📌 روشی برای در بند کردن نیروها
🔹در مسجد نیروهایی داریم که با حداقل دریافتی یا بدون آن فعالیت می کنند.
گاهی اوقات از یک تشکر و توجه جزیی چنان پر و بالی می گیرند که خدا می داند.
در این مدت برخی نیروها فقط با قدردانی و دیده شدن زحماتشان حفظ شده اند، خصوصا زحماتی که به چشم خیلی ها نمی آید اصلا.
یک مدیر فرهنگی که کار اصلی اش رشد دادن قلبی و روحی زیردستانش است، باید کوچکترین نقطه ی مثبت زیر دستانش را ببیند و آن را تقویت کند. (و البته حواسش به سو استفاده ها هم باشد).
سالها قبل در مجموعه ای کار می کردم که مدیرش دقیقا بر عکس عمل می کرد. نقاط مثبت را هیچ به رو نمی اورد، اما نقاط منفی را مدام به چشم می آورد و به هر بهانه ای یادآوری می کرد.
من قصد او را بخوبی می فهمیدم، او می خواست در آن مجموعه کسی «گنده گی» نکند، تا بتواند نظم مجموعه را حفظ کند، اما در عمل نیروها کوتاه و «کوتوله» باقی می ماندند و اتفاقا همه هم کینه ی او را به دل داشتند.
نتیجه ی اول آن سبک مدیریت، از بین بردن اعتماد به نفس و قوت قلب و خلاقیت نیروها بود و این یعنی تبدیل شدن به بردگانی فرمانبردار و مطیع.
این روش اگر برای مدیریت یک مجموعه صنعتی کارآمد و لازم باشد، برای مدیریت یک مجموعه ی فرهنگی هرگز.
@modmasjed
📌مدل سهم خواهی، از مسجد تا اجتماع
🔹مسجد ما مسجد نسبتا بزرگی است که ساخت آن حدود ۱۰-۱۲ سال به طول انجامیده. در این مدت یا نماز نداشته و یا در میان خاک و سیمان به مشقت برگزار شده.
چند امام جماعت موقت آمده اند و رفته اند.
در این دوران آشفتگی و برو و بیا، برخی زرنگ ترها که قدیمی تر بوده و یا نقش پررنگ تری در ساخت مسجد داشته اند بالاخره گوشه ای را برای خود نگه داشته اند.
از وقتی که در مسجد مستقر شده ام می بینم که مسجد حلت ملوک الطوایفی دارد و هر سابقه داری در مسجد قلمروی دارد.
اتفاقا هر صاحب قلمروی به من هشدار می دهد که فلانی، دست و پای فلانی را کوتاه کن که فلان نشود.
القصه؛ مسجد آورده ی مادی خاصی برای اینها ندارد، صرفا بازی است و عقب راندن و سرحال نشاندن این ها اگرچه گاهی دشوار، اما نشدنی نیست.
حال یک پله بالاتر بیایید و جامعه را با همین نگاه ببینید.
در یک دوره ی خاص یا بر اثر ضعف مدیریتی، عده ای در گوشه ای رسوب می کنند و ریشه می دواند و از همان سکو، جایگاه های دیگر را هم تحت تاثیر قرار می دهند، احیانا زیاده خواهی می کنند و گاهی کارهای دیگر و.... .
بعد از مدتی برای خودشان یک طبقه جفت و جور می کنند و می شوند اهرم فشار بر قدرت مرکزی، حال فکر کنید در یک مسجد یا یک جامعه، چند تا از این اهرم فشارها وجود داشته باشد که همین ها هم گاهی با هم توافق هم می کنند.
گاهی هم منفردا یا مجتمعا دست به فساد می زنند و گاهی فریادهایی که هیچ جوره قابل جمع کردن نیست.
چه باید کرد؟ 🤔
راه ساده آن است که به هیچ کس اجازه ی ریشه دواندن داده نشود، و با یک قدرت مطلق همه سر جایشان نشانده شوند.
نوعا همین کار را می کنند، اما بازی در اینجا تمام نمی شود.
گاهی آن نیروهای محدود شده با هم.... . دوباره بازی از نو
ریشه یابی مسئله و راه حل
بروز چنین حالتی نوعا ناشی از فقدان تفکر اجتماعی است و اینکه هر کس بدنبال نفع و قدرت شخصی خودش است.
اما اگر تفکر اجتماعی در افراد نهادینه شود و همه نفع فردی شان را در نفع جمع ببینند آن گاه هر کس بطور طبیعی به جایگاه خود بر می گردد. البته این کار بسیار زمان بر و دشوار است.
ما این کار را در مسجد شروع کرده ایم.
قدم اول این کار هویت مستقل دادن به مسجد است. این باید برای مردم جابیفتد که مسجد ملک پدری شخص یا اشخاصی نیست، بلکه مثل خانه و دکان شما هویت مستقل دارد که باید پاس داشته شود و چنانکه شما از دیوار مردم بالا نمی روی از دیوار مسجد هم. چون مسجد هم برای خودش آدم است!
دوم اینکه به نفع مسجد و همه ی ماست که به هویت مستقل مسجد احترام بگذاریم و به حریمش تجاوز نکنیم. مسجد آباد محل را آباد می کند. و محل آباد به نفع همه است.
سوم اینکه همه ی ما باید به این سرمایه ی مشترک چیزی اضافه کنیم، نه الزاما مادی، ولی گاهی با حضورمان اعتبار مسجد را بالا ببریم و.... .
📌کلام آخر: تغییر نگرش و اقناع (و قدری سیاست ورزی باندازه نمک غذا) هنوز هم بهترین راه مدیریت فرهنگی و اجتماعی است. و الله هو العالم
@modmasjed
📌 از مدیریت فنی تا تربیت اجتماعی
🔹 بخش اول:
چند هفته ای هست که درگیر سیستم سرمایش مسجد هستیم. آنقدر پیچیده شده که بعید است به تابستان امسال برسد.
