eitaa logo
Modiryar | مدیریار
201 دنبال‌کننده
5هزار عکس
793 ویدیو
2 فایل
• پایگاه جامع مدیریت www.modiryar.com • مدیرمسئول دکتر مهدی یاراحمدی خراسانی @mahdiyarahmadi • مشاور @javadyarahmadi • اینستاگرام https://www.instagram.com/modiryar_com • تلگرام telegram.me/modiryar • احراز ارشاد http://t.me/itdmcbot?start=modi
مشاهده در ایتا
دانلود
Modiryar | مدیریار
تحول برای ایران قوی ✅ در کنار عنوان سال جاری یعنی؛ «کاهش تورم و رشد تولید» پیام مهم، جدی و تأمل برانگیز که ابتدای امسال در حرم رضوی مطرح گردید یعنی «تحول برای ایران قوی» جلوه گری می نماید. تحولی که به تعبیر باید به دنبال تغییر بخش ها و نقاط معیوب چه در نظام اسلامی و چه در جامعه ایرانی باشد. آن چه مسلم است ما از خودمان عقب تریم. به معنای دیگر به نسبت استعدادها و امکاناتی که در کشور وجود دارد توسعه و پیشرفت رخ نداده است و یا این که ظرفیت انسانی و نرم افزاری ما بسیار فراتر از آن چیزی است که امروز شاهد آن هستیم. لذا باید طرحی نو درانداخت و اقدامات تحولی ویژه ای را در پیش گرفت تا با جهش کیفی سطح زندگی و رفاهی مردم افزایش یابد. ✅ به سیاه نمایی و بدخواهی رسانه های مغرض بیگانه و یا برخی افراد داخلی کاری نداریم اما نباید و نمی شود از بسیاری حقیقت ها نیز غفلت کرد. باید پذیرفت و آن چیزی نیستیم که باید باشیم و شایستگی کشور ما و مردمان نجیب آن بسیار فراتر از این حرف هاست. آن چه مسلم است بر مبنای ارزش هایی شکل گرفته است که امروز بسیاری از آن ها مورد بی توجهی قرار دارد. از اسراف و تبذیر گرفته تا فسادهای مالی و اداری و یا آن چه رهبر انقلاب از آن با عنوان مسابقه تجمل گرایی یاد کردند همه گواهی بر ضرورت بازنگری در بسیاری از رویه ها و تحول در فرایندها و فعالیت ها است. تحول باید به صورت همه جانبه، هوشمندانه، عالمانه و بر مبنای اقتضائات اجتماعی طراحی گردد. ✅ این مهم در عرصه های مختلفی همچون؛ نحوه تفکر، شیوه برنامه ریزی، بهره وری از سرمایه های انسانی و مادی، روش های اجرایی و عملیاتی قابل بررسی و انجام است. تغییر و تحول امری است طبیعی و اجتناب ناپذیر که باید بدان توجه ویژه ای داشت. تغییر گاه نتیجه عمل و اقدامی سنجیده و حساب شده و گاه نتیجه واکنشی آنی و بی مقدمه است. گاه نیز حوادث در غیاب هر عمل یا عکس العملی، مسیر خود را یافته و اثرات خود را بجای می گذارد. ما باید با و مطالعه دقیق شرایط جاری بتوانیم زمام امور خود را به دست بگیریم و آینده پیش روی مطلوب خود را شناسایی نماییم و نسبت به ساختن آن اقدام کنید. ✅ واضح است که بسیاری از روندهای جاری دیگر پاسخگوی نیازهای اجتماعی نیست. لذا ضرورت دارد در همه عرصه ها با رعایت چارچوب حاکم آمادگی تغییر مثبت و دستیابی به زمینه های رشد و توسعه کشور را داشته باشیم. یکی از جنبه ها و پیام های مهم نظام تحول گرا پاسخگویی مناسب و به هنگام به اقتضائات محیطی است. امری که به ما یادآوری می کند که بسیاری از روندها و رویه های جاری مانع تحقق تحول جدی است یا به بیان ساده تر با نحوه تفکر و عمل به شیوه ای که اکنون وجود دارد تحولی شگرف رخ نخواهد داد. ✅ پس باید طرحی نو درانداخت تا بتوان در شیوه های جاری تحولی اساسی ایجاد کرد و مسیر رشد، توسعه و پیشرفت را هموار ساخت. ناگفته پیداست که منظور از ، تحول لغوی به معنای هر نوع دگرگونی مطلوب یا نامطلوب نیست؛ بلکه منظور از آن،‌ دگرگونی پذیرفته شده، رو به کمال و از طریق برطرف کردن نقص ها و پر کردن خلأها و عرضة تازه‌های مفید و به کارگیری روش های مؤثر است و در یک کلمه ما به دنبال تحول مطلوب، خود خواسته و آگاهانه هستیم که خود چارچوب ها و رویکردهای آن را مشخص نموده و برای وقوع آن برنامه ریزی علمی و جریان سازی عملیاتی انجام داده ایم. 🔺منبع: ، 🔻۱۷ فروردین ۱۴۰۲، شماره ۹۶۰ www.modiryar.com @modiryar
✍‌ فاجعه خودروسازی   ✅ «این همه حمایت در طول این سال‌ها از در کشور شده خب کیفیت خودرو خوب نیست، مردم ناراضی‌اند، درست هم می‌گویند، حق با مردم است.» این بخشی از فرمایشات رهبر انقلاب است که چندی قبل در دیدار جمعی از تولیدکنندگان کشور و مسئولان اقتصادی و صنعتی عنوان گردید. حکایت خودروسازی در کشور و مسائل مربوط به وارادات و صادرات خودرو عجیب، تلخ، دردناک و فاجعه آمیز است. مسأله ی پیچیده ای که از بالاترین مقام کشور گرفته تا دولت، مردم، پلیس راهور ناجا و ... همه در موقعیت های مختلف نارضایتی خود را از آن ابراز نموده اند. ✅ اصلاً مشخص نیست این دست های پشت پرده، واسطه ها، دلال ها و یا کسانی که جیبشان از این مسیر پر پول می شود و منافع شان این گونه تأمین می گردد چه افرادی هستند که با وجود این همه نارضایتی در سطوح مختلف طی سال های متمادی فعالیت کرده اند و کماکان قدرتمندانه در این عرصه به اصطلاح تخت گاز می تازند. دولت های مختلف هم که در واقع توانایی کنترل این امر را نداشته و ندارند هر روز با طرح های ناپخته و ناکارآمد اقداماتی صورت می دهند که نتیجه اش افزایش سرسام آور و رویایی شدن خرید یک ماشین بسیار ضعیف داخلی برای عامه مردم می گردد. ✅ علاوه بر این موضوع بسیار مهمی که در این راستا قابل بحث است مقوله و خودرو هاست. خصوصاً زمانی که مرور کنیم و بدانیم طی سال ها چه میزان خسارات جانی و مالی گسترده و غیرقابل جبران به خاطر این مسأله به وقوع پیوسته است. طبق آمارهای رسمی در حال حاضر حدود ۹۴ درصد حمل‌ و نقل کشور از طریق زمین اتفاق می‌افتد. در حال حاضر تقریباً نزدیک ۳۴ میلیون وسیله ‌نقلیه در کشور داریم و چیزی حدود ۴۴ میلیون نفر از مردم نیز دارای گواهینامه رانندگی هستند. بر این اساس به‌نوعی همه ۸۵ میلیون جمعیت کشور یا کاربر حوزه ترافیک بوده یا راننده یا عابرپیاده یا سرنشین هستند؛ ✅ بنابراین بحث در حوزه حمل‌ و نقل زمینی بحثی بسیار فراتر و جدی تر از آن چیزی است که امروز بدان پرداخته می شود. همین امسال که هنوز زمان زیادی از آن را پشت سر نگذاشته ایم و به نام «مهار تورم، رشد تولید» نامگذاری گردیده است از ابتدای سال به میزان قابل توجهی قیمت خودرو بدون رشد کیفیت و مطلوبیت در تولید افزایش یافته است. تولید خودروهای ملی که به ارابه‌ های مرگ در کشور مشهور شده است و از استانداردهای ایمنی کافی برخوردار نیستند بیشتر از آن که مولد و کارگشا برای کشور باشد زیان آور است که نارضایتی عمومی را نیز به دنبال داشته است. مسلماً با قواعد جاری و سطح نامطلوب فعلی کنترل و نظارت نمی توان در این عرصه تحول جدی ایجاد نمود. ✅ لذا ضرورت دارد یک بار برای همیشه تعارف را با و و مجموعه افرادی که طی سال ها در این مسیر منافع زیادی داشته اند را کنار بگذاریم و توان و انرژی که در این مسیر خرج می گردد را در راهی صرف کنیم که در آن استعداد، سلامت و صلاحیت داریم. بحث واردات خودرو باید به عنوان یک امر اثرگذار در بهبود این روند و باز کردن زمینه برای خروج انحصار در این بازار از مهم ترین پیش نیازها و ابزارهای ایجاد تحول در مقوله خودرو در کشور است که باید حتماً به عنوان یک ضرورت و مطالبه عمومی بدان توجه گردد. علاوه بر همه این ها روند مسائل مربوط به خودرو در کشور اصلاح نمی شود مگر این که دست های پشت پرده و مافیای قدرتمند آن شناسایی و زمین گیر شوند تا این گونه مصالح و منافع عمومی در مخاطره قرار نگیرد و جان و مال مردم در امان باشد. . 🔺منبع: ، 🔻پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۲، شماره ۹۶۱ www.modiryar.com @modiryar
ریاست ها و سیاست ها ✅ شاید یکی از بزرگ ترین معضلات کشور عدم وجود تفکر سیستمی، عدم حاکمیت برنامه محوری و استقرار فرد محوری است. چقدر تلخ است زمانی که یک دوره مدیریتی در قالب پایان یافتن عمر یک دولت یا به اتمام رسیدن فعالیت یک دوره از شورای اسلامی شهر فرا می رسد و گروه جدید حاکم می شوند و به جای پیگیری روند عقلانی، منطقی و برنامه ای به صورت اتوبوسی همه مدیران دوره قبل را جابجا می کنند، برنامه ها را تغییر می دهند و حتی به خود زحمت شناسایی قابلیت و ظرفیت افراد قبلی و بررسی مختصری در رابطه با اتفاقاتی که قبل از آن ها در مجموعه رخ داده است را نمی دهند. ✅ خصوصاً این اتفاق زمانی تلخ تر است که گروه جدیدی که در قالب شورای اسلامی شهر و یا دولت روی کار می آیند از نظر و حزبی با گروه قبلی هم مسلک بوده اند ولی این ها هم برای خود آدم های دیگری دارند. این یعنی نفی تخصص گرایی، فقدان برنامه محوری و عدم حاکمیت سامانه مدیریت و تفکر سیستمی در نظام اداری کشور. این گونه اعمال مدیریت کردن و نگاه حزبی، قبیله ای یا آشنا محوری نشان عدم توسعه یافتگی و عدم بلوغ مدیریت است که متأسفانه در کشور ما فراوان وجود دارد و هزینه های سرشاری را به کشور و ملت تحمیل می کند. ✅ یک ابزار تشخیصی است که به افراد قبل از اقدام به هر کاری، در ارزیابی مشکلات کمک می‌کند. در حقیقت، این ابزار، یاری‌دهنده افراد پیش از گرفتن تصمیم نهایی برای هر عمل است. این ابزارها، همچنین کمک خواهند کرد تا از سطح پایین دانش خود دور بمانید. چقدر آزار دهنده است وقتی فردی رئیس می شود و خود را ولی نعمت مردم و کارکنان آن مجموعه می پندارد و تمامی امکانات و مواهبی که در قالب آن مسئولیت به صورت امانت به وی تحویل داده شده است را گویی جزیی از اموال شخصی و خانوادگی خود می داند و به صورت کاملاً سلیقه ای و شاید منفعت طلبانه و حق به جانب مورد بهره برداری قرار می دهد و وای به حال آن مجموعه مدیریت و تمامی افرادی می شود که جز دریافت کنندگان خدمات آن هستند. ✅ نظام اداری باید قائم به سامانه، نظم، برنامه، قانون و عقلانیت باشد نه قائم به مقام یا قائم به رئیس. اگر قرار باشد با هر ریاستی کل سیاست ها تغییر نماید دیگر سنگ روی سنگ بنا نمی شود و هیچ برنامه بلند مدت و یا حتی میان مدتی به ثمر نمی رسد و یا مفهومی نخواهد داشت. نباید ریاست ها تعیین کننده ی سیاست ها باشند. در این صورت جایگاه علم، اندیشه، برنامه، سامانه و نظام تشکیلات رسمی اداری خدشه دار می شود و به بیان عامیانه کاری از پیش نخواهد رفت. صلاح و فلاح یک مجموعه اداری که متعلق به مردم و است بسیار مهم تر از منافع و سلایق شخصی مدیری است که برای دوره ای کوتاه مسئولیتی بر عهده دارد. ✅ به جای شایسته گزینی، سلیقه محوری به جای برنامه محوری و افراد به جای سامانه ها از مهم ترین آفت های دیدگاه های حداقل نگر، فرد گرا و رییس محور است. فرد محوری پیامد سیاست ورزی است و نتجه سیاست ورزی عدم کارآمدی است که تمامی صلاحیت های سیستم را زیر سئوال می برد و مانع عملکرد بهینه می گردد. باید یک بار برای همیشه این واقعیت را پذیرفت که هیچ جایگاه و مقامی ماندگاری ندارد و هیچ پست و مقامی در نظام اداری کشور متعلق به فرد یا اشخاص خاصی نیست بلکه امانتی است که هر فرد و گروهی آن را در اختیار گرفت باید به بهترین شکل حقش را ادا نماید. ریاست ها نبای واضع سیاست ها باشند بلکه منطق، عقلانیت و مصلحت تعیین کننده هستند. 🔺منبع: ، 🔻پنجشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۲، شماره ۹۶۲ www.modiryar.com @modiryar
