: ▪تعصب نزدیک: اگر شما «تعصب نزدیک» داشته باشید در این حالت ذرت بوداده را زمانی که فیلم هنوز شروع نشده، می‌خورید؛ با این‌که اگر منتظر بمانید، لذت بیشتری خواهید برد. ▪تعصب آینده: اگر «تعصب آینده» داشته باشید از کار ناخوشایندی که فردا باید انجام دهید ناراحت هستید، با این‌که از یادآوری کاری به همان اندازه ناخوشایند که دیروز انجام داده‌اید، ناراحت نخواهید شد. ▪تعصب ساختاری: زمانی که «تعصب ساختاری» دارید ترجیح می‌دهید تجربیات‌تان شکل زمانی مشخصی داشته باشند: تعطیلات‌تان را طوری برنامه‌ریزی می‌کنید که بهترین قسمت آن در پایان تعطیلی اتفاق بیفتد. ▪تعصب قریب الوقوع: شاید بزرگ‌ترین خطای زمانی ما تعصب قریب‌الوقوع باشد. غنی اهمیت دادن بیش از اندازه به آنچه قرار است اتفاق بیفتد و توجه بسیار اندک به آینده. با این حال بیشتر اوقات این اتفاق می‌افتد که همان‌طور که اقتصاددانان می‌گویند ما ارزش چیزی را که قرار است اتفاق بدهد، بسیار نادیده می‌گیریم. این تعصب گریبان ما را در تصمیمات هر روزه می‌گیرد. هنگام برنامه‌ریزی برای آینده دور خونسرد و منطقی عمل می‌کنیم، اما با نزدیک شدن وسوسه‌ها کنترل‌مان را از دست می‌دهیم. ✅ اعتقاد دارد همه این تعصبات زمانی امری نادرست است. برای همین وی موضوع مهم «بی‌طرفی زمانی» را مطرح می نماید. بی طرفی زمانی یعنی نوعی عادت ذهنی که به گذشته، حال و آینده وزنی برابر می‌بخشد. در همین راستا او با بیان نکات مهم دو اصل تصمیم‌گیری منطقی به استدلال‌های خود در بی‌طرفی زمانی می‌رسد: ▪: بر اساس اصل ، یک فرد منطقی ترجیح می‌دهد زندگی‌اش هر چه بهتر پیش رود؛ ▪: بر اساس اصل غیراختیاری‌بودن، ترجیحات یک شخص منطقی نسبت به تفاوت‌های اتفاقی حساس نیست. معتقد است تعهد به منطقی بودن ما را نسبت به زمان بی‌طرف‌تر می‌کند و بی‌طرفیِ زمانی به ما کمک می‌کند تا درباره مشکلات روزمره بهتر فکر کنیم. ✅ اغلبِ ما بیشتر اوقات جای دیگری غیر از زمان حال حضور داریم. گذشته، حال، آینده؛ تاریخ، امسال، دهه‌های آینده. چطور باید در ذهن‌مان میان آنها تعادل برقرار کنیم؟ مدت زمان یک تجربه‌ لمس‌شده بین دو تا سه ثانیه است؛ تقریباً به همان میزانی که طول می‌کشد. همه چیزهای پیش از آن متعلق به «خاطره» است و همه چیزهای بعدی «انتظار». ✅ این‌که زندگی ما در این پنجره کوچک و متحرک سپری می‌شود واقعیتی عجیب و تقریبا غیرقابل‌فهم است. کسانی که تمرینات مراقبه انجام می‌دهند تلاش می‌کنند ذهن خود را حین این کار استراحت دهند. بقیه ما شاید در بعضی لحظات خاص از زمان حال با موقعیت مشابهی مواجه شویم. ✅ برای مدیریت مناسب ذهن، روح، روان و رفتار در ارتباط با مقوله ی زمان باید ضمن کنار گذشتن تعصبات زمانی و گرفتاری در دام های افراطی تعصبات باید نسبت به مقوله ی در زندگی خود سه اصل مهم: ▪آموختن از گذشته، ▪زندگی کردن در حال و ▪برنامه ریزی برای آینده را در نظر داشته باشیم. این مهم به ما کمک می کند ضمن بهره گیری حداکثری از زمان در اختیار خود از گذشته درس بگیریم اشتباهات قبلی خود را تکرار نکنیم و نسبت به افق پیش رو و آینده ی احتمالی که در پیش روی ماست