ارتفاع بالای شبستان و محدوده ی زیر گنبد مسجد، مصرف برق، چرخش هوا، کانالهای عظیم و طولانی که از پشت بام کشیده شده و هدر رفت سرمای آنها نسبتا بالاست، نمای مسجد و ساختمان سنگینی که دیگر تحمل وزن چیز جدیدی را ندارد، هزینه ی بالای خرید و تجهیز و نگهداری، و از همه مهمتر گرمای هوا که مردم خصوصا خانمها را کلافه کرده، جمله ای از فاکتورهایی است که در تامین سیستم سرمایش اثرگذار است
.
هیئت تصمیم گیری به هر طرف که میل می کند، عده ای از فاکتورهای جدید ردیف می شود و رای قبلی باطل و دوباره تحقیقات از سر گرفته می شود.
🔹بخش دوم:
دقایقی پیش مستندی از شبکه ۵ در حال پخش بود به نام «دست های الوده»، درباره ی مدیریت فاضلاب های تهران.
خیلی جالب توجه و الهام بخش بود.
یک رشته از مسائل زیست محیطی، اقتصادی، اجتماعی و مدیریتی که همه در یک چرخه بهم متصلند، در یک گلوگاه به نام «مدیریت فاضلاب» چنان گرهی می خورد که مدیریت کل شهر را تحت الشعاع قرار می دهد.
اینجا جای شرح تفصیلی آن گره نیست، اما این نکته گفتنی است که نبود نگاه سیستمی و همچنین نگاه بلند مدت در دهه ها قبل، موجب چنین بحرانی در این کلان شهر شده.
البته الان هم این مشکل لا ینحل نیست و اگر نگاه سیستمی و بلند مدت بکار گرفته شود، مسئله قابل حل است، اما پله پله و در زمان و با هزینه ی بیشتر.
اجرای برخی بخش های این پروژه ی عظیم متوقف بر اجرای برخی طرح های دیگر است که هر کدام آنها ممکن است سالها زمان ببرد. اما با یک مدیریت کلان و قرارگاه مرکزی قابل انجام است.
کلان جامعه هم همین گونه است، اگر حرکت جامعه بر اساس یک طرح کلان باشد، جامعه قدم به قدم به شکل ایدئال نزدیک می شود، اگرچه خیلی ها متوجه نمی شوند. مگر اینکه طرح به آخر برسد.
🔹بخش سوم:
ما با همکاری سایر بخش های مسجد، مسایل مسجد را فازبندی کرده ایم و عموم مردم را نیز کم و بیش در جریان این فازبندی اصلاحات قرارداده ایم.
برای حل مسائل بزرگ مسجد انبوهی از مسائل خرد و پیش پا افتاده وجود دارد که اگرچه کوچک به نظر می رسد اما تا حل نشود، آن طرح های کلان تر قابل پیاده شدن نیست.
بعضی بخش های مسجد برای برخی مسائل کوچکتر و کم دامنه تر خیلی فشار می اورند، اما ما با توضیح نقشه ی راه اصلاحات مسجد اعتراضات و غر و لندها را بی اثر کرده ایم.
توضیح نقشه ی راه برای عموم مردم، تحمل مسائل متعدد مسجد -از گرما گرفته تا صوت و وضع ظاهری مسجد - را برای مردم آسان تر کرده، چون می دانند که این اقدامات کوچک بخشی از یک طرح اصلاحی کلان است، بحمدلله همراهی مردم هم خیلی خوب است.
🔹بخش چهارم:
مدیریت اجتماعی تنها مدیریت اجتماع نیست، بلکه خود بخشی از فرایند تربیت جامعه و تزریق عقلانیت به آن است.
اگر ما بتوانیم از رهگذر مدیریت مسجد، تدبیر و نگاه کلان را هم در ذهن مردم جا بیندازیم، به فضل الهی با یک تیر دو نشان زده ایم، هم کار مسجد را راه انداخته ایم و هم مردم را در مسیر عقلانیت اجتماعی رشد داده ایم.
اللهم وفقنا لما تحب و ترضی
واجعل عواقب امورنا خیرا
#مدیریت_مسجد
#مدیریت_اجتماعی
#تربیت_اجتماعی
#عقلانیت_اجتماعی
@modmasjed
📌 اصلاح اجتماعی
🔹مهمترین اقدام در اصلاحات اجتماعی، بعد از داشتن نقشه ی راه، همراه کردن توده های مردم است.
یک مصلح اجتماعی اگر نتواند مردم را همراه کند، بهترین طرح و نقشه ها هم روی زمین خواهد ماند.
بهترین راه همراه کردن مردم نیز پس از اقناع انها، سپردن کارها به ایشان و درگیر کردن آنها با امور است. اینگونه آنها حرکت را حس کرده و همراه خواهند شد، و الا خسته شده و غر و لندها شروع می شود و حتی ممکن است منجر به توقف اقدامات شود.
@modmasjed
📌 فرادست و فرودست در مسجد و جامعه
۱. در محیط جامعه همیشه اینطور است که طبقات بالاتر چه از لحاظ اقتصادی، چه سیاسی و چه فرهنگی منابع را بدست می گیرند و طبقات ضعیف اگر از جامعه رانده نشوند عملا در خدمت طبقه بالاتر قرار می گیرند.کار حاکم عادل این است که آن طبقات قدرتمند را سرجایش آن بنشاند و به طبقات ضعیفتر امکان رشد را فراهم کند.
اما این ایجاد عدالت و یکسانی از هر دو طرف با چالش های مواجه است.
اول از طرف قدرتمندان که طبیعتاً زیربار چنین برنامه ای نمی روند بهر طریقی حتی به قیمت سرنگون کردن حاکمیت، سعی می کنند جلوی این فرایند را بگیرد.
مانع دوم خود ضعفا هستند که به علت عادت به وضع موجود و بدبینی عمومی به حاکمان با او همراهی نمی کنند و مقابل حاکم عادل می ایستد. بدترین حالت زمانی رخ می دهد که همین ضعفا بعنوان آلت دست اقویارعمل می کنند، در حالیکه خودشان نمی فهمند.