پایان یک اشتباه ساختاری ✅ شاید یکی از بزرگ ترین و راهبردی که طی سال های قبل در کشور رقم خورده است بحث ادغام سه موضوع کلان و به ظاهر مربوط و وابسته ولی در میدان اجرایی و عملیاتی متفاوت در حوزه های سه گانه «صنعت، معدن و تجارت» بوده است. ادغامی که شاید روی کاغذ انجام شد و در قالب پست های سازمانی تحقق یافت ولی هیچگاه یک روح واحد و جامع بر آن حاکم نگردید و از این رهگذر آسیب های فراوانی به هر سه حوزه «صنعت، معدن و تجارت» وارد شد و اقتصاد کشور از این امر لطمات و هزینه های بسیاری را متحمل گردید. ✅ آن زمان که بحث و ادغام چند وزرات خانه مطرح شد هر چند موضوع به ظاهر جذاب و مدرنی به نظر می رسید ولی هیچگاه دولت مردان، طراحان و دست اندرکاران امور از خود سئوال نکردند که آیا نظام اداری بیمار و ناکارآمد ما توانایی تشکیل این سطح کلان از مدیریت و ایجاد هماهنگی بین واحدهای ناشی از آن را دارد یا خیر؟ سئوال مهمی که در بسیاری از تصمیمات کلان دولت آن زمان بی پاسخ ماند و امروز کشور و ملت یک به یک تاوان سنگینی بخاطر آن ها می پردازد. ✅ بالاخره «وزارت صنعت، معدن و تجارت» بعد از تصویب مجلس در تاریخ ۸ تیر ۱۳۹۰ و تصویب شورای نگهبان در ۱۲ تیر در راستای طرح کوچک‌سازی دولت با ادغام دو وزارتخانه صنایع و معادن و بازرگانی تشکیل شد و تصدی‌گری این وزارتخانه را مهندس محمدرضا نعمت‌زاده قبول کرد اما نتایج حاصل از این ادغام و پیامدهای عملکردی آن به شکلی رقم خورد که حتی نیز در این رابطه از ادغام وزارت‌خانه‌های صنعت، معدن و تجارت این گونه سخن گفتند: ✅ «آن روز هم که این کار را انجام می‌دادند برای من روشن نبود که چرا دارند این کار را انجام می‌دهند. مسوولان مجلس و دولت تشخیص داده بودند و انجام دادند.» بر همین اساس در دوره های مختلف مجلس و دولت های طرف آن ها وزرای صمت مکرر مورد سئوال، کارت زرد، استیضاح و رأی عدم اعتماد بوده اند و به نوعی مجلسی ها حلقه را در رویه ها و سیاست های مدیریتی دنبال نموده اند. ✅ البته این جمله نافی مربوطه یا دفاع از عملکرد آن ها نیست ولی باید این واقعیت را پذیرفت اساساً وقتی ساختارها معیوب باشند ریل گذاری مناسبی برای رویه ها و خط مشی ها هم انجام نخواهد پذیرفت و بدین صورت عملکرد مناسبی نیز نخواهیم دید. به هر حال اکنون فاطمی امین از مسئولیت این وزارتخانه کنار رفته است و در طرف دیگر ماجرا دوفوریت لایحه تشکیل وزارت بازرگانی در مجلس به تصویب رسیده است. همه این موارد در کنار هم ناشی از تلاش دولت و مجلس برای ایجاد تحول در سه حوزه مهمی است که اتفاقاً در کنار کشاورزی و نفت همه اقتصاد کشور به آن ها وابسته است و به صورت مستقیم بر معیشت و رضایت مندی مردم اثر دارد. ✅ بی برنامگی اوضاع بازرگاني کشور را بدتر کرد و اقتصاد ما که در فشار تحریم و تورم قرار دارد روزگار سختی را می گذراند. لذا هر چند نیاز به تصمیم فوری و کارگشا برای این مشکلات داریم ولی هر گونه آزمون و خطا و یا بی گدار به آب زدن و تکرار اشتباهات گذشتگان گناهی نابخشودنی است. دیگر نایی برای اقتصاد کشور باقی نمانده است که در تله ناکارآمدی و آزمون و خطا بیفتد و بخواهد دوباره از آن رهایی یابد. هر تصمیمی که در این راستا گرفته می شود باید با در نظر گرفتن تمامی جوانب، ابعاد و پیامدهای آن باشد و از هر گونه اقدام غیرمنطقی پرهیز شود. 🔺منبع: ، 🔻پنجشنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۲، شماره ۹۶۳ www.modiryar.com @modiryar
بی نق و بی بهانه ✅ اوضاع و احوال کشور خصوصاً از حیث اقتصادی و آن چنان که باید و شاید مناسب و رو به راه نیست. خصوصاً دغدغه های اقتصادی و معیشتی مردم تا حدی بالا است که از بسیاری خواسته های به حق و بعضاً نیازهای اولیه ی خود نیز گذر می کنند یا مجبور هستند آن ها را نادیده بگیرند. از طرف دیگر عدم ثبات در بازار و مسائلی همچون تورم، تحریم و قیمت ارز و سکه علاوه بر اینکه امنیت فعالیت را از گروه زیادی از فعالان عرصه های مختلف گرفته است سبب ایجاد حس عدم ناتوانی در انجام یک سری فعالیت ها برای عده ای شده است. همه ی این ها را گفتم نه برای اینکه نمکی باشد بر زخم دردهای جامعه، بلکه خواستم قبل از ورود به بحث اصلی این نوشتار بگویم آن چه ارائه می شود با شناخت همین مسائل و آگاهی از کم و کاستی ها و محدودیت های است. ✅ دو چیز انسان و حیات عمومی بشر را زنده نگه می دارد: ▪️ اول امید و ▪️ دوم تلاشی که حاصل از همین امیدواری است. به بیان دیگر اگر از میان برود نه دیگر تلاش و حرکتی صورت خواهد پذیرفت و نه دیگر حیات واقعی به معنای روح پویایی و زندگی برای بشر وجود خواهد داشت. پس هر اتفاقی که افتاد و هر محدودیتی که ایجاد شد تا گزینه ی باشد می توان بسیار به ایجاد تغییرات مثبت و تحولات مطلوب امیدوار بود. اما حفظ این امیدواری و وفاداری به هر آن چه انگیزه حرکت و زندگی را ایجاد می نماید همیشه کار ساده ای نیست. گاهی کم و کاستی ها، محدودیت ها، مسائل و چالش ها چنان زیاد و فراگیر می شود و امور زندگی آدمی آن چنان پیچیده می شود که رمقی برای حرکت در فرد یا جامعه باقی نمی ماند. ✅ حال سئوال اساسی اینجاست که چه اتفاقی باید رخ بدهد تا به این نقطه نزدیک نشویم؟ عوامل زیادی وجود دارد که نای و برکت را از زندگی انسان می گیرد. امری که متأسفانه در جامعه ما زیاد وجود دارد. دو مورد از این ها «نق زدن های پیاپی» و «بهانه گیری های ناپایان» عده ای است که برای هر راهی دلیل و بهانه ای می آورند که بن بست شود و هر حرکتی را به نقطه ای می رسانند که به سکون برسد. چنان در پردازش سیاه نمایی می نمایند که گویی دیگر حتی راهی برای نفس کشیدن وجود ندارد چه رسد به حرکت و امیدواری. بزرگ نمایی در مشکلات و استمرار در بهانه گیری و به بیان ساده تر نق زدن های مستمر سبب می شود که هم فرد خودش دیگر توانی برای حرکت نداشته باشد و هم این امر را از دیگران سلب نماید. ✅ ملتی که زیر دشمن و مسائلی همچون فتنه ها، آشوب ها، تحریم ها و فشارهای مختلف خود را حفظ کرده و امیدوار مانده است و در همین مسیر سنگلاخ پیشرفت های قابل توجهی نیز داشته است پس قطعاً می تواند کماکان بر مدار امید، حرکت و قرار داشته باشد و از این پیچ تاریخی نیز گذر کند. فقط باید یاد بگیریم ضمن شناسایی مشکلات و کاستی ها و تلاش در جهت رفع آن ها از تله بهانه جویی و نق زدن های واهی که در واقع دزد انرژی هستند رهایی یابیم و با شادابی و نشاط به حیات خود ادامه دهیم. همان جمله معروف که از بهانه هایمان قوی تر باشیم می تواند راهگشای بسیاری از مشکلات باشد. اکنون که کشور با چالش های اساسی مواجه است روحیه «هم اندیشی، هم گرایی و هم افزایی» برای گذر از چالش ها می تواند دستاوردهای قابل توجهی برای ما به ارمغان بیاورد. 🔺منبع: ، 🔻پنجشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۲، شماره ۹۶۴ www.modiryar.com @modiryar
پیش نیاز اساسی جهت اقدامات جمعیتی ✍ چالش بسیار مهمی است که ذهن کارشناسان، آینده پژوهان و مسئولان کشور را به شدت به خود مشغول کرده است. طبق شاخص های جمعیت شناختی، ایران از نظر جمعیتی اصلاً وضعیت مطلوبی ندارد. امروزه مقوله جمعیت، به عنوان یک موضوع مجرد مطرح نیست؛ بلکه مسئله سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و امنیتی بسیار پیچیده‌ای است که  باید به همه جوانب آن توجه کرد. با درنظرداشتن نقش ایجابی عامل جمعیت در پیشرفت کشور، لازم است برنامه ریزی‌های جامع برای رشد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور متناسب  با سیاست‌های جمعیتی صورت پذیرد. ✅ کشور از دو بعد قابل بررسی است: ▪️بُعد اول زمانی که به غلط سیاست های کنترل جمعیت تداوم و شدت یافت و زمینه آن کاهش شدید و عدم رغبت خانواده ها به تشکیل عائله و قبیح انگاشتن خانواده های پرجمعیت شد و ▪️بُعد دوم آن مسائل فعلی کشور است که سبب عدم انگیزه گروه پرشماری از مردم و خصوصاً جوانان برای تشکیل خانواده و فرزندآوری است. مسائلی از قبیل سومدیریت، تبعیض، رانت خواری، تضییع عدالت، ژن های خوب، مشکلات شدید معیشتی، اقتصادی، تحریم و تورم سرسام آور همه در کنار گسترده بدخواهان و دشمنان یا ناآگاهان و غافلان سبب گردیده است کشور در مسیر مخاطره شدیدی قرار گیرد. ✅ اگر موضوع اول یا همان سیاست غلط «اشتباه بزرگی» بود موضوع دوم که حاصل شیوه مدیریتی خارج از آرمان های انقلاب اسلامی و تأکیدات امام و رهبری است «گناهی نابخشودنی» می باشد. به تعبیر رهبر معظم انقلاب هر تصمیم و هر حرکتی که در مردم ناامیدی و بی انگیزگی ایجاد نماید گناه کبیره است. با شرایط فعلی و تداوم آن مسلماً هر گونه فعالیت تبلیغی برای ترویج و گسترش موضوع جمعیت و سیاست های کلی برنامه های توسعه به توفیق چندانی نخواهد رسید. گام اول در هر رشد و پیشرفتی بستن انحرافات، مجاری فساد و تبعیض ها است. ✅ باید و مدیریتی کشور اصلاح شود به گونه ای که امکان تخلف، ویژه خواری و انحراف در آن به حداقل برسد. بحران های شدید اقتصادی و معیشتی در ارتباط با نیازهای اساسی مردم و مسائلی همچون تولد سلطان های متعدد سیمان، قیر، شکر و... حس امنیت و آرامش را از مردم می گیرد در کنار این موارد اتفاقاتی همچون ظلم نابخشودنی خودروسازان در همه ابعاد کیفی، ارائه خدمات پس از فروش، قیمت و ... به مردم و چالش هایی همچون موضوع بحرانی مسکن در این امر اثر بسیار زیادی دارد. ✅ البته مسائلی که سبب بی اعتمادی، کاهش سطح رغبت و و افزایش نگرانی مردم به آینده خود و فرزندانشان می شود تنها محدود به این چند مورد نیست. قطعاً اصلاح روند جمعیتی کشور بدون در نظر گرفتن این موارد که در رأس آن احساس عدالت، اعتماد و امنیت عمومی برای زندگی فردی و اجتماعی و در ابعاد مادی و معنوی است امری غیرممکن خواهد بود. نشان به آن نشان که طی این سال ها هم بخش قابل توجهی از فعالیت های تبلیغی و ترویجی برای اصلاح روند جمعیتی بی اثر مانده است. ✅ ما باید به خود افتخار کنیم و زندگی در کشور خود را به هر جای دیگر دنیا هر چند آبادتر ترجیح دهیم که مسلماً زیر بنای این مهم احساس «عدالت، امنیت و اعتماد عمومی در ابعاد مادی و معنوی» است. اگر این موارد که بعضاً در کشور خدشه دار گردیده است بازسازی یابد و رونق پذیرد قطعاً حس امیدواری برای خویشتن و فرزندانمان نیز گسترش می یابد و ریل گذاری مناسب جهت سایر اقدامات در جهت بحران جمعیت نیز صورت خواهد پذیرفت. موضوع جمعیت قبل از هر چیز نیاز به یک امنیت روانی و ذهنی برای مردم و خصوصاً جوانان کشور دارد که تا آن ها مرتفع نگردد هیچ اقدامی اثربخش نخواهد بود. 🔺منبع: ، 🔻پنجشنبه ۴ خرداد ۱۴۰۲، شماره ۹۶۵ www.modiryar.com @modiryar
