✍ اشیا گم شده یا پیدا شده؟!
#دکتر_مهدی_یاراحمدی_خراسانی
✅ در حال ورود به #دانشگاه بودم که تجمع تعدادی دانشجو در برابر ویترینی نسبتاً بلند توجه مرا به خود جلب کرد. ایستادم و کمی با دقت بیشتر به آن ها نگاه کردم. نمی دانم چرا تا به حال این ویترین را ندیده بودم یا اگر چشمم به آن خورده بود برایم اهمیت خاصی نداشت. بالای ویترین تابلویی نصب شده که روی آن نوشته شده بود: «اشیای پیدا شده». دانشجویان خانم یا آقا یکی یکی کتاب، کارت، قلم، کیف، شارژر، کلاه، دستکش یا هر چیز دیگری را که گم کرده بودند در میان وسایل این ویترین جستجو می کردند که شاید پیدا کنند. بعضی از آن ها گمشده ی خود را یافته و با لبخندی رضایت بخش از آن جا راهی کلاس می شدند و تعدادی هم بعد از چند دقیقه ای جستجو ناامید محل را ترک می کردند. این صحنه را که دیدم با خودم گفتم این جا محل اشیای گم شده ی افراد است یا اشیای پیدا شده آن ها توسط دیگران؟!
✅ البته که در کارکرد آن تفاوتی هم وجود ندارد. سپس این اتفاق فکر مرا به نکته ای مشغول کرد. در نگاهی کلان تر آدمی در زندگی خود چیزهای زیادی دارد که ممکن است از سر غفلت، سردرگمی، شلوغی و یا ... گم کند و از دست بدهد و بعداً مجبور شود دنبال آن ها بگردد. البته معلوم نیست که دوباره بتواند آن را پیدا کند، به دست آورد یا خیر؟ به بیان دیگر آدمی در مرور زمان و به فراخور مسائل و پدیده های مختلف زندگی و محیطی ممکن است چیزهای زیادی را که دوست دارد و بدان ها تعلق خاطر و نیاز دارد گم کند یا از دست بدهد که گاهی با وجود همه ی سختی هایی که بخاطر فقدان آن ها متحمل می شود به دلیل گرفتاری های ذهنی و روحی #غفلت می کند و حتی متوجه نبودن آن ها هم نمی شود. نعمت ها و مواردی همچون سلامتی، آرامش، امنیت، خانواده، ایمان، تقوا، انسان دوستی، خوشرویی و ... از مهم ترین این موارد هستند.
✅ زندگی در عصر حاضر روی دور تند قرار دارد و همه ی ما شبانه روز درگیر مسائل و چالش هایی هستیم که گاهی ما را از هدف اصلی و غایی زندگی باز می دارد و در گذران عمر (در صورتی که از خود مراقبت نکنیم) ممکن است حتی بدون آن که متوجه بشویم ما را تبدیل به انسان دیگری نماید که خودمان هم او را قبول نداریم و هیچ گاه فکرش را نمی کردیم چنین شخصیت یا رفتاری در ما بروز و ظهور یابد. پس #مراقبت از خویشتن و دقت در رفتار و گفتاری که از خود در جامعه ارائه می دهیم اهمیت فراوانی دارد. شاید این ویترین برای آدمی مثالی باشد در مسجد، حرم، سالن ورزشی، کتابخانه، منزل پدر و مادر و یا هر جای دیگری که آدمی بتواند گمشده های خویش را در آن جستجو کند.
✅ به عنوان مثال اگر خود را مقید کنیم روزی چند دقیقه بعد از نماز با آرامش بیشتر فکر کنیم، دعا بخوانیم و یا در هفته چند ساعتی را ورزش کنیم یا با اقوام و دوستان معاشرت نماییم بسیاری از مسائل آزاردهنده ی زندگی از ما جدا شود و یا اینکه به سطحی از آرامش دست پیدا کنیم که مطوبیت و رضایت ما از #زندگی را افزایش دهد. آدمی در غفلتی بزرگ همواره در پی نداشته هایش می دود و برای آن استرس و اضطراب دارد غافل از اینکه داشته های فراوانی دارد که به اندازه ی کافی از آن ها بهره نبرده است در حالی که آن ها می توانستند در موارد زیادی حالش را بهتر و زندگی اش را شیرین تر نمایند.
🔺منبع: #هفته_نامه_نخست،
🔻پنجشنبه ۱۴ دیماه ۱۴۰۲، شماره ۹۹۵
#تحلیل_مسائل_روز
#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com
@modiryar
✍ معاون کلانتر
#دکتر_مهدی_یاراحمدی_خراسانی
✅ #معاون_کلانتر نام کارتونی جذاب و بسیار پرطرفدار بود که در اوایل دهه ۱۹۶۰ میلادی ساخته شد. این کارتون در اواخر دهه پنجاه و همچنین در طول دهه شصت خورشیدی بارها و بارها از تلویزیون کشورمان پخش شد. نقش اول کارتون شخصیتی بود که اصطلاحاً «معاون کلانتر» خوانده میشد و همه ی امور را در قبضه ی قدرت خود داشت. شخص کلانتر یا اصلاً دیده نمی شد و یا نقشی بسیار کمرنگ در روندها و فعالیت های جاری داشت. معاون کلانتر که از صلاحیت، هوش و استعداد چندانی هم برخوردار نبود هر کاری دلش می خواست انجام می داد و هر تصمیمی که صلاح می دانست می گرفت و هرگز خود را در مقابل کسی پاسخگو نمی دانست. و چون اختیارات به صورت کامل در دست او بود و مسئولیت ها به گردن کلانتر، با شجاعت و بدون در نظر گرفتن عواقب کار خود در میدان عمل تاخت و تاز می کرد.
✅ هر چند از آن زمان سال ها گذشته است اما خاطرات این اثر #پویانمایی در ذهن مخاطبان به خوبی مانده است. اکنون علاوه بر خاصیت نوستالوژی که آن اثر دارد «معاون کلانتر» تداعی کننده و بیانگر شیوه ای از مدیریت نیز هست که در آن نفر دوم کار نفر اول را می کند بدون آن که مسئولیت داشته باشد یا رد پا و امضایی از او به جای بماند. برخی مدیران چون یا حوصله ی کار اجرایی و مدیریتی را ندارند و یا به دلیل این که توان و تجربه ی انجام برخی از امور اجرایی در آن ها وجود ندارد موارد را به نفر دومی که به عنوان جانشین، قائم مقام یا معاون آن هاست واگذار می کنند و دیگر به خیر و شر امور هیچ کاری ندارند و در بسیاری موارد حتی به خود زحمت نمی دهند کیفیت عملکرد و یا تصمیمات آن فرد را بررسی کنند.