خوش بین، هدفمند و دارای برنامه باشیم. زمان هرکسی از خاصی برخوردار است. ✅ مهارت‌های ضعیف می‌تواند مشکلات زیادی از جمله کمبود خواب، نارضایتی، مشکلات سلامتی و اضطراب را به همراه داشته باشد. داشتن زمان کم برای انجام وظایف شغلی می‌تواند هر کسی را مضطرب کند. مهارت‌های مدیریت زمان (برنامه‌ریزی، اولویت بندی کارها، تنظیم زمان خواب و دانلود برنامه‌های افزایش بهره‌وری) می‌توانند به بهبود بهره‌وری از زمان کمک کنند. 🔺منبع: ، 🔻پنجشنبه ۲۷ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳، شماره ۱۰۱۰ www.modiryar.com @modiryar
بیشتر آدم ها ✅ بیشتر آدم‌ها با «نعمت» نمی‌فهمند، با «داشتن» فراموش می‌کنند، با «بودن» قدر نمی‌دانند، با «محبّت» لوس می‌شوند، با «گذشت و فداکاری» هوا برشان می‌دارد و در نهایت با کمال و تکبّر «کمک و لطف» مکرر شما را وظیفه‌ی مقررتان می‌پندارند. باور کنید همیشه در برابر خوبی‌هایتان خوبی دریافت نمی‌کنید، قدردان شما نخواهند بود، قدر محبّت‌هایتان را نمی‌دانند، مهرورزی‌هایتان را ارج نمی‌گذارند و بعد از مدّتی دیگر هیچ ارزشی برای شما و خوبی‌هایتان قائل نیستند. ✅ من از زمانه‌ای سخن می‌گویم که مردمانش خروار خروار مهربانی شما را با کوچک‌ترین کم و کاستی نادیده می‌گیرند، نداری و ناتوانی‌هایتان را همچون چماقی بر سرتان می‌کوبند و خیلی زود چشم بر شما و همه‌ی خوبی‌هایتان می‌بندند. پس خوب حواستان را جمع کنید، مراقب خودتان، دلتان و خوبی‌هایتان باشید و صرفاً تا آنجا در دسترس باشید، ببخشید، محبّت و مهربانی کنید که شأن و کرامت شما خدشه‌دار نگردد. هرگز نمی‌گویم به عزیزان‌تان مهربانی نکنید و هوای دیگران را نداشته باشید ✅ فقط خواستم به شمایی که قلب مهربانی دارید که مکرر می‌گذرد و می‌بخشد یادآوری کنم که قبل از هر کسی وجود شریف خودتان اهمیّت دارد و این‌گونه بی‌محابا عشق ورزیدن شما را ملول می‌کند و دیگران را لوس. شما باید قبل از همه کس و همه چیز هوای خودتان را داشته باشید، از عزت نفس و خویش مراقبت کنید، نعمت بزرگ انسانیت را که خداوند مهربان به شما ارزانی داشته است قدر بدانید و برای حفظ مکارم اخلاق و انسانیت تلاش کنید. ✅ کسی که به خودش احترام نگذارد و هوای و روان و جسم و جان خویش را نداشته باشد از طرف دیگران مورد آزار و سواستفاده قرار می گیرد و خیلی زود به این نتیجه خواهد رسید که از او و خواسته هایش هیچ چیزی باقی نمانده است. دنیای مادی و منفعت طلبی هیچ گاه برای شما و علاقه مندی هایتان نگران نیست و در جای ضرور برای شما تره هم خرد نمی کند پس چرا من از خودم و مبانی فکری و ارزشی که بدان اعتقاد دارم و با آن بزرگ شده ام مراقبت نکنم. متأسفانه این موضوع غریبه و آشنا و دور و نزدیک ندارد. باور کنید همه ی انسان ها این استعداد را دارند که در بزنگاه خاصی در زندگی حال ما را بگیرند و یا حق بزرگی را تضییع نمایند. ✅ چقدر سخت است وقتی به یاد آوریم آدمی بیشترین ضربه ها را از کسانی خورده که به آن ها بیشتری داشته است. باور کنید به هیچ وجه در این نوشتار قصد سیاه نمایی ندارم یا در پی پرهیز دادن شما از عمل خیر و