گناهان امروز من   ✅ قدیم ترها که جامعه اخلاقی تر بود و رعایت حدود شرعی و انسانی فراگیرتر، و عرفان توصیه هایی برای مردم جهت حفظ کرامت انسانی و وفاداری به آموزه های اخلاقی داشتند. از جمله توصیه های اکیدی که در این راستا مطرح می شد موضوع «مشارطه، مراقبه و محاسبه» توسط انسان ها است که مبتنی بر احادیث معصومین علیه السلام بود. البته منظور این نیست که اکنون چنین چیزهایی مطرح نمی شود یا دیگر اهمیتی ندارد بلکه با توجه به ماشینی شدن زندگی انسان ها، گرفتاری های معیشتی، اقتصادی و هیاهوی رسانه های رنگارنگ این موارد کمرنگ شده و گاهی انسان ها از آن غافل می شوند. ▪️ یعنی شرط کردن در ابتدای روز با خود برای ترک گناه تا پایان روز، ▪️ یعنی توجه مستمر در طول روز به اعمال و کردار برای عمل به مشارطه و ▪️ یعنی در پایان روز به بررسی عملکرد خود در طول روز بپردازد و ببیند تا چه حدی به مشارطه خود پایبند بوده است؟ ✅ متأسفانه امروز حلقه مفقوده ی کارکرد نظام های بشری است که بر این اساس بشر جنایت های زیادی را مرتکب شده و به خود آسیب های فراوانی وارد ساخته است. سقوط اخلاقی و انحطاط انسانیت امری نیست که به صورت آنی رخ دهد. در بسیاری از موارد انسان ها با غفلت های جزیی و ساده انگاری مسائل تربیتی آرام آرام در مهلکه ای گرفتار می شوند که بعد از مدتی که به خود می آیند درخواهند یافت که بسیار از آن چه باید باشند فاصله گرفته اند و به بیان عامیانه از مراتب انسانیت به دور هستند. ✅ باید همان طور که به سلامت جسمی خود توجه می کنیم به نیز دقت کنیم و برخود و رفتارهایمان کنترل و نظارت دقیق داشته باشیم تا همواره در مدار انسانیت و تقوا قرار بگیریم که همانا این مهم لازمه تعالی و کمال آدمی است. انسان نیازمند آنست که خداوند مهربان در هر حالی او را هدایت نموده و از غفلت درامان نگه دارد. زمانی که از یوسف (ع) پرسیدند چرا گناه نکردی؟ فرمود: «ومن خودستایی نمی کنم  ونفس خویش را از عیب و نقصیر مبرا نمی دانم  (زیرا نفس اماره انسان را به کارهای زشت و ناروا وا می دارد) جز آن که خدا به لطف خاص خود آدمی را نگهدارد که خدای من بسیار آمرزنده ومهربان است.» ✅ خداوند متعال در آيات مختلفي از قرآن کریم، به کلمه ی «غفلت» اشاره فرموده و مسلمانان را از آن نهي كرده است. «غفلت» يكي از آفات ايمان و شايد نخستين آفت آن است. همچنین استمرار غفلت نيز، موجب «تكبر» و «انحراف» می گردد. در حقيقت،كردار ناشايست و ناپسند و انواع گناهان آثار بدي روي حس تشخيص و قوه درك انسان مي‌گذارد و سلامت فكر را به تدريج از او مي‌گيرد. هر اندازه، شخص در اين راه فراتر رود، پرده هاي غفلت و بي خبري بر دل، چشم و گوش او محكم تر مي شود و سرانجام كارش به جايي مي رسد كه چشم دارد و گويي نمي‌بيند، گوش دارد و گويي نمي شنود و مانند اين كه دريچه روح او به سوي حقايق، بسته شده و حس تشخيص كه برترين نعمت هاست از وي گرفته شده است. ✅ آدمی باید همواره در انتهای هر شب از به محاسبه رفتار خویشتن بپردازد و از خود سئوال کند «گناهان امروز من» چیست؟ این چنین پرداختن به خویشتن و مراقبه رفتار قطعاً سبب می گردد عنان رفتار در دست خودمان باشد و در مرور زمان به حدی از و روحی نائل گردیم که هرگونه دوری از مکارم اخلاقی و انسانی به واقع در دیدگان ما ناپسند باشد و نسبت به جایگاه اصلی خود در مراتب انسانی حساسیت بیشتری داشته باشیم. 🔺منبع: ، 🔻پنجشنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۲، شماره ۹۶۶ www.modiryar.com @modiryar
ایمان و امید ✅ «با ایمان و امید می توان تحول عظیم ایجاد کرد» این جمله ی کلیدی «افق فکری و رفتاری» وسیعی را پیش روی انسان قرار می دهد و در بردارنده ی پیامی شگرف و قابل تأمل است که در آن هم حرکت است هم برکت، هم دنیا هست هم آخرت، هم تلاش است هم توکل و اگر آدمی بتواند به آن آگاه باشد و عمل نماید زمینه دنیا و آخرت را برای خود فراهم خواهد آورد. رهبر انقلاب با بیان جمله ای که در ابتدای این نوشتار به آن اشاره شد توجه جامعه را به سمت دو کلید واژه ی اساسی و مهم برای پیشرفت و تحول یعنی «ایمان و امید» معطوف داشتند و به مردم حرکت در این مسیر را توصیه نمودند. ✅ «ایمان و امید» به هم وابسته و لازم و ملزوم یکدیگرند و انسان مؤمن امیدوارترین، خوش بین ترین و آینده نگرترین فرد است که از بدبینی و ملالت و بی تابی به دور خواهد بود. ، امید می آفریند. چرا که ایمان یعنی: اعتقاد به بالاترین نیرو است که این جهان را اداره می کند. همانی که چیزی از وی پنهان نمی ماند و هیچ چیز نمی تواند او را عاجز و درمانده سازد. زمانی که انسان مومن و عارف به خدای مهربان، دلسوز، بخشنده، آمرزنده ی دوستدار‌، صاحب تخت و دارای مجد و عزمت است که آنچه بخواهد با قدرت به انجام می رساند، متوسل و متمسک می شود، بی تردید با امیدی بی حد و حصر و پایان ناپذیر زندگی را به سر خواهد برد. ✅ او مدام خوش بین است و با چهره ای بشاش به زندگی می نگرد و با تبسم به استقبال وقایع و رخدادهایش خواهد رفت، نه با جبینی اخم و درهم کشیده. و این چنین هم خودش از زندگی لذت می برد هم اطرافیانش. فرد باایمان، زندگی را پوچ و بی‌هدف نمی‌داند، بلکه با به سوی هدف‌های خود می‌رود. در متون اسلامی و به‌ویژه در قرآن و احادیث، دستورهای فراوانی در مورد امید و پرهیز از ناامیدی آمده است. ایمان نهالى است که در زمین دل آدمى مى روید و اگر از چشمه اعمال صالح آبیارى شود، درختى تنومند خواهد شد که ثمره اش امیدواری است که بر زندگی انسان اثر می گذارد و بر تمامى زوایاى جان آدمى سایه مى گسترد. ✅ انسان دغدغه اى دیرپاتر از نیل به سعادت ندارد و ایمان رکن سعادت و یا راه نیل به آن است و ازاین رو، در حیات انسان نقش تعیین کننده دارد. آرزوي انسان نيل به سعادت و است و ايمان راه رسيدن به اين سعادت است. ايمان به انسان نشاط، اطمينان قلبی، معنا، اميد، شجاعت و هدف مي دهد. جهان امروز پر از بی اخلاقی و فساد است. به گونه ای که انسان ها بدترین جنایت ها را در حق یکدیگر انجام می دهند. حال در این بین حرکت و رفتار در مسیر اخلاق، تقوا و رعایت شئونات انسانی و حفظ آداب معاشرت سخت تر از هر زمان دیگری است. ✅ در حالی که نگاه های مادی سعی در ایجاد ناامیدی و پوچ گرایی دارند باید تلاش کنیم تا بر مدار امیدواری و هدفمندی در زندگی حرکت کنیم که پایه این اتفاق باور به معاد و ایمان به ارزش های اخلاقی است. شاید بتوان امید را مترادف زندگی تعریف کرد. بدین معنا که هر گونه تلاش هدفمند، مثبت و در مسیر سازندگی تنها در سایه امیدواری رخ خواهد داد. آدمی باید تلاش کند تا چرخه ی مستمر ایمان و امید را به عنوان عامل نرم افزاری تحول و در زندگی خود ایجاد نماید تا در پرتو آن خالق رفتارهای مناسب باشد. وظیفه دانشگاهیان، مسئولان، رسانه ها و تمامی گروه های مرجع ترویج و ایجاد زیرساخت های تحقق این امر است. 🔺منبع: ، 🔻پنجشنبه ۲۵ خردادماه ۱۴۰۲، شماره ۹۶۷ www.modiryar.com @modiryar
لباس تقوا ✅ بزرگی می گفت: «لباس علم و دانش، لباس تخصص و توانمندی، لباس سود و منفعت و ... را از تن به درکنید و لباس تقوا بپوشید سپس با تقوا کار علمی، تخصصی، سودآور و ... انجام بدهید.» منظور از این جمله این است که هر کاری که می خواهید انجام بدهید باید در پناه تقوا باشد یعنی بدانید به صورت نظری و باور کنید به صورت عملی که خدا هست، شما را می بیند، قضاوت می کند و پاداش و جزا می دهد. تقوا براي روح مانند خانه است براي زندگي و مانند جامه است براي تن. پس بدانید این برای شما بهتر است همان طور که در قرآن کریم خداوند متعال می فرماید: «وَلِبَاسُ التَّقْوَى ذَلِكَ خَيْر» که معنای آن چنین است: «و نیکوترین جامه است». شاید اگر همین یک جمله از توصیه های شریف قرآن مورد توجه انسان ها قرار می گرفت بسیاری از انحرافات، اشتباهات، دشمنی ها و نابهنجاری های حیات بشری رخ نمی داد و زندگی آدمی بسیار سالم تر و لذت بخش تر بود. ✅ واقعیت تلخ زندگی امروز این است که در آن حلقه ی مفقوده کارکرد نظام های بشری است و متأسفانه دربسیاری از مناسبات و تصمیمات انسان ها اخلاق رنگ باخته است و اصول آن رعایت نمی شود و یا این که کمتر مورد توجه قرار می گیرد. گاهی ناخودآگاه در مرور زمان انسان دچار غفلت می شود و فراموش می کند خدا و روز حسابی هست و باید برای یکایک رفتارهایش پاسخگو باشد. لذا تخت گاز می رود و هر جور منافعش اقتضا نماید رفتار می کند و بعد از مدتی بسیاری از اصول را کنار گذاشته و تنها به مطامع و مصالح شخصی و دنیوی خود می اندیشد. بدین گونه در ورطه ای هولناک از زندگی قرار می گیرد که شاید دنیای خود را آباد کند ولی نهایتاً برایش سودی نخواهد داشت و عاقبتی نامبارک در انتظارش خواهد بود. خودسازی و برخورداری از آمادگی روحی در مواجهه با اتفاقات روز و پدیده های اجتماعی برای انسان اصل مهم و اساسی است. ✅ باید علاوه بر این که به خود اهمیت می دهیم روح و روان خویشتن را نیز از پلیدی ها و هر آنچه ما را از مقام انسانی و اخلاقی دور می کند در امان نگه داریم. در جریان یک برنامه خودسازی باید به ابعاد مختلف پرداخت. اگرچه محور خودسازی فاصله گرفتن از «راحت» و «غفلت» است، اما گاهی این حرکت به پیگیری برنامه های معنوی و اصلاح صفات روحی می پردازد و گاهی به تنظیم فعالیت های رایج زندگی معطوف می شود. تقوا تنها رعایت حدود مسلمانی و دستورات شریعت نیست بلکه از آن بالاتر تقوا در معنای واقعی خود رعایت حدود انسانی و اخلاقی است. دقیقاً همان جایی معنا پیدا می کند که انسان در معرض تصمیم یا رفتاری قرار می گیرد که دوگانه خیر و شر است اگر در مدار رعایت حدود باشد و به بیان دیگر بر مدار تقوا حرکت کند باعث سعادت خویشتن می شود و در غیر این صورت به همان میزان از مسیر منحرف خواهد شد. ✅ تقوا و پرهیزگاری یک فضیلت اخلاقی منحصر به فرد، کانون تمام خوبی‌ها و نیروی بازدارندۀ درونی است که ماشین وجود انسان را از سقوط در پرتگاه ها حفظ نموده و او را به سرمنزل مقصود می‌رساند. به قلعۀ مستحکمی‌ ‌ماند که انسان را از تاخت و تاز دشمنان داخلی یعنی هوا و هوس‏های نامشروع نفسانی و شیطانی محفوظ می‏دارد و از اصابت تیرهای مسموم و ضربه‏های مهلک گناه به روح و روان او جلوگیری کرده و قلبش را مرکز تابش انوار الهی قرار می‏ دهد. در مسیر زندگی شهوات و امیال و هوس ‏ها و امیدهای کاذب و دروغین و لغزش‏های فراوان وجود دارد. این‏جاست که انسان باید دائما مراقب باشد مبادا روحش آسیب ببیند و این جز با بیداری و آگاهی و مراقبت دایم و مستمر امکان پذیر نیست. 🔺منبع: ، 🔻پنجشنبه ۱ تیرماه ۱۴۰۲، شماره ۹۶۸ www.modiryar.com @modiryar