✅ این نوع رفتار در واقع به نوعی فرار از #مسئولیت و اقدام ناصواب مدیریت است که سبب می شود بعد از گذشت زمانی نه چندان زیاد آن نفر دوم آرام آرام علایق و سلایق خود را جانشین اصول و ضوابط نماید و زمام سیستم و سازمان را کاملاً در دستان خود بگیرد. حکایت تولد «شاه قلی های مدیریتی» روایتی تلخ از عدم درک و اهمیت یک جایگاه مدیریتی است که در ذهن برخی افراد وجود دارد. شاید عده ای فراموش می کنند منصب مدیریت بیشتر از آن که «مقام» باشد «مسئولیتی» است که بر دوش افراد قرار می گیرد که روزی در دادگاه الهی باید پاسخگوی چگونگی رفتار خود در آن موقعیت باشند. آن چه با صرفه و صلاح مردم و منافع عمومی سر و کار دارد هرگز جای تساهل و تسامح نیست که بخواهیم آن را به غیر واگذار کنیم و از تبعات و پیامدهای آن غفلت بورزیم.
✅ یک اصل جاوید در همه نظام های #مدیریتی وجود دارد که طبق آن عنوان می شود که شاید بتوان برخی امور و اختیارات جایگاه مدیریتی را به فرد یا افرادی تفویض کرد اما هرگز مسئولیت ها قابل تفویض نخواهد بود. تفویض اختیار انجام کار به دیگران میتواند منجر به افزایش چندین برابر بهرهوری در سازمان شود، به شرط آنکه بدانید این کار را چگونه به شکل درست خود انجام دهید. تفویض اختیار دارای فرآیند مشخصی است. همچنین امر واگذرای اختیارات در سطوح سلسله مراتب سازمانی قواعد و پیش نیازهایی لازم دارد که از مهم ترین آن ها؛ اول برخورداری آن فرد از شرایط احراز تفویض اختیار است، دوم دقیقاً توضیح دهید که از کارکنان چه چیزی میخواهید انجام دهند و سوم این که مدیر ارشد هرگز نباید بعد از واگذاری امور دچار غفلت شود و از کیفیت روند اقدامات و تصمیمات افراد بی خبر باشد.
🔺منبع: #هفته_نامه_نخست،
🔻پنجشنبه ۲۱ دی ماه ۱۴۰۲، شماره ۹۹۶
#تحلیل_مسائل_روز
#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com
@modiryar
Modiryar | مدیریار
✍ معاون کلانتر #دکتر_مهدی_یاراحمدی_خراسانی #تحلیل_مسائل_روز #پایگاه_جامع_مدیریار www.modiryar.
✍ معاون کلانتر
#دکتر_مهدی_یاراحمدی_خراسانی
✅ #معاون_کلانتر نام کارتونی جذاب و بسیار پرطرفدار بود که در اوایل دهه ۱۹۶۰ میلادی ساخته شد. این کارتون در اواخر دهه پنجاه و همچنین در طول دهه شصت خورشیدی بارها و بارها از تلویزیون کشورمان پخش شد. نقش اول کارتون شخصیتی بود که اصطلاحاً «معاون کلانتر» خوانده میشد و همه ی امور را در قبضه ی قدرت خود داشت. شخص کلانتر یا اصلاً دیده نمی شد و یا نقشی بسیار کمرنگ در روندها و فعالیت های جاری داشت. معاون کلانتر که از صلاحیت، هوش و استعداد چندانی هم برخوردار نبود هر کاری دلش می خواست انجام می داد و هر تصمیمی که صلاح می دانست می گرفت و هرگز خود را در مقابل کسی پاسخگو نمی دانست. و چون اختیارات به صورت کامل در دست او بود و مسئولیت ها به گردن کلانتر، با شجاعت و بدون در نظر گرفتن عواقب کار خود در میدان عمل تاخت و تاز می کرد.
✅ هر چند از آن زمان سال ها گذشته است اما خاطرات این اثر #پویانمایی در ذهن مخاطبان به خوبی مانده است. اکنون علاوه بر خاصیت نوستالوژی که آن اثر دارد «معاون کلانتر» تداعی کننده و بیانگر شیوه ای از مدیریت نیز هست که در آن نفر دوم کار نفر اول را می کند بدون آن که مسئولیت داشته باشد یا رد پا و امضایی از او به جای بماند. برخی مدیران چون یا حوصله ی کار اجرایی و مدیریتی را ندارند و یا به دلیل این که توان و تجربه ی انجام برخی از امور اجرایی در آن ها وجود ندارد موارد را به نفر دومی که به عنوان جانشین، قائم مقام یا معاون آن هاست واگذار می کنند و دیگر به خیر و شر امور هیچ کاری ندارند و در بسیاری موارد حتی به خود زحمت نمی دهند کیفیت عملکرد و یا تصمیمات آن فرد را بررسی کنند.
✅ این نوع رفتار در واقع به نوعی فرار از #مسئولیت و اقدام ناصواب مدیریت است که سبب می شود بعد از گذشت زمانی نه چندان زیاد آن نفر دوم آرام آرام علایق و سلایق خود را جانشین اصول و ضوابط نماید و زمام سیستم و سازمان را کاملاً در دستان خود بگیرد. حکایت تولد «شاه قلی های مدیریتی» روایتی تلخ از عدم درک و اهمیت یک جایگاه مدیریتی است که در ذهن برخی افراد وجود دارد. شاید عده ای فراموش می کنند منصب مدیریت بیشتر از آن که «مقام» باشد «مسئولیتی» است که بر دوش افراد قرار می گیرد که روزی در دادگاه الهی باید پاسخگوی چگونگی رفتار خود در آن موقعیت باشند. آن چه با صرفه و صلاح مردم و منافع عمومی سر و کار دارد هرگز جای تساهل و تسامح نیست که بخواهیم آن را به غیر واگذار کنیم و از تبعات و پیامدهای آن غفلت بورزیم.