چالش سوم محدودیت های اجرایی چنین اقدام اصلاحی است که از تغییر نگرش ها شروع می شود و تا تغییر ساختارها و فرهنگ و ... ادامه دارد. این فرایند طولانی شاید چند دهه زمان ببرد و اگر هم محقق شود بقایش با انبوهی از چالش ها و منفعت طلبی ها روبروست.
۲. طبقه قدرتمند مسجد معمولا قدیمی ها و مسن ترها هستند که معمولا اداره ی همه چیز را به عهده دارند و با مربوط و نامربوط در امور دخالت می کنند.
عموم مردم نمازگزار، زنان و کودکان و گروهای فرهنگی نیز طبقه ی فرودست مسجد را تشکیل می دهند که گاهی علی رغم توانایی و استعداد، از اداره ی امور کنار زده و به هیچ گرفته می شوند.
این تقابل قدیم و جدید اختصاص به مسجد ندارد، حتی در فضای فوتبال هم چنین تقابل و طبقه بندی وجود دارد.
۳. القصه، یکی دو روزیست که بعد مدتها به مشهد آمده ایم. مسجد را به چند نفر سپرده ام ولی از صبح تا آخر شب تماس و پیام است که می رود و می آید. در همین یکی دو روز که نبودم دو حادثه در مسجد رخ داده که در همان فضای بالا قابل طرح است. قدرتمندان و متنفذین مسجد -علی رغم شعار های مکرر- بدون اطلاع بنده اقداماتی کرده اند که آه از نهاد طبقه ضعیف درآورده. و آزرده و ناامید شده اند و پیغام داده اند که ما از مسجد می رویم و....
۴. کار مهم امام مسجد همین جاست که ضعفا را دلگرم کند و از همه ابزارها استفاده کند تا به موقعیت مناسبی در مسجد دست پیدا کنند و البته باید مراقب بود که خودشان به طبقه فرادست جدیدی تبدیل نشوند.
کار سخت تر، نرم کردن و عقب راندن طبقه قدرتمند است.
۵. ما باید یادمان باشد که کار اصلی مسجد و هر نهاد فرهنگی، برداشتن مانع از مسیر فطرت آدمیان است، (لیضع عنهم اصرهم و الاغلال آلتی کانت علیهم، اعراف۱۵۹).
گاهی افراد مانع حرکت هستند و گاهی گره های فکری و گاهی هم نظامات و ساختارهای اجتماعی، مانند همین طبقات اجتماعی.
امام جماعت بمثابه ی یک مدیر اجتماعی باید این فرصت رشد و حرکت را برای همه فراهم کند.
اما کار اصلا کار راحتی نیست.
@modmasjed
مسجد ما ا لحاظ بنا و ساختمان نسبتا بزرگ است، ا این جهت مورد توجه گروه های اقتصادی و فرهنگی و.... است و مراجعات بسیاری برای اجاره یا... صورت می گیرد.
اما واقعیت آنست که مسجد ظرفیت پذیرش همه را ندارد و یا در برخی موارد سیاستش این نیست، مثلاً برای تامین بخشی از هزینه ها مسجد میل به اجاره دارد، در حالیکه پرداخت هزینه از توان گروه های فرهنگی خارج است.
القصه؛
مسئله از جایی شروع می شود که برخی از مراجعین، فرستادگان و سفارش شدگان بزرگان و افراد شاخص هستند و زد کردن آنان به هر دلیل، ممکن است برای مسجد هزینه داشته باشد.
اگر مصلحت سنجی کنیم و بپذیریم دستمان بسته می شود و اگر نپذیریم جواب آن آقا را هم باید بدهیم. 🤔🤔🤔
@modmasjed
📌چندلایگی رفتارهای اجتماعی
۱. در مسجد ما برخی افراد هستند که در دوره های قبل با اوقات تلخی و نزاع از مسجد طرد شده اند. من هم در این مدت انتقادات زیادی از سوی افراد مختلف نسبت به آنها شنیدم. با اینحال یک شب متوجه شدم که همان افراد گاهی در اوقات خلوت، مثل آخر شب پا به مسجد می گذارند و با نیروهایی که دارند کارهایی انجام می دهند، حتی با انهایی که اختلاف اساسی داشته اند، در لایه ای دیگر رفاقت نزدیک دارند.😳
وقتی اینها را متوجه شدم خدا را شکر کردم که علیه آن مطرودین حرفی نزده ام، چون همانها که دشمن مطرودین بودند در لایه ای دیگر ... .
برخی دیگر از افراد هستند که از حضور در مسجد نفع میبرند و از این رو خود را به من خیلی نزدیک نشان می دهند و از کارهایم تعریف می کنند و.... . اما بخوبی می فهمم که این تعریف ها حقیقی نیست و آنها در حال «انالیز» من هستند تا ببینند چقدر می توانند روی من حساب کنند. (برای این مورد نمونه های بسیاری دارم که زمانی شرح خواهم داد انشالله)
۲. این، یکی از ویژگیهای جامعه ی انسانی است که بر خلاف «اجزاء ماشین» که ثابت هستند و نهایتا از کار می افتند، انسانها می توانند در مواقع مختلف نقش دیگری را بازی کنند. از اینرو هیچ گاه نمی توان مطمئن بود انسانی که الان این گونه فکر و عمل می کند، واقعا همین است که نمایش می دهد.
وضعیت پیچیده تر جایی است که آدم ها تلاش می کنند تا این تغییرات درونی خود را پنهان نگه دارند. از اینجاست که مجبور می شوند «نقش» بازی کنند و خودشان را همان آدم اولی جابزنند در حالیکه مدت هاست از آن هویت اولی فاصله گرفته اند.
برخی آدم ها نیز اساسا هویت ثابتی ندارند و بسته به شرایط نقش قبول می کنند.
از این جهت مدیریت مجموعه های انسانی از مدیریت یک ماشین یا کارخانه به مراتب پیچیده تر است.