«ترس» ؛ کلید واژه شکست و پیروزی    ✅ اگر بخواهم بر اساس آنچه دیده و شنیده و یا تجاربی که در طول عمر کسب کرده ام رمز شکست و پیروزی انسان در زندگی را تنها در یک واژه خلاصه کنم می گویم «ترس». هم عامل شکست است هم رمز پیروزی، هم باعث خوشبختی است هم سبب بدبختی، هم می تواند شما را به عرش ببرد هم به فرش برساند. فقط باید به جا و به موقع باشد و حد آن رعایت گردد. انسان باید از یک سری چیزها بترسد؛ باید از عاق والدین، آه مظلوم، شکستن دل دیگران، تضییع بیت المال، خوردن مال یتیم و بی سرپرست، آزار حیوانات، ستم به کسی که جز خدا کسی را ندارد و خیلی چیزهای دیگر از این دست ترسید. ✅ این ها با کسی شوخی ندارند اگر نترسی زمین گیرت می کنند و دنیا و آخرتت را به تباهی می کشانند. اما از یک سری چیزها هم اصلاً نباید ترسید؛ از گفتن ، گرفتن حق، شکست و ناکامی، انسان های دیگر، به اتمام رساندن رابطه ای که زمان اتمامش فرا رسیده و سایر مسائل این چنینی. اگر حق با شماست، اگر تصمیمی را با عقل و شرع می گیرید، اگر طرف شما حرف زور می زند، اگر کسی می خواهد باج بگیرد یا آبرو و اعتبار شما را وجه المصالحه قرار داده، اگر کسی شما را تهدید می کند نترسید. اگر بترسید می بازید. نترسید تا پیروز شوید. ✅ اگر بی جا بترسید هم شکست می خورید هم این که هر آنچه از آن ترس داشتید قطعاً سرتان می آید. این را دیده ام که می گویم! ترس تیغ دودم است و کلید واژه شکست و پیروزی. ترس یکی از قوی‌ترین و بنیادی‌ترین ما انسان هاست. تمام مردم دنیا به خاطر وجود ساز و کار‌های جسمی نسبتاً یکسان این احساس را تجربه می‌کنند. به همین دلیل است که ترس را همزاد حیات آدمی می دانند. در واقع کارکرد اصلی هراس در همه دوران‌ها محافظت از خود ما بوده است اما گاهی وقت ها از این جنبه خود فراتر می‌رود و به جای مراقب از ما؛ حالمان را بد می‌کند. ✅ زمانی که ذهن ما می کند که ما در موقعیت خطرناکی هستیم؛ دچار احساس ترس خواهیم شد. ممکن است ذهن و ضمیر ما دربرابر موقعیت‌های ناآشنا و کنترل نشده هم رفتار مشابهی داشته باشد. نکته‌ی مهم درباره این احساس این است که در هر انسانی به شکل متفاوت بروز می‌کند. یعنی این طور نیست که همه مردم از یک چیز یکسان وحشت داشته باشند. علاوه بر این ممکن است که این احساس به خاطر وجود یک مصداق غیر واقعی به وجود بیاید. فراموش نکنیم بخش قابل توجهی از این حسِ مهم قابل تمرین، آموزش و مدیریت است. اگر بتوانیم آن را کنترل و مدیریت نماییم بی شک احتمال موفقیت خود در زندگی را چندین برابر افزایش داده ایم. ✅ اگر انسان بر اساس عقل و منطق و عمل نماید و در هر حالی رضای الهی را در نظر داشته باشد و کاری که درست هست را انجام دهد دیگر ترس معنایی نخواهد داشت و می تواند با یقین به سمت هدف متعالی خود حرکت کند. ترسیدن های نابه جا و یا بی مورد موانع بسیار بزرگی در مسیر پیشبرد اهداف و پیشرفت و تعالی انسان هستند که باید با تمرین و تمرکز در مرور زمان آن ها را از جریان فرایندها و فعالیت های زندگی خویش حذف نماییم. چه بسیار موفقیت هایی که آن طرف پل ترس و تردید قرار دارند و می توانند ما را به بالندگی و شکوفایی برسانند ولی به دلیل اما و اگرها و ملاحظه های بی مورد از آن ها محروم مانده ایم. 🔺منبع: 🔻پنجشنبه ۱۵ تیرماه ۱۴۰۲، شماره ۹۷۰ www.modiryar.com @modiryar
کمی آن طرف تر ✅ آقای وزیر یا وکیل، آقای مدیر یا مسئول، آقای مدیرکل یا مدیرعامل، آقای رئیس یا معاون کمی آن طرف تر دقیقاً پشت در اتاق شما مردمانی نشسته اند که منتظر یک امضای ناقابل یا دستور صریح یا حمایت و هدایت جنابعالی برای حل مسأله یا رفع مشکلی از زندگی شان هستند. چرا فکر می کنید درهای بسته و بی توجهی به مردم امری عادی و طبیعی برای است. متأسفانه برخی افراد تا پشت میز مدیریت مستقر می شوند حس می کنند مقام هستند نه مسئول! در صورتی که پست های مدیریتی در واقع مسئولیت های بسیار سنگینی است که به صورت امانت در اختیار افراد قرار داده می شود تا بر اساس فرصت و موقعیتی که پیدا می کنند به مردم خدمت نمایند، مشکلات آن ها را حل و فصل کنند و زمینه و زیرساخت پیشرفت و رشد و توسعه فردی و اجتماعی را برای جامعه فراهم سازند. ✅ افرادی که دچار این غفلت می شوند به جای آن که جایگاه را زمینه خدمت به خدا و خلق خدا بدانند فرصتی برای بهره گیری های شخصی و منافع خویشتن می پندارند و مسیر را به اشتباه طی می کنند و ممکن است در کوتاه مدت منافع سرشاری کسب نمایند ولی قطعاً در دراز مدت در خسران خواهند بود و عذاب سختی نیز در انتظار آن ها است. مگر می شود خداوند حکیم انسان یا مدیری که سرنوشت مردم به او سپرده شده است را به خاطر نحوه عملکردش مؤاخذه نکند و از وی سئوال نپرسد. پس مسئولان گرامی به هوش باشید که فرصت ها همچون برق و باد می گذرند و همچون گذشتگان بلافاصله باید این مسئولیت ها و مواهب و امکانات ناشی از آن را واگذار کنید سپس شما خواهید ماند و نتایج اعمالتان در محضر خداوند. ✅ چه بسیار زیان کار است مدیری که آخرت خود را به دنیای کوتاه خود و اطرافیان و عزیزانش بفروشد و چنان غرق در مواهب مادی و دنیوی ناشی از عناوین سازمانی گردد که فراموش کند هدف اصلی از فرصت ها خدمت است نه . هر چند شاید این موارد برای برخی افراد به شعار و کلیشه تبدیل شده است و دیگر به آن حساسیت و خاصی ندارند ولی واقعیت آن است که در اصل موضوع هرگز تغییری ایجاد نمی شود؛ خدا هست، می بیند، مؤاخذه می کند. هم او که شاهد است خود قاضی است و قطعاً ما به ازای هر رفتار و گفتاری جزا و پاداشی در میان است. بدون شک فرصت خدمت به خدا و خلق خدا یک نعمت بزرگ است؛ اینکه فرصت پیدا کنیم که خدمت کنیم به مردم، این یک نعمت وصف ناشدنی است که حتماً انسان به خاطر آن بازخواست می شود. ✅ خیلی‌ها هستند می‌خواهند به مردم خدمت کنند، امکانش را ندارند؛ شما که یک جایگاه اثرگذاری پیدا کردید، بایستی این را قدر بدانید؛ این نعمت بزرگی است که خدا داده و هر نعمتی هم شکری دارد؛ شکرش این است که در این فرصت از همه‌ توان برای رفتار و گفتار خالصانه و صادقانه استفاده کنید. خدمت به مردم همانند ایمان به خدا باعث صعود انسان به مقامات معنوی و جلب متعال می‌شود و البته از سوی دیگر کسی که حق و حقوق دیگران را پایمال کند و به وظیفه خود در قبال مردم جامعه عمل نکند، عقاب الهی متوجه او خواهد بود، پس در این بین وای به حال مسئولانی که فرصت خدمت به مردم به آنها داده شده اما قدر خود را ندانسته و به جای خدمت صادقانه، کم کاری کنند، زیرا نه تنها باید جوابگوی فرصت‌های از دست رفته‌شان باشند، بلکه در مورد تضییع حق و حقوق دیگران هم مورد سؤال و بازخواست قرار خواهند گرفت! 🔺منبع: ، 🔻 پنجشنبه 22 تیرماه 1402، شماره 971 www.modiryar.com @modiryar
برای داشته هایم ✅ با وجود همه مشکلات، محدودیت ها، سختی ها، ناکامی ها و مسائلی که هر یک از ما در زندگی فردی و اجتماعی خود داریم باز هم نباید فراموش کنیم که زیر چتر حمایت و هدایت قرار داریم و او همواره دست نوازش بر سر ما می کشد و سایه لطف و مهربانی اش از سر ما کم نمی شود. آن قدر عادت کرده ایم برای آن چه نداریم غصه بخوریم، نق بزنیم، به زمین و زمان بد و بیراه بگوییم یا به تعبیر ساده تر ناسپاسی و ناشکری کنیم که از خاطرمان رفته خدای مهربان چه نعمت هایی به ما ارزانی داشته است. ✅ از امنیت و سلامتی که بزرگ ترین نعمات هستند که قدرش را نمی دانیم و تا در اختیار داریم توجه ما را به خود جلب نمی کند بگیرید تا ده ها، صدها و هزاران مورد دیگر که هر یک می تواند سبب رضایت ما باشند که متأسفانه از آن غفلت می کنیم. من باید قبل از هر چیز بدانم زندگی دنیا با سختی ها و مشکلات ذاتی خلق شده است و همگان به اندازه خود و بنا به در طول عمر خویش با مصائبی دست و پنجه نرم می کنند. پس بخشی از آن کاملاً طبیعی است. ✅ از سوی دیگر نباید فراموش کنم من باید «برای داشته هایم» بیشتر از نداشته هایم نگران باشم. چون به خاطر آن چه ندارم که مؤاخذه نمی شوم و برایم مسئولیتی نیست بلکه برای و امکاناتی که در اختیار دارم و از آن بهره لازم و کافی را نبرده یا در مسیر مناسبی از آن استفاده نکرده ام مورد سئوال قرار می گیرم. ✅ چه بسیار موقعیت ها و امکاناتی که امروز در اختیار ماست که ما از آن غافل هستیم و همان نعمت آرزوی بسیاری دیگر از مردمان است. نمی دانم چرا عده ای دوست دارند همواره باشند یا جوری وانمود کنند که اوضاع خوب نیست و شرایط را بسیار سخت تر از آن چه هست نشان دهند. ✅ در این که مشکلات زیاد است و امروز بیشتر از هر زمان دیگر مردم را آزار می دهد شکی نیست اما کماکان چیزهای زیادی در بین «داشته های زندگی» ما هستند که می توانند سبب امیدواری باشند، حال ما را خوب کنند و قطعاً باید به خاطر وجود آن ها راضی و شاکر باشیم. اما چه می شود کرد زمانی که آدمی دچار غفلت می شود و همواره نداشته های بی انتهای خود را در ذهنش فهرست می کند و بخاطر از آن ها هم ناراضی می شود و هم ناسپاس و شاید هم بسیاری از تکالیف خود را به فراموشی می سپارد. ✅ شكر خدا «ابر و باد و مه و خورشید وفلک» همواره در کار بوده اند و ما هم تا توانسته ایم از این نعمت ها بهره مند شده ایم. اما بسیاری از ما آن گونه که شایسته است نمی کنیم. شفاف بگویم غفلت می کنیم؛ غفلت ازخود. از خدای خود و از نعمت هایی که به ما ارزانی داشته است. باز هم تأکید می کنم آن چه گفتم بدان معنا نیست که مشکلی وجود ندارد و همواره همه چیز بر وفق مراد است. نه بدین گونه نبوده و نخواهد بود. ✅ همه ی مردم درگیر بسیاری از مشکلات بوده و هستند؛ گرانی ها، بیماری ها، کمبودها و محدودیت ها برای همه ی انسان ها وجود دارد. اما ذات اقدس الهی علی رغم همه ی نقصان ها و کم کاری ها، عصیان ها و گناهانی که داشته و مرتکب شده ایم ما را به حال خویش رها نکرده است. همواره دستی از جایی نزدیک تر به من مرا می کند. صدایی آشناتر از صدای نزدیکانم مرا به سوی خود می خواند اما من از او غافلم. انسان درک می کند بهره می برد ولی به آن توجه نمی کند. 🔺منبع: ، 🔻پنجشنبه ۲۹ تیرماه ۱۴۰۲، شماره ۹۷۲ www.modiryar.com @modiryar