✅ یک اصل جاوید در همه نظام های #مدیریتی وجود دارد که طبق آن عنوان می شود که شاید بتوان برخی امور و اختیارات جایگاه مدیریتی را به فرد یا افرادی تفویض کرد اما هرگز مسئولیت ها قابل تفویض نخواهد بود. تفویض اختیار انجام کار به دیگران میتواند منجر به افزایش چندین برابر بهرهوری در سازمان شود، به شرط آنکه بدانید این کار را چگونه به شکل درست خود انجام دهید. تفویض اختیار دارای فرآیند مشخصی است. همچنین امر واگذرای اختیارات در سطوح سلسله مراتب سازمانی قواعد و پیش نیازهایی لازم دارد که از مهم ترین آن ها؛ اول برخورداری آن فرد از شرایط احراز تفویض اختیار است، دوم دقیقاً توضیح دهید که از کارکنان چه چیزی میخواهید انجام دهند و سوم این که مدیر ارشد هرگز نباید بعد از واگذاری امور دچار غفلت شود و از کیفیت روند اقدامات و تصمیمات افراد بی خبر باشد.
#تحلیل_مسائل_روز
#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com
@modiryar
✍ گره مباش
#دکتر_مهدی_یاراحمدی_خراسانی
🔴 پاداش مردن
✅ همه ی آدم ها به توجه، محبت، تکریم و احترام نیاز دارند. این ها قوام روح هستند و سبب حال خوب و آرامش ذهن و ضمیر انسان می شود. اما چه سود که بسیاری از ما انسان ها گویی از این مهم بی خبر هستیم و در هیاهوی زندگی از سر «فراموشی» یا شاید هم «غفلت» یادمان می رود که نسبت به اطرافیان و عزیزان خود چه وظایفی بر عهده داریم. جالب است تا فردی زنده است قدرش را نمی دانیم، سراغی از او نمی گیریم، به او محبت نمی کنیم، هدیه یا حتی شاخه گلی را از او دریغ می کنیم ولی همین آدم زمانی که جان به جان آفرین تسلیم می کند،
✅ برای ما عزیزتر از جان می شود، در سوگش اشک می ریزیم، بر سر مزارش یا مجلس ترحیمش یک شاخه که نه یک تاج گل هدیه می کنیم و گویی حالا که مرده است شایسته ی دریافت پاداشی است که قبلاً نبوده است. نمی خواهم بگویم «مرده پرستی» چون اصلاً واژه ی قشنگی نیست اما در واقع بسیاری از آدم های این دوره زمانه گرفتار این نوع رفتار شده اند و از مهرورزی، توجه مثبت و ادای تکلیف خود نسبت به دیگران غفلت می ورزند.
🔴 احسان و خیر رساندن به دیگران
✅ یکی از چیزهایی که در آموزه های #اخلاقی و دینی ما بسیار تاکید شده که برکت آفرین است و مایه های عمر و زندگی مان را زیاد و پررونق می کند احسان و خیر رساندن به دیگران است. در قالب این که انسان صدقه می دهد، آبروی کسی را می خرد، گره از کار فردی باز می کند، برای دیگران مهربان و شادی آفرین است، غمی را از دلی می زداید و...همه ی این ها نمونه ای از مواردی هستند که باید در طول زندگی خود به آن توجه ویژه ای داشته باشیم.
✅ آدم ها تا زنده اند نیاز به #مهربانی و توجه دارند بعد از مردن این ها برای شان فایده و ارزشی نخواهد داشت. امتحان کنید! ضرری ندارد شما یک گره از کار خلق باز کنید تا خداوند مهربان هزارها گره از کار شما باز کند. این گونه هم از کار خیری که کرده اید حال تان خوب می شود، هم به خیر فوق العاده و چشمگیر خواهد رسید و هم دیگران از برکت وجودی شما بهره می برند. هر چند همه ی آنچه گفته شد کاملاً بدیهی و واضح است اما زمانی که جامعه آن را به فراموشی می سپارد چاره ای جز تأکید و تکرار نیست.
🔴 روشنای زندگی
✅ اهالی عقل و #منطق که پنجرهی دل و احساس خود را چهار قفله کردهاید و همه چیز را با حساب و کتاب و دو دوتا چهارتا اندازه گیری میکنید، به رسم سود و زیان و برای منفعت شخصیتان هم که شده به خود آیید و قدر مهربانیها را بدانید که عشق و محبّت آفتاب لب بام است و عمری کوتاه دارد و پس از آن شما میمانید و سردی و تاریکی در برهوت تنهایی و نامهربانی. همانی که هر روز به شما زنگ میزند و پاسخش را یک در میان میدهید، کسی که خیلی به خیر و شر شما کار دارد و میگویید گیر میدهد،
✅ فردی که مرتّب قربان صدقه شما میشود و حوصلهاش را ندارید و یا همانی که چشم به محبّت و توجه شما دوخته است و او را طرد میکنید و میگویید حوصلهی لوس بازیهایش را ندارید همان چراغی است که در فقدان و خاموشی خواهید فهمید چقدر زندگیتان بهخاطر وجودش رونق و نور داشته است و شما نمیدانستید. خواهر، برادر، همسر، رفیق، فرزند و از همه مهمتر پدر یا مادر، هر یک بسته به شرایط زندگی شما میتوانند همان منبع و منشا نور و امید در زندگی باشند که با بیمهری و بیتفاوتی به بهانهی مشغلههای کاری و دغدغههای #زندگی از آنها و حال و احوالشان غفلت میکنید.
🔺منبع: #روزنامه_شهرآرا،
🔻سه شنبه ۲۶ دیماه ۱۴۰۲، شماره ۴۱۳۵
#تحلیل_مسائل_روز
#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com
@modiryar
✍ دوزاری ها
#دکتر_مهدی_یاراحمدی_خراسانی
✅ شاید خیلی از جوان ها بی خبر باشند اما قدیمی ها این موضوع را به خوبی در خاطر دارند که گذشته ها سکه هایی ضرب می شد به ارزش «دو ریال» که معروف به «دوزاری» بود. دوزاری معمولاً در خرید کاربردی نداشت مگر برای تلفن های سکه ای و #همگانی قدیم و یا در جاهایی که قرار بود نقش های تزئینی و نمایش داشته باشند (مثل سفره هفت سین) یک یا چند مشت از آن ها به کار می آمد. یکی از کارکردهای جالب دوزاری هم در بازی های کودکانه بود.