اعتماد به دیگران نیستم. بلکه فقط فکر می کنم لازم است این تلنگر را به یکدیگر بزنیم که ما اگر خودمان مراقب نباشیم و حواسمان را جمع نکنیم هیچ گاه نمی توانیم دیگران را به خاطر ضرر و زیانی که به روح و جان ما رسانده اند سرزنش کنیم و از آن ها توقع خاصی داشته باشیم. ✅ انسان مومن باید باهوش باشد و ضمن این که حواسش به دیگران است، به آن ها خیر می رساند، به خاطرشان فداکاری می کند، به عزیزانش محبت و مهرورزی می کند هوای خودش را نیز داشته باشد و هرگز از یاد نبرد آدمی قبل از هر کسی نسبت به خودش تعهدات پرشمار و وظایف کلانی دارد که باید به هر صورتی که می داند و تا جایی که می تواند نسبت به آن ها وفادار و پیگیر باشد. اگر همواره قدرتمند و با صلابت باشیم و کرامت و خویش را در سطحی بالا مراقبت نماییم می توانیم در زندگی مسیر خوبی را برای خویشتن ترسیم و دنبال کنیم و در عین حال به سایر انسان هایی که با ما در ارتباط هستند خیر برسانیم و حال آن ها را خوب کنیم. 🔺منبع: ، 🔻پنجشنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۳، شماره ۱۰۱۲ www.modiryar.com @modiryar
همه چیز به خودت بستگی دارد ✅ نمی دانم این جمله ی مشهور که به ضرب المثل تبدیل شده است را شنیده اید یا نه: «آبجوشی که سیب زمینی را نرم می کند تخم مرغ را سفت می کند؛ همه چیز به خودت بستگی دارد». این یک مثالی است برای فرزند آدم که به خودش بیاید و سعی کند در برابر همه ی ناکامی ها، مشکلات، مسائل و چالش های پیش رو و قطعی که در زندگی همه ی انسان ها وجود دارد از خود و قابلیت رشد، ارتقا، تغییر و انطباق سازی نشان دهد. ✅ گاهی فراموش می کنیم که این انسان با همه ی ضعف ها و کاستی هایی که دارد بازهم می تواند از روح بزرگ و صلاحیت روان برای حل چالش های پیش روی خود در زندگی برخوردار باشد به شرط آن که حواسش به کار خودش باشد، از تلاش و کوشش مضاعف دست برندارد، هرگز نشود و برای دیگران بدی نخواهد. فکر کنید همه ی آدم های دنیا سرشان به کار خودشان بود و از روی حسادت یا رقابت های ناسالم سعی در تخریب دیگران و یا به یغما بردن صلاحیت های دیگران را نداشتند چه اتفاق مبارکی بود و چه پیشرفت های وسیعی برای همه ی ما رخ می داد. ✅ این جمله واقعیت است که: «هر چه تلاش کنی دیگران را خراب کنی همان قدر وقت کم داری خودت را آباد کنی» و چه بسیار پیشرفت ها و قابلیت های خویش را به راحتی از دست داده ایم به خاطر این که بر خویشتن تمرکز نداشته ایم. پس وقت آن رسیده است که حواسمان به خودمان باشد و سرمان را از زندگی این و آن و نعمات و کاستی هایی که آن ها دارند برداریم تا بتوانیم عیب ها و ضعف های خود را شناسایی کنیم و نسبت به رفع آن ها اقدام نماییم. علیه السلام می فرمایند: ✅ «اى مردم، خوشا كسى كه پرداختن به عيب خود او را از عيب ديگر مردم بازمى دارد و خوشا كسى كه در خانه اش بماند و روزى خود بخورد و به طاعت پروردگارش مشغول باشد و بر گناهان خود بگريد. چنين كسى، هم به كار خود پرداخته و هم مردم از او آسوده اند.» برای تحقق این مهم باید قبل از هر چیز کنترل جدی و همه جانبه بر خود، رفتار، افکار، و