تمرین اخلاق ✅ او را از قدیم می شناختم. آدمی تحصیلکرده، با کمالات، خوش اخلاق و دارای مطلوب بود. هر جایی می رفت مورد احترام قرار می گرفت و همگان به او علاقه داشتند و از او به نیکی یاد می کردند. سال ها از او بی خبر بودم. نمی دانستم کجا رفته، به چه کاری مشغول است یا زندگی را چگونه می گذراند. تا این که به صورت اتفاقی او را در مجلسی دیدم. بعد از کمی احوالپرسی و خوش و بش کردن و مرور خاطرات آرام آرام حس کردم لحن کلامش عوض شده است. یک جمله که می گوید بعدش چند تا کلام سنگین به من تحویل می دهد یا قضاوتی می کند که دور از واقعیت است. از آن جا که در ذهنم سابقه خوبی نسبت به او داشتم خیلی جدی نگرفتم. خلاصه آن دیدار کوتاه برایمان کافی نبود. قراری گذاشتیم تا با جمعی دیگر از دوستان مشترک همدیگر را مجدد ملاقات کنیم. ✅ قرار شد او کند و به من نیز خبر بدهد. نزدیک یک هفته بعد قراری را هماهنگ کرد. با ذوق و شوق و با هدف دیدار دوباره تعدادی از دوستان قدیم در مکان مشخص حاضر شدم. این که در آن دیدار چه گذشت، چه گفتیم و چه شنیدیم موضوع بحث من نیست. چیزی که توجه مرا جلب کرد نحوه ی گفت و گوی او با من و سایر رفقا بود. مکرر در کلامش قضاوت بود، گاهی کنایه می زد، از این و آن غیبت می کرد و خلاصه اصلاً آن آدمی که در گذشته می شناختم نبود. گویی کلی تغییر کرده و کلاً خلق و خویش عوض شده است. راستش را بخواهید آن حس خوبی که همیشه در ملاقات با او داشتم برایم محقق نشد. حتی دلم می خواست زودتر از آن جا خارج شوم و آن محیطی را که ایجاد کرده بود ترک کنم. همین گونه هم شد. تا انتهای جلسه دوام نیاوردم. به بهانه ای از جمع دوستان قدیم جدا شدم و به سمت منزل حرکت کردم. ✅ در راه با خودم جریانات و گفت و شنودهای دیدار اول و اتفاقات روز را مرور می کردم. از خودم پرسیدم چگونه می شود که انسان در گذر زمان نه چندان طولانی این گونه تغییر کند. از بس در گذشته به او علاقه داشتم و اخلاق و روحیاتش را دوست داشتم اصلاً دلم نمی خواست باور کنم این گونه عوض شده است. اما متأسفانه واقعیت داشت. گویی تنها من نبودم که سال ها از او بی خبر بودم بلکه او خودش نیز سال ها از خودش بی خبر بوده است و آرام آرام از خویشتن فاصله گرفته است. با خودم فکر کردم باید خیلی مراقب باشیم. این احتمال برای همه ما وجود دارد. اگر در زمینه و رفتاری دقت نکنیم و در معرض رفتارهای نامناسب قرار بگیریم ممکن است بدون آن که متوجه شویم بسیاری از روحیات و خلقیات ما آسیب ببیند و در گذر زمان به آدم دیگری تبدیل شویم که خودمان هم دوست نداریم. ✅ خیلی وقت ها بدون آن که بخواهیم عادت کردن به رفتارهای نامناسب کوچک خلق و خوی ما را تغییر می دهد و بدون آن که خود متوجه شویم ما را به کلی عوض می کند. بخش قابل توجهی از این غفلت مربوط به این است که انسان به جای پرداختن به عیوب خویشتن و تلاش در جهت رفع آن مکرر به عیوب دیگران می پردازد و از خود فراموش می کند. این اتفاق سبب می شود هم مسیر محدود و مسدود شود و هم به دلیل قضاوت کردن دیگران و یا غیبت کردن پشت سر آن ها مدیون مردم شود و حق الناس بر گردنش بماند. باید تمرین کنیم تا مکارم اخلاق در ذهن و ضمیر ما نهادینه شود. 🔺منبع: ، 🔻چهارشنبه ۴ مردادماه ۱۴۰۲، شماره ۹۷۳ www.modiryar.com @modiryar
عده ای از افراد   ✅ عده ای از افراد هر رفتار و گفتار دیگران را قضاوت می کنند و به تعبیری مو را از ماست مردم بیرون می کشند و از خود غافل می شوند. نقل از پیامبر اعظم(ص) حدیث ارزشمندی است که می فرماید: «خوشا به حال کسی که توجه به عیبش او را از توجه به عیب های مردم باز دارد.» یکی از خصوصیات مهم برای زندگی در قانون مداری و تکلیف گرایی آحاد جامعه است. ما نسبت به جامعه و سایر مردم تکالیفی داریم که باید نسبت به آن آگاه باشیم و دِین خود را ادا کنیم. ✅ حفظ احترام مردم، رعایت حدود قانون، مشارکت در اداره جامعه، مهربانی با مردم، حفظ محیط زیست شهری تنها بخشی از مهم ترین سرفصل های رفتاری و مورد نیاز برای زندگی اجتماعی است. در واقع جامعه زمانی در مسیر پیشرفت و توسعه قرار می گیرد که در ابتدا هر فردی جایگاه خود را بشناسد، به وظایف و حقوق خود آگاه باشد و نسبت به انجام تکالیف خود اهتمام ورزد. متأسفانه همان عده ای که بیشترین ادعا را دارند در عمل کمترین مشارکت را می نمایند. ✅ همان گروهی که به تمامی پدیده ها و رخدادهای محیطی انتقاد دارند، از زمین و زمان گلایه می کنند و به گونه ای ارادی یا غیرارادی امید مردم را کمرنگ می کنند افرادی هستند که کمترین مشارکت در اداره جامعه را دارند و در ادای وظایف خود نیز کوتاهی می نمایند. عوامل مؤثر بر در اداره امور جامعه امروزه یکی از مفاهیم عمده و اصلی یکپارچگی، همگرایی و توسعه پایدار به شمار می رود. مدیران و برنامه ریزان همواره سعی کرده اند تا با جلب مشارکت های مردمی به اهداف خود در زمینه اجرای طرح ها و برنامه ها به بهترین نحو ممکن نائل آیند. ✅ یکی از موارد مهم در این راستا که در قالب از آن یاد می شود حس مسئولیت و تعلق اجتماعی است که باید به صورت مستمر افزایش یابد. این امر اعتماد اجتماعی مردم به یکدیگر را افزایش داده و سبب ایجاد احترام و علاقه عمومی می گردد و شهر را به جایی بهتر برای زندگی تبدیل می نماید. جامعه همگرا یک رویکرد جامع و فراگیر برای توسعه اجتماعی پایدار است که چالش‌های عمومی را به فرصت تبدیل می‌کند این فرصت تنها در حالتی ایجاد می گردد که آحاد جامعه در ابتدا گفتار و عمل خود را با قواعد و اصول استاندارد تنظیم نمایند سپس به سایر مردم بپردازند. ✅ یک انسان عاقل، سالم، متوجّه و آگاه، عیب دیگری را جستجو نمی‏ کند؛ بلکه عیب خودش را جستجو کرده و خودش را اصلاح می‏ کند. وقتی به عیب دیگری برخورد می‏ کند، منشأیی برای تذکّر و توجه اوست. بعد که متذکّر شد، سراغ عیوب خویش خواهد رفت. در اینجا برای آدم سالم دو بحث ذکر می‏ شود: اول این که وقتی عیب او را دیدم و به عیب خودم منتقل شدم، اگر عاقل باشم، شرمنده می‏ شوم . خودم از خودم خجالت می کشم. کارم به اینجا نمی ‏رسد که دیگری را مفتضح کنم. از نظر نفسانی این حالت پیدا می شود. ✅ دیگری را دیدم که عمل زشتی کرده و منتقل می‏ شوم به عیب خودم و می ‏بینم که خودم هم مبتلا به این عیب هستم. خودم از خودم خجالت می‏ کشم، گرچه در پیش ‏روی این شخص عمل را انجام نداده باشم. یا می‏ بینم کسی رذیلۀ زشتی دارد، این مشاهده، برای من تنبّهی می ‏شود و ‏ سراغ خودم می‏ آیم و می بینم من هم دست به گریبان همین زشتی هستم. بعد خجالت می‏ کشم؛ نه اینکه عیب خود از یادم برود و عیب او را حفظ بکنم. در حفظ احترام و آبروی دیگران است. 🔺 منبع: ، 🔻 پنجشنبه ۱۹ مردادماه ۱۴۰۲، شماره ۹۷۴ www.modiryar.com @modiryar
آرامش ✅ دیروز علی را دیدم. مدتی از او بی خبر بودم. خیلی خوشحال شدم که اتفاقی دوباره همدیگر را در دانشگاه ملاقات کردیم. انگار رو به راه تر از همیشه بود. راستش علی دوست قدیمی من است. چند سال قبل از همسر اولش جدا شده و مجدد ازدواج کرده بود. در زندگی دوم راضی و آرام بود و مسائل ازدواج قبلی را به کلی پشت سر گذاشته بود. یک فرزند هم دارد. از هر دری با هم سخن گفتیم. کار، زندگی، اوضاع مالی، دانشگاه و .. پرسیدم علی جان حس می کنم شکر خدا این بار اوضاع بر وفق مراد است. خندید و گفت: آره بابا تازه دارم معنای زندگی را می فهمم. همسرم خیلی فهمیده است و درک بالایی از مسائل مختلف دارد. گفتم: چطور؟ ✅ گفت: در ارتباط با مسائل و به جای این که به حاشیه بپردازد به متن اهمیت می دهد، به جای آن که دنبال مقصر بگردد سعی در رفع تقصیر دارد، به جای آن که دنبال عیب جویی و بهانه گیری باشد در پی حمایت کردن و محبت کردن است. خلاصه هر چقدر بار اول اذیت شدم الان راضی ام. مثلاً چند روز قبل خیلی حالم خراب بود. اصلاً حال و حوصله نداشتم. روز بسیار بدی را پشت سر گذاشته بودم. از اول صبح که از خانه بیرون زدم بد بیاری پشت بد بیاری. از آن روزهای خاص که قرا نیست در آن اتفاق خوبی بیفتد یا انسان آرامش داشته باشد. خسته و کلافه مثل روح سرگردان خودم را به سختی به خانه رساندم. حتی نای در آوردن کفش هایم را نداشتم. هر طور بود پنجه پای راست را پشت پاشنه کفش چپ گذاشتم پایم را بیرون کشیدم و کفش را به گوشه ای پرت کردم. ✅ لنگ کفش دیگر را به خاطر ندارم چگونه از پایم خارج کردم. فقط می دانم تا کلید انداختم و داخل شدم فرزندم مثل همیشه به سرعت خودش را به سمت در رساند و هیجان زده شروع به شادمانی کرد. طفلک چون به دلیل مشغله کاری کم همدیگر را می بینیم وقتی زودتر به خانه می آیم حسابی به وجد می آید. از سرو صدای بچه، همسرم متوجه حضور من شد. مثل همیشه فوراً به استقبالم آمد. باور کن نای پاسخ دادن به سلامش را نداشتم به سختی سرم را تکان دادم. از چهره ام حالم را خواند. کیفم را به گوشه ای انداختم و داخل اتاق خودم را روی تخت پرت کردم. پشت سرم آمد. کلامی با من حرف نزد. آن قدر حالم بد بود که نای تکان خوردن نداشتم و به سرعت به خواب رفتم. بعد از چند ساعت به یکباره از خوبی بیدار شدم. ✅ نمی دانستم شب است یا روز. به خودم که آمدم متوجه شدم پشت سرم وارد اتاق شده است. همه چراغ ها را خاموش کرده، جوراب هایم را درآورده، ملحفه را رویم انداخته است و خانه در محض بود. از جایم بلند شدم در را که باز کردم به سرعت سراغم آمد گفت: عزیزم خوب خوابیدی؟ هنوز ننشسته بودم به من دمنوش آرامش بخشی داد. حالم خیلی بهتر بود. ازش پرسیدم ببخشید من اصلاً حال خوبی نداشتم نفهمیدم چه کار شد. لبخندی زد و گفت: تو باید بیشتر مراقب خودت باشی خیلی زحمتی می کشی. ✅ گفتم: نمی خواهی بپرسی چه شده است؟ گفت: اگر صلاح بدانی حتماً برایم تعریف می کنی. برای من مهم این است که حالت خوب باشد و در آرامش باشی. هر جا کاری، کمکی از من ساخته بود حتماً خبرم کن. بعد از خوردن دمنوش از سیر تا پیاز ماجراها را برایش تعریف کردم. کلی دلداری و داد و دیگر خیلی خوب شده بودم. می دانی رفیق همین که می فهمد کی و کجا چگونه رفتار کند بهترین نعمت است. 🔺منبع:، 🔻پنجشنبه ۹ شهریورماه، شماره ۹۷۷ www.modiryar.com @modiryar
برایم فرقی نمی کند ✅ «برایم فرقی نمی کند، هر طور که راحتی، دیگه مهم نیست، تفاوتی ندارد، هر جور دلت می خواهد و...» هر یک از این جمله ها یا شبه جمله ها یا مواردی شبیه آن ها که حال و هوای «بی تفاوتی» دارد در واقع یک زنگ خطر و هشداری جدی برای ما در مناسبات و با افراد مختلف است. ✅ و مجموعه ی دوستان و عزیزان انسان همواره ثروت ارزشمندی هستند که می توانند در بزنگاه های زندگی حال آدم را خوب کنند و دلش را گرم. به شدت به جمله یا مثل معروف «هزار دوست کم است و یک دشمن بسیار» اعتقاد دارم و حس می کنم باید بیش از هر چیز دیگری در زندگی از افرادی که پیرامون ما هستند یا به نوعی ربط یا اتصالی به ما دارند مراقبت کنیم. مراقبت کردن یعنی این که احترام آن ها را نگه داریم، ✅ در مواقعی که نیازی دارند در حد توانایی خویش کمک حال آن ها باشیم و در و محبت کردن به دیگران بی ریا و خالص و به دور از تنگ نظری رفتار کنیم. چه زیبا و لذت بخش است در حالی که خودت خبر نداری دوست یا عزیزی برایت دعا کند، حال خوب تو را از خدا بخواهد یا خاطرات شیرینی که با تو داشته است را در ذهن مرور کند و احساس بهتری داشته باشد. ✅ آدمی می تواند همچون درخت باشد که سرسبز، فرح بخش و زیبا است، هوای پیرامون خود را مطبوع می کند، دیگران زیر سایه ی پرمهرش آرام و قرار می یابند و به اطرافیانش جان می بخشد. هر ارتباطی در هر سطحی که قرار دارد نیاز به ، اصلاح و بهبود دارد تا همواره طراوت، تازگی و اثربخشی مطلوب خود را حفظ و انسان را در مسیر زندگی اجتماعی سالم تر یاری نماید. ✅ پس به گونه ای رفتار نکنیم که آدم های ما به نقطه ای از بی تفاوتی یا بی علاقگی برسند و بودن یا نبودن ما برایشان فرقی نکند یا این که حتی «دوری و دوستی» را ترجیح دهند. در آموزه های اخلاقی همواره بر این موضوع تأکید می شود که رفتار و گفتار آدمی در اجتماع باید به گونه ای باشد که حس و حال خوب را به دیگران منتقل نماید و باعث ایجاد شادمانی، امید و دلخوشی مردم شود. ✅ وزن و وقار آدمی با غرور، تکبر، یا با نخوت در زمین راه رفتن بالا نمی رود بلکه به تعبیر امام رضا علیه السلام «دوستی با مردم نیمی از خرد است». پس چه می شود عده ای با رفتارهای نامناسب ارتباط صمیمانه، محترمانه و مهربانانه خود با دیگران را خدشه دار می کنند و سبب ایجاد بی تفاوتی یا حس رهاسازی در آن ها می شوند؟ ✅ این دنیا آغشته با محدودیت ها، محرومیت ها، رنج ها، غم ها و دردها است. «هنر زندگی کردن» یعنی این که آدمی فراگیرد با وجود همه ی این موارد برای خودش سطح قابل قبولی از آرامش و مطلوبیت را ایجاد نماید و در کنار همه ی مشکلات احتمالی که با آن دست و پنجه نرم می کند تا جایی که امکان دارد حالش خوب باشد. یکی از مواردی که در این مسیر بدون شک می تواند اثرات شگرفی داشته باشد برقراری حس دوستی و تعلق با مردم است. ✅ البته قاعدتاً سطح افراد با هم فرق می کند. به عنوان مثال خانواده، همسایه، همکار، دوست، فامیل، آشنا و ... هر کدام در یک سطح و جایگاه خاصی قرار دارند که به نسبت اهمیت باید در معاشرت اجتماعی بدان توجه و از آن کرد. سه واژه «احترام، کمک و محبت» در همه ی آن ها به صورت ثابت قرار دارد که باید در هر سطحی به اندازه اهمیتی که دارد مورد توجه قرار گیرد. 🔺منبع: ، 🔻سه شنبه ۱۴ شهریور ۱۴۰۲، شماره ۹۷۸ www.modiryar.com @modiryar