۳. در مدیریت یک مجموعه ی انسانی خصوصا مجموعه های حساس، افراد و روابطشان و نوع روابطشان را باید شناخت. برخی افراد با هم چند جور رابطه دارند و اگر یک بار آنها را در حال دشمنی یا دوستی نزدیک دیدیم نباید فکر کنیم این است و چیز دیگری در میان نیست.
برای مدیریت اجتماعی همه ی روابط یک شخص را باید تا حد امکان در نظر بگیریم تا از ناحیه ی او ضربه نخوریم.
۴. یکی از نمونه های داغ پیچیدگی روابط اجتماعی، رابطه ی سیاسیون با یکدیگر است. بسیاری از سیاسیون ما که از لحاظ سیاسی سایه ی هم را با تیر می زنند، در لایه ای دیگر با هم رفاقت و حتی رابطه ی خانوادگی دارند و آن اختلافات، ضربه ای به رفاقت و منافع مشترکشان نمی زند. (مانند ملاقات اخیر حداد عادل و مخبر با خاتمی)
۵. این چند لایگی رفتارهای اجتماعی آثار و نتایج زیادی را با بار می اورد، هم در سطح خرد و هم در سطح کلان.
در سطح خرد موجب پیچیده شدن روابط و سوء تفاهم ها و در نتیجه شکاف میان انسانها می شود و در نهایت موجب رواج آن در کل ساختار اجتماعی می شود، چون هر کس نتواند نقش خود را متناسب سازی کند عملا عقب می افتد.
«گافمن» جامعه شناس امریکایی، اصل و اساس روابط در جامعه ی انسانی را همین می داند و معتقد است زندگی اجتماعی اساسا صحنه ی تئاتر است.
شکی نیست که این ادعا با این دامنه اصلا صحیح نیست و من که خود با دید جامعه شناسی به مردم و جامعه نگاه می کنم باورم آنست که این پیچیدگی شیوع گسترده ای ندارد، اما بیشتر آدم ها در برهه هایی به آن دست آویز می شوند و عده ی نادری هستند که اساسا اینگونه رفتار می کنند.
کلیت جامعه هر چه باشد، در مدیریت اجتماعی، توجه به مسئله ی چندلایگی رفتار بسیار مهم است.
#پیچیدگی_اجتماعی
#چندلایگی_رفتار_اجتماعی
#مدیریت_اجتماعی
@modmasjed
📌در کشاکش فرادست و فرودست
🔹 گزارش هایی دریافت کرده ام که طبقه ی متنفذ و فرادست مسجد، بر اساس رویکردهایی که در این چند ماه پیش گرفته ام در حال تغییر آرایش و استراتژی هستند.
من هیچ گاه قصد مقابله با آنان را ندارم، ولی این نگاه را دارم که مسجد برای همه ی مردم است و امکانات آن باید بطور مساوی بین همه ی گروه ها تقسیم شود. و هیچ فرد یا گروهی نباید بواسطه ی قدیمی بودن یا .... سهم بیشتری مطالبه کند.
گروه فرادست در این مدت خیلی تلاش کردند مرا زیر بلیط خود قرار دهند، مرتبا مرا به جلساتشان دعوت کردند و حتی گاهی مرا در محظور قرار دادند، البته من به آنان بی اعتنا نبودم، اما همان قدری آنان را تحویل گرفتم که بقیه را.
احتمال می دهم که اگر با همین دست فرمان حرکت کنم و سهم خوبی به ایشان ندهم و پشت تریبون از ایشان تعریف و تمجید نکنم، روش تندتری در پیش بگیرند تا به من بفهمانند که کت تن کیست. البته من مقاومت خواهم کرد به یاری خدا.
🔹یکی از سیاست های یک مدیر اجتماعی باید همین باشد که توازن را بین نیروها برقرار کند تا فرودستان هم بتوانند نفس بکشند و بالا بیایند.
اما گاهی گروه های متنفذ این را نمی پسندند و آن رهبر یا مدیر را فقط زمانی قبول دارند که.... و اگر آن مدیر به آنها باج ندهد، زیر پایش را خالی می کنند.
چطور باید این توازن را حفظ کرد و در عین حال باج نداد و تندی هم نکرد؟! فیه تامل🤔
@modmasjed
💢قورباغه های قهرمان!
🔴مهمترین هدف ما از مدیریت منابع انسانی، ارتقای سطح انگیزه کارکنان است. انگیزه دادن به کارکنان مستلزم آن است که نیازهای مختلف آنها را بشناسیم و آنها را تأمین کنیم.
🟢درباره نیازهای انسان نظریه های زیادی ارائه شده اند. یکی از نظریه ها، نظریه
CHAMPFROGS
به معنی قورباغه های قهرمان است.
🔵هر یک از ۱۰ حرف این واژه، سرآغاز کلمه ای است که به یکی از نیازهای اساسی انسان اشاره دارد.
🔸چقدر به کارکنان اطلاعات میدهیم و کنجکاوی آنها را پاسخ میدهیم؟ (Curiosity)
🔹کارکنان سازمان، چقدر به کارشان افتخار میکنند؟ (Honor)
🔸چقدر کارکنان و افکارشان را تأیید میکنیم؟ (Acceptance)
🔹چقدر روی دانش و مهارت کارکنان سرمایه گذاری میکنیم به گونه ای که احساس شایستگی و استادی کنند؟ (Mastery)
🔸چقدر اجازه میدهیم که کارکنان روی کار و شرایط کار اثرگذار باشند و احساس قدرتمندی کنند؟ (Power)
🔹چقدر به کارکنان آزادی عمل برای ابتکار و خلاقیت میدهیم؟ (Freedom)
🔸چقدر امکان همکاری با همکاران خوب و کار تیمی را برای کارکنان فراهم کرده ایم؟ (Relatedness)
🔹شرایط کار کارکنان چقدر منظم، ایمن و قابل پیش بینی است؟ (Order)
🔸تا چه اندازه در تعریف و تخصیص اهداف برای کارکنان موفق بوده ایم و چقدر بین اهداف آنها و اهداف سازمان سازگاری وجود دارد؟ (Goal)
🔹کارکنان چقدر احساس میکنند که مورد توجه و احترام و قدردانی هستند؟ (Status)
🌸 کانال "مطالعات فلسفه سیاسی و انقلاب اسلامی"👇
🆔 https://eitaa.com/joinchat/2640969940Ccb3214bb46
📌 مصابره، صبر اجتماعی
🔹چند روزی است که بخاطر نصب ۱۰ کولر گازی غول پیکر همه ی طبقات مسجد از سقف و کف بهم ریخته، آنهم در این زمان خاص.