گفتارمان داشته باشیم. همچنین در حدیث دیگری منسوب به حضرت علیه السلام این گونه نقل شده است که: ✅ «در تنهایی مراقب افکارت در مواظب رفتارت و در جامعه مراقب گفتارت باش». بدون شک اگر این موارد و توصیه ها مورد توجه ویژه ی ما قرار گیرد و در زندگی فردی و اجتماعی خویش بدان وفادار باشیم ضمن این که بسیاری از چالش ها و مشکلات پیش رو از میان برداشته خواهد شد همگان نسبت به خودسازی و توسعه ی فردی اقدام می کنند که این امر زمینه ی مناسبی برای سلامت روحی در جامعه فراهم می سازد. ✅ این که می گویند: «آدمی را آدمیت لازم است» در واقع تفسیری این چنین دارد که هر بنده ای از بندگان خدا باید برای تحقق جایگاه والای خود در خلقت فکر و باور خود را کامل نماید و نهایت تلاش و اهتمام خویش را به کار گیرد تا نقش خود را برای خلق جهانی بهتر و زیباتر به بهترین شکل ایفا نماید. بدون شک در زندگی همه ی ما نقش بسیار مهمی دارد اما نباید فراموش کنیم که بیشتر از هر چیزی و هر کسی این خود ما هستیم که می توانیم (و باید بتوانیم) اوضاع را برای خویش بهتر کنیم و رفتار مناسبی از خودمان در جامعه به تصویر بکشیم. ✅ به شرط این که دچار «خطای خودخدمتی» نشویم که همه ی کامیابی ها و را به خودمان نسبت دهیم و همه ی ناکامی ها و زشتی ها را منسوب به دیگران و محیط پیرامون بدانیم و این جمله را مکرر با خودمان تکرار کنیم که: «همه چیز به خودت بستگی دارد» 🔺منبع: ، 🔻پنجشنبه 31 خردادماه 1403، شماره شماره 1014 www.modiryar.com @modiryar
به خودتان سخت نگیرید ✅ «بدون ترديد، ما انسان را در رنج و سختى آفريديم» این جمله ترجمه ی آیه ی شریفه ی قرآن است که می فرماید: «لَقَد خَلَقنَا ٱلإِنسَانَ فِي كَبَدٍ». بدان معنا که ذات زندگی در دنیای محدود، فانی، پست و کم ارزش آمیخته با بسیاری دردها، رنج ها، بیماری ها، فقدان ها، سختی ها، محدودیت ها و مشکلات است. پس اکنون که انسان با این چالش بزرگ در مسیر تعالی و پیشرفت و حرکت به سوی مواجه است چرا باید خودش به خودش مهربان تر نباشد و هوای خودش را بیشتر نداشته باشد. ✅ آن معروف «سخت گیرید این جهان بر مردمان سخت گیر» را فراموش نکنیم و به یاد داشته باشیم در بسیاری مواقع این خود ما هستیم که مشکلات پیش روی خود را از آن چه که هست بزرگ تر و پیچیده تر می کنیم. پس فراموش نکنید زندگی در ذات خودش سخت است پس شما به خودتان سخت نگیرید. بعضی آدم ها بدون اینکه حواسشان باشد بیش از حد بر خودشان سخت می گیرند. این افراد بر این باورند که اوضاع شان خوب است، اما مدام به صدای منفی درون سرشان گوش می دهند. ✅ برخی هم به دلیل کمال گرایی مفرط گرفتار این ظلم به خویشتن می شوند. سرزنش خود پاسخی متداول به داشتن یک تجربه آسیب زا است. این امر به‌ویژه زمانی صادق است که رویداد آسیب‌زا بدون تقصیر خودمان رخ می‌دهد. ما از رخ دادن این رویداد استقبال نکردیم و مطمئناً با وقوع آن موافق نبودیم. اساساً آنچه مشخص است این است که ما انسان ها ظرفیت به ظاهر بی پایانی برای انتقاد از خود داریم. ما سعی می کنیم که همیشه کامل و بدون نقص باشیم. ✅ ویژگی بارز افرادی است که به خودشان سخت می‌گیرند. این افراد تا جایی که امکان داشته باشد، تلاش می‌کنند به بهترین هر چیز دست پیدا کنند. اگر جزء این دسته از افراد باشید، هضم نواقص و کمبود‌ها برایتان دشوار است. به همین دلیل مدام روی نقطه‌ضعف‌های خود تمرکز می‌کنید و به دنبال راهکاری برای برطرف کردن آن‌ها هستید.