✅ وقتی به اصطلاح بزرگ ترها می خواستند بچه ها را سرگرم کنند یا به آن ها هدیه های پر سر و صدا بدهند که در بازی یا برای خریدهای بسیار ناچیز از آن استفاده کنند دست و دلبازانه مشت مشت #دوزاری ریخت و پاش می کردند. بچه ها هم کلی کیف شان کوک بود و حس پولدار شدن و بهره مندی از ثروت فراوان به آن ها دست می داد. آن قدر این سکه ها رواج داشت و در عین حال بی اهمیت و کم ارزش بود که آرام آرام زمانی که می خواستند بی ارزش بودن کسی یا چیزی را با کنایه عنوان کنند به آن اصطلاح دوزاری اطلاق می کردند.
✅ به عنوان مثال آدم دوزاری فردی بود که از درجه #شخصیت فردی و اجتماعی پائینی برخوردار بوده و در عین حال ادعای زیادی هم داشته باشد. به بیان دیگر از آن جا که یک مشت دوزرای هیچ ارزشی نداشت اما در جیب افراد جاگیر و پر سر و صدا بود می توانست نماد خوبی برای آدم های بی خاصیت و پرادعا باشد. الغرض! اکنون سال ها از ضرب چنین سکه هایی گذشته و تقریباً بسیاری از افراد جامعه حتی از بودن آن ها قدیم بی خبر هستند.
✅ اما این اصطلاح کماکان مورد استفاده قرار می گیرد. متأسفانه جامعه پر از افرادی است که از توانایی، استعداد و صلاحیت خود ادعاهای بسیار بیشتری دارند و به گونه ای دچار #توهم و خود بزرگ بینی هستند. این ها افرادی هستند که سامانه ارتباطات و انتظامات اجتماعی را بر هم می زنند و از تعادل خارج می سازند و با هوچی گری و سر و صدا یا تحقیر دیگران پیشرفت می کنند.
✅ متأسفانه دوزرای ها در برخی جریان های #مدیریتی نیز به دلیل رویکرد نمایشی و پر زرق و برق خود نیز قرار می گیرند و به دلیل درک و فهم پایین سازمان و جامعه آسیب های فراوانی وارد می کنند. این امر سبب می شود نخبگان و شایستگان به حاشیه رانده شود و کار به دست افرادی افتد که از حداقل های لازم برخوردار نیستند. وقتی فردی در جایگاه مدیریت قرار گرفت باید برای درک شایستگی و صلاحیت افرادی که زیر مجموعه ی وی فعالیت می کنند همت گذارد و زمانی ویژه اختصاص دهد تا بتواند آن هایی که شایستگی بیشتری دارند شناسایی کرده و مسئولیت های کلیدی را به آن ها واگذار نماید.
✅ اما برخی مدیران این کار را انجام نمی دهند و دم دستی ها و همان هایی که سر و صدای بیشتری دارند را بدون ارزیابی و صلاحیت سنجی مناسب در جایگاهی قرار می دهند که سبب هرز منابع و استعدادها می شوند. این امر از سوی مردم نیز باید رعایت شود. به عنوان مثال در جریان انتخابات معمولاً آن هایی که #صلاحیت بیشتری دارند
✅ با وزن و وقار بالاتری #تبلیغات می کنند که ممکن در برابر دوزاری ها خیلی به چشم نیایند و مردم در انتخاب خود دچار خطا شوند. این که هر فردی چه صلاحیت و استعدادی دارد مهم نیست. کمبودها، محدودیت ها و کاستی ها متعلق به همه ی انسان ها است. اما موضوع زمانی اهمیت پیدا می کند که قرار است هر کسی در جایگاهی قرار بگیرید که آراسته و برازنده آن بوده و شرایط احرازش را داشته باشد.
#تحلیل_مسائل_روز
#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com
@modiryar
✍ کسی نمی دانست
#دکتر_مهدی_یاراحمدی_خراسانی
✅ قدیم ترها سبک و سیاق #زندگی با امروز فرق داشت. خانواده های بزرگ، خانه های ویلایی با حوض و حیاط و باغچه و اهالی خانه ای که برای هم جان می دادند، کنار هم بودند و همواره از حال هم خبر داشتند. رضا رفیق قدیمی من از آن مردمانی هستند که خانواده ای اصیل، سنتی و بزرگ دارند. روزی برایم از خاطرات قدیم و اوضاع و احوال خانواده اش تعریف کرد. گفت: همه ی ما از حال و هوای هم با خبر بودیم. این که چه گرفتاری ها و مشکلاتی داریم، چه دردهایی ما را عذاب می دهد، چه آرزوهای برآورده نشده ای در دلمان وجود دارد، چقدر پول کم داریم و خلاصه رنج ها و غم های ما چیست؟
✅ البته ما خانواده ای همدل و همگرا هستیم که به شدت به هم کمک می کنیم، پای درد و دل های هم می نشینیم، حال یکدیگر را خوب می کنیم و تا جایی که بشود کم و کاستی های هم را پوشش می دهیم. از قدیم در خانه ی ما رسم بوده است که همه بدون ملاحظه دردها و غم هایشان را می گفتند و همگان خود را شریک می دانستند و برای حل و فصل مشکلات از هم سبقت می گرفتند. این روال و روند هر چند کمرنگ شده و به دلیل زندگی های #آپارتمانی و دور از هم تا حدودی آسیب دیده اما کماکان اصالت خود را حفظ کرده است.
✅ چندی قبل همه در منزل پدری دور هم بودیم و به سیاق قدیم صدای #معاشرت خانوادگی ما تا چند تا خانه آن طرف تر می رفت. همین طور که از هر دری سخنی می گفتیم دیدم خواهرم مثل همیشه بشاش و خوشحال نیست. پرسیدم چیزی شده؟ گفت نه خوبم. به یکباره همه جمع ساکت شدند و حواسشان معطوف به ما شد. گفتم خواهر جان داشتیم؟ مگر می شود در بین ما کسی دردی یا غمی داشته باشد و از خانواده پنهان کند؟ دیدم بغضی کرد و گفت: می دانی داداش مشکل مرا شما نمی توانید حل کنید. جای بابا خالی. کاش هنوز زنده بود.