مردم از سویی خوشحالند که قدم بزرگی در مسجد در حال برداشته شدن است، اما بابت بی نظمی ها و کثیفی های مسجد نگران و ناراحتند.
هر چند شب یک بار که ارامشان می کنم و وعده می دهم که کارها رو به پیش است، فضا قدری آرام می شود، اما نگرانی و اضطراب گویی از وجود انسان جدا شدنی نیست.
هر از چند گاهی هم گام های بعدی اصلاحات مسجد را یادآوری می کنم که نصب کولرهای که تمام شود، تازه قرار است برویم سراغ فلان قسمت و فلان قسمت. اما در یک کلمه حرفم با آنها اینست: «نزدیک قله ایم، خستگی و ناامیدی ممنوع»
نزدیک قله آیم یعنی بخش عمده ی مسیر پیمودن شده، تاریخی نگاه کنید و حرکت های قبلی و مسیر طی شده را ببینید.
حقیقتا جایی برای نگرانی و نا امیدی نیست.
@modmasjed
📌درباره ی اوضاع اقتصادی و اشتغال مردم
غیر از بازنشستگان و کارمندهای و کسبه ی جزء. که عملا درصد زیادی را تشکیل نمی دهند، بخش قابل توجهی از مردمی که در مسجد با آنها سر و کار دائم دارم و یا افرادی که گذری به مسجد می آیند، کار درست و درمانی ندارند.
یکی با ماشین شخصی مسافر جابجا می کند و دیگری راننده ی سرویس است و تابستان ها با گرمای هوا خانه نشین می شود و.... .
در بسیاری از اینها انگیزه ای برای حرکت و تغییر وضعیت دیده نمی شود. نمی دانم، شاید به جایی متکی هستند، اما زندگی شان خیلی معمولی است و رضایت نسبی هم دارند.
گروه دیگری که در طول این سالها با آنان برخورد داشته ام کسانی اند که اصلا کارشان چرخیدن در خیابان و کندن از مردم به شکل محترمانه و آبرومندانه است. آنقدر زیاد هستند که گمان می کنم بتوان آنها را یک طبقه ی اجتماعی تلقی کرد.
بسیاری از آنها را دیگر بخوبی می شناسم، از بس با آنها و داستانهایی که سر هم می کنند برخورد کرده ام؛ اما آنها یادشان نیست که قبلاً هم به سراغ من آمده اند و همین حرف ها را زده اند و.... .
این طبقه ویژگیهای خاصی دارند که بعد از چند برخورد به راحتی به دست می آید.
اول آنکه حاجتشان خیلی فوری و ضروری است و حتی تا شب هم مثلاً فرصت ندارند.
دوم آنکه اگر پیشنهاد کار و فعالیتی به آنها شود، خیلی سریع می پیچانند و فرار می کنند.
سوم آنکه آدم های حقیقتا محترم و آبرو داری به نظر می رسند و البته بسیاری شان هم چنین هستند.
گمان من آن است که بسیاری از اینها الزاما دچار فقر فرهنگی نیستند، اما در شرایطی خاص از حرکت و پیشرفت بازمانده و عقب افتاده اند و به این روز افتاده اند و الان برای گذران حداقل ها مجبور به این کارها شده اند.
مجموعا آنکه غالب مردم از لحاظ شغلی، از چارچوب های شناخته شده مانند کارمند و کارگر و آزاد و.... کاملا بیرون اند و آنقدر تنوع و تکثر دارند که طبقه بندی شان آسان نیست.
این مطلب از این جهت مهم است که موقعیت شغلی و وضعیت اقتصادی و فرهنگی افراد، در نوع مواجهه ی آنها با مسجد و پیام های دینی موثر است و ما در گفت و شنود با مردم نمی توانیم اینها را نادیده بگیریم.
همین.
@modmasjed
📌 دیکتاتوری در مسجد
🔹در این چند ماه اقدامات و تلاشهای بسیاری صورت گرفت تا امکانات و ظرفیت های مسجد از انحصار افراد و گروه های متنفذ خارج شود.
برخی از گروه ها و افراد هم که این وضع جدید به نفعشان بود، از این اقدامات بشدت اظهار خوشحالی و رضایت کردند و می کنند.
حال همانها که با انحصارزدایی، قدری راه تنفس پیدا کرده اند، تلاش می کنند امکانات را در دست خودشان بگیرند و بجای گروه های قبلی بنشینند.
همانها که تا دیروز شعار می دادند «مرگ بر غارتگر بیت المال» و .... حالا خودشان تلاش می کنند بجای او بنشینند.
بیشتر از این و جزیی تر نمی توانم توضیح بدهم و باز کنم؛ اما اوضاع جامعه هم همین است.
خیلی از کسانی که شعار «مرگ بر دیکتاتور» سر می دهند، با دیکتاتوری مشکل ندارند، دردشان اینست که چرا تو دیکتاتور هستی، بگذار ما دیکتاتور باشیم.
وظیفه ی امام جماعت در مسجد یکی همین است که جلوی دست درازی و انحصارطلبی قدرتمندان را بگیرد و کمک کند تا ضعفا هم خود را بالا بکشند.