حق   ✅ «حق» واژه عجیبی است که در عین سادگی و کوتاهی گاهی بسیار پیچیده است و شاید دست نیافتنی به نظر برسد. همه گمان می کنیم به اندازه کافی اطلاع داریم که چیست و چه زوایا و ابعادی دارد ولی در بسیاری مواقع از تشخیص درست آن ناتوانیم. گاهی مصلحت، گاهی ترس، گاهی خویشتن دوستی و فامیل گرایی و در برخی موارد و قبیله ای جای آن را می گیرد و بسیاری از مناسبات بشری را تحت تأثیر قرار می دهد. «خداوند جای حق نشسته» و خلقت آدمی به گونه ای است که وظیفه دارد در مسیر آن حرکت کند و تمام توان و اراده خود را در جهت احقاق حق به کار گیرد. ✅ اما چه فایده که آدمی در بسیاری از موارد غفلت می کند و خواسته یا ناخواسته از مسیر حق خارج می شود. فرمایشی منسوب به پیامبر اعظم(ص) است که می فرماید: «حق را بگویید هر چند به ضرر شما باشد». به کلام حق برکت داده و ماهیت آن به گونه ای است که اگر جایی سخن حق با منطق و آرایش لازم خودش به میان آید هیچ سخن دیگری در مقابل آن تاب مقاومت کردن نخواهد داشت. البته تشخیص این که در شرایط زمانی و مکانی مختلف چه چیزی «حق» محسوب می شود همیشه کار ساده ای نیست. به عنوان مثال فرض کنیم راست گفتن در جایی سبب ایجاد فتنه ای گردد. ✅ در چنین موقعیتی راست گفتن دیگر حق محسوب نمی شود. انسان به طور طبیعی و فطری حق خواه است و گرایش به حق دارد، زیرا و نقص گریزی در انسان امری ذاتی است. اما وفاداری به حق و حمایت از حق گویان همواره کار ساده ای نیست. زیرا جهان آمیزه ای از حق و باطل است و باطل به سبب فربیکاری و نیرنگ بازی همواره خود را حق مطلق و محض نشان می دهد و در این دغل کاری شناخت سره از ناسره برای مردم سخت می شود و در حیرت می مانند. ✅ در فراز و فرود و پیچیدگی هایی که اتفاقات اجتماعی ایجاد می کند و همچنین با وجود محدودیت امکانات و منافع، حس رقابت و و سایر مواردی دیگر از این دست همه سبب می شود افراد در ارتباط با حق همواره نتوانند اقدامات لازم را انجام دهند و سخنان شایسته ای به زبان آورند. از این رو در مرور زمان چهره حق مخدوش می گردد و در غربت قرار می گیرد و باطل به جای آن می نشیند و بدین گونه آدمی در معرض مسائلی قرار می گیرد که از زندگی خویش لذت نمی برد و احساس بی عدالتی می کند. ✅ امروزه که در کارکردها و سامانه های بشری حلقه مفقوده است بسیاری از افراد سودجو و منفعت طلب شده اند و برای رسیدن به مطامع و اهداف خود دست به هر کاری می زنند و حق را کتمان و یا پایمال می کنند. اتفاق تأسف بار و غلطی که در به وفور دیده می شود و به مجموعه های مختلف اجتماعی همچون خانواده ها، سازمان ها، ادارات و ... آسیب های فراوانی رسانده است. همه گروه ها و افراد به منظور دفاع از ادعا و عملکردهایشان به مفاهیم حق و عدل متوسل می شوند. ✅ این مقوله ارزشمند بر همه ابعاد زندگی فردی و اجتماعی سایه افکنده است. هر کس خود را بر حق می داند و برای موجه جلوه دادن خود موضع خویش را حق و موضع طرف مقابل را باطل معرفی می کند. یکی از مهم ترین موانع تحقق حق در جامعه جو زدگی ها و همرنگ جماعت شدن هاست. عده ای با خاموش ماندن حق را دفن می کنند از جایگزین شدن باطل ابایی ندارند و این گونه انسان در توسعه نقش آفرین و زیان کار است که باید روزی در برابر خداوند متعال پاسخگو باشد.   🔺منبع: ، 🔻سه شنبه ۲۲ شهریور ۱۴۰۲، شماره ۹۷۹ www.modiryar.com @modiryar
دخالت ها و قضاوت ها ✅ «همه موهای سرت که سفید شده، چقدر پیر شدی، چرا این قدر چاق شدی، ورزش نمی کنی، موهای سرت ریخته است، رنگ بندی لباس هایت اصلاً مناسب نیست، این رشته تحصیلی که در می خوانی آینده ی مناسبی ندارد، بعد از چند سال زندگی هنوز بچه نداری، این چه ماشینی است که سوار می شوی، در این مملکت نمی شود زندگی کرد و...» ✅ مجموعه این جمله ها یا شبه جمله ها مواردی هستند که کمابیش در هر هفته بارها و بارها از سوی برخی از افراد شنیده می شود. این افراد معمولاً شخصیت هایی هستند که نیمه خالی لیوان را می بینند و بسیار مصمم هستند که این بدبینی و ناامیدی را به دیگران نیز منتقل کنند و به تعبیری طرف مقابل را نیز به شدت کاهش دهند. ✅ شاید حرف هایی که می زنند درست هم باشد. یعنی اتفاقاً در بیشتر موارد آن چه می گویند اشتباه نیست ولی همواره همزمان توأم با بدبینی، بزرگ نمایی، و به رخ کشیدن کمی ها، کاستی ها و مشکلاتی است که بیان آن ها ضرورتی ندارد یا مشکلی را حل نمی کند جز این که به فرد مخاطب حس نامطلوبی را انتقال می دهد. این دسته از افراد به‌سختی می‌توانند هیجان مثبت، رضایت مندی، شور و شوق و مهربانی را تجربه کنند، چرا که مدام غر می‌زنند، شاکی هستند و تصور می‌کنند تمام دنیا بر ضد آن هاست. ✅ معمولاً از آب‌وهوای بد، رئیس بداخلاق، بخت و اقبالِ نداشته، وضعیت اقتصادی و تربیت خانوادگی خود شاکی هستند. آنها به‌ندرت به سایر عوامل هم نگاه می‌کنند تا مثلا فقدان انرژی، و کم‌همتی خود را مقصر بدانند و بدین گونه هم خودشان حال مساعدی ندارند و هم خودخواسته یا ناخواسته این حس و حال را به دیگران نیز منتقل می کنند. ✅ «قضاوت ها و دخالت ها»ی این گونه افراد حال آدم را خراب می کند، انگیزه ها را کاهش می دهد و حس خوب زندگی را می گیرد. لذا باید در معاشرت ها و مراوده های روزانه خود توانایی «تجزیه و تحلیل رفتار متقابل» را داشته باشیم تا در این حالت اگر فرد مقابل ما نمی تواند از خود رفتار مناسبی ارائه دهد و با دخالت ها و قضاوت ها و در ادامه سیاه نمایی ها و بدبینی ها حس و حال ما را خراب می کند او را به گونه ای مناسب و با کمترین حاشیه کنار بگذاریم و از تداوم با او پرهیز نماییم. ✅ اهمیتی ندارد او کیست و چه نقشی در زندگی شما دارد. این فرد کسی است که همیشه غر میزند و می گویند این کار فایده‌ای ندارد و نتیجه نمی‌گیریم یا می‌گوید ایده‌هایی که مطرح می‌کنید می‌توانند بهتر از این هم باشند. وقتی شما درباره مسئله‌ای خوبی دارید، چیزی که به هیچ وجه به آن نیازی ندارید بودن کنار یک فرد منفی اندیش است. ✅ مهم نیست چقدر داشته باشید، هم‌نشینی با فردی منفی اندیش حتی برای چند دقیقه می‌تواند موقعیتی شاد را تبدیل به شرایطی همراه با استرس، خشم و نارضایتی کند. بهترین روش برای جواب دادن به چنین فردی این است که در تله طرز فکر آن‌ها گرفتار نشوم و از آن ها فاصله بگیریم. ✅ را به سرعت تمام کنید و بروید جایی که دستش به شما نرسد یا نتواند مجدداً با شما ارتباط بر قرار کند. این‌گونه می‌توانید به آتش منفی‌بافی او دامن نزنید. وقتی حرف‌هایش تمام شد به سادگی سر خود را به نشانه تایید تکان دهید و با یک خداحافظی بگویید وقت رفتن است. انجام این اقدامات بسیار اهمیت دارد، زیرا آن‌ها منتظر دیدن نشانه‌ای برای ادامه دادن بحث هستند. پس اگر بهانه دستشان ندهید، سریع‌تر می‌توانید آنجا را ترک کنید. 🔺منبع: ، 🔻پنجشنبه ۳۰ شهریور ۱۴۰۲، شماره ۹۸۰ www.modiryar.com @modiryar
هیچ کس خبر ندارد ✅ «هیچ کس خبر ندارد» اتفاق هایی که در زندگی انسان ها جاری و ساری است چه یا حقیقتی دارد. حتی در بسیاری از موارد خود آدمی نیز از روال و روندی که در امور زندگی اش به وجود می آید و دلایل بروز و ظهور آن بی خبر است. در واقع ما نمی دانیم کسی که از نعمت، ثروت، جایگاه، شهرت، علم و دانش ویژه ای بهره مند است این برای عذاب اوست یا رفاه و لذت؛ خداوند از روی رحمت به او بخشیده یا برای آزمایش و امتحان است، او را عاقبت بخیر می کند یا سبب زیان کاری در دنیا و آخرت برایش می گردد. عکس این ماجرا هم هست. ✅ آدم هایی که در زندگی خود مکرر دچار مشکل، شکست، بیماری و یا در اصطلاح عامیانه بدبیاری پشت بدبیاری می شوند نباید با قاطعیت گفت مورد عذاب الهی هستند. شاید خداوند آن ها را بدین گونه آزمایش می کند، شاید همین مشکلات نعمتی است که سبب تعالی روح انسان و عاقبت بخیری او می گردد، یا همان مَثَل معروف است که می گوید: «هر که در این بزم مقرب تر است/ جام بلا بیشترش می دهند» و یا هزاران دلیل یا حکمت دیگری دارد که ما از آن خبر نداریم و در برخی موارد آن قدر پیچیده و در سطح بالا رخ می دهد که و فکر آدمی در آن سطح و اندازه نه قدرت تشخیص دارد و نه بدان جا راه پیدا می کند. ✅ فراز و فرود زندگی دائمی است. حتی آن هایی که در ظاهر همواره در اوج قرار دارند گاهی روزگار را بسیار به سختی و در مشقت می گذارند. این که کِی و کجا و با چه کیفیتی زندگی می کنیم به مسائل مختلفی مربوط است که برخی از آن ها در حیطه «امر الناس» است و برخی دیگر در حیطه «امر الله». آدمی وظیفه دارد قبل هر اقدام و سخنی خلوص نیت داشته باشد، تقوا و حدود الهی را رعایت کند، اندیشه و تعقل را در بالاترین سطح به استخدام در آورد، تمام تلاش و خودش را در مسیر تحقق اهدافش به کار گیرد و با انرژی حداکثری به سمت پیشرفت حرکت نماید. ✅ البته در این راه باید مراقبت کند اولاً حق کسی را تضییع و تخریب نکند و ثانیاً پیشرفت و زندگی مطلوب را برای دیگران نیز بخواهد و تا می تواند به آن ها در این مسیر یاری نماید. از اینجا به بعد دیگر با خداست. پس باید امور را به دست او سپرد که بهترین حامی و یاور انسان است. بدین گونه معنای توکل در عمل تحقق می یابد. این که نتیجه فعالیت انسان چه باشد، چقدر روزی برایش مقدر شده است، در این مسیر با چه مشکلات و مسائلی روبرو می گردد و سایر عوامل محیطی که در اختیار انسان نیست در حیطه امر الله است که همواره برای خویش بهترین نعمت ها را می خواهد حتی آن جایی که ظاهرش از نظر آدمی سختی و عذاب باشد. ✅ هیچ برگی از درختی بدون نمی افتد پس با تمام وجود خالصانه تلاش و نتیجه امور خود را به خداوند متعال تفویض نمایید و هرگز در مورد زندگی دیگران قضاوت نکنید. خداوند گاهی نعمت هایی را از روی «رحمت» به آدمی می بخشد و گاهی از روی «حکمت » آن چه انسان مطالبه می کند را به او نمی دهد که در هر دو مورد بشر مشمول عنایت و رحمت خداوند مهربان است و هرگز او را رها نمی کند. پس در رفتار و گفتار از خود مراقبت کنید که به راستی دنیا و ظواهرش نمی توانند اسباب مناسبی برای نظر دادن در مورد زندگی دیگران باشد. 🔺منبع: ، 🔻پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲، شماره ۹۸۱ www.modiryar.com @modiryar