✅ پاسخی داد که کلام در زبانم قفل شد. برادر بزرگترم گفت: راست می گوید اصلاً بابا یک جور دیگر بود. حمایت و #پشتیبانی و دلگرمی بابا با همه متفاوت بود. هر کسی در این رابطه حرفی زد و انگار داغ دلمان تازه شده باشد همه از حمایت ها و حضور پدر تعریف کردیم. در هیاهو و سر و صدای اهالی خانه به فکر فرو رفتم. با صدای خواهرم به خود آمدم گفت: دارم حرف می زنم حواست کجاست؟ گفتم ببخشید داشتم فکر می کردم. پرسیدم: بچه ها کسی از شما دردی، رنجی، غمی، درد دلی، سخنی از تورم، سختی زندگی، خواسته ای، نیازی چیزی از بابا شنیده اید؟
✅ همه به هم نگاه کردیم و #سکوت. کسی از دردهای بابا خبر نداشت، کسی نمی دانست او چه آرزوهایی دارد، برعکس همه ی اهل خانه هیچ وقت بابا غم هایش را با ما شریک نشد، بابا در سخت ترین شرایط هم خودش را کنترل می کرد و کسی از ما حتی اشک او را ندید، اجازه نمی داد آب توی دلمان تکان بخورد، بابا که بود احساس خیلی خوبی داشتیم مثل آن که تکیه بر کوه کرده ایم. این جریان باعث شد دوباره من و خانواده ام به یاد آوریم دیگر بابا نداریم و زندگی بدون او بسیار سخت تر و تلخ تر از گذشته شده است.
✅ کسی جایش را پر نمی کند و #مرهمی التیام بخش فقدان او نیست. بعد نگاهی به من کرد و گفت: تو که اهل قلمی و این طرف و آن طرف می نویسی مطلبی برای کسانی که پدرانشان در قید حیات هستند بنویس و به صورت جدی به آن ها یادآوری کن تا هستند قدر این نعمت تکرار نشدنی و بزرگ را بدانند. هر چند این جمله ظاهری کلیشه ای دارد ولی حتی اگر هر روز تکرار شود باز هم کم است.
🔺منبع: #هفته_نامه_نخست،
🔻چهارشنبه ۳ بهمن ماه ۱۴۰۲، شماره ۹۹۸
#تحلیل_مسائل_روز
#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com
@modiryar
✍ غرغروها به بهشت نمی روند
#دکتر_مهدی_یاراحمدی_خراسانی
✅ پذیرش اصل «وجود محدودیتها» و آمادگی برای پذیرش آن ها، یعنی آمادگی برای #زندگی. این یک واقعیت مهم است که درک و عمل به آن اثرات فراوانی بر افزایش سطح مطلوبیت زندگی انسان دارد. دنیایی که ما در آن قرار داریم مالامال از محدودیت ها، کاستی ها، مشکلات، دردها، رنج ها، غم ها، بیماری ها و مصائب است. اگر آدمی بخواهد در برابر هر یک از این موارد خود را ببازد، غرولند کند، رفتار نامناسب از خود نشان دهد در سن پیری یکباره به خود می آید و می بیند هیچ لذتی از عمرش نبرده است در حالی که با وجود همه ی مواردی که ذکر شد زندگی کردن و نعمتِ حیات خود می تواند مواهب و شیرینی های زیادی به همراه داشته باشد.
✅ فقط کافی است که همواره در خاطر داشته باشیم که خلق نشده ایم گذران عمر کنیم، همه چیز وفق مراد ما باشد، آب در دلمان تکان نخورد. بلکه زندگی به تعبیری تلاش برای دستیابی به سطحی از پیشرفت مادی و معنوی است که حصول آن مستلزم مقابله و مبارزه با مشکلات فراوانی است. پس نباید برای هر کم و کاستی صدای فغان و ناله ی ما بلند شود و به زمین و زمان بد و بیراه بگوییم. ما آمده ایم هنرمندانه لحظه لحظه ی عمر خویش را قدر بدانیم و زمان را به نفع نیکی ها و مهربانی ها آراسته کنیم، برای خویشتن و جهانی که خلق شده ایم و سایر مخلوقات به سهم خود «ارزش_آفرینی کنیم و به خود و خلق خدا خیر برسانیم.
✅ بیشتر آن هایی که مکرر غر می زنند، با طعنه و کنایه صحبت می کنند و از زمین و زمان شکایت دارند به غلط می پندارند که سختی و رنج فقط برای آن هاست و دیگرانی که لبخندی به لب دارند حتماً هیچ سختی و کمبودی ندارند و بدین گونه «باطن» زندگی خویش را با «ظاهر» دیگران مقایسه و همواره #احساس_زیان و خسران می کنند. صرف ابراز ناخشنودی کردن سبب ایجاد حس منفی و کاهش امید و انگیزه انسان می شود حالا وقتی این مورد با عدم تلاش برای تغییر وضعیت نامطلوب همراه می شود دیگر از حس و حال آدمی چیزی باقی نمی ماند و زندگی در دنیای بی رنگ و بی حال لذتی نخواهد داشت. پس:
▪گام اول: «پذیرش» است که بدانیم این چالش ها طبیعت زندگی دنیایی است.
▪گام دوم: «تسلیم شدن» در برابر رضای الهی است. البته قاعدتاً باید به زیبایی تسلیم امر خدا شویم نه با اکراه و نارضایتی.
✅ وقتی انسان تمام هم و غم خویش را به کار گرفت اوضاع را به نحو دیگری سامان دهد و توفیقی حاصل نشد باید در برابر آنچه قسمت اوست هر چند هم که تلخ باشد تسلیم خواست خداوند شود. به صورتی که اولاً امید خویش را برای طی کردن مسیری جدید برای موفقیت از دست ندهد و ثانیاً این پذیرش بدون غر زدن و نق زدن باشد. نقطه مقابل تسلیم شدن «جزع کردن» است. اگر تسلیمِ محدودیتهای بهجا نشویم جزع میکنیم. #جزع_کردن یعنی دست و پا زدن بیهوده در مقابل محدودیتهایی که دیگر کاری از تو نمیآید. وقتی نتوانستی کاری انجام دهی، دیگر نباید بیخودی دست و پا بزنی.
✅ در روایات آمده است وقتی #امام_صادق(ع) داشتند فرزند خود را به خاک میسپردند، نجوای زیبایی با خداوند متعال داشتند. حضرت عرضه داشتند: «ای خدایی که فرزندان ما را از ما میگیری ولی محبت ما به تو زیادتر میشود؛ سُبْحَانَ مَنْ یَقْتُلُ أَوْلَادَنَا وَ لَا نَزْدَادُ لَهُ إِلَّا حُبّاً» و این نشان میدهد که حضرت به چه زیبایی در برابر آزمایش الهی یا مصیبتی که بر ایشان وارد شده است تسلیم خدا شده اند. خداوند در قرآن کریم میفرماید: «إِنَّ الْانسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا» (معارج/19) انسان خیلی موجود با ولعی آفریده شده است. یعنی وقتی که یک چیزی میخواهد، خیلی حرص و ولع دارد که به حتماً به آن برسد.