روح امام عزیز شاد، که فرمود: ولایت فقیه دیکتاتوری نیست، «اگر ولایت فقیه نباشد دیکتاتوری می شود»
این روزها خیلی تلاش می کنم تا مسجد را در حال تعادل و بالانس نگه دارم، اما برخی همین را دیکتاتوری و قدرت طلبی و تمامیت خواهی تفسیر می کنند. «چه بکنم اگر کسی نمی بیند؛ این عمار» 😂
@modmasjed
📌دشواریهای اجرای عدالت
🔹دسته بندی ها در مسجد ما حکایت جالبی دارد.
خیلی محترمانه و دوستانه از بعضی افراد و گروه ها خواستم که عقب بکشند و پایشان را از گلیمشان درازتر نکنند و به حد شان قانع باشند.
هدف از این کار هم ایجاد فضایی بازتر برای افراد و گروه های کوچکتر بود تا قدری راه تنفس پیدا کنند.
آنها هم طوعا او کرها پذیرفتند و بساطشان را کم و بیش جمع کردند و مجموعا اوضاع آرام است. بحمدلله
حالا اخبار و نشانه های دارد بروز می کند که آن گروه هایی قبلا مقابل هم بودند، به هم نزدیکتر شده اند.....
گویی ترجیح می دهند مدیری نباشد و خودشان با مبارزه و نزاع مشکلشان را حل کنند. ظاهراً این طوری برایشان جذابتر است.
این یکی از چالش های جدی اجرای عدالت در هر جامعه ایست که وقتی مدیر جامعه میخواهد هرکسی را در جای متناسب خودش قرار دهد تا عدالت اجرا شود، همه (یعنی همه) حتی آنهایی که شرایط به ضررشان است، در مقابل اجرای عدالت می ایستند، چون به آن شرایط نابرابر خو گرفته اند، در نتیجه همه در مقابل مدیر و مصلح اجتماعی متحد می شوند.
مدیر عدالتخواه هم که متعهد است زیر بلیط کسی نرود و به کسی باج ندهد، به زیر کشیده می شود و دوباره دوره ای از فساد و نزاع و قدرت طلبی و استضعاف آغاز می شود.
این سزای ملتی است که تاریخ نخواند و سنت های تاریخ را نادیده بگیرد.
#عدالت
#مسجد
#جامعه
#تاریخ
@modmasjed
📌 عدالت و ازادی، از مسجد تا جامعه
نابرابری و انحصار طلبی های کلان در جامعه، از همین نهادهای کوچک مانند خانواده و مسجد و مدرسه شروع می شود.
در گذشته، در همین مسجد ما هنوز هم سر بلندگو مناقشه بر پا می شد، و برخی آن را به ملکیت خود درآورده بودند، الان با رفتن انها، برابری قابل قبولی در بهره برداری از این دستگاه ایجاد شده و پیر جوان در اذان و دعا و اجرای برنامه ها مشارکت دارند. مسجد از اینجهت کمی بی نظم است، اما به آزادی عمل و نشاطش می ارزد.
(درباره ی تاثیر سیستم صوت در جذب جوانان به مسجد و رشد آنان😂 بعداً خواهم نوشت انشالله)
نابرابری ها الزاما ربطی به ساختارها ندارد، ساختارها هم که عادلانه شود، وقتی ذهن ها به نابرابری خو گرفته، کاری از پیش نمی رود.
دغدغه اصلی من در این سالها، هیچ گاه برابری و عدالت نبوده، الان هم که به مسجد آمده ام، ظاهراً کار اصلی ام تربیت و تزکیه است و تمام.
امام جماعت را چه به عدالت طلبی و دست زدن به ساختارها!!!
اما می بینم که رشد و تربیت معنوی و اعتقادی بدون آزادی محقق نمی شود و آزادی هم بدون عدالت به دست نمی آید.
عدالت باید اجرا شود تا مردم آزاد باشند و بتوانند رشد کنند.
مشخص است که منظور از آزادی در اینجا معنای لیبرالیستی اش نیست، بلکه همان معنایی مورد نظر است که استاد شهیدمان در کتاب «آزادی معنوی» فرموده اند. مراد ما از آزادی «حریت» است.
- دیگر آنکه خود تحقق عدالت لوازمی دارد؛ اولها: وجود سلطان عادلی که اطاعت شود.
و اهل اطلاع دانند که چه می گویم.
مجموعا ما در مدیریت جامعه و اجتماعات کوچک با چند مفهوم نظری بسیار مهم مواجهیم که باید آنها را بدرستی تعریف و نسبت آنها را با یکدیگر مشخص کنیم.
یکی همین مفاهیم آزادی و عدالت و ولایت و دیگر مفهوم رشد.
اینها اگرچه در بادی نظر ممکن است مفاهیمی اخلاقی به حساب آیند، اما کاربرد آنها در مدیریت اجتماعی غیرقابل انکار است.
در یادداشت های بعد باید به این موضوع بپردازیم که:
اجرای عدالت در مسجد و تربیت بر اساس آن، چگونه به اجرای عدالت در کلان جامعه منجر می شود؟ فیه تأمل🤔
#مسجد
#عدالت
#رشد_جمعی
#جامعه
@modmasjed
📌گردنه های مدیریت مسجد
🔹 انتصاب یک امام جماعت فرایندی عرفی و قانونی دارد که حدود ۶ ماه طول می کشد و نهایتا حکم امام جماعت توسط مرکز رسیدگی به امور مسجد صادر می شود و او فعالیتش را بطور رسمی آغاز می کند.
مهمترین اقدام امام جماعت پس از رسمیت، تعیین هیئت امنا ست.
عضویت در هیئت امنای مساجد امتیاز خاصی نیست و بهره ی مادی هم برای آنان ندارد، اما از لحاظ اجتماعی، دست آنان را در تصمیمات و امر و نهی ها باز می گذارد. از اینجهت عضویت در هیئت امنا شأن و منزلت پیدا می کند.
روی همین حسابها هم کمی حس رقابت در دستیابی به آن ایجاد می شود.
انتخاب اعضای جدید برای امام جماعت مانند انتخاب هیئت وزیران است.