باری به هر جهت ✅ عده ای از مدیران که متأسفانه تعدادشان هم کم نیست در خیال خام خود تصور می کنند چون یا جایگاه مدیریتی مهمی به آن ها سپرده شده است مالک تمامی امکانات انسانی، مادی و غیرمادی آن جا هستند. بدین ترتیب هنوز به صورت کامل در مقام خود مستقر نشده و جایشان در کرسی مسئولیت گرم نشده است بلافاصله «روابط» را جایگزین «ضوابط» می کنند و «سلایق» را جایگزین «اصول». ✅ صرفاً بر مبنای دوستی ها و علاقه مندی های خودشان اِعمال مدیریت کرده و فراموش می کنند آن چه در اختیار آن هاست طعمه ای برای تأمین مطامع و خواسته هایشان نیست بلکه فرصتی برای خدمت به جامعه و خلق خداست. بدین گونه خیلی زود دفتر مدیریت شان محله برو و بیا و گعده ی رفقایشان می شود و سیستم «مدیریت محفلی» و اصطلاحاً «باری به هر جهت» جایگزین نظام های دانشی و می شود. ✅ چون خودشان از اصالت و صلاحیت لازم برخوردار نیستند خیلی زود افراد نالایق را بر مناصب کلیدی منصوب می کنند و کارهای بزرگ را به افراد کوچک واگذار می کنند و فرومایگان را مقدم می نمایند و بدین ترتیب آن جایگاه مدیریتی به شدت دچار افول و نزول می شود و سرمایه ها انسانی و مادی آن هدر می رود. اکنون با توجه به این که «نظام شایسته سالاری» آسیب های فراوانی دیده و در خوشبینانه ترین حالت «آشناگزینی» جانشین «شایسته گزینی» گردیده است بسیاری از مجموعه های از کارکردهای استاندارد و مطلوب خود فاصله گرفته اند. ✅ البته این موضوع عوامل مختلفی دارد که بخشی از آن ناشی از خلأهای قانونی است. بدین معنا که علیرغم تبلیغات و ادعاهایی که در طراحی مدل های شایسته گزینی و شایسته پروری و کانون های ارزیابی مدیران می شود در عمل اتفاقات دیگری می افتد و بسیاری از تصمیمات و انتصابات بجای آن که به صورت رسمی و شفاف و بر مبنای اصول دقیق علمی و قانونی رخ دهد در «پستوهای سازمان» اتفاق می افتد و تقریباً هیچ مدیری خود را در برابر احدی برای انتصابات پاسخگو نمی داند. ✅ این رخداد تلخ سبب می شود آرام آرام فساد در رخنه کند و کارآمدی و انگیزه سرمایه های انسانی سازمان به حداقل ممکن کاهش یابد. این که برخی افراد در جایگاه های مهم سازمانی کارهایشان را سرسری و بی اشتیاق انجام می دهند و هدف مشخصی در روند مدیریت آن ها وجود نداشته باشد به هیچ عنوان پذیرفتنی نیست. مگر بیت المال و مصالح و منافع جامعه اسلامی شوخی بردار است که عده ای آن را ملک طلق خود می پندارند و حقوق عمومی را تضییع می کنند. ✅ این واقعیت تلخ را بپذیریم که شاید ریشه بسیاری از مهاجرت ها و نارضایتی های گروهی از جوانان که اتفاقاً صاحب و اندیشه هستند به دلیل عدم امکان پیشرفت در کشور به خاطر وجود این گونه افرادی است که صاحب برنامه و تصمیم بوده و اصول را تضییع می کنند. خدا را خوش نمی آید به خاطر بی کفایتی و زیاده خواهی و نگاه «باری به هر جهت» کوتوله های مدیریتی امید جوانان و مردم کمرنگ شود و عطای خدمت به کشور را به لقایش ببخشند یا انگیزه های آن ها به شدت کاهش یابد. ✅ موضوع «امید» در جامعه امروز یکی از چالش های مهم در کشور است که در فرمایشات رهبر انقلاب نیز بارها مورد تأکید قرار گرفته است و به تعبیر ایشان هر فردی در هر جایگاه و مقامی سبب تضعیف و آسیب این مهم در کشور شود مرتکب گناهی بزرگ و نابخشودنی شده است. البته بخشی از این امر هم متوجه خود مردم است که در زمان در گزینش و انتخاب افراد با دقت و وسواس بیشتری اقدام نمایند تا این چنین افراد بی تعهد و ناتوانی صاحب مسئولیت ها و جایگاه های مهم تصمیم گیری و مدیریتی نشوند. 🔺منبع: ، 🔻پنجشنبه ۱۳ مهرماه ۱۴۰۲، شماره ۹۸۲ www.modiryar.com @modiryar
✍ دروغ نگویید ✅ «هیچ بنده ای طعم ایمان را نمی چشد، مگر این که را چه شوخی و چه جدی ترک کند.» این فرمایش منسوب به حضرت علی علیه السلام است. دروغ مادر همه بدی ها و ریشه تمامی انحرافات است. زمانی که پای دروغ به میان می آید «شفافیت و اعتماد» از میان جمع رخت بر می بندد و ارتباطات اجتماعی دچار آسیب و اختلال های شدید می شود. برای همین ضرورت دارد بنا به فرموده امام سجاد علیه السلام «از دروغ كوچك و بزرگش، جدّى و شوخيش بپرهيزيد، زيرا انسان هرگاه در چيز كوچك دروغ بگويد، به گفتن دروغ بزرگ نيز جرئت پيدا مى كند.» اگر این مهم رعایت نشود آرام آرام قبح این گناه ریخته و به عادتی فراگیر تبدیل می شود. دروغ گفتن یکی از محرمات و آفت های خطرناک زبان است که از به شمار می رود. در قرآن و احادیث، دروغ کلید بدی ها و مایه تباهی ایمان محسوب شمرده شده است. این گناه بزرگ انسان را در دنیا و آخرت از رحمت الهی محروم می سازد و اعتماد مردم را نسبت به فرد از بین می برد. ✅ با دروغگویی جامعه دچار نفاق می شود و ایمان مردم زایل خواهد شد. متأسفانه با وجود این که زشتی این عمل بر همگان آشکار است در جامعه ما این قباحت رفتاری به فراوانی دیده می شود. خصوصاً آن جا که فردی در جایگاه و مسئولیتی قرار دارد و در برابر مردم، زیردستان و رسانه ها مطالب نادرستی را ارائه می کند علاوه بر این که به جایگاه خود لطمه وارد می سازد سبب نارضایتی مردم و بروز بی اعتمادی نیز می شود. قطعاً پیامدهای این گناه عظیم و نابخشودنی است و سبب بروز اختلاف میان آحاد جامعه می شود. یکی از زیان های اجتماعی دروغ، «رسوایی» است. رسوایی و بی آبرویی همواره در انتظار دروغگوست؛ زیرا هیچ دروغی پنهان نمی ماند و قطعاً روزی آشکار می شود. دروغگو، هر چند زیرک باشد و تمامی حواشی و اطراف و جوانب دروغش را بسنجد، غیر ممکن است که دروغش کشف نشود و سبب ایجاد رسوایی های مختلف نگردد. بی ارزش شدن و بی اعتباری کلام دروغگو پیش مردم یکی دیگر از زیان های اجتماعی بی صداقتی است. به بیان دیگر یکی از معیارهای ارج و بهای آدمی، میزان ارزش گذاری مردم به سخنان اوست. ✅ بدین ترتیب، هرچه سخن کم ارزش تر باشد، گوینده بی بهاتر است. دروغ گفتن ممکن است یک را خراب کند، شغلی را از بین ببرد یا حتی یک زندگی را از هم بپاشد، پس برای اینکه درگیر دروغ گقتن و دروغگویی نشویم باید بسیار احتیاط نماییم و با عواقب دروغ آشنا شویم. این مسأله زمانی بدتر می شود که خاستگاه مسائل خلاف واقع فراتر از افراد باشد. یعنی زمانی که رسانه ها در جامعه ای مسائل را گزیده و سانسور شده یا به شکلی که خودشان می پسندند ارائه دهند اثرات نامطلوب این امر بسیار بیشتر خواهد بود. در بسیاری موارد دروغ به این دلیل در جامعه گسترده می شود که عده ای خودشان را فراتر و آگاه تر از مردم و در مقام تشخیص و تعیین مصالح عمومی می پندارند و احساس می کنند به دلایلی که صرفاً برای خودشان ارزشمند است باید گزینش شده و جهت دار با مردم سخن بگویند. این اتفاق تلخ اثرات بسیاری بدی در ایجاد کرده است و باعث بسیاری از بی اعتمادی ها و واگرایی های اجتماعی شده است. پس اگر غرض و مرضی وجود ندارد باید شفافیت و صداقت در رفتار و گفتار ما نهادینه شود تا ضمن پایداری و سالم سازی مناسبات اجتماعی اعتماد عمومی رواج یابد و مردم نسبت به هم همگرایی و حسن نیت بیشتری داشته باشند. 🔺منبع: ، 🔻پنجشنبه ۲۰ مهرماه ۱۴۰۲، شماره ۹۸۳ www.modiryar.com @modiryar
نه برای این که حق با توست ✅ عذرخواهی می کنم، کوتاه می آیم، نادیده می گیرم، از خودم گذر می کنم، همه چیز را به تو می بخشم و حرف تو را به کرسی می نشانم، نه برای این که حق با توست، یا تقصیر من است، یا کم کاری کرده ام، نه! نه! هرگز این گونه نیست! من می گذارم و می گذرم، می فهمم و به رویت نمی آورم، می بینم و نادیده می گیرم و حق را در حالی که با من است به تو می بخشم و تمام توانم را به کار می گیرم که دل تو را شاد کنم و آرامش را به تو ببخشم و هدیه کنم چرا که این برای من ارزشمندتر است. برای من ، محبت، مهربانی، فداکاری و انسانیت بیشتر از غرور شخصی و منیت است. من به رابطه های سالم و معاشرت های صحیح اعتقاد دارم، احترام می گذارم و برای حفظ آن تلاش می کنم و خوب می دانم همه چیز تنها خلاصه به امروز نیست، فردایی هم وجود دارد، ✅ من اعتقاد دارم انسان ها با وجود بلند پروازی ها و ادعاهای فراوان در حقیقت هیچ کاره اند و خدا هست، می بیند، یاری می رساند و جواب خوبی و گذشت را بدون پاسخ نمی گذارد و چندین برابر جبران می کند. اجازه ندهید خشم و کینه، بدبینی و بددلی، و سوظن نابجا سال ها دوستی و ارتباط شما با عزیزانتان را تباه سازد یا به آن آسیب برساند. در پی جبران و تلافی نباشید، جواب بدی را با بدی ندهید، صبور باشید، گذشت کنید و از کسانی که به شما بدی کرده اند انتقام نگیرید که همانا خداوند مهربان خود بهترین پشتیبان نیکوکاران است. عده ای هر کاری دلشان خواست می کنند و به وضع و حال دیگران و نگرانی هایشان هرگز توجهی ندارند. همچون اتوموبیلی که با سرعت از روی آب باران حرکت می کند و از همه چه به دنبال حرکت او به روی عابران می پاشد فراموش می کند. ✅ پس در تخت گاز نروید تا غبار مرکب شما بر سر و چشم مردم نشیند و رفتار شما حال دیگران را خراب نکند. آن عابری که شما لباسش را کثیف کرده اید شاید هیچگاه دستش به شما نرسد و کاری از او ساخته نباشد اما بدون شک روزی و در جایی این حس و حال بدی که به او تحمیل کرده اید مستقیم یا غیر مستقیم اثرش را در زندگی شما خواهد گذاشت. غفلت جایز نیست! خصوصاً آن جا که پای انسان دیگری در میان باشد. از پخش یک موسیقی با صدای بلند در خانه شخصی خودتان بگیرید که صدایش سبب آزار همسایگان می شود تا مسائل مهم روحی و روانی که می تواند حال اطرافیان شما را خراب کند. نگویید چهار دیواری اختیاری است، یا زندگی خودم هست به کسی ربطی ندارد، یا من کار خودم را می کنم و حال و روز دیگران برایم اهمیتی ندارد. ✅ حتی اگر کاری که می خواهید بکنید و کاملاً حق هم با شماست هرگز اثرات آن را بر دیگران نادیده نگیرید و اطرافیان خود را فراموش نکنید. خصوصاً جوان هایی که در زندگی تخت گاز می روند و و دغدغه ها، خواسته ها و احساسات آن ها را فراموش می کنند قطعاً مرتکب گناهی نابخشودنی می شوند. چهار روز عمر دنیا هرگز آن قدر ارزش ندارد که بخاطر مطامع و مصالحش قلبی بلرزد، دلی بشکند، حالی گرفته شود، اشکی بریزد و انسانی به خاطر ما دلگیر و دلشکسته گردد. همه ی آن چه ما می خواهیم و دوست داریم قابل انجام نیست. خیلی وقت ها باید از خواسته های خود عبور کنیم تا به ارزش های بالاتری دست پیدا نماییم. باور کنید خدا هست، می بیند و قطعاً به بهترین شکل جبران می کند. 🔺منبع: ، 🔻پنجشنبه ۲۷ مهرماه ۱۴۰۲، شماره ۹۸۴ www.modiryar.com @modiryar