✅ بعد میفرماید: «إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا» (معارج/20) انسان طبیعتاً (اگر خودش را تربیت نکند) اینطوری است که وقتی یک شرّی به او میرسد جزع میکند و بدین گونه از زندگی خود نفعی نخواهد برد. اگر سعی و تلاش ما در زندگی با #صبر و #رضا و بدون «نق و «غر» باشد قطعاً هم توفیقاتی بیشتری خواهیم داشت و هم در طول عمر خود لذت بیشتری خواهیم برد.
🔺 منبع: #روزنامه_شهرآرا
🔻چهارشنبه، ۱۱ بهمن ماه ۱۴۰۲، شماره ۴۱۴۷
#تحلیل_مسائل_روز
#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com
@modiryar
✍ باور کنید خدا هست!
#دکتر_مهدی_یاراحمدی_خراسانی
✅ گویند عالمی بزرگ و #صاحب_کرامات را برای مجلس موعظه، ارشاد و علم آموزیِ مردم دعوت کردند تا خلق الناس از فیوضات کلامش پند گیرند و بر درجات علمی و اخلاقی خود بیافزایند. جمعیت پرشماری از ارادتمندان و مریدان وی در این جلسه حضور پیدا کردند، محترمانه پای منبر زانو زدند و مشتاقانه آماده شنیدن مواعظ وی شدند.
✅ ایشان با احترام و تجلیل مردم وارد جلسه شد و بعد از خوش و بش با جمع بر بلندای منبر نشست. بعد از یاد خدا و سلام و صلوات بر #پیامبر_اعظم(ص) و خاندان مطهر ایشان عالم جلیل القدر به مقدسات بسیاری سوگند یاد کرد و گفت: «ایها الناس باور کنید خدا هست»، دوباره چندین بار سوگند یاد کرد و ادامه داد: «باور کنید خدا می بینید» و باز بعد از چندین بار قسم خوردن افزود: «او نیکوکاران را به بهترین شکل پاداش می دهد و بدکاران در حق مردم را مجازات می کند»
✅ سپس مجدد به خدا و #اهل_بیت سلام داد و از منبر پایین آمد. سر و صدا و هیاهوی بسیاری در میان جمعیت به پا شد. بیشتر مردم با خود فکر کردند این جلسه بار معنایی و محتوایی خاصی نداشت و مجلس با عظمت و بزرگی که تشکیل داده بودند تا از کرامات معنوی و فضایل علمی عارف و عالمی بزرگ بهره بگیرند بسیار کوتاه و به ظاهر با ذکر چند جمله که از بدیهیات بود و بر همگان آشکار خیلی زود تمام شد.
✅ از این رو مردم گرداگر شیخ جمع شدند و #فلسفه این ماجرا را از او سئوال کرند. ایشان رو به جمع کرد و گفت: «شما ادعا دارید از آن چه من گفته ام با خبر بودید و به آن ایمان داشتید؟» همه پاسخ دادند آری! سخن تازه ای نبود. همه ی ما می دانیم و باور داریم خدا هست، می بینید و پاداش و جزا می دهد. ما آمده بودیم از منبع فیاض علم و معرفت شما بهره مند شویم که این گونه شد. شیخ مجدد و چند بار دیگر از آن ها با جملاتی در این رابطه و با همین مضمون اعتراف گرفت.
✅ سپس با صلابت و شدت کلام بیشتر بدون آن که در چشم احدی از مردم نگاه کند گفت: می دانید خدا هست و دروغ می گویید، خبر دارید خدا می بیند و حقوق یکدیگر را تضییع می کنید، حرام خدا را حلال می کنید و حلال خدا را حرام، چگونه #اعتقاد به معاد و روز حساب دارید در حالی که از خدا غافل هستید و در حق خود و یکدیگر ظلم و ستم روا می دارید؟
✅ من خواستم به شما هشدار بدهم که اخلاق، #انسانیت و تقوا تنها در زبان نیست و باید در ذهن و ضمیر، فکر و گفتار و کردار شما نمایان و در همه امورات زندگی تان جاری و ساری باشد. گویی بسیاری از ما در هیاهوی زندگی، خصوصاً اکنون که رسانه ها و شبکه های اجتماعی به صورت گسترده ای زندگی ما را فرا گرفته اند فراموش می کنیم خدا هست، می بیند و روزی باید پاسخگوی کردار و گفتار خویش باشیم. پس باید به خود بیاییم و کاری بکنیم قبل از آن که هیچ کاری از ما بر نمی آید!
🔺منبع: #هفته_نامه_نخست،
🔻پنجشنبه ۱۲ بهمن ۱۴۰۲، شماره ۹۹۹
#تحلیل_مسائل_روز
#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com
@modiryar
✍ چه کسی گفته فردا مهم تر است؟
#دکتر_مهدی_یاراحمدی_خراسانی
✅ تلاش کنید، برنامه ریزی داشته باشید، #هدفمند زندگی کنید، امید و شادمانی خود را از دست ندهید، هر چه در چنته دارید رو کنید و برای رسیدن به اهداف و آرزوهایتان تلاش کنید و سر از پا نشناسید اما فراموش نکنید آنچه نقد است و قطعاً در اختیار شماست «اکنون» است و هیچ آینده ی قطعی و ضمانت شده ای برای احدی از مخلوقات خداوند وجود ندارد. فردای هیچ کس حتمی نیست پس امروز را دریابید که شاید فردا دیر باشد. انسان ها بین دو عدم در اسارت هستند. گذشته ای که پشت سر آن ها قرار دارد و جز خاطراتش هیچ اثری از آن باقی نمانده است و آینده ای که هنوز نیامده و هیچ کسی را از آن خبری نیست و تضمینی هم ندارد تا بدان برسد.
✅ پس باید دم را غنیمت شمرد و از لحظه به لحظه ی زمانی که در آن قرار داریم و فرصتی که خدای مهربان در اختیار ما قرار داده است بهره ببریم. قدر زمان حال را بدانید که گذشته برنمیگردد و آینده شاید هرگز نرسد و نیاید .بی شک خداوندی که امروز هم ما را از خواب بیدار کرده، به ما فرصت ادامه ی زندگی را داده، نعمت سلامتی را به ما ارزانی داشته است خود برای ما برنامه دارد، از ما حمایت می کند، روزی ما را مقدر و تضمین ساخته است و با دستی که بالای همه ی دست هاست در برابر همه ی مشکلات و دشمنی ها به ما یاری می رساند. پس دیگر چه باک از امواج متلاطم زندگی! باید توکل کرد و توسل داشت و با باور و یقین به سمت اهداف متعالی #زندگی حرکت کرد.