ممکن است برخی که در رسمیت یافتن امام جماعت موثر بوده اند، و یا دارای سابقه و فعالیت بیشتری هستند، در اینجا انتظاراتی داشته باشند.
حتی گاهی لابی های هم شکل می گیرد. برخی از کسانی که در این ایام به امام جماعت نزدیک می شوند واقعا قصد خیر دارند، اما برخی دیگر حقیقتا به دنبال بهره ی خودشان هستند و وقتی انتخاب شوند عملا هیچ کار موثری انجام نمی دهند.
روزهای سختی در پیش است.
@modmasjed
📌 مدیریت مسجد، مهندسی مسجد/ مدیریت اجتماع، مهندسی اجتماع
🔹مدیریت و تولیت مسجد غیر از مهندسی آن است.
در مهندسی ما با پدیده های بیجان، بی اراده و بی احساس مواجهیم؛ در حالیکه در مدیریت با پدیده های زنده، دارای اراده و احساسات مواجهیم.
در نتیجه برای حرکت دادن افراد در مسجد باید نبض اراده و احساس آنها را به دست گرفت و این راهی ندارد جز ورود خالصانه به قلب های مردم؛ کاری که امام به توفیق الهی موفق به انجام آن شد.
رسیدن به این نقطه قبل از هرچیز سعه صدر می خواهد و اخلاص و برنامه. خلاص.
هر اتفاق مثبتی به.اهد رخ دهد، متوقف بر طی این مراحل است.
@modmasjed
📌اپوزیسیونی که قابل نادیده گرفتن نیست!
🔹دیروز مادر یکی از نمازگزاران سابق مسجد به رحمت خدا رفت. مادر و فرزند -علی رغم رفاقت دیرینه- هر دو از مخالفان و منتقدین امام جماعت سابق و هیئت امنا -در بعضی تصمیمات کلان - بودند و آن مخالفت ها منجر به خروج توأم با دلخوری آنها از مسجد از چند ماه پیش به این طرف شد.
اما پس از خبر رحلت آن مادر، همه ی دوستان سابق شب گذشته به خانه اش رفتند و امروز نیز در مسجد نماز باشکوهی بر پیکر مادر اقامه شد.
🔹بند و بست های اجتماعی همین گونه است.
به همین سادگی می گسلد و دوباره بسته می شود و دوباره می گسلد.
یک مدیر اجتماعی روی هیچکدام از این بند و بست ها نباید حساب باز کند. یا حداقل باید احتیاط کند .
نصیرالدین طوسی در اواخر مقالت سوم کتاب اخلاق ناصری ملاک های برای همبستگی اجتماعی ارائه می دهد که همگی در اینجا هم صادق است.
در اینجا قابل تشریح نیست، اما یک مدیر اجتماعی و فرهنگی به این مبادی همبستگی خیلی باید دقت کند و مراقب باشد. و الا خود و مجموعه اش به اسانی زمین خواهند خورد.
@modmasjed
از مدیریت مسجد, تا مدیریت اجتماع
📌اپوزیسیونی که قابل نادیده گرفتن نیست! 🔹دیروز مادر یکی از نمازگزاران سابق مسجد به رحمت خدا رفت. ماد
📌گونه های همبستگی
نصیرالدین طوسی در کتاب مذکور، سه عامل را بعنوان عوامل اصلی همبستگی اجتماعی مطرح می کند: لذت، منفعت و فضیلت.
علل همبستگی تقریبا از این سه خارج نیست و روابط در مسجد و اجتماع نیز در همین چارچوب قابل تحلیل است.
@modmasjed
📌چالش های مردم سالاری، از مسجد تا اجتماع
۱. از نگاه سیاست اسلامی، مشارکت دادن توده های مردم در اداره ی جامعه بخشی از فرایند رشد فطرت و تربیت اجتماعی است، از این جهت حکومت اسلامی منتی بر سر مردم ندارد، بلکه رسالت خود را انجام می دهد.
۲. مع الاسف پس از گذشت دهه ها از تفکر مردم سالاری و جمهوریت، همچنان نگاه عموم مردم به حاکمیت نگاه ارباب و رعیتی است و یا برعکس.
به عبارت دیگر یا مردم خود را رعیت حاکمیت می دانند که باید در خدمت او باشند و منویات حاکمیت را پیش ببرند و یا اینکه حاکمیت را خدمتکار خود می بینند.
در هیچ کدام از نگاه های رایج، مشارکت مردم در امر حاکمیت به نحو درستی صورت نبسته است و در نتیجه مشارکتی هم رخ نمی دهد.
یکی از زمینه های ظهور حکومت های دیکتاتوری همین نگرش است.
۳. در نگاه اسلامی، فطرت بعنوان پایه ی وجود ادمی، مهمترین منبع حرکت و تغذیه ی معنوی انسانهاست. وظیفه حاکمیت برای انسانی که دارای فطرت الهی است، زدودن موانع برای رشد و حرکت اوست؛ مشارکت دادن مردم در اداره ی امور یکی از ابزارهای مهم رشد دادن توده هاست.
۴. با اینحال مشارکت دادن مردم در حاکمیت با چالش های متعددی روبروست.
غیر از حس قدرت طلبی و تغلب که در خود قدرت خوابیده است و حاکمان را به سمت حفظ و تقویت آن سوق می دهد، موانعی نیز در ذهنیت خود مردم هست که آنان را از مشارکت باز می دارد.
اولین آنها همین حس ارباب و رعیتی است. مثلاً مردمی که حاکمیت را ارباب خود می دانند، منتظر اراده ی او می نشینند و از مسئولیت اجتماعی هم گریزان می شوند.
در دیگر سو مردمی که حاکمیت را خادم خود می دانند نیز میلی به پذیرش #مسئولیت_اجتماعی ندارند و ترجیح می دهند کارهای و مسئولیت ها را از ریز تا درشت به حاکمیت واگذار کنند.
۵. این مسئله مهمترین چالش ما در مسجد برای مسئولیت پذیر کردن و مشارکت دادن مردم است.