افراد سخت‌گیر نسبت به خود باید کارها را به روش خاصی که دارند، انجام دهند. این افراد زمانی که دیگران مشغول پروژه‌های مربوط به آن‌ها می‌شوند، یک سری قوانین مشخص می‌کنند تا دیگران به استانداردهای آن‌ها نزدیک شوند و کارها باب میلشان انجام شود. ✅ احساس کم ارزشی، ناامنی و بی کفایتی ناشی از این طرز تفکر است. واقعیت این است که همه ما تصمیمات بدی می گیریم که به خاطر آن رنج می بریم. بسیاری از این ها نتیجه عواملی هستند که خارج از کنترل ما هستند. به نظر می رسد یک باور رایج وجود دارد که ما می توانیم بر تمام وقایع زندگی کنترل داشته باشیم و بنابراین هر اتفاقی هستیم. برای آن که نسبت به خود نگاهی همراه با واقعیت و رأفت داشته باشیم و زندگی از آن چه در ذاتش هست برایمان سخت تر نشود باید موارد زیر را به عنوان اصول جدی مورد توجه قرار دهیم: ✅ «اشتباه کردن؛ بخشی از فرایند یادگیری شماست»، «خودتان را با دیگران مقایسه نکنید؛ زیرا شما جای آن ها نیستید»، «با افرادی ارتباط برقرار کنید که؛ می خواهند شما به موفقیت برسید»، «عالی بودن را کنار بگذارید؛ و به پیشرفت و بهبود خود فکر کنید»، «ضعف های خود را بپذیرید؛ به عنوان ویژگی خود»، «از افرادی که از شما انتقاد می کنند؛ یاد بگیرید»، «هر مشکلی که دارید؛ منحصر به فرد و تنها برای شما نیست؟»، «هیچ راه درست و قطعی؛ برای انجام کارها وجود ندارد»، «برای چیزی که باور دارید؛ تلاش کنید حتی اگر از نظر دیگران محبوب نباشد» و «از خشم خود؛ به عنوان محرکی برای تغییر استفاده کنید» این رویه و طرز فکر در مرور زمان ذهن و فکر و رفتار ما را به سمت اعتدال در مواجهه با هدایت می کند و زندگی را برای ما و اطرافیانمان راحت تر و شیرین تر خواهد کرد. 🔻منبع: ، 🔻پنج شنبه ۱۴ تیرماه ۱۴۰۳، شماره ۱۰۱۶ www.modiryar.com @modiryar
صرفاً جهت یادآوری ✅ نه روز پدر است نه روز مادر، نه تولدی در کار است نه دور از جان شما و عزیزانتان داغ و عزایی. صرفاً می خواهم در این مجال جهت یادآوری موضوع بسیار مهمی را خدمت شما عرض کنم. عادت کرده ایم در هیاهوی زندگی عصر فراصنعتی به دنبال اهداف ریز و درشت خود بدویم و مقوله ی معیشت و روپا ماندن مالی و اکنون آن قدر سخت و پیچیده شده است که گاهی مسائل بسیار مهمی از یادمان می رود، اهمیت خود را از دست می دهد، نسبت به آن غفلت می کنیم، یا حداقل آن طور که باید و شاید به آن ها نمی پردازیم. ✅ یکی از این مسائل و موارد که بسیار بسیار مهم است و سعادت دنیا و آخرت ما تا حد زیادی به آن وابسته است حفظ شأن، جایگاه، احترام، کرامت و نقش «پدر و مادر» در زندگی همه ی ماست. خداوند در قرآن آن جا که سامانه ی ارتباط انسان با سایرین را تعریف می کند می فرماید؛ «إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ» یعنی «همانا «خدا (خلق را) فرمان به عدل و احسان می‌دهد». اما به پدر و مادر که می رسد پروردگار آن ها را از سایرین جدا می سازد و دیگر سخنی از نمی کند و در سطحی بالاتر امر می دهد و می فرماید: ✅ «وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا» یعنی؛ «و پروردگار تو مقرر کرد که جز او را مپرستید و به پدر و مادر [خود] احسان کنید» آیه احسان به والدین آیه ۲۳ سوره اسراء است که پس از دعوت به توحید انسان‌ها را به نیکی‌کردن به پدر و مادر دعوت می‌کند. این بدان معناست که به والدین که می رسی تکلیف تو فقط و فقط و نیکی است. باید بی محابا آن را تکریم کنی، قدر بدانی، در صدر نشانی و هر آن چه در توان داری برای آرامش، شادمانی و حفظ کرامت و احترام آن ها به کار ببری. ✅ مفسران احسان به والدین در آیه را حکمی قطعی و نسخ‌نشدنی از جانب خدا می‌دانند. همچنین مقدم شدن احسان به والدین بر سایر احکامی که در آیات بعدی آمده را دلیلی بر اهمیت این حکم می‌داند. در این آیه حق والدین هم‌ردیف حق خداوند شمرده شده است. مفسران قرار گرفتن آن بعد از اصل توحید را نشان از اهمیت احترام به پدر و مادر و جایگاه رفیع این نوع اطاعت نزد خداوند می‌دانند. عده‌ای در تناسب بین توحید و احسان به والدین در آیه مواردی را ذکر کرده‌اند؛ ✅ از جمله آنکه خداوند سبب حقیقی وجود انسان و سبب ظاهری و معیشت آنها هستند و همان‌طور که شکر نعمت‌های خداوند به عنوان منعم حقیقی واجب است، شکر نعمت‌های مخلوقین در حق انسان نیز واجب است و هیچ کس به‌اندازه والدین در حق انسان کاری نکرده و مستحق شکرگزاری نیستند. مگر می شود آدمی پدر و مادر را فراموش کند، حق آن ها را ادا نکند، قدرشان را نداند، در برابر آن ها مبادی آداب نباشد، صدایش را بلند کند، فرمان آن ها را اجابت نکند و با غرور و تکبر به هنگام پیری با آن ها مواجهه نماید. ✅ این چنین انسانی از رحمت خدا به دور خواهد بود و مرتکب گناهی می شود که خداوند آن را در زمره ی گناهانی قرار داده است که هیچ گاه بخشیده نمی شوند. پدر و مادر اسباب اجابت دعا، مایه رحمت خدا و ریشه و اصالت آدم هستند که باید در هرحالی احترام آن ها حفظ شود و توسط فرزندان گرامی داشته شوند. پس به یادآورید و به خود تذکر دهید دوباره و چند باره، هر روز و هر لحظه که شما وظیفه دارید همچون پروانه دور شمع وجودی نورانی و گرما بخش آن ها طواف کنید و هر آن چه از ، ادب، تکریم و یاری رساندن آموخته اید دودستی و با کمال امتنان و احترام تقدیم وجود شریف و پربرکت آن ها نمایید. ✅ یادمان نرود که هر آن چه امروز داریم به همت و برکت خویش داریم و موظف هستیم در زمان «حیات» تمام وقت و تمام قد در خدمت آن ها باشیم و در زمان «ممات» به گونه ای زندگی کنیم و آن ها را یاد نماییم که روحشان قرین رحمت و شادی باشد و در سرای آخرت برای فرزندان خویش دعا کنند. و چه زیباست رابطه ی عاشقانه، مهربانانه و مودبانه فرزندی با پدر و مادرش که از سر انسانیت و کمالِ رفتار آن ها ارج می نهد، در برابرشان تواضع دارد و همه جوره به آن ها خدمت می کند. 🔺منبع: ، 🔻پنجشنبه ۲۱ تیرماه ۱۴۰۳، شماره ۱۰۱۷ www.modiryar.com @modiryar