✅ برخی می دوند، حرص می خورند، خود را به زمین و آسمان می زنند برای رسیدن به آینده های دوردست که نه قطعی و حتمی است و نه قرار است که اتفاق خاصی در آن رخ بدهد. باور کنید «دور دست ها خبری نیست» و هر آنچه هست صرفاً اکنون است پس دم را قدر بدانید و #غم_فردا نخورید که خدای امروز ما فردا و فرداها هم زنده است، صدای ما را می شنود، از غم های ما خبر دارد و هر جا لازم باشد ما را یاری می رساند و دست نوازش بر سر ما می کشد. برخی انسان ها آن قدر کمال گرا و ایده آل گرا هستند و به رویاهای بزرگ و دور خود می اندیشند که امروز را از یاد می برند و فراموش می کنند این روزهایی که در آن هستیم جزء مهم و قطعی زندگی ماست و فرداهای دور دست هر چقدر هم مهم باشد حتمی نیست و معلوم نیست کدام یک از ما به آن می رسیم.
✅ اصلاً کی گفته فردا مهم تر است؟ مگر قرار است فرداها یا دور دست ها چه اتفاقی بیفتد که امروز را از رونق انداخته است؟ کمی دقیق به آن چه پیرامون شماست نگاه کنید، کمی نسبت به خلقت آدمی و عدم قطعیت های آن بیندیشید شاید بسیاری از رفتارهای شما نیاز به اصلاح داشته باشد. نباید آن قدر مقصد (هدف) مهم و حیاتی باشد که مسیر فراموش شود. باور کنید گاهی خود «مسیر» می تواند «هدف» خیلی خوبی برای افزایش مطلوبیت و لذّت بردن از زندگی باشد. مسیری که در آن قرار داریم جزئی حیاتی از زندگی ماست پس قدر بدانید و از آن لذّت ببرید که هیچ انسانی دوبار زندگی نمی کند. قدر دلخوشی های ساده زندگی خود را بدانید و شاکر نعمت های بزرگ «امنیت» و «سلامت» باشید که این نهایت #شادمانی در زندگانی است.
🔺منبع: #هفته_نامه_نخست،
🔻چهارشنبه، ۱۸ بهمن ۱۴۰۲، شماره ۱۰۰۰
#تحلیل_مسائل_روز
#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com
@modiryar
✍ بهانه خلقت
#دکتر_مهدی_یاراحمدی_خراسانی
✅ تاریکی و ظلمت، شرک وکفر، جنگ و خونریزی، نابرابری و بی عدالتی، کینه و دشمنی و ... همه جا را فرا گرفته است. ارزش های اخلاقی حلقه مفقوده زندگی بشریت است. دختران حق زندگی ندارند و باید زنده به گور شوند ولی تعداد زیاد پسران نشانه خوبی برای هر خانواده است. با کوچکترین سوء تفاهمی جنگ های خونین و بی پایان رخ می دهد. اشرافی گری تنها ملاک #شایستگی است. سیاه پوستان برده هستند و نژاد پست تر و بردگان از حداقل حقوق اجتماعی بی بهره اند. شکنجه ضعیفان امری طبیعی است. اینها همه و همه تنها گوشه ای از ویژگی های دوره خاصی از تاریخ است؛ عصر جاهلیت.
✅ «محمد(ص)»؛ امین وحی، اشرفِ مخلوقات، خورشیدِ هدایت و بنده ی برگزیده ی خداوند در زمان و مکانی از تاریخ که تاریکی و گمراهی همه جا را فرا گرفته است توسط «ارحم الراحمین» برای نجات بشریت از آلودگی ها و گمراهی ها مبعوث می شود. طبق آیه ی شریفه ی قرآن، خداوند متعال بر انسان ها منت نهاده و رسولی را از بین خودشان به عنوان «رحمه للعالمین» برانگیخته است.
✅ این وجود نورانی و این کعبه ی آمالِ #سجایای_اخلاقی نه برای مردمان عصر خود بلکه برای تمامی دوران ها همچون خورشیدِ فروزان، هدایت گر، گرما بخش و بشارت دهنده است. هم او که شدیدترین دافعه ها را در مقابله ی با کافران و غاصبان و ظالمان دارد و در بین مومنان و صالحان و مردمان منشأ رحمت و الفت است. هرچند قرن ها از زمان بعثت پیامبر اعظم(ص) می گذرد اما انسان ها روز به روز بیشتر و بیشتر به آموزه های معنوی او و کتابی که بر قلب مطهرش نازل گردیده است احتیاج دارند.
✅ عالی ترین نمونه اخلاق و تربیت و والاترین الگوی کمالات انسانی برانگیخته می شود تا به مصداق آیه ی شریفه «و لکم فی رسول الله اسوه حسنه» اسوه ای حسنه، نعمت آفرینش را کامل نماید. امام علی علیهالسلام در خطبه ۸۹ نهج البلاغه می فرماید: «خداوند او را در زمانی فرستاد که روزگاری بود پیامبری برانگیخته نشده بود و مردم در خوابی طولانی به سر می بردند و فتنه ها بالا گرفته و کارها پریشان شده بود، و آتش جنگ ها شعله می کشید،
✅ و دنیا بی فروغ و پر از مکر و فریب گشته، برگ های درخت زندگی به زردی گراییده و از به بار نشستن آن قطع امید شده بود» وجود شریف نبی اسلام که بهانه خلقت است فصل جدیدی در زندگی بشریت به وجود می آورد. تعالیم وسیع و گسترده آن حضرت همچو خورشید در شب های تاریک و ظلمانی تابید و انسانیت را احیا نمود. در روزگاری که #اشرافی_گری و تجملات ملاک ارزش انسان ها بود، زواید معیشت را از زندگی خود حذف نمودند و ساده و بی آلایش بودند.