عموم مردم متاسفانه مسجد را حیاط خلوت و یا تفرجگاه معنوی خود می بینند که بالاخره امورش جوری سامان می پذیرد. عباراتی مانند « مسجد خانه ی خداست و خدا خانه اش را رها نمی کند» از زبان مردم بسیار شنیده می شود. و این یعنی: «وقتی خدا هست، ما چرا خود را به زحمت بیندازیم؟!»
چالش ها البته سرریز از بیرون مسجد و کف اجتماع است، (همان چالش های که شهید مطهری ۶۰ سال پیش علیه آنها فریاد براورد.)
اما اگر ما بتوانیم نگاه ها را اصلاح کنیم، امیدواریم که توانسته باشیم، مردم سالاری را در حوزه ای محدود اجرا کرده باشیم.
۶. اصلاح نگرش و القای حس مسئولیت پذیری در اجتماع قدم اول است که خود بصورت طبیعی سالها زمان لازم دارد؛ قلب ها را باید نرم کرد و لذت مشارکت مسئولانه را آرام آرام در کام مردم ریخت.
چالش های متعدد دیگری هم در این راه وجود دارد:
- گاهی قدرت گرفتن و مسئولیت پذیر شدن مردم برای قدرت ها ناخوشایند و نگران کننده است. از اینجهت گاهی قدرت ها -اشکار و پنهان- این حس عدم میل به مشارکت را تقویت می کنند. فکری باید.
- گاهی همان مردمی که مشارکت داده شده اند، به اندک قدرتی، دور بر می دارند و می خواهند بازی را به نفع خود کنند. فکری باید.
- گاهی خستگی و کاهلی بازمی گردد و مردم ترجیح می دهند مسئولیت نداشته باشند، اما راحت باشند؛ برای همه ی اینها فکری باید.
۷. تجربیاتم را در باب مشارکت دادن مردم در امور خواهم نوشت؛ انشاءلله
#مسئوليت_پذیری
#رشد_اجتماعی
@modmasjed
📌تندرو ها
🔹به مانند هر اجتماع انسانی دیگر، مسجد نیز نیروهایی دارد سنت گرا و پایبند رسوم قدیم، و نیروهایی تحول خواه و عملگرا و طرفدار اصلاح.
گروه اول گروه دوم را بر نمی تابند و به روش های مختلف می نوازند و برعکس.
قوه ی عاقله ای باید که اقناع کند و عدالت را برقرار کند. اگر اینگونه باشد جامعه به توازن و اعتدال می رسد و همه قدم در راه رشد می گذارند.
کار ما با تندروها می رود که بیخ پیدا کند.
مسجد ظرفیت محدودی دارد که باید بین همه تقسیم شود. علاوه بر این نمی توان همه ی امکانات را در یک نقطه صرف کرد. این کار، امکان رشد را از سایرین سلب می کند.
بعضی کارها و اقدامات دیربازده است، نتیجه دادن بعضی کارها متوقف بر طی مراحلی است که بعضی از آنها ممکن است ماه ها زمان ببرد؛ و این دلیل بینتیجه بودن اقدامات دیگران نیست.
اما هیهات که این مطالب بدرستی به جان تندروها بنشیند.
یکی از ویژگی های تندروها آنست که -چون بیش از سایرین فعالیت می کنند و یا اقداماتشان زودتر نتیجه می دهد- بعد از مدتی عملا تمامیت خواه می شوند و سمت و سوی همه چیز را برای خود می خواهند، در حالیکه سایر بخش ها نیز به قدر خود در حال تلاشند.
نمی دانم در روزهای بعد چه اتفاقی رخ می دهد؛ احتمالا با رفتن گروهی از این طبقه، گروه تندروی دیگری ظهور خواهد کرد و هلم جرا.
به گمانم تقابل و رفت و آمد سنت گرایان و تحول خواهان لازمه قطعی هر اجتماع انسانی است و اگر تحول خواهان از جامعه ای بیرون بروند، گروه دیگری با همان قالب های رفتاری جای آنها را خواهند گرفت. (با مزه اش اینست که این گروه جدید بخشی از همان سنت گرایان قدیم هستند😂)
داستان شیرینی است.
#تندروی
#عملگرایی
@modmasjed
📌شب به یادماندنی
🔹مناسبت ها و حوادث گوناگون همیشه بسترهایی است برای فهم پیدا و پنهان افراد و جامعه، و اصلاح روشها.
امشب، شب ولادت رسول خدا که می توانست شبی شیرین باشد، با حوادثی توأم شد که کام برخی را تلخ کرد.
سیستم صوت علی رغم چک قبلی دچار اختلال شد و در آخر مجلس نیز جمعیت از مقدار پیش بینی شده خیلی فراتر بود و در نتیجه توزیع غذا با تنش هایی همراه بود.
بحث اختلاف دو گروه بر سر کولر نیز خود حکایت دیگری بود.
هیچ کدام از این حوادث غیرمترقبه نبود؛ آنچه کار را مشکل می کرد فقدان تربیت عمومی در مدیریت بحران ها بود.
تربیت اجتماعی بخشی از همان مدیریت فرهنگی است که به مردم می آموزد در شرایط بحرانی باید حرمت ها را بیشتر نگه دارند، به قانون التزام بیشتری داشته باشند، هوای ضعفا را داشته باشند، عصبانیتشان را کنترل کنند و هر حرفی را به زبان نیاورند.
اگر بتوانیم این عناصر را در رفتار جامعه تثبیت کنیم، نه اینکه بحران پیش نمی اید، چرا؛ بحران بهرحال رخ می دهد، اما با تربیت اجتماعی می توان به سلامت از بحرانها گذر کرد.
امشب برایم شب سختی بود، اما بسیار عبرت آموز.
قطعا از این به بعد، «تربیت اجتماعی» یکی از ارکان برنامه ها و صحبت هایم خواهد بود. اللهم وفقنا لما تحب و ترضی.
#تربیت_اجتماعی
@modmasjed