وقت چای   ✅ وقتی چند ساعت به صورت فشرده و مستمر کار می کنی، یا زمانی که کلی حرف زدی و به اصطلاح دهانت خشک شده است، به هنگامه ی خستگی، سردرد، بی حوصلگی، بی حالی و ... یک فنجان می تواند کلی حال آدم را خوب کند و به او آرامش ببخشد. این جمله را اهل فن متوجه می شوند و حس و حالش را درک می کنند. اگر در میان یک روز بسیار سخت و پرکار بعد از یکی دو ساعت تلاش فراوان چند دقیقه ای برای استراحت و به اصطلاح «وقت چای» اختصاص دهید در ادامه ی ساعت های پیش روی روزانه می توانید با حس و حال بهتر و انرژی بسیار بیشتر که حتماً ذهنیت و کیفیت عملکرد بسیار بالاتری را نیز به همراه خواهد داشت زمان را سپری کنید. ✅ اصولاً انسان با ماشین فرق دارد؛ در فرایند یک مسیر طولانی و تلاش بی وقفه خسته می شود، تمرکزش کاهش می یابد، اشتباهاتش بیشتر می شود و اگر از خودش مراقبت نکند و به اصطلاح وقت بازسازی فکر و انرژی را به خودش ندهد قطعاً از کیفیت و مطلوبیت زندگی او کاسته می شود. تازه این رسم شده است که می گویند انسان که ماشین نیست اگر بخواهید دقیق تر به این موضوع ورود کند حتی هم نمی تواند مستمر و بدون نگهداری، تعمیر، کالیبراسیون، روغن کاری و ... تمام وقت کار کند چه رسد به آدم و توان محدود او. البته آن چه ذکر شد تنها مثالی برای فعالیت در یک روز کاری است. ✅ اگر کمی دقیق تر و جامع تر به انسان و توانایی ها و صلاحیت های او نگاه کنید به خوبی در خواهید یافت که کل زندگی نیز برای ما همین قاعده را دنبال می کند. همواره باید در هیاهوی زندگی و بحبوحه فعالیت ها و فرایندهای جاری و مستمر در فصول مختلف زندگی به خود وقت استراحت، ، تفکر و بررسی نتایج و اقدامات عملکرد خود را بدهیم. در غیر این صورت ممکن است از سر غفلت در یک مسیر اشتباه قرار بگیریم و تخت گاز از هدف ها و موفقیت های خود دور شویم. اگر بخواهیم مصادیق اصطلاح «وقت چای» را برای زندگی در نظر بگیریم باید به مواردی همچون؛ ورزش، عبادت، تفریح با خانواده و دوستان، صله رحم، در نظر گرفتن زمان های فراغت و تفکر و ... اشاره کنیم. ✅ هر یک از این موارد حال ما را بهتر می کند، در مسیر سالم سازی جسم و ذهن ما را یاری می رساند و سبب ارتقا سطح عملکرد و مطلوبیت زندگی می شود. اگر بخواهیم به این امر نگاه علمی نیز داشته باشیم باید از کلید واژه «توازن کار و زندگی» کمک بگیریم. توازن میان کار و زندگی مفهومی است که توصیف کننده تقسیم بندی زمان و انرژی برای انجام مسئولیت های کاری و رسیدگی به امور روزمره می باشد. دستیابی به توازن میان کار و زندگی یکی از چالش های بزرگ در زندگی این روز های افراد و بازار کار است. چرا در عصر جدید مشغله افراد بسیار بیشتر شده است و باید بتوانند در کنار انجام های کاری وقتی را هم برای خانواده، دوستان، تقویت روح، رشد شخصیتی، خود مراقبتی و دیگر فعالیت های شخصی هم بگذارند. ✅ ایجاد توازن در کل زندگی مقوله ای پسندیده و محترم است که می تواند رضایت مندی انسان و اطرافیانش از زندگی متعادل و سالم را به همراه داشته باشد. گاهی انسان چنان غرق جریان های کاری می شود که به کلی فراموش می کند به دنبال چه هدفی می دود و از زندگی چه چیزی می خواهد. ممکن است بعد از گذشت سال های به یکباره متوجه شود که چه ظلمی به خویشتن و خانواده اش کرده است. باید آگاهانه و زندگی کنیم و هر چیزی را در جای خودش و به میزان متعادل مد نظر داشته باشیم در غیر این صورت در سنین بالا جز حسرت و ناکامی چیزی نصیب ما نمی شود. 🔺 منبع: ، 🔻 پنجشنبه ۴ آبان ۱۴۰۲، شماره ۹۸۵ www.modiryar.com @modiryar
باور کردنی نیست ✅ گویند در قدیم عالم بزرگ و جلیل القدری بالای منبر رفت تا مردم را موعظه کند، دانش جدید به آن ها بیاموزد و از برایشان سخن گوید. جمعیت بسیاری پای منبر حاضر شدند تا کلام شیخ را بشنوند و خوشه چین دانش و معرفت او باشند. آن عالم بزرگوار و خطیب توانا بر بلندا نشست و بعد از چندین بار سوگند یاد کردن به مقدسات گفت: ✅ مردم به فلان و فلان و فلان سوگند می خورم که خدا هست، دوباره و چند باره سوگندهایش را تکرار کرد و ادامه داد خدا می بیند، خدا بازخواست می کند، خدا جزا و پاداش می دهد و چندین جمله کوتاه با قسم خوردن های مکرر از این جنس گفت، به خدا و پیامبر سلام داد و از منبر پایین آمد. جمعیت که برای دریافت و شنیدن چیزهایی که نمی دانند پای سخن او نشسته بودند به سختی شگفت زده شدند و بعد از نزول اجلال عالم سراغ او رفتند و گفتند: ✅ حضرت آقا ما آمده بودیم از دریای علم و دانش شما چیزهای جدیدی فرا بگیریم و بر عقل و دین ما افزوده شود اما شما سخنانی گفتید که ما همه به نیکی می دانستیم آن هم با قسم های فراوان که برای ما جای تعجب دارد. شیخ خردمند گفت: مردم شما می دانید خدا هست و غیبت می کند، باور دارید خدا می بیند دروغ می گویید، ربا می خورید، دشنام می دهید، را ادا نمی کنید و ... ✅ به روز جزا و پرسش و پاسخ اعتقاد دارید و این گونه رفتار می کنید که گویی هیچ حساب و کتابی ورای این دنیا وجود ندارد و همه چیز خلاصه شده در این سرای فانی است؟ و ... مردمان که این تلنگر را شنیدند به فکر فرو رفتند و پی به دلیل رفتار و گفتار عالم بردند. الغرض! در جهان امروز با کمرنگ شدن معنویت و بسیاری از اصول و مسائل اخلاقی آرام آرام رنگ باخته است، ✅ هدف وسیله را توجیه می کند و انسان غافل به گونه ای رفتار می کند که انگار نه انگار این جهان خالقی دارد قدرتمند و حکیم که آدمی را خلق کرده، او را قرار داده و برای او چهارچوب ها و تکالیفی مقرر کرده است. از آن سر دنیا که دسته دسته کودکان بی گناه را می کشند بگیرید تا سراسر جهان که در هر نقطه ی آن اخلاق و معنویت حلقه مفقوده کارکرد نظام های بشری گردیده است. ✅ «باورکردنی نیست» که انسان با این همه ضعف و جهل تا این حد وقیحانه خدا را فراموش کند و یا خود در جای خدا بنشیند و بخواهد حکمرانی نماید. متأسفانه گاهی ما هم فراموش می کنیم خدا هست از رگ گردن هم نزدیک تر به ماست و همه رفتارها و گفتارهای ما را می بیند. از امور عادی و کوچک روزمره بگیرید تا مسائل کلان کاری و خود باید همواره خدا را در نظر داشته باشیم. ✅ در این صورت دیگر با پدر و مادر خود بد رفتاری نمی کنیم، باعث آزار همسایه نخواهیم شد، غل و غش و حقه و تزویر در معامله و مراوده از بین خواهد رفت و آدمی به همنوع خود که از او توان کمتری دارد ظلم و ستم روا نخواهد داشت. وای به حال آن ها که برای منافع و مطامع چهار روز دنیا اصول را تضییع می کنند، به تعرض می نمایند و حقوق مردم را مصادره ی مطلوب خویش می نمایند. ✅ این گونه وجهه ، تقوا و اخلاق در جامعه مخدوش می شود، خدا فراموش می گردد، انسان خود را جای خدا می نشاند و سنگ روی سنگ بنا نمی شود. پس هر لحظه به خود بیایید مردم را دوست داشته باشید، به آن ها خدمت کنید، حقوق آن ها را محترم شمارید و هرکسی را در جای خود بنشانید که این گونه خداوند راضی است و به صلاح و فلاح شماست. 🔺 منبع: ، 🔻 پنجشنبه ۱۱ آبان ۱۴۰۲، شماره ۹۸۶ www.modiryar.com @modiryar
هیچ انسانی دوبار زندگی نمی کند ✅ تلاش کنید، داشته باشید، هدفمند زندگی کنید، امید و شادمانی خود را از دست ندهید، هر چه در چنته دارید رو کنید و برای رسیدن به اهداف و آرزوهایتان سر از پا نشناسید اما فراموش نکنید آن چه نقد است و قطعاً در اختیار شماست «اکنون» است و هیچ آینده ی قطعی و ضمانت شده ای برای احدی از مخلوقات خداوند وجود ندارد. فردای هیچ کس حتمی نیست پس امروز را دریابید که شاید فردا دیر باشد. برخی می دوند، حرص می خورند، خود را به زمین و آسمان می زنند برای رسیدن به آینده های دوردست که نه قطعی است و نه قرار است که اتفاق خاصی در آن رخ بدهد. باور کنید «دور دست ها خبری نیست» و هر آن چه هست صرفاً اکنون است پس دم را غنیمت شمارید و غم فردا نخورید که خدای امروز ما فردا و فرداها هم زنده است، صدای ما را می شنود، از غم های ما خبر دارد و هر جا لازم باشد ما را یاری می رساند. ✅ برخی انسان ها آن قدر و ایده آل گرا هستند و به رویاهای بزرگ و دور خود می اندیشند که امروز را از یاد می برند و فراموش می کنند این روزهایی که در آن هستیم جز مهم و قطعی زندگی ماست و فرداهای دور دست هر چقدر هم مهم باشد (یا حتی مهم تر از امروز) حتمی و قطعی نیست و معلوم نیست کدام یک از ما به آن می رسیم. اصلاً چه کسی گفته فردا مهم تر است؟ مگر قرار است فرداها یا دور دست ها چه اتفاقی بیفتد که امروز را از رونق انداخته است؟ کمی دقیق تر به آن چه پیرامون شماست نگاه کنید، کمی نسبت به خلقت آدمی و عدم قطعیت های آن بیاندیشید شاید بسیاری از رفتارهای شما نیاز به اصطلاح و تغییر داشته باشد. نباید آن قدر مقصد (هدف) مهم، اساسی و حیاتی باشد که مسیر فراموش شود. باور کنید گاهی خود «مسیر» می تواند «هدف» خیلی خوبی برای افزایش مطلوبیت و لذت بردن از زندگی باشد. ✅ مسیری که در آن قرار داریم جزیی مهم و حیاتی از ماست پس قدر بدانید و از آن لذت ببرید که «هیچ انسانی دوبار زندگی نمی کند» و هرگز نمی توان در یک رودخانه دوبار شنا کرد. ما برای زنده بودن و زندگی کردن در معنای واقعی آن نیاز به مهارت داریم. بخش قابل توجهی از مسائل جاری و روزمره ی ما آموختنی است. بسیاری از ما به غلط فکر می کنیم همه چیز را درباره آن می دانیم و یا اینکه این ها موارد عادی هستند که در ذات آدمی وجود دارد و نیازی به تمرین و آموختن نیست. این در حالی است که بسیاری از ما حتی شاد بودن را بلد نیستیم و یا توانایی بهره گیری مناسب از امکانات و استعدادهای خویش هر چند هم که محدود باشد را نداریم. ✅ به زمین و زمان نق می زنیم و از همه کس حتی خالق بی همتا گلایه داریم اما هیچ گاه به خودمان رجوع نکرده ایم که شاید من هم کم و کاستی دارم یا این که شاید برخی مسائل را برای بهتر زندگی کردن یاد ندارم و باید برای رسیدن به آن تلاش کنم. ما کارگزار آروزهایمان نیستیم، ما برای خدمت به رویاهایمان خلق نشده ایم گاهی یک روز آرام و شاد می تواند مطلوبیت دو چندان در ما ایجاد کند. پس کمی آهسته تر قدم بردارید، تخت گاز به سوی آینده های نامعلوم حرکت نکنید کمی تأمل کنید و از خود سئوال کنید سهم امروز، سهم اکنون و دمی که در آنیم چیست و چقدر برایمان اهمیت دارد و می تواند حال ما را خوب کند و آرامش و شادمانی را برایمان به ارمغان آورد. 🔺منبع: ، 🔻 پنجشنبه ۱۸ آبان ۱۴۰۲، شماره ۹۸۷ www.modiryar.com @modiryar