✅ در دوره ای که دختران زنده به گور می شدند ایشان دختر اطهر خود را تکریم کردند و بر دستانش بوسه زدند. برادری و برابری را جایگزین برده داری و نژاد پرستی نمودند. خداپرستی و وحدانیت را جایگزین شرک و بت پرستی نمودند و قلب انسان ها را با نور خدا منور ساختند، جنگ های خونین و دراز مدت را به مودت و دوستی مبدل ساختند، در عصر بی سوادی و جهالت مردم را به کسب #علم و دانش توصیه می کردند؛ «حتی اگر در چین باشد» پیامبر اسلام (ص) ، برای همه عزیز و دوست داشتنی است و کماکان همچون خورشید تابان در آسمان انسانیت می درخشد.
✅ اینک؛ در #عصر_فرا_صنعتی و در هزاره سوم که پیشرفت های قابل توجهی در صنعت و فناوری بوجود آمده است نیز بشر درجاهلیت به سر می برد؛ «جاهلیت مضاعف ». جاهلیتی که به برکت! استعمار و استثمار اخلاقی و فرهنگی غرب به وجود آمده است. جاهلیتی که به واسطه زیاده خواهی و دنیا طلبی ایجاد شده است. امروز نیز ارزش های اخلاقی در جوامع مختلف رنگ باخته است. پس باید پیامبر رحمت و مهربانی دوباره باید گوشه چشمی به انسان ها بیندازند و حیات بخش اخلاق و کمال باشند.
🔺منبع: #روزنامه_شهرآرا،
🔻یکشنبه ۱۵ بهمن ۱۴۰۲، شماره ۴۱۵۰
#تحلیل_مسائل_روز
#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com
@modiryar
✍ مرکب شکیبایی
✍ #دکتر_مهدی_یاراحمدی_خراسانی
✅ #انسان از بدو تولد تا زمان مرگ همواره با مصیبت ها، دردها، محدودیت ها، مشکلات، کمی ها و کاستی های فراوانی دست و پنجه نرم می کند و برای رسیدن به اهداف، آرمان ها و آرزوهایش با چالش های بسیاری روبرو می شود تا جایی که در نهایت بسیاری از خواسته هایش برآورده نمی شود و ناکام می ماند. این خصلت دنیا و زندگی آن است که با راحتی بیگانه است و آدمی را به شدت تحت فشار قرار می دهد.
✅ #علامه_طباطبایی در المیزان برای تفسیر آیه شریفه ی «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی کَبَدٍ» می فرماید: «انسان از آغاز زندگى حتى از آن لحظهاى که نطفه او در قرارگاه رحم واقع مىشود، مراحل زیادى از مشکلات و درد و رنجها را طى مىکند تا متولد شود، و بعد از تولد در دوران طفولیت، و سپس جوانى، و از همه مشکلتر دوران پیرى، مواجه به انواع مشقّتها و رنجها است، و این است طبیعت زندگى دنیا، و انتظار غیر آن داشتن اشتباه است و این معنای آیه است که انسان را در سختی و دشواری آفریدیم.»
✅ پس فرزند آدم همواره متحمّل سختى و ناراحتى میشود تا از دنیا بیرون رود و در این میان به تعبیر #امیرالمومنین (ع): «هركه بر مركب شكيبايى نشيند، به خطّ پايان پيروزى رسد» و می تواند نهایتاً در زندگی آرامش و آسایش بیشتری داشته باشد. صبر در واقع بازداشتن نفس از اظهار بى قرارى و بی تابی در فراز و فرودهای زندگی است به گونه ای که آدمی از دایره منطق خارج نگردد و همواره رضای خداوند مهربان را در نظر داشته و شاکر او و نعمت ها و حکمت هایش باشد.
✅ شاید نتوان صفتی مهمتر از صبر و #شکیبایی در زندگی فردی و اجتماعی انسان یافت؛ چرا که وجود این صفت در انسان به معنای آن است که او خود را از خشم و عجله و واکنشهای عصبی، احساسی و مانند آن، که موجب پشیمانی است، صیانت میکند. البته اگر واقع بینانه تر بخواهیم به این موضوع بپردازیم رسیدن به قدرت صبر و شکیبایی در طول زندگی به آسانی صورت نمی گیرد و مستلزم یک آمادگی ذهنی و روانی است که با تمرین و خویشتن داری در طول زمان در رفتار آدمی متجلی می شود و به عنوان یک خصلت و عادت در امور جاری انسان قرار می گیرد.
✅ بنا به فرموده #پیامبر_اکرم(ص) «کسی که صبر را با رضا و دعا جمع کرده باشد، خیر دنیا و آخرت را نصیب خود کرده است.» البته مبانی نظری و توصیه های اخلاقی و آموزه های دینی در این رابطه فراوان است که کمابیش همگان از آن آگاه هستند و یا حداقل شنیده اند. نکته مهم در این راستا کسب توانایی برای رسیدن به مقام صبر است که به راحتی محقق نمی شود. گاهی انسان از خود می پرسد مگر چند بار متولد می شوم یا چند بار فرصت زندگی دارم که در آن همواره باید درگیر حل و فصل مشکلات و سختی ها باشم و به ناچار بسیاری از آرزوهای خود را نادیده بگیرم؟
✅ این یک سئوال جدی و حق آدمی است که بداند به راستی این #فرصت_زندگی که می تواند شیرین و لذت بخش باشد چرا باید با این میزان درد و رنج عجین گردد و در بسیاری موارد ناکام بماند. شاید برای عارفان و زاهدان و بندگان برگزیده خداوند این مسائل به راحتی قابل درک و هضم باشد ولی انسان های عادی بعضاً در درک این واقعیت و پذیرش آن با چالش های زیادی مواجه اند که گاهی امیدواری و شادمانی آن ها را کاهش می دهد.
✅ قاعدتاً برای گذر از این تردیدها و مشکلات باید انسان علاوه بر مسائل مادی به عوالم روحی و فرامادی توجه بیشتری داشته باشد. در گام:
▪اول قبول کند این ها واقعیت #زندگی است و تغییری در آن ایجاد نخواهد شد.
▪دوم بپذیرد این #محدودیت_ها فراگیر است و هر چند نسبت آن برای افراد متفاوت است اما همگان درگیر آن هستند و
▪سوم این است که پرهیز از بی قراری و #حلاوت_شکیبایی و تلاش در مسیر اهداف را جایگزین تردیدهای بی نتیجه گرداند.
🔺منبع: #روزنامه_شهرآرا،
🔻شنبه ۲۸ بهمن ماه ۱۴۰۲، شماره ۴۱۵۸
#تحلیل_مسائل_روز
#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